افزایش بهرهوری مدارس
وضعیت کیفی و کمی آموزش مهارتها در مدارس چگونه است؟
شعار اصلی کمیسیون علمی فرهنگی یونسکو در قرن بیستویکم، ترجمه آموزشوپرورش به یادگیری و کسب مهارتهاست.
شعار اصلی کمیسیون علمی فرهنگی یونسکو در قرن بیستویکم، ترجمه آموزشوپرورش به یادگیری و کسب مهارتهاست. برای یادگیری چند مشخصه و خصوصیت تعریف کردهاند و گفتهاند: اولین ماموریت آن برای دانستن است، دوم عمل کردن، سوم زندگی کردن با دیگران یعنی زندگی و همزیستی مسالمتآمیز و ما باید به سمت این تحولات پیش رویم و فکر نکنیم وظیفه سیستم آموزشی ما فقط انتقال یکسری اطلاعات است بلکه ساختن افرادی است برای عمل و زندگی سالم و خوب. ما بخشی از آموزشوپرورش دنیا هستیم و باید به سمت این تحولات پیش رویم و این خواست عمومی مردم است که این احساس عقبماندگی را جبران کنند و به سمت پیشرفت بروند.
مولفههایی مانند زندگی کردن، عمل کردن، معاشرت با دیگران و حفاظت از منابع طبیعی باید جزو مفاهیم درسی شود. مهارتهای زندگی و مفاهیم زیستمحیطی یک مساله جدی است به این معنا که دانشآموز وقتی مدرسه میرود، بتواند ابتداییترین نیازهای فردی و اجتماعی و خانوادگی خود را تامین کند و یک آدم کمخاصیت و منفعل نسبت به سرنوشت خود، جامعه و محیطزیستش نباشد. مهمترین نیاز برای کار فرهنگی در آموزشوپرورش وجود انسانهای مسوولیتپذیر، بااراده و مصمم است. افرادی که بتوانند نسبت به محیط اطرافشان کنشگر باشند و بیتفاوت از کنار بحرانهایی مثل هدررفت منابع طبیعی و آسیبهای اجتماعی عبور نکنند. لذا به نظر من مهمترین کارکرد آموزشوپرورش در شبکه علمی به خصوص با نگاهی که امروز دولت به مسائل فرهنگی جامعه دارد، توجه نظام آموزشی ما به مفاهیمی مثل مسوولیتپذیری، قانونمندی، قانونگرایی، جامعه مدنی، پذیرش نقد و انتقاد و نگه داشتن حرمت دیگران است. همه اینها مفاهیمی است که باید درون نظام آموزشی به عنوان یک مفهوم آموزشی، آموزش داده شود تا بعد تبدیل به رفتار شود و در جامعه خودش را نشان دهد.
در سالهای اخیر آموزش محیطزیست به یک اولویت در حال رشد در سطح محلی، ملی و بینالمللی تبدیل شده است. سازمان ملل متحد در دهه آموزش برای توسعه پایدار (سالهای 2014- 2005 میلادی) از تمام کشورهای عضو برای تلاش در جهت افزایش تعهداتشان نسبت به آموزش مردم در مورد نیاز به ایجاد آیندهای پایدار و خلق شهروندانی توانا برای انجام آن دعوت کرد. لذا محیطزیست نیز به عنوان یکی از مولفههای اصلی توسعه پایدار نیازمند آموزش است. نشستها و کنفرانسهای بسیاری در این حوزه از دهه 1970 تاکنون برگزار شده که برخی از آنها به دلیل تاثیرگذاری بر تدوین قوانین، طراحی و اجرای برنامههای آموزش محیطزیست در سرتاسر دنیا از اهمیت ویژهای برخوردارند. بسیاری از کشورها تلاشهای مناسب و درخوری در اینباره انجام دادهاند، گرچه برخی از این کشورها در مراحل اولیه قرار دارند. آموزش زیستمحیطی موفق بر فرآیندهایی مانند ترویج تفکر انتقادی، حل مساله و مهارتهای تصمیمگیری تمرکز میکند. آموزش زیستمحیطی به بهکارگیری فرآیندهایی که در آن دانشآموزان درگیر مشاهده، اندازهگیری، طبقهبندی، آزمایش و دیگر تکنیکهای گردآوری اطلاعات هستند، میپردازد. این فرآیندها به دانشآموزان در بحث، استنباط، پیشبینی و تفسیر دادهها در مورد موضوعات زیستمحیطی کمک میکند.
چالشهای نظام آموزشی
آموزشوپرورش در ایران با چند چالش اساسی مواجه است. یکی از چالشهای اساسی مساله اقتصاد آموزشوپرورش است. آموزشوپرورش در عین حالی که ثروتمندترین نهاد به لحاظ اعتبارات و منابع (اقتصادی، اجتماعی، انسانی، فیزیکی و...) است اما در جایگاه فقیرترین نهاد اجتماعی در جامعه عمل میکند و این امر موجب در حاشیه ماندن این نهاد مهم اجتماعی شده است. بهنظر میرسد تا زمانی که چالشهای اقتصادی بر نظام آموزشوپرورش حاکم باشد، مسائل و مشکلات این بخش هر روز پیچیدهتر خواهد شد که یکی از موثرترین راهکارها کاهش تصدیگری دولت و مشارکت بخشهای غیردولتی است.
نکته دوم کارایی و بهرهوری نهاد آموزشوپرورش است که متاسفانه بهرغم تلاشهای فراوان همه دستاندرکاران، باید اذعان کرد باوجود همه سرمایهگذاریهای دولت، ملت و فرهنگیان طی سالهای گذشته، میزان بهرهوری و کارایی نهاد آموزشوپرورش در حداقل ممکن است و امروزه مدیران مدارس دولتی و دستگاه عریض و طویل بخشهای ستادی فقط تلاش میکنند مدارس را اداره کنند و اصولاً بهرهوری و کارایی موضوع فراموششده نظام آموزشوپرورش است و ازهمین منظر باید در شکل اداره و مدیریت مدارس و ارتقای کیفیتبخشی به امر آموزشوپرورش طرحها و برنامهها و اقدامات اساسی پیشبینی و اجرا کرد و باید پذیرفت که دوران تصدیگری دولتها در امور اجرایی گذشته است. آموزشوپرورش جامعه امری پرهزینه است، منابع دولتها و مردم برای تامین آن محدود است و از سوی دیگر مردم و جامعه امروزه انتظار کیفیتبخشی به خدمات و برنامهها را دارند. جامعه امروز نیازمند به انسانهای دانا، آگاه، کارآفرین و توانمند و مسلط به فناوریهای نوین است. اگر اداره مدارس به همین شکل ادامه یابد از یکسو کیفیت آموزشوپرورش هر روز تنزل میکند و از سوی دیگر برخی برای تامین نیازمندیهای آموزشوپرورش فرزندان خود هزینههای فراوانی را متکفل میشوند و هرروز فاصله طبقاتی در آموزشوپرورش عمیقتر خواهد شد و درنهایت به دلیل تنگناهای منابع دولتی هر روزه کیفیت مدارس دولتی کاهش مییابد و مدیریت آموزشوپرورش در اداره کیفی مدارس ناتوانتر خواهد شد. در چنین شرایطی باید در مدیریت مدارس و آموزشوپرورش تجدیدنظر شود و راه را برای بهینه کردن منابع بالقوه آموزشوپرورش و جلب مشارکت ظرفیتهای بخشهای غیردولتی مرتبط با آموزشوپرورش هموار کرد. واگذاری بخشی از ماموریتهای مدارس دولتی به مدارس غیردولتی را باید از جمله اقدامات هرچند کوچک اما خوب و مسوولانه و شجاعانه آموزشوپرورش دانست. با استفاده از ظرفیتهای مدارس غیردولتی به جبران کمبود نیروی انسانی، افزایش بهرهوری به ویژه در مناطق محروم، استفاده مفید از فضاهای آموزشوپرورش و شفافسازی وضعیت نیروی انسانی خواهیم رسید. این کار میتواند به الگویی برای جلب مشارکت بخشهای غیردولتی و کاهش تصدیگریهای غیرضرور مدیریت مدارس بینجامد و نهتنها هزینههای اداره مدارس را کاهش دهد بلکه به افزایش کیفیت و بهرهوری هم منجر شود.
باید بپذیریم در جامعه صنعتی و در جامعه جدید که همه خدمات کارکرد اقتصادی دارد آموزشوپرورش هم یک محصول و خدمت است.
بنابراین باید همه کمک کنیم که آموزشوپرورش قدمهایی رو به جلو بردارد و بدانیم توسعه و پیشرفت کشور در گرو کارآمدی و اثربخشی ماموریتهای نهاد آموزشوپرورش است و این امر امکانپذیر نیست مگر اینکه آموزشوپرورش در اداره خود تجدیدنظر اساسی کند. مسوولیت آموزشوپرورش تلاش همهجانبه برای رشد و بهبود برنامهها و خدمات و تلاش برای ارتقای جایگاه اجتماعی آن در جامعه روبه تحول قرن بیستویکم است. ماموریت آموزشوپرورش قرن بیستویکم آموزش دانستن، آموزش عمل کردن، آموزش زندگی کردن و آموزش همزیستی با دیگران و آموزش استفاده صحیح از منابع طبیعی است.
فکر میکنم باید به سه اصل خودانگیختگی، داوطلبانه و اختیاری بودن توجه کنیم؛ از اینرو به لحاظ کیفیت ما به یک برنامهریزی مجدد و بازنگری نیاز داریم. اصل مهم دیگر آن است که همه باید باور کنند و به این نکته برسند که نظام آموزشوپرورش صرفاً امتحان و کسب دانش نیست. نظام آموزشی کارآمد نظامی نیست که حجم کتابها بیشتر و سنگینتر باشد و امتحانات زیادی گرفته شود. اتفاقاً تحقیقات نشان میدهد حجم زیاد امتحانات و سختی درسها هیچکدام در افزایش دانش و بینش دانشآموزان موثر نیست. بسیاری از روشهای معمول به دلیل عدم علاقه درونی و قلبی دانشآموزان، با مقاومتهایی روبهرو میشود که گاه موجب ایجاد نفرت هم شده است.
مساله محیطزیست، یکی از مهمترین چالشهای پیش روی انسان معاصر است که یکایک ما در برابر آن مسوول هستیم و باید در استفاده پایدار از منابع زمین، به گونهای که فرزندانمان و نسلهای بعد هم بتوانند در زمین در آرامش و بدون تهدیدهای غذایی، محیطی و اقلیمی زندگی کنند تلاش کنیم. مدارس به عنوان یکی از ارکان اطلاعاتی، یکی از مهمترین گروههای مشارکتکننده در آموزشهای محیطزیست هستند.