بازی مجموع صفر
تاراج منابع طبیعی چگونه نسل آینده را معترض میکند؟
جواد حیدریان: «ایران سرزمین جنبشهاست. بهطور متوسط هر 20 سال یک جنبش اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در ایران رخ میدهد.» این ادعای جامعهشناسانی است که ایران را از منظر تاریخی بهخصوص تاریخ معاصر مطالعه میکنند. تنوع تحرکات اجتماعی در ایران البته یکی از موانع توسعه عنوان میشود. چرا که توسعه در بستر امن و کمریسک، فرصت پویایی و پایداری پیدا میکند. با این حال جنبشهای دانشجویی، زنان، محیطزیست و آب و... در سالهای اخیر فضای جامعه ایران را ملتهبتر کرده است. البته دلیل وقوع چنین تحرکات و جنبشهایی بیتردید ریشه در فقدان آزادی، دموکراسی از یکسو و عدم عمل به تعهدات اقتصادی دولتها از سوی دیگر دارد. پیش از اینکه خیابانهای ایران صحنه اعتراض به مرگ مهسا امینی شود، در اصفهان و خوزستان شاهد یکی از بزرگترین تجمعات خیابانی برای آب و محیطزیست بودیم. در شهرهای استانهای دیگر از جمله بوشهر، کرمان، فارس، گیلان، مازندران، تهران، کردستان، لرستان و... تجمعات اعتراضی محیطزیستی برگزار شده بود که در آنها کنشگران نگران از دست رفتن منابع طبیعی و تاراج منابع حیاتی ایران از جمله آب و جنگل و خاک و هوا بودند. تحلیلگران وقایع اخیر ایران البته معتقد هستند؛ نسل جوان و جدید ایران احساس ناامیدی میکند چرا که نسل قبل به دلیل نبود نگرشهای پایدار در حفظ منابع و نداشتن چشمانداز مبتنی بر سیاستگذاری عالمانه، همه چیز را مصرف کرده و نسل جدید خود را بازنده بزرگ میداند. از سویی با تجمیع تنگنظریهای سیاسی و اجتماعی و اعمال محدودیتهای پوشش، روابط اجتماعی و...، همچنین تحمیل فشار تحریمهای اقتصادی حاصل از سیاستهای ساختاری، انزوای بینالمللی و مسائل دیگر نسل جوان و نوجوان ایران آیندهای برای خود متصور نیست. تحلیلگران بر این باورند؛ نسل حاضر حق نسلهای آینده را خورده و به نظر میرسد «بازی مجموع صفر» شکل گرفته است به این شکل که سیاستمداران برای به دست آوردن رفاه نسل حاضر، منابع نسلهای آینده را پیشخور کردهاند. بازی مجموع صفر به این معنی است که اگر فردی چیزی به دست آورد، دیگری چیزی از دست میدهد. درباره منابع طبیعی و محیط زیست ایران دقیقاً همین اتفاق افتاده و منابعی که در طول هزاران سال انباشت شدهاند در چند دهه از بین رفتهاند. پایه تخریب منابع از زمانی گذاشته شد که دولتها خود را مالک همه منابع کشور دانستند و منابع را به ابزارهایی برای خرید محبوبیت و کسب رای و خرید رضایت بدل کردند. به این ترتیب آب، خاک، هوا، جنگلها، مراتع و محیط زیست ایران به تاراج رفت و همه اینها مقابل دیدگان نسل آینده اتفاق افتاد. جوانان و نوجوانانی که هر روز در شبکههای اجتماعی شاهد از بین رفتن منابع کشور هستند، معترض میشوند که چرا پدران و مادرانشان در حال خوردن حق آنها هستند. در این پرونده میخواهیم این پرسش را مطرح کنیم که دست در جیب نسلهای آینده کردن و پیشخور کردن منابعی که متعلق به آنها هم هست چه عواقبی دارد؟