لرزش رفتاری
چرا ایرانیان در زمان رخداد زلزله رفتارهای غیرایمن دارند؟
جواد حیدریان: اینکه ایران کشوری بلاخیز است، حرف تازهای نیست. از آغاز پیدایش ایران تا امروز زمین زیر پای ما دائم لرزیده است. پدر علم زلزلهشناسی ایران میگوید؛ اساساً روزی نیست که ما زلزلهای در ایران ثبت نکنیم. یعنی ما دائم روی ویبره هستیم اما گاهی بزرگای این لرزشها از عددی فراتر میرود و همگان لرزش را احساس میکنیم و مبنای نقد رفتارهای غیراصولی ما در برابر حادثه از اینجا آغاز میشود. زلزله 1 /5ریشتری دماوند البته از بزرگای کافی برخوردار بود تا بار دیگر رفتار هراسانگیز پایتختنشینان را به چالش بکشد. مردم هراسان به خیابانها ریختند و حتی صفهای طولانی در برابر پمپبنزینها شکل گرفت. ریشه این رفتار در چیست؟ آیا فرار از خانه یک رفتار غریزی و حسابشده است؟ آیا رفتار کنترلنشده و البته تمریننشده ما در هجوم به خیابان خود به اندازه یا حتی بیشتر از یک زلزله پنجریشتری خطرناک نیست؟ برای ریشهیابی این رخدادها نیازمند نوعی رفتارشناسی اجتماعی هستیم. با این حال باید ابتدا به این پرسش اساسی پاسخ داد که چرا مردم کشوری که بهطور دائم در معرض وقوع زلزله هستند، آمادگی روانی و فیزیکی برای مقابله با رخداد و پس از رخداد ندارند؟ چه نهادهایی باید در این زمینه پاسخگو باشند؟ رهگیری این نقص آموزشی و فرهنگی در نحوه مواجهه مردم با حادثهای به سهمگینی زلزله در لحظه وقوع و احتمالاً پس از وقوع، ما را به سمت این ابهام نیز راهنمایی میکند که آیا ما در سازههای ایمن زندگی میکنیم؟ خانههای ما در تهران و مناطق پیرامون که بر روی گسلهای خطرناک ساخته شدهاند، در برابر زلزله موعود هفتریشتری که گویی وقوعش هم احتمال بسیار زیادی دارد، ایمن هستند؟ پاسخ به این پرسش نیازمند تامل چندانی نیست. میتوان گفت بسیاری از سازهها در ایران که تقریباً تمامی سرزمین در خطر وقوع زلزله است، تابآوری لازم در برابر زلزلههای بزرگ را ندارند. با این همه اما مردم در تهران که بیتردید از نظر دسترسی به امکانات آموزشی از دیگر ایرانیان امکانهای بیشتری دارند، رفتارهای هیجانی و فکر نشده زیادی از خود نشان میدهند. بسیاری هجوم به صفهای پمپبنزین بعد از وقوع زلزله را با تماشای صحنه تصادف یا ایستادن در صفهای تماشای اعدام و شلاق مقایسه میکنند. از نظر اقتصاد رفتاری به نظر میرسد ایرانیان با وجود همه مصائبی که در سرزمین احتمال وقوع دارد، رفتاری آموزشدیده و تجربهشده ندارند و به جای پناه گرفتن در موقعیت ایمن و حفاظت از جان خود در فکر راههای فرار غیرایمن هستند یا اساساً وقوع زلزله را که میتواند تمامی یک شهر را در هم بریزد جدی نگرفته و گاه انکار میکنند. بیگمان باید برای رفع این نقیصه فرهنگی، سراغ نهادهای متولی در امر آموزش از خردسالی رفت و اینکه سامانه مدیریت بحران به معنای واقعی در ایران در پیشگیری از خسارت رخداد وجود ندارد و باید این نقص برای احتمالات آینده برطرف شود.