طبل بزرگ زیر پای چپ
چرا دوران خدمت سربازی تا این اندازه با استرس و فشار روانی توام است؟
پوشیدن رخت سربازی و درآمدن به خدمت نظام، یکی از آن خوانهای هفتگانهای است که پسران ایرانی، برای راه یافتن به دنیای مردانه و درست همزمان با پایان دوره نوجوانی و ورود به وادی جوانی باید از سر بگذرانند.
پوشیدن رخت سربازی و درآمدن به خدمت نظام، یکی از آن خوانهای هفتگانهای است که پسران ایرانی، برای راه یافتن به دنیای مردانه و درست همزمان با پایان دوره نوجوانی و ورود به وادی جوانی باید از سر بگذرانند. در این مسیر، پذیرفته شدن در کنکور و در ادامه آن، اشتغال به تحصیل در مقاطع تکمیلی، به صورت قانونی و البته موقت، با ایجاد وقفهای چندساله در فراخوانی آنها به خدمت، این تجربه تقریباً دوساله را چند صباحی به تعویق خواهد انداخت؛ اما در نهایت، این کارت طلایی پایان خدمت است که جواز ورود به بازار کار و نیز خروج از کشور را در اختیار آنها قرار میدهد. در همین حال، منتقدان سربازی اجباری، با توجه به اینکه تعریف ارتش حرفهای، جوانان بیش از 60 درصد از کشورهای جهان را از خدمت معاف کرده است، تامین نیروی انسانی نیروهای مسلح از این طریق را شیوهای منسوخ و ناکارآمد توصیف میکنند و نسبت به آن معترضند. صدای اعتراضی که با انتشار اخبار کشته شدن سربازان در پادگانها به دلایل غیرنظامی که در 21 ماه اخیر تعدادشان به 18 نفر رسیده، بالا میگیرد. در واقع، در هر یک از این حوادث، یک سرباز با شلیک گلوله به سوی همقطاران یا مقامات مافوق خود، باعث مرگ آنها شده و عدهای را نیز زخمی کرده است. در پارهای موارد نیز، شخص پس از اعمال این خشونت، اقدام به خودکشی کرده است. در واکنش به این اتفاقات، نخستین نکتهای که به ذهن متبادر میشود، موثر دانستن شرایط جاری در پادگانهای کشور در رخ دادن چنین حوادث ناگواری است. اما آیا میتوان این عامل را تنها دلیل خلق این رویدادهای تراژیک دانست یا اینکه باید در نگاهی جامعتر، وقوع این حوادث را در قالب مجموعه رفتارهای خشونتآمیزی دید که در سطح جامعه بروز مییابد و نه بیشتر از آن؛ با این تفاوت که شکل تجلی آن به دلیل دسترسی افراد به سلاح متفاوت است. در این باره، قاطبه کارشناسان بر این باورند که مبادرت به چنین اعمال پرخطری که به شخص و اطرافیانش آسیب میرساند، ناشی از وجود ناهنجاریهای روانی یا زمینه ابتلای افراد به اختلالات روانی است که با قرار گرفتن آنها در موقعیتهای پرفشار، به صورت رفتارهای ضداجتماعی نمود مییابد. به بیان دیگر، به دلیل نبود شناسنامه سلامت روانی برای شهروندان و نیز جدی نگرفتن ضرورت سنجشهای روانی کارآمد در حوزه اشتغال و ورود افراد به محیطهای اجتماعی همچون اعزام به خدمت سربازی، پستهایی به آنها محول میشود که با اعمال فشار و اضطرار نامتناسب با ظرفیتهای فردی، افراد مستعد را در شرایط روحی نامساعدی قرار داده و به این ترتیب میزان بروز آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد. از اینرو، صرفنظر از بحثهایی که بر تجدیدنظر در شیوه کنونی برگزاری خدمت نظام وظیفه تاکید و مدلهای جایگزینی را برای آن پیشنهاد میکنند، به نظر میرسد که توجه به اجباری شدن مراحل سنجش و معاینه روانی افراد پیش از اعزام آنها به خدمت، با معاف شدن افرادی که قرار گرفتن در موقعیتهای پیچیده و دشوار سلامت روانی آنها را تهدید میکند، به انتخاب آگاهانه محل و نوع پستی که افراد با قرار گرفتن در آن خشنودی بیشتری را تجربه خواهند کرد کمک میکند و احتمال وقوع چنین اتفاقاتی را کاهش خواهد داد.