وظایف فراموششده تیم اطلاعرسانی دولت کداماند؟
دولتِ خاموش
اقدامات و تلاشهای موثری که دولت روحانی در مدت چهار سال زمامداری، در کنترل تورم، رونق بخشیدن به اقتصاد، اشتغالزایی، اعتمادسازی برای سرمایهگذاری و مبارزه با فساد برجامانده از دولت قبل کرده بود همه در سایه بیحالی و انفعال تیم رسانهای دولت خاموش ماند یا دستکم انعکاس کمی پیدا کرد.
فعال، اکتیو، خلاق، پویا، حاضرجواب و جریانساز!
اینها همه عباراتی است که چندی پیش، مدیرمسوول روزنامه آفتاب یزد به طعنه در وصف تیم اطلاعرسانی دولت به کار برد و از قضا طعنههای بامسمایی بود و هست.
گرچه افشای حقوقهای نجومی بهانهای شد تا عملکرد تیم اطلاعرسانی دولت روحانی زیر سوال برود اما انتقاد به پاسخگویی دولت و رویکرد آن در انتشار اطلاعات، ریشه در دوران دولت نهم و دهم داشت؛ دورانی که سیاست انسداد اطلاعاتی، هزینههای گزافی به بخشهای مختلف کشور به ویژه اقتصاد وارد کرد و فریاد اعتراض کارشناسان و صاحبنظران را درآورد. دولت روحانی که میراثدار کشتی به گل نشسته از بیخردی دولت قبل شد هم نتوانست لنگر سکون و سکوت اطلاعرسانی را از زمین بیرون بکشد. دولت پاسخگو که انتظار میرفت با یک تیم چابک و حرفهای از پردهنشینی بیرون بیاید و به نیازهای اطلاعاتی جامعه و رسانهها پاسخ دهد آنگونه که منصور مظفری به طنز ترسیمش کرده است، با ایستایی، انفعال و بیتدبیری، دوباره و چندباره خود را در معرض نقدهای تندوتیز حامیان و مخالفان قرار داد.
اقدامات و تلاشهای موثری که دولت روحانی در مدت چهار سال زمامداری، در کنترل تورم، رونق بخشیدن به اقتصاد، اشتغالزایی، اعتمادسازی برای سرمایهگذاری و مبارزه با فساد برجامانده از دولت قبل کرده بود همه در سایه بیحالی و انفعال تیم رسانهای دولت خاموش ماند یا دستکم انعکاس کمی پیدا کرد. در سیاست خارجی نیز بهرغم تمامی کارشکنیها و سیاهنماییها، برجام، سند افتخاری بود که به نام دولت روحانی ثبت شد اما ضعف تیم اطلاعرسانی در بهرهگیری مناسب از رسانهها تنها به شکلگیری انتظارات فزاینده در جامعه انجامید و دستمایه طلبکاری و ادعای جناح مخالف و رسانههای متبوعش شد.
سال گذشته دولت شاهد بیشترین انتقادات به عملکرد اطلاعرسانیاش بود. منتقدان، نه فقط مخالفان دولت، که حتی خودیها بودند. معاون کل سرپرست نهاد ریاستجمهوری از اولین دولتمردانی بود که به تیم اطلاعرسانی دولت اعتراض کرد و گفت اخبار عملکرد دولت به خوبی منعکس نشده و تیم تبلیغاتی دولت نیز نتوانسته به نحو مطلوب این موضوعات را منتقل کند. دکتر صالحیامیری معترض دیگری بود که با انتقاد از عملکرد تیم اطلاعرسانی دولت در ماجرای فیشهای حقوقی یادآور شد سرمایه اجتماعی مهمترین دارایی دولت برای بقای سیاسی است و تخریبگران دقیقاً این سرمایه را هدف قرار دادهاند. معاون پارلمانی و حقوقی رئیسجمهور هم ساکت ننشست و تاکید کرد عملکرد تیم اطلاعرسانی دولت در حد انتظار نبوده است. نام اسحاق جهانگیری هم در فهرست منتقدان دیده میشود. جهانگیری میگوید: متاسفانه گاهی اطلاعرسانی درباره کارهای سازنده و خوبی که انجام میدهیم، آنطور که باید صورت نمیگیرد و در مقابل، برخی افراد و رسانهها، ضعفهای دولت را برجسته کرده و به صورت چند برابر جلوه میدهند که لازم است در این خصوص دقت و تمرکز بیشتری به خرج دهیم تا مردم از اقدامات مثبت و سازنده دولت آگاه شوند.
صدای ضعیف بلندگوی دولت حتی رئیس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز به انتقاد واداشت. آیتالله هاشمیرفسنجانی آذرماه سال قبل در تشریح موانع و مشکلات دولت یازدهم تصریح کرد: دولت مواضع محکمی در مسائل داخلی و خارجی دارد، اما توجه داشته باشیم که در کنار ضعف اطلاعرسانی دولت، حاشیهسازان، بیشتر از دولت، رسانه و تریبون دارند.
فهرست منتقدان اطلاعرسانی دولت به این چهرهها ختم نمیشود. اقتصاددانان، اساتید ارتباطات، فعالان حوزههای مختلف و دستاندرکاران رسانهها را نیز به این فهرست بلندبالا اضافه کنید. تیم اطلاعرسانی دولت اما، همچنان در خواب است. وعدههایی که برای اصلاح این تیم و عملکرد آن داده شد هنوز محقق نشده است. هنوز رسانهها و خبرنگاران در جبهه روحانی میجنگند بیآنکه از دفتر اطلاعرسانی دولت آذوقه و مهماتی برسد. شبکههای اجتماعی و روزنامهنگاری جایگزین که به انصاف بیشترین سهم را در برد روحانی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر داشتند، میکوشند خلأ اطلاعات را پر کنند. همه در تقلا و جنب و جوشند به جز تیمی که پس از چهار سال و اندی هنوز در خواب زمستانی است. به نظر میرسد این تیم نه از نقش اصلی و کلیدی خود مطلع است و نه ساز و کار ایفای این نقش را میداند. مروری بر کارکردهای اصلی دفتر رسانهها یا دفتر اطلاعرسانی دولت شاید بتواند راهگشایی برای اصلاح وضعیت موجود باشد.
اهمیت دفتر اطلاعرسانی دولت
در یک دموکراسی کارآمد، این حق بنیادین هر شهروند است که بداند دولتمردان چه میکنند، چه سیاستهایی را دنبال میکنند، چه قوانین و مقرراتی تدوین میکنند، چه برنامههایی در دست اجرا دارند، بودجه کشور را چگونه تامین و خرج میکنند و در حوزه دیپلماسی سرگرم چه مذاکراتی هستند. دسترسی به چنین اطلاعاتی از چند جهت ضروری است. مانع سوءاستفاده از قدرت میشود، پاسخگویی سازمانها و مقامات دولتی را افزایش میدهد، و مهمتر از این دو، به شهروندان کمک میکند در مورد مسائلی که بر زندگیشان تاثیر میگذارد درست بیندیشند و عقلانی تصمیم بگیرند. دولتها نیز باید بدانند چه اطلاعاتی را در چه زمانی باید در اختیار رسانهها و مردم قرار دهند.
جای تعجب نیست که دولتهای کشورهای پساکمونیسم که اکنون با سونامی نیاز اطلاعاتی مواجه شدهاند، دست و پایشان را گم کردهاند. روزنامهنگاران در کشورهای در حال گذار اغلب از فقدان دسترسی به حتی اساسیترین اطلاعات از جمله دادههای مربوط به بودجه و دارایی دولت، قوانین قضایی، آمارهای رسمی در مورد مسائل اجتماعی و نتایج تحقیقات عمومی گلایه دارند. اهالی تجارت نیز اغلب از اطلاعات مالی و اقتصادی -که در کشورهای غربی به آسانی در دسترس است - محروم میمانند. بدون دسترسی به این اطلاعات نهتنها فعالیتهای اقتصادی آنان پرهزینه میشود بلکه ممکن است اساساً تمایل خود را به سرمایهگذاری در کشور از دست بدهند.
در اغلب کشورها مرجع رسمی انتشار اینگونه اطلاعات در بدنه دولت، «سخنگو» یا «دفتر اطلاعرسانی» دولت (Government Information Office) است. این دفتر اساساً دربرگیرنده مجموعه افرادی است که تماموقت خود را صرف تسهیل جریان اطلاعات بین بدنه دولت، از یکسو، و رسانهها و جامعه، از سوی دیگر میکنند. در برخی کشورها مانند اروپای غربی تلاش زیادی میشود تا اطلاعات سیاسی از اطلاعات غیرسیاسی تفکیک شود. به عنوان مثال در بلژیک، سخنگوی مطبوعاتی دولت یکی از پرسنل شخصی نخستوزیری است که فقط در مورد ابعاد سیاسی اقدامات و برنامههای نخستوزیر سخن میگوید. در مقابل، مدیر اطلاعرسانی دولت، یک نیروی اداری محسوب میشود که موظف است اطلاعات خنثی و عینی را برای جامعه فراهم کند.
در هر حال دفتر اطلاعرسانی، اولین و مهمترین نقطه تماس دولت با روزنامهنگاران و دیگر جویندگان اطلاعات است. در کشورهای دموکراتیک دنیا آنچه این نقطه ارتباطی را تقویت میکند اهمیت حق آزادی جریان اطلاعات است. دفتر اطلاعرسانی دولت در این کشورها خود را موظف میداند شرایط دسترسی به اطلاعات و انتشار آن را تسهیل کند. در واقع، حجم و صحت گزارشهایی که از عملکرد و اقدامات دولت تهیه میشود و ادراک شهروندان از بخش عمومی، هر دو تا حد زیادی تحت تاثیر میزان دسترسی به اطلاعات و میزان پاسخگویی تیم اطلاعرسانی دولت قرار دارد.
این تیم مسوول شناساندن سیاستهای دولت و تفهیم آن به جامعه است. این تیم است که باید آگاهی مردم از نقشهای مختلف تصمیمسازان و نهادهای دولتی، وجود خدمات اجتماعی، اقدامات ارزنده و قابل طرح، و حتی خطراتی را که جامعه یا تکتک افراد را تهدید میکند بالا ببرد. به اختصار میتوان گفت دفتر اطلاعرسانی دولت یک تشکل قابل رویت بین «بوروکراسی» و «جامعه» است که در رسیدن به رفاه اجتماعی و حمایت عمومی از نهادهای دموکراتیک نقش کلیدی و محوری دارد.
پیشران شفافیت
این روزها، نقش اطلاعرسانی دولت به ویژه در کشورهای در حال گذار مهمتر و کلیدیتر شده است چرا که مردم برای کسب اطلاعات از سازمانهای دولتی، فشار مضاعفی بر بدنه دولت وارد میکنند. شهروندان دیگر رفتارهای غیرقانونی و سودجویانه دولتها را تاب نمیآورند. نهادهای بینالمللی هم برای حمایت از انسجام و شفافیت بیشتر در دولتها، عزم خود را جزم کردهاند. رشد گروههای ضدفساد و گسترش کمپینهای فسادستیزی شاهدی بر این ادعاست. رسانههای نوین نیز به یاری این حرکت آمدهاند. شهروند-روزنامهنگاران از یکسو و روزنامهنگاری جایگزین از سوی دیگر، فرصتی برای تنفس دولتها باقی نمیگذارند. مردم میخواهند بدانند و برای دانستن دیگر منتظر نظام ناکارآمد اطلاعرسانی نمیمانند. تکنولوژیهای نوین را نمیتوان نادیده گرفت. به جز آنجا که به «حقوق دیگران» و «اخبار محرمانه» مربوط میشود در سایر حوزهها دولت نمیتواند سکوت کند؛ اینجا دیگر اصل بر «حق دسترسی مردم به اطلاعات عمومی» است. دفتر اطلاعرسانی دولت حالا نیروی محرکه شفافیت است. پایگاه و جایگاه شکلگیری اطلاعات شفاف به موقع دولتهاست. در عصر انتظار بیپایان مردم برای شفافیت و پاسخگویی، تیم اطلاعرسانی هر دولتی ناگزیر است به نیاز جامعه پاسخ دهد. و از آن مهمتر باید رفتارها و مهارتهای جدید را بیاموزد.
کارکردهای دفتر اطلاعرسانی دولت
دفتر اطلاعرسانی دولت (و نیز سخنگوی رسمی) هم باید «کنشگرا» باشد و هم «واکنشی» عمل کند. اینگونه دفاتر باید پاسخگوی مطبوعات باشند، به اخبار فوری و بحرانها واکنش نشان دهند و به سرعت در راستای حل مشکل با رسانهها گام بردارند. اما به طور همزمان باید پیشکنشگرا نیز باشند یعنی به طور پیوسته اطلاعات مربوط به برنامهها، سیاستها و فرآیندها را از طریق صفحات وب، رسانههای سنتی یا شبکههای اجتماعی به اطلاع شهروندان برسانند. برخی از کارکردهای این دفتر عبارتند از:
پایش پوشش رسانهای رویدادهای جاری
پیگیری و پایش مطبوعات و رادیو و تلویزیون بخش کوچکی از وظایف دفتر اطلاعرسانی دولت است. بررسی روزانه رسانههای جریان اصلی سبب میشود دولت دریابد رسانهها به چه موضوعاتی علاقهمند هستند، جهتگیری و سمتوسوی سیاسی گزارشها چیست، و چه روزنامهنگاران و دبیرانی در مورد دولت و مسائل پیرامون آن قلم میزنند. آگاهی دقیق از محتوای مطبوعات و رادیو و تلویزیون ضروری است تا دولت دریابد چگونه و با چه اطلاعاتی باید خوراک خبری خبرنگاران را تامین کند و بر سمتوسو، صحت و شفافیت اطلاعاتی که منتشر میشود چگونه تاثیر بگذارد.
خلاصه کردن اطلاعات و ارائه مشاوره به مقامات دولتی
رئیسجمهور و دیگر دولتمردان برای آگاهی از آنچه در رسانهها و افکار عمومی میگذرد متکی به دفتر اطلاعرسانی هستند. بدون این اطلاعات آنها نمیتوانند نیاز اطلاعاتی جامعه را تشخیص دهند، نقاط ضعف عملکرد و مجاری انتشار شایعات یا اخبار کذب را شناسایی کنند و در برابر آن به موقع، موضع بگیرند. دفتر اطلاعرسانی دولت همچنین مسوول مشاوره دادن در امور ارتباطاتیِ هرگونه اقدامی در دولت است. تیم اطلاعرسانی است که باید تعیین کند مسائل مختلف چگونه چارچوببندی و مطرح شود، کی و کجا انتشار یابد و با کدام روزنامهنگاران و در مورد چه مسائلی گفتوگو شود. تیم اطلاعرسانی به رئیسجمهور کمک میکند تا در شرایط نامساعد و بحرانی با رسانهها تعامل درستی برقرار کند، دریابد چه زمانی به چه سوالاتی پاسخ ندهد و حتی تشخیص دهد در هر شرایطی چه رویکرد ارتباطی از سوی جامعه قابل قبول و پذیرفتنی است.
تیم اطلاعرسانی دولت باید دولتمردان را به تعامل موثر با رسانهها تشویق کند. گرچه این تعامل خالی از خطر نیست اما سبب میشود خطر رفتارهای غیردوستانه و حتی پرخاشگرایانه روزنامهنگاران و سوگیری منفی آنها در گزارشها کاهش یابد.
مدیریت ارتباط با رسانهها
گرچه تکنولوژیهای نوین و شیوههای جدید روزنامهنگاری، رسانههای سنتی را تضعیف کرده است اما هنوز هم برای ارتباط میان دولتمردان و جامعه، این رسانهها ابزاری کلیدی به شمار میروند. ارتباط حضوری یا تلفنی با خبرنگاران، برقراری رابطه مثبت با آنان، درک و تشخیص علاقهمندیها و نیازهای اطلاعاتی آنان و توضیح و تشریح فعالیتهای دولت برای آنها بخش دیگری از وظایف تیم اطلاعرسانی دولت است. حتی در دموکراسیهای کارآمد که نقش رسانهها در تحکیم و تقویت دموکراسی پذیرفته شده است بسیار طبیعی است که گاهی میان خبرنگاران و تیم اطلاعرسانی تنش ایجاد شود. وظیفه مدیریت این تیم آن است که با ایجاد رابطه مبتنی بر اعتماد متقابل بین دو بخش احتمال این تنشها را کاهش دهد.
تکنیکهای مختلفی برای ارائه اطلاعات به رسانهها وجود دارد: تماس تلفنی، مصاحبه اختصاصی با مقامات، نشستهای خبری، خبرنامه و... اما دولتهای الکترونیک میدانند که باید پا را از روشهای سنتی و مرسوم فراتر بگذارند و از قابلیتهای تکنولوژیها و رسانههای نوین بهره ببرند. دولتی که در شبکههای اجتماعی حضور فعال، پویا و هوشمندانه ندارد بیتردید باید شکست در ارتباط با رسانههای سنتی را نیز بپذیرد.
اطلاعرسانی مستقیم به شهروندان
وظیفه تیم اطلاعرسانی دولت تنها به ارائه اطلاعات به رسانهها محدود نمیشود. مسوولیت دیگر این تیم اقدامات غیرفعال (مثلاً به شهروندان اجازه بدهد اسناد دولتی را ببینند) و همزمان و گامهای فعال (تهیه و انتشار گسترده محتوای هدفمند، برای عموم مردم) است. دلیل اینکه چرا تیم اطلاعرسانی باید بتواند مستقیماً با مردم در ارتباط باشد، ساده اما حیاتی است: موضوعاتی که در این حیطه پوشش داده میشود یا جزئیاتی که در آن قرار میگیرد، ممکن است برای روزنامهنگاران جذابیتی نداشته باشد. از سوی دیگر دولت میتواند از سردرگمی یا بدفهمی اطلاعات که ممکن است ناشی از فیلترینگ در رسانهها یا دستکاری عامدانه اخبار و اطلاعات مهم باشد، جلوگیری کند. این کارکرد به ویژه در جوامع و در مقاطعی که جریان مخالف در روند انعکاس درست اخبار و اطلاعات اخلال ایجاد میکند، یا به شایعهسازی روی میآورد، میتواند ابزار قدرتمندی در دست دولت باشد. گرچه هنوز هم ابزارهای سنتی ارتباط با مردم مانند ایمیل و پیامک، یا پوسترها و بروشورهای تبلیغاتی، روزنامه رسمی، سخنرانیها، دیدارهای عمومی، نمایشگاهها و رویدادهای برنامهای خاص کاربرد گستردهای دارند اما میتوان گفت شبکههای اجتماعی شیوه ارتباط مستقیم دولتمردان با مردم را کنفیکون کردهاند. دفتر اطلاعرسانی دولت و دولتمردان باید بدانند رسیدن به مخاطبان انبوه از طریق این شبکهها بسیار موثرتر از ارتباطات با واسطه (رسانههای کلاسیک) یا از طریق شرکای اجرایی (مانند NGOها یا اصناف و...) است.
به اشتراک گذاشتن اطلاعات در درون دولت
دفتر اطلاعرسانی دولت تنها مسوول ارتباطات بیرونی نیست بلکه وظیفه دارد ارتباطات داخلی دولت را نیز ساماندهی کند. تهیه بولتن از جزئیات دیدارها، ملاقاتها، قوانین، خدمات و سیاستهای پیشنهادی و انتشار آن برای تکتک واحدهای تشکیلدهنده دولت از الزامات کاری این واحد است. مهمترین پیامد این کار ایجاد هماهنگی و انسجام در بدنه دولت است به نحوی که هر واحد نتواند در ارکستر رهبریشده رئیسجمهور ساز مخالف بزند.
تدوین استراتژیها و کمپینهای ارتباطاتی
مشکل دفاتر اطلاعرسانی اغلب آن است که رهبران سیاسی و رسانهها را صندوق پستی دریافت پیام میدانند و خلاص. این دیدگاه سادهانگارانه نقش کلیدی ارتباطات در بهبود درک جامعه از سیاستها و اقدامات دولت و حمایت از آن را، نادیده میانگارد. دفتر اطلاعرسانی دولت باید در تمامی فرآیندهای تصمیمسازی دولت مشارکت کند تا بتواند برای تفهیم این تصمیمات به رسانهها و جامعه، استراتژی مناسبی تدوین کند. گرچه اندکی ایدهآل به نظر میرسد اما در بسیاری از کشورهای دموکراتیک دنیا، کارشناسان تیم اطلاعرسانی در دیدارها و جلسات مهم مقامات شرکت میکنند و به سیاستمداران بلندپایه مشاوره میدهند.
در این فرآیند میتوان از موسسات روابط عمومی و آژانسهای تبلیغاتی نیز برای فرمولبندی استراتژیهای ارتباطاتی و کمپینهای تبلیغاتی دولت بهره برد.
بررسی و سنجش افکار عمومی
مسوولیت دیگر دفتر اطلاعرسانی، سنجش و ارزیابی افکار عمومی است. مروری بر دیدگاهها، انتقادها، پیشنهادها و خواستههای مردم که از طریق تماس تلفنی، نظرسنجی، پرسشنامه و بررسی گفتمانهای جاری در جامعه کسب میشود میتواند تصویر واقعبینانهای از ادراک عمومی شهروندان، نیازها و تمایلات آنها به دولتمردان بدهد. بازخوردهایی که از طریق این روشهای مختلف دریافت میشود میتواند به رهبران سیاسی کمک کند تا سیاستهای عمومی را با اولویتهای جامعه همسو کنند. این بازخوردها به دفتر اطلاعرسانی نیز کمک میکند تا دریابد چه نوع اطلاعاتی مورد نیاز کدام گروه از افراد جامعه است و چگونه میتوان این اطلاعات را در اختیار آنان قرار داد.
دفتر اطلاعرسانی دولت روحانی اما، از بسیاری از کارکردهایی که ذکر آن رفت، عقبمانده است. دکتر هادی خانیکی در گفتوگو با روزنامه آفتاب یزد میگوید: «گفتمانها و ساز و کارهای ارتباطاتی دولت متناسب با موقعیت آن و مسائلی که با آن دستوپنجه نرم میکند نیست. به وضوح مشاهده میشود که رسانههای مخالف دولت نسبت به اقدامات آن دست بالاتر را دارند. به ویژه آنکه صداوسیما هم عملاً به جای ایفای نقش ملی، در کنار منتقدان و مخالفان دولت قرار میگیرد و در مجموع تلاش میکند دولت را ناموفق جلوه دهد.»
این استاد دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی یادآوری میکند که وزنه مخالفان دولت در کمرنگ کردن دستاوردهای آن و سیاهنمایی مشکلات جامعه، سنگینتر از دفتر اطلاعرسانی دولت و رسانههای اصلاحطلب بوده است. آنچه مسلم است کارنامه تیم اطلاعرسانی دولت در چهار سال گذشته چندان درخشان نیست. این شاگرد ضعیف، به احیا و بازپروری نیاز دارد. جامعه آگاه و مجهز به رسانههای نوین، دیگر این همه تعلل را نمیپذیرد.