شناسه خبر : 45004 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

قاتل اهلی

سکته مغزی چگونه به دومین قاتل ایرانیان تبدیل شد؟

 

عاطفه چوپان / نویسنده نشریه 

24امروزه کمتر کسی روی زمین از آبله، تب دنگی و طاعون سیاه می‌میرد. در عوض، بیماری‌های لوکس امروزی ناشی از مدل زندگی باعث می‌شوند بدن ما آرام‌آرام و در طول 50 تا 70 سال به آرامی از کار بیفتد؛ بیماری‌هایی مانند ناراحتی قلبی، سکته مغزی، سرطان، دیابت و... به بیان دیگر مشکلاتی که می‌توانند ناشی از فشارهای عصبی باشند یا به خاطر آن تشدید شوند.

فشارهای عصبی و استرس برای حیوانات یک معنای به‌خصوص دارد. استرس برای حیوانات زمانی اتفاق می‌افتد که به‌طور مثال شیری به گورخری حمله کند و گورخر در حالی که زخمی شده، همچنان نیاز دارد برای حفظ جان خود فرار کند. یا استرس می‌تواند به شیر به شدت گرسنه وارد شود چون اگر نتواند گورخر را برای غذا شکار کند، از گرسنگی تلف خواهد شد. اینها یعنی بحران‌های فیزیکی کوتاه‌مدت که فشار عصبی زیادی به دنبال دارند.

بدن حیوان سازوکار پاسخ استرس به‌خصوص دارد، یعنی ترشح مجموعه‌ای از هورمون‌ها برای حفظ جانش. پس حیوان انرژی خود را روی عضلات مورد نیاز متمرکز می‌کند، فشار خون و ضربان قلبش برای تولید انرژی افزایش می‌یابد و تمام پروژه‌های بلندمدت مثل رشد، نوسازی بافت‌های بدن، و تولیدمثل از کار می‌افتند، چون معلوم نیست اصلاً آینده‌ای در کار باشد.

اما سازوکار پاسخِ استرس ما انسان‌ها تنها به دلیل وجود یک شیر درنده فعال نمی‌شود، بلکه به خاطر مسائل روانی و فشارهای اجتماعی به کار می‌افتد. ما دقیقاً همان سازوکار پاسخِ استرس مشابه گورخر را در حین رانندگی و گیرکردن در ترافیک فعال می‌کنیم. اگر بخواهید مانند یک پستاندار معمولی باشید، وقتی در حال دویدن برای حفظ جان خود نیستید، بهتر است که بتوانید سازوکار پاسخ استرس خود را خاموش کنید. اما وقتی نخستین باهوش در دنیای مدرن باشید، این یعنی سازوکار استرس برای دفعات زیاد و به مدت طولانی روشن خواهد بود و بر سلامتی‌تان اثر خواهد گذاشت. مشاهده شده که عملکرد مغز وقتی تحت فشار و استرس باشد تغییر کرده و پردازش اطلاعات بسیار سریع می‌شود. به این صورت افراد به اطلاعات منفی اطرافشان بسیار حساس‌تر می‌شوند. مثلاً وقتی روی افرادی که از احتمال ابتلا به سرطان نگران بودند، آزمایش انجام شد، نتیجه این بود که میزان پذیرش اطلاعات منفی افزایش یافته و به اندازه اطلاعات مثبت می‌رسید و سوگیری ناپدید می‌شد.

همچنین آزمونی که روی آتش‌نشانان انجام شد نشان داد میزان پذیرش اطلاعات منفی از سوی آنها در روزهای کاری پراسترس بسیار بیشتر از روزهای عادی بود. از این جهت می‌توان فهمید که چرا وقتی وقایع عمومی استرس‌زا مثل بحران اقتصادی، حمله تروریستی، یا بلایای طبیعی باعث افزایش استرس مردم می‌شوند، میزان حساسیت آنها به اخبار منفی خصوصاً از رسانه‌ها افزایش می‌یابد. در ایران آمار سکته‌های مغزی ۱۰ سال جوان‌تر از میانگین جهانی است و به جای اینکه افراد در سنین ۷۵ تا ۸۰سالگی دچار سکته مغزی شوند، این اتفاق ۱۰ سال زودتر می‌افتد.

سکته مغزی یکی از عوامل مهم از دست رفتن سال‌های عمر به علت وابستگی و ناتوانی کارکردی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین بوده که با افزایش عوارض و مرگ‌ومیر ناشی از سکته مغزی همراه است. نتایج یک پژوهش در ایران نشان داده که برخی عوامل جمعیت‌شناختی مانند سن بالا، جنس مرد، نداشتن خانه شخصی و شاخص اجتماعی-اقتصادی پایین خطر مرگ بعد از سکته مغزی را افزایش می‌دهند.

همچنین نتایج یک تحقیق علمی که از سوی وزارت بهداشت فرانسه منتشر شده از ارتباط میان تعدد و شدت حملات مغزی و طبقه اقتصادی بیمار خبر می‌دهد. طبق این پژوهش رابطه مستقیمی بین میزان فقر و میزان رنج در سکته‌های مغزی مشاهده شده است.

بر اساس این پژوهش شدت و تعداد سکته‌های مغزی در میان گروه سنی ۴۵ تا ۶۴ سال نسبت به دیگران دو برابر است. احتمالی که با بالا رفتن بیشتر سن پایین می‌آید به‌طوری ‌که احتمال سکته مغزی یک انسان ۸۵ساله به همان میزان یک فرد ۴۴ساله است. در این میان فقرا بیشتر در معرض تبعات ناشی از یک سکته مغزی قرار دارند. رابطه مستقیمی میان میزان فقر و میزان رنج در سکته‌های مغزی مشاهده شده است. احتمال فلج شدن بالای ۲۴ ساعت که معمولاً همراه همی پلژی (فلج کامل عضو) است در بین این قشر ۲۲ درصد بیشتر است. این میزان در مورد اختلالات زبانی ناشی از سکته مغزی فقرا ۱۱ درصد بیشتر است.

از طرفی سکته مغزی بعد از سکته قلبی دومین عامل مرگ‌ومیر در ایرانیان است و از طرف دیگر اگرچه تعداد کسانی که از حملات سکته مغزی جان سالم به در می‌برند زیاد است اما اغلب با مشکلات مغزی و جسمی فراوانی برای ادامه زندگی خود روبه‌رو خواهند بود، مشکلاتی که می‌تواند فرد را ازکارافتاده کرده و هزینه درمان زیادی نیز بر دوش خانواده و اطرافیان او بگذارد.

این در حالی است که وضعیت اقتصادی در ایران به شدت نامطلوب است و بیش از نیمی از ایرانیان زیر خط فقر هستند و در تامین هزینه معیشت خود با مشکلات جدی مواجه‌اند. این موضوع از طرفی با تحمیل استرس‌های فراوان بر میزان وقوع سکته‌های مغزی اثر می‌گذارد و از طرف دیگر هزینه توانبخشی، گفتاردرمانی، فیزیوتراپی، کاردرمانی و... را برای سال‌ها بر دوش خانواده و اطرافیان خواهد گذاشت. در این مقاله تلاش می‌کنیم به این سوال پاسخ دهیم که سکته مغزی چگونه به دومین قاتل ایرانیان تبدیل شده، شرایط اقتصادی-اجتماعی چگونه بر میزان وقوع سکته مغزی تاثیر می‌گذارد و تبعات سکته مغزی در افرادی با توان اقتصادی پایین چه مسائلی است.

سکته مغزی، زنان یا مردان؟

سکته مغزی یا به بیان دقیق‌تر حوادث مغزی-عروقی نوعی اختلال نورولوژیک ناگهانی است که در اثر اختلال خون‌رسانی به ناحیه‌ای از مغز رخ می‌دهد. به عبارت دیگر اگر خون‌رسانی به قسمتی از مغز دچار اختلال شده و متوقف ‌شود، این قسمت از مغز دیگر نمی‌تواند عملکرد طبیعی خود را داشته باشد و به این وضعیت اصطلاحاً سکته مغزی می‌گویند. سکته مغزی می‌تواند به عللی مانند بسته شدن یا پاره شدن یکی از رگ‌های خون‌رسان مغز ایجاد شود که به ترتیب سکته ایسکمیک و سکته هموراژیک نام دارند. اگرچه بر اساس پژوهش‌های گذشته ثابت شده که وقوع سکته مغزی در مردان بیشتر از زنان است. اما به‌تازگی پژوهش‌هایی این یافته‌ها را نقض کرده است. برای مثال بررسی جدید پژوهشگران آمریکایی نشان می‌دهد که زنان پایین ۳۵ سال بیشتر از مردان هم‌سن خود در معرض خطر سکته مغزی قرار دارند. بر اساس پژوهشی که ایسنا از وری ول هلث نقل کرده است اگرچه سکته مغزی در میان افراد جوان شایع نیست اما داده‌های جدیدی نشان داده‌اند که زنان جوان به‌طور قابل توجهی بیشتر از همتایان مرد خود در معرض خطر سکته مغزی قرار دارند.

پژوهشگران در این پروژه، ۱۶ پژوهش در مورد بروز سکته مغزی را که بین ژانویه ۲۰۰۸ تا جولای ۲۰۲۱ روی ۶۹ هزار و ۷۹۳ بزرگسال جوان انجام شده بود، تجزیه و تحلیل کردند و دریافتند که زنان ۳۵ سال به پایین، ۴۴ درصد بیشتر از مردان همان گروه سنی در معرض ابتلا به «سکته ایسکمیک» (ischemic stroke) قرار دارند که به دلیل مسدود شدن رگ‌های خونی در مغز ایجاد می‌شود. تفاوتی در میزان سکته مغزی در افراد ۳۵ تا ۴۵ سال دو گروه وجود نداشت. پژوهشگران خاطرنشان کردند زنان جوانی که از سکته ایسمکیک جان سالم به در می‌برند، پیامدهای بدتری را در مقایسه با همتایان مرد خود تجربه می‌کنند و دو تا سه برابر بیشتر در معرض خطر عملکرد ضعیف قرار دارند.

سکته مغزی ایسکمیک معمولاً در اثر شکل‌گیری یک لخته خون ایجاد می‌شود که یک رگ خونی را در مغز مسدود می‌کند و از جریان یافتن خون به مغز جلوگیری می‌کند. سلول‌های مغز در عرض چند دقیقه پس از سکته ایسکمیک، مردن را آغاز می‌کنند. همچنین، سکته مغزی ایسکمیک می‌تواند ناشی از تنگی یا باریک شدن شریان باشد. اما چرا زنان جوان بیشتر در معرض خطر هستند؟ این پژوهش، دلایل اینکه چرا زنان جوان بیشتر از مردان جوان در معرض سکته مغزی قرار دارند را بررسی نکرده و فقط به سادگی نشان داده که آنها بیشتر در معرض خطر هستند. با وجود این، کارشناسان نظریه‌هایی در مورد این موضوع دارند.

«آمیت ساچدف» (Amit Sachdev)، پژوهشگر «دانشگاه ایالتی میشیگان» (MSU) گفته از آنجا که سکته مغزی ایسکمیک اغلب به دلیل لخته شدن خون ایجاد می‌شود، برخی از عوامل خطر ایجاد لخته خون می‌توانند خطر سکته مغزی را در زنان افزایش دهند. دو روندی که در زنان جوان‌تر می‌تواند به بروز سکته مغزی ایسکمیک کمک کند، استفاده از روش‌های پیشگیری از بارداری که خطر لخته شدن خون را به همراه دارد و همچنین سیگار کشیدن است. ۱۷ درصد از زنان ۱۵ تا ۳۹ساله، از قرص استفاده می‌کنند و حدود ۱۱ درصد نیز روش‌های پیشگیری از بارداری مانند IUD را به کار می‌برند. البته ساچدف تاکید کرده که همه روش‌های کنترل بارداری، میزان خطر را افزایش نمی‌دهند اما تصور بر این است که روش‌هایی که سطح هورمون را تغییر می‌دهند، خطر لخته شدن خون را به همراه دارند.

«جنیفر وانگ» (Jennifer Wong)، متخصص قلب و مدیر پزشکی قلب و عروق غیرتهاجمی در مرکز پزشکی اورنج کوست (Orange Coast Medical Center) کالیفرنیا نیز معتقد است که احتمال بارداری در زنان زیر ۳۵ سال بیشتر است. این می‌تواند فشار خون و خطر لخته شدن خون را افزایش دهد و در نهایت، به افزایش خطر سکته مغزی منجر شود. همچنین، زنان بیشتر از مردان به بیماری‌های سیستمیک همراه با افزایش خطر لخته شدن خون مانند لوپوس مبتلا می‌شوند.

گذشته از این معمولاً قبل از بروز سکته مغزی علائم هشداردهنده‌ای وجود ندارد یا اینکه علائم بسیار جزئی هستند اما بعد از بروز سکته مغزی بیمار باید بلافاصله در بیمارستان بستری شده تا از بروز صدمات دائمی به مغز جلوگیری شود. عوارضی که بعد از سکته مغزی ایجاد می‌شود به محل سکته و وسعت بافت‌های گرفتارشده مغز بستگی دارد. عوارض سکته مغزی از عوارض خفیف و گذرا مثل تاری دید تا عوارض فلج‌کننده دائمی یا حتی مرگ را شامل می‌شود.

آمار سکته مغزی در ایران چندان مناسب نیست. پزشکان ایرانی می‌گویند افراد در ایران ۱۰ سال زودتر از سایر کشورها به سکته مغزی مبتلا می‌شوند. متخصصان کم‌تحرکی، مصرف بی‌رویه نمک و چربی، چاقی، استعمال دخانیات و در مجموع رژیم نامناسب غذایی را عاملی برای حرکت به سمت سکته‌های مغزی ایرانیان می‌دانند. دبیر انجمن سکته مغزی ایران معتقد است که این سکته به عنوان دومین عامل مرگ‌ومیر در ایران و برخی از کشورهای در حال پیشرفت شناخته شده ‌است.

از طرفی برخی از پزشکان نیز معتقدند اگرچه طی سال‌های گذشته به دلیل پیشرفت در علم پزشکی و افزایش کنترل فاکتورهای ابتلا به سکته مغزی، ابتلا به آن کاهش داشته اما از طرف دیگر کنترل ریسک فاکتورها به دلیل مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در ایران کمی سخت‌تر است. مردم همچنان آگاهی لازم را در این زمینه ندارند و عدم آگاهی مردم نسبت به فاکتورهای ایجاد سکته مغزی می‌تواند ریسک ابتلا به آن را افزایش دهد. از طرفی تغذیه ایرانیان مخصوصاً در سال‌های اخیر و به دلیل مشکلات اقتصادی کیفیت لازم را نداشته و این موضوع نیز در تقویت فاکتورهای ابتلا به سکته مغزی موثر است. استرس به عنوان یکی از عوامل موثر در ابتلا به سکته مغزی در ایرانیان آمار قابل توجهی دارد. افزایش بار مشکلات اقتصادی و تامین معیشت نیز در سال‌های اخیر بر ایجاد استرس در ایرانیان موثر بوده است.

25

نرخ جهانی سکته مغزی همچنان بالاست

بر اساس مطالعاتی که در مدیسن نت منتشر شده مرگ‌ومیر ناشی از سکته مغزی ایسکمیک از دو میلیون در سال ۱۹۹۰ به بیش از سه میلیون در سال ۲۰۱۹ افزایش یافته و بر اساس این گزارش، انتظار می‌رود تا سال ۲۰۳۰ به نزدیک پنج میلیون نفر برسد.

علاوه بر این نتایج یک مطالعه جدید نشان می‌دهد در حالی که سکته مغزی و مرگ‌ومیر ناشی از آن در کشورهای ثروتمند کاهش یافته، اما همچنان در سراسر جهان بالاست. «لیوآن هان»، سرپرست تیم پژوهش از دانشگاه آکادمی علوم چین روند کاهش کلی نرخ سکته مغزی و مرگ‌ومیر ناشی از آن را به خدمات پزشکی بهتر در کشورهای با درآمد بالا، که ممکن است تشخیص زودهنگام عوامل خطر سکته مغزی و کنترل بهتر آنها را ارائه دهند، نسبت داده و اظهار کرده: «اما در این کشورها، تعداد کل افراد مبتلا به سکته مغزی به دلیل رشد جمعیت و افزایش سن در حال افزایش است و سکته مغزی در سراسر جهان علت اصلی مرگ‌ومیر و ناتوانی بزرگسالان است.»

برای این مطالعه، پژوهشگران داده‌های جهانی در مورد سکته‌های ایسکمیک را که ناشی از لخته شدن خون است و ۸۵ درصد از سکته‌های مغزی را تشکیل می‌دهند، از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۹ تجزیه و تحلیل کردند. طی آن زمان، میانگین نرخ سکته مغزی براساس سن 43 /0 درصد کاهش یافت و از ۱۰۵ مورد در هر ۱۰۰ هزار نفر به ۹۵ سکته در هر ۱۰۰ هزار نفر رسید. بر اساس دسته‌بندی کشوری، بالاترین نرخ‌ها در امارات متحده عربی با ۲۰۸، مقدونیه با ۱۸۷ و اردن با ۱۸۱ در هر ۱۰۰ هزار نفر بود. کمترین میزان در ایرلند با ۳۶، نپال با ۳۷ و سوئیس با ۳۸ سکته به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر بود. در سراسر جهان، میزان مرگ‌ومیر ناشی از سکته مغزی در طول دوره مورد مطالعه اندکی کاهش یافت و از ۶۶ مرگ در هر ۱۰۰ هزار نفر به ۴۴ مورد (کاهش 6 /1درصدی) رسید. به گفته پژوهشگران، این میزان کلی هنوز بالاست. تخمین زده شده است که حداقل نیمی از سکته‌های مغزی قابل پیشگیری هستند اگر تغییرات موثری در عوامل رایج سبک زندگی مانند فشار خون بالا، چاقی، سیگار کشیدن و عدم تحرک ایجاد شود.

فقر و بروز سکته مغزی

برای اثبات رابطه میان فقر و سکته مغزی نیازمند ارجاع به پژوهش‌های علمی هستیم که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد. اما قطعاً مسائل اقتصادی در میزان بروز و شیوع بیماری‌ها و همین‌طور بهبود عوارض این بیماری‌ها موثر است و سکته مغزی نیز از این قاعده مستثنی نیست. به هر حال بسیاری از روش‌های تشخیصی و همچنین درمانی برای سکته‌های مغزی هزینه‌های سنگینی را دربر دارد و این موضوع می‌تواند عاملی باشد برای اینکه اقشار ضعیف‌تر نتوانند از بروز سکته مغزی جلوگیری کنند یا پس از تجربه سکته مغزی روند درمانی را طی کنند. چرا که به هر حال سکته‌های مغزی یکی از عوامل شایع ناتوانی و ازکارافتادگی در تمام دنیاست و تعداد زیادی از افرادی که به دنبال سکته مغزی زنده می‌مانند دچار عوارض ناشی از آن می‌شوند. این عوارض شامل عدم تعادل، فلج اندام‌ها به‌خصوص دست‌ها معمولاً در یک طرف از بدن، اختلالات تکلم، اختلالات حافظه و... می‌شود و تمام این عوارض می‌تواند برای افراد و مراقبان آنها مشکل‌ساز باشد و هزینه‌های زیادی را برای خانواده و جامعه ایجاد می‌کند. به همین دلیل هم هست که کنترل عوامل خطر ابتلا به سکته‌های مغزی و جلوگیری از آن جزو اهداف بسیار مهم در سیستم‌های درمانی کشورهاست و در بسیاری از کشورها سالانه تبلیغات زیادی جهت آگاهی‌بخشی به مردم برای جلوگیری از سکته مغزی انجام می‌شود.

پژوهش‌های زیادی در مورد ارتباط میان حملات مغزی و طبقه اقتصادی افراد انجام شده است. برای مثال نتایج یک تحقیق علمی که از سوی وزارت بهداشت فرانسه منتشر شده از ارتباط میان تعدد و شدت حملات مغزی و طبقه اقتصادی بیمار خبر می‌دهد. طبق این پژوهش رابطه مستقیمی میان میزان فقر و میزان رنج در سکته‌های مغزی مشاهده شده است. طبق این پژوهش شدت و تعداد سکته‌های مغزی در بین گروه سنی ۴۵ تا ۶۴ سال نسبت به دیگران دو برابر است. احتمالی که با بالا رفتن بیشتر سن پایین می‌آید، به‌طوری که احتمال سکته مغزی یک انسان ۸۵ساله به همان میزان یک فرد ۴۴ساله است.

در این میان فقرا بیشتر در معرض تبعات ناشی از یک سکته مغزی قرار دارند. رابطه مستقیمی میان میزان فقر و میزان رنج در سکته‌های مغزی مشاهده شده است. احتمال فلج شدن بالای ۲۴ ساعت که معمولاً همراه همی پلژی (فلج کامل عضو) است در این قشر ۲۲ درصد بیشتر است. این میزان در مورد اختلالات زبانی ناشی از سکته مغزی فقرا ۱۱ درصد بیشتر است.

علاوه بر این ارتباط میان کیفیت زندگی و وضعیت اقتصادی با بروز سکته مغزی در ایران نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.

بر اساس پژوهشی که در مجله علوم پزشکی گیلان منتشر شده و به بررسی عوامل اجتماعی-اقتصادی همراه با مرگ ناشی از سکته مغزی شدید (ایسکمیک و هموراژیک) پرداخته است اشاره شده که استرس بالا، دیابت، فیبریلاسیون دهلیزی، اعتیاد به الکل و بیماری عروق کرونر و بی‌تحرکی فیزیکی از عوامل خطر مهم در وقوع سکته مغزی هستند و برخی از مطالعات دلالت بر این دارند که میزان سکته مغزی در افراد با طبقه اجتماعی، اقتصادی پایین بالاست. نابرابری در دریافت اقدامات پیشگیرانه مانند ویزیت روتین پزشکی، غربالگری بدخیمی‌ها و اقدام درمانی تهاجمی و همچنین نابرابری امکانات درمانی فاز حاد بیماری می‌تواند تبیین محتمل در تفاوت وقوع و مرگ ناشی از سکته مغزی در افراد با سطح پایین‌تر اجتماعی-اقتصادی باشد. از این‌روست که سکته مغزی شایع‌ترین بیماری ناتوان‌کننده در بزرگسالان و سومین علت مرگ در سراسر جهان است. با توجه به گسترش بخش مراقبت‌های ویژه، درمان و پیش‌آگهی موارد شدید سکته مغزی اهمیت ویژه‌ای دارد.

ایران بر پایه اطلاعات گزارش‌شده در بانک جهانی جزو کشورهای با درآمد متوسط به بالاست و همچنین مرگ‌ومیر به عنوان یک شاخص بهداشتی می‌تواند اهمیت داشته باشد و از سویی آمار اولیه از نظر ویژگی‌های منجر به فوت می‌تواند هم در مورد مراقبت‌های بیماران در دوره زمانی نزدیک به مرگ و هم در مورد عوامل خطرساز منجر به مرگ اطلاعات بیشتری فراهم کند. چون شرایط اجتماعی و اقتصادی فرد و خانواده پس از سکته مغزی شدید در فراهم‌آوری امکانات مراقبتی و بهداشتی و تعیین پیش‌آگهی فرد مبتلا بدون شک اثرگذار خواهد بود.

بررسی مطالعات پیشین دلالت بر این دارد که نقش وضعیت اجتماعی و اقتصادی در سکته مغزی شدید برجسته‌تر است، به‌طوری که بالا بودن میزان تحصیلات خانواده باعث افزایش رفتارهای خودمراقبتی و پیگیری‌های درمانی می‌شود و بالا بودن وضعیت اقتصادی امکان تهیه دستگاه ساکشن و کپسول اکسیژن را فراهم می‌کند که نقش موثری در پیشگیری از عفونت ریوی دارد. همچنین زندگی در مراکز شهری امکان دسترسی بیشتر به مراکز درمانی و تجهیزات پزشکی را آسان می‌کند و زندگی در مسکن شخصی و بالا بودن طبقه اقتصادی امکان ایجاد شرایط آرام‌تر و جبران آسان‌تر هزینه‌های مالی تحمیل‌شده به خانواده را تسهیل می‌کند.

بر اساس یافته‌های این پژوهش درصد ابتلا به سکته مغزی در مردان بیش از زنان (62 درصد در برابر 3 /48 درصد) و بیشترین درصد ابتلا در گروه سنی 81 سال به بالا (9 /70 درصد) بوده است. سکته مغزی در افرادی که دارای خانه شخصی بوده‌اند کمتر رخ داده (4 /51 درصد در مقابل 1 /82 درصد) و از آن تعداد بیماران سکته مغزی که خانه شخصی نداشتند و در خانه اجاره‌ای زندگی می‌کردند هرچه مبلغ خانه اجاره‌ای بالاتر می‌رفت درصد ابتلا به سکته مغزی افزایش می‌یافت. در بررسی ارتباط شاخص اجتماعی-اقتصادی با درصد ابتلا، در افرادی با شاخص اجتماعی-اقتصادی پایین درصد ابتلا (92 درصد) بیش از گروه با شاخص اجتماعی-اقتصادی متوسط (55 /62 درصد) و در هر دو گروه پایین و متوسط درصد ابتلا بالاتر از گروه با شاخص اجتماعی-اقتصادی بالا (4 /47 درصد) بوده است.

همچنین در پژوهش دیگری که در نشریه پرستاری ایران منتشر شده و به ارتباط میان کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی در بیماران سکته مغزی پرداخته، آمده است که بیماران مبتلا به سکته مغزی با مشکلات متعدد جسمی، حسی ادراکی، ذهنی، روانی و اجتماعی درگیر هستند که این امر به کاهش کیفیت زندگی در این بیماران منجر می‌شود. نتایج این مطالعه که با هدف تعیین ارتباط کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی در بیماران سکته مغزی انجام شده نشان داده است که کیفیت زندگی در 8 /70 درصد و حمایت اجتماعی در 1 /82 درصد بیماران مطلوب بوده و بین این دو متغیر رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. نزدیک به یک‌سوم از بیماران مورد مطالعه در این پژوهش از کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی مطلوبی برخوردار نبودند.

بار اقتصادی درمان

26در سطح جهانی، سکته مغزی دومین عامل مرگ‌ومیر است که 6 /11 درصد از کل مرگ‌ها را در سال 2019 تشکیل می‌دهد. سکته مغزی ایسکمیک شایع‌ترین نوع است که 4 /62 درصد از کل موارد سکته مغزی در سراسر جهان را در سال 2019 تشکیل می‌دهد. این نوع سکته به مرگ عصبی یا فلج مغزی و ناتوانی طولانی‌مدت بزرگسالان منجر می‌شود و در نتیجه بارهای سلامتی و اقتصادی زیادی را بر دوش افراد تحمیل می‌کند. در سطح جهان، 19 /77 میلیون نفر در سال 2019 سکته مغزی را تجربه کردند، بیش از 63 میلیون نفر با اختلالات و ناتوانی‌های بعد سکته (DALYs) مواجه شدند و 29 /3 میلیون مرگ ناشی از سکته مغزی نیز به ثبت رسید. این به این معناست که بخش زیادی از مبتلایان به سکته مغزی از آن جان سالم به در می‌برند اما این فقط نیمه پر لیوان است. نیمه خالی مشکلات متعددی است که این افراد برای ادامه زندگی با آن مواجه خواهند بود و بهبود آنها نیز زمان‌بر و مستلزم صرف هزینه‌های زیادی است.

به گفته متخصصان زمان طلایی درمان در سکته مغزی 5 /4 ساعت است و هرچه درمان زودتر شروع شود، عوارض ناشی از سکته مغزی در بیمار کاهش می‌یابد و از بار درمانی که ممکن است برای سال‌های بعدی به بیمار تحمیل شود کاسته می‌شود. سکته مغزی یک بیماری یا حادثه اورژانسی بسیار جدی است و شناسایی علائم این بیماری و اقدام به موقع درمانی می‌تواند باعث کاهش آمار مرگ‌ومیر و ناتوانی ناشی از سکته مغزی در کشور شود. میزان بروز سکته مغزی در ایران سالانه بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ مورد در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است، یعنی سالانه بیش از ۱۰۰ هزار سکته مغزی جدید در کشور رخ‌ می‌دهد. همچنین سن سکته مغزی در ایران نسبت به متوسط جهانی ۱۰ سال پایین‌تر بوده که این موضوع یک هشدار است.

در سکته مغزی علائمی در اصطلاح پزشکی به نام Fast در بیمار مشاهده می‌شود که شامل ضعف ناگهانی نیمه صورت (FASE)، ضعف ناگهانی دست یا پا یا عدم توانایی بالا بردن هر دو دست (ARM)، اختلال ناگهانی تکلم یا لکنت زبان (SPEECH) و زمان (Time) زیر چهار و نیم ساعت است.

اغلب سکته‌های مغزی یک نیمکره را درگیر کرده و باعث فلج نیمه بدن می‌شوند اما در موارد محدودی نیز ممکن است علائم دوطرفه بروز کند. علاوه بر ضعف یک‌طرفه اندام بیمار از دیگر علائم سکته مغزی می‌توان به سرگیجه ناگهانی، اختلال تعادل ناگهانی و کوری ناگهانی اشاره کرد.

پس از بروز سکته هر ثانیه ۳۶ هزار و هر دقیقه دو میلیون نورون مغزی در بیمار از بین می‌روند که برگشت‌ناپذیر هستند. بنابراین هرچه اقدامات درمانی لازم زودتر شروع شود شانس موفقیت درمان افزایش می‌یابد.

اما مراجعه دیرهنگام بیماران به مراکز درمانی باعث بروز مشکلاتی می‌شود که نیازمند استفاده از درمان‌های توانبخشی، فیزیوتراپی، کاردرمانی، روش‌های حمایتی و درمان‌های دارویی است و با استفاده از آنها می‌توان ظرفیت باقی‌مانده مغز بیمار را فعال‌تر کرد. هزینه درمان بیماران مبتلا به سکته مغزی با توجه به اینکه در هر یک از آنها شدت سکته و علائم آن متفاوت است قابل تخمین نیست اما یکی از معالجات مهم این بیماران که توانبخشی است بسیار پرهزینه است. در حال حاضر توانبخشی حدوداً ساعتی یک میلیون تومان هزینه دارد و این در حالی است که بیماران مبتلا به سکته مغزی معمولاً سال‌ها نیاز به خدمات توانبخشی دارند.

سهم اندک دولت در درمان

ارائه خدمات توانبخشی در بخش دولتی بسیار ضعیف است. بر اساس آخرین آمار موجود در حال حاضر کمتر از 10 درصد بیمارستان‌های عمومی بخش‌های توانبخشی دارند و با توجه به اینکه گیرندگان خدمات توانبخشی درصد زیادی هستند، بیماران اغلب مجبور به استفاده از خدمات بخش خصوصی می‌شوند.

در حال حاضر فقط 136 مرکز جامع توانبخشی در کشور فعال هستند که متاسفانه به علت کمبود پوشش بیمه‌ای، نبود نظام ارجاع و منطقی نبودن تعرفه‌ها، این مراکز توسعه پیدا نکردند. اما در مقابل مطب‌ها و دفاتر خصوصی گسترش خوبی داشتند، اما این مطب‌ها و دفاتر در قالب سیستم‌های اعتباربخشی قرار نمی‌گیرند و گسترش آنها نیز به واسطه ارتباط مستقیم با مردم است و مبالغی نیز که دریافت می‌کنند مطابق با تعرفه استاندارد نبوده و سرسام‌آور است. رشد نکردن بخش دولتی در این زمینه، شاید عمدتاً به خاطر این بوده که توزیع نیروی انسانی، تربیت نیروی انسانی و نظارت کافی در این بخش صورت نگرفته است. در صورتی که ایران، تنها کشور در میان کشورهای منطقه است که آموزش دانشگاهی در حوزه توانبخشی دارد. متاسفانه به علت کمبود تخت توانبخشی در کشور، فهرست انتظار و در نوبت بستری شش ماه و هشت ماه برای افراد ضایعه نخاعی داریم تا از خدمات توانبخشی در بخش‌های بستری استفاده کنند. 

از طرفی سنجه‌های اعتباربخشی به شدت در زمینه توانبخشی، ضعیف هستند و مراکز خصوصی و دولتی انگیزه‌ای ندارند که بخش توانبخشی خودشان را گسترش بدهند، و مراکز مراقبت در منزل (بالینی و توانبخشی) که می‌توانند بار بستری را کاهش دهند، تعدادشان بسیار کم است. مراکز توانبخشی مبتنی بر اجتماع، که قبلاً در کنار خانه‌های بهداشت بود، نیز چند سالی است که از خانه‌های بهداشت فاصله گرفته و بسیار ضعیف شده‌اند.

 اما چرا توانبخشی برای مبتلایان به سکته مغزی مهم است؟ در این موارد متخصصان تلاش می‌کنند با استفاده از فرآیند نوروپلاستیسیتی بخش‌های خاموش یا غیرفعال‌شده مغز را فعال کنند تا وضعیت بیمار بهتر شود. بنابراین بیماران باید در صورت مشاهده علائم هرچه سریع‌تر به متخصص مغز و اعصاب و توانبخشی مراجعه کنند. و علاوه بر آن باید پیشگیری و درمان سکته مغزی جدی گرفته شود. مواردی نظیر کنترل و درمان بیماری دیابت و فشارخون، عدم مصرف سیگار، سبک زندگی سالم، ورزش و تحرک، مدیریت خشم و انجام آزمایش‌های دوره‌ای از موارد مهمی است که متخصصان برای جلوگیری از بروز سکته مغزی آنها را توصیه می‌کنند. باید توجه داشت که سکته مغزی قابل پیشگیری و درمان است، بنابراین اگر عوامل ایجادکننده این بیماری را بشناسیم می‌توانیم آنها را کنترل و از بروز سکته مغزی به میزان قابل توجهی جلوگیری کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...