کابوس آب
آیا سخنان حسن روحانی درباره اینکه «ایران مشکل آب ندارد» منطقی است؟
«ایران مشکل آب ندارد، بلکه مشکل تلاش و برنامهریزی دارد.» این جمله سرتیتر اصلی صحبتهای حسن روحانی در جلسه هیات دولت در استان سمنان در هفته گذشته بود که بیشتر خبرگزاریهای رسمی کشور منتشر کردند و در پی آن واکنش برخی از کنشگران محیط زیست ایران را نیز برانگیخت.
«ایران مشکل آب ندارد، بلکه مشکل تلاش و برنامهریزی دارد.» این جمله سرتیتر اصلی صحبتهای حسن روحانی در جلسه هیات دولت در استان سمنان در هفته گذشته بود که بیشتر خبرگزاریهای رسمی کشور منتشر کردند و در پی آن واکنش برخی از کنشگران محیط زیست ایران را نیز برانگیخت.
رئیس دولت تدبیر و امید پیش از این نیز به مشکل و بحران کمبود آب در برخی از استانهای ایران از جمله استان سمنان اشاره کرده و گفته بود: «مشکل آب در برخی استانها مسالهای ملی است و همه باید به آن توجه کنند. آب فراوانی در جنوب و شمال ایران داریم که متاسفانه در این زمینه سرمایهگذاری اندکی شده است.»
اشاره روحانی به مساله بهرهبرداری از آبهای سواحل شمالی و جنوبی ایران توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس و همسایگان دریای خزر، پای یکی از مبحثهای قدیمی اقتصاد محیط زیست را که استفاده از آب دریا برای مصارف داخلی کشور است
به میان کشید. مسالهای که بیش از پنج دهه است در ایران و در دو نظام سیاسی متفاوت حاکم بر کشور یعنی نظام پهلوی و نظام جمهوری اسلامی و حتی دو دولت از نظر سیاسی مخالف یعنی دولتهای روحانی و احمدی نژاد در طول این سالها هم مطرح بوده است.
مرکز بررسیهای استراتژیک درباره آب چه میگوید؟
در این زمینه محمد درویش، فعال محیط زیست به تجارت فردا گفت: «اینکه چطور آقای روحانی به این نتیجه رسیدهاند که ایران مشکل آب ندارد، پرسشی است که اگر پاسخ آن را میدانستم بسیاری از نگرانیها و کنجکاویهایم درباره مشکل کمبود آب در ایران حل میشد. نهاد ریاست جمهوری دارای نهادی به نام مرکز بررسیهای استراتژیک است که این مرکز گزارشهای تحلیلی مفصلی را در اختیار رئیس دولت قرار میدهد و یکی از گزارشهایی که مرکز بررسیهای استراتژیک در اختیار ایشان قرار داده است،
هشدار درباره بحران آب و اینکه کشور ممکن است در آستانه تنشهای بزرگ اجتماعی و محیط زیستی در پی کمبود آب قرار بگیرد است، از جمله گزارشهایی که این مرکز بارها بر آن تاکید کرده است.
همچنین این موضوع که میزان نشست زمین بسیار بیشتر از ظرفیت فلات ایران افزایش پیدا کرده است از مهمترین رویدادهای طبیعی در ایران است که نیاز به اطلاعرسانی در عالیترین سطوح مدیریتی کشور دارد. اینکه با وجودی که رئیسجمهور باید بر اساس گزارشهای مرکز استراتژیک برنامهریزی کند، به یکباره اعلام میکند که ما اصولاً چیزی به نام بحران آب نداریم و اگر بخواهیم میتوانیم آب را از شمال یا جنوب برداشت کنیم، کمی تعجببرانگیز است! این استدلال که چون بقیه کشورهای همسایه آب دریا را آلوده میکنند، بنابراین ما هم آلوده کنیم یا اگر بقیه کشورها پروتکلهای مدیریت گازهای گلخانهای را رعایت نمیکنند، ما هم بهتر است رعایت نکنیم و اینکه دستورالعملهای محیط زیستی برای این نگارش شدهاند که کشورهای جهان سوم پیشرفت نکنند، از رئیسجمهور دولتی که از ابتدا با شعارهای محیط زیستی روی کار آمد، بعید است و باعث تاسف و دلسردی بسیاری از فعالان محیط زیستی است.»
میخواهیم در سمنان چه محصولی تولید کنیم؟
درویش درباره قابل استفاده بودن آب دریاهای شمال و جنوب ایران برای مصارف داخلی و مساله صرفه اقتصادی این کار گفت: «استفاده از آب دریا برای مصارف داخلی شدنی است. انسان میتواند از همه منابع طبیعی جهان استفاده کند اما باید دید به چه قیمتی این کار صورتپذیر است؟! خود دولت اعلام کرده بود که پروژه انتقال آب خزر به سمنان حدود 10 هزار میلیارد تومان هزینه دارد که این برآورد متعلق به سال 96 است.
باید دید با انجام چنین پروژه هزینهبری چه محصولی را میخواهیم تولید کنیم که به صرفه باشد. آیا پیش از این راههای کمهزینهتری را برای تامین آب در استان سمنان امتحان کردیم که به نتیجه نرسیده باشیم و حالا مجبور به پذیرش چنین ریسکی هستیم؟! چنین ریسکی که از نظر پدافند غیرعامل ممکن است همان بلایی را سر مردم سمنان بیاورد که بر سر مردم یزد آمده است؛ سرزمین با برداشت آب تخریب شده و مردمی که زمانی به سختکوشی معروف بودند، الان دچار کابوس بیآبی شدهاند و متاسفانه عادات زندگیشان هم تغییر کرده است.
بهتر است بهجای این روشهای پر از ریسک و هزینه، از روشهای بازگردانی آب و بهبود ضایعات بخش کشاورزی در استان سمنان و توسعه کسبوکارهایی که کمترین وابستگی را به آبوخاک دارند استفاده کنیم و سود پایدار در این استان ایجاد کنیم. استان سمنان که دارای منطقه حفاظتشده خارتوران است و به آفریقای کوچک معروف است و قابلیت تبدیل به اکوبوم و جاذبه گردشگری فراوان دارد و میتواند قطب ارسال انرژی خورشیدی و بادی به خاطر وجود کویر باشد، چرا باید بهجای بهرهوری از منابع موجود، به سراغ صنایع پرهزینه و توسعه کشاورزی ناپایدار برویم؟ و اگر لولههای انتقال آب شور به هر دلیلی دچار تخریب شوند و آب شور در این منطقه پهناور گسترده شود، چطور میتوانیم خسارتهای ناشی از این روش را جبران کنیم؟»
وضعیت استانهای یزد و اصفهان را تغییر دادیم
محمد درویش در توضیح تجربه خسارتهایی که در روش انتقال آب دریا برای مصارف داخلی وجود دارد، گفت: ما تجربه انتقال آب به استانهای یزد و اصفهان را در گذشته داشتهایم.
باید دید پیش از اجرای این روشها وضعیت اقتصادی و محیط زیست مردم اصفهان بهتر بود یا الان؟! ما متاسفانه به ازای هر یک لیتر آبی که منتقل میکنیم، شش لیتر بارگذاری تعریف میکنیم و همین مساله باعث شده استانهای اصفهان و یزد به استانهای مهاجرپذیر تبدیل بشوند و بافت جمعیتی این مناطق تغییر کند و بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر در این مناطق بیشتر شود. استان سمنان در حال حاضر دارای کمترین خسارتهای اکولوژیک در ایران است چون استان پهناوری با جمعیت کم است. چرا ما میخواهیم بافت اکولوژیک این استان را هم مثل یزد و اصفهان تغییر بدهیم. هفته گذشته یک فروچاله بزرگ در ابرکوه ایجاد شد یا پارک کلاه قاضی در اصفهان به دلیل شکافهای ایجادشده در حال از میان رفتن است. اگر هیچ راه دیگری برای تامین آب شرب استان سمنان وجود نداشت، اعمال راهحل انتقال آب شور به این استان منطقی بود اما در شرایطی که راهحلهای سادهتر انجامنشدهای برای این موضوع وجود دارد و سمنان دارای جاذبههایی مثل جنگل ابر و آرامگاه بایزید بسطامی و... است که هرکدام قابلیت تبدیل به یک صندوق ارزی برای این استان را دارند، چرا باید به سراغ راههایی برویم که به شدت ممکن است به محیط زیست آسیب برسانند؟
با کدام عینک به مسائل منابع طبیعی نگاه میشود؟
سروش کیانیقلعهسرد دکترای اقتصاد منابع طبیعی و محیط زیست در مقالهای برای تجارت فردا نوشته است: مروری کوتاه بر بسیاری از تصمیمهای مدیریتی کشور به ویژه در بخش سیاستگذاری نشان میدهد مدیریتها در ایران برای حل مسائل و برنامهریزی کلان خود در موارد بسیاری به دو شکل عمل کردهاند: نخست پاک کردن صورت مساله و انکار وجود مشکل و دوم در صورتی که وضعیت اول رخ نداده باشد، عدم شناخت صحیح مساله و حرکت در مسیری غیر از مسیر مشکل موجود. در واقع اگر مدیریت به صورت کلی منکر وجود مساله نشود و صورت آن را پاک نکند با عدم درک صحیح و درست از مساله به ارائه راهکارهایی میپردازد که نهتنها مشکلی از کشور حل نمیکند بلکه خود مسائل و مشکلات تازهای ایجاد میکند که در دورههای بعدی مدیران جدید باید در صدد جبران و حل این مشکلات برآیند و چون باز تکرار اینگونه مدیریت دور از ذهن نیست ممکن است این فرآیند همچنان ادامه یابد.
منابع طبیعی و محیط زیست ایران از اینگونه عملکردها نمونههای بارز و عینی بسیاری دارد. طی سالیان گذشته به ویژه در یک دهه اخیر کارشناسان این حوزهها نسبت به وضعیت نامناسب و روند پرسرعت افول منابع آب کشور هشدار دادهاند. امری که نه بر مبنای تصورات و ذهنیات آنان بلکه مبتنی بر آمار و اطلاعات رسمی منابع آبی کشور است. کاهش میانگین بارندگی و تداوم خشکسالی کشور همراه با مصرف افسارگسیخته آب در تمامی بخشها به ویژه بخش کشاورزی عوامل اصلی ایجاد شرایط اخیر منابع آب کشور است. طبق آخرین آمار موجود (سال آبی 1395-1394) از کل مصرف آب در کشور نزدیک به 88 درصد مربوط به بخش کشاورزی، 10 درصد مربوط به بخش شرب و دو درصد مربوط به بخش صنعت بوده است.
بخش کشاورزی در حالی بخش اعظم مصرف آب کشور را به خود اختصاص میدهد که در خوشبینانهترین حالت راندمان آبیاری در این بخش به 44 درصد میرسد. این مصرف کلان و کمراندمان در بخش کشاورزی نشان میدهد مشکل آب در ایران نه در سمت عرضه بلکه در طرف تقاضای آن است. اما آخرین صحبتهای ریاست محترم جمهوری در مورد اینکه کشور با وجود دریاهای شمال و جنوب هیچگونه مشکلی در آب ندارد نشان میدهد هنوز در بالاترین سطح مدیریتی کشور مشکل «تعریف مساله» وجود دارد. در واقع دولتها که طی چند دهه اخیر با سیاستهای پرهزینه و غیرکارشناسی در زمینه خودکفایی در بسیاری از محصولات کشاورزی و عدم توانایی در تغییر الگوهای کشت و روشهای آبیاری در بخش کشاورزی روبهرو بوده و منابع سطحی و زیرزمینی آب کشور را از بین بردهاند هنوز به جای آنکه مشکل را در بخش مصرف و تقاضا بدانند و برای آن چارهاندیشی کنند در پی ارائه راهکارهایی برای افزایش عرضه آب هستند. و این بار پس از اتمام آبهای سطحی و زیرزمینی آب دریاهای شمال و جنوب را مناسب دانستهاند.
پاک کردن صورت مساله
اینکه گفته شود ایران مشکل آب ندارد با هر شرط و قیدی هم که همراه باشد نمیتواند جمله درستی باشد. چراکه بخش تقاضای آب در ایران با مشکل جدی روبهرو است و تا حل نشدن مشکلات اساسی کشاورزی کشور مشکلات آب به قوت خود باقی خواهد ماند و وضعیت حادتری به خود خواهد گرفت. پس از پذیرش این مساله است که در ادامه میتوان به ارائه راهکارهایی نهتنها برای بهبود وضعیت مصرف در بخش کشاورزی بلکه تقاضای بخشهای شرب و صنعت رسید. این تقاضا در بخش کشاورزی با حرکت به سمت کشاورزی طبیعتمدار شامل کشاورزی بومشناختی، کشاورزی ارگانیک، کشاورزی پویا، کشاورزی جایگزین و دیگر روشهای نوین مبتنی بر شرایط کشاورزی و تغییر در الگوهای آبیاری قابل بهبود است. یا در بخش صنعت با جلوگیری از ایجاد و رشد صنایع آببر در مناطق غیرساحلی و در بخش شرب با فرهنگسازی در زمینه مصرف آب شرایط قابل تغییر و بهبود است. اما تا قبل از به رسمیت شناختن این مساله هیچ یک اتفاق نخواهد افتاد.
تعریف نادرست مساله
شکی نیست که دریاچه مازندران در شمال و خلیج فارس و دریای عمان در جنوب میتوانند سه منبع اساسی تامین آب کشور لحاظ شوند. شیرینسازی آب دریا با همه اثرات مخرب زیستمحیطی که دارد امروزه امری رایج و متداول در تامین آب بسیاری از کشورهای جهان به ویژه کشورهای همسایه ایران است. برای مثال در حال حاضر 199 سایت شیرینسازی آب دریا در خلیج فارس وجود دارد که از این تعداد 97 سایت مربوط به عربستان سعودی است. اما مسالهای که در این زمینه وجود دارد این است که در شرایطی که مصرف آب کشور وضعیت بسیار نامطلوبی داشته و بهرهوری و راندمان آب در بخش عمده مصرف آن یعنی بخش کشاورزی بسیار پایین است آیا یک هزینهکرد کلان اقتصادی برای اضافه کردن عرضه آب چه به لحاظ مدیریتی و چه به لحاظ اقتصادی بهصرفه و موجه است؟ هزینههای بالای احداث، شیرینسازی و انتقال آب از دریاها به فلات مرکزی ایران با قیمت بسیار پایینی که آب در ایران دارد و همچنین هدررفت بالای آب در بخش کشاورزی چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ به گفته معاون مدیرکل دفتر برنامهریزی کلان آب وزارت نیرو در حال حاضر تولید هر یک مترمکعب آب شیرین از دریا یک دلار هزینه دارد و این در حالی است که میانگین قیمت یک مترمکعب آب در ایران تنها سه سنت است. این مساله بهخوبی نشان میدهد حتی اگر بپذیریم عرضه آب کشور نیاز به افزایش دارد این مساله به لحاظ اقتصادی به هیچوجه توجیهپذیر نیست. و یکی از مشکلات اساسی یعنی قیمتگذاری آب در ایران به عنوان یک مشکل اصلی ایفای نقش میکند.
حتی اگر نخواهیم از واژه بحران برای توصیف وضعیت آب ایران استفاده کنیم، شکی نیست که وضعیت منابع آب ایران به هیچوجه وضعیت مناسبی نبوده و چالشها در این بخش بسیار زیاد است. با نادیده گرفتن این مسائل یا ارائه راهکار نه بر مبنای این مشکلات بلکه بر مبنای نگاههای غیرکارشناسانه نهتنها کمکی به بهبود شرایط نخواهد شد بلکه خود زمینهساز مشکلات بسیار دیگری میشود. هنگامیکه به صورت مشخص بخش تقاضای آب ایران با مشکلات جدی مواجه است افزایش عرضه آب علاوه بر تحمیل هزینههای گزاف منجر به افزایش مشکلات بخش تقاضا و تداوم آن خواهد شد. در واقع افزایش عرضه آب چه از طریق شیرینسازی آب دریا و چه از طریق استحصال آخرین ذخایر آبی زیرزمینی یعنی آبهای ژرف (که به هیچوجه منطقی نیست) تا زمانی که همراه با حل مسائل تقاضای آب کشور نباشد نهتنها کمکی به بهبود شرایط آب نخواهد کرد بلکه مشکلات بسیار شدید دیگری ایجاد خواهد کرد. تغییر نوع نگاه مدیران کشور به ویژه در سطح مدیران کلان و سیاستگذار نسبت به شرایط موجود منابع طبیعی و محیط زیست کشور از حالت دستوری به سمت دخیل کردن نظرات کارشناسان و فعالان زیستمحیطی قطعاً میتواند از ایجاد چنین شرایطی جلوگیری کرده و تصمیمات واقعیتر و اثرگذارتری اتخاذ شود.
چاره برای هیرمند نه سمنان
ناصر کرمی اقلیمشناس و استاد دانشگاه در نروژ نیز در واکنش به این حرفهای روحانی در کانال تلگرامش نوشته است: چرا با وجود مخالفت همهجانبه کارشناسان محیط زیست، از چند سال پیش که احمدینژاد پروژه انتقال آب خزر به سمنان را کلید زد این پروژه تداوم پیدا کرد و حسن روحانی هم سرسختانه بر تداوم اجرای آن پای فشرد؟ یک پاسخ و یک احتمال میتواند بودجه طرح باشد: به روایتی 10 هزار میلیارد تومان (اطلاعیه کمپین مخالفان پروژه) و به روایتی شش هزار میلیارد تومان (مدیر عامل آب منطقهای در گفتوگو با ایسنا). پیمانکار (انحصاری) پروژهای با این بودجه، در کشوری عملاً با اقتصاد نیمهتعطیل، میتواند البته کلنگ را دست به دست کند مابین دو رئیسجمهور از دو سوی طیف جناحبندیهای سیاسی داخل. با کمپین و هشتگ و طومار البته نمیتوان هیمنه آن عدد بزرگ را به پس راند. پیمانکاران پروژهای با آن حجم همیشه میتوانند پیشنهادی را مطرح کنند که نتوان آن را رد کرد.
در چنین وضعیتی چه کار میتوان کرد؟ یک راهحل میتواند پیشنهاد وضعیتی جایگزین باشد. برای مثال میتوان پول پروژه خزر-سمنان را منتقل کرد به طرحی انسانی برای جنوب شرق ایران. حتی با برآورد کوچکتر، شش هزار میلیارد تومان، شاید بتوان افغانها را مجاب کرد آب هیرمند را برای نجات سیستان رها کنند. با این پول میتوان در بالادست و سرچشمه زمینه افزایش آورد هیرمند را ایجاد کرد و در پاییندست نیز باعث افزایش ورودی آب این رودخانه به ایران شد. معامله برد-برد برای ایران و افغانستان. نقطه آغاز احیای سیستان و حتی خراسان جنوبی. طرحی قطعاً راهبردیتر و حیاتیتر از انتقال آب خزر به سمنان.