آیا رایگان شدن دانشگاهها سیاست درستی بوده است؟
تحصیل بیهزینه
در سال 1313 پردیس دانشگاه تهران به عنوان اولین دانشگاه جامع ایران در مساحتی به وسعت ۲۱ هکتار تاسیس شد تا بدین ترتیب جدیترین قدم آموزش عالی در سده اخیر برداشته شود. پس از آن اتفاق مهم دیگر در این حوزه رایگان شدن تحصیلات در این دانشگاه بود. ۲۱ خردادماه سال ۱۳۳۵ با اعلام دولت وقت مبنی بر اینکه از سال تحصیلی آینده، تحصیل در دانشگاه تهران رایگان خواهد بود اقدامی جدی برای رایگان شدن تحصیل در دانشگاههای ایران صورت گرفت. اما آیا شش دهه آموزش رایگان در دانشگاههای سراسری کشور نتایج قابل قبولی داشته است؟
در سال 1313 پردیس دانشگاه تهران به عنوان اولین دانشگاه جامع ایران در مساحتی به وسعت ۲۱ هکتار تاسیس شد تا بدین ترتیب جدیترین قدم آموزش عالی در سده اخیر برداشته شود. پس از آن اتفاق مهم دیگر در این حوزه رایگان شدن تحصیلات در این دانشگاه بود. ۲۱ خردادماه سال ۱۳۳۵ با اعلام دولت وقت مبنی بر اینکه از سال تحصیلی آینده، تحصیل در دانشگاه تهران رایگان خواهد بود اقدامی جدی برای رایگان شدن تحصیل در دانشگاههای ایران صورت گرفت. اما آیا شش دهه آموزش رایگان در دانشگاههای سراسری کشور نتایج قابل قبولی داشته است؟
چه آن زمان که درآمدهای نفتی ایران در سال 1335 در حد 200 میلیون دلار بود و چه اکنون که به گفته سخنگوی دولت، کشور با 23 میلیارد دلار نفتی اداره میشود، باید بخشی از این پولها صرف سیستم آموزش عالی کشور شود اما آیا با صرف این دلارهای نفتی اهداف تعیینشده نیز محقق شده است؟ آیا رایگان شدن دانشگاهها سیاست درستی بوده است و اصلاً بخش آموزش کشور باید مشمول سیاستهای حمایتی باشد؟ آخرین بودجه سالانه کشور نشان میدهد که دولت با بودجه 5 /1هزار میلیاردتومانی وزارت علوم میخواهد توجه خود را به بخش آموزش عالی نشان دهد، اما آیا تنها از این طریق میتوان به سیستم آموزشی کشور کمک کرد؟
آمارهای رسمی منتشرشده نشان میدهد در مجموع بیش از 2640 دانشگاه در ایران فعالیت میکنند و میانگین درصد دانشجویان دولتی در کل کشور 1 /54 درصد است. سهمی که به تدریج با گسترش دانشگاه آزاد در چند دهه اخیر کمتر شده است اما همچنان به واسطه اعتبار دانشگاههای سراسری و البته پایین بودن و چهبسا رایگان بودن هزینه تحصیلات در این دانشگاهها، میل به حضور در کنکور و ورود به آنها قابل توجه است. مقایسه آمار آموزش عالی در سالهای تحصیلی 1394-1393 با 1395-13۹۴ هم نشان میدهد سهم بخش دولتی در آموزش عالی به نسبت دوره قبل حدود دو درصد کاهش یافته و از 4 /56 درصد سهم بخش دولتی در تعداد دانشجویان دوره قبلی به رقم مورد اشاره یعنی 1 /54درصدی رسیده است. اما آیا میتوان این کاهش سهم بخش دولتی را مثبت ارزیابی کرد؟ مگر توسعه دانشگاه آزاد چه دستاوردهایی داشته که با کاهش سهم بخش دولتی میتوان امیدوارتر به بهبود کیفیت آموزش شد؟ چگونه باید برای تحصیلات 3 /4 میلیون دانشجوی کشور تصمیمگیری کرد که کیفیت آموزش آنها بهتر شود و در عین حال اهداف تعیینشده سیستم آموزش عالی هم محقق شود؟
از سوی دیگر حضور استانهای خراسان جنوبی، ایلام و سیستان و بلوچستان در فهرست بیشترین درصد دانشجوی دولتی نشان میدهد که تقریباً سهم آموزشهای دولتی در استانهای کمتر بهرهمند قابل توجه است. آیا باید این وضعیت ادامه پیدا کند و استانهای کمتر بهرهمند از آموزشهای دولتی بهره بیشتری ببرند؟ علاوه بر این، آیا باید از نظر جنسیتی یا مقاطع تحصیلی مختلف نیز اولویتهایی برای آموزش رایگان در نظر گرفت تا کیفیت تحصیل در این بخش بهبود یابد؟