دهان جنگلخوار
کدام سیاستها باعث رونق جنگلخواری شده است؟
اواخر تیرماه سال 1399 خبری جامعه محیط زیست و بهطور کلی مردم نگران سرزمین ایران را به شدت متاثر کرد؛ سازمانی حکومتی با استفاده از جایگاه ساختاری خود و با اتکا به سندهایی متعلق به 200 سال پیش ۵۶۰۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی معادل ۵۱۸۵ زمین فوتبال را به نام وقف تصرف کرد. یک هفته بعد در مرداد همان سال خبر دیگری از دریافت سند وقفی یک پلاک از 11 پلاک ثبتی کوه دماوند به نام آن سازمان منتشر شد.
جنگل آق مشهد و تصرف ۵۶۰۰ هکتار از بکرترین جنگلهای حفاظتشده هیرکانی، یک واقعیت تلخ تاریخی را بار دیگر برای ایرانیان تکرار کرد؛ سوءاستفاده نهادها و افراد ذینفوذ در تصرف اراضی ملی، زمینهای باکیفیت، سواحل دریاها و رودخانهها و البته جنگل. اسم این مدل سرقت منابع طبیعی و اراضی ملی زمینخواری، جنگلخواری، دریاخواری و... نامیده میشود. به نظر میرسد سبقه این نوع دستدرازیهای سازمانیافته به دولتها و حتی حکومتهای قبل بازمیگردد.
عباس محمدی، کوهنورد و کنشگر محیط زیست، در گزارشی تحقیقی به روند تاریخی تخریب جنگلهای ایران اشاره دارد. از ارجاعات او چنین برمیآید که بخش مهمی از دلایل تخریب جنگل به جنگلخواری و سوءاستفاده از موقعیت آدمها و نهادها در طول تاریخ بوده است. اتفاقی که هنوز هم بنا به شواهد غیرقابل کتمان ادامه دارد. در بخشهایی از این گزارش به این ارجاعات تاریخی خواهیم پرداخت.
دلایل وقوع جنگلخواری
پژوهشهای علمی متاخر نهتنها جنگلخواری آشکار را تایید میکند که دلایل و عوامل موثر در وقوع زمینخواری در عرصههای جنگل و مرتع را به صراحت بیان میکند. در چکیده مقاله پژوهشی که پژمان رودگرمی و سیدجعفر سیداخلاقی که یکی پژوهشگر بخش تحقیقات آبخیزداری و بهرهوری از آب و خاک، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان تهران و سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی ایران است و دیگری پژوهشگر بخش تحقیقات بیابان و موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و همینطور سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی، آمده است: در زمینه کمک به مهار و پیشگیری از زمینخواری در عرصههای جنگل و مرتع، پروژهای تحقیقاتی با هدف شناخت عوامل ایجادکننده این پدیده اجرا شد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و معرفی عوامل و زمینههای موثر در بروز و گسترش زمینخواری از جنبههای مختلف شامل سیاست و خطمشی، اجتماعی-اقتصادی، مدیریتی، اجرایی و عوامل موثر خارج از نظام اداره اراضی جنگل و مرتع است. طی حدود دو سال از 15 کارشناس تحقیق و پرسش صورت پذیرفت. در طول پژوهش، 39 مورد بهعنوان عوامل موثر در زمینخواری مشخص شد. کارشناسان وجود رانت، نبود برنامه آمایش سرزمین و کاستی در افزایش سطح آگاهی مردم و ایجاد فرهنگ حفظ جنگلها و مراتع را مهمترین عوامل و زمینههای وقوع زمینخواری برشمردند. با شناخت عوامل زمینخواری در طی این تحقیق، میتوان نتیجهگیری کرد که زمینخواری پدیدهای منتج از زمینههای اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، حقوقی، تاریخی و فرهنگی موجود در جامعه است و از آنجا که بزرگترین فساد اقتصادی کشور نیز خوانده شده، باید اقدامات سختافزاری و نرمافزاری بیشتری برای پیشگیری از آن صورت گیرد.
تاریخ جنگلخواری
به نظر میرسد بر اساس شواهد تاریخی موجود بعد از دولتهای صفوی و افشاری است که عملاً روند تخریب جنگل در ایران با نفوذ دستگاه سیاسی کشور آغاز شده است. اما لزوماً این ادعا به این معنی نیست که شدت تخریب بالا بوده چرا که نه جمعیت زیاد بوده و نه اسباب استفاده از جنگل چندان رایج بوده است. نهایتاً ارجاعاتی از استفاده از چوب درختان برای ساخت کشتی، ابزار و ادوات جنگی یا سازههای کاخ شاهی در برخی از دورههای تاریخی وجود دارد که این نیز بسیار ناچیز است. اما همان رویه ولی با شمایل تازهتری ادامه یافت. در دوره پهلوی نیز وضعیت به مراتب از دولتهای قاجار سازمان بدتری گرفت. حتی نام افرادی مثل هژبر یزدانی به عنوان یک جنگلخوار بزرگ مطرح شد. البته بعد از انقلاب به شخص رضاشاه پهلوی به عنوان یکی از بزرگترین زمینخوران و جنگلخوران لقب دادند. خبرگزاری فارس در گزارشی نوشته است: «تقریباً تمامی مازندران و اراضی مرغوبش و بخشهای بزرگی از گرگان و گیلان متعلق به وی بود. این تملک سراسری اراضی شمالی ایران بهقدری معروف و آشکار شده بود که خاندان پهلوی توجیه کردند که رضاشاه، املاک شمال را از صاحبان آنها خرید تا از نفوذ روسها در آن منطقه و اشاعه کمونیسم در ایران و بهخصوص در مناطق شمالی آن جلوگیری کند.»
عباس محمدی برای فهم بهتر دلایل تخریب جنگل در ایران نقبی به اسطورهها زده است؛ ایختوویگو پادشاه ماد و پدر ماندانا دستور داده بود که نوزاد دخترش در جنگلی رها و طعمه درندگان شود، اما آن نوزاد به دست جنگلبانی پرورش یافت و کورش نام گرفت و بعدها پادشاه بزرگ ایران شد. از این اسطوره برمیآید که اطراف همدان امروز که هیچ پوشش درختی طبیعی انبوه [اکنون وجود] ندارد، در حدود 2500 سال پیش، جنگلی و پر از جانوران درنده بوده است. ناصرخسرو قبادیانی که در نیمه قرن پنجم هجری از خوزستان عبور کرده، از فضاهای جنگلی منطقه نوشته که در آنجا نمیشده آسمان را دید. امروزه، سالمترین پوششهای جنگلی خوزستان که در کنارههای رود دز قرار دارند، بسیار تُنُک و دربرگیرنده درختان کوتاه و درختچه است.
هانس بوبک (Hans Bobek)، استاد علوم جغرافیایی دانشگاه بُن (آلمان) کتاب سیمای تاریخی جنگلها و درختزارهای ایران را بر پایه پژوهشهای شخصی در ایران و با استفاده از گزارشها و نقشههای دیگری که از دورههای پیشین در دسترس داشته، به سال 1955 چاپ کرده است. بوبک در صفحههای ابتدایی این کتاب، ضمن بحث درباره جنگلهای هیرکانی ایران، مینویسد: «از زمانهای بسیار قدیم، حرکت کاروانهای بزرگی از هیزم و زغال از مناطق جنگلی به طرف مناطق مسکونی، تصویر آشنایی بوده است، ولی دستیابی به وسایل نقلیه موتوری و راهآهن، استفاده بیرویه از این منابع را صدچندان کرده است. در عین حال این جنگلها از داخل نیز از سوی دامداران و جنگلنشینان در نهایت بیتوجهی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. بهطوری که هیچ بیننده دقیقی نمیتواند در این مطلب شک داشته باشد که سطح جنگلهای خشک ایران در قرنها و هزارههای اخیر بهطور قابل توجهی کاهش یافته است. این حدسیات نهتنها بارها از سوی کارشناسان بیان شده است، بلکه از نظر تاریخی نیز میتوان آن را ثابت کرد.»
از سویی گزارش لیوتنان کلنل برسفرد لوات، کنسول انگلیس در تهران به سالهای 1881 و 1882، در سفرنامه تهران-استرآباد سند دیگری است که نشان میدهد دستگاه سلطانی از جنگل برای خود بهرهبرداری داشته است. در این گزارش آمده است؛ در مسیر جاده کرج-چالوس امروز و...«هر روز دویست راس قاطر و الاغ میدیدیم که از کجور و دونا زغال بار کردهاند و به طهران میروند. جنگلهای معدن زغال سالبهسال کسر میشود [...] اکنون هرچه جنگل را میسوزانند و پیش میروند، راه زغال به طهران دورتر میشود، و در کوهستان البرز نزدیک به طهران محلهای مناسب برای جنگل زیاد دارد و ممکن است که در آنجا اشجار غرس نمایند که بعد از چند سال جنگل معتبری شود، اما این فقره برای شکارگاه سلطنتی مضر است».
گزارشهای تاریخی زیادی از تخریب جنگلهای بلوط و بنه و ارزن در جایجای ایران از سیستان تا خراسان و از زاگرس تا البرز به دست دستگاههای دولتی منتشر شده است. با جنگلخواری یا زمین به دست آوردهاند یا از چوب این جنگلها استفادههای شخصی و دولتی کردهاند. عباس محمدی در نوشتهاش به تحقیق دُپلانول، استاد جغرافیای دانشگاه سوربن، ارجاع میدهد؛ دُپلانول در تحقیقی که مربوط به اواخر دهه 50 میلادی است و در ایران با عنوان مطالعاتی درباره جغرافیای انسانی شمال ایران منتشر شده است، در مورد کلاردشت چنین مینویسد: «مصرف قابل توجه چوب برای خانهسازی سبب بهرهبرداری وسیع از اراضی جنگلی اطراف، از ارتفاع 1400 تا 2000متری شده است و این امر موجب انحطاط جنگلهای متراکم قدیمی و ایجاد جنگلهای تازهپایی شده است که از لحاظ چوبهای صنعتی فقیر بودهاند. همچنین در حدود 50 سال پیش، نیمههای دهه 40 خورشیدی، کریم جوانشیر جنگلهای پارهای نقاط کردستان مانند مسیر بانه-سردشت را از نظر انبوهی قابل مقایسه با جنگلهای حوزه خزر میخواند، که در سالهای اخیر، این جنگلها صورت بسیار ضعیفی یافتهاند.»
پنجمین جنگل تخریبشده
اگرچه همیشه در ارائه آمارهای دقیق در ایران با مشکل مواجه هستیم اما در برخی منابع از ایران به عنوان پنجمین کشور دنیا در تخریب جنگل نام برده است. عمده دلیل این تخریب نیز جنگلخواری با شکل و شمایلی قانونی است. برخی از منتقدان نحوه مدیریت جنگل در ایران، اجرای طرحهای «جنگلداری» را از عوامل تخریب سازمانیافته عرصههای جنگلی و درختی در ایران میدانند. مهدی سنایی، نایبرئیس وقت کمیسیون محیط زیست مجلس، در جریان سوال از وزیر کشاورزی گفته است، «در دو دهه گذشته، 33 درصد از جنگلهای کشور تخریب شده است». او همچنین گفته که ایران جزو پنج کشور تخریبکننده جنگلهاست. و دیگر اینکه فقط در سال 1389، 40 هزار هکتار از جنگلهای کشور در آتش سوخت. از قضا برخی گزارشهای مردمی و رسانهای البته بدون تایید قطعی وجود دارد که یکی از دلایل اصلی آتشسوزی جنگلها در سالهای اخیر را تعمدی میدانند. تعمدی که در نهایت به تصرف زمینهای سابقاً جنگلی منتهی میشود. و بدون تردید مردم عادی توان چنین تخلف سازمانیافتهای را ندارند و احتمالاً برخی افراد ذینفوذ هستند که با استفاده از خلأ قانونی دست به چنین تخلفهای گستردهای میزنند.
واکنش رهبری به جنگلخواری
شاهد چنین مدعایی البته اظهارات شفاف و علنی رهبری در مساله جنگلخواری و هرگونه دستاندازی شخصی و دولتی به اراضی ملی و منابع طبیعی و محیط زیست است. چرا که اگر چنین واقعیت آشکاری نبود، هرگز شخص اول مملکت از این وضعیت ابراز نگرانی نمیکردند. 17 اسفند سال 1393 رهبری نظام در دیدار با بخشی از فعالان محیط زیست با اشاره به جنگلها و مراتع به عنوان ریههای تنفسی شهرها و عوامل نگهدارنده خاک، از دستاندازی افراد سودجو به جنگلها و منابع طبیعی بهخصوص در شمال کشور ابراز تاسف شدید کردند؛ «دستگاههای مسوول باید قاطعانه با تعدی به جنگلها به هر بهانهای اعم از هتلسازی و جذب گردشگر و ساخت حوزه علمیه و برخی توجیهاتِ به ظاهر قابل قبول، مقابله کنند. پدیده زمینخواری و اخیراً کوهخواری و ساختوساز در ارتفاعات از دیگر مسائل رنجآور و اسفبار است. باید در قانون، اینگونه اقدامات جرم تلقی شوند و افراد سوءاستفادهکننده بیهیچ اغماضی مورد تعقیب قضایی قرار گیرند و اگر در دستگاهها نیز کوتاهی انجام شود، باید با عوامل این کوتاهی هم به شدت برخورد شود. حفظ محیط زیست یک وظیفه حاکمیتی است. تهیه سند ملی برای محیط زیست، پیوست محیط زیستی برای همه طرحهای عمرانی، صنعتی و تجاری، پالایش و بازنگری قوانین برای جرمانگاری تخریب محیط زیست و تقویت نظارتهای بیاغماض از مهمترین راهکارها برای حفظ محیط زیست و مقابله با سودجویان و قانونشکنان است.»
وعدههای دائمی دولتها
وضع تخریب جنگل و البته جنگلخواری به اندازهای در طول چند دهه اخیر وخیمتر از قبل شده است که دولتها یکی از سیاستهای خود را مقابله با جنگلخواری البته در کنار دیگر تصرفات اراضی ملی عنوان میکنند. برای نمونه میتوان مصوبههای دولتها را شاهدی بر این ادعا گذاشت. ایسنا در گزارشی که ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ با عنوان «مبارزه با جنگلخواری در مازندران از حرف تا عمل» منتشر کرد، نوشت: «تخریب جنگل و منابع طبیعی بحث روز کشور است و هر روز گوشهای از جنگلها نابود میشود، در این میان دولت سیزدهم عزم خود را جزم کرده تا مانع از نابودی افسارگسیخته و پیشرونده جنگلها شود. اما کارشناسان منابع طبیعی معتقدند موضوع جنگل به سادگی موضوع دریا قابل رفع تصرف نیست و سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری نیازمند حمایت و توجه ویژه است.» به نظر میرسد این گزارش که با این شروع منطقی تقریباً تکلیف مبارزه با جنگلخواری را روشن کرده، بعد از دستور موکد ریاستجمهوری در آزادسازی حریم دریا و به دنبال آن تخریب ساختوسازهای بیرویه در جنگل و منابع طبیعی و حریم رودخانهها تدوین شده است.
در این گزارش آمده است: «هرچقدر در موضوع حریم دریا با دستور صریح رئیسجمهور اماکن و ابنیه به سرعت آزادسازی شد اما در موضوع جنگل، قضیه متفاوت است و به نظر میرسد رفع تصرف اراضی ملی و جنگلی اگر متوقف نشود حداقل مشمول زمان بسیار بیشتری برای عمل است. اینکه این طرح چطور و از کجا و با چه مساحت و قدرتی انجام میشود تنها زمان پاسخگوی آن خواهد بود. جمعی از کارشناسان معتقدند چالشهای جنگل بسیار فراتر از پرداختن تنها به یک معضل است.»
تایید استمرار جنگلخواری
خبرگزاری تسنیم دیگر رسانهای که از سوی نهادهای حکومتی مدیریت میشود، در گزارشی که در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ با عنوان «روایت تلخ تسنیم از جنگلخواری در شمال» منتشر کرده، آورده است: «کاهش تدریجی سطح جنگلهای هیرکانی در شمال ایران در دهههای اخیر به دلایل مختلف نظیر تخریب و تصرف، ویلاسازیها، جادههای دسترسی، آتشسوزیها و قاچاق با چشم غیرمسلح نیز ملموس و مشهود است. در نابودی اراضی جنگلی ممکن است عوامل متعددی چون آتشسوزی، حوادث طبیعی و شرایط ناپایدار جوی دخیل شوند، اما مهمترین عامل بر نابودی این جنگلها که ذرهذره به گستردگی عمده آن تبدیل میشود، دخالت انسانهاست. امروز در نقطهنقطه استان مازندران ساختوسازهای زیادی را مشاهده میکنیم که از نابودی اراضی جنگلی، باغی و کشاورزی این استان شکل گرفتهاند بهطوری که از غرب استان تا به مرکزیت مازندران برسید، متوجه به هم وصل شدن سطح مسافت شهرها میشوید و بافت روستایی این استان نیز با ساخت اصطلاحاتی چون مجتمعهای ساختمانی، شهرکها و ویلاهای ساحلی و جنگلی دیگر به شکل گذشته دیده نمیشود و از آن حالت بافت زیبا و دیرینه خود کاملاً جدا شده و از بین رفته است. این ساختوسازها در اراضی جنگلی و کشاورزی مازندران از دیرباز در این استان شروع شده بدون آنکه به این فکر بیفتند که با نابودی بخش بزرگی از این اراضی در آیندهای نزدیک ریزگردها و گرد و غبارها را جایگزین آبوهوای خوش و خرم سرزمین خود میکنند.» سرپرست فرمانداری ویژه آمل در گفتوگو با تسنیم با بیان اینکه بعد از تشکیل قرارگاه مبارزه با جنگلخواری و زمینخواری استان مازندران به ریاست نماینده استانداری، کارگروههای شهرستانی در این شهرستان تشکیل شد، اظهار کرد: این کارگروه با همکاری بسیج سازندگی، سپاه، جهاد کشاورزی، منابع طبیعی به منظور شناسایی و رسیدگی به تخلفات جنگلخواری و زمینخواری آماده کار شدند. سیدعباس حسینی ادامه داد: آمل دارای اراضی جنگلی، منابع ملی و جنگلهای هیرکانی بسیار غنی است و چشم بسیاری از سودجویان به دلیل ییلاقی بودن این شهرستان است که مورد توجه قرار میگیرد تا کمترین ضرر را به حوزه منابع طبیعی بزنیم. از طرفی برای دو حوزه صنعت و کشاورزی ارزش مهمی دارد که اگر به سمت ساختوسازهای غیرمجاز سوق پیدا نکند، میتواند در بخش کشاورزی، صنعتی و گردشگری مورد استفاده قرار بگیرد و به افزایش درآمدی شهرستان کمک کند. ناصر اکبرزاده، نماینده ویژه استاندار مازندران در مبارزه با جنگلخواری و کوهخواری، نیز با تاکید بر وجود فساد جنگلخواری در شمال ایران گفته است: بخش بزرگی از زمینخواری و جنگلخواری در این استان از سوی مفسدان و دلالان صورت میگیرد. این افراد هر روز بر تجاوز به عرصههای ملی و مردمی میافزایند. وی با بیان اینکه امروز بنگاههای املاک در تهران بخش بزرگی از خرید و فروش املاک و زمینهای مازندرانیها را انجام میدهند و برای سرزمین ما تصمیم میگیرند، بیان کرد: زمینهای مازندران به راحتی فروخته میشود و از اختیار غیرمازندرانیها خارج میشود و این نشان میدهد که باید در این زمینه وظیفه ما در قبال این رفتارها، مشخص شود.
نهادهای جنگلخوار
داریوش خانلری، دکترای جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، میگوید: من کارشناس طرح تحقیق و تحفص مجلس نهم شورای اسلامی بودم. در یک کار تحقیقی که با تصویر مستندنگاری شد، دلایل تعدی به جنگل را توضیح دادم. گزارش کامل این تحقیق و تفحص از تخریب جنگل حتی در مجلس در صحن هم خوانده نشد و خیلی سریع بایگانی شد. اما این سند هنوز وجود دارد. واقعیت این است که در طول یک سال و نیمی که بر روی مساله جنگلخواری در ایران و بهخصوص در شمال کشور کار کردم، متوجه شدم برخی از مقامات دولتی و حکومتی از جمله قضات، نمایندگان مجلس، دولتمردان و حتی نیروهای ردههای پایین دولتی و حکومتی در داخل جنگل ویلا ساختهاند. همه اینها به دلیل در اختیار داشتن رانت دولتی جنگلخوار هستند. افراد و نهادهایی که متولی جنگل هستند، اساساً متولی نیستند. اینها کارگزار و تسهیلگر هستند. یعنی به جای اینکه از جنگل حفاظت کنند مجوز تخریب جنگل را صادر میکنند. فرض کنید، جنگلی که باید حفاظت شود اساساً نباید کسی به آن ورود پیدا کند. من کتاب طراحی حفاظت از جنگل را تدوین کردهام. قرار بود این طرح و ایده حفاظت جایگزین طرح تنفس جنگل شود. اما نمیگذارند این ایدههای حفاظتی اجرایی شود چون منافع برخی از افراد را که غالباً در ساختارهای سیاسی ایران نفوذ دارند به خطر میاندازد. طرح حفاظت قاطع است و بر اساس زمانبندی بدون اینکه درختی قطع شود میتواند باعث درآمدزایی برای جنگلنشینان و حتی متولیان دولتی جنگل شود. این ایده برای مراتع کشور نیز قابلیت اجرا دارد. اما دستدرازی به جنگل ایده راحتتری است. نه نیاز به برنامهریزی دارد و نه قرار است کسی زحمت بکشد و حفاظت و قرق کند. اگر امروز از تکنولوژی «گوگلمپ» استفاده کنیم میفهمیم در طول یک زمان کوتاه تا چه اندازه از حجم جنگل کشور کاسته شده و به اصطلاح خورده میشود. میزان ساختوساز و تصرف جنگل در هیرکانی از 10 تا 20 سال پیش باورنکردنی است. سطح تخریب و تصرف چنان زیاد است که به نظر میرسد بهزودی به پایان تاریخیترین جنگلهای دنیا نزدیک میشویم. من پیشتر در مورد طرحی به نام جنگلداری مقاله نوشتهام. نتیجه اینکه واژههای علم و پایداری درست معنا نشده است. بهنام علم، طرح جنگلداری را بنا کردهاند که طی بیش از ۶۰ سال قطع و بهرهبرداری بهمنظور پرورش و تعالی یا رساندن جنگل بهدرجه کلیماکس میلیاردها درخت قطع شد، غافل از اینکه جنگل بکر خودش به تعالی رسیده بود. در کنار این علم دروغین طرحهای جنگلداری از آستارا تا گلیداغ در مرغوبترین تودههای درختی پیاده شد، نکته بعدی اینکه بهنام پایداری هم درخت قطع شد، در صورتی که خود پایداری به مفهوم زنده و جاوید بودن است. مفهوم جنگلشناسی و جنگلداری در واقع صیانت از جنگل از راه دانش علمی و حفاظت فیزیکی است که اصلاً چنین چیزی اجرا نشده است. در واقع اول باید جنگل را حفظ کرد و بعد به سمت بهرهبرداری از مواهب درخت رفت. راهی که دانشگاه به ما نشان داد بیراهه بود و موجب نابودی جنگلهای هیرکانی شد، میلیاردها درخت قطع شد که شوخی نیست. در حوزه جنگلشناسی درختان، گیاهان علفی و حیات وحش باید باشند تا جنگلشناس آن جنگل را بشناسد، که در صورت قطع درخت پدیدههای رویشی از بین میروند، حال چطور میتوان گفت جنگلشناسی صورت گرفته است. از سوی دیگر اکولوژی جنگل علمی است که رابطه و همزیستی میان موجود زنده (درختان، گیاهان علفی، حیات وحش) با موجود غیرزنده (اقلیمها، سنگهای مادری، خاکها و آب) را میخواهد بشناسد، پس هر دو موجود باید باشند تا شناخته شوند. خب با قطع درختان شخص اکولوژیست چگونه همزیستی میان آن دو موجود را بیابد. اکولوژیست باید مخالف سرسخت قطع درخت باشد، اما اکولوژیستها در کنار بهرهبرداران اقدام به قطع درخت کردند. متاسفانه علم و پایداری وارونه معرفی شد و غربیها خودشان ضدعلم عمل کردند و با پرورش استادان دانشگاه، ما را یعنی کارشناسان اجرا را به سلاخان این حوزه تبدیل کردند.
جنگلهای جهان
مساحت جنگلهای جهان حدود چهار میلیارد هکتار است و این جنگلها ۳۰ درصد سطح خشکی جهان را پوشاندهاند. علاوه بر این، مساحت مراتع در جهان 3 /5 میلیارد هکتار و ۴۳ درصد سطح خشکیها را به خود اختصاص میدهد. از این جنگلها حدود یک تا سه میلیون هکتار مورد بهرهبرداری صنعتی قرار گرفته است.
جنگلهای ایران
حدود هفت درصد مساحت ایران یعنی 10 تا 14 میلیون هکتار از مساحت کشور را جنگل تشکیل میدهد. این جنگلها در مناطق مختلفی از ایران وجود دارد. جنگلهای زاگرسی با شش میلیون هکتار مساحت بیشترین سهم را در این آمار دارند. سرانه جنگل در ایران برای هر نفر 2 /0 هکتار است با وجود اینکه میانگین جهانی این مقدار حدود 7 /0 هکتار است. در گذشته وسعت جنگل در ایران اینگونه نبوده است. اولین برآورد در مورد جنگلهای ایران را در سال 1321 خورشیدی کریم ساعی انجام داد؛ 5 /19 میلیون هکتار برآورد او بود. ساعی در سال 1325 در دومین برآورد خود سطح جنگلهای ایران را 7 /18 میلیون هکتار عنوان کرد، در سال 1343 دفتر فنی، مهندسی منابع طبیعی ایران آمار رسمی مساحت جنگلهای کشور را 18 میلیون هکتار اعلام کرد و اکنون بر اساس آخرین تخمین سازمان فائو در سال 1392 وسعت جنگلهای ایران به 6 /10 میلیون هکتار کاهش پیدا کرده است.
جنگلهای آمریکا
از لحاظ وسعت جنگل، آمریکا چهارمین کشور در جهان است، بیش از 300 میلیون هکتار از وسعت آمریکا، یعنی 30 درصد وسعت این کشور را جنگلها تشکیل میدهند. از سال 1990 تا 2010 تقریباً چهار میلیون هکتار از جنگلهای آمریکا از بین رفتهاند اما این کشور در طول این سالها میزان بیشتری از جنگلهای کشور خود یعنی 6 /7 میلیون هکتار را احیا کرده و حتی در طول این سالها وسعت جنگلهای ایالات متحده آمریکا افزایش یافته است.
جنگلهای کانادا
بعد از روسیه؛ کانادا بزرگترین وسعت جنگلهای دنیا را دارد و با مساحتی حدود 347 میلیون هکتار تقریباً 9 درصد جنگلهای کره زمین از آن این کشور هستند. با وجود این میزان جنگلزدایی این کشور بسیار کم است و سالانه 02 /0 درصد از جنگلهای این کشور روبهکاهش است. البته با این توضیح که تلاش شده این عدد هم کم شود. گفتنی است در سال 1990 میزان جنگلزدایی در کانادا 64 هزار هکتار بود اما سال 2012 این میزان به 45 هزار هکتار رسیده است.
جنگلهای استرالیا
شهرسازی یکی از اصلیترین اقدامات استرالیا در چند دهه اخیر بوده به همین دلیل در همین مدت وسعت جنگلهای این کشور روند کاهشی داشتهاند. البته کمتر از 20 درصد وسعت این کشور را جنگل تشکیل میدهد. سرعت جنگلزدایی در استرالیا بیشتر از کاناداست و سالانه چندده هزار هکتار از جنگلهای این کشور نابود میشوند. وسعت جنگلزدایی در این کشور بر اساس آمارهای رسمی و آمارهای تخمین زدهشده از سوی سازمان فائو که هماکنون بیش از 124 میلیون هکتار جمعیت دارد به این شکل است:
جنگلهای روسیه
روسیه کشوری است که با اختلاف زیادی نسبت به دیگر کشورها بیشترین وسعت جنگل را در دنیا دارد. وسعت جنگلهای این کشور با 892 میلیون هکتار تقریباً اندازه کل استرالیاست. با وجود این سالبهسال مساحت جنگلهای کشور روبه افزایش است و حتی یکی از پژوهشهای فائو پیشبینی کرده است که تا سال 2030 میلادی مساحت جنگلهای روسیه به 904 میلیون هکتار میرسد.
جنگلهای فنلاند
فنلاند یکی از کشورهایی است که میزان سرعت جنگلزدایی در آن بسیار زیاد است. این کشور از این لحاظ رتبه ششم را در جهان و رتبه اول را در اروپا دارد. سالانه 3 /6 درصد از جنگلهای این کشور روبه نابودی است و با وجود مراقبتهایی که به تازگی در این کشور از جنگلها انجام میشود اما هنوز در برخی از مناطق این کشور جنگلزدایی صورت میگیرد. بر اساس آمارهای مختلف مساحت جنگلهای فنلاند از سال 2000 شروع به کاهش پیدا کرده در حالی که قبل از آن جنگلهای این کشور روبه افزایش بوده است. با وجود این میزان احیای جنگل در فنلاند بیشتر از جنگلزدایی است و در این کشور که بیش از 72 درصد آن را جنگلها تشکیل میدهند سالانه 10 هزار هکتار به جنگلهای آن اضافه میشود.
انواع جنگل در ایران
جنگلهای هیرکانی: جنگلهای هیرکانی منطقهای است غنی که از نظر تنوع زیستی منحصربهفرد بوده و متراکمترین ناحیه جنگلی ایران را تشکیل میدهند. برای مثال، جنگل ابر نمونهای از جنگلهای هیرکانی است. این جنگلها با قدمت ۴۰ میلیون سال یکی از ارزشمندترین جنگلهای جهان بهشمار میآید و از آن به عنوان موزه طبیعی یاد میشود و دارای میزان بارش سالانه ۵۵۰ تا ۲۲۰۰ میلیمتر و ارتفاع ۲۸۰۰ متر از سطح دریاست. وجود این جنگلهای زیبا و این تنوع زیستی را مدیون دوره ترشیاری (Tertiary) هستیم. این جنگلها در جنوب دریای خزر از منطقه هیرکان جمهوری آذربایجان شروع میشوند و در ایران از حوالی آستارا تا گرگان ادامه دارند. این جنگلها به دلیل مقاوم نبودن در برابر سرما در اروپا و سیبری قادر به بقا نیستند و در آبوهوای معتدل جنوب دریای خزر دیده میشوند. ارتفاع رویش آنها از سطح دریا آغاز شده و تا دو هزار و 800متری ادامه مییابد.
جنگلهای ایرانی و تورانی: شاید وقتی صحبت از جنگل به میان آید در ذهن شما جنگلهای انبوه مناطق حارهای تجسم شود، اما جنگلهای دیگری هستند که به خاطر پراکندگی بیشتر و عدم نزدیکی درختان به نظر افراد معمولی جنگل نیستند اما این پوشش خاص جنگلی که با نام جنگلهای ایرانی-تورانی میشناسند و مخصوص سرزمین ایران هستند، شاید نمادی فراموششده از این سرزمین باشند، گفتنی است که جنگلهای حاضر، آخرین نسل این جنگلها هستند و به دلیل عمق تخریب، آلودگی محیطی و عدم توانایی در تجدید نسل درختان، تعداد آنها بسیار کم شده است. ناحیه رویشی ایران تورانی دارای مساحتی حدود ۱ /۴ میلیون هکتار و جزو مناطق خشک و نیمهخشک است. این جنگلها قسمت عمده فلات مرکزی ایران را نه بهصورت پیوسته بلکه بهصورت لکههای بزرگ و کوچک از شمال غرب تا شمال شرق و در بین رشته کوههای البرز و زاگرس (منطقه مرکزی ایران) را دربر گرفتهاند.
جنگلهای زاگرس: ایجاد و گسترش جنگل در این ناحیه به دلیل بارندگیهای ناشی از جریانهای مدیترانهای و دریای سیاه بوده، برخی منابع قدمت جنگلهای بلوط زاگرس را ۵۵۰۰ سال بیان کردهاند که از ناحیه سردشت آذربایجان غربی تا فیروزآباد فارس امتداد دارد. این ناحیه با مساحتی حدود ۱ /۶ میلیون هکتار ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند که از ۲۵کیلومتری جاده پیرانشهر به سردشت شروع شده و به شهرستان فیروزآباد فارس ختم میشود و از ۱۱ استان عبور میکند.
جنگلهای خلیجفارس: جنگلهای خلیجفارس دارای مساحتی حدود ۱۸ /۰ میلیون هکتار هستند که بخشی از جنوب غرب و تمام سواحل جنوبی کشور را دربر میگیرد. ناحیه رویشی خلیجفارس و دریای عمان از قصر شیرین شروع و به صورت نوار باریکی به سمت جنوب کشور کشیده شده و پس از عبور از استانهای خوزستان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان به مرز ایران و پاکستان ختم میشود. از مهمترین قسمتهای جنگلهای خلیجفارس جنگل حراست.
جنگلهای ارسبارانی: جنگلهای ارسبارانی در شمال غربی کشور یعنی استان آذربایجان شرقی، شمال غرب استان اردبیل و بیشتر در حوزه رودخانه ارس در حد فاصل جلفا تا مغان و کوههای سبلان (بزقوش و سهند) دیده میشوند. در حال حاضر بنابه دلایل مختلف مثل تخریب، جنگل مذکور در مرزهای شهرستان کلیبر، ورزقان و اهر محدود شده است. این نوع از جنگلها مساحتی بیش از ۷۰ هزار هکتار دارند.