همکاری به جای رقابت
بانکها، چگونه از ظرفیت فینتکها استفاده کردند؟
بانکها برای مدیریت تهدیدات ناشی از شرکتهای فینتک و رقابت با این نوآوریها، استراتژیهای خود را در گذر زمان تغییر دادهاند. بهجای رقابت مستقیم، بانکها تصمیم گرفتهاند در این شرکتها سرمایهگذاری کنند و به جای مبارزه، همکاری کنند. این روش به آنها کمک میکند نهتنها سهم بازار خود را حفظ کنند، بلکه از فرصتهای نوآوری نیز بهرهمند شوند. فینتکها با استفاده از فناوریهای پیشرفته، مانند هوش مصنوعی و بلاکچین، راهحلهایی سریعتر و کارآمدتر ارائه میدهند. بانکها با سرمایهگذاری در این استارتآپها، فناوریهای آنها را در فرآیندهای خود ادغام میکنند. بهعنوان مثال، یک بانک میتواند از فناوری هوش مصنوعی یک فینتک برای بهبود سیستم اعتبارسنجی مشتریان خود استفاده کند. فرض کنید یک بانک سنتی با یک فینتک فعال در زمینه هوش مصنوعی همکاری میکند. این فینتک الگوریتمی برای پیشبینی رفتار مشتریان توسعه داده است. بانک با سرمایهگذاری در این فینتک، میتواند این الگوریتم را در فرآیندهای خود پیاده کند و به مشتریان خدمات شخصیسازیشده ارائه دهد. این همکاری نهتنها هزینههای بانک را کاهش میدهد، بلکه تجربه مشتریان را نیز بهبود میبخشد. علاوه بر این، بانکها میدانند که رقابت با فینتکها میتواند پرهزینه باشد و منابع زیادی را مصرف کند. با سرمایهگذاری در این شرکتها، بانکها به جای تقابل، از ظرفیتهای این شرکتها بهره میگیرند. این همکاری به همافزایی و ارائه خدمات جامعتر به مشتریان منجر میشود. همچنین سرمایهگذاری بانکها باعث ایجاد روابطی پایدار با استارتآپها میشود. این روابط میتوانند شامل استفاده از فناوری، ارائه خدمات متقابل یا حتی توسعه محصولات جدید باشند. بهطور کلی استراتژی سرمایهگذاری بانکها در فینتکها نشان میدهد که چگونه تهدید را به فرصت تبدیل کرد. این استراتژی هم برای بانکها و هم برای فینتکها سودمند است و به هر دو کمک میکند در یک بازار مالی پویا رشد کنند. گروهی از پژوهشگران در مقالهای با نام «از رقابت به همکاری» دقیقاً به همین موضوع میپردازند. آنها در این مقاله بررسی میکنند که بانکها چگونه از سرمایهگذاری خطرپذیر بهعنوان ابزاری برای مدیریت چالشهای ناشی از فینتک استفاده میکنند. طبق مقاله، بانکها در استارتآپهایی سرمایهگذاری میکنند که فعالیتهایشان با خدمات بانکی مکمل باشد. بهعنوان مثال، اگر یک استارتآپ سیستم پرداخت موبایلی پیشرفتهای ارائه دهد، بانک با سرمایهگذاری در آن میتواند خدمات پرداخت خود را بهبود دهد و مشتریان بیشتری جذب کند. علاوه بر این، مقاله نشان میدهد که این سرمایهگذاریها تنها به مزایای مالی محدود نمیشوند. بانکها از این طریق فناوریهای جدید را به دست میآورند و همکاریهای عملیاتی ایجاد میکنند. برای مثال، یک بانک میتواند با استفاده از فناوری یک فینتک، سیستم وامدهی خود را سریعتر و دقیقتر کند. در ادامه خلاصهای از مقاله ارائه میشود.
دلایل سرمایهگذاری
ظهور شرکتهای فینتک، تحولاتی بنیادین در صنعت خدمات مالی ایجاد کرده است. این شرکتها با استفاده از فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، بلاکچین و پلتفرمهای دیجیتال، خدمات مالی را سریعتر، ارزانتر و کاربرپسندتر ارائه میدهند. این تغییرات، بانکهای سنتی را با چالشی جدی مواجه کرده و به آنها نشان داده است که اگر در مدلهای کسبوکار خود بازنگری نکنند، سهم بازارشان بهشدت کاهش مییابد. از اینرو، بانکها برای بقا و رشد، استراتژیهای جدیدی اتخاذ کردهاند که یکی از موثرترین آنها سرمایهگذاری در فینتکهاست. فینتکها توانستهاند با سرعت عمل و انعطافپذیری خود، مشتریانی را که پیشتر به خدمات سنتی بانکی متکی بودند، جذب کنند. خدماتی مانند پرداختهای دیجیتال، وامدهی آنلاین و مدیریت مالی خودکار، بهویژه برای نسل جوان جذابیت بالایی دارند. برای مثال، پلتفرمهایی نظیر PayPal و Square نمونههای موفقی از این تحول هستند که توانستهاند در مدت کوتاهی بخش بزرگی از بازار را تصاحب کنند. این تغییرات نهتنها برای بانکهای کوچک، بلکه برای موسسههای مالی بزرگ نیز تهدیدی جدی به شمار میآید. بانکها با این واقعیت روبهرو هستند که رقابت مستقیم با فینتکها نهتنها هزینهبر است، بلکه ممکن است ناکارآمد باشد. از اینرو، بسیاری از بانکها به جای رقابت، مسیر همکاری را انتخاب کردهاند و از طریق سرمایهگذاری در فینتکها، به دنبال ایجاد همافزایی و بهرهبرداری از نوآوریهای این شرکتها هستند.
سرمایهگذاری بانکها در فینتکها دلایل متعددی دارد. فینتکها اغلب بر لبه فناوری حرکت میکنند و نوآوریهایی مانند الگوریتمهای پیشرفته یا سیستمهای ابری ارائه میدهند. بانکها با سرمایهگذاری در این شرکتها، به این فناوریها دسترسی پیدا کرده و آنها را در سیستمهای خود ادغام میکنند. برای مثال، یک بانک میتواند از فناوری هوش مصنوعی یک فینتک برای بهبود فرآیند اعتبارسنجی و کاهش ریسکهای اعتباری استفاده کند. سرمایهگذاری در فینتکها به بانکها امکان میدهد تا به جای تقابل، از ظرفیتها و نوآوریهای این شرکتها بهرهبرداری کنند. این همکاریها نهتنها رقابت را کاهش میدهد، بلکه به بانکها کمک میکند خدمات خود را توسعه داده و مشتریان بیشتری جذب کنند. همچنین، سرمایهگذاری خطرپذیر روابطی بلندمدت و پایدار میان بانکها و فینتکها ایجاد میکند. این روابط میتواند به شکل استفاده از فناوری، ارائه خدمات متقابل یا حتی توسعه محصولات جدید باشد. برای مثال، یک بانک میتواند از پلتفرم یک فینتک برای دیجیتالی کردن خدمات خود استفاده کند. سرمایهگذاری بانکها در فینتکها به همکاریهایی منجر شده که تاثیرات مثبتی برای هر دو طرف به همراه داشته است. فرض کنید یک بانک در استارتآپی که خدمات پرداخت موبایلی ارائه میدهد، سرمایهگذاری کند. این استارتآپ میتواند به بانک کمک کند تا خدمات پرداخت سریعتر و ارزانتر به مشتریان خود ارائه دهد. چنین همکاری، تجربه کاربری مشتریان را بهبود میبخشد و بانک را در رقابت نگه میدارد. یا در نمونهای دیگر، یک بانک سنتی ممکن است در استارتآپی سرمایهگذاری کند که الگوریتمهای پیشرفتهای برای ارزیابی اعتبار مشتریان توسعه داده است. این فناوری، فرآیند وامدهی را سریعتر و دقیقتر کرده و ریسکهای بانکی را کاهش میدهد. تحقیقات نشان میدهد که سرمایهگذاری بانکها در فینتکها به سه نوع همکاری اصلی منجر میشود. بانکها با بهرهبرداری از فناوریهایی مانند سیستمهای پرداخت یا الگوریتمهای هوشمند، فرآیندهای خود را کارآمدتر میکنند. همچنین بانکها و فینتکها خدمات خود را به مشتریان یکدیگر ارائه میدهند.
یافتههای مقاله
نویسندگان این مقاله با بررسی روند رشد سرمایهگذاری بانکها در فینتکها طی سالهای 2001 تا 2022، به یافتههای قابلتوجهی دست یافتهاند. در این دوره، تعداد بانکهایی که در استارتآپهای فینتک سرمایهگذاری کردهاند از پنج بانک در سالهای قبل از 2011 به 24 بانک در سال 2022 افزایش یافته است. همچنین، میزان سرمایهگذاری سالانه از 21 میلیون دلار در سال 2001 به 485 میلیون دلار در سال 2022 رسیده است و در سال 2021 به اوج 4 /1 میلیارد دلار رسید. نرخ رشد سالانه سرمایهگذاری بانکها در فینتکها در تعداد معاملات 5 /29 درصد و در ارزش دلاری 2 /187 درصد بوده که بسیار بالاتر از میانگین رشد صنعت فینتک در همان دوره است. بهطور خاص، در سال 2021، 35 درصد از سرمایهگذاریهای مخاطرهآمیز بانکها به شرکتهای فینتک اختصاص یافت، در حالی که این رقم برای کل صنعت تنها 16 درصد بوده است. مقاله سه فرضیه اصلی را مطرح و آزمون میکند. اولین فرضیه این است که بانکها در پاسخ به افزایش رقابت از سوی فینتکها، سرمایهگذاریهای خود را در این شرکتها افزایش میدهند. برای آزمون این فرضیه، رقابت فینتکها بر اساس سهم بازار آنها در وامدهی مسکن محاسبه شد. نتایج نشان داد که بانکها در مناطقی که سهم فینتکها از بازار وامدهی مسکن بیشتر بوده، تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در فینتکها داشتهاند. این یافتهها نشاندهنده یک رابطه مثبت میان شدت رقابت و میزان سرمایهگذاری بانکها در فینتکهاست. علاوه بر این، بانکهای بزرگتر، سودآورتر و نوآورتر احتمال بیشتری برای انجام این سرمایهگذاریها دارند. دومین فرضیه این است که بانکها بیشتر در فینتکهایی سرمایهگذاری میکنند که همافزایی بالایی با کسبوکار اصلی آنها دارند. برای آزمون این فرضیه، مقاله از دادههای مرتبط با پتنتهای ثبتشده توسط بانکها و فینتکها استفاده کرده و میزان همپوشانی فناوری و تعامل پتنتها (cross-citation) بین این دو را محاسبه کرده است. همچنین، همپوشانی کسبوکار بین بانکها و فینتکها بر اساس توصیفهای صنعتی آنها ارزیابی شده است. تحلیلها نشان دادند که هرچه همافزایی فناوری و کسبوکار میان بانک و فینتک بیشتر باشد، احتمال تشکیل رابطه سرمایهگذاری افزایش مییابد. بهطور خاص، یک انحراف معیار افزایش در شاخصهای همافزایی با دو تا چهار درصد افزایش احتمال تشکیل این روابط همراه است.
سومین فرضیه به بررسی این موضوع میپردازد که آیا سرمایهگذاریهای مالی بانکها در فینتکها به افزایش همکاریهای عملیاتی و انتقال دانش منجر میشود یا خیر. برای آزمون این فرضیه، از یک تحلیل متغیر ابزاری استفاده شده است که بر اساس دادههای مربوط به سرمایهگذاری بانکها در مناطق محلی انجام گرفته است. نتایج نشان دادند که در 6 /29 درصد از موارد، سرمایهگذاری بانکها در فینتکها به تشکیل همکاریهای عملیاتی منجر شده است که عمدتاً پس از سرمایهگذاری شکل گرفتهاند. این همکاریها شامل استفاده بانک از فناوری فینتک یا ارائه محصولات و خدمات مشترک به مشتریان است. در مقابل، این نوع همکاریها تنها در دو درصد از موارد سرمایهگذاریهای شبیهسازیشده (pseudo-investment) رخ دادهاند. علاوه بر این، مقاله نشان داد که سرمایهگذاری مالی به انتقال دانش میان بانکها و فینتکها منجر شده است. پتنتهای ثبتشده توسط بانکها پس از سرمایهگذاری بیشتر به پتنتهای فینتکهایی که در آنها سرمایهگذاری کردهاند، ارجاع میدهند. این یافتهها نشان میدهند که رابطه سرمایهگذاری بهطور مستقیم باعث انتقال دانش و افزایش همافزایی فناوری میشود. در نهایت، مقاله نتیجه میگیرد که سرمایهگذاری بانکها در فینتکها یک استراتژی کارآمد برای مقابله با چالشهای ناشی از رقابت در صنعت مالی است. این استراتژی به بانکها کمک میکند تا علاوه بر حفظ سهم بازار، از ظرفیتهای نوآورانه فینتکها برای ارتقای خدمات و افزایش رقابتپذیری خود بهرهمند شوند.
پرده پایانی
تحولات سریع در صنعت خدمات مالی در سالهای اخیر بانکها را با چالشهای بیسابقهای مواجه کرده است. ظهور شرکتهای فینتک که از فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی و بلاکچین بهره میبرند، ساختار سنتی بانکداری را زیر سوال برده و انتظارات مشتریان را بهطور چشمگیری تغییر داده است. این شرکتها خدماتی سریعتر، ارزانتر و شخصیسازیشده ارائه میدهند که توانستهاند مشتریان زیادی را از بانکهای سنتی جذب کنند. در این شرایط، بانکها با انتخاب میان رقابت یا همکاری با فینتکها، استراتژیهای خود را بازنگری کردهاند. سرمایهگذاری در فینتکها بهعنوان یکی از موثرترین راهبردها مطرح شده است که نهتنها تهدیدها را کاهش میدهد بلکه فرصتهایی برای رشد و نوآوری ایجاد میکند. مقاله نشان میدهد که بانکها با اتخاذ استراتژی سرمایهگذاری در فینتکها توانستهاند نقش خود را در این صنعت پویا تقویت کنند. این سرمایهگذاریها به بانکها اجازه میدهد به نوآوریهای پیشرفته دسترسی پیدا کنند و خدمات خود را دیجیتالی کنند. بهجای صرف هزینههای هنگفت برای رقابت مستقیم، بانکها از فناوریها و زیرساختهای فینتکها بهره میبرند تا خدمات سریعتر و کارآمدتری ارائه دهند. برای مثال، استفاده از الگوریتمهای پیشرفتهای که توسط فینتکها توسعه یافته است، به بانکها امکان میدهد فرآیندهای اعتبارسنجی و وامدهی خود را بهبود بخشند و ریسکهای مرتبط را کاهش دهند. علاوه بر این، این همکاریها فرصتهایی برای توسعه محصولات و خدمات جدید ایجاد میکند که میتواند ارزش بیشتری برای مشتریان به همراه داشته باشد. سرمایهگذاری بانکها در فینتکها همچنین نشاندهنده تغییری در نحوه تعامل آنها با رقبا و مشتریان است. بانکها از طریق این سرمایهگذاریها روابط بلندمدتی با فینتکها ایجاد کردهاند که به انتقال دانش و تجربه منجر میشود. این روابط نهتنها باعث افزایش بهرهوری بانکها شده است، بلکه امکان شخصیسازی بیشتر خدمات را نیز فراهم کرده است. این سرمایهگذاریها فرصتی برای نوآوری مداوم فراهم میکند که برای مشتریان، بانکها و حتی فینتکها سودمند است. بهجای رقابت مستقیم، همکاری میان بانکها و فینتکها راهی برای رشد مشترک در این صنعت پویا ایجاد کرده است. در نهایت، این تغییر دیدگاه و همکاری، نشاندهنده تطبیق بانکها با نیازهای جدید بازار و مشتریان است و به آنها امکان میدهد در دنیایی که بهسرعت در حال تحول است، بهعنوان رهبران صنعت باقی بمانند.