شناسه خبر : 36347 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

انتخابات هالیوودی

چرا ایرانیان با جدیت انتخابات آمریکا را دنبال می‌کردند؟

  پگاه قائمیان: انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا علاوه بر تفاوت شکلی با دیگر انتخابات‌ها و دموکراسی‌های جهان و شمایل پرطمطراق و هالیوودی آن، به دلیل اهمیت و تاثیر بر دیگر کشورها، هر بار میلیون‌ها انسان خارج از ایالات متحده را به خود درگیر می‌کند. در میان کشورهایی که اخبار مرتبط با نامزدهای این دوره را پیگیری می‌کردند، ایران جزو سه کشور اول جهان بود. کاربران اینترنت در تهران بیشترین جست‌وجوی گوگل را برای آگاهی از آخرین نتایج سرشماری آرای آمریکا در سراسر جهان داشتند. کشورهایی از جمله چین، ایرلند، هند و... کشورهایی هستند که هر کدام به دلایل مشخصی انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را دنبال می‌کردند. در ایران نیز به دلیل اثری که فشارهای دولت آمریکا و تحریم‌های ظالمانه بر اقتصاد کشور داشته، وضعیت پیگیری از سوی مردم منطقی به نظر می‌رسد. مردم ایران در این کارزار به‌رغم اینکه مقامات رسمی از بی‌تفاوتی نسبت به این صحنه‌آرایی سخن می‌گفتند، با جدیت انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده را دنبال می‌کردند. با این حال آنها دو دسته بودند. گروهی که سرمایه‌های خود را با فشار حداکثری و خروج آمریکا از توافق بین‌المللی برجام، در مخاطره می‌دیدند و نوسانات بازار ارز و سکه و دیگر بازارها امنیت و آرامش معیشتی و اقتصادی آنها را چند سالی است به مخاطره انداخته و گروه دوم البته چشم به تاثیر تخریبی و رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی ترامپ بر ساخت سیاسی ایران داشتند. هر دو گروه از ایرانیان این انتخابات را با دقت دنبال می‌کردند. بسیاری از کارشناسان معتقدند انتخابات آمریکا و شخص حاضر در کاخ سفید و دیگر نهادهای تاثیرگذار این کشور، بر کشورهای مختلف دنیا به اندازه‌ای است که نمی‌توان نسبت به این رخداد بی‌تفاوت بود اما برخی دیگر بر این باور هستند که این نگرش می‌تواند زمینه سلطه و هژمونی آمریکا بر کشورهای پیرامونی را افزایش دهد و بر روندهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این کشورها تاثیر بگذارد.

 از سویی کارشناسانی مثل کوروش احمدی معتقدند: «مردم و مسوولان در این مورد خاص چون هر یک از نقطه عزیمت متفاوتی با این موضوع برخورد می‌کنند، به نتایج متفاوتی نیز می‌رسند. مقام‌ها شاید از منظر حل قطعی و نهایی مشکلات موجود سخن می‌گویند و طبعاً نظرشان در این مورد که سیاست دولت‌های خارجی در این رابطه تعیین‌کننده نیست،

درست است.

 قطعاً این حرف درستی است که راه‌حل مشکلات ما در داخل است و این مشکلات باید در داخل و به دست طیف‌های مختلف جامعه و نمایندگان آنها حل و فصل شود اما مردم با ملاحظه تحریم و اثرات آن بر زندگی روزمره، امیدوار هستند که رفع یا کاهش خصومت با خارج و رفع احتمالی تحریم‌ها سبب گشایشی در امور شود. اینکه مردم بسیار پیگیر انتخابات آمریکا بودند و برخی چند شب نخوابیدند، اصلاً تحول سالمی نیست.»

برخی متخصصان معتقدند: تجربه جمعی جامعه ایران در 40 سال گذشته بر آن بوده است که سیاست‌های دولت‌های آمریکا بر سطح رفاه و از دست رفتن سرمایه خانوارهای ایرانی تاثیرگذار بوده‌اند. این تجربه نوعی هوش جمعی ایجاد کرده است که وقتی دولت‌ها در آمریکا سیاست‌های مختلفی را در دستور کار قرار می‌دهند، خانوارها به سرعت تصمیم‌گیری‌های اقتصادی خود را تغییر می‌دهند. واکنش بازار مسکن، خودرو، طلا و ارز در برابر تغییرات سیاسی ایالات متحده نشان‌دهنده این است که به چه مقدار زیادی متغیرهای اقتصاد ایران متغیرهای وابسته‌ای هستند و چیزی که از آن به عنوان استقلال اقتصادی نام برده می‌شود، هیچ معنایی ندارد.

آیا استقلال سیاسی که در آن اقتصاد کشور استقلالی نداشته باشد، و حتی جزئی‌ترین مسائل زندگی خانوارهای ایرانی وابسته به تغییرات سیاسی یک کشور دیگر باشد، معنادار بوده و به‌طور صحیحی تعریف شده است؟

 

جناح‌های سیاسی بدون رویکرد اقتصادی

مردم ایران با طنزپردازی معتقدند که تغییر دولت‌ها در ایران، آنقدر که تغییر دولت‌ها در آمریکا بر زندگی آنها موثر است، تاثیر ندارد و به طنز خواهان داشتن حق برای شرکت در انتخابات آمریکا هستند، حال آنکه مشارکت در آخرین انتخابات ایران بسیار پایین بوده است. در زمان انتخابات‌های ایران، هیچ‌گاه واکنش قابل توجهی از بازار نسبت به تغییر دولت‌ها ندیده‌ایم، چون اصولاً جناح‌های سیاسی در ایران، هیچ‌گونه صف‌بندی اقتصادی متفاوتی ندارند، و تصمیم‌گیری‌های اقتصادی لحظه‌ای غیرعلمی مبتنی بر پول‌پاشی و ایجاد رانت، بدون هیچ‌گونه رویکرد و چشم‌انداز اقتصادی در هر دو جناح سیاسی امری متداول است.

 

نوسان‌گیری به جای مهارت و تخصص نیروی انسانی

در چهار دهه گذشته، بی‌ارزش شدن پول ملی یک امر رایج بوده و این موضوع سبب شده است که نوسان‌گیری در بازارهای مسکن، خودرو، طلا و ارز سودآوری بیشتری برای خانوارها داشته باشد، تا آنکه بخواهد نیروی متخصص خود را در بازار کار عرضه کند و از آن محل درآمدزایی کند. بی‌ثباتی و نااطمینانی در فضای اقتصادی، سرمایه‌ها را از تولید خارج کرده و بیکاری را در ایران نهادینه کرده است و در فضای نااطمینانی و بی‌ثباتی، مهارت نیروی کار ارزشی ندارد و دهه‌ها بی‌ارزش بودن مهارت و تخصص، سبب شده است که جامعه ایرانی مهارت خاصی نداشته باشد، چون بهترین نحوه درآمدزایی نوسان‌گیری و دنبال کردن اخبار سیاسی و داشتن رانت اطلاعاتی در بازار خودرو، مسکن، طلا و ارز است. خانوارهای ایرانی به جای عرضه نیروی متخصص در بازار کار، تبدیل به سیستم‌های نوسان‌گیر و حافظ ارزش پول شده‌اند، نه اینکه نهادی برای تربیت نیروی تخصصی و ماهر برای کشور باشند. طی چند دهه بی‌ثباتی، مهارت‌آموزی در کشور از ارزش افتاده است و از نظر نیروی انسانی ما فقیر شده‌ایم.

اینکه ایرانیان به نسبت کشورها و ملت‌های دیگر جهان انتخابات آمریکا را بیشتر دنبال می‌کردند، نشان می‌دهد ایرانیان به دنبال حفظ ارزش سرمایه هستند. حتی بورس ما به‌طور غیرواقعی شاخص بالایی داشته است چراکه بهره‌وری در چند سال گذشته وجود نداشته که بتوان گفت صنایع در حال رشد هستند و به همین دلیل ارزش سهام آنها داشته رشد می‌کرده است. این شرایط نشان می‌دهد ریزش ریال سبب شده مردم به سمت بورس بروند و ارزش دارایی‌های خود را حفظ کنند. حالا با شکست ترامپ آنها در تلاش برای بهبود موقعیت هستند. سرمایه خانوارهای ایرانی به علت سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده و تهاجمی ترامپ، در موقعیت ضرر بوده بنابراین انتخاب دوباره او می‌تواند این روند را برای سرمایه ایرانیان خطرناک‌تر کند.

واکنش بازارهای مالی و رتبه اول ایران در جست‌وجوگر گوگل برای انتخابات آمریکا این پیام را می‌دهد که ما با عدم استقلال اقتصادی روبه‌رو هستیم. در بازار هیچ کشوری نه در اروپا، نه در آمریکای جنوبی و نه در موقعیتی دیگر، واکنشی به انتخابات آمریکا دیده نمی‌شود. واکنش‌های بازار ایران، نشان می‌دهد که اقتصاد ایران به‌طور قابل توجهی به سیاست خارجه و نحوه تعامل و روابط ایران با دنیا پیوند خورده است.

جامعه ایران یک جامعه مهارت‌محور نبوده است. این اتفاق در 50 سال اخیر رخ داده و بعد از انقلاب و جنگ و در ادامه این روند تشدید شده است. نبود یک برنامه اقتصادی و باور به علم اقتصاد خود‌به‌خود شرایط جامعه ایرانی را به این سمت‌و‌سو برده است. اینکه ایرانیان به نسبت کشورها و ملت‌های دیگر جهان انتخابات آمریکا را دنبال می‌کردند، نشان می‌دهد ایرانیان به دنبال حفظ ارزش سرمایه هستند. حتی بورس ما به طور غیر‌واقعی شاخص بالایی داشته است چرا‌که بهره‌وری در چند سال گذشته وجود نداشته که بتوان گفت صنایع در حال رشد هستند و به همین دلیل ارزش سهام آنها داشته رشد می‌کرده است. این شرایط نشان می‌دهد ریزش ریال سبب شده مردم به سمت بورس بروند و ارزش دارایی‌های خود را حفظ کنند. حالا با شکست ترامپ آنها در تلاش برای بهبود موقعیت هستند. بنابراین سرمایه خانوارهای ایرانی به علت سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده و تهاجمی ترامپ، در موقعیت ضرر بوده بنابراین انتخاب دوباره او می‌تواند این روند را برای سرمایه ایرانیان خطرناک‌تر کند. بنابراین آنها این انتخابات را با وسواس بیشتری دنبال می‌کردند تا بتوانند بر اساس واقعیت پیش‌رو برای حفظ کیفیت سرمایه خود تصمیم‌گیری کنند. واقعیت این است که انتخابات در آمریکا تاثیر مستقیم در سرنوشت دارایی ایرانیان دارد. البته همیشه این تاثیر وجود داشته اما در دوره ریاست جمهوری ترامپ این روند مخرب بیش از گذشته بود و ایرانیان نبود او را به بودنش ترجیح می‌دادند. با این حال نباید نتیجه گرفت که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن ارزش ریال صعود قابل توجهی خواهد داشت. چراکه مسائل بین‌المللی و روابط دولت‌ها پیچیده‌تر از این تحلیل‌ها هستند. اکنون بازار واکنشی احساسی به این واقعیت دارد ولی در ادامه روی واقعی تغییرات را خواهد دید. در طول دو ماه آینده بازار ممکن است دوباره به سمت بازگشت قیمت دلار پیش برود ولی نه به آن شدتی که در شش ماه گذشته ارزش ریال را پایین آورد.

 

تفاوت بایدن با ترامپ

 ترامپ در مدت زمان زمامداری خود، با شعار نخست آمریکا، ایالات متحده را از مقام رهبری بخشی از جهان، به یک کشور و یک عضو جامعه جهانی که به دنبال سود خودش است، تبدیل کرد. خروج ترامپ از تعهدات بین‌المللی و نهادهایی که آمریکا نسبت به آنها متعهد بود، نشان‌دهنده رویگردانی ترامپ از بازی کردن نقش رهبری بخشی از جهان بود. رهبری بخشی از جهان، هزینه‌هایی (و البته بهره‌هایی) دارد که ترامپ آن را هزینه اضافی برای آمریکا می‌دانست. این تصور که مردم ایران علاقه خاصی لزوماً به ایالات متحده داشته باشند، تصور درستی نیست. بلکه این توجه ایرانیان، به سرنوشت خودشان مربوط است که در گیرودار سیاست‌های شخص رئیس‌جمهوری آمریکا دستخوش تحولات منفی شده بود. با این حال باید توجه داشت که سال 96 اعتراض‌هایی در ایران رخ داد که پیش از خروج آمریکا از برجام بود. بنابراین به‌طور کلی مشکلاتی در ایران وجود دارد که به خروج آمریکا از برجام برنمی‌گردد.

 اما بایدن به مساله رهبری آمریکا تاکید دارد بنابراین به سازمان‌هایی که آمریکا در آنها دخیل است و به تعهدات بین‌المللی و کنوانسیون‌هایی که رهبری آمریکا را تضمین می‌کنند برخواهد گشت. اما بازگشت به برجام، مساله‌ای بسیار پیچیده خواهد بود و نمی‌توان امیدواری چندانی داشت که اتفاق بیفتد.

 

بازگشت به برجام، بازگشت به نقطه زیر صفر

ایران با مشکلات عدیده چون ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، فاصله طبقاتی، بیکاری و ابرچالش‌های بزرگی روبه‌رو است که این تصور که با بازگشت به برجام این مشکلات حل می‌شود یک تصور خام است. باید توجه داشت که اعتراضات دی‌ماه 96، پیش از خروج آمریکا از برجام بود و بازگشت دوباره آمریکا به برجام لزوماً به معنای برطرف شدن مشکلات مردم ایران نیست، بلکه بازگشت به همان نقطه‌ای است که قبلاً هم زیر صفر بوده است.

حتی در دوره اوباما که برجام تصویب شده بود، بانک‌ها و موسسات جهانی ریسک همکاری با ایران را بسیار زیاد می‌دانستند و علاقه‌ای به همکاری با ایران نداشتند، حتی به فرض بازگشت بایدن به برجام، نااطمینانی و ریسک همکاری بیشتر از زمان اوباما خواهد بود و بانک‌ها و موسسات جهانی از ترس اینکه دوباره برجام نافرجام شود، ریسک همکاری را قبول نخواهند کرد.

ایران در دوران قاجار، قبل از کشف نفت، کشوری فقیر با مردمانی گرسنه بود. نفت سبب آبادانی ایران برای یک قرن شد. با پایان قرن چهاردهم خورشیدی، نفت ارزش خود را به علت انرژی خورشیدی، خودروهای برقی و نفت شیل از دست داده است. قرن پانزدهم، قرن فقر برای ایرانیان خواهد بود و طبقه متوسط هر دهه بیشتر و بیشتر به دهک‌های پایین جامعه خواهد غلتید.

دراین پرونده بخوانید ...