گامهای معلق
چرا حسین قربانزاده در سازمان خصوصیسازی موفق عمل نکرد؟
22 ماه سکان ریاست سازمان خصوصیسازی را بر عهده داشت اما سرانجام با کلی حرف و حدیث و هیاهو کنار گذاشته شد. البته این خاصیت سازمان خصوصیسازی است که به هیچ رئیسی وفا نکرده اما دور شدن حسین قربانزاده از این سازمان پرحاشیه، با رفتن همه روسای پیشین سازمان متفاوت است. قربانزاده زمانی که سکان را در دست داشت، طوری برخورد کرد که انگار آمده تا سالها بماند اما طوری کنار گذاشته شد که انگار هرگز به این سازمان نیامده است. برکناری او به قدری سریع بود که نتوانست گزارش مکتوبی از عملکرد خود در اختیار مطبوعات قرار دهد. یکی از نقدهای جدی به عملکرد آقای قربانزاده، علاقه وافرش به حضور در رسانهها بود به گونهای که به هیچ رسانهای نه نگفت و بخش زیادی از وقت و انرژی خود را در شبکههای اجتماعی و کلابهاوس و از همه بیشتر در برنامههای ورزشی گذاشت.
معمولاً مدیران اقتصادی از رسانهها گریزان هستند و بهخصوص مدیرانی که به نوعی با بازارهای مالی ارتباط دارند، از اینکه مقابل دوربینها بنشینند هراس دارند اما قربانزاده مدام مصاحبه میکرد و بیشتر از همه علیه باشگاه استقلال بد میگفت.
حواشی بزرگ قربانزاده از مناظره جنجالیاش با علی فتحاللهزاده -مدیرعامل وقت باشگاه استقلال- آغاز شد که طی آن قربانزاده با حملات بیوقفه به هیات مدیره استقلال، نگاهها را به خود جلب کرد. اغلب رسانهها فردای آن شب قربانزاده را برنده آن مناظره میدانستند و عدهای هم انتظار داشتند تا از فردای آن شب قربانزاده یکتنه اوضاع مدیریت باشگاهها را تغییر دهد. اما این مناظره جنبههای دیگری نیز داشت که با گذشت زمان آثار آن بیش از پیش مشخص شد؛ باشگاه استقلال که در آن زمان در کورس قهرمانی لیگ برتر بود با ایجاد حواشی حول مدیریت باشگاه ضربه سنگینی خورد. قربانزاده با شکایت از مدیرعامل استقلال و بعضی از اعضای هیاتمدیره مانند پرویز مظلومی اوضاع مدیریتی باشگاه را به هم ریخت و در نهایت وزارت ورزش با استعفای فتحاللهزاده موافقت کرد و سیدحجت کریمی را به عنوان مدیرعامل باشگاه برگزید.
برخی معتقدند قربانزاده راه درستی برای بهبود وضعیت مدیریت و مالی استقلال برنگزید و با آن مناظره باعث شد تا باشگاه استقلال هم از قهرمانی لیگ و هم از قهرمانی حذفی جا بماند؛ همچنین اتهامات او به مدیرعامل استقلال به بیاعتمادی اعضای باشگاه و بازیکنان نسبت به مدیریت استقلال منجر شد و فشار رسانهای شیرازه آبیها را از هم پاشید و هواداران تنها بازنده آن مناظره بودند.
او البته موفق شده فتحاللهزاده لافزن را مقهور کند اما این اوج، فرودی هم داشت و در هفتههای بعد، عملکرد بحثبرانگیز او در برخورد با مسائل باشگاه استقلال، این شائبه را در میان هواداران آبی ایجاد کرد که قربانزاده با ماموریت نابودی این باشگاه وارد میدان شده است. شائبه رنگی بودن رئیس سازمان خصوصیسازی زمانی تقویت شد که با وجود مشکلات مشابه در دو باشگاه، قربانزاده هیچ اقدامی علیه باشگاه پرسپولیس انجام نداد و تنها به افشای مشکلات باشگاه استقلال پرداخت.
اقدامات او علیه آبیها و بستن شریانهای مالی این باشگاه به بهانه فساد، به ناکامی مدیران استقلال برای دریافت منابع مالی منجر شد و این باشگاه به دلیل ناتوانی در پرداخت مطالبات آندرهآ استراماچونی از جام باشگاههای آسیا حذف شد و حتی فصل نقل و انتقالات را هم از دست داد. این مشکلات، تجمع مکرر هواداران استقلال مقابل نهادهای مختلف را به دنبال داشت که طی آن قربانزاده نیز با اتهامات زیادی مواجه شد. شاید کسی فکر نمیکرد پس از آن همه ردپا در ناکامی باشگاه استقلال، دوباره رئیس سازمان خصوصیسازی را در رسانهها ببیند اما قربانزاده یک بار دیگر در برنامه تلویزیونی فوتبال برتر حاضر شد و این بار نوک پیکان انتقادهای خود را متوجه صداوسیما کرد. او با طرح نقدهای جدی درباره حق پخش تلویزیونی بازیهای فوتبال، از مدیران سیما خواست نسبت به پرداخت حقوق باشگاهها اقدام کنند.
قربانزاده خطاب به مجری برنامه فوتبال برتر گفت: «شما سریال میسازید و به عواملش پول میدهید. هیچکس مجانی تولید نمیکند. هر کس در ازای خدمتی که ارائه میدهد پول میگیرد. باشگاههای فوتبال چقدر خدمت ارائه دادهاند؟» میثاقی همان جواب عامیانه را داد و مساله دولتی بودن باشگاهها را مطرح کرد. قربانزاده گفت: «استقلال و پرسپولیس الان بودجه دولتی میگیرند؟ خیر. اما حتی با همین استدلال هم باشگاههای خصوصی باید حق پخش بگیرند.» بعد از این صحبت، میثاقی گفت با کلیت مساله حق پخش هیچ مشکلی ندارد اما باید مجلس شورای اسلامی، قانون وضع کرده و رقمها را تعیین کند. میثاقی حتی سعی کرد از لالیگا و لیگ برتر انگلیس مثال بزند و جزئیات بیشتری از این مساله بیان کند اما قربانزاده با طعنه به میثاقی گفت: «حالا اینقدر هم حرارت لازم نداشت. نکته خیلی ساده است. شما اگر حق پخش را پرداخت کنید؛ کسی در این عالم هست که شما را بازخواست کند؟» اینجا بود که میثاقی جواب طعنه قربانزاده را داد و گفت: «سازمان قطعاً بازخواست میشود. شما در سازمان خصوصیسازی هم همه چیز را همینطوری پیش میبرید؟ به قانون توجهی ندارید؟»
قربانزاده اینجا هم دوباره مثال ساده همیشگی را زد و گفت: «شما دارید پول میدهید به سریال. به فوتبال هم بدهید. خیلی ساده است. الان درآمد 10، 15 هزارمیلیاردی در این حوزه هست.» در اینجای بحث، قربانزاده سوالی را مطرح کرد که میثاقی را با چالش مواجه کرد: «صدا و سیما چقدر تلاش کرده که این اتفاق بیفتد و این موضوع حل شود؟» میثاقی جوابی تکراری داد: «باید به یک عددی برسند. برسد به چرخه درآمدها و بین باشگاهها عادلانه تقسیم بشود.» قربانزاده پرسید: «همه نگرانی شما این است که این موضوع جایی نوشته نشده؟» که میثاقی هم گفت: «قانونش وجود ندارد.» قربانزاده گفت: «ماده 91 قانون برنامه ششم تکلیف درآمد ناشی از تبلیغات مسابقات ورزشی را روشن کرده. سازمان چقدر داده است؟» این همه ماجرا نبود و رئیس سازمان خصوصیسازی باز هم باشگاه استقلال را آماج حملات خود قرار داد و پروندههای جدیدی در افکار عمومی علیه این باشگاه باز کرد. در همین برنامه، حسین قربانزاده خبر داد که این آخرین حضورش در تلویزیون است و دیگر به خاطر پرسپولیس و استقلال در برنامههای ورزشی حاضر نخواهد شد. برخی این اظهارنظر را به منزله استعفای قربانزاده تلقی کردند اما چند روز بعد وزیر اقتصاد طی حکمی ناگهانی پایان ماموریت او را در سازمان خصوصیسازی اعلام و «مالک رحمتی» را جانشین وی در سازمان خصوصیسازی کرد. به این ترتیب قربانزاده از سازمان خصوصیسازی خداحافظی کرد و پستی کماهمیت در وزارت اقتصاد گرفت.
ماموریتهای غیرضروری
روزی که سیداحسان خاندوزی برای «حسین قربانزاده» حکم ریاست سازمان خصوصیسازی را امضا کرد، احمد توکلی معترض شد و در اظهارنظری کوتاه گفت: «میشد به جای قربانزاده، فرد باتجربهتری منصوب کرد» و امروز که کارهای نیمهتمام قربانزاده مثنوی هفتادمن کاغذ است، آرزو میکنیم؛ کاش خاندوزی به توصیههای سیاستمدار پیر گوش میکرد. احتمالاً یکی، دو سال بعد کسی یادش نباشد که حسین قربانزاده چه زمانی رئیس سازمان خصوصیسازی بوده اما حتماً میلیونها نفر تا سالهای طولانی یادشان خواهد بود که او چگونه باشگاه استقلال را به حاشیه کشاند. طرفداران استقلال معتقدند حسین قربانزاده این باشگاه پرطرفدار را گرفتار حواشی متعدد کرده و طیفی که از حوادث اخیر عصبانیترند، مقصر اصلی آشفتگی این باشگاه را حسین قربانزاده میدانند. درست یا نادرست، روزنامهها نیز به این برداشت عمومی دامن میزنند. در همین زمینه روزنامه سازندگی یکشنبه هفته گذشته در گزارشی نوشت: «میلیونها هوادار باشگاه استقلال از اینکه دیگر حسین قربانزاده نیست که اوضاع را برای تیم مورد علاقهشان بدتر کند، سر راحت زمین میگذارند. با رفتن قربانزاده خیال اقتصاددانان هم کمی راحتتر میشود؛ اینکه مردی با مصونیت آهنین دیگر در سازمان خصوصیسازی وجود ندارد که نگران مولدسازی داراییهای دولت باشند.»
قربانزاده کیست؟
حسین قربانزاده متولد سال 1358 در مشهد است. او مدرک کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرمشناسی را از دانشگاه امام صادق و مدرک دکترای حقوق بینالملل را از دانشگاه شهید بهشتی دریافت کرده است. عنوان رساله دکترای او «حق دفاع در رویه دادگاههای کیفری بینالمللی» است که در سال 1397 از آن دفاع کرد.
قربانزاده مدتی قائممقام روزنامه تهران امروز بود، در کارنامه او مشاوره سیاسی محمدباقر قالیباف دیده میشود، همچنین در فاصله سالهای 1389 تا 1393 سردبیری روزنامه همشهری را بر عهده داشت، در سال 1393 به صورت همزمان سردبیری و مدیرمسوولی این روزنامه را بر عهده گرفت که تا شهریورماه سال 1396 ادامه یافت. او در کارنامه سوابق رسانهای خود سردبیری خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) را نیز به ثبت رسانده است، او همچنین سردبیر روزنامه مأوی (روزنامه قوه قضائیه)، مدیرمسوول روزنامه تهران امروز و مدیرمسوول برخی مجلات همشهری مثل آیه، سرنخ و داستان بوده است (سایت جماران). از سال 1394 تا 1396 دو سال پیاپی در دومین دوره شورای مرکزی به عنوان دبیر کل حزب جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی انتخاب شد و در سومین دوره انتخابات شورای این حزب بالاترین آرا را کسب کرد و در حال حاضر نیز از اعضای شورای مرکزی این حزب است او 16 تیرماه 1398 نیز با حکم حسین میرمحمدصادقی، معاون قوانین مجلس به سمت مشاور معاون قوانین و به جانشینی از وی به سمت مدیر پروژه تنقیح قوانین و مقررات کشور منصوب شد و همچنین محمدباقر قالیباف خرداد 1399 وقتی روی کرسی ریاست قوه مقننه نشست، قربانزاده را هم با خود به بهارستان برد و او را به عنوان مشاور و دبیر کارگروه مشورتی تحول مجلس شورای اسلامی معرفی کرد (جماران).
در تاریخ 29 شهریورماه سال 1400 با حکم احسان خاندوزی وزیر اقتصاد در دولت سیدابراهیم رئیسی به عنوان رئیس کل سازمان خصوصیسازی کشور منصوب شد و در نهایت در روز 31 تیر 1402 بعد از 22 ماه از ریاست در سازمان خصوصیسازی که شش ماه آخر آن با حواشی بسیار زیاد همراه بود، کنار رفت.
انتصاب قربانزاده برای ریاست سازمان خصوصیسازی از همان ابتدا با انتقادهایی همراه بود زیرا تحصیلات قربانزاده و فعالیتهای پیشین او هیچ سنخیتی با مسوولیت جدید او نداشت چراکه پیش از این مسوولیت او همواره در قامت یک فرد رسانهای شناخته میشد و هرگز در زمینههای اقتصادی و مالی فعالیت قابل دفاعی نداشت. انتصاب وی در این جایگاه مهم به سرازیر شدن انتقادات به وزارت اقتصاد و شخص وزیر منجر شد و حتی حامیان و همحزبیان دولت نیز به این انتصاب انتقاد داشتند.
روسای پرحاشیه در سازمان پرحاشیه
سازمان خصوصیسازی رئیس پرحاشیه کم نداشته؛ از مهدی علیاکبر که از ریاست بسیج وزارت دارایی به ریاست سازمان رسید تا حسین قربانزاده که بیشتر معاون وزیر ورزش بود تا معاون وزیر اقتصاد(سازندگی). در این میان برخی از روسای سازمان به خاطر حواشی زیادی که برایشان به وجود آمد حتی مدتها پس از بازنشستگی به سازمانهای نظارتی رفتوآمد داشتند و برخی هم آنقدر عملکردشان شفاف بود که حتی یکبار به دیوان محاسبات و سازمان بازرسی احضار نشدند. سازمان خصوصیسازی در اوایل سال ۱۳۸۰ بر اساس قانون برنامه سوم توسعه با تغییر اساسنامه «سازمان گسترش مالکیت واحدهای تولیدی» تشکیل شد و سکان آن به مهدی علیاکبر سپرده شد. علیاکبر در اواسط دهه ۷۰ از مدیران رفاهی و بهطور مشخص فرمانده بسیج وزارت اقتصاد و دارایی بود که با حکم طهماسب مظاهری به ریاست سازمان رسید (سازندگی).
مهدی علیاکبر هرگز مدیری تراز برای سازمان خصوصیسازی نبود و او نیز بیشترین وقت و زمان خود را صرف برنامههایی غیر از خصوصیسازی میکرد. آن روزها سازمان خصوصیسازی در خیابان زرافشان واقع شده بود و رئیس سازمان که به نذری دادن خیلی علاقه داشت، به هر مناسبتی، دیگ نذری بار میگذاشت. دست آخر همین علاقه به نذری و توزیع گوشت قربانی کار دستش داد و از ریاست سازمان کنار گذاشته شد. جریان از این قرار بود که مهدی علیاکبر در گفتوگویی با دو روزنامهنگار اقتصادی وزارت اقتصاد را به بز تشبیه کرد، وزارت نفت را به فیل و وزارت صنایع و معادن را به گاو. علیاکبر گفته بود: بز دیگر گوشت ندارد، گاو اجازه نمیدهد گوشتش را بفروشیم و زورمان هم به فیل نمیرسد. این تشبیهات برای علیاکبر خیلی گران تمام شد به گونهای که بیژن زنگنه و اسحاق جهانگیری وزرای وقت نفت و صنایع به طهماسب مظاهری اعتراض کردند و مظاهری نیز او را کنار گذاشت. دوره مدیریت آقای علیاکبر دو سال بیشتر طول نکشید و در اردیبهشت سال ۱۳۸۲ از ریاست سازمان کنار گذاشته شد و جای خود را به سیداحمد میرمطهری داد. میرمطهری مدیری تحصیلکرده و باشخصیت و بسیار خوشنام بود که در ابتدای انقلاب به بانک مرکزی پیوست و در کسوت مشاور رئیسکل، میزی در بانک مرکزی گرفت. دهه ۶۰ را در سازمان توسعه صنایع ملی و شرکت سرمایهگذاری ملی سپری کرد و در دهه ۷۰ به سازمان مدیریت و برنامهریزی پیوست. با روی کار آمدن دولت اصلاحطلبان، به ساختمان بحرانزده بورس تهران نقل مکان کرد تا آرامش را به بازار بازگرداند. با حمایتهای محسن نوربخش رئیس کل وقت بانک مرکزی، هفت سال در این پست دوام آورد اما سه ماه پس از درگذشت او جای خود را به حسین عبدهتبریزی داد و خود به سازمان خصوصیسازی رفت. مدت زمان زیادی نگذشت که از سازمان خصوصیسازی به اتاق ایران کوچ کرد و چند صباحی دبیرکل اتاق بود و پس از آن برای همیشه از مسوولیتهای ستادی کنارهگیری کرد. میرمطهری در زمانی که ریاست سازمان خصوصیسازی را بر عهده داشت، یکی از بهترین عملکردها را به ثبت رساند و این سازمان را به جایگاه مهمی رساند. او در دورانی که ریاست این سازمان را بر عهده داشت، سهام خیلی از شرکتهای دولتی را با شفافیت تمام و بدون ایجاد شبهه مالی واگذار کرد. دوران ریاست میرمطهری در سازمان خصوصیسازی یک سال بیشتر طول نکشید و در خرداد ۱۳۸۳ سکان را به دست «میرعلی اشرف عبداللهپوریحسینی» داد.
پوریحسینی را باید پرحاشیهترین رئیس سازمان خصوصی دانست اما حتی حواشی بسیاری که طی دو دوره و در مجموع هفت سال ریاست او به وجود آمد، به اندازه حواشی حسین قربانزاده نبود. پوریحسینی یکبار در سال پایانی دولت خاتمی رئیس سازمان خصوصیسازی شد. با ریاستجمهوری احمدینژاد از مقام خود کنار رفت و بعد از پایان دولت او و ریاستجمهوری دوباره روحانی در سال ۱۳۹۲ دوباره به سازمان خصوصیسازی بازگشت. او در دورههای سوم و ششم مجلس نماینده تبریز و در انتخابات ۱۳۹۲ رئیس ستاد انتخاباتی روحانی در استان آذربایجان شرقی بود.
دوره اول ریاست پوریحسینی در سازمان خصوصیسازی کوتاه بود و حاشیه چندانی نداشت، اما پرحاشیهترین واگذاریهای تاریخ خصوصیسازی در دوران دوم ریاست او در سازمان خصوصیسازی انجام شد. واگذاری پالایشگاه کرمانشاه در سال ۱۳۹۵ به قیمت ۲۱۰ میلیارد تومان یکی از این موارد بود. بسیاری از جمله نمایندگان مجلس معتقد بودند ارزش این پالایشگاه چند برابر بیش از این بوده است. یکی دیگر از واگذاریهای پرسروصدا، مجتمع کشت و صنعت مغان بود که با اعتراض عمومی مواجه شد. این مجتمع در سال ۱۳۹۷ به قیمت ۱۷۶۰ میلیارد تومان به شرکت «سرمایهگذاری توسعه بازار سرمایه تهران» واگذار شد، در حالی که دو سال پیشتر ارزش آن ۲۷۰۰ میلیارد تومان ارزیابی شده بود. با ورود هیات وزیران این واگذاری فسخ شد و دوباره مزایده برگزار شد، اینبار مجتمع کشت و صنعت مغان به قیمت ۳۴۷۹ میلیارد تومان به کنسرسیومی متشکل از شرکتهای «شیرین عسل، دامپروری آذربایجان خاوری و پرورش مرغ تخمگذار آذربایجان خاوری» واگذار شد. اما با توجه به مشکلاتی که بر سر مالکیت اراضی واگذارشده، با عشایر پیش آمد، این واگذاری نیز دوام نیاورد و در مهرماه ۱۳۹۹ و پس از برکناری و بازداشت پوریحسینی با حکم دادگاه فسخ شد. دیگر طرح پرسروصدای دوران پوریحسینی واگذاری آلومینیوم المهدی و طرح هرمزال در سال ۱۳۹۳ به شرکت «فرو آلیاژ گنو» بود. این واگذاری نیز با حاشیههای فراوانی همراه بود. این واگذاری سه سال بعد لغو شد. دو واگذاری مشهور دیگر، یعنی نیشکر هفتتپه و ماشینسازی تبریز هم در زمان پوریحسینی انجام شدند.
علاوه بر همه اینها در پرونده واگذاری مجتمع گوشت اردبیل نیز صحبت از آن شد که این مجتمع به شرکتی واگذار شده که خود پوریحسینی یکی از سهامداران آن است. او در یک برنامه تلویزیونی در دفاع از خود گفت این واگذاری در سال ۱۳۸۵ و در دورهای انجام شده که او مسوولیتی در سازمان خصوصیسازی نداشته است. پوریحسینی در مرداد ۱۳۹۸ بازداشت شد. همزمان فرهاد دژپسند وزیر اقتصاد وقت حکم برکناری او را از ریاست سازمان خصوصیسازی صادر کرد. او در سال ۱۳۹۹ با عنوان اتهامی «اخلال در نظام اقتصادی و تولیدی کشور بهطور عمده از طریق عدم رعایت تشریفات قانونی در واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی» محاکمه و به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
غلامرضا حیدریکردزنگنه جانشین پوریحسینی در سازمان خصوصیسازی دولت احمدینژاد شد. طبق آمار بیشترین میزان واگذاریهای خصوصیسازی در دوران ریاست پنجساله او بر سازمان خصوصیسازی انجام شده است. در این میان، برخی واگذاریهای پرحاشیه مانند هپکو، شرکت مخابرات (واگذاری نیمهتمام) و شرکت فولاد به چشم میخورد. فقره آخر در فهرست اتهامات پرونده مشهور فساد سه هزار میلیاردتومانی مهآفرید خسروی که با نام امیرمنصور آریا نیز شناخته میشد، قرار داشت. در جریان رسیدگی به دادگاه مهآفرید خسروی، نام کردزنگنه مطرح شد. نماینده دادستان تهران در یکی از جلسات دادگاه محاکمه فساد اقتصادی گفته بود ۱۵۰ پرونده برای متهمان فساد مالی مفتوح است و از جمله «برای آقای ک.ز، رئیس سابق سازمان خصوصیسازی و معاون سابق وزیر امور اقتصادی و دارایی» به «اتهام رشاء و ارتشا» پرونده تشکیل شده است. کردزنگنه در دادگاه محکوم نشد.
پس از او پیمان نوریبروجردی سازمان خصوصیسازی را در شرایطی تحویل گرفت که این سازمان حاشیههای زیادی را از سر گذرانده بود. او مدیر چندان پرسروصدایی نبود و انگار ماموریت اصلی خود را حاشیهزدایی از خصوصیسازی تعریف کرده بود. او برخلاف بقیه اخلاف و اسلاف خود زیاد در رسانهها حاضر نشد. او طی دو سال ریاست سازمان خصوصیسازی تنها یکبار آن هم با فشار وزارت اقتصاد نشست خبری برگزار کرد. محمدرحیم احمدوند ششمین رئیس سازمان خصوصیسازی بود. با تغییر دولت و روی کار آمدن حسن روحانی، احمدوند هم از مقام خود کنار رفت. او در مهرماه ۱۳۹۲ جایش را به علیاشرف عبدالله پوریحسینی داد تا برای دومین بار، این بار در یک دوره ششساله سکان سازمان خصوصیسازی را در دست گیرد. در این دوره سازمان خصوصیسازی گرفتار حواشی زیادی شد که با دستگیری پوریحسینی هم به پایان نرسید. یک ماه پس از برکناری و بازداشت پرحاشیه پوریحسینی در مرداد ۱۳۹۹ فرهاد دژپسند، وزیر وقت اقتصاد حکم ریاست سازمان خصوصیسازی را به نام علیرضا صالح صادر کرد. صالح مدیر پاکدستی بود که به خاطر فشارهای زیاد ناچار به کنارهگیری شد. پس از او، کوتاهترین و کمحاشیهترین دوره ریاست سازمان خصوصیسازی مربوط به حسنعلی قنبری است. او بعد از برکناری صالح از سوی دژپسند به عنوان معاون وزیر و رئیس سازمان خصوصیسازی منصوب شد. چهار ماه بعد از ریاست قنبری بر سازمان خصوصیسازی، انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم برگزار شد و چند ماه پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی در مهرماه ۱۴۰۰، او جای خود را به حسین قربانزاده داد. مردی که با برکناریاش میلیونها نفر خوشحال شدند.
رمزگشایی از یک اشتباه
تصمیم دولت برای عرضه سهام دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در فرابورس اگرچه پیشینهای طولانی دارد اما امروز با اطمینان میتوان گفت که تصمیم موفقی نبوده است.
اولین بار در سال 1376 بحث عرضه سهام این دو باشگاه در بورس مطرح شد. طرح مطالعاتی آن را غلامرضا زالپور تهیه کرد. سید احمد میرمطهری آن روزها دبیر کل بورس تهران بود. در سال 1381 سیدحمید پورمحمدیگلسفیدی که رئیس هیاتمدیره گروه سرمایهگذاری شاهد بود و در هیاتمدیره باشگاه پرسپولیس هم عضویت داشت، بهطور جدی دنبال عرضه سهام این باشگاه در بورس بود. دست بر قضا یک سال بعد سیداحمد میرمطهری که دبیرکل بورس بود به ریاست سازمان خصوصیسازی منصوب شد و پرونده عرضه سهام دو باشگاه در این سازمان نیز مطرح شد. برای حسابرسی دو باشگاه، مشکلات بسیار زیادی وجود داشت اما در ارزیابیهای مختلف، ارزش داراییهای استقلال از پرسپولیس بیشتر بود. در تابستان ۱۳۸۴ برنامه عرضه سهام این دو تیم نهایی شده بود و دو باشگاه با خرید دو ساختمان و اهدای دو ورزشگاه صاحب اموال هم شده بودند، محسن مهرعلیزاده تمام کارهایش را کرده بود، اما حمید بقایی مانع شد و به این ترتیب کار واگذاری سهام دو باشگاه تا دولت ابراهیم رئیسی ادامه پیدا کرد.
وقتی حسین قربانزاده برنامه واگذاری سهام دو باشگاه را مطرح کرد، مشخص شد هدف دولت از این سیاست، اصلاح ساختار دو باشگاه و بهبود عملکرد اقتصاد نیست. ظاهراً بدهیهای سنگین استقلال و پرسپولیس و همچنین مشکلات حقوقی ناشی از مالکیت یکسان سرانجام دولت را مجبور به عرضه سهام این دو باشگاه در بورس کرد. عرضهای که مدتها سخنانی در رسانهها از آن بود ولی هیچگاه عملیاتی نمیشد تا اینکه حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا و عدم توانایی در کسب مجوز حرفهای باعث شد تا دولت تصمیم به عرضه سهام این دو باشگاه بگیرد. در همین زمینه سازمان خصوصیسازی نیز ماموریت پیدا کرد تا مقدمات عرضه این دو باشگاه را فراهم کند. باشگاههایی با زیان انباشته و زیانسازی متوالی و عدم درآمدزایی مناسب و صورتهای مالی آشفته برای اولینبار قرار بود وارد تالار شیشهای شوند؛ جایی که دیگر نمیتوان صورتهای مالی را از چشم افراد پنهان کرد و نمیتوان قراردادهای نجومی بست چون تمامی اتفاقات باشگاه در سامانه کدال منتشر میشود و اذهان عمومی و تمامی هواداران فوتبال به راحتی میتوانند مبلغ قراردادها و میزان هزینه باشگاهها را بررسی کنند و دیگر تبعات قراردادهای نجومی مدیران چند سال بعد از رفتن آنها از صندلی مدیریت برملا نخواهد شد. قربانزاده در آن زمان با اشاره به همین نکات و حضور در برنامههای تلویزیونی تلاش کرد تا اذهان عمومی را برای این عرضهها قانع کند و همچنین از طرف دیگر از هواداران بخواهد تا با حضور در عرضه اولیه این دو باشگاه و خرید آنها به باشگاههای مورد علاقه خود از لحاظ مالی کمک کنند تا حداقل این دو باشگاه بتوانند با این درآمد بخشی از مشکلات و کمبودهای مالی خود را جبران کنند. در نهایت استقلال و پرسپولیس با تمامی جنجالها و حواشی در بازار پایه فرابورس و در تابلو نارنجی عرضه شدند. استقلال با ارزش بازار 2780 میلیارد تومان و در قیمت 405 تومان در تاریخ 2شهریور 1401 بازگشایی شد و پرسپولیس نیز یک هفته بعد از آن به ارزش بازار 3210 میلیارد تومان و در قیمت 345 تومان بر روی تابلوی بازار فرابورس معاملاتش آغاز شد.
اما آیا عرضه این دو باشگاه برای سهامداران سودده بود؟
تصویرهایی که ارائه شده به ترتیب نوسان قیمتی سهام پرسپولیس و استقلال را در بازار سهام نشان میدهد. بر اساس تصویر مربوط به باشگاه پرسپولیس، خریداران سهام این باشگاه در روز عرضه اولیه تاکنون با زیان 40درصدی مواجه شدهاند و همچنین خریداران سهام باشگاه استقلال نیز در این مدت با زیان بیش از 50درصدی مواجه شدند و حضور در این عرضه اولیه و سرمایهگذاری بر روی این دو باشگاه زیانساز طبق پیشبینیها جز زیان برای سرمایهگذاران نداشته است و تنها آنها باید به حمایت هواداران از باشگاههای مورد علاقه خود دل خوش کنند. چرایی عدم سودآوری سهام این دو باشگاه را باید در صورتهای مالی آنها جستوجو کرد؛ جایی که آمارها نشان میدهد این دو باشگاه در درآمدزایی با مشکلات شدیدی روبهرو هستند و به همین دلیل نیز هر سهام این دو باشگاه هر سال وضعیتی بدتر از سال گذشته خواهد داشت. ریشه این زیان را باید در مشکلات مختلف از جمله عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی دید. مهمترین منابع درآمدی باشگاهها در جهان از طریق حق پخش تلویزیونی و تبلیغات است که این بخش درآمدی برای باشگاههای ما علناً آوردهای ندارد و درآمد باشگاهها از این بخش صفر است.
یکی از روشهای درآمد دیگر باشگاهها بحث اسپانسرینگ و تبلیغات روی لباس آنهاست که البته آورده چشمگیری برای آنان ندارد و گاه حتی این دو باشگاه از عدم پرداخت اسپانسر گلایه میکنند و طبق آخرین مصاحبه قربانزاده در برنامه فوتبال برتر باشگاه استقلال طی فصل گذشته به ازای تبلیغات روی پیراهن خود حتی یک ریال هم از اسپانسر دریافت نکرده است که البته این بحق یک شاهکار مدیریتی است و باید مدیران استقلال بابت این نوع قرارداد به سهامداران پاسخگو باشند.
باشگاه پرسپولیس نیز که در این مدت در یکی از بهترین دوران خود بوده است و قهرمانی همزمان در جام حذفی و لیگ برتر را نیز به دست آورده است با کاهش ارزش سهام همراه بوده است زیرا برخلاف لیگهای معتبر خارج، سازمان لیگ برای قهرمان جام حذفی و لیگ پاداشی در نظر نمیگیرد و از طرف دیگر بعضاً قهرمانی برای باشگاهها هزینهساز است زیرا بند پاداش قراردادهای بازیکنان فعال میشود و باشگاه باید بدون هیچ دریافتی بیشتری و بدون کسب هیچگونه پاداشی بیش از پیش هزینه کند. به نظر سازمان خصوصیسازی براساس وظیفه نظارت و پشتیبانی خود پس از واگذاری، لازم بود تا در این مدت بحث درآمدسازی شرکتها را با جدیت بیشتری پیگیری کند تا خصوصیسازی این دو باشگاه به صورت نیمهکاره باقی نماند زیرا اکنون تنها 10درصد از سهام این دو باشگاه عرضه شده است و از خرید بلوک مدیریتی توسط سرمایهگذاران خبری نیست زیرا هرگز سرمایهگذاری خود را وارد منجلاب زیان نخواهد کرد و سرمایه خود را در معرض چنین ریسکی قرار نخواهد داد.
پس از کشوقوسهای فراوان عرضه بلوک مدیریتی سرخآبیها در هیات عالی واگذاری در تاریخ 12 دی 1401 تصویب شد. حسین قربانزاده در این زمینه گفت: «شرایط واگذاری ۵۱ درصد سهام باشگاههای استقلال و پرسپولیس بهصورت یکجا یا سه بلوک ۱۷درصدی همزمان به تشخیص سازمان خصوصیسازی مصوب شد.»
عملکرد قربانزاده
جز نکاتی که وزیر امور اقتصادی و دارایی در مراسم تودیع حسین قربانزاده مطرح کرد، گزارش خاصی از عملکرد سازمان خصوصیسازی در 22 ماه گذشته منتشر نشده است که این خود نشان میدهد قربانزاده آماده خداحافظی نبوده و رفتنش ناگهانی بوده است.
احسان خاندوزی در مراسم خداحافظی حسین قربانزاده گفت: در دو سال اول کاری دولت چهار نقطه عطف در سازمان خصوصیسازی برجسته است که میتوان از آنها به عنوان نقاط تمایز عملکرد نسبت به گذشته یاد کرد. یکی از نقاط عطف این بود که دولت سیزدهم به شدت نیاز به بازاندیشی مسیر قبل داشت و با توجه به اینکه بخش عمدهای از مسیر واگذاریها در گذشته طی شده بود اما این مسیر با نقدها و ایرادهایی مواجه بود.
او محور دوم را بازگرداندن اعتماد به واگذاریها دانست و گفت: واگذاریها در این دوره انصافاً بدون حرف و حدیث و بدون حاشیه بود و اگر این الگو در مسیر واگذاریها تداوم یابد و منجر به برگرداندن اعتماد جامعه شود، حتماً نگاهها به خصوصیسازی در آینده متفاوت خواهد بود.
خاندوزی محور سوم را الگوی مشارکت مردم در سهام عدالت دانست و درباره محور چهارم گفت: ایجاد زیرساختهای لازم برای مولدسازی داراییهای دولت از دیگر نقاط عطف در عملکرد سازمان خصوصیسازی طی نزدیک به دو سال گذشته بوده است.
مرور اظهارات وزیر اقتصاد نشان میدهد که او نیز مثل بسیاری از تحلیلگران، عرضه سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را موفق نمیداند که در نشست تودیع قربانزاده به آن اشاره نکرده است. قربانزاده نیز ظاهراً در روزهای پایانی حضور در سازمان خصوصیسازی متوجه اشتباهات خود شد و در آخرین حضورش در برنامه فوتبال برتر از تقدم حل مشکلات حقپخش و موضوع مالکیت باشگاهها بر واگذاری سهام آنها سخن گفت. کاری که اگر پیش از عرضه سهام دو باشگاه پیگیری میکرد، امروز حتی هواداران استقلال هم به نیکی از او یاد میکردند.