خطر خزر
آیا دریای خزر در خطر کوچکتر شدن است؟
بزرگترین دریاچه جهان در شمال ایران به نام دریای مازندران، خزر یا کاسپین شناخته میشود. خزر در واقع بخشی جدامانده از دریاهای قدیم است که به مرور زمان در بین خشکی محصور ماند. تکهای بهشتی که از اصل خویش دور مانده است. دریایی که اکنون با سواحلی زیبا مقصد بسیاری از گردشگران است. دریای خزر توانسته رطوبت لازم را برای جنگلهای باستانی هیرکانی در جنوب خود یعنی در مرزهای ایران و اندکی نیز در جمهوری آذربایجان فراهم کند. منطقهای که از نظر تنوع زیستی از مهمترین مناطق جهان است.
اما خزر با چالشهای بسیاری روبهرو است. از پسروی آب در طول زمانهای مختلف از جنوب به شمال تا انباشت آلایندههای متعدد در مرزهای مختلف و از سوی تمامی کشورهای همسایه. اکنون هم که رسانهها زنگ خطر را به صدا درآوردهاند که «دریای خزر در حال کوچک شدن است!»؛ البته این خبر از سوی منابع علمی در ایران کاملاً مردود دانسته شده است. به باور متخصصان دریا آنچه در مورد دریای خزر اهمیت دارد، کوچک شدن آن نیست چراکه این مساله محلی از اعراب ندارد بلکه پسروی آب است که آخرینبار 1500 سال پیش در زمان حکومت ساسانیان و پیش از ظهور اسلام از مرزهای فعلی ایران به سمت شمال عقب رفت و بعد آرامآرام دوباره به حالت امروزی درآمد.
کوچک شدن خزر؟
دانشمندان ایرانی معتقدند این خبرها که دریای خزر در حال کوچک شدن است، جنبههای غیرعلمی و حتی بعضاً بدون پشتوانه دارد. اما بنگاه خبری بیبیسی در گزارشی که بخش جهانی آن تهیه کرده، نوشته است: «تصاویر ماهوارهای جدید نشان میدهد دریای خزر، بزرگترین دریاچه جهان به سرعت در حال کوچک شدن است. کشورهای ایران، قزاقستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و روسیه در حاشیه دریای خزر واقع شدهاند و کوچک شدن این دریاچه باعث نگرانی شدید در قزاقستان شده است. رسانههای این کشور هشدار دادهاند که دریای خزر هم ممکن است به سرنوشت فاجعهبار دریاچه آرال دچار شود. آرال در مرز قزاقستان و ازبکستان که زمانی چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود، در یکی از بدترین فجایع محیط زیستی دوران معاصر، تقریباً بهطور کامل خشک شده است. بر اساس گزارش رسانهها کوچک شدن دریای خزر به شدت روی اکوسیستم و اقتصاد و تجارت دریایی در مناطق اطراف این دریاچه در قزاقستان تاثیر گذاشته است. تغییرات اقلیمی و ساخت سدهای جدید در بستر رودخانههایی که به دریاچه میریزد -از جمله در خاک روسیه- به عنوان دلایل اصلی کاهش سطح آب عنوان شده است. قاسم جومارت توقایف، رئیسجمهور قزاقستان سال گذشته میلادی خواهان تاسیس یک موسسه دولتی برای مطالعه علمی وضعیت دریاچه شد، اما چنین موسسهای هنوز تاسیس نشده است.»
خزر شباهتی به آرال و ارومیه ندارد
کوچک شدن خزر همه واقعیت نیست. متخصصان دریا و کارشناسان این حوزه در ایران معتقد هستند دریای خزر به هیچ وجه قابل مقایسه با دریاچه آرال نیست که به این راحتی کوچک یا به این زودی خشک شود. چرا که این دریا اگر حتی یک قطره آب هم به آن نرسد و با وجود تغییر اقلیم و فشارهای طبیعی، باز هم بین 200 تا 500 سال زمان لازم است تا کاملاً از بین برود. بنابراین این نوع ابراز نگرانی از پشتوانههای علمی برخوردار نیست. دریای خزر جز اینکه در حقیقت یک دریاچه بزرگ است، هیچ شباهتی به دریاچه ارومیه یا دریاچه آرال ندارد که خبرهایی درباره خشک شدن آن عنوان شده است. در حقیقت آنچه به عنوان خشک شدن یا کوچک شدن دریای خزر مطرح شده، پایه علمی ندارد و نوعی تشویش اذهان عمومی است. دریای خزر از نظر ابعاد حوضه آبی و هم از نظر ماهیت طبیعی کاملاً متفاوت از دریاچههای دیگر است. اگر فرض را بر این بگذاریم که تمام ورودیهای خزر که مهمترین آن رودخانه ولگاست که 80 درصد آب خزر را تامین میکند، بهطور کامل قطع شود، این عرصه 400 هزارکیلومتری آب، حداقل 200 و حداکثر 500 سال طول میکشد تا بهطور کامل از بین برود. بنابراین نباید این تصور را تقویت کنیم که چون خزر در حال پسروی است، پس دارد خشک میشود.
خط ساحلی قزاقستان عقب رفته
در گزارش اولیه آمده است: تصاویری که باعث نگرانیهای تازه درباره سرنوشت دریای خزر شده، روز ۱۱ جولای در سایت شرکت ملی فناوری فضایی قزاقستان منتشر شد و به صورت گسترده در رسانهها از جمله خبرگزاری رسمی این کشور منعکس شد. این عکسها نشان میداد که خط ساحلی دریای خزر در قزاقستان عقب رفته و بخش بزرگی از بستر آن در شمال دریاچه نمایان شده است. خبرگزاری دولتی قزاقستان نوشته است: «رصد فضایی دریای خزر را متخصصان قزاق بر اساس آرشیو تصاویری انجام دادهاند که در ۱۵ سال گذشته گرفته شده است. دادههای سنجش از دور نشان میدهد که بستر دریای خزر در این دوره زمانی به میزان قابل توجه ۷/۱ درصد کوچکتر شده است. سال ۲۰۰۸ حجم آب دریای خزر در قزاقستان حدود ۱۱۴ هزار کیلومترمکعب بود در حالی که این میزان در سال ۲۰۲۳ به کمتر از ۱۰۶ هزار کیلومترمکعب رسیده است. در گزارشهای دیگری گفته شده که دریای خزر در کرانههای شمالی کمعمقتر شده است. روز 7 ژوئن مقامهای شهر آقتاو در غرب قزاقستان به دلیل کمعمق شدن آب وضعیت فوقالعاده اعلام کردند و بعداً این وضعیت را تا ماه آگوست تمدید کردند. روز ۱۳ جولای یک سایت خبری به نام تایم قزاقستان گزارش داد، فعالیت نیروگاهی در شهر آقتاو که آب ورودی از دریای خزر را شیرین میکند، به دلیل پایین آمدن سطح آب در کانال ورودی، متوقف شده است.»
آیا ثروت همسایگان خزر از بین میرود؟
خبرگزاری ایرنا، رسانه دولت ایران، به نقل از پایگاه خبری «گودمن پروجکت» در گزارشی نوشته است: دریای خزر به عنوان بزرگترین دریاچه جهان در حال کوچک شدن است و همراه آن ثروت برخی از مردم در حداقل پنج کشور هم نقصان خواهد یافت. پژوهشهای جدید حاکی از آن است که دریای خزر که پیش از این نیز سالانه چند سانتیمتر پایینتر میرفت حتی با سرعت بیشتری رو به افول دارد و تا اواخر این قرن ممکن است ۹ متر یا حتی ۱۸ متر پایینتر از سطح فعلی باشد. در جهان متناقض تغییرات آبوهوایی، سطح دریاها بالا میرود و شهرهای ساحلی را تهدید میکند اما بسیاری از دریاچههای درون خشکی محکوم به کاهش سطح آب هستند. دانشمندان آلمان و هلند در نشریه «ارتباطات زمین و محیط زیست» گزارش دادهاند که به علت تبخیر میزان بیشتری آب در فصول تابستان و وجود یخ کمتر در زمستانها، سطح دریاچه خزر که اکنون ۳۷۱ هزار کیلومترمربع -بزرگتر از ژاپن یا آلمان- است محکوم به کاهش با نرخی پرشتاب است. کشورهای اطراف دریاچه و بنادر و صنایع در آذربایجان، روسیه، ایران، ترکمنستان و قزاقستان ممکن است دچار مشکل بیآبی شوند. «فرانک وسلینگ» از دانشگاه اوتریخت هلند یکی از نویسندگان این گزارش گفت: اگر قرار بود سطح دریای شمال دو تا سه متر کاهش یابد، دسترسی به بنادری مانند روتردام، هامبورگ و لندن با مشکل مواجه میشد و تمام کشورهای دریای شمال با مشکلات بزرگی روبهرو میشوند. اینجا (در خزر) صحبت ما از کاهشی است که در بهترین حالت کمتر از ۹ متر نخواهد بود. «ماتیاس پرانگ» از دانشگاه برمن آلمان نیز گفت: آنچه برای خزر روی میدهد ممکن است برای سایر دریاچههای بزرگ محصور در خشکی در قارههای دیگر هم روی دهد. این باید تغییر کند. ما به مطالعات بیشتر و درک بهتر پیامدهای گرم شدن جهانی در این منطقه نیاز داریم. این نخستین هشدار از این نوع نیست. هرچند نگرانیهای جهانی بیشتر در ارتباط با کاهش شدید آب دریاچه آرال بوده است اما پژوهشگران نگران تاثیرات تبخیر آب بر خزر هم بودهاند. آب دریاچه هرچند شور است اما یکی از ذخایر آبی بزرگ درون خشکی برای صنایع، کشاورزی و زندگی انسانی بوده است.
رودخانهها دارند کار میکنند
با این حال رودخانههای منتهی به خزر دارند کار خودشان را انجام میدهند و آب مورد نیاز دریای خزر را تامین میکنند. اما آنچه واقعیت دارد بحث گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی است. گرمایش زمین نهتنها در ناحیه خزر بلکه در شمال آفریقا و تمام خاورمیانه دارد باعث خشکزایی دریاچهها میشود. اولین دریاچههایی که ما در ایران از دست دادیم دریاچههای پریشان، مهارلو و بختگان بود که در استان فارس واقع هستند. دریاچه ارومیه الان وضعیت بسیار بدی دارد و تالابهای ساحلی ایران نیز همگی در معرض نابودی هستند. تالاب گمیشان و تالاب میانکاله، در جنوب دریای خزر را از دست دادهایم. آنچه در سناریوی نوسانی دریای خزر مطرح شده کاهش سطح تراز دریای خزر تا انتهای قرن 21 است. در خوشبینانهترین حالت این کاهش سطح تراز به 9 متر میرسد. اگر اکنون تراز آب دریای خزر 28 متر از آبهای اقیانوسها پایینتر باشد، انتظار میرود تراز آب دریای خزر تا انتهای قرن جاری، به منفی 37، یعنی 37 متر پایینتر از آب اقیانوسها برسد. اگر این اتفاق بیفتد لزوماً اولینبار نیست که چنین اتفاقی در این پهنه آبی رخ داده است. این رخداد طی 10 هزار سال اخیر چندینبار برای خزر تکرار شده و آخرینبار 1500 سال پیش در عصر دولت ساسانیان دریای خزر دچار یک پسروی خیلی بزرگ شد که اصطلاحاً این پسروی را پسروی «دِربَند» میگویند. دربند در واقع غرب دریای خزر را دربر میگیرد.
تطبیق رویکردها با توازن و تعادل خزر
ماهیت نوسانی خزر همیشه وجود داشته و دارد. در حقیقت دریای خزر خود را با شرایط طبیعی سازگار میکند و به نوعی در تعادل و توازن است. در واقع این ما هستیم که باید رویکردهای خود را با شرایط نوسانی و طبیعی خزر تطبیق دهیم. مثلاً اگر اکنون خزر دارد از مرزهای ایران عقبنشینی میکند، چه اتفاقی میافتد؟ در واقع اولین اتفاق این است که عرصه ساحل خشک، در سواحل پیرامون خزر افزایش پیدا میکند. وقتی پهنه ساحل افزایش پیدا کند دو اثر مهم باقی میگذارد. یکی اینکه تالابهای ساحلی و محیطهای کمعمق و خیسی که قبلاً وجود داشت، کاملاً خشک میشوند. خشک شدن این پهنههای باارزش اکوسیستمی باعث میشود، خدمات اکوسیستمی آنها را از دست بدهیم. بنابراین اینجا یک خسارت اقتصادی بسیار بزرگ متوجه ما میشود. از دست رفتن این محیطهای باارزش، خسارت اجتماعی نیز به دنبال دارد چون بخشی از جامعه محلی به این محیطها وابستگی دارند. یعنی هم ضربه اقتصادی مهمی دارد و هم ضربه اجتماعی قابل توجهی به جامعه محلی وارد میکند. بنابراین معضل بیکاری در منطقه افزایش پیدا میکند. صیادانی که از این محیطها برای کسب صید و درآمد استفاده میکردند بیکار میشوند. بنابراین وقتی تالابی وجود نداشته باشد دیگر صیدی هم وجود ندارد. حیات وحش آسیب میبیند چون زیستگاه خود را از دست میدهد. از سوی دیگر وقتی دریا پسروی میکند، تردد در دریا با چالش روبهرو میشود. حتی کشتیهای تجاری در حوزه بنادر با مشکل تردد مواجه میشوند. وقتی آب خزر به شدت پایین بیاید، بنادر ما از کار خواهند افتاد. هیچ کشتی نمیتواند رفتوآمد کند و تبادل کالایی نیز اتفاق نمیافتد. بنابراین خسارتهای اقتصادی و اجتماعی زیادی دارد و تبعات بعدی غیرقابلپیشبینی نیز در انتظار است.
نگاهی تاریخی به نوسانات سطح آب دریای مازندران
نوروز بهاء کارشناس ارشد دریایی کشور و دانشآموخته دانشگاه جهانی دریانوردی در سوئد در پژوهشی تحت عنوان «تاثیر کاهش تراز سطح آب دریای مازندران بر بنادر و صنعت کشتیرانی» نوشته است: بر اساس مطالعات میدانی و یافتههای تاریخی، دریای مازندران در طول دو قرن اخیر شاهد نوسانات پرفرازونشیبی بوده است؛ بهطوری که حتی سطح تراز آن به منفی 24 تا منفی 29 متر هم رسیده است. شدیدترین کاهش و اختلاف سطح تراز در قرن اخیر در سالهای 1930 تا 1980 میلادی رخ داده است که در بخش عوامل کاهش سطح تراز به آن پرداخته خواهد شد. اگرچه تغییرات فصلی بهویژه در ماههای زمستان و در پی یخبندان در منطقه شمالی دریای مازندران به کاهش دبی رود ولگا به این دریا منجر میشود که همین مهم باعث نوسانات فصلی بین 20 تا حداکثر 30 سانتیمتری میشود اما متاسفانه در دهه اخیر شاهد ادامه روند کاهش سطح تراز آب با شیب تندتری هستیم بهطوری که در طول کمتر از 15 سال سطح تراز از منفی 5/26 به منفی 2/28 رسیده است.
ارتباط دبی ولگا و نوسانات تراز آب
اگرچه نزدیک به 35 رود پرآب و دائمی از پنج کشور ساحلی به دریای مازندران میریزند و سهم رودخانههای ایران تنها پنج درصد از آبهای ورودی به این دریاست، رود ولگا به تنهایی 80 درصد از ورودی آب را به خود اختصاص داده است و دبی سالانه آن حدود 240 کیلومترمکعب است. بنابراین [ولگا] نقش حیاتی در تامین آب این دریا دارد و هرگونه تغییری در دبی آن میتواند تاثیر مستقیمی بر سطح تراز آب داشته باشد.
اثرات اقلیمی
تغییرات اقلیمی و دخالتهای انسانی ارتباط معنادار و مستقیمی با هم دارند و میتوان از آنها به عنوان دو عامل اصلی در کاهش تراز سطح آب و نوسانات خارج از نرم دریای مازندران یاد کرد. کاهش میزان بارندگی و خشکسالی از یکسو سرعت تبخیر آب دریای مازندران را بهویژه در مناطق شرقی سواحل کشورهای ترکمنستان و قزاقستان که از اقلیمی کاملاً بیابانی برخوردار هستند افزایش داده است و از سوی دیگر روسیه برای جبران خشکسالی و توسعه کشاورزی از حوضه آبریز ولگا برای تامین و پر کردن مخازن آبانبارهای بسیار بزرگ و سدهای خود استفاده میکند. در سال 1994 دو تن از صاحبنظران و پژوهشگران برجسته روسیه در حوزه مطالعات دریایی آقایان HGeorgievsky و Shiklomanov اعلام کردند؛ در صورت عدم برداشت غیرقابل عرف روسیه از دبی رود ولگا به دریای مازندران سطح تراز آب باید 5/1 متر بالاتر از وضعیت کنونی میبود. روسیه برای جبران کاهش بارندگی در حوضه رود ولگا و کاما با ساختن تعداد زیادی سد بر روی این رودها میزان قابل ملاحظهای از دبی آنها به دریای مازندران را کاهش داد. تا قبل از دهه 40 میلادی روسیه تنها یک سد بزرگ بر روی ولگا و کاما تاسیس کرده بود، اما تا سال 1994 تعداد این سدهای عظیم که به پروژه Volga- kama cascade معروف هستند به تعداد 14 عدد رسید و مراتع کشاورزی روسیه بعد از ساختن این سدها هشت برابر توسعه یافت؛ بهطوری که سالانه 200 هزار هکتار زمین به مراتع زیر کشت روسیه افزوده میشد.
دستکاری در ولگا به دستور استالین
افزایش جمعیت و توسعههای صنعتی در کشورهای ساحلی این دریا به زیرکشت بردن اراضی بسیار زیادی در حوضه آبریز رودهای اصلی دریای مازندران منجر شده است. اراضی کشاورزی «رود کورا» در میان سالهای 1920 تا 1930 در حدود 700 هزار هکتار بود که در پایان سال 1975 به بیش از یک میلیون و 700هزار افزایش یافت. اراضی کشاورزی «رود اترک» در سالهای 1920 تا 1930 حدود 65 هزار هکتار بود که در پایان سال 1975 به بیش از 600 هزار افزایش یافت. کانالهای ولگا-دن که رود ولگا را به رود دن و سپس به دریای آزوف و سیاه وصل میکند در دهه 50 میلادی در زمان استالین ساخته شده است. اگرچه این آبراه درونسرزمینی روسیه به دسترسی دریای مازندران به آبهای آزاد منجر شد، اما سهم زیادی از آب رود ولگا برای پر کردن و آبگیری آن صرف شد که سهم قابل توجهی در کاهش سطح تراز آب دریای مازندران در دهه 50 میلادی داشته است.
ما چه رویکردی داریم؟
وقتی از چنین وضعیتی در دریای خزر مطلع میشویم این پرسش مطرح میشود که ما برای مقابله با چنین وضعیتی چه رویکردی داریم؟ اساساً چه سازمانی متولی چنین رویکردی است؟ باید گفت هیچ نهادی اکنون خود را موظف نمیداند که کاری در ایران انجام دهد و همه نشستهاند و فقط اتفاقات را نگاه میکنند که خزر دارد پایین میرود و واکنش سواحل به این پایینروی چگونه است. این پرسشها و ابهامات نیازمند مطالعات عمیق است. متاسفانه پایش از طریق سازمانهای دولتی در ایران جز تعیین تراز آب دریای خزر، صورت نگرفته است. در روسیه، ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان نرخ تغییرات عرصه ساحلی در طول سال را با اندازهگیری میدانی مشخص و گزارش میکنند اما در ایران چنین کاری را تا حالا انجام ندادهایم. ما نیاز داریم که بهطور مستمر بر روی سواحل دریای خزر پایش داشته باشیم. اما چنین کار سادهای هم نداریم. اما واقعیت این است که به دلیل نداشتن چنین پایشی ما اکنون هیچ اطلاعاتی از وضعیت سواحل خود نداریم و نمیتوانیم کاری انجام دهیم.
سهم آلودگی دریای خزر
کشور ما بعد از روسیه و آذربایجان جزو کشورهای آلودهکننده خزر است. بیشتر شهرهای ساحلی ایران فاضلاب و پسابها و پسماندهای ساحلی خود را مستقیم به رودخانهها میریزند و رودخانهها هم طبیعی است که این آلودگی را با خود به خزر میبرند. آبهای ساحلی ما از دیگر سواحل کشورهای همسایه خزر آلودهتر است. چون آلودگی کشورهای دیگر نیز به سمت سواحل ما میآید. بنابراین ما باید بیشتر از بقیه کشورها برای مدیریت و نگهداری خزر تلاش کنیم و علاوه بر اینکه خودمان وضعیت آلودگی را مدیریت میکنیم، کشورهای دیگر را نیز به این مساله ترغیب کنیم تا خسارت کمتری از منظر سلامت و محیط زیست به مردم خودمان وارد شود. انواع آلودگی میکروبی و فلزات سنگین که حاصل فعالیت صنایع است وارد خزر میشود. روسیه و آذربایجان نیز جزو بزرگترین آلودهکنندگان خزر هستند. روسها با ورودی بزرگ ولگا آلودگی بسیار زیادی را وارد دریای خزر میکنند. روسها خود این آلودگیها را اعلام میکنند. فقط سواحل شرقی دریای خزر آلودگی ندارد دلیل آن هم این است که در سمت ترکمنستان و قزاقستان هیچ رودخانهای نیست که آبی وارد دریای خزر کند وگرنه آلودگی این کشورها هم به خزر ریخته میشد. آذربایجان در پله اول ایجاد آلودگی است. روسیه در پله دوم و ایران در پله سوم تولید آلودگی به دریای خزر هستند. ما برای این آلودگیها باید برنامهریزی داشته باشیم که چگونه این آلودگیها را مهار کنیم. یا لااقل در آبهای سرزمینی خودمان که از تراز منهای 28 خزر با فاصله 15 مایل دریایی است، بتوانیم آبهای پاکیزه ایجاد کنیم تا ماهیگیرهای ما هنگام صیادی، ذخایر صید مناسبی داشته باشند تا مردم دیگر نگران نباشند که این ماهیها به فلزات سنگین آلوده هستند. متاسفانه ما در این زمینه نیز هیچ اقدامی انجام ندادهایم. اگر به کنار رودخانه بابل رود بروید، از منشا تا تخلیه به دریا انواع آلودگیهای مختلف را در خود دارد. باید گفت که این آلودگی مستقیم وارد دریای خزر میشود. جالب اینکه فرزندان ما با رسوبات و آلودگی این دریا بازی و در آن شنا میکنند. این آلودگی مستقیم وارد بدن بچهها میشود. با این حال شناسایی مناطق آلوده ساحلی و ممانعت از ورود گردشگران به آنجا یک ضرورت ملی است و کنترل منابع آلاینده جهت کاهش آلودگیهای ناشی از آن یک اقدام اصولی در حفاظت از مناطق ساحلی است که این موضوع توسط سیستمهای نظارتی قابل انجام و پیگیری است.
شمال، جنوب و غرب دریای خزر در معرض آلودگی است. یک طرف آلودگیهای نفتی و یک طرف آلودگیهای صنعتی و سمی است. استخراج نفت، سهم شمال و غرب، سموم کشاورزی و صنعتی، سهم جنوب. آلودگیها سالهاست با این پهنه آبی عجین و به مرور وارد رگهای بزرگترین دریاچه جهان شده؛ دریای خزری که سهمش از پنج کشور دور و اطراف، آلودگیهای پنجبرابری است. ایران یکی از پنج همسایه دریای خزر است و ۸۲۰ کیلومتر از نوار ساحلی دریای خزر، سهم ایران است. نقش ایران در آلودگیهای دریای خزر کمتر از همسایههای شمالی یا غربی نیست. بیشتر آلودگیهایی که در نوار ساحلی ایران تهدیدکننده دریای خزر است از پسابهای کشاورزی و فاضلابهای شهری نشات میگیرد. فعالیتهای اقتصادی در اطراف دریاچه نیز متهم اصلی آلودگی دریای خزر به حساب میآید.
چه نهادی در اولویت مدیریت خزر است؟
در ایران نهادهای پژوهشی و آموزشی زیادی وجود دارد که در مورد وضعیت دریای خزر پژوهش کنند. مثلاً پژوهشگاه علوم اقیانوسشناسی یا موسسه تحقیقات آب که یکی وابسته به وزارت علوم و دیگری وابسته به وزارت نیرو است. این نهادها متولیان مطالعات و پژوهشهای دریای خزر هستند. اما فعالیت آنها بیشتر مرتبط با کارهای تئوریک است و آسیبشناسی مستمر در این زمینه وجود ندارد. کشور آذربایجان مرکز تحقیقات دریای خزر را در سال 2010 تشکیل داد و یک کشتی تحقیقاتی خیلی بزرگ را در اختیار این مرکز گذاشت و دانشمندان زیادی را آنجا جذب کرده که بر روی دریای خزر مطالعه کنند. ما مرکز مطالعات دریای خزر را در سال 1372 در ایران با توجه به مصوبه مجلس شورای اسلامی تاسیس کردیم. فعالیتهای پژوهشی در سازمانهای دولتی بهخاطر عدم تخصیص بودجه مناسب دچار رکود شده است و آنها بیشتر فعالیتشان بر روی اقدامات کوتاهمدت است و برنامههای درازمدت پایش و کنترل مناطق ساحلی در حال حاضر ضرورت اصلی کشور در مدیریت مخاطرات ساحلی است. در ایران با ضعف مدیریت و ساختار مواجه هستیم. اگر بخواهیم از مخاطرات دریای خزر دوری کنیم و خسارت را بر منافع کشور و مردم کم کنیم، باید برنامهریزی مناسبی صورت گیرد و اگر غفلت شود و اقدامی انجام نشود، خزر میتواند تمام ظرفیتهای اقتصادی ما را ببلعد و ما را دچار مشکلاتی کند که جبران آن غیرممکن خواهد بود. ما در ایران اکنون در سطح وزارتخانهها در ابعاد مختلف با نوعی خفتگی و ناپختگی مواجه هستیم و ضروری است برای نجات ایران و احیای منافع کشور در عرصههای مختلف از جمله منافع دریای خزر، از این وضعیت خارج شویم.
ایران قربانی آلودگی نفتی کشورهای همسایه
ایران بهرغم داشتن منابع نفتی در شمال، برداشت نفت از دریای خزر ندارد و این در حالی است که بسیاری از چاههای نفت آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان در دریا و دور از ساحل قرار دارند. در یک گزارش تحقیقی که روزنامه دنیای اقتصاد آن را منتشر کرده آمده است: به دلیل حرکت و جهت جریانهای آب در سواحل جنوبی دریای خزر رسوبات بستر در بخش سواحل جنوبی دریای خزر تجمعدهنده مقادیر بالایی از هیدروکربنهای حاصل هستند. پژوهشهای انجامشده بر روی رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر بیانگر آن است که منشأ اصلی این ترکیبات با احتمال زیاد، آلودگی نفتی آذربایجان است. میزان هیدروکربنها و آروماتیک این ترکیبات در دریای خزر در سطح پایینی نسبت به استانداردهای جهانی، اما بالاتر از سواحل ترکمنستان و قزاقستان است. سواحل استان مازندران و گلستان کمتر تحتتاثیر آلایندههای نفتی وارده از کشور آذربایجان قرار میگیرند. به عبارت دیگر، ایران قربانی آلودگیهای نفتی کشورهای همسایه دریای خزر است. از مهمترین آلودگیهای این پهنه آبی میتوان به نیترات و فسفات و هیدروکربنها اشاره کرد. بهبود روند افزایشی پسابهای صنعتی و فاضلاب شهری و همچنین افزایش میزان نیترات در سواحل این دریا اقدامهای فوری را میطلبد. به علت شرایط آبوهوایی مناسب دریای خزر نیز بیش از ۴۰ شهر بزرگ و کوچک با جمعیتهای مختلف و تعداد زیادی روستا در حاشیه جنوبی و کنار سواحل دریای خزر و رودخانههای منتهی به آن توسعه یافتهاند که فاضلاب بیشتر آنها از طریق این رودخانهها به دریای خزر انتقال مییابد. در مواردی نیز فاضلاب مستقیماً به دریا هدایت میشود. از طرف دیگر حجم بالای گردشگر در این مناطق آسیب جدی به شناگاههای دریای خزر وارد کرده است.
اهمیت حفظ تنوع زیستی خزر
دریای خزر میزبان گونههای زیاد آبزیان و تامینکننده غذای پرندگان مهاجر است. رود ولگا منبع اصلی تامین آبی خزر است و این دریاچه هیچ اتصالی به اقیانوس ندارد، از اینرو سطح آب آن تا حد زیادی وابسته به میزان بارندگی، تبخیر و ورودی آب است و در جهان در حال گرم شدن، تبخیر در حال افزایش است. از سوی دیگر احتمال میرود که سطح بارندگی کاهش یابد. از سویی حفظ تنوع زیستی و حفاظت از گونههای ماهیان حوضه جنوبی دریای خزر از اهمیت زیادی برخوردار است. مهدی نادریجلودار، از پژوهشکده اکولوژی آبزیان دریای خزر، در مقالهای نوشته است: اهمیت اکوسیستم دریای خزر بر هیچکس پوشیده نیست؛ هم از بعد ملی برای ایران و هم از نظر بینالمللی اهمیت این منطقه کاملاً مشخص است، اکوسیستمی با تنوع گونهای بالا (در ایران بعد از خلیجفارس متنوعترین اکوسیستم آبی به لحاظ گونههای ماهیان است) و گونههای انحصاری و داشتن آب لبشور. تنها مشکل اصلی بهخصوص در ایران عدم نگرش اکوسیستمی به این منطقه است. متاسفانه هر گروهی از زاویه خود به این اکوسیستم نگاه و کار بهرهبرداری را آغاز میکند. دو عامل اصلی باعث کاهش شدید بسیاری از گونههای ماهیان دریای خزر شده است: صید بیرویه و تخریب زیستگاه. در مورد صید بیرویه متاسفانه حداکثر بهرهبرداری از انواع ماهیان در سالهای اخیر صورت گرفته و کمتر توجهی به کاهش شدید برخی از گونهها شده است، به عنوان مثال ماهیان خاویاری. تخریب زیستگاهها که بیشتر گونههای مهاجر از دریا به رودخانه را تحت تاثیر قرار داده و چرخه زندگی آنها را بهخصوص در دوره تولیدمثل بر هم زده، یکی از علتهای اصلی در معرض خطر انقراض قرار گرفتن بسیاری از ماهیان دریای خزر است. در این راستا نیز بیشترین توجه شیلات به تکثیر مصنوعی این گونهها بوده که در این زمینه نیز در سالهای نهچندان دور، توجه بیشتر به برخی گونههای خاص بوده که در سالهای اخیر برخی از گونههای دیگر نیز اضافه شده اما همچنان دربرگیرنده تمامی گونهها و متناسب با ظرفیت دریای خزر نیست! تعیین ظرفیت دریای خزر برای گونههای مختلف کاری غیرممکن نیست اما نیاز به برنامهریزی و صرف وقت دارد که امیدواریم در اولویتهای مراکز علمی کشور قرار گیرد؛ اما در کوتاهمدت پیشنهاد میشود با توجه به آمار صید ماهیان در سالهای دور که تغییرات در محیط زیست دریای خزر کمتر بوده به عنوان ترکیبی مناسب از گونههای ماهیان در شرایط نسبتاً طبیعی دریای خزر، سعی شود رهاسازی ماهیان در این منطقه و بهرهبرداری از گونهها با این مقیاس انجام گیرد.