برهم خوردن مهندسی طبیعت
اثرات تخریب سرزمین و خسارات سیل از زبان حسین آخانی
حسین آخانی همیشه میگوید سیل خوب است. او تاکید دارد سیل یک واقعیت طبیعی است. ما اکنون گرفتار اثرات تغییر اقلیم هستیم و طبیعی است که سیلها شدت گرفتهاند و خسارت ایجاد میکنند. با این حال حسین آخانی استاد دانشگاه و زیستشناس معتقد است؛ سیل تلاش طبیعت برای ایجاد تعادل میان خودش و عوامل دگرگونکنندهاش است. با این حال باید دلایل دخالتها و تخریب سرزمین را نیز شناسایی کرد چراکه وقتی اقتصادی مثل ایران بر پایه مصرف منابع حیاتی و طبیعی آن است باید منتظر واکنش طبیعت باشد.
♦♦♦
شما در مقالهای نوشتید «من سیل را خیلی دوست دارم!» آن زمان البته مشکلات اقلیمی و آبوهوایی نیز بود اما اخیراً سازمان جنگلها گزارشی از وقوع سیل در 80 سال گذشته ایران منتشر کرده که نزدیک به 8500 سیل رخداده را روایت میکند و حدود نیمی از این حوادث سیل مربوط به 20 سال اخیر است. با وجود این حجم از وقوع سیل آیا هنوز معتقد هستید سیل اتفاق خوبی است؟
من هنوز هم سیل را دوست دارم و معتقدم سیل خوب است. حتی در شرایط فعلی که ما بهشدت محیط طبیعی ایران را تغییر دادهایم. ما اکنون گرفتار اثرات تغییر اقلیم هستیم و طبیعی است که سیلها شدت گرفتهاند و خسارت ایجاد میکنند. با این حال معتقدم سیل تلاش طبیعت برای ایجاد تعادل میان خودش و عوامل دگرگونکنندهاش است. میتوان گفت سیل خروش طبیعت است. سیل میخواهد بگوید بیش از حد در محیط طبیعت دخالت و محیط رودخانهها را تخریب کردهاید. حالا که این دخالتها اتفاق افتاده سیل میگوید، طبیعت با این روش میخواهد خودش را نشان دهد. سیل دارد اعلام وجود میکند. بنابراین این خروش سیل نوعی واکنش نسبت به دستکاری طبیعت است. جمله زیبایی را حدود 19 سال پیش در آلمان در دفتر معاون باغ گیاهشناسی برلین خواندم که نوشته بود؛ «علف هرز اعتراض طبیعت به دخالت غیرمسوولانه زارع در سرزمین است». وقتی علف هرز در خاک رشد میکند، علف هرز تقصیری ندارد. این ما هستیم که زمین را شخم زدیم و رویش گیاه را محدود کردیم. بنابراین علف هرز اعتراض میکند. با کمک از آن ادبیات باید گفت سیل هم نوعی اعتراض است.
ادامهدار بودن این سیلها خسارت زیادی به سرزمین وارد میکند و میتواند تبعات اقتصادی و اجتماعی زیادی داشته باشد. چطور باید از بروز خسارت بیشتر جلوگیری کرد؟
من به عنوان یک زیستشناس اساساً قصدم این نیست که بگویم سیل باید بیشتر اتفاق بیفتد. ولی طبیعی است وقتی تعداد سیلها زیاد میشود ما با مشکلات بیشتری روبهرو هستیم. بنابراین ما با فرسایش خاک مواجه خواهیم بود و اساساً مواجه هستیم. هیچکسی نمیتواند از اثرات مخرب سیل خوشحال باشد و فعالیتهای بازدارنده را مختل کند. ولی وقتی ما میبینیم کسانی که دارند در سرزمین دخالت میکنند و بافت طبیعت را برهم میزنند و به کسی هم گوش نمیدهند، نهایتاً باید انتظار خیلی اتفاقات دردناکتر از سیل را داشته باشیم. یکی از این اتفاقات سیل است. از عواملی که طبیعت را تخریب میکند میتوان به آتشسوزی جنگلها و مراتع اشاره کرد، گسترش بیماریها خود از عوامل دخالت در اصل طبیعت است. همین کرونا که ما با آن درگیر هستیم و این همه در طول این دو سال جان انسانها را گرفته و خسارت وارد کرده، محصول دخالت در چرخه زیست حیوانات و طبیعت از سوی بشر است. افزایش گرمایش کره زمین یا تغییر اقلیم محصول همین دخالتهاست و این کاملاً طبیعی است و اقلیم دارد تلاش میکند نشان دهد چه اتفاقی افتاده است. کره زمین دارد به ما میگوید حالا که شما چنین تخریبی بر پیکره من وارد کردید من هم زندگی شما را تهدید میکنم. وقتی تعادل کره زمین با دخالتهای انسانی به هم بخورد طبیعی است که حیات در کره زمین نیز بههم خواهد خورد و افزایش سیلابها در برخی از مناطق زمین یعنی برهم خوردن تعادل زمین و این هشداری است برای اصلاح روندهای مدیریتی و دخالتهای بیشتر بشر در مدیریت سرزمین. بنابراین ما باید بپذیریم خطا کردهایم چراکه وقوع هر سیل سیگنال و اشارهای است به اینکه اگر سریعتر اقدام نکنیم و نجنبیم خیلی دیر خواهد شد و پیام اجلاس مقابله با تغییرات اقلیمی نیز همین است.
باید قبول کنیم وقوع سیل تنها در ایران رخ نمیدهد بلکه یک عارضه طبیعی در جهان است اما علاوه بر شدت گرفتن تغییر اقلیم و البته سوءمدیریت در سرزمین با تجاوز قانونی به حریم رودخانهها و سدسازیها و... در ایران، چه عوامل دیگری توانسته چنین شدت و تعداد وقوع سیلابهای پرخسارت در کشور را در این چند دهه افزایش دهد؟
ما یکسری واقعیتهای زمینشناختی داریم که این واقعیتها این است که رودخانه محل عبور آب است. همیشه همینطور بوده است. اصولاً هیچ رودخانهای مستقیم راه خودش را طی نمیکند بلکه پرپیچوخم و کجومعوج هستند. یک جاهایی دیوارههای بزرگی دارند، جاهایی نه و موارد دیگر... این رودخانهها بر اساس مولفههای مختلف در طبیعت در طول چندین هزار سال شکل گرفتهاند. هر ذرهای از رودخانه محاسبات طبیعی خود را دارد. اینطور اصلاح کنم هر سمتی از رودخانه یک مهندسی حسابشده، ظریف و دقیق دارد. این مهندسی نشاندهنده ترکیبی از جنس سنگ، دورههای سیلابی، گیاهانی که رشده کرده و میکنند و... همه این عوامل دست به دست هم میدهد تا رودخانه شکل بگیرد. ما وقتی این رودخانه را که در زمان بسیار طولانی شکل گرفته، تغییر میدهیم و در روند طبیعی آن دخالت میکنیم، واکنش نشان میدهد. بزرگترین دخالتی که ما و همه کشورهای دنیا در بستر رودخانهها ایجاد کردیم، کنترل جریان آب بوده است. ساخت سد برای کنترل جریان آب ایجاد شد. خود این سدها عمدتاً منشأ سیل هستند. اگرچه سدسازها بهانه میآورند که ما میخواهیم سیلاب را کنترل کنیم، اما عملاً آنها جلوی عامل اصلی را که باعث حفظ ساختار رودخانه میشود -که همان جریان آب است- میگیرند. سیل در واقع جریان تند آب است که به خودی خود چیز بدی نیست. سیلابها در واقع جریان شستوشوی نمک در خاک هستند. چون دشتهای شور در ایران با رسوب سیلابها شیرین میشوند و سرزمین از این طریق خود را بهسازی میکند اما سدها مانع این وضعیت طبیعی میشوند و در جای دیگری وقتی سیل رخ میدهد به خاطر نبود آب و خشکیدگی سیلاب تند خاک را میشوید و فرسایش خاک خود را نشان میدهد. به هر روی وقتی ممانعت از ورود آب به رودخانه شکل میگیرد لایروبی طبیعی نیز رخ نمیدهد. وقتی لایروبی طبیعی اتفاق نمیافتد عمق رودخانه کم میشود و بعد وقتی آب کمی وارد میشود، برداشت شن و ماسه میکنیم، جاده میسازیم، حتی ساختوساز در حریم رودخانه انجام میدهیم و... بنابراین وقتی بارش سریع و رگباری با شرایط اقلیمی جدید رخ میدهد سیلابها خسارتبار میشوند. ما اکنون در ایران هیچ رودخانه سالمی نداریم که از دستبرد ما در امان مانده باشد. به اشکال مختلف به حریم رودخانهها تجاوز شده است. وقتی این اتفاقات مکرر رخ میدهد یعنی مهندسی طبیعی سرزمین بههم خورده است. طبیعی است که با یک باران اندک سیل شکل میگیرد و خسارتبار میشود.
با توجه به تجریه دانشگاهی و کار میدانی و عملی شما، اقلیم و طبیعت شکننده ایران تعیینکننده یکسری رخدادها و پدیدههای طبیعی گاه خسارتبار مثل سیل است یا دخالتهای انسانی و توسعه ناپایدار عامل اصلی این اتفاقات است؟
اقلیم ایران ترکیبی از اقلیم ایرانی تورانی است که یکی از مهمترین ویژگیهای این اقلیم بالا بودن اندکس قارهای یا High continental index است. این اندکس قارهای در حقیقت تفاوت دمای فصول مختلف سال و همچنین تفاوت میزان بارندگیهای ما در سالهای مختلف بسیار شدید است. این یعنی آبوهوای ایران یک آبوهوای قابل پیشبینی نیست یا به عبارت بهتر آبوهوای ایران نوسانات بسیار شدیدی دارد. ما اکنون در حال تجربه وضعیت متنوع و متفاوت اقلیمی و آبوهوایی در ایران هستیم. پارسال در چنین موقعی هوای کشور و شهرهای مختلف با امسال فرق داشت. اکنون هوا سرد است ولی پاییز سال پیش هوا گرم بود. شما نمیتوانید نظم مشخصی را برای چنین کشور و سرزمینی تعیین کنید. بنابراین تغییرات فصلی و تغییرات آبوهوایی بسیار بسیار شدید است. در جایی که این همه ناپایداری طبیعی وجود دارد، محاسبه یا تعیین مولفههای تاثیرگذار در اتفاقات معادله چندمجهولی است. بنابراین راحت نیست. ما با این وضعیت آشنا هستیم. آقای زهری جمله خیلی قشنگی دارد و میگوید ایران کشور آستانههاست. ما کشور حداقلها و حداکثرها هستیم و این وضعیت در ایران خیلی شدید است. در چنین جایی مدیریت نمیتواند بر مبنای نگرشهای غیرتخصصی باشد. بنابراین باید در ایران مدیریت بر پایه مولفههای متعدد باشد. مدیریتی که سدسازی را در ایران در اولویت قرار میدهد، همه مولفههای جغرافیایی و اقلیمی را لحاظ نکرده است. یا آن کسی که جادهسازی در طبیعت را در دستور دارد، همه ابعاد این سرزمین را ندیده و نمیشناسد. از دید این مهندس مهم این است که شیب و پیچ و خم جاده طوری باشد که تصادف کم باشد یا مثلاً صرفهجویی اقتصادی داشته باشد! مهندس جاده این را نمیبیند که دارد به رودخانه و حریم آب و جنگل تجاوز میکند. این بزرگترین مشکل در روند مدیریت توسعه در ایران است. به نظر میرسد وقتی کسانی دارند چنین دستکاریهایی در طبیعت میکنند دانش این کار را ندارند. از سویی سیستم نیز به این فرد اجبار نمیکند که باید مختصات طبیعت و وضعیت اقلیم و شرایط جغرافیایی ایران را لحاظ کند. بنابراین آن نگرش فقط به مسائل مهندسی و اقتصادی فکر میکند. غافل از اینکه لطمه چنین نگرشی به اقتصاد و سرمایه طبیعت بسیار بسیار بیشتر از رقمی است که با لحاظ کردن پایداری در مدیریت محاسبات به خاطر حفظ طبیعت باید پرداخت شود. ما در کشور یک ویژگی داریم و میخواهیم خیلی زود و خیلی زیاد تولید داشته باشیم و بسازیم. این ویژگی جامعه ماست و دولتهای ما بیشتر مایل بودهاند زیاد تولید کنند و برای این ساختن نیز خیلی کم پول خرج کنند. اینکه فساد زیادی در این پروژهها ممکن است رخ دهد بحث دیگری است. نتیجه اینکه ما خیلی چیزها را نمیبینیم و ویژگی خاص اقلیمی ما که مولفههای آن قابل پیشبینی نیست وقتی با رفتارهای خیلی سطحی ما در دخالت در طبیعت ضرب میشود، فاجعه رخ میدهد.
با گزارشی که سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری از وقوع سیل بهخصوص در 20 سال اخیر داده این نگرانی بهوجود آمده که آستانه درهمشکستگی طبیعت ایران دارد کم و کمتر میشود. برای کاهش اثرات مخرب سیل چه اقداماتی باید انجام شود؟
من معتقدم عمده مشکلاتی که ما در ایران داریم و سبب میشود که مثلاً سیل رخ دهد، ناشی از دو مشکل بسیار جدی است. یکی از دلایل اینکه چرا سیلها به طور مشخص افزایش پیدا کردهاند، به تخریب پوشش گیاهی مربوط است. چون پوشش گیاهی، جنگلی و مرتعی در ایران تخریب شده است. با تغییر کاربری اراضی هر جایی را توانستیم شخم زدیم و ساختوساز کردیم و پایداری زمین را از بین بردیم. در ایران هر جایی توانستهایم جاده ساختهایم. این باعث از بین رفتن پایداری زمین شده است. این اتفاقات خیلی شدید بوده است. از سویی در ایران نظام هیدرولوژیک از بین رفته است. مثل این است که ما بدن و پیکر انسانی را داریم که هم پرخوری میکند، هم رژیم غذایی بدی دارد و هم اینکه کلسترول خونش بالاست و رگهایش یکییکی میگیرد. از نظر ژنتیکی نیز مشکل دارد. ایران سرزمینی است که چنین مشکلاتی دارد. ما ذاتاً مستعد مشکلات طبیعی هستیم. خب وقتی چنین مشکلاتی برای طبیعت بیمار ایران وجود دارد چرا دست از سرش برنمیدارند. این بدن دیگر توانایی ندارد که از خودش دفاع کند. به نظر میرسد مولفههای تنظیمکننده دیگر عمل نمیکند. بنابراین سرزمین دچار فروپاشی میشود. ما باید چه کنیم؟ واقعیت این است که نه وزارت نیرو، نه وزارت کشاورزی که عوامل تاثیرگذار بر مساله آب در ایران هستند، هیچکدام فهم درستی از اکولوژی ایران ندارند. وزارت نیرو همه انرژی خود را گذاشته تا تولید انرژی را در کشور زیاد کند و وزارت کشاورزی نیز بر تولید کشاورزی تاکید دارد. ما فقط مدیریت عرضه را در نظر داریم. ما فقط داریم تولید میکنیم. برق، گاز، کشاورزی و... بیشتر تولید کنیم. این سیاستی است که ایجاد کردهایم و دارد سرزمین را از بین میبرد. گزارشی را از معاون پژوهشی سابق وزارت بهداشت میخواندم؛ خیلی جالب است. گفته بود 90 درصد مردم ایران دچار مشکل چاقی هستند و این رقم بسیار تکاندهندهای است. ما مرتب داریم اعتراض میکنیم که مردم ما زیر خط فقر هستند، تورم دارد زندگی مردم را نابود میکند، مردم بیچاره شدهاند و نان شب ندارند و... ولی چگونه است در کشوری که 60 درصد آنها زیر خط فقر هستند شکمهای این مردم فربه است؟ ممکن است بعضی بگویند فقر باعث چاقی میشود ولی همه مردم که شکمشان با مواد غذایی بیکیفیت گنده نمیشود! من معتقدم مردم ایران فقیر نیستند و برخلاف ادعاهایی که مطرح میشود، مردم ایران زیر خط فقر نیستند و به راحتی همه چیز در اختیارشان قرار میگیرد. 30 درصد محصولات کشاورزی ما دارد هدر میرود! ما اینقدر مواد غذایی فراوان داریم که مردم ما به سگ و گربه غذای انسان میدهند. هیچ کشوری به اندازه مردم ما در جهان به سگ و گربه غذا نمیدهند و ضیافت برای حیوانات تشکیل نمیدهند. چون غذا زیاد داریم. این یک واقعیت است. ندیدن این واقعیات به جای اشتباه رفتن است. انواع و اقسام مواد غذایی برای گربهها پخش میکنند. من هر روز شاهد این فاجعه هستم. چون من منتقد این رفتارها هستم در این زمینه تحقیق میکنم و شاهد این موضوعها هستم. من شاهد هستم که وانتوانت گوشت برای سگها میبرند. پس کجا مردم ایران گرسنه هستند و مواد غذایی ندارند. ممکن است برخی بگویند اینها درصد کم و کوچکی از مردم ایران هستند. این حرف را قبول ندارم. به دلیل اینکه من هم بخشی از این جامعه هستم و در جوامع روستایی و شهری تحقیق کردهام. من قبول دارم درصدی از جامعه مشکلات جدی دارند و وضعیت بدی دارند اما واقعیت این است که سیاستهای ما در نیمقرن اخیر این بوده که ما مرتب شکم مردم را سیر کنیم و بعد هم این سیر کردن شکم نیز با استفاده بیرویه از منابع طبیعی صورت گرفته است. آب مصرف شده و امروز تمام شده است. زمین مصرف شده و محصول کشاورزی با زور کود شیمیایی تولید شده و مصرف شده است. ما با این روشها داریم با سرزمین خودمان برخورد میکنیم. در کنار آن داریم سلامت شهروندان کشور را نیز از بین میبریم. سیاست ما در همه زمینهها بر مصرف مسرفانه منابع حیاتی بوده است. در حوزه انرژی نیز چنین سیاستی داشتیم. در ایران به حد بیمارگونهای انرژی مصرف میشود. مصرف بنزین در ایران وحشتناک است. چون مردم را عادت دادهایم که دو قدم پیاده نروند. مصادیق از این دست بسیار زیاد است که همه آنها بر گرده منابع طبیعی ایران سوار بوده است. طبیعی است با وضعیتی که مدیریت سرزمین در ایران دارد، سیل و هر رخداد طبیعی دیگری خسارتبار است و میتواند همه داروندار سرزمین را از بین ببرد. این مدیریت که مرتب باعث شده که در اختیار قرار دهد، نمیتواند تا ابد ادامه پیدا کند و بالاخره یک جایی آسیبهای آن به جامعه و امنیت کشور وارد خواهد شد. در آینده نهچندان نزدیک ما با مشکلات بسیار جدی مواجه خواهیم شد.