نفسبریده
آیا آلودگی هوای تهران و شهرهای بزرگ محصول مصرف مازوت است؟
آلودگی هوا در پاییز امسال هم مثل سالهای قبل به وعده بازگشت خود عمل کرد و ناباورانه در تهران به شکل مرگباری خطوط قرمز سلامت هوا را رد کرد. مدارس تعطیل شدند اما تردد در سطح شهر ادامه یافت و هیچ اتفاق امیدبخشی در مدیریت کاهش آلودگی هوا مشاهده نشد. اتفاقی که البته در شهرهای دیگر کشور مثل اصفهان، اراک، تبریز و مشهد و... نیز مشاهده شد. آنچه مایه شوربختی و نگرانی است، ناتوانی سیستم اجرایی کشور در بهبود شاخصها و کنترل وضعیت است. گویی ناکارآمدی در مدیریت فنی آلودگی هوا طی چند دهه اخیر به یک بیکفایتی در نظام حکمروایی محیط زیستی تعبیر شده است. اتفاقی که در آینده خطرناک بوده و میتواند منشأ تحولات اجتماعی غیرمتعارفی باشد.
دلیل اصلی آلودگی هوا
آلودگی هوای شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران، دو منشأ دارد. یکی از عوامل آلودگی منابع ثابت مانند واحدهای صنعتی، تولیدی، واحدهای شن و ماسه، فعالیتهای معدنی، مصارف خانگی و اداری و مواردی از این دست است. منشأ دیگر منابع متحرک از جمله خودروهای سواری، موتورسیکلتها، خودروهای سنگین، اتوبوسهای شهری، هواپیماها و... هستند که هوای شهرهایی مثل تهران را آلوده میکنند. در شش ماه دوم سال مصرف گاز طبیعی در مناطق شهری شدت میگیرد، از سوی دیگر استفاده از سوختهای فسیلی در نیروگاهها و صنایع افزایش مییابد، چون گاز طبیعی جوابگوی همه نیازها نیست، بنابراین مصرف مازوت به عنوان یک سوخت جایگزین ولی با کیفیت پایینتر بر شدت آلودگی و مخاطرات آن میافزاید. البته باید پذیرفت که متاسفانه به دلایلی مثل کاهش کیفیت تکنولوژیها و البته پایین بودن کیفیت سوخت که خود محصول انزوای کشور و شرایط تحریم است، در طول سال همیشه آلودگی در شهرهای مختلف کشور وجود دارد. اما در نیمه دوم سال و در فصلهای پاییز و زمستان به دلیل وارونگی هوا، آلودگی شکل شدیدتر و ملموستری به خود میگیرد. بنابراین انباشتگی آلودگی هوا در فصول سال سبب میشود این ذهنیت به وجود بیاید که اکنون فقط آلودگی هوا داریم. در حالی که ما بهطور پیوسته در معرض انواع آلودگیهای کشنده هستیم. درصد منابع ثابت و متحرک آلودگی هوا در شهری مثل تهران بسیار متفاوت است. مطالعاتی که در سال 1396 از سوی دانشگاه تهران انجام شد، نشان میداد که 80 درصد علت آلودگی هوا منابع متحرک مثل خودروها و موتورسیکلتها هستند و تنها 20 درصد آلودگی متعلق به منابع ثابت است. اما حقیقتاً این دادهها به هیچ وجه با قطعیت نمیتواند شرایط آلودگی هوای تهران را توضیح دهد و به قول کارشناسان قابل نقد است. چرا که دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی صرفاً به منابع و دادههای رسمی و استخراجشده از سوی دستگاههای دولتی مراجعه میکنند. عمدتاً این دادهها بر پایه مناسبات غیرتخصصی ارائه شده است. برای نمونه میزان آلودگی انتشاریافته از منابع متحرک بر پایه تعداد خودروها، اتوبوسها، موتورسیکلتها و... اندازهگیری شده است. در حالی که عدد این منابع هرگز دقیق نبوده است. بنابراین فقط شمایی کلی از میزان آلودگی وجود دارد. اکنون در سطح شهر تهران با وجود کاهش تردد خودروها و پایین نبودن دمای هوا باز به حالت خطرناک آلودگی هوا رسیدهایم. همیشه این زمزمه وجود داشته که آلودگی هوای تهران ربط مستقیمی به مساله اقتصاد، تحریم و سیاستهای کلان دولت در مصرف سوختهای بیکیفیت دارد. اتفاقی که صراحتاً هیچ احترامی برای جان شهروندان ایرانی قائل نیست. این وضعیت در طول هفتههای میانه آذرماه 1402 در شهرهای تهران، اصفهان، اراک، مشهد، تبریز و... قابل مشاهده بوده است. واقعیت این است که منابع غیررسمی فراوانی در شدت یافتن آلودگی هوای تهران وجود دارد. آلودگی زبالهسوزها یکی از این منابع است. مثلاً در منطقه خلازیر در تهران شبانه منابع زیادی از زباله را آتش میزنند. پسماندهای غیرمجاز زیادی در این زبالهسوزها دود میشود. این خود یک منبع آلودگی است. تهران یک مسیر ترانزیتی است و به نوعی چهارراه ارتباطی ایران است. از شمال به جنوب، از شرق به غرب از تهران گذر میکنند. در این مسیر پرتردد، سوخت و انواع آلودگی به سطح شهر تهران میرسد. واحدهای صنعتی غیرمجاز، واحدهای صنفی غیرمجاز و غیرقانونی زیادی در سطح شهر و استان تهران وجود دارد که تولیدکننده میزان بسیار بالایی آلودگی هستند، بدون اینکه در سیاهه آلایندههای تهران وارد شده باشند. بنابراین سیاهه آلودگی هوای تهران نسبی است و قطعیتی در مورد آن وجود ندارد. تقریباً میتوان نتیجه گرفت دلیل اینکه وضعیت آلودگی هوای تهران به جای آنکه بهبود پیدا کند بدتر میشود، همین میزان نامشخص بودن منابع و اندازه آنها و راهکارهای مقابله با آلودگی هواست. برای مثال متخصصان و پژوهشگران محیطزیست معتقد هستند زمانی که ویروس کرونا سبب کاهش شدید تردد منابع متحرک در سطح شهر تهران شده بود، باز آلودگی هوا به وضعیت اضطرار رسیده بود. بنابراین آنچه مایه نگرانی است، نامشخص بودن اندازه منابع متحرک و ثابت و فقدان راهکار مدیریت و کنترل آلودگی هواست. مسالهای که جان تعداد زیادی از شهروندان ایرانی در شهرهای بزرگی مانند تهران را به مخاطره انداخته است و سالانه بین 20 تا 30 هزار نفر در سراسر کشور بهطور مستقیم قربانی آلودگی هوا میشوند که این میزان طبق آمارهای وزارت بهداشت برای شهر تهران نزدیک به هفت هزار نفر در سال است.
وضعیت آلودگی هوای تهران در حالی طی یکی، دو هفته گذشته به افزایش نگرانی مردم و البته استیصال مقامات اجرایی و مدیریتی کشور منجر شده که رئیس «مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم» سازمان حفاظت از محیط زیست گفته است؛ بررسیهای وزارت بهداشت نشان میدهد سال 1401 در ۳۳ شهر بیش از ۲۶ هزار «مرگومیر ناشی از آلودگی هوا» ثبت شده است و «خسارت وارده» ناشی از این وضعیت ۱۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار بوده است. این وضعیت در تهران بسیار خطرناک نشان میدهد چرا که آلودگی هوا تنها در سال گذشته شش هزار مرگومیر را با خسارت سه میلیارددلاری رقم زده است. داریوش گلعلیزاده، متهم اصلی آلودگی هوا را بنزین و خودروهای بیکیفیت داخلی اعلام کرده و گفته است که در کل کشور نزدیک به هفت میلیون خودرو فرسوده وجود دارد و هر سال که میگذرد، به تعداد و سن این خودروها اضافه میشود.
عدم تطابق کیفیت سوخت و خودرو
مردم محق هستند بدانند بهرغم قانون هوای پاک و اعلام انواع و مدلهای آلودگی چرا در طول دو دهه گذشته هیچ تغییری در مدیریت آلودگی هوای تهران و دیگر شهرها رخ نداده است؟ سن فرسودگی خودروها در طول این دو دهه افزایش یافته است. از سوی دیگر خودروها با کیفیت خارجی وارد کشور نشده و تولید داخل نیز به دلایل متعدد مدیریتی و البته تحریم، تکنولوژی پایینی دارد. وضعیت سوخت نیز همینطور است و سوخت تولیدی در ایران از استانداردی بالاتر از یورو 4 برخوردار نیست. بنابراین آنچه در ایران و در شهرهای بزرگ دارد اتفاق میافتد، عملاً باعث افزایش آلایندگی و در نتیجه افزایش خسارت به سلامت شهروندان و مرگ تدریجی مردم شده است. شرایط اقتصادی طوری است که قدرت خرید مردم پایین آمده و مردم توان خرید خودروهای نو یا خودروهای باکیفیت خارجی را ندارند. سن خودروها بالاست و اکنون سن فرسودگی خودرو در ایران 10 تا 15 سال است. اما خودروها تعویض نمیشوند و تکنولوژی ارتقای کیفی سوخت و... نیز در ایران وجود ندارد. وقتی این روند فرسودگی ادامه پیدا میکند، احتراق ناقص سوخت استمرار مییابد. احتراق ناقص سوخت سبب استمرار آلودگی میشود. از طرف دیگر سوختی که در ایران مصرف میشود سالهاست بر استاندارد یورو 4 باقی مانده، در حالی که در دنیا سوخت یورو 5 و حتی یورو 6 استفاده میکنند. از طرفی خودروسازان میگویند ما میتوانیم خودرویی با مخزن سوخت یورو 6 تولید کنیم اما چنین سوختی نداریم. بنابراین این یکپارچگی میان سوخت و تولید خودرو در ایران وجود ندارد.
برآوردههای علمی نشان میدهد؛ آلودگی هوای کلانشهرها از جمله تهران ناشی از پارامتر ذرات معلق 2.5 PM است که به استناد اطلاعات درجشده در ترازنامه انرژی، حدود 81 درصد از آلایندگی ناشی از ذرات مرتبط با بخش حملونقل است. واقعیت آن است که شدت مصرف انرژی در ایران رکورددار جهان است و برای کاهش آلودگی هوا، مسیری جز صرفهجویی در مصرف سوختهای فسیلی و همزمان متنوع کردن سبد سوخت کشور وجود ندارد. همانطور که به دلیل سیاستگذاریهای غیرکارشناسی در حال حاضر 70 درصد از سبد سوخت کشور تنها به گاز طبیعی وابسته شده است و این گاز هم به بدترین شکل ممکن در کشور مصرف میشود. چنانکه ایران بعد از آمریکا، روسیه و چین که بزرگترین اقتصادهای جهان هستند، مصرفکننده عمده سوخت فسیلی است.
مصرف زمستانه گاز
با این حال پژوهشگاه محیط زیست تاکید دارد که در سطح شهر تهران مازوت مصرف نمیشود. مثلاً نیروگاه بعثت در سطح شهر تهران به شدت کنترل میشود که سوخت تمیزی مصرف کند. اما در اطراف تهران نیروگاههای زیادی هستند که مازوت مصرف میکنند و به دلیل جانمایی اشتباه در گذشته، آلودگی این سوخت به سمت شهر تهران میآید. نیروگاههای اطراف تهران مثل منتظرقائم در جنوب غرب و در منطقه ملارد، نیروگاه شهید رجایی قزوین، نیروگاه دماوند در پاکدشت و... مازوت مصرف میکنند. این نیروگاهها طوری قرار گرفتهاند که علاوه بر کرج، تهران را نیز آلوده میکنند. وقتی سکون یا اینورژن هوا اتفاق میافتد، انباشتگی آلودگی، زندگی در شهری مثل تهران را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. در شهرهای اصفهان، تبریز، مشهد و اراک و بندرعباس هم وضعیتی مشابه شرایط هوای تهران وجود دارد، چون نیروگاهها و پالایشگاهها در مسیر شهرها هستند و باد، آلودگی را به سمت شهرها میبرد. چرا مازوت مصرف میشود؟ چون کشور توان تامین مصرف گاز مورد نیاز را ندارد. مصرف سالانه گاز طبیعی در ایران بیش از ۲۲۸ میلیارد مترمکعب است که ۷۰ درصد آن در بخش صنعتی و ۳۰ درصد در بخش خانگی و تجاری مصرف میشود. این نسبت در زمستان برعکس بوده بهگونهای که ۷۰ درصد گاز از سوی مشترکان خانگی، تجاری و صنایع غیرعمده مصرف میشود و حتی این مقدار به ۸۰ درصد هم رسیده است. بر اساس گزارش وزارت نفت، در دیماه ۱۴۰۱ مصرف روزانه بخش خانگی، تجاری و صنایع غیرعمده بهدلیل سرمای شدید و پایداری هوا نسبت به مدت مشابه سال 1400 تا ۱۵۰ میلیون مترمکعب افزایش یافت. شدت مصرف انرژی در ایران 5 /2 برابر میانگین جهانی است. تولید گاز کشور در طول سال 1401 نسبت به سال قبل از آن ۱۳ تا ۱۵ میلیون مترمکعب افزایش یافت. در زمستان 1401 روزانه بیش از ۱۹۰ میلیون مترمکعب گاز به نیروگاههای سراسر کشور تحویل داده شد. در آمارهای جهانی که هر سال بررسی مجدد و بهروزرسانی میشود، ایران در میان ۱۰ کشوری قرار دارد که بیشترین میزان مصرف انرژی را به خود اختصاص داده است. این موضوع سالهاست بهعنوان یک موضوع مهم و نگرانکننده، مرکز بحث و نظر قرار دارد تا عوامل و ریشههای اصلی، شناسایی و راهکارهایی برای آن پیدا شود، اما اثرگذاری این بررسیها در زندگی عموم مردم، به شکل مطلوب دیده نمیشود. طبق آخرین اعلام، ایران نهمین مصرفکننده انرژی دنیاست و شاخص شدت مصرف انرژی ایران به بیش از 63 /0 درصد رسیده و طبق آمار، مجموع میزان مصرف و تلفات انرژی از عرضه، سبقت گرفته و این موضوع میتواند در آینده، ایران را به واردکننده انرژی تبدیل کند.
مازوت قابل مصرف است اما...
مازوت سوخت قابل مصرفی است اما به شرطی که سولفورزدایی شود و به استاندارد لازم برسد. مازوتها اگر فاقد گوگرد باشند مادهای اثربخش و پرکاربرد هستند اما نوع سنگین و حاوی گوگرد آن معایب خاص خود را دارد. مثلاً گازوئیل مصرفی در ایران که باید 50 ppm باشد، بعضاً به این استاندارد نمیرسد و سولفورزدایی نمیشود. استاندارد یورو 6 در سوخت این اجبار را ایجاد میکند که باید کیفیت سوخت به 50 ppm برسد. باید وزارت نفت پاسخ دهد چرا سوخت را به این استاندارد نمیرساند ولی آن را در اختیار مصرفکننده میگذارد. وظایف هر دستگاهی در قانون هوای پاک مشخص شده است. وزارت نفت مسوولیت دارد سوخت استاندارد و باکیفیت در اختیار قرار دهد اما این کار را نمیکند. وزارت صمت مسوولیت دارد خودروهایی با استاندارد بینالمللی ارائه دهد اما چنین نمیکند. این دور باطل و خطرناکی است که چند دهه سلامت شهروندان شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران را به مخاطره انداخته است. تمام کشورهای تولیدکننده نفت در جهان، مازوت تولید میکنند. اما آنها به دلیل در اختیار داشتن تکنولوژی مناسب، سوخت مازوت را استانداردسازی میکنند و در جای مناسب مصرف میکنند. «روشهای گوگردزدایی از مازوت و همینطور سولفورزدایی مربوط به نفتی میشود که مقدار گوگرد آن بیش از 5 /0 درصد است. ناخالصیهای گوگردی باید پیش از پالایش نفت از آن جداسازی شوند. این روند سبب میشود محصول نهایی سبکتر باشد و مرغوبیت بیشتری داشته باشد. سولفید هیدروژن از مواد ناخالص موجود در نفت خام و گاز محسوب میشود. پیش از اینکه انتقال گاز یا پالایش نفت خام صورت گیرد نیاز به سولفورزدایی است. ترکیبات گوگرد، یکی از رایجترین ناخالصیهای موجود در نفت خام است. گوگرد موجود در روغن سوخت مایع، بهطور مستقیم به انتشار SO2 و ذرات سولفات (SPM) منجر میشود که سلامتی عمومی و دارایی جامعه را به خطر میاندازد.»
کشورهای تولیدکننده نفت عمدتاً مازوت مصرف میکنند. اما آنها برخلاف ایران آلودگی خطرناک مازوت را حذف و به عنوان یک سوخت باکیفیت در برخی صنایع یا جاهای خاصی آن را مصرف میکنند. مثلاً بهترین سوخت برای کشتیها، سوخت مازوت است. کشورهای اروپایی که زغال استفاده میکنند نیز همین فرآیند را طی میکنند تا آلودگی را به حداقل برسانند. آنها با ایجاد الکتروفیلترهای قوی، کربن و دیگر آلایندهها را از زغال به عنوان یک سوخت فسیلی سنگین میگیرند، بعد آن را مورد استفاده قرار میدهند. اگر استانداردهای محیط زیستی رعایت شود، هر نوع سوختی ولو فسیلی را میتوان بدون نگرانی از انتشار آلایندگی آن مورد استفاده قرار داد. اما در ایران اساساً گویا اهمیتی برای این واقعیت علمی و مهم قائل نیستند.
راهکار مدیریت آلودگی هوا
تنها راهکار مدیریت آلودگی هوای تهران به اعتقاد رئیس مرکز آموزش و ارتباط با صنعت پژوهشکده محیط زیست ایران، اجرای بند یک و دو سیاستهای کلی محیط زیست است. مدیریت یکپارچه، نظاممند و هماهنگ. اگر همین مصوباتی که در قانون هوای پاک گنجانده شده، به درستی پیگیری شود و یک مدیریت یکپارچه و نظاممند انجام شود و دستگاههایی که موظف هستند تعهدات خود را در قانون هوای پاک اجرا کنند، بیشک آلودگی هوای تهران و شهرهای بزرگ قابل مدیریت است. مهمترین دلیل اجرایی نشدن مصوبات و قوانین مرتبط با آلودگی هوا فقدان یک ساختار هماهنگ پیگیری مصوبات و اجرای قوانین است. عمده مشکلات در مدیریت آلودگی هوا بعد از ابلاغ مصوبات است چرا که بعد از ابلاغ مصوبات رها میشوند و تا فصل سرد و تکرار آلودگی هوا و اعتراضهای همگانی کسی سراغ قوانین و مصوبات آن را نمیگیرد. نهادهای ناظر مساله اجرای مصوبات قانون هوای پاک را جدی نگرفتهاند. چون ظاهراً هیچ دستگاهی خود را موظف به اجرای قوانین و انجام وظایف نمیبیند. اینجاست که ضعف حکمرانی و حکمروایی قانون خود را نشان میدهد. این خلأ زمانی به شدت حس میشود که سازمان حفاظت از محیط زیست به عنوان سازمان مجری قانون که باید مصوبات قانون هوای پاک را از دستگاهها و سازمانهای متولی و مسوول در آلودگی هوا مطالبه کند، آن توان حقوقی، اجرایی و لجستیک را ندارد. از سویی افکار عمومی سازمان محیطزیست را مسوول همه این وضعیت میداند اما این سازمان به دلیل ضعف در ساختار مدیریتی و بیاعتباری آن در ساختار دولت و نظام حکمرانی، توانایی انجام مسوولیت خود را ندارد. در یک مقایسه ساده هرگز نمیتوان سازمان محیط زیست را که باید بازوی ضابط قضایی باشد و همه نهادها از او دستور بگیرند، با توان و قدرت وزارت نفت و وزارت صمت مقایسه کرد. دو وزارتخانهای که عامل اصلی آلودگی خطرناک هوای شهرهای بزرگ هستند اما مطلقاً وظایف خود را در بهبود کیفیت سوخت و ارتقای تکنولوژی خودروها و صنایع مصرفکننده سوخت و تولیدکننده آلودگی انجام نمیدهند. اما نکته نگرانکننده بیتحرکی نهاد قضایی است که مطالبهای در محکومیت و وادار کردن نهادها به اجرای مسوولیتشان انجام نمیدهد. گویی همه ساختار حکمروایی در ایران و در مساله مدیریت آلودگی هوا دست در دست هم فاقد قدرت تصمیمگیری و اجرا هستند. بنابراین سالبهسال بر شدت آلودگی هوا افزوده میشود. روندهای تولید آلایندگی افزایشی است و هیچ قانون بازدارندهای وجود ندارد. نشانه چنین ادعایی نیز افزایش مرگومیر و تایید وزارت بهداشت و سازمان محیط زیست است؛ نهادهایی مثل شهرداری تهران که باید خود در صف اول مطالبه آلودگی هوا باشد و برخی از مسوولیتها را اجرایی کند و کیلومترها از نظر فلسفی با وظایف خود که مدیریت شهری است فاصله دارد. رویکردهای غیرتخصصی در مدیریت شهری از یکسو و انفعال دولتی در بهکارگیری متدهای تخصصی و بیعملی دستگاه قضایی از سوی دیگر در مدیریت آلودگی هوای تهران جای شگفتی دارد.
رئیس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت پیشتر گفته است؛ خسارتهای آلودگی هوا در دنیا فقط به علت ازکارافتادگی افراد از ۱۴۴ میلیارد دلار فراتر رفته و در ایران سالانه حدود 2 /8 میلیارد دلار به کشور خسارت میزند که ۸۰۰ میلیون دلار آن در بخش بهداشت و درمان است. 6 /12 درصد مرگهای زودرس در ایران به علت آلودگی هواست که بیشتر آن در ۲۷ کلانشهر مثل تهران رخ میدهد. جایی که سال گذشته فقط دو روز هوای پاک داشت.
هزینه آلودگی هوا
آلودگی هوا عامل مرگومیرهای هشداردهنده و همچنین اثرات جدی بر سلامت انسان و محیط زیست است. زندگی میلیونها نفر در سراسر جهان در خطر آلودگی هواست. برخی منابع عدد 7 تا 9 میلیون نفر در سال را برای قربانیان آلودگی هوا در دنیا اعلام کردهاند. اما آنچه بدیهی است اینکه آلودگی هوا و استمرار آن وضع اقتصادها را بدتر خواهد کرد. مگر اینکه اقدامات سیاسی بلندپروازانهای انجام شود. پژوهشها در آمریکا نشان میدهد خسارات ناشی از آلودگی هوا در سالهای اخیر در ایالاتمتحده بهطور چشمگیری کاهش یافته است. اما اینکه چگونه بخشهای مختلف اقتصاد به این کاهش کمک کردهاند، بسیار متنوع بوده است. آلودگی هوا بر اقتصاد ایالاتمتحده تاثیر منفی گذاشته و تقریباً پنج درصد از تولید ناخالص داخلی سالانه (GDP) خسارت (790 میلیارد دلار در سال 2014) به آمریکا تحمیل کرده است. بالاترین هزینه در این زمینه مربوط به مرگهای زودهنگام است که مربوط به قرار گرفتن در معرض ذرات ریز (PM2.5) است. با این حال، بر اساس تحقیقات مرکز کیفیت هوا، آب و هوا و راهکارهای انرژی (CACES)، خسارات ناشی از آلودگی هوا در ایالاتمتحده به دلیل کاهش سطوح آلایندههای هوای بیرون در سالهای اخیر نیز روندی کاهشی داشته است. خسارات آلودگی هوا عمدتاً در تعداد کمی از بخشهای اقتصادی متمرکز است: چهار بخش اصلی که بیشترین آسیبهای خارجی (کشاورزی، آب و برق، تولید و حملونقل) را به خود اختصاص میدهند، کمتر از 20 درصد تولید ناخالص داخلی هستند، اما مسوول بیش از 75 درصد خسارت هستند.
با این حال پژوهشهایی نیز در ایران صورت گرفته که خسارت آلودگی هوا بر نظام سلامت و دیگر بخشها را مشخص کرده است. به گزارش فارس، محمدرضا مسجدی، دبیرکل اتحادیه جهانی مبارزه با بیماریهای ریوی در سی و سومین کنگره سالانه جامعه پزشکان متخصص داخلی درباره آلودگی هوا گفت: آلودگی هوا چهارمین عامل مرگ در کشور است که سالانه هفت میلیارد دلار به مملکت خسارت میرساند. هر سال حدود ۲۰ هزار نفر بر اثر آلایندههای هوا جان خود را از دست میدهند و موتورسیکلتها مهمترین عامل آلودگی هوا در ایران هستند. تحقیقات اخیر نشان میدهد آلودگی هوا هر سال ۹ میلیون نفر را در دنیا به کام مرگ میکشد و از هر ۹ مرگ یک نفر به دلیل مشکل آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. با اینکه میزان مرگهای ناشی از سکته بیش از آلودگی هواست اما یکسوم مرگهای ناشی از سکته مغزی نیز به دلیل آلودگی هواست. در سال ۱۴۰۰ میزان آلودگی هوا در ۲۷ شهر کشور بیش از حد مجاز بود و در مواردی میزان آلودگیها بیش از سه برابر حد مجاز بوده است. شهرهایی که بیشترین میزان آلودگی هوا را دارند عبارتاند از تهران، اهواز، مشهد، تبریز، شیراز، اصفهان، ایلام، سنندج، خرمآباد، اراک، کرج، کرمانشاه، آبادان، شهرکرد، یزد، ارومیه، کرمان، قزوین، بیرجند، قم، زابل، بجنورد، زنجان، بوشهر، اردبیل، زاهدان و دزفول که در برخی از این شهرها همزمان با آلودگی هوای ناشی از سوخت، پدیده ریزگردها نیز وجود دارد. مهمترین عامل آلودگی هوا در کشور موتورسیکلتها و خودروهای فرسوده هستند. خودروهای فرسوده ۲۵ برابر بیشتر از خودروهای یورو ۲ آلودگی تولید میکنند و حدود ۴۵ درصد از خودروهای کشور فرسوده و از رده خارج هستند. ۸۸ درصد آلودگی هوا در ایران ناشی از موتورسیکلتها و خودروها و ۱۲ درصد ناشی از منابع ثابت و صنایع است. موتورسیکلتها بیش از چهار برابر خودروها آلایندگی دارند. بیش از ۹۰ درصد موتورسیکلتها کاربراتوری و ۸۶ درصد آنها فرسوده هستند. 219 شرکت در ایران موتورسیکلت تولید میکنند که اکثر آنها بنزینی و غیراستاندارد هستند.
گزارش مرکز پژوهشها از خسارت آلودگی
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی که ابتدای پاییز امسال با موضوع «راهکارهای کوتاهمدت برای رفع آلودگی هوا» منتشر کرد آورده است: «در بسیاری از شهرهای بزرگ و متوسط، غلظت بعضی از آلایندههای هوا از استانداردهای ملی به مراتب بالاتر است و برآورد میشود با احتساب تاثیر پدیده ریزگردها، بیش از نیمی از جمعیت کل کشور در معرض آلودگی قرار دارند. این مشکل نهتنها سلامت مردم را به مخاطره میاندازد، بلکه هزینههای زیادی را به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر حوزه سلامت، به علت افزایش نیاز به خدمات مراقبتی و بهداشتی و فوریتهای پزشکی که برای جمعیت تحت تاثیر انجام میشود و همچنین سایر حوزههای اقتصادی تحمیل میکند. همچنین بار مالی زیادی به علت مرگهای زودرس بر سیستم بهداشتی تحمیل میشود به صورتی که بر اثر مرگهای زودرس، سالهای زیادی از عمر افراد و نیروی کار یک کشور از دست میرود. براساس گزارشهای وزارت بهداشت در سال 1399، آلودگی هوا سالانه حدود 3751 نفر در شهر تهران قربانی میگیرد. همچنین میزان مرگ ناشی از آلودگی هوا در کل کشور به سالانه 11159 نفر میرسد که تقریباً همرده با آمار تلفات جادهای در کشور است. براساس همین گزارش خسارت آلودگی هوا بر سلامتی شهروندان تهرانی حدود 3 /2 میلیارد دلار تخمین زده شده که این میزان برای کل کشور به هفت میلیارد دلار میرسد.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «در سال 1400 شهر تهران، ۱۲۳ روز هوای آلوده داشت که برابر حدود ۳۴ درصد از کل سال است. یعنی شهروندان تهران یکسوم سال هوای آلوده تنفس میکنند. براساس گزارش بانک جهانی، آلودگی هوا سالانه 2 /6 میلیارد دلار خسارت به شهروندان تهرانی وارد میکند چنانکه سرانه خسارت وارده ناشی از آلودگی هوا برای هر شهروند تهرانی حدود ۳00 دلار در سال است و بهطور متوسط یک خانواده چهارنفره در شهر تهران سالانه حدود 1200 دلار معادل ۳۵ میلیون تومان خسارت به دلیل معضل آلودگی هوا پرداخت میکنند که این خسارت ناشی از تاثیرات مختلف آلودگی هوا بر سلامتی و زندگی شهروندان تهرانی است. بنابر برآوردها هر روز که شهر تهران به دلیل آلودگی هوا تعطیل میشود حدود 100 میلیارد تومان خسارت ایجاد میشود.»
بر اساس تحلیل نویسندگان این گزارش، «بودجه مورد نیاز حل مساله آلودگی هوا در کل کشور حداقل 206 هزار میلیارد تومان به عنوان سهم دولت است. در شهر تهران، حدود 107 هزار میلیارد ریال اعتبار مورد نیاز است که بخشی از آن از سوی دولت، بخشی از سوی شهرداریها، بخشی آورده متقاضیان و باقی از سایر منابع قابل تامین است اما در عوض این میزان سرمایهگذاری، علاوه بر آنکه حداقل 176 هزار میلیارد ریال عایدی اقتصادی ناشی از کاهش آلودگی هوا به دست میآید، حداقل 27 /8 درصد از آلایندههای گازی و 19 /6 درصد از آلاینده ذرات معلق کاهش پیدا خواهد کرد. با فرض تامین بودجه سایر منابع و نهادهای آلاینده، دولت باید سالانه 41 هزار میلیارد تومان و معادل 52 درصد از بودجه عمومی کشور برای کاهش آلودگی هوا صرفاً در 9 کلانشهر (تهران، اصفهان، شیراز، تبریز، اهواز، قم، اراک، کرج و کرمانشاه) در نظر بگیرد.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس «خسارت آلودگی هوا بر سلامتی شهروندان تهرانی حدود 3 /2 میلیارد دلار تخمین زده شده که این میزان برای کل کشور به هفت میلیارد دلار میرسد.» این در حالی است که در سال 1401 به نقل از وزارت بهداشت عدد مرگومیر ناشی از آلودگی هوا در سراسر کشور چیزی بین 26 تا 30 هزار نفر و در سطح شهر تهران سالانه مرگومیر مستقیم نزدیک به هفت هزار نفر در سال عنوان شده است. بنابراین طبق منطق برآورد خسارت آلودگی هوا که مورد استناد مرکز پژوهشهای مجلس بوده، باید عددی به مراتب بالاتر از هفت میلیارد دلار خسارت سالانه به اقتصاد سلامت و دیگر ارکان اقتصادی کشور وارد شده باشد.
در نتیجهگیری تکرار ملالتبار شدت آلودگی هوا در تهران و شهرهای بزرگ این نکته بسیار حائز اهمیت است که نظام حکمرانی توانایی حل مساله آلودگی هوا را ندارد. و شوربختانه همه چیز به دست رخدادهای آبوهوایی حواله میشود. اگر باد و باران نیاید شاید وضع آلودگی هوا از رنگهای قرمز به بنفش و سپس به رنگ خطرناک قهوهای تغییر یابد. تهران و شهرهای دیگر کشور عملاً به اتاقهای مرگبار گاز شبیه هستند که شهروندان بیگناه یکییکی و آرامآرام مثل برگهای پاییزی درختان به زمین میافتند.