در دام مجازستان
فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی برای کودکان و نوجوانان کداماند؟
تنها 11 سال دارد، اما تعداد فالوئرهایش در اینستاگرام از یک سلبریتی هم بیشتر است. حضورش در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به اینستاگرام ختم نمیشود. از این شبکه به آن شبکه میرود، از این وبسایت به وبسایت دیگر. روزهایی که لایک میگیرد و جلب توجه میکند شاد است و سرحال، روزهایی که پستهایش با اقبال روبهرو نمیشوند افسرده و بیحوصله است و با زمین و زمان دعوا دارد.
تنها 11 سال دارد، اما تعداد فالوئرهایش در اینستاگرام از یک سلبریتی هم بیشتر است. حضورش در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به اینستاگرام ختم نمیشود. از این شبکه به آن شبکه میرود، از این وبسایت به وبسایت دیگر. روزهایی که لایک میگیرد و جلب توجه میکند شاد است و سرحال، روزهایی که پستهایش با اقبال روبهرو نمیشوند افسرده و بیحوصله است و با زمین و زمان دعوا دارد. کسی رمز گوشی موبایلش را نمیداند. به صراحت به والدینش میگوید این حریم خصوصی من است و اجازه ندارید به آن وارد شوید. کنترل زمان وبگردی و پرسه زدن در شبکهها هم از دست خانواده خارج شده. نه میدانند چطور، نه میتوانند از او بخواهند از دنیای مجازی بیرون بیاید و با آدمهای واقعی زندگی اندکی وقت بگذراند. مسوولان مدرسه هم از افت تحصیلی و عدم تمرکزی که در کلاس دارد شاکیاند. همه انگشت اتهام را به سمت فضای مجازی و شبکهها میگیرند و معتقدند این هیولای وقتخوار بیمصرف، ذهن و فکر بچه را تسخیر کرده است. کسی اما به خاطر نمیآورد مقصر اصلی والدینی هستند که در سن پیشدبستانی برایش گوشی موبایل هوشمند خریدند و جایزه قبولی در سال اول دبستان به او یک تبلت هدیه دادهاند؛ بیآنکه راه و روش استفاده از این ابزارها را به او بیاموزند.
ما تسخیرشدگان تکنولوژی هستیم؛ در هر سن و سالی که باشیم. اگر گوشی موبایل را جایی جا بگذاریم یا نشانههای شارژ باتریاش رو به سرخی بگذارد، اضطراب میگیریم. اینترنت اگر کند شود حالمان رو به وخامت میرود و اگر صفحه دلخواهمان در وب برای باز شدن دستدست کند فریادمان به آسمان میرسد. همه ما به این دنیای جذاب پرخطر وابستهایم؛ چه برای اطلاعیابی و اطلاعرسانی و تحقیق و پژوهش، چه برای ارتباط با دوستان و وقتگذرانی و سرگرمی. آنها که آگاهترند و برای حضور در این مجازستان آموزش دیدهاند، از مزایای آن بهره میبرند و از آسیبهایش در امان میمانند. اما آنها که بیحفاظ و سپر وارد دنیای مجازی میشوند یکباره خود را در سرزمین عجایب، سفیر و سرگردان میبینند. حال تصور کنید این مسافران راه گم کرده، کودکان و نوجوانانی باشند که از حداقل توانایی برای مدیریت مسائل و مشکلات برخوردارند، سطح آسیبپذیریشان در برابر فشار همسالان بالاست و هنوز با نحوه استفاده از تکنولوژی به خوبی آشنا نشدهاند. نتیجه این حضور بیمحابای بدون حفاظ در مجازستان را به آسانی میتوان حدس زد.
شاید به همین دلیل است که وزیر جوان ارتباطات در نشستی با حضور برخی از تولیدکنندگان و عرضهکنندگان محتوای کودک و نوجوان، به آسیبهای فضای مجازی اشاره میکند و میگوید: در کنار رشد فضای مجازی و فرصتهای آن تهدیدهایی وجود دارد و در میان اقشار مختلف، کودک و نوجوان آسیبپذیرترین قشر هستند، بنابراین نیاز است برای آنها در این فضا اکوسیستمی درست کنیم. آذریجهرمی، فرهنگسازی، خدمات و محتوا را سه زنجیره این اکوسیستم معرفی میکند و یادآور میشود: به این نتیجه رسیدیم نگاه به اینترنت کودک و نوجوان بر مبنای نگاه دولتی به هیچ جا نمیرسد، اما بیتوجهی به آن نیز آفتهای زیادی در پی دارد.
نکته دیگری که در صحبتهای وزیر ارتباطات قابل توجه است ناآگاهی والدین از ابزارهای نظارتی است. جهرمی میگوید: در نظرسنجی توئیتری مشخص شد که بیش از 70 درصد کاربران از ابزارهای نظارتی والدین برای استفاده کودکان و نوجوانان از اینترنت اطلاعی ندارند. تنها هشت درصد گفته بودند که از این ابزارها اطلاع داریم و با آنها کار میکنیم.
سخنان وزیر اما تنها گوشهای از تصویر حضور پردردسر نوجوانان در فضای مجازی است. در حالی که این روزها نگاههای سلبی تلاش میکنند تمام پیامدهای ناخوشایند حضور در شبکههای اجتماعی و وبگردی را به ماهیت تکنولوژی نسبت دهند، نگاه کارشناسانه قدرتمندی وجود دارد که بر ماهیت دوگانه تکنولوژی تاکید میگذارد و ضرورت آگاهی و هوشیاری نسبت به کاربرد آن را یادآور میشود. از این منظر، «شناخت» اولین گام مواجهه با پدیدههایی است که از ترس آسیبهایشان عجولانه تلاش میکنیم حذفشان کنیم. شناختی که آنگونه که وزیر ارتباطات میگوید و کارشناسان بر آن صحه میگذارند نه به درستی در والدین وجود دارد، نه متولیان آموزش و نه سیاستگذاران و تولیدکنندگان محتوا. دنیا اما در این عرصه کوشش بسیار کرده تا فضای مجازی را برای تمامی گروههای سنی و به ویژه کودکان و نوجوانان، از محفل شیاطین فرصتطلب به سرزمین امنی برای آگاهی و اطلاعیابی و توسعه روابط اجتماعی و پر کردن اوقات فراغت با محتوای سالم و مناسب، تبدیل کند.
رهاوردهای فضای مجازی
سالهای نخستین قرن 21 شاهد رشد انفجاری استفاده از اینترنت بود. از روزی که این سیستم جهانی درهمتنیده ابداع شد تاکنون، شهرت و محبوبیتش بیوقفه رو به افزایش بوده است. با دسترسی جهانی به اطلاعات و مکانیسمهای متعامل ارتباط در این فضا، دشوار نیست دریابیم چرا مردم در سراسر جهان به آن وابسته یا حتی معتاد شدهاند. در مزایایی که این نوآوری بیسابقه برای اقتصاد جهان، شیوه ارتباطات و تبادل اطلاعات و نحوه زیست مردم به همراه آورده تردیدی نیست اما در سالهای اخیر نگرانی کارشناسان و کاربران نسبت به پیامدهای منفی آن افزایش یافته است. جهان با پدیدهای روبهروست که به نظر میرسد از کنترل آن عاجز است و در مواجهه با این پدیده برخی گروهها بیش از سایرین در معرض آسیباند.
پیش از پرداختن به روی سیاه این سکه بد نیست به خاطر بیاوریم فضای مجازی و بهتبع آن شبکههای اجتماعی دستاوردهای کمی برای کودکان و نوجوانان نداشته است. تنها برخی از مزایای این فضا برای گروه سنی نوجوانان را میتوان چنین برشمرد:
♦ توسعه دسترسی به اطلاعات. نمیتوان انکار کرد که همین فضای ترسناک به طرز بیسابقهای دسترسی نوجوانان به اطلاعات را تسهیل کرده است. دیگر لازم نیست برای انجام یک تحقیق در مدرسه، اطلاع از اخبار و پدیدههای روز، یا به اشتراک گذاشتن تجربیات و دانش، راه دوری بروند. یک کلیک آنها را به میلیونها منبع در سراسر جهان متصل میکند.
♦ توسعه ارتباطات اجتماعی. شبکههای اجتماعی یکی از پرکاربردترین پلتفورمهای فضای مجازی برای کودکان و نوجوانان هستند. در این فضا آنها میتوانند دوستان جدیدی پیدا کنند یا دوستان کنونی خود را با ارتباط مداوم و به اشتراک گذاشتن تجربیات به صورت آنلاین، حفظ کنند. برای آنهایی که در برقراری روابط اجتماعی در دنیای واقعی با مشکل روبهرو هستند این فضا میتواند جایگزین مجازی مناسبی ارائه دهد و از احساس انزوا در آنان بکاهد.
♦ وسیلهای برای آموزش و سرگرمی است. اینترنت میتواند فراهمکننده محتوای بیپایان آموزشی و سرگرمکننده باشد. این فضا میتواند در انجام تکالیف مدرسه به آنها کمک کند و بستری برای مطالعه، آموختن و حقیقتیابی فراهم کند.
♦ میتواند سبب تقویت خلاقیت شود. خودابرازگری خلاقانه یکی از رهاوردهای مثبت فضای مجازی است. بچهها در شبکههای اجتماعی و فضاهای متعامل میتوانند فیلم بسازند، عکس بگیرند، بنویسند و خلاصه تولید محتوا کنند. دریافت کامنتها و بازخوردهای مثبت اعتماد و عزتنفس آنها را بالا میبرد و سبب تقویت نوآوری و خلاقیت میشود.
فضای مجازی یا کارخانه هیولاها؟
اما اینترنت بهرغم مزایای ارزندهای که برای کودکان و نوجوانان به ارمغان میآورد، خالی از نقمت نیست. کارشناسان بر برخی از این آسیبها تاکید دارند:
♦ فقدان ارتباطات رودررو. دیدن نوجوانانی که سرشان را داخل گوشی یا تبلت کردهاند و مشغول وبگردی یا چت با دوستان هستند برای همه ما آشناست. آنها آنقدر در این ارتباط مجازی غرقاند که از خاطر میبرند دوستان واقعی یا پدر و مادر و سایر اعضای خانواده در کنارشان نشستهاند. شاید تصور بر این است که اینترنت -و شبکههای اجتماعی- ارتباطات انسانی را تسهیل میکنند اما واقعیت اینجاست که این شیوه از ارتباط شباهت چندانی به ارتباطات چهره به چهره دنیای واقعی ندارد.
♦ زورگویی سایبری (Cyberbullying). بسیاری از تحلیلگران زورگویی سایبری را یکی از مهمترین آسیبهای جدی حضور پیوسته در فضای مجازی میدانند. در این پدیده، مزاحمان از تکنولوژی استفاده میکنند تا از طریق اینترنت از نظر اجتماعی، روانشناختی یا حتی فیزیکی به دیگران لطمه وارد کنند. کمیسیون امنیت الکترونیک اتحادیه اروپا در سال 2016 گزارش داد که 19 درصد از نوجوانان 14 تا 17 سال مورد زورگویی سایبری قرار گرفتهاند. زورگویی سایبری بچهها را با آسیبهای روحی و جسمی شدیدی روبهرو میکند، به همین دلیل در برخی کشورها پلتفورمهایی طراحی شده تا به طور شبانهروزی به بچههایی که قربانی این نوع خشونت میشوند خدمات مشاورهای ارائه شود.
♦ اتلاف وقت. وقتی صحبت از آسیبهای فضای مجازی میشود نمیتوان از پرسههای بیحاصل نوجوانان در وب صرفنظر کرد. در مطالعهای که واشنگتنپست انجام داده 9 درصد از نوجوانان گزارش کردهاند که با مشکل «استفاده غیرضروری از اینترنت» روبهرو هستند. پژوهش دانشگاه استنفورد نیز نشان میدهد 4 /12 درصد نوجوانان پاسخگو هر بار بیش از زمانی که «قصد دارند» به وبگردی مشغول میشوند. وقتی کسی زمان بیشتری را صرف اینترنت کند ناچار میشود از زمان دیگر فعالیتهای خود بکاهد و به این ترتیب فضای مجازی به سیاهچالهای تبدیل میشود که وقت و انرژی لازم برای فعالیتهای مفید نوجوانان را میبلعد.
♦ افتادن در دام شکارچیان. متاسفانه فضای مجازی و به ویژه شبکههای اجتماعی پلتفورمی مناسب برای شکارچیانی فراهم کردهاند که مترصد سوءاستفاده از کودکان و نوجوانان هستند. اینگونه کاربران قادرند پروفایلهای جعلی بسازند و به این ترتیب بچهها در معرض خطر ارتباط با کسانی قرار میگیرند که ناشناساند و ممکن است به آنها صدمه بزنند یا از آنها سوءاستفاده کنند.
♦ اعتیاد. اعتیاد به اینترنت خطر کمی نسبت به دیگر انواع اعتیاد ندارد. معتادان به اینترنت با گوشی موبایل و تبلت و کامپیوتر خود پیوندی ابدی بستهاند و نمیتوانند چشم از صفحه آنها بردارند. در مطالعه دانشگاه استنفورد 7 /13 درصد از نوجوانان گزارش کردند که دور ماندن از فضای مجازی به مدت چند روز برایشان بسیار دشوار است. مطالعات نشان داده است اغلب نوجوانان و جوانان برای گریز از واقعیتهای روزمره به این محیط پناه میآورند و بر اثر آن نهتنها شرایط زندگی، که سلامتیشان نیز به خطر میافتد. مطالعات رابطه مستقیمی بین میزان استفاده از اینترنت و افسردگی در این گروه سنی نشان داده است.
♦ افزایش تقلب. فضای مجازی سرقت ادبی و تقلب را آسان کرده است. دانشآموزان به راحتی میتوانند پاسخ سوالات درسی را در اینترنت بیابند بدون آنکه برای حل آن زحمت بکشند. سرقت ادبی از حاصل پژوهشهای دیگران برای انجام تحقیقات درسی هم به راحتی آب خوردن شده است.
♦ عدم تمرکز. فضای مجازی میتواند حواس بچهها را از مسائلی مانند مطالعه، انجام تکالیف یا ورزش به مسائل بیارزش یا غیرمفید پرت کند. این در حالی است که لازم است اطمینان حاصل کنیم بچهها سبک زندگی سالمی دارند و در فعالیتهای واقعی و اجتماعی -خارج از فضای کامپیوتر و موبایل- مشارکت میکنند.
♦ محتوای نامناسب. سنین کودکی و نوجوانی سالهای شکلگیری شخصیت و توسعه نظام اخلاقی فرد است. قرار گرفتن در معرض اطلاعات نامناسب میتواند به توسعه ذهنی و شخصیتی نامطلوب در آنان منجر شود. محتوای نامناسب فقط به سایتهای سیاه یا محتوای جنسی بازنمیگردد. اغلب کمپانیها از اطلاعات شخصی افراد در پروفایل شبکههای اجتماعی بهره میبرند تا گروههای هدف تبلیغات خود را مشخص کنند. این امر میتواند برای کودکان و نوجوانان خطرناک باشد چراکه ممکن است در معرض آگهیها و محصولاتی قرار بگیرند که مناسب گروه سنیشان نیست.
♦ احساس امنیت نابجا. بچهها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی رفتارهایی دارند که در محیط عمومی هرگز از آنها سرنمیزند. ممکن است تصاویری پست کنند یا چیزهایی بنویسند که در زندگی واقعی ممکن نیست از آنها دیده شود. آنها نمیدانند اثر و ردپای هر رفتاری در فضای مجازی باقی میماند و میتواند بر آینده آنها موثر باشد. کارفرمایان احتمالی آینده به راحتی میتوانند از پروفایل آنها در شبکههای اجتماعی استفاده کنند تا در مورد شخصیت یا زندگی شخصی آنها اطلاعاتی به دست بیاورند. حتی وقتی این اطلاعات را پاک میکنند، این اطلاعات به معنای واقعی حذف نمیشود. بچهها نمیدانند به محض آنکه ایده یا تصویری را در فضای مجازی منتشر میکنند کنترل بر آن را از دست میدهند.
آیا وقت مقرراتگذاری است؟
وقتی سخن از آسیب به میان میآید دولتها فکر میکنند دایه مهربانتر از مادرند و باید به میانه میدان بیایند و مداخله کنند. متاسفانه مداخله آنها به دلیل نبود دیدگاه کارشناسی و توسل به ترفندهای سلبی، درمانی است که درد را تشدید میکند. در سال 2015 کمیسیون اروپایی مقررات حفاظت از دادههای عمومی مقرراتی تصویب کرد که طی آن کودکان و نوجوانان زیر 13 سال برای حضور در شبکههای اجتماعی موظف به دریافت مجوز از سوی والدین خود میشدند. این تصمیم سر و صدای زیادی در میان کارشناسان و تحلیلگران به پا کرد.
منتقدان معتقد بودند فضای مجازی و شبکههای اجتماعی جایی است که نوجوانان و جوانان فرصت پیدا میکنند عقاید خود را ابراز کنند، با همسالان و دوستان خود تعامل برقرار کنند، از اخبار مطلع شوند، به اطلاعات دست یابند و از خدمات بهره برند. بنابراین منع آنان از دسترسی به این فرصتها حق آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات را نقض میکند؛ ضمن آنکه سد راه مشارکت مدنی آنان میشود. راه برای دور زدن مقررات نیز همواره فراوان است. همین حالا هم دسترسی به بسیاری از سایتها و رسانههای اجتماعی تنها زمانی میسر است که کاربر سن خود را بالاتر از سطح مشخصی اعلام کند و نوجوانان بسیاری به راحتی به وبسایتها دروغ میگویند.
مخالفان مداخله دولت و مقرراتگذاری میگویند گرچه فضای مجازی برای نوجوانان، آسیبهایی در پی دارد و میتواند سبب برخی رفتارهای رادیکالی در آنان شود اما میلیونها نوجوان در سراسر دنیا از فرصتهای این فضا بهره میبرند و به جای خشونت، سوءاستفاده یا افراطیگری از آن در راستای توسعه دانش و مهارت و ارتباطات خود استفاده میکنند. ملاله یوسف زی، کنشگر جوان برنده جایزه صلح نوبل، مثالی از این دست است. او میگوید شبکههای اجتماعی -که یکی از پرکاربردترین پلتفورمها در فضای مجازی است- ابزار سادهای برای شروع مقابله با بیعدالتی است.
وضع مقررات و مداخله دولتها برای محدود کردن استفاده نوجوانان از اینترنت تنها یک پیامد دارد؛ آنان را وامیدارد تا قانون را نادیده بگیرند، دور بزنند و اگر لازم باشد دروغ بگویند. دولت بهتر است تسهیلگر تولید محتوای مناسب برای این گروه باشد و به فرهنگسازی برای استفاده درست و بهینه از این فضا کمک کند.
پیشکنشگری والدین و آموزگاران
به جای مداخله برادر بزرگ، کارشناسان توصیه میکنند که خانوادهها و مدارس نقش مربی، ناظر و مشاور کودکان و نوجوانان در فضای مجازی را بر عهده بگیرند. آنها برای این دو گروه چند پیشنهاد دارند:
♦ فرهنگ آگاهی و حمایت ایجاد کنید. نخستین و مهمترین گام آن است که چالشهای فضای مجازی در خانه و مدرسه به صراحت مورد بحث قرار گیرد. گفتوگو با بچهها درباره نحوه استفاده درست از این فضا و سوءاستفادههای احتمالی در آن ضروری است. به جای ترساندن و تهدید، بچهها را تشویق کنیم که در مورد مسائل و دغدغههایشان در این مورد سخن بگویند.
♦ والدین باید نام کاربری و رمز عبور فرزندان خود را بدانند. خیلیها روشنفکرانه تصور میکنند گوشی موبایل و کامپیوتر جزو حریم شخصی فرزندانشان است اما حتی در کشورهایی که خاستگاه این تکنولوژی هستند مدارس اکیداً از والدین میخواهند به رمز عبور فرزندانشان دسترسی داشته باشند. اکانتها و تاریخچه جستوجوی اینترنت را در حضور یا غیاب آنها چک کنند و موارد تخلف را به آنها تذکر دهند. میگویند اگر بچهها از نقض حریم شخصی گلایه کردند به آنها بگویید که در بزرگسالی از این حق به طور کامل برخوردار خواهند شد!
♦ امکان گزارش مسائل و مشکلات را برای نوجوانان فراهم کنید. بچهها باید بدانند که در صورت مواجهه با هر مشکلی از جمله زورگویی سایبری باید به چه کسی مراجعه کنند. مرجع گزارش به روشنی باید مشخص باشد: «به والدینت بگو»، «به معلمت بگو». بد نیست برای کسانی که ممکن است از ترس، مشکلات خود را با آشنایان مطرح نکنند یک کانال محرمانه معرفی کنید. مشاوران روانشناسی میتوانند مرجع خوبی باشند.
♦ در مورد ساعات استفاده از اینترنت تفاهمنامه تنظیم کنید. چه در مدرسه و چه در خانه، باید بر میزان فعالیت آنلاین بچهها نظارت شود. گفتوگو در این زمینه بهترین نتیجه را خواهد داشت. کارشناسان میگویند حتی بهترین نرمافزارهای نظارتی نمیتواند جای گفتوگو با نوجوانان را بگیرد. بنابراین بهتر است در کنار آنان بنشینید و برای میزان استفاده از اینترنت یک تفاهمنامه خانوادگی بنویسید. بردن موبایل یا تبلت به تختخواب هم باید قدغن شود!
♦ الگوی مناسبی باشید. آموزش والدین و آموزگاران خود عنصری کلیدی برای کاهش مضرات حضور نوجوانان در فضای مجازی است. آنها باید ابزارهای نظارتی در این فضا را بشناسند و به درستی از آنها استفاده کنند. به علاوه، کسی که خودش نمیتواند از فضای مجازی دل بکند، نمیتواند برای کاهش زمان فعالیت آنلاین به فرزندش امر و نهی کند! بهتر است آموزش را از کودکان و تغییر را از بزرگسالان آغاز کنیم.