سیلی گرما
محمدرضا رضوی از تبعات تغییر اقلیم در شمال ایران میگوید
وضعیت خشکسالی در شمال ایران چنان است که نگرانیهای زیادی برای مردم و مقامات به وجود آورده است. افزایش بادهای گرم، کاهش برف در ارتفاعات و تغییر الگوی بارشهای نرم و یکنواخت به بارشهای رگباری و شدید، سبب شده بحث تغییر اقلیم در شمال ایران بیش از دیگر مناطق ترسناک به نظر بیاید. چرا که مناطق مرکزی و جنوبی تابآوری بیشتری در برابر خشکسالی و تغییرات اقلیمی دارند اما مناطق حاصلخیز شمال ایران تنش بیشتری را تجربه خواهند کرد. سیدمحمدرضا رضوی، مدیرکل اداره هواشناسی مازندران، که تجربه کار و مطالعه در استانهای گلستان و گیلان را نیز دارد معتقد است؛ آنچه در شمال ایران در جریان است تغییر اقلیم است و مردم از تبعات آن بیخبر هستند.
♦♦♦
کاهش بارش در استانهای شمالی و بهطور کلی نیمه شمالی کشور به تحمیل خشکسالی شدیدی به کرانه سبز خزر در استانهای گلستان، مازندران و حتی گیلان منجر شده است. آیا این روند طبیعی و موقتی است یا یک رخداد اقلیمی باید تلقی شود؟
شاید خیلی از مردم ایران ندانند که ما در یک عرض جغرافیایی قرار داریم که در این عرض نشست هوا صورت میگیرد. یعنی جریانات رو به پایین است. صعود هوا اینجا در فصل بهار با سامانههای سیستمی اتفاق میافتد که گاهی سبب صعود هوا میشود و رطوبت را با خود به سمت بالا میبرد و در این منطقه باعث میشود بارش باران یا برف داشته باشیم. اصل موضوع این است که دو رشتهکوه در کشور به صورت عدد هشت ایران را احاطه کرده است. فلات مرکزی ایران بعد از این دو رشتهکوه واقع شدهاند. عمده خاک ایران بین رشتهکوه زاگرس و البرز واقع شده است. اتفاقاً این منطقه وسیع جزو خشکترین مناطق ایران و شاید حتی جزو خشکترین مناطق دنیا باشد. اصفهان، یزد، شیراز، کرمان، سمنان و حتی تهران و البرز و زنجان میان این دو رشتهکوه قرار دارند. رشتهکوه زاگرس در سمت غرب شبیه یک سد رطوبتی که از مدیترانه یا خلیجفارس میآید یا سیستمهای سودانی را که در حال گذر هستند همانجا متوقف میکند. زاگرس مثل سدی بلند مانع ورود رطوبت به سمت فلات مرکزی میشود. اگر دقت کنید غالب بارشها در زاگرس به سمت غرب این رشتهکوه است و در سمت شرق کمتر شاهد ریزش بارش هستیم. به همین دلیل حدود 600 سال پیش ایرانیان تونل کوهرنگ را احداث کردند و حتی در حال احداث دومین تونل هم بودند که به دلایلی از جمله سقوط دولت صفوی و پایان عمر شاهان صفوی ناتمام ماند. حتی در دولت جمهوری اسلامی نیز تونلهای کوهرنگ احداث شد تا آب را از جلگه خوزستان به سمت مرکز ایران یا شرق زاگرس انتقال دهند. آب فراوانی از منطقه غرب زاگرس به سمت دجله و فرات و سلیمانیه عراق میرود. در سمت غرب البرز نیز وضعیت به همین شکل است. دریاچه آب شیرین وان در شرق ترکیه و غرب ارومیه نمونه دیگر وضعیت خاص جغرافیایی و آبوهوایی ایران است. دریاچه ارومیه آب شور است و در سمت شرقی دریاچه وان که دارد پرآبتر میشود، واقع شده و اکنون در حال خشک شدن است. دلیل آن این است که رشتهکوه البرز به عنوان یک سد بزرگ نمیگذارد رطوبت به فلات مرکزی ایران بریزد. اگر از مرز آستارا به سمت لنکران بروید شتر مشاهده میکنید و با مناطق بیابانی مواجه میشوید. در سمت خاک آذربایجان کویر مشاهده میکنید. قبل از ما کویر است و از قمیشان که گذر کنید هم بیابان آغاز میشود و یک صحرای خشک و بیآبوعلفی است که تا نزدیکی سیبری ادامه دارد. بنابراین آنجا هم بارش نداریم. رشتهکوه البرز جلوی رطوبت از روی خزر و همینطور رطوبتی که از مرز کشورهای اروپای شمالی میگذرد میگیرد و در استانهای شمالی بهخصوص مازندران و گیلان بارش میدهد. به همین خاطر است که مازندران پربارشتر از فلات مرکزی ایران است. از قدیم چنین بوده و اکنون هم هست. اقلیم خزری به این خاطر شکل گرفته است. اما در دهههای اخیر اتفاقاتی در حال رخ دادن است. مطالعاتی انجام دادهایم که نتایج آن چنین است که «برفمرز»ها در مناطق شمال ایران دارد به سمت بالاتر حرکت میکند. یعنی سالهای قبل برف حتی تا میانه خرداد در فصل بهار تا ارتفاع دو هزار و 800 متر و سه هزار متر وجود داشت. ولی اکنون برفی در این مناطق و این ارتفاعات وجود ندارد. در زمستان سالهای قبل برف تا 2200متری نیز وجود داشت. اکنون در زمستان این عدد در صورتی که آفتاب بتابد برف آب میشود و بر روی سه هزار متر میایستد. برفمرز در فصل آخر بهار و تابستان در گذشته حداکثر بر روی ارتفاع 3800متری ضلع شمالی که سایه بود، وجود داشت. تا سال 1435 این عدد برفمرز در شمال ایران به 4800 متر خواهد رسید. عملاً فقط قله دماوند و اطراف آن برف خواهد داشت و در جاهای دیگر عملاً خبری از برف نیست.
آیا این افزایش دما و کاهش برف و احتمالاً تغییر الگوی بارش در شمال ایران نشانه جدی تغییر اقلیم نیست؟
دقیقاً همینطور است. اکنون با افزایش دما، با تغییر اقلیم در شمال ایران مواجه هستیم. امسال زمستان در ارتفاعات شهر رینه که ایستگاه سازمان هواشناسی در ارتفاع 2400متری واقع است با افزایش دمای شدید مواجه بودیم. یکباره دمای هوا در زمستان به 28 درجه رسید. اصلاً چنین عددی در گذشته نداشتیم. 28 درجه یعنی اینکه شما در وسط تابستان تهران باشید و آنجا برف بیاید. این برف در طول چند دقیقه آب میشود و تبدیل به روانآب میشود. نکته این است که برفمرزها دارد تغییر میکند. در کوههای شمال ایران بهخصوص مازندران در آینده نزدیک برفی باقی نخواهد ماند. بنابراین برفی که بتوانیم با اتکا به آن ذخیره آبی خود را تامین کنیم، وجود نخواهد داشت. بزرگترین اشکال در ارتفاعات البرز این است که هوای پرفشار آن سمت مستقر میشود و باد گرم به سمت کوههای البرز بهخصوص در ضلع شمالی آن میوزد. یال ضلع شمالی به خاطر اینکه در معرض باد گرم است با ذوب شدن سریع برفها مواجه است. روانآب حاصل از ذوب برفها که به سمت پایین سرازیر میشود به فرسایش و تخریب منجر میشود.
افزایش دما، تغییر الگوی بارش و بقیه مولفههای تغییر اقلیم را علناً در شمال ایران و بقیه مناطق کشور شاهد هستیم. اگر فرض را بر این بگیریم که تغییر اقلیم قطعاً اتفاق افتاده تابآوری در مناطق پربارش و سبزی مثل خطه خزر در گلستان، مازندران و گیلان از مناطق مرکزی ایران کمتر خواهد بود. چرا که در مرکز و جنوب ایران آب کمتر و بارش کمتری وجود دارد و دمای هوا همیشه گرمتر بوده است. تبعات چنین وضعیتی در شمال ایران برای طبیعت و جامعه انسانی چه خواهد بود؟
برخلاف برخی از تحلیلها که تصور میکنند مازندران بارش زیادی دارد باید گفت که ما در مازندران متاثر از بارشهای کوهستانی هستیم نه بارش در جلگه. بارش در کوهستان به صورت روانآب به سمت دریا میرود اما با بارش برف است که میتوان آب را مدیریت و ذخیره کرد. ذخیره آب در شمال ایران بهخصوص مازندران و گیلان برف است. ما داریم برف را از دست میدهیم. در این استانها برخلاف بقیه ایران باید سدسازی انجام داد. من هم معتقدم سدسازی در ایران با اقلیم سازگار نیست. اما در مازندران و گیلان و گلستان چون فاصله رودخانهها تا دریا همه حدود 100 کیلومتر است، آب به سرعت راهی دریا میشود و عملاً یک جریان دائمی رودخانهای مانند آنچه در زایندهرود میبینیم که باید به سمت بختگان برود، وجود ندارد. اینجا در استان مازندران رودخانه از سرچشمه تا انتها 100 تا 120 کیلومتر طول میکشد. البته سد سفیدرود در استان گیلان متفاوت است. سد سفیدرود اینقدر مشکل دارد که عملاً خالی از آب است. چون دهها سد کوچک و بند و... بر روی آن زده شد که دیگر الان کیفیتی ندارد. هشت سد در بالادست سد سفیدرود احداث شده است و همه چیز آن خراب شده است. مطالعات ما نشان میدهد سد سفیدرود اوضاع خوبی ندارد. در استان گلستان وضعیت بدتر است. دمای هوا آنجا بالاتر است و فراوانی باد گرم آنجا بالا رفته است یعنی دمای هوا تا 33 و 34 درجه در زمستان بالا میرود. بادها از سمت غرب به سمت شرق میوزد. ولی در حال حاضر گلبادها یا بادهای گرم از سمت گلستان به سمت مازندران میرود. گیاهان در این مناطق دارند تغییر میکنند. گیاهان بومی در این مناطق دارد از بین میرود و گیاهان کویری دارد رشد میکند. شرق مازندران هماکنون و از ابتدای پاییز تا امروز با کاهش بارندگی 60درصدی مواجه بوده است. این افتضاحی است که شاید نتوان آن را مدیریت کرد. تبعات اینها بسیار زیاد است. یکی از تبعات این است که مردم به سمت حفر چاه میروند.
در ایران این تصور وجود دارد که مناطق مرکزی و جنوبی ایران به دلیل افزایش دما و کاهش بارش دیگر جایی برای زیست نیست. بنابراین ما به شکل خزنده شاهد افزایش مهاجرت درونسرزمینی از جنوب به شمال ایران هستیم. در حالی که وضعیت شمال ایران به مراتب بدتر از دیگر مناطق شده است. برای مهار این مشکل بزرگ اجتماعی چه راهکار مدیریتی میتوان ارائه داد؟
شاید خود مردم مناطق شمالی ایران هم متوجه نباشند که چه اتفاقی دارد برای سرزمین میافتد. میانگین بارش در دنیا 800 میلیمتر است. در حالی که ما در مازندران 620 میلیمتر بارندگی داریم. پس 200 میلیمتر از میانگین جهانی بارش کمتری داریم. نباید فکر کرد شمال ایران پربارش است. اگر در گذشته چنین بود یا چنین تصوری وجود داشت اکنون چنین نیست. نوع بارشها در مناطق شمالی تغییر کرده است. در مازندران بارشها عمدتاً به صورت رگباری شده است. بارش برف کم شده است. بارش باران بیشتر از برف شده و این یعنی روانآب به دریا میریزد. همه اینها مزید شده است و با گرم شدن اقلیم، امکان کشت دو مرتبه کشت برنج و محصولات دیگر در این مناطق به وجود آمده است. برنج محصولی آبطلب است وقتی آب روان و باران وجود ندارد برای کشت برنج در مقاطع مختلف به سمت حفر چاه روی آوردهاند. اکنون حدود 50 هزار چاه آب غیرمجاز وجود دارد. درست است که شرایط برای کشت دوم مهیا شده است، اما آیا ظرفیت آبی و توان اکولوژیک منطقه چنین است؟ خیر. هر سال عمق چاهها باید افزایش پیدا کند چرا که آب زیرزمینی نیز از بین میرود. من با چشمهای خود در استان گلستان دیدم که چاهی به عمق 330 متر حفر شد تا به آب برسند و با آب این چاه برنج بکارند! این یعنی شهر آققلا که 17 متر از سطح دریا بالاتر است باید با 330 متر آب شور به روی زمین بیاورد. در 10کیلومتری شهر آققلا جنگل واقع است. تمام رطوب از جنگل کشیده میشود و به سمت پایین میآید و جنگلهای منطقه از بین میرود. بنابراین روند تخریب سرزمین جدی است و این سرزمین بیابانی خواهد شد. اکنون در مناطق شمالی ایران بهخصوص در گلستان وقتی به جنگل میروید انگار دارید روی آسفالت راه میروید. این ناپایداری که در وضعیت اقلیمی شاهد هستیم سبب از بین رفتن آب، خاک، جنگل و در نهایت نابودی اکوسیستم و حیات در این منطقه خواهد شد. همه اینها محصول تغییر بارش است. بارشهای ملایم و یکنواخت در شمال ایران به سمت بارشهای رگباری سنگین رفته است. همین بارش موجب فرسایش خاک نیز خواهد شد. برف را نیز از دست دادهایم.
این وضعیت که توصیف کردید در مناطق شمال ایران از گلستان به سمت مازندران و گیلان در حال پیشروی است؟
هیچ تفاوتی وجود ندارد. هر سه استان چنین وضعیتی دارند. ما با تشدید بادهای گرم مواجه هستیم. اصلیترین موضوع افزایش تعداد روزهایی است که باد گرم میوزد. زمستانها گرمتر شده است و بارشهای پاییزی نیز از دست رفته است.
این وضعیت به نظر میرسد در همه دنیا بهخصوص در اروپا نیز مشاهده شده است. در همین چند هفته گذشته خبرهایی منتشر شد که دمای هوا در بهار در شهرهایی در اسپانیا به 35 درجه رسیده است. دمایی که برای چنین ماههایی غیرقابل تحمل است. آیا آنچه در شمال ایران و اساساً در تمام سرزمین ایران شاهد آن هستیم همان روند تغییر اقلیم در دنیاست یا تفاوتهایی وجود دارد؟
بله، کاملاً همان روند تغییر اقلیم جهانی است. اثر این تغییر اقلیم در کشورهایی مثل ایران بیشتر هم خواهد بود. امسال صحرای نجد در عربستان سعودی شاهد بارشهای جالبی بود. ما امسال هر سیستمی را مشاهده میکردیم متوجه میشدیم در صحرای نجد دارد باران میبارد. در ایران همان زمان یک قطره باران نمیبارید. جالب است در این زمان از سال ما سه تا چهار سیستم بسیار بزرگ بارش در مازندران داشتیم که برف داشتند و کوهها را میپوشاندند. ولی در سال آبی جاری یکی، دو سیستم نصفه و نیمه داشتهایم که برف آنچنانی نداشتند. این قطعاً نتیجه تغییر اقلیم است. عمده بارش در همین زمان که بررسی کردیم در مناطقی مثل فلات آناتولی و داغستان و کوههای قفقاز میبارد و تقریباً مناطق ما در ایران دارد از بارش خالی میشود.
چه عواملی سبب تغییر جهت بارشها شده است؟
گردش عمومی جو و تغییر جریان آب دریا به هم وابستگی دارند. تئوری آشوب میگوید بال زدن پروانهای در برزیل میتواند باعث ایجاد تندباد در تگزاس شود. اصطلاحی است که میخواهد این وضعیت را توضیح دهد. نه اینکه دقیقاً چنین چیزی اتفاق بیفتد. اما واقعیت این است که جریانها به هم مربوط هستند. دمای اقیانوسها از زمانی که شروع به اندازهگیری شده یک درجه گرمتر شده است. یک درجه ممکن است در ظاهر ساده باشد و برخی بگویند خب چه فرقی دارد. اما در واقعیت تغییر اقلیم و آبوهوا زیاد بوده که به کاهش یا افزایش آن یک درجه منجر شده است. امسال مونسون هند اینقدر قوی بود که در امامزاده داود ما آن بارندگی سیلآسا و شدید رخ داد. در کرمان و یزد و... کلی آدم به خاطر سیل آسیب دیدند و حتی کشته شدند. این قطعاً اثر تغییر اقلیم است. پیشبینی این است که مونسون امسال قویتر است. ما یک زمانی مونسون را در سیستان و بلوچستان شاهد بودیم ولی اکنون اثر آن در تبریز هم مشاهده میشود. این سیستم بسیار قدرتمند است. این بارشها مطلقاً به نفع سرزمین نیست. اینقدر شدید و رگباری است که فقط خسارت ایجاد میکند. بنابراین ما شاهد تغییرات جدی آبوهوایی و اقلیمی در ایران از جنوب تا شمال کشور هستیم.