شناسه خبر : 41931 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خطر انقراض انسان

محمد درویش از پیش‌بینی موسسه‌های معتبر بین‌المللی از اثر جهان‌گرمایی می‌گوید

خطر انقراض انسان

افزایش دمای هوا و کاهش بارش از مهم‌ترین نشانه‌های تغییر اقلیم است. جهان امروز درگیر افزایش دماست. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. محمد درویش معتقد است؛ آن چیزی که در ادامه تغییر آب‌و‌هوایی و افزایش جهان‌گرمایی و شیوه مدیریت دولت‌هاست، انقراض نسل انسان و از بین رفتن دی‌ان‌ای انسان بر روی کره زمین است.

♦♦♦

 

‌ دمای هوا در ایران مثل بقیه دنیا در حال افزایش است و بعضی جاها دولت‌ها و مردم را غافلگیر کرده است. البته در اروپا به خاطر سیاستگذاری اصولی که وجود دارد، احتمالاً نوعی سازگاری با شرایط افزایش دما به وجود خواهد آمد. در ایران اما به نظر نمی‌رسد سازگاری با وضع وخیم افزایش دما و کاهش بارش بیش از گذشته به وجود بیاید. می‌خواهیم بدانیم اثر افزایش دما و گرما بر اقتصاد ایران و البته کل دنیا چه خواهد بود؟

واقعیت این است که هر چقدر کشوری فقیرتر باشد آسیبی که از فرآیند جهان‌گرمایی و تغییرات اقلیمی می‌بیند بیشتر خواهد بود. این به معنای این نیست که تغییر اقلیمی فقط بخش‌هایی از کره زمین را که مردمش فقیر هستند متاثر می‌کند. در واقع در گزارشی که IPCC (مجمع رسمی سازمان ملل در حوزه پدیده جهان‌گرمایی) ارائه داده، تاکید شده که اگر ما نتوانیم تا سال 2050 کمتر از 28 سال دیگر، میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای را به صفر برسانیم، واقعیت این است که 70 درصد از کل اندوخته‌های گیاهی و جانوری زمین از بین خواهد رفت. بنا بر پیش‌بینی موسسه بسیار معتبر در آلمان در پایان این قرن، اگر ما نتوانیم انتشار گازهای گلخانه‌ای را متوقف کنیم و میانگین دما بالای 4 درجه برسد، بین 6 تا 5 /6 میلیارد نفر از ساکنان زمین در پایان این قرن باید با زندگی خداحافظی کنند و این اتفاق مهیب‌تر از موج انقراض هفتم است. این مساله خیلی جدی است و به همین خاطر است که در اجلاس گلاسکو (اگر با دقت بررسی کنید) متوجه می‌شوید دیگر بین فقیر و غنی تفاوتی نبود و همه کشورها متعهد شدند به سمت این اراده پیش بروند که استفاده از گازهای گلخانه‌ای را کاهش دهند. تا سال 2030 باید 80 درصد صنایعی که محصولاتشان مترادف با انتشار گازهای گلخانه‌ای است، صنعت خود را تغییر دهند. قرار است تا سال 2040 تمام خودروهایی که با سوخت فسیلی در حال کار هستند ماهیت خود را تغییر دهند. تا سال 2050 باید هیچ پرنده‌ای در آسمان پرواز نکند مگر آنکه با سوخت خورشیدی پرواز کند. این یک جراحی بزرگ است که باید در دنیا اتفاق بیفتد و کشورهایی مثل کشور ما که اقتصادشان مبتنی بر نفت است و همچنین مبتنی بر وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک است، و تحت تحریم‌های گسترده قرار دارند، طبیعی است که آسیب‌پذیرتر خواهند بود. دلیل آن هم این است که ما هیچ چاره‌ای برای خودمان باقی نگذاشتیم جز اینکه همه مایحتاج خودمان را خودمان تامین کنیم و سراغ صنایعی برویم که به‌رغم تحریم‌ها بتواند به حیات خود ادامه دهد. صنعت تولید سیمان و آهن و فولاد و میلگرد و... اینها صنایعی به شدت آب‌بر هستند که از جمله صنایع تولیدکننده اصلی گازهای گلخانه‌ای هستند. ما حتی اگر در اقلیمی مشابه کشور نروژ زندگی می‌کردیم و چنین سیاستی در چیدمان توسعه داشتیم، به شدت از جهان‌گرمایی آسیب می‌دیدیم. وای به حال ما که در عرض 25 تا 40 درجه نیمکره شمالی یعنی در کمربند خشک جهان قرار گرفته‌ایم و این عرض و کمربند، شامل کشورهایی است که حتی اگر بهترین سیاست‌ها را در مهار انتشار گازهای گلخانه‌ای اعمال کنند، آسیب‌پذیرترین کشورها هستند که در معرض جریان‌های شدید بیابان‌زایی، افزایش تفاوت دمای شب و روز قرار دارند و بیم مهاجرت دسته‌جمعی در این کشورها خیلی خیلی زیاد است. یکی از نگرانی‌های کشورهای اروپایی این است که کشورهای ساحل در آفریقا که در همین کمربند خشک قرار گرفته‌اند، مردمشان چاره‌ای جز مهاجرت به سمت اروپا پیدا نکنند. اروپا حتی اگر در موج جهان‌گرمایی قرار نمی‌گرفت از موج مهاجرت ناشی از گرمایش زمین در جاهای دیگر نمی‌توانست فرار کند و از این موج مهاجرت فلج می‌شد. اکنون نیز مساله اینجاست که ما دیگر نمی‌توانیم تک‌محورانه به موضوعات نگاه کنیم. اگر قرار است همه سوار کشتی باقی بمانیم باید حقوق برابر به همه ساکنان در کره زمین داده شود. کسی نمی‌تواند دور خود دیوار بتنی بکشد و بگوید من به بقیه کاری ندارم. تحریم‌های شدیدی که علیه ایران وضع شده دیگر دودش فقط به چشم مردم ایران نمی‌رود بلکه بقیه مردم دنیا نیز از این خسارت آسیب خواهند دید. شما نمی‌توانید 80 میلیون آدم را بکشید. بخش بزرگی از این 80 میلیون ایرانی در اثر فروپاشی سرزمینی در ایران مهاجرت خواهند کرد و این مهاجرت تبعاتی دارد که الان باعث شده است غرب به‌رغم سر کار آمدن یک رژیم توتالیتر مذهبی و متعصب خطرناک به نام طالبان در افغانستان، شیر را باز بگذارد تا آنها نفسی بکشند که مجبور نباشد، اتباع افغانستان را در این موج گسترده به عنوان مهاجر بپذیرد که تبعات آن به مراتب بیشتر است. یا اجازه می‌دهند اسد در سوریه نفس بکشد چون توانایی جذب این همه مهاجر از این کشور را ندارند. اینها همه اتفاقاتی است که در دنیا افتاده و در آینده نیز خواهد افتاد. خلاصه اینکه جهان‌گرمایی در واقع خطری است که به شکل عجیبی دارد عدالت را رعایت می‌کند و کاری ندارد که شما در کدام بخش از کره زمین با چه GDP دارید زندگی می‌کنید. جهان‌گرمایی کاری ندارد بخشی از کره زمین تعهدش را درست انجام می‌دهد یا نمی‌دهد. یا همه کارشان را درست انجام می‌دهند یا نه، بلکه یا همه رستگار می‌شویم یا همه در این قایق غرق خواهیم شد.

‌ به درستی اشاره کردید که تغییر اقلیم و تبعات آن برای همه دنیا یکسان است و در تخریب زیست جهانی به عدالت دارد کار می‌کند. از سویی رابطه متقابلی میان اقتصاد و روند مدیریت سرزمین وجود دارد. اگر بخواهید توصیه‌ای به اقتصاد ایران در روند رو به گسترش جهان‌گرمایی داشته باشید، چه خواهید گفت. اقتصاد ایران باید به چه سمت و سویی برود تا در شرایط افزایش گرما تاب‌آوری بیشتری داشته باشد و اثرات جانبی آن بر زیست انسانی کمتر باشد؟

سیاستگذاران ایران باید بدانند اگر اقتصاد دچار تحریم نبود و اگر خطر جهان‌گرمایی صنایع و کشاورزی و... را تهدید نمی‌کرد، اگر قرار بود تاب‌آورانه به حیات خود ادامه می‌داد باید سراغ شکلی از اقتصاد می‌رفت که آب‌محور نباشد. ما از چند هزار سال گذشته به‌طور مداوم با تهدید خشکسالی روبه‌رو بوده‌ایم و در آینده نیز چنین شرایطی ادامه خواهد داشت چرا که جبر جغرافیایی ما را در چنین عرضی قرار داده است. بنابراین طراحی اقتصادی که وابستگی شدید به منابع آب و خاک دارد، یعنی طراحی مرگ‌زودرس برای سرزمین و برای چنین اقتصادی. ما باید به سراغ شناسایی و بالفعل کردن مزیت‌های بالقوه سرزمین برویم. این مزیت‌ها در زمینه استحصال انرژی‌های خورشیدی و بادی و زمین‌گرمایی و انرژی جزر و مدی است. ما چند هزار کیلومتر ساحل با انرژی عظیم جزر و مد داریم که هنوز نتوانسته‌ایم از این ظرفیت انرژی تولید کنیم. ما مناطق ارزشمندی داریم که می‌تواند از نظر زمین‌گرمایی فوق‌العاده پول‌ساز باشد اما هنوز نتوانسته‌ایم از این ظرفیت استفاده کنیم. ما نفت و گاز داریم و استحصال این مواد به ظاهر ارزان‌تر است و اقتصاد بر پایه تولید آنها استوار شده است در حالی که با روندهای رو به گسترش آلایندگی و تخریب سرزمین و در نتیجه تغییر اقلیم ناشی از استفاده از سوخت‌های فسیلی باید به سمت تولید انرژی از مواد پاک از جمله انرژی خورشیدی برویم. از سویی اقتصاد ما باید به سمت تقویت زیرساخت‌های گردشگری برود. ایران چه از نظر ظرفیت طبیعی و چه ظرفیت باستانی و تاریخی از جمله بهترین کشورها برای رونق گردشگری است. ایران در زمینه توریسم فرهنگی و پزشکی از سرآمدترین کشورهای دنیاست. اینها مزیت واقعی اقتصاد ایران است. کاری که در شهرک سلامت اصفهان انجام شده است، می‌تواند سالانه 5 /3 میلیارد دلار پول برای اصفهان به ارمغان بیاورد که چندده برابر بیشتر از تولیدات کشاورزی، دام و طیور و شیلات اصفهان است. این الگو می‌تواند به همه جای ایران تعمیم داده شود، چون ایران نیروی انسانی تحصیل‌کرده زیاد و سرانه دانشجو و استاد قابل توجهی در سراسر کشور دارد. اینها همه به شرطی است که بتوانیم امنیت را برقرار کنیم و با همسایگان خود دوستی کنیم و کدورت‌های سیاسی را کنار بگذاریم و هنر گفت‌وگو را ارج بگذاریم و بتوانیم به صورت تاب‌آورانه به حیات خود ادامه دهیم.

‌ دولت‌های بزرگ و قدرت‌های جهانی و اقتصادهای خیلی پیشرفته عمدتاً در شکل‌گیری روندهای جهان‌گرمایی مقصر دانسته می‌شوند. دولت‌های کوچک‌تر و اقتصادهای درجه دوم و سوم چه نقشی دارند؟ به نظر نمی‌رسد لزوماً در شکل‌گیری چنین وضعیتی کم‌تاثیر باشند؟

دولت‌های بزرگ به خاطر ثروت‌های بیشتر و صنایع پیشرفته‌تری که دارند در شکل‌گیری چنین وضعیتی موثر هستند و سهم بیشتری دارند. هر که بامش بیش برفش بیشتر! اما در کل باید یادمان باشد، در میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای به وسیله کارخانه‌های سیمان در جهان بیش از چندین کشور آلاینده در این شرایط نقش دارند. اگر ما کارخانه‌های سیمان را به عنوان یک کشور در نظر بگیریم، کارخانه‌های سیمان رتبه سوم آلاینده جهان را به خود اختصاص می‌دهد. بعد از چین و ایالات‌متحده آمریکا، کارخانه‌های سیمان سومین عامل تولیدکننده آلاینده دی‌اکسیدکربن در جهان است. سیمان اکنون به صورت عمده در کشورهای جهان سوم تولید می‌شود. از طرفی شرکت‌های نفتی نقش مهمی در آلایندگی جهان دارند. شرکت ملی نفت ایران اکنون ششمین شرکت تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای است. بالاتر از بی‌پی در بریتانیا قرار گرفته است. ایران جزو هفت کشور اول تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای است در صورتی که یک درصد جمعیت و مساحت دنیا را دارد و اقتصاد ایران جزو اقتصادهای بزرگ جهان نیست. اینها همه نشان‌دهنده وضعیت بد کشورها غیر از کشورهای بزرگ و اقتصادهای بزرگ است. عربستان سعودی وضعیتی بدتر از ایران دارد در حالی که کمتر از نیم درصد جمعیت جهان را دارد. اما رتبه تولید گازهای گلخانه‌ای عربستان در جهان رتبه سوم است. شرکت نفتی آرامکو از شرکت ملی نفت ایران رتبه بالاتری دارد. ما نمی‌توانیم فقط چند کشور بزرگ را مقصر بروز تنش‌های آب‌وهوایی و گرمایش جهانی و تغییر اقلیم بدانیم. ما نمی‌توانیم به این دلبسته باشیم که اگر کشورهای بزرگ مهار شوند همه مشکلات آب و هوایی و محیط‌زیستی که حیات در کره زمین را با تهدید روبه‌رو کرده درست می‌شود. همان‌طور که اشاره کردیم همه اهالی یک قایق هستیم و باید سهم خود را مسوولانه ایفا کنیم و از بهانه‌هایی که سبب می‌شود کشورهایی مثل ایران، عربستان، لیبی، سوریه، افغانستان و... وظایف خود را انجام ندهند، چشم‌پوشی کنیم و همه را شهروندان یک پایه در قایق بدانیم و شبیه تایتانیک عمل نکنیم و بتوانیم مشکل را حل کنیم که من چشم‌انداز زیاد امیدبخشی را برای آینده نمی‌بینم و پیش‌بینی من این است که جهان نمی‌تواند این مدیریت را انجام دهد و میانگین دما به شدت افزایش پیدا می‌کند و بخش قابل توجهی از جمعیت انسان‌ها و حیوانات و گیاهان از دست می‌رود و دلیل اینکه گروهی از نخبگان و ثروتمندان دنبال پیدا کردن جای دیگری برای سکونت و ساختن یک کشتی نوح جدید هستند این است که تقریباً از نجات زمین ناامید شده‌اند و مطمئن نیستند بتوانند دی‌ان‌ای انسان را در کره زمین حفظ کنند.

‌ گرمای هوا سبب شده مردم در این ایام بیشتر به بستر رودخانه‌ها بروند. در یک هفته گذشته سیلی را در استان فارس شاهد بودیم که بیش از 20 هموطن را که در بستر رودخانه بودند کشت. سیل در گذر زمان همیشه در این مناطق جاری می‌شده و مسیل‌ها و بسترهای رودخانه همیشه مسیری برای عبور چنین سیل‌هایی بوده‌اند. چرا به‌رغم همه مشکلاتی که در مدیریت منابع آب داریم هنوز یاد نگرفته‌ایم که از سیل به عنوان یک نعمت برای بهبود کیفیت آبخوان‌ها و رفع مشکل آب‌های زیرزمینی و سیراب شدن تالاب‌ها و... استفاده کنیم و مردم دائم قربانی می‌شوند؟

نکته درستی است که اشاره کردید. ما اگر قوانینی را که در کشورمان وجود دارد -یکی از این قوانین در برنامه چهارم توسعه وزارت نیرو را موظف کرده بود، حریم سیلابی رودخانه‌ها را تعیین کند- اجرا می‌کردیم و بهانه نمی‌آوردیم که بودجه نداریم و این حریم تعیین نشده و بیش از 60 درصد حریم رودخانه‌ها و مسیل‌ها تعیین نشده است، خسارت‌ها خیلی کم می‌شد. جالب است که وزارت نیرو می‌گوید ما بودجه نداریم در صورتی که بودجه یک سد این وزارتخانه چند هزار میلیارد تومان است. واقعیت این است که بخشی از این خسارات به خاطر تجاوز به حریم رودخانه‌هاست. ساخت‌وسازهای غیرقانونی در بستر رودخانه‌ها انجام گرفته است و این رودخانه‌ها در مواقع سیلابی نمی‌توانند پذیرای این حجم از آب باشند و خسارت‌های جدی به بار می‌آورند. بخش دیگر سامانه دیده‌بانی و پایش و هشدار به‌موقع است که به جز چند شبکه اجتماعی هیچ کسی خبر جدی نداشته که قرار است سیل اتفاق بیفتد. از سوی دیگر قهر مردم با رسانه‌های داخلی سبب شده است که بسیاری منابع داخلی و سازمان هواشناسی را تعقیب نکنند و متوجه چنین هشدارهایی نشوند. اینقدر مردم درگیر خبر دروغ و راست از طریق برخی رسانه‌ها از جمله صداوسیما هستند که مردم ممکن است خیلی اخبار را باور نکنند. اما خبر خوب این است که این سیل‌ها برای طبیعت ایران مرهم هستند. همین سیل رودخانه رودبال در استهبان ده‌ها میلی‌متر مکعب آب را به سمت تالاب بختگان که تالابی راهبردی برای کشور است رهسپار کرد که سبب آبگیری تالاب و ایجاد رطوبت و در نتیجه افزایش پوشش گیاهی و کاهش تولید گرد و غبار در این منطقه می‌شود. ما با توجه به پهنه‌های آبی بزرگی که در پایاب همه رودخانه‌های خشک کشور داریم نباید از مهار سیلاب نگرانی داشته باشیم. فقط کافی است مردم در مسیر رودخانه‌ها نباشند. طبیعت کمک می‌کند سیل‌ها بیایند و بختگان، تشت، کمجان، ارژن، پریشان، کافتر، گاوخونی، جازموریان و جلگه خوزستان را بشورند و ببرند و دوباره تاب‌آوری را برگردانند. اما چیزی که نگران‌کننده است این است که این آب‌ها دارد هدر می‌رود و وارد کویرهای مرکزی یا مثلاً خلیج‌فارس، دریای عمان یا دریای خزر می‌شود. به هیچ عنوان این سیلاب‌ها به هدر نمی‌رود بلکه سبب پالایش آب و خاک و سیراب شدن آبخوان‌ها خواهد شد و سبب تاب‌آوری بیشتر سرزمین خواهند شد. 

دراین پرونده بخوانید ...