آیا لوکسسواری یک پدیده جامعهشناختی است؟
سوار بر پول بیحساب
عکسی در صفحه شخصی فلان پسر یا دختر که در آن، مچ دست چپ روی فرمان خودرو قرار دارد و ساعتی روی آن خودنمایی میکند که بالای 100 میلیون تومان ارزش آن است و زیر این مچ، نشان خودرویی کلاس بالا میدرخشد؛ خودرویی که تعداد زیادی از آن در کلانشهر پایتخت موجود نیست و بالای دو میلیارد تومان در بازار، قیمت خورده است.
عکسی در صفحه شخصی فلان پسر یا دختر که در آن، مچ دست چپ روی فرمان خودرو قرار دارد و ساعتی روی آن خودنمایی میکند که بالای 100 میلیون تومان ارزش آن است و زیر این مچ، نشان خودرویی کلاس بالا میدرخشد؛ خودرویی که تعداد زیادی از آن در کلانشهر پایتخت موجود نیست و بالای دو میلیارد تومان در بازار، قیمت خورده است. قرار دادن این نوع تصاویر روی شبکههای اجتماعی برخی افراد خاص، دیگر یک تابو به شمار نمیرود. حتی جمعی از آنان در تهران و شهرهای دیگر به سمت راهاندازی صفحاتی جمعی رفتند که «بچهپولدار» بودن خود را «نشاندار» کنند هر چند واکنشهای تند و تیز به آن باعث شد فتیله را پایین بکشند و «rich kids» بودن خود را عجالتاً در فضاهای شخصیتری به رخ بازدیدکنندگان بکشند. گویی جمع آنها واکنشزاست و فردی بودن، خیلی به جایی برنمیخورد. تصاویری از خوشگذرانیهای جمعی در ویلاهایی با معماری بسیار ویژه هم زیاد دستبهدست میشود که سرهای حاضران در ویلا از استخر روباز وسط باغ مقابل آن، بیرون آمده یا دست خود را روی دیواره کناری قرار دادهاند. بیرون از آن، میزهایی با انواع خوردنی و نوشیدنی چیده شده است. چند خودرو از همان دست خودروهای ابتدای این گزارش، کنار هم چیده شده و یکی دو نفر روی کاپوت لم دادهاند و قلیانی در دست گرفتهاند. در خیابانهای کلانشهرها نیز پاتوقهایی برای دوردور کردن خودروهای آنچنانی و مانور ثروتمندی و برخورداری، شکل گرفته است. سرآخر، توقف مقابل خانهای چند دهمیلیاردی در یکی از خیابانهای منطقه یک یا شهرک شناختهشده در آن شهر و گرفتن چند عکس یادگاری، پایانبخش ماجراست. آن روز که رئیس دولت قبل از علاقهمندی خود و مردان اقتصادی همراهش به هدفمندسازی یارانهها -بخوانید حذف یارانه- سخن گفتند و ماجرای خوداظهاری برای ثبت اموال، دارایی و درآمد خانوارها مطرح شد، به شکل عجیبی مساله کماظهاری و پنهانسازی داراییها به میان آمد؛ معضلی که در دولت فعلی، سدی محکم مقابل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای شناسایی دهکهای پردرآمد است و میل ایرانیان به مخفی کردن آنچه به دست آوردهاند، بانک اطلاعاتی بسیار ناقصی را پیش روی تصمیمسازان قرار داده است. این گپ لوکسسواری و مخفیکاری را چگونه میتوان توجیه کرد؟ ممکن است بر اساس نظر برخی اقتصاددانان و جامعهشناسان، رفتار اول منحصر به طبقه نوکیسگانی باشد که به دلیل رانتهای سرشار نفت 147دلاری دولت گذشته و البته غیرشفافشدن فضای اقتصادی پس از تحریمها، یکشبه ره صدساله رفتند و فرزندان آنها بیبیم و هراس از هر نوع تعقیب و حسابکشی، داراییهای منقول و غیرمنقول را در معرض دید عموم جامعه قرار دادهاند؟ چرا افرادی که دارای ثروت خانوادگی و کسب و کارهای دقیق و روشن تولیدی و خدماتی هستند، کمتر به سمت این نوع خودنماییها کشیده شدهاند؟ این پدیده اجتماعی به دلیل پیچیده بودن مساله، امکان پژوهش دقیق را از علاقهمندان به تحلیل آن سلب کرده و هر چه مانده، تحلیلهایی است که کمتر به عمق ماجرا نفوذ میکند. هر چه هست، حالا این مساله را باید جزئی از رفتار بخشی از جامعه ایران در نظر گرفت.