آوار بیتدبیری
آیا مردم به نهادهای عمومی و دولتی بیاعتماد شدهاند؟
در شامگاه 21 آبانماه، غرب ایران لرزید؛ خانههای بسیاری بر سر ساکنانشان آوار شدند؛ بیش از 400 تن جان باختند و این زلزله ویرانگر، چند هزار نفر مجروح از خود به جای گذاشت. در همان ساعتهای نخست پس از زلزله، اعضای هلالاحمر و نیروهای ارتش و سپاه در محل حضور یافتند و از مردم خواسته شد کمکهای خود را از طریق این نهادها به مناطق زلزلهزده برسانند. پس از آن پایگاههایی در گوشه و کنار همه شهرها برای دریافت کمکها برپا شد.
شیما رئیسی: در شامگاه 21 آبانماه، غرب ایران لرزید؛ خانههای بسیاری بر سر ساکنانشان آوار شدند؛ بیش از 400 تن جان باختند و این زلزله ویرانگر، چند هزار نفر مجروح از خود به جای گذاشت. در همان ساعتهای نخست پس از زلزله، اعضای هلالاحمر و نیروهای ارتش و سپاه در محل حضور یافتند و از مردم خواسته شد کمکهای خود را از طریق این نهادها به مناطق زلزلهزده برسانند. پس از آن پایگاههایی در گوشه و کنار همه شهرها برای دریافت کمکها برپا شد.
اما این همه ماجرا نبود. خبرها از شکلگیری ترافیک در محورهای منتهی به کرمانشاه، سرپلذهاب، قصر شیرین و روستاهای آسیبدیده حکایت داشت؛ مردم خود دست به کار شده و میخواستند کمکهایشان را مستقیماً به دست اهالی منطقه برسانند. در همان روزهای نخستین که تمامی اخبار مربوط به زلزله، لحظهبهلحظه و با جزئیات خبری و تصویری در شبکههای اجتماعی انتشار مییافت و دستبهدست میچرخید، شمارهحسابهای بسیاری نیز رد و بدل شد و کسانی که خود امکان سفر و حضور در منطقه را نداشتند، ترجیح دادند اقلام کمکی به هموطنان زلزلهزدهشان را از طریق دوستان و آشنایان معتمدشان ارسال کنند. در این میان، افراد سرشناس و محبوب نظیر هنرمندان، ورزشکاران و حتی برخی از فعالان سیاسی و استادان دانشگاه نیز به میدان آمده و با استفاده از پایگاه و جایگاه مردمی خود، مبالغ قابل توجهی را برای کمک به بازماندگان از زلزله جمعآوری کردند.
گرچه همدلی مردم با زلزلهزدگان استان کرمانشاه پدیدهای بیسابقه نبوده، اما نحوه انتقال این کمکها به موضوعی قابل بحث در میان فعالان اجتماعی و سیاسی بدل شده است. اینکه چرا مردم نه به واسطه نهادهای مسوول و ذیربط که از طریق سلبریتیها یا به صورت فردی و گروهی برای رساندن کمکهایشان به ساکنان زلزلهزده غرب کشور اقدام کردهاند، سوالی است که به کرات پرسیده شده و دلایلی از جمله بیاعتمادی مردم به دولت و نهادهای وابسته به آن و تبدیل شدن عرصه کمک به زلزلهزدگان به کارزاری برای یارکشی سیاسی و تقویت پایگاه مردمی در توضیح چرایی این پدیده مطرح شده است.
اما صرفنظر از بیاعتمادی عموم جامعه به نهادهای وابسته و غیرمردمی در توزیع کمکها، به نظر میرسد نبود تجهیزات و دانش کافی در کشور برای مدیریت بحران از دیگر دلایلی باشد که مردم را به مرور، نسبت به توان اجرایی نهادهای رسمی بیاعتماد کرده است.
آن هم در سرزمینی با گسلهای فراوان که لرزیدن گاه و بیگاه زمین زیر پای مردم، پدیدهای دور از انتظار نیست؛ اتفاقی که به واسطه غیرقابل پیشبینی بودنش، بیش از هر رویداد طبیعی ویرانگر دیگری، مرگ را بر سر انسانهای بیگناه آوار میکند و بهرغم پیشرفتهای شگرف در زمینه مصالح ساختمانی، دانش عمرانی و معماری و نیز وجود سیستمهای ابزاری و انسانی آموزشدیده در راستای مدیریت بحران، هنوز تلفات جانی و مالی قابل توجهی را به کشور تحمیل میکند؛ تا آنجا که بخش قابل توجهی از تلفات ناشی از زلزله اخیر کرمانشاه، به ساکنان خانههایی مربوط میشد که سنگینی مهرشان با زلزله دست به یکی کرد؛ پیش از آنکه ستونهای تدبیر یارای مقاومت در برابر این اتحاد شوم را داشته باشند!