امید پس از جنگ
انقلاب و جنگ چه اثری روی امید به زندگی ایرانیان گذاشت؟
امید به زندگی در ایران تحتتاثیر انقلاب اسلامی و متعاقب آن جنگ با عراق چگونه بود؟ این مطالعه به بررسی تاثیر مشترک انقلاب و جنگ علیه عراق بر امید به زندگی در ایران در سالهای 1978 تا 1988 میپردازد. اگر انقلاب و جنگ در ایران نبود، امید به زندگی ایرانیان چگونه رشد میکرد؟ برای پاسخ به این سوال، از یک مدل کنترل ترکیبی برای ساختن یک ایران خلاف واقع بر اساس میانگین وزنی سایر کشورهای قابلمقایسه استفاده میشود که وضعیت ایران قبل از انقلاب را بازتولید میکند، اما انقلاب و جنگ را تجربه نمیکند. نتایج نشان میدهد میانگین کل امید به زندگی یک ایرانی بدون انقلاب و جنگ تقریباً پنج سال بیشتر میشد. درحالیکه انقلاب تاثیر متوسطی در بلندمدت بر امید به زندگی کل در بدو تولد داشته، اما بیشترین تاثیر بهویژه بر امید به زندگی مردان، ناشی از خود جنگ بوده است.
مقدمه
اثرات مخرب ناآرامیهای سیاسی فراتر از هزینههای اقتصادی و تخریب زیرساختهاست و خسارات انسانی قابلتوجهی را نیز شامل میشود. فراتر از جانباختگان درگیری و خشونت، نسل جوان در چنین مواردی انواع مختلفی از آسیبهای روانی را تجربه خواهد کرد؛ بنابراین، درگیری و خشونت ممکن است بهطور مداوم بر سلامت و رفاه افراد تاثیر بگذارد. درک بهتر از تاثیرات رویدادهای مهم سیاسی، مانند انقلابها و انواع اصلی خشونت، مانند جنگ بر جنبههای مختلف توسعه اجتماعی-اقتصادی، نقش مهمی در طراحی سیاستهای مرتبط ایفا میکند. این امر منجر به کاهش پیامدهای پرهزینه چنین رویدادهایی برای کشورها، مناطق و جامعه جهانی میشود. این تحقیق به انقلاب اسلامی ایران در پایان دهه 1970 میپردازد که جامعه جهانی را شگفتزده کرد (نگاه کنید به کورزمن، 2005 در مورد انقلاب غیرقابل تصور در ایران) و به حاکمیت طولانی سلطنت پایان داد. به گفته کورزمن (2005)، اعتراضهای ضدشاه و اعتصابهای عمومی در ایران، خیزش مردمی عظیمی در تاریخ جهان بود که حداقل 10 درصد از جمعیت در آن شرکت داشتند. این نسبت بیشتر از تعداد افرادی است که در انقلاب فرانسه (کمتر از دو درصد) و سرنگونی کمونیسم شوروی (کمتر از یک درصد) شرکت کردند. مقاومت آشکار علیه محمدرضا پهلوی و نظام سیاسی از فوریه 1977 آغاز شد و در سال 1978 بدتر شد (کورزمن، 2005، تصویری مفصل از جدول زمانی انقلاب ارائه میدهد).
در فوریه 1979، شاه از کشور خارج شد و سلطنت فروپاشید. با استفاده از بیثباتی سیاسی و هرجومرج داخلی ایران بهعنوان فرصت، ارتش عراق به فرماندهی صدام حسین در سال 1980 به ایران حمله کرد. این جنگ هشت سال به طول انجامید (برای بررسی تاریخی، نگاه کنید به زونس، 2009؛ سیبرگ، 2014). هزینههای اقتصادی انقلاب اسلامی و جنگ با عراق توسط مطالعات مختلفی مانند امیراحمدی (1990)، مفید (1990)، جهانپرور (2016) و فرزانگان (2022a) مورد بررسی قرار گرفته است. به گفته کورزمن (2005)، انقلاب ایران در مقایسه با سایر جنبشها تلفات بسیار کمتری را به همراه داشت. برای مثال، درحالیکه جنبش ضدآپارتاید آفریقای جنوبی به بیش از هفت هزار شهید انقلابی منجر شد، این تعداد در ایران بسیار کمتر بود. بنیاد شهید 744 شهید را در تهران که مرکز اصلی انقلاب اسلامی بود شناسایی کرد. کورزمن (2005، ص/71) به ارقامی از اداره پزشکی قانونی و قبرستان اصلی تهران، بهشتزهرا، استناد میکند که به ترتیب 895 و 768 شهید را گزارش کرده است. بااینحال، از آنجا که این اعداد فقط بر تهران متمرکز هستند، ممکن است این ارقام بهعنوان یک حد پایینتر برای تعداد شهدای انقلاب در نظر گرفته شوند. کورزمن همچنین به تحقیق اولیهای اشاره میکند که در سال 1982 امرایی، کارمند بنیاد شهید انجام داد و در مورد تعداد کشتهشدگان بهطور مستقیم با انقلاب تحقیق کرد. امرایی مرگومیر ناشی از تصادفات و علل طبیعی یا کسانی را که توسط نیروهای انقلابی ترور شدهاند حذف کرد. سپس ارقام بنیاد خود را با پروندههای پزشکی قانونی تهران و قبرستان اصلی تهران مقایسه کرد. این مقایسه ارقام مشابه یا نزدیکی را نشان داد که نشان میدهد حدود ۷۰۰ تا ۹۰۰ ایرانی در طول سال انقلاب در تهران جان باختند. تهاجم عراق به ایران در سال 1980 که به دلیل انقلاب و تغییر موازنه قوا در خاورمیانه تحقق یافت، خسارات جانی و اقتصادی بسیار بیشتری به بار آورد و مرگبارترین جنگ در تاریخ خاورمیانه باقیمانده است. همچنین طولانیترین جنگ قرن بیستم بود (رازوکس، 2015). رازوکس(2015)، دادههای موثقتری در مورد مجموع تلفات این جنگ ارائه میدهد که به 680 هزار کشته و مفقود میرسد. سهم ایران از کل کشتهها و مفقودان حدود 73 درصد (500 هزار ایرانی) است و 5/1 میلیون نفر دیگر مجروح و معلول شدهاند. 85 درصد جانباختگان سرباز بودند و تعداد جانباختگان ایرانی 5/3 برابر عراقیها بود. تعداد غیرنظامیان کشتهشده از طریق بمباران حدود سه درصد از مجموع تلفات بود. حدود 115 هزار سرباز (70 هزار عراقی و 45 هزار ایرانی) اسیر شدند. جنگ با خسارات مادی قابلتوجهی نیز همراه بود که در اینجا به بررسی آن پرداخته نمیشود. جدا از خسارات مادی نظامی، هزینههای مالی جنگ نیز قابلتوجه بود. مجموع هزینههای مالی جنگ برای ایران 645 میلیارد دلار برآورد شده که شامل ازدستدادن درآمدهای نفتی (350 میلیارد دلار)، خسارت به زیرساختها (180 میلیارد دلار)، ازدستدادن درآمدهای صنعتی (35 میلیارد دلار)، غرامت به خانوادههای قربانیان (25 میلیارد دلار)، خرید تجهیزات جنگی (20 میلیارد دلار)، هزینههای مربوط به تلاشهای جنگی (20 میلیارد دلار)، افزایش هزینههای بیمه (20 میلیارد دلار)، واردات فرآوردههای نفتی پالایششده (12 میلیارد دلار) و افزایش حق بیمه (تجارت نفت) به میزان سه میلیارد دلار است. برای عراق، کل هزینهها 452 میلیارد دلار بود. همچنین ذکر این نکته ضروری است که در دوران جنگ، ایران پس از حوادث سفارت آمریکا پس از انقلاب تحت تحریمهای آمریکا قرار داشت. بااینحال، این ارقام تخمینی هزینههای فرصت جنگ را نشان نمیدهد. فرزانگان (2022a) زیان متوسط ایرانیان را طی سالهای 1978 تا 1988 ناشی از انقلاب و جنگ با زیان سالانه حدود 3150 دلار برای هر ایرانی محاسبه کرد. این تخمینها همچنین اثرات روانی درازمدت تجربه شرایط جنگ را اندازهگیری نمیکنند (فرزانگان و قلیپور، 2021). جدول A1 خسارات انسانی مربوط به جنگ برای ایران و عراق را خلاصه میکند و جدول A2 هزینههای مالی جنگ برای ایران و عراق را نشان میدهد. تمرکز این مطالعه بر اندازهگیری هزینههای انسانی یک رویداد بزرگ سیاسی است که به یک جنگ ویرانگر نیز وابسته بود. سوال این است که امید به زندگی ایرانیان در غیاب انقلاب و جنگ چگونه میتوانست رشد کند و تاثیرات مستقل انقلاب و جنگ بر طول عمر ایرانیان چگونه بوده است؟ رویکرد این مطالعه، مبتنی بر روش کنترل مصنوعی (SCM)، به ساختن یک ایران خلاف واقع کمک میکند که مشابه ایران باشد، اما دچار انقلاب و جنگ نشود. با استفاده از رویکرد SCM، مقدار سالهای ازدسترفته زندگی در اثر انقلاب و جنگ در ایران محاسبه میشود. این مطالعه دلایل احتمالی تاثیر تخمینی را بررسی میکند و بنابراین به درک تاثیر مرگومیر ناشی از جنگ و تغییر رژیم در میان جمعیتهای زن و مرد کمک میکند.
ایران مصنوعی، امید به زندگی ایران واقعی را در تمام دوران پیش از انقلاب تکرار میکند. اما این دو خط از سال 1977 بهطور قابلتوجهی از هم جدا میشوند. درحالیکه امید به زندگی در ایران واقعی کاهش مییابد، سطح کلی امید به زندگی در نمونه مصنوعی آن با سرعتی مشابه دوره قبل از انقلاب افزایش مییابد. متوسط کاهش سالانه در کل امید به زندگی از سال 1978 تا 1988 پنج سال برآورد شده است. به عبارت دیگر، در نبود انقلاب و جنگ، کل امید به زندگی یک ایرانی به طور متوسط پنج سال بیشتر میشد. شکاف میان این دو خط تا اواسط جنگ با عراق (1983-1984) همچنان افزایش مییابد و سپس در پایان جنگ (1988) کاهش مییابد. به عبارت دیگر، در حالی که انقلاب تاثیر متوسطی در بلندمدت بر کل امید به زندگی در بدو تولد داشت، بیشترین تاثیر به خود جنگ مربوط میشود. با اینکه نتایج اصلی نشاندهنده کاهش معنادار در کل امید به زندگی در ایران واقعی است، اما مردان و زنان بهطور مشابه در این کاهش سهم ندارند. میانگین کاهش سالانه امید به زندگی مردان از سال 1978 تا 1988 حدود 75/9 سال برآورد شده است. به عبارت دیگر، در صورت نبود جنگ، میانگین امید به زندگی یک مرد ایرانی تقریباً 10 سال بیشتر میشد. این یافته آسیب قابلتوجهی را که انقلاب و جنگ بر امید به زندگی مردان در ایران تحمیل کرده است، نشان میدهد.
بهطور خلاصه، نتایج حاکی از تاثیر منفی قابلتوجه خشونت داخلی و خارجی بر امید به زندگی ایرانیان است. در مقایسه، تاثیر منفی تخمین زده شده انقلاب و جنگ در ایران بهطور قابل توجهی بزرگتر از میانگین تاثیر منفی تحریمهای سازمان ملل بر امید به زندگی است که در یک نمونه جهانی تقریباً 2/1 تا 4/1 سال است. علاوه بر این، تاثیر منفی تحریمهای ایالات متحده بر امید به زندگی محدودتر است و تخمین زده میشود که حدود 4/0 تا 5/0 سال باشد (گوتمن و همکاران، 2021).