شناسه خبر : 40207 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آژیر اضطراری خروج

بهرام صلواتی از انگیزه مهاجران ایرانی در موج جدید مهاجرت می‌گوید

آژیر اضطراری خروج

زنگ خطر خروج نخبگان، دانشجویان و نیروهای متخصص ایرانی سال‌ها پیش به صدا درآمده بود. اما امروز با موج جدید مهاجرت ایرانیانی روبه‌رو هستیم که بر اساس آمارهای به‌دست‌آمده به دلیل مسائل اقتصادی و برای دستیابی به شرایط مالی بهتر دست به مهاجرت می‌زنند. شاید بتوان این موج مهاجرت اقتصادی را به آژیر اضطراری خروج تعبیر کرد. تا همین چند سال پیش (کمتر از یک دهه) کارشناسان به ضرورت بازگشت نخبگان مهاجر و سرمایه‌گذاران اقتصادی به کشور اصرار داشتند و دولت‌ها برای این امر شعار سر می‌دادند؛ اما امروز به نظر می‌رسد دارایی اندک افراد مایل به مهاجرت کردن به سرمایه‌های خُردی برای آغاز مهاجرتشان تبدیل می‌شود. بهرام صلواتی در این گفت‌وگو پاسخ می‌دهد که این پارادایم شیفت چه پیامی به مسوولان می‌دهد و وظیفه سیاستگذار در این میان چیست؟

♦♦♦

  انگیزه مهاجران ایرانی در موج جدید مهاجرت بیشتر سیاسی است یا اقتصادی؟

مطالعات و بررسی‌های ما بر اساس شواهد نسبتاً منسجمی انجام شده که هرچند نیازمند تقویت شدن و تعمیم‌پذیری به کل جامعه است اما بر اساس آن‌ها می‌توان گفت انگیزه‌های اقتصادی مهم‌ترین پیشران مهاجرت‌هایی است که در ایران دارد اتفاق می‌افتد.

  جریان مهاجرت اقتصادی چه پیامی به سیاستگذار می‌دهد؟

مهاجرت در بخش‌هایی علت است، یک جاهایی هم معلول است. برای پاسخ به این سوال باید در نظر داشته باشم که تقریباً در یک دهه گذشته که بحث تحریم‌های اقتصادی مطرح شد، رشد اقتصادی ما به‌طور میانگین نزدیک به صفر شد، اقشار مختلف کشور دچار بی‌ثباتی و ناامنی اقتصادی شدند و در طول یک دهه این شرایط ادامه‌دار شد؛ حتماً این شرایط تبعاتی هم به همراه خواهد داشت. یکی از این تبعات در فرآیند کانال مهاجرت پدیدار می‌شود. اولین نکته‌ای که باید به سیاستگذار گوشزد کرد این است که ناامنی و ناپایداری اقتصادی ممکن است تصویری را ایجاد کند که افراد نسبت به آینده تصور دقیقی نداشته باشند؛ وقتی چنین است مشخصاً چسبندگی و جاذبه سرزمینی برای آنان کاهش پیدا می‌کند.

نکته دیگری را اینجا باید در نظر گرفت؛ چالش‌های داخلی اعم از چالش‌های اقتصادی با جذبه‌ها و کشش‌های اقتصادی کشورهای نیازمند به نیروی انسانی رودررو شده است. وقتی نرخ برابری ریال در برابر ارزهای خارجی مخصوصاً در یکی دو سال گذشته دچار تنزل می‌شود بالطبع حقوق‌ها و دستمزدهای پایه در بازار بین‌المللی به جاذبه اقتصادی برای نیروی کار بدل می‌شود. پنج سال پیش این‌طور نبود، نرخ برابری ارز بهتر بود. برای یک شرایط استثنایی که الان در آن موقعیت قرار گرفته‌ایم نیروهای رانشی و چالش‌های دافعه‌دار داخل کشور تشدید و این دو دارند یکدیگر را تقویت می‌کنند. پیام بعدی برای سیاستگذار این است که موضوع مهاجرت در فضای بین‌المللی تعریف می‌شود. نمی‌شود فقط به شرایط داخلی توجه کنیم. الان زمینه‌های ارتباطی این فرصت را برای افراد ایجاد کردند که به‌سادگی در معرض فرصت‌های کاری، تحصیلی و حتی پناهجویی قرار بگیرند. اگر در این موقعیت شرایط داخلی خودت ولو نسبت به استانداردهای داخلی هم مطلوب باشد؛ ممکن است با شرایط بین‌المللی خیلی فاصله داشته باشی. این خودش زنگ خطر دوم است. یعنی علاوه بر آنکه به توسعه داخلی توجه می‌کنیم باید به فاصله سطح استاندارد و سطح کیفیت زندگی‌مان در داخل و خارج هم توجه کنیم. شاید این موضوع تا پیش از دوره فعلی مهم نبود اما الان سیاستگذار باید شرایط داخلی را متناسب با شرایط بین‌المللی متناسب نگه دارد. هرچه این شکاف منفی بیشتر شود، تراز مهاجرتی هم بیشتر می‌شود.

تا زمانی که نتوانیم به سرمایه انسانی و بدنه اجتماعی خودمان سیگنالی مشخص و تصویر دقیقی از آینده نشان دهیم؛ کشورها و محیط‌های جغرافیایی دیگر با نشان دادن یک تصور ولو اینکه خیلی هم به واقعیت نزدیک نباشد مقصد مهاجران می‌شوند.

  آیا افزایش میزان مهاجرت در یک کشور به کاهش قدرت چانه‌زنی سیاسی در حوزه سیاست بین‌الملل می‌انجامد؟

نکته مهمی در این سوال وجود دارد. به هر حال قدرت یک کشور بر اساس منابع طبیعی، سرزمین، جمعیت و سرمایه‌های مالی و دانشی‌اش سنجیده می‌شود. هر اندازه که ما در زمینه‌های بهره‌گیری از نیروی انسانی ضعف نشان دهیم و اعتماد بنفسمان کاهش پیدا کند در میزان قدرتمان اثرگذار خواهد بود. حالا اینکه چه ارتباطی با سیاست خارجی خواهد داشت نیاز به مطالعه دقیق‌تری دارد. مطالعه دقیقی در این زمینه انجام نشده اما تا زمانی که نتوانیم به سرمایه انسانی و بدنه اجتماعی خودمان سیگنالی مشخص و تصویر دقیقی از آینده نشان دهیم؛ کشورها و محیط‌های جغرافیایی دیگر با نشان دادن یک تصور ولو اینکه خیلی هم به واقعیت نزدیک نباشد مقصد مهاجران می‌شوند. این تصویر خیالی به ضرر کشورمان است. ما باید حواسمان باشد. اگر می‌خواهیم به‌عنوان یک قدرت اقتصادی در دنیا خودمان را مطرح کنیم، اگر می‌خواهیم به عنوان یک بازیگر کلیدی در منطقه و در خاورمیانه پر از چالش و تنش امنیتمان را حفظ کنیم باید امنیت اقتصادی و اجتماعی‌مان را بالا ببریم؛ چراکه بر قدرت چانه‌زنی ما در منطقه و عرصه جهانی تاثیرگذار خواهد بود.

   از مهاجرت اقتصادی می‌توان به عنوان یکی از عوامل تعلیق توسعه نام برد؟

بله، صد درصد. یک گام قبل‌تر می‌روم. قبل از اینکه به موضوع مهاجرت سرمایه انسانی بپردازیم و باید به یک سوال کلیدی‌تر بپردازیم. بگوییم ظرفیت به‌کارگیری نیروی انسانی در داخل کشور ما چقدر است. همیشه مطرح شده اقتصاد ما منبع‌محور و نفت‌محور است و اگر می‌خواهیم به سمت اقتصاد دانش‌بنیان که الان ترند اصلی است برویم باید رویکردمان را تغییر دهیم. الان کشورهای رقیب ما در حوزه خلیج‌فارس جهت‌گیری اصلی‌شان به سمت اقتصاد فن‌آور و دانش‌محور پیش می‌رود و روزبه‌روز در تلاش هستند اتکای خود را به منابع طبیعی کاهش دهند. بر این اساس ظرفیت جذب و به‌کارگیری نیروی انسانی خود را بیشتر می‌کنند. این مساله می‌گوید چه مهاجرت به خارج باشد و چه مهاجرت به داخل آن کشور رخ دهد این‌ها ظرفیت‌های نیرویی انسانی‌شان را در ابعاد مختلف باید افزایش دهند. پس این سوالی کلیدی است. ما چون به این سوال مشخصاً پاسخ نداده‌ایم باید فکری برایش بکنیم.

کسی در کشور ما نمی‌گوید چقدر و در کدام بخش‌ها کشور به نیروی انسانی نیاز دارد؟ ما فقط نگران از دست دادن نیروی انسانی هستیم. این نگرانی در عین اینکه بجاست و می‌تواند به فرآیند توسعه ضربه بزند اما نگرانی اصلی این است که ما نقشه کاربردی برای به‌کارگیری نیروی انسانی نداریم. فرض کنیم الان ما ۶۰ هزار دانشجو در خارج از کشور داریم؛ الان نمی‌دانیم اگر این 60 هزار نفر بعد تکمیل تحصیلات به ایران برگردند آیا ما به همه آنها احتیاج داریم؟ آیا ظرفیت استفاده از آنها را داریم؟ الان برنامه‌ای نداریم از ظرفیت دانشجویان بین‌المللی که در ایران تحصیل می‌کنند استفاده کنیم. تعداد زیادی دانشجو در داخل کشور داریم و هنوز برنامه‌ای برای آینده آنان وجود ندارد. یکی از پیامدهای این برنامه نداشتن این است که دچار پدیده مهاجرت می‌شویم. پس مهاجرت مساله سطح دو ماست. مشکل اصلی این است که نقشه راهبردی برای به‌کارگیری نیروی انسانی در میان‌مدت و بلندمدت نداریم. در دنیا به این موضوع می‌گویند راهبرد مهارتی کشور؛ که متناسب با نیازهای روز و آینده تعداد نیروی انسانی متخصص هر بخش را مشخص می‌کند.

اگر این پرسش را پاسخ دهیم دیگر سوالات جانبی مثل اینکه چه میزان آسیب از مهاجرت پزشکان و پرستاران به کشور وارد می‌شود را می‌توانیم دقیق‌تر پاسخ دهیم.

  علت‌های اصلی مهاجرت امروزی در حوزه‌های خرد است یا کلان؟

هم کلان است و هم خرد. مثلاً در سطح کلان به ناامنی، بی‌ثباتی اقتصادی، ناامیدی و شیوه حکمرانی، بحث‌هایی مثل شایسته‌سالاری و نظم می‌شود اشاره کرد. در بخش‌ها و فاکتورهای مختلف این موضوعات با مسائل خرد مواجه می‌شویم. مثلاً در بخش دانشجویان مشکل اصلی این است که برای پیدا کردن شغل مناسب با رشته تحصیلی دچار مشکل هستند. یا خیلی از افرادی که می‌خواهند تلاش کنند تا شغلی به دست آورند دچار کم‌مهارتی هستند. در بخش پزشکان فاصله و شکاف درآمدی بین پزشکان جوان و مجرب و میانسال‌مان بالاست. در بخش IT حقوق و دستمزدی که شرکت‌های اقتصادی ما می‌توانند پرداخت کنند با میانگین شرکت‌های خارجی متناسب نیست.

عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در مهاجرت یک جایی یکدیگر را تقویت می‌کنند و یک جایی ریشه دیگری می‌شوند. نمی‌توانیم با صراحت و دقت این موضوعات را از هم جدا کنیم؛ اما به‌هر‌حال می‌دانیم که بر هم اثر می‌گذارند.

  آیا دلایل افراد برای مهاجرت اقتصادی را می‌توان علت‌العللی نامید که ذیل آن مشکلات اجتماعی و سیاسی هم قرار می‌گیرند یا باید هرکدام را در جایگاه خود بررسی کرد؟

این سوال چندوجهی است. در دوره پسابرجام، فضای ثبات اجتماعی و اقتصادی هر دو همدیگر را تقویت می‌کردند، پس با کاهش سطح مهاجرت روبه‌رو شدیم. بعد از بازگشت تحریم‌ها شاهد کاهش امید اجتماعی بودیم. ناامیدی، بی‌نظمی و نارضایتی همانند آشوب اجتماعی سال ۹۸ برخاسته از شرایط اقتصادی وخیم بود. عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در مهاجرت یک جایی یکدیگر را تقویت می‌کنند و یک جایی ریشه دیگری می‌شوند. نمی‌توانیم با صراحت و دقت این موضوعات را از هم جدا کنیم؛ اما به‌هر‌حال می‌دانیم که بر هم اثر می‌گذارند. اگر شرایط اقتصادی بهبود پیدا کند قطعاً یک پایداری و ثبات اجتماعی را هم در ادامه خواهیم داشت. همین موضوع به کاهش سطح مهاجرت کمک می‌کند و در‌عین‌حال مهاجرانی که خارج از کشور هستند انگیزه‌های قوی برای بازگشتن و کمک به توسعه کشور پیدا می‌کنند.

  موسسه افکارسنجی کیو آذرماه امسال اعلام کرد علت ۸۰ درصد از افرادی که مایل به مهاجرت هستند اقتصادی است؛ از طرف دیگر اعلام کرد از هر سه نفر جامعه آماری‌شان یک نفر مایل به مهاجرت بوده؛ تحلیل شما بر این داده‌ها چیست؟

من از دوستانی که تلاش می‌کنند به افکارسنجی و تهیه داده‌های متقن کمک کنند تشکر می‌کنم اما نقدی هم دارم. مطالعات مهاجرتی در دنیا چند دهه است که به یک رشته آکادمیک و کاملاً تخصصی تبدیل شده است. کار دقیق موسسه کیو افکارسنجی در حوزه مهاجرت نیست. با احترام به این تلاششان باید بگویم متدولوژی‌شان قابلیت بهبود یافتن دارد. خطایی مرتکب شده بودند که داده‌های ملی را با داده‌های بین‌المللی تجمیع کرده بودند. میل به مهاجرت داخلی را با میل به مهاجرت خارجی موسسه گالوپ که در دنیا سه سال پیش انجام داده بود، ترکیب کرده بودند که خطای نابخشودنی است. اما نکته‌ای که به دست آوردند درست است. ریشه‌های مهاجرت در کشور ما بیشتر اقتصادی است. ما بر اساس این شواهد باید در نظر داشته باشم که هرچه سریع‌تر به فکر بهبود چالش‌های اقتصادی کشور باشیم.

ما نیاز به تغییر رویکرد در نظام آموزشی، نظام آموزش عالی، نظام وظیفه و بخش‌های مختلف صنعتی داریم.

  اگر بگوییم در حال حاضر آژیر خطر خروج جمعیت جوان و متخصص به صدا درآمده است؛ راه‌حل شما برای کنترل این شرایط چیست؟

از نظر من به عنوان راه‌حل جزئی، اول از همه در مرحله‌ای که مربوط به سیاستگذاری سرمایه انسانی می‌شود؛ باید برنامه‌ریزی کرد و به سوالات کلیدی این حوزه پاسخ داد. سرمایه‌های انسانی در قرن ۲۱ اهمیت بیشتری نسبت به قرن بیستم پیدا کرده‌اند. روش ما بیشتر قرن بیستمی است. به عنوان مثال ما نیاز به تغییر رویکرد در نظام آموزشی، نظام آموزش عالی، نظام وظیفه و بخش‌های مختلف صنعتی داریم. باید در بخش‌های مختلف صنعتی تغییراتی را به سمت هوشمند‌سازی و نوآوری نیروی انسانی‌مان انجام دهیم. در چند سال گذشته رویکرد خوبی با عنوان رویکرد دانش‌بنیان در کشور شروع شده است. باید تلاش کنیم در بخش‌های مختلف دولت آن را اجرایی کند؛ چون این رویکرد ملی حلقه مفقوده توسعه است.

بحث بازگشت متخصصان و بازگشت نیروی انسانی خارج از کشور هم هست. از نظر کمی شاید عدد بزرگی نباشد اما از نظر کیفی و مسیر پیشاهنگی را شکل می‌دهد که می‌تواند به کشور کمک کند تا بدانیم چگونه سرمایه‌گذاری کنیم. این مدل در کشورهایی مثل چین، ترکیه، امارات و قطر انجام شده است. آنها از ظرفیت بازگشته به وطن در راستای توسعه بهترین استفاده را کردند. فضای اقتصاد کشور را باید از اقتصاد ناکارآمد و منبع‌محور به اقتصاد دانش‌محور و هوشمند تغییر دهیم.

  وظیفه سیاستمداران و قانونگذاران در مقابل این آمارها چیست؟

اولین‌کاری که دولت قانونگذار باید انجام دهد این است که شرایط بهبود اقتصادی و امیدواری اجتماعی را تسهیل کند. ما نیاز به برنامه‌های مشخص در حوزه مهاجرت و نیروی اقتصادی داریم. باید تکلیفمان را مشخص کنیم که آیا مایل به استفاده از تمام ظرفیت‌هایمان هستیم یا خیر. وقتی به سیاستگذاری هدفمند می‌پردازیم می‌دانیم ظرفیت‌های داخلی را چگونه توسعه بدهیم. می‌دانیم که به پدیده مهاجرت می‌شود به صورت منفی و مثبت نگاه کرد. می‌دانیم می‌شود ظرفیت بازگشت نیروهای اقتصادی به کشور را مهیا کنیم. برای رسیدن به این نقطه نیاز به سنجش و پایش داریم. ما رصدخانه مهاجرت کشور را برای همین امر راه‌اندازی کردیم؛ چراکه نه دولت، نه بدنه کارشناسی و دانشگاهی و نه بدنه اجتماعی ما نسبت به پدیده مهاجرت ولو مثبت و منفی شناخت دقیقی ندارند.

  چه وظیفه‌ای برای رسانه و کارشناسان جهت آگاهی‌سازی قائل هستید؟

رسانه‌ها باید تصویر روشنی از واقعیت‌های آماری، ریشه‌ها و آثار مهاجرت ارائه کنند. چون نهاد تخصصی در حوزه مهاجرت نداشتیم این اطلاعات تخصصی هنوز در کشور شکل نگرفته است. تا کارهای پژوهشی در دستور کار مراکز مسوول قرار نگیرد رسانه‌ها نمی‌توانند تصویر دقیقی را مخابره کنند. اما اصلی‌ترین وظیفه این است که مهاجرت را باید به سمت خاکستری شدن و واقعیت‌پذیر بودن ببریم. نباید واقعیت‌ها را انکار کنیم. باید در نظر بگیریم که مهاجرت همان‌طور که معایبی دارد محاسنی هم دارد. در سنت طلبگی و حوزوی برای افزایش دانش و کیفیت تحصیل گاه طلبه‌ها به شهرها و کشورهای دیگر مهاجرت می‌کردند. حدیثی داریم که علم را ولو در ثریا هم باشد کسب کنید. مهاجرت می‌تواند فرصت‌های اقتصادی زیادی را پیش روی اقتصاد کشور قرار دهد. چون در مهاجرت نگاه ارزشی داشتیم دچار مبالغه شده‌ایم. بر این اساس احتیاج داریم مهاجرت را علمی‌تر و به‌روزتر در مطبوعات بررسی کنیم. قسمتی از نارضایتی‌ها برای مهاجرت طبیعی است چراکه می‌بینیم سرمایه‌های اقتصادی از کشور خارج می‌شوند و موج ناامیدی ایجاد می‌کنند. اما در برخی کشورهای در حال توسعه، شرایط شکل دیگری است.

  نقدتان به موج جدید مهاجرت اقتصادی چیست؟

ما دچار اتلاف ساختاری سرمایه انسانی هستیم. تا این موضوع را رفع‌و‌رجوع نکنیم؛ حتی اگر از فردا همه سرمایه‌های اقتصادی در کشور جمع شوند و نرخ بازگشت نیروی انسانی به صد میل کند، وضعیت کشور بهبود پیدا نمی‌کند. تا زمانی که تکلیف اتلاف سرمایه انسانی در داخل کشور مشخص نشود وضعیتمان همین است. همه از افزایش میزان مهاجرت ابراز ناراحتی می‌کنند اما راهکار مشخصی ارائه نمی‌کنند. سوالی که باید به آن پاسخ داد این است که آیا ما می‌توانیم از نیروی انسانی استفاده کنیم؟ 

دراین پرونده بخوانید ...