شناسه خبر : 38546 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آب فقط آب نیست

محسن جلال‌پور از آثار کمبود آب بر صنایع کشور می‌گوید

آب فقط آب نیست

در سال 2016، سازمان ملل متحد در گزارشی اعلام کرد نخستین عامل بروز فجایع در منطقه خاورمیانه تهدید داعش است اما در رتبه دوم، بحران بی‌آبی قرار گرفته بود. در این گزارش نوشته شده «بحرانی که صاحب‌نظران از آن به عنوان داعش خاموش خاورمیانه یاد می‌کنند کم‌آبی است». این سازمان هشدار داد کمبود آب و ضعف در ساختارهای مدیریتی مربوط به آن می‌تواند به یکی از علل اصلی کشمکش و درگیری میان کشورها و اختلافات منطقه‌ای تبدیل شود. براساس این گزارش ایران و عراق بین ۶۰ تا ۷۵ درصد منابع تجدیدپذیر آب خود را از دست داده‌اند. امروز با گذشت بیش از پنج سال از هشدار سازمان ملل، آمارهای نگران‌کننده گویای از بین رفتن بخش عمده‌ای از منابع آب ایران و عبور از همه خطوط قرمز بحران است. در این میان یکی از مهم‌ترین پارامترهای اثرگذار در توسعه‌یافتگی کشورها آب است. حالا این پرسش مطرح است که بدون آب توسعه ایران به چه سمت‌وسویی هدایت می‌شود؟ محسن جلال‌پور، رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران در این گفت‌وگو به این پرسش پاسخ داده است.

♦♦♦

‌ در چند هفته گذشته زنگ هشدار کمبود شدید آب در مناطق مختلف ایران به صدا درآمد. به نظر شما توسعه ایران بدون آب چه وضعیتی پیدا می‌کند؟

اصولاً آب و آبادانی دو کلمه مترادف هستند. همه می‌دانیم زمانی که مدرسه می‌رفتیم، در کلاس اول ابتدایی، اولین کلمه‌ای که به ما یاد می‌دادند، همان کلمه آب بود. حتی قبل از آنچه درمورد بابا و بقیه آموختنی‌های کلاس اول تجربه کنیم، اولین مطلب آب است. آب و آبادانی در عمل یک تلفیق دائمی دارند. پایه هر آبادانی آب است و نهایتاً پایه هر توسعه‌ای بدون آب و کمبود آب امکان‌پذیر نیست. بنابراین بحث توسعه و آب رابطه مستقیم، تنگاتنگ و بسیار نزدیک با یکدیگر دارند.

اینکه در سال‌های گذشته ما چه برداشت، نگاه و برخوردی با مساله آب داشتیم، خیلی مساله‌ مبهم و پیچیده‌ای نیست. تقریباً همه امروز می‌دانیم مساله آب که یکی از اساسی‌ترین نیازهای هر کشوری است، در دیدگاه حکمرانی از پنج دهه گذشته خصوصاً از بعد از انقلاب، به شدت مساله کمرنگی بوده و نه‌تنها هیچ‌گونه توجه و دقتی در زمینه حفظ منابع آب و این ثروت عظیم نشده است، بلکه اهمال، کوتاهی و تصمیمات نادرست بسیار در این زمینه دیده می‌شود.

من تاریخ بحران کمبود آب را از همان ابتدای دهه شصت می‌بینم. قبل از انقلاب در دشت‌هایی مثل دشت‌های کرمان با مطالعه‌ای که سازمان آب آن زمان با کمک دانشمندان و محققان انجام داد، اعلام کرده بود که دشت کرمان در چند حوضه آبریزی که دارد، دشت ممنوعه‌ای است. تقریباً در هیچ نقطه‌ای از استان کرمان امکان حفر چاه و استفاده و استحصال از آب‌های زیرزمینی تشخیص داده نشد. در ابتدای انقلاب در جای‌جای کشور حتی چندین برابر میزان قبل از انقلاب حفر چاه صورت گرفت.

به یاد دارم که در این دوران 15ساله بودم و آرزو داشتم که دیپلم داشتم زیرا اعلام کرده بودند که هر 10 نفر دیپلمه بیکار، می‌توانند برای اخذ مجوز حفر چاه اقدام کنند. بسیاری از دیپلمه‌های آن زمان مجوز حفر چاه گرفتند و امروز مشاهده می‌شود که تعداد زیادی چاه در استان کرمان وجود دارد که به «چاه‌های دیپلمه‌ها» معروف است.

این روند و تصمیمات، بزرگ‌ترین منابع آب زیرزمینی را که بزرگ‌ترین ثروت کشور بود به ورطه نابودی کشاند و آن زمان که حداکثر عمق چاه‌ها 60 تا 70 متر بود به عدد 300 متر رسید و امروز می‌توان گفت در این استان منابع آب زیرزمینی دیگر وجود ندارد. این نمایی از دوران سال‌های 1357 تا 1360 بود که نه‌تنها در استان کرمان، بلکه در تمام کشور اتفاق افتاد. در استان کرمان میزان باغ‌ریزی چه در زمینه پسته، چه در زمینه مرکبات، چه در زمینه نخیلات و چه در زمینه میوه‌های درختی و سردرختی به شدت افزایش پیدا کرد. امروز ما افتخار می‌کنیم که استان کرمان 24 درصد از باغات کشور را داراست و اولین استان باغی کشور است، اما عبث از این فکر بیهوده و بیجا چراکه مساله‌ اصلی ما مساله‌ آب و تمدن این استان است که با این شرایط می‌توان گفت آینده این استان در خطر است. روزگاری بدون توجه به علم و کار کارشناسی این همه چاه حفر شد و آب‌هایی را که در طول چندین هزار سال در زیر زمین ایجاد شده بودند بیرون کشیدیم و به مصرف غیرواقعی رساندیم. کاش این مصرف، مصرف درستی بود. من به چند مثال از این مصرف غیرواقعی اشاره می‌کنم. در وهله اول باید گفت شاید این یکی از خطاترین و غیرقابل بخشش‌ترین کارهایی است که در چند دهه گذشته در حق کشور و تمدن آن رخ داده است و به هیچ عنوان هم قابل جبران نیست. استان کرمان یک استان کویری است و سال‌ها این استان با کمبود آب دست‌و‌پنجه نرم کرده است. اجداد ما صدها سال پیش زمانی که مساله آب برایشان یک مساله‌ حیاتی بود، اولاً به دلیل ارزشمند بودن آب به آن قسم می‌خوردند و ثانیاً به حفر قنات رو آورند که مبدع آن ایرانیان هستند و در مکانیسم قنات عملاً آبی که مصرف می‌کنید آب تجدیدپذیر به شمار می‌رود. در استفاده از قنات به هیچ‌وجه از آب غیرتجدیدپذیر برداشت نمی‌شود. حالا در شرایطی که ما در استان کرمان و در سده‌های گذشته خود را با کم‌آبی وفق داده بودیم، انقلاب شد و عده‌ای در جای جای این استان به حفر چاه‌های عمیق اقدام کردند و هر آنچه نسل‌های گذشته ما ذخیره کرده بودند که جزو آب‌های تجدیدناپذیر محسوب می‌شود را مورد استفاده قرار دادند.

اما این آب‌های ارزشمند به مصرف چه بخش‌هایی درآمد؟ در بسیاری از زمین‌ها از آب بیرون کشیده شده از چاه‌ها، کشت زراعتی انجام می‌دادند که شامل گندم، جو، هندوانه و صیفی‌جات بود. در این میان در نقاطی که کشت باغی هم انجام می‌شد، میزان بهره‌برداری از آب در حداقل ممکن بود. یعنی همین امروز هم بعد از چهل و اندی سال، میزان آبی که مثلاً برای هر تن پسته برداشت می‌شود، چندین برابر رقبای ما در آمریکاست. آنها در بخش آب از ما جلوتر هستند و شرایط منابع آبی‌شان از ما بهتر است. بنابراین حتی در مصرف آب ناپرهیزی‌هایی صورت گرفته و اولاً کالاهایی تولید شده است که به هیچ ‌عنوان ارزش استفاده از آب را نداشته‌اند. دوماً کالاهایی که تولید شده‌اند و ارزش استفاده از آب را داشته‌اند، در بهره‌وری آب و استفاده بهینه از آن به هیچ‌وجه دقت نشده است. سوم اینکه بسیاری از تولیدات کالاها مصرف نشده است؛ یعنی سال‌های فراوان است که مشاهده می‌شود گوجه، سیب‌زمینی، پیاز و محصولات زراعی و حتی در برخی سال‌ها محصولات باغی مانند سیب و پرتقال روی درخت ماندند و کشاورز هم نتوانسته است آنها را به فروش برساند زیرا مصرف کمتر از تولید بوده و مازاد تولید باعث شده بازاری برای این محصولات وجود نداشته باشد و در نتیجه قیمت حمل‌ونقل آنها بیشتر از قیمت چیدن و عرضه در بازارها بوده است. تا اینجای بحث مربوط به بخش کشاورزی بود و در ادامه می‌خواهم به بخش صنعت بپردازم. در زمینه صنعت هم باز همین جریان‌ها وجود داشته است. به این معنا که مشاهده می‌شود در چند دهه گذشته به‌طور مثال در استان کرمان، بدون نگاه به مساله‌ آب و ذخایر آن، صنایعی تجویز و راه‌اندازی کرده‌ایم که مصرف آب سنگین و بالایی دارند. تقریباً ما جزو معدود کشورهایی هستیم که در صنعت فولاد پا را فراتر گذاشته‌ایم و بی‌اندازه کارخانه‌های فولادهای کوره بلند احداث کرده‌ایم که البته در دنیا به دلیل مصرف بالایی که در آب دارند و به نوعی در لیست صنایع آب‌بر قرار گرفته‌اند، منسوخ شده‌اند. این در حالی است که کشوری مانند کره‌جنوبی، چند برابر جمهوری اسلامی ایران تولید فولاد دارد اما نه این تعداد کارخانه دارد و نه هیچ‌کدام از آب‌های اصلی و تجدیدناپذیر را مصرف کرده است، بلکه این کشور همه کارخانه‌های فولادسازی خود را در نزدیکی دریا جانمایی کرده و برای توسعه این صنعت از آب دریا استفاده می‌کند. یکی از این کارخانه‌ها که «فوسکو» است در نزدیکی دریا احداث شده است و تقریباً همین یک کارخانه 35 میلیون تن فولاد تولید می‌کند؛ یعنی به اندازه کل تولید فولاد در ایران. این در حالی است که حجم قابل‌توجهی از کارخانه‌های فولادی در ایران، در استان‌های مختلف توزیع شده است و بسیار پراکنده هستند. بنابراین نه در صنعت، نه در کشاورزی، نه در معادن و نه حتی در میزان آب خانوارها، قاعده و سیاست درستی وجود نداشته است و حتی مصرف ما چندین برابر کشورهای اروپایی است که غرق در آب هستند. به طور مثال کرمان که استان خشکی است و سال گذشته کمتر از 80 میلی‌متر بارندگی داشته است، در مقابل استان‌هایی که نزدیک به نیم متر بارندگی دارند، بیشترین مصرف آب خانوار را به خود اختصاص داده است. اینها نشان از بی‌برنامگی، سوءمدیریت، عدم اطلاع و تا اندازه زیادی عدم دقت در مسائل علمی و نگاه به توسعه و آینده کشور دارد و ما در حفظ امانتی که از گذشتگان به‌عنوان ثروت بین‌نسلی برای آیندگان نزد ماست موفق نبوده‌ایم. بنابراین باید گفت توسعه بدون آب معنایی ندارد و متاسفانه توسعه در ایران همگام و هم‌جهت با شرایط آبی‌مان پیش نرفته است. کمااینکه با همان منابع آبی که از گذشتگان به دست ما رسیده می‌توانستیم با نگاه علمی و دقت شرایط را به سمتی هدایت کنیم که امروز توسعه همزمان با ظرفیت آب کشور در حرکت بود.

‌ از دیدگاه شما کدام بخش از اقتصاد ایران از بحران آب بیشتر دچار خسران می‌شود؟

اولاً معتقد هستم که وضعیت آب در ایران به نقطه‌ای رسیده که حتی تمدن ایران در خطر است و تنها بحث اقتصاد نیست. به‌طور کلی زمانی که یک کشور دچار چنین فاجعه‌ای از نظر منابع آبی می‌شود، می‌دانیم که شرایط زندگی در آن دشوار و سخت خواهد شد. ایران در لیست کشورهایی قرار دارد که با فاجعه آبی مواجه هستند و در رتبه پنجم در کل دنیا قرار گرفته است. باید افسوس خورد که کشوری که هزاران سال با همین مساله بی‌آبی روبه‌رو بوده است، امروز با وجود تمام تکنولوژی‌ها و فناوری‌های روز به این حال دچار شده است و ما در 40 سال گذشته اقداماتی انجام داده‌ایم که بحران اصلی آن مربوط به آب است و در فهرست کشورهای فقیر آبی قرار گرفته‌ایم.

در این میان، مسلماً تمام بخش‌های اقتصاد ایران نیز با کمبود آب و بی‌آبی دچار خسران می‌شوند. درست است که ما بیشترین مصرف آبمان در بخش کشاورزی است و بالطبع همه تصور می‌کنند که در اثر بی‌آبی این بخش کشاورزی است که صدمه می‌بیند، اما نباید فراموش کرد که آب مایه حیات صنعت، معدن، خدمات، گردشگری و همه آن‌چیزی است که به‌واسطه آن اشتغال به وجود می‌آید. در اینکه ما بیشترین مصرف آب را در بخش کشاورزی داریم و اشتغال در این بخش بسیار بالاست و این بخش با کم‌آبی خسارت جدی خواهد دید، شکی نیست، اما در مقایسه و سهم خسارات اگر بخواهیم حساب کنیم، نمی‌توان گفت این سهم در کشاورزی بیشتر است یا صنعت. از دیدگاه من تمام این بخش‌ها زنجیروار به یکدیگر متصل هستند و از همه چیز مهم‌تر بحث زندگی و آینده آن است. وضعیت منابع آبی ما، امروز به قدری شکننده و فاجعه‌آمیز است که حتی اگر چاه‌های نفتمان را که بابت آنها هزینه‌های بسیاری محتمل شده‌ایم داشتیم، باز هم نمی‌توانستیم خسران کمبود آب را جبران کنیم. از نظر من خساراتی که ما به محیط‌زیست وارد کرده‌ایم اعم از آب، خاک، هوا و منابع طبیعی، بسیار بیشتر از خسارت‌هایی است که به چاه‌های نفت و ثروت ملی‌مان وارد کرده‌ایم که همان هم خسارت کوچکی نیست. بنابراین می‌توان گفت مساله آب و آینده زندگی و تمدن در ایران و به تبع آن تمام اشتغال و فعالیت‌های اقتصادی با یکدیگر رابطه مستقیم دارند و همه متضرر بحران آب خواهیم بود.

‌ کمبود آب به کدام صنایع بیشترین آسیب و زیان را وارد و آنها را زمینگیر می‌کند؟ به نظر شما در بلندمدت صنایع زیان‌ده چه اثری روی توسعه ایران به جا خواهند گذاشت؟

مساله مهم در توسعه ایران این است که ما هیچ برنامه‌ای برای آن نداشته و نداریم. هر آنچه در این سال‌ها اتفاق افتاده است را اگر کنار یکدیگر بگذاریم، پیشرفت‌ها و اقدامات رو به جلو بوده است اما نمی‌توان اسم آن را توسعه گذاشت. برای توسعه باید یک برنامه داشت، این برنامه باید متوازن باشد و در زمینه‌های مختلف از جمله فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی همزمان صورت بگیرد. توسعه از آموزش انسان‌ها آغاز می‌شود که متاسفانه این مساله در کشور ما به شدت مغفول است و اصلاً اعتقادی به این موضوع وجود ندارد. ما در سال‌های گذشته تعداد زیادی سد ساخته‌ایم، قبل از انقلاب تعداد سدها به 60 عدد هم نمی‌رسید اما امروز بیش از 680 سد در کشور وجود دارد اما بسیاری از آنها حساب‌شده نیست. خیلی از این سدها باعث گرفتاری‌های زیست‌محیطی و باعث بروز سیل‌ها، خشکسالی‌های فراوان، ریزگردها و آتش‌سوزی جنگل‌ها شده‌اند. بنابراین باید گفت توسعه یک جریان کاملاً هماهنگ است و همه مسائل باید با همدیگر دیده می‌شد.

در سال‌هایی که ما مشغول جنگ با عراق بودیم، ترکیه بسیاری از آب‌های منطقه خاورمیانه را مدیریت کرد و امروز سد بزرگ «آتا تورک» به اندازه چندین سد ما و چندین سال آب مصرفی برای ترکیه، آب در خود ذخیره دارد. در مجموع تصمیمات و سیاست‌های نابخردانه و برنامه‌های نادرست در کنترل و مدیریت آب تصویر امروز ایران را رقم زده‌اند. شاید در تمام دوران بعد از انقلاب تنها موردی که درست عمل کرده‌ایم، مساله آبخیزداری است که البته متاسفانه این موضوع هم از یک جایی به بعد متوقف شد وگرنه احداث این تعداد بالا سد، نیروگاه‌ها و توسعه صنایع آب‌بر، شرایط امروز ما را متزلزل کرده و شرایط شکست‌پذیری را برای ما ایجاد کرده است.

واقعیت این است که بسیاری از صنایعی که در کشور راه‌اندازی شده‌اند به درد شرایط اقلیمی ایران نمی‌خورند. ما در بسیاری از زمینه‌ها امکان توسعه نداشته‌ایم؛ به یاد دارم که بعد از برجام بسیاری از هیات‌های خارجی که به ایران می‌آمدند پرسش اصلی‌شان این بود که برای توسعه صنایع چه کرده‌ایم و بایدها و نبایدهای ما چیست؟ مهم‌تر از بایدها، نبایدها هستند. یعنی باید بدانیم که در چه مکان‌ها و موقعیت‌هایی نباید سرمایه‌گذاری کرد. هیچ‌کدام از 20 اقتصاد بزرگ دنیا، هیچ‌وقت بیش از 10 تا 15 آیتم را برای سرمایه‌گذاری دنبال نکرده‌اند و در سایر بخش‌ها با دنیا در ارتباط بوده‌اند و از مزیت‌های آنها استفاده برده‌اند. خودکفایی و خوداتکایی و سیاست تولید به جای واردات، سیاست‌های غلطی بوده‌اند اما هنوز بسیاری از سیاستمداران ما به این مسائل اعتقاد دارند. به طور مثال سیاست خودکفایی در گندم، صدمه‌ای به منابع آب کشور وارد کرده که غیرقابل جبران است. امروز ما بیشتر از گندم به آبی نیاز داریم که برای کشت چنین محصولاتی استفاده کرده‌ایم. این در حالی است که می‌توانستیم با یک‌چهارم قیمت، از خارج مرزها گندم وارد کنیم. بنابراین مجموعه اتفاقاتی که در کشور رخ داده باعث آسیب‌پذیر شدن بسیاری از بخش‌های اقتصادی از جمله صنایع کشور شده است. کارخانه‌های فولادسازی که امروز ما در کشور ایجاد کرده‌ایم و به این موضوع هم افتخار می‌کنیم که در لیست تولیدکنندگان بزرگ فولاد قرار گرفته‌ایم، همه آنها به آب وابستگی دارند. از سوی دیگر صنایع شیمیایی (شوینده‌ها) و غذایی ما بیشترین مصرف آب را دارند و بعد از آنها پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها. همه این صنایع به آب وابسته هستند و مسلماً هر صنعتی که مصرف بیشتری دارد بیشترین خسارات را خواهد دید. امروز بیش از 95 درصد از فضای کشور تحت تاثیر بحران آب است. از سوی دیگر بسیاری از پروژه‌های نیمه‌تمام که امروز سنگ آن را به سینه می‌زنند، مانند سدها اگر امروز رها شوند بسیار به‌صرفه‌تر خواهند بود. هر جا بتوان مانع ضرر شد منفعت است چراکه بسیاری از این پروژه‌های نیمه‌تمام اصلاً ارزش تمام شدن ندارند.

‌ برای فرار از این بحران و جلوگیری از کند شدن آهنگ رشد برخی صنایع چه باید کرد؟ آیا باید به سمت توسعه صنایع دیگری تغییر جهت داد؟

اولاً در زمینه بهره‌وری آب چه در زمینه کشاورزی و چه صنعت باید اقدامات موثر بی‌شماری انجام داد. در دنیا امروز باب است که یکسری شرکت‌ها برای مصرف انرژی فعالیت دارند و می‌گویند اگر ما مصرف آب را کاهش دهیم حدود 10 درصد از درآمد کاهش مصرف آب به آنها تعلق بگیرد. اما در ایران نه‌تنها چنین اتفاقی نمی‌افتد بلکه کسی به مصرف کم هم قائل نیست. ما آب را با تعرفه‌های بسیار ارزان ارائه می‌کنیم و همین موضوع مبنای افزایش بی‌رویه آن است. دومین مساله این است که باید یک استراتژی بلندمدت برای حفظ و صیانت آب در نظر داشت، این در حالی است که هر دولتی که روی کار می‌آید بنا بر سلیقه خود در این خصوص تصمیم می‌گیرد. سومین اقدام این است که طرح‌های نیمه‌تمام که به آب صدمه می‌زند همین امروز متوقف شود. 

دراین پرونده بخوانید ...