فقدان رفتار تمرینشده
ریشه رفتارهای هیجانی مردم بعد از وقوع زلزله چیست؟
بحرانها در ایران از جمله زلزله و دیگر رخدادهای طبیعی برای مردم هنوز بهصورت مساله در نیامده است. برای مردم اینکه زلزله مهم است یا نیست، مساله نیست. اینکه در لحظه وقوع زلزله چه رفتاری باید از خود نشان دهند، تبیین نشده است. طبیعی است که مقدار زیادی از این واکنش به نوع رفتار اکتسابی مردم مربوط است، یعنی مردم باید از این اتفاقات که رخ میدهد و از این زلزلههای پیدرپی در ایران که هر سال یک جا را با خاک یکسان میکند، درسهایی بگیرند و بر اساس آن درسها و تجربیات رفتارهای تمرینشده و منطقی از خود نشان دهند اما ما میبینیم با تکرار حادثههای مشابه آن همه تجربه و رخداد به کناری گذاشته میشود و با اولین لرزش مردم رفتارهای هیجانی و غیراصولی از خود نشان میدهند.
مطالعه همین رفتارهای هیجانی مردم در تهران و ریختن به خیابان و تشکیل صفهای طولانی پمپبنزین نشان میدهد اگر آن حادثه بزرگ موعود رخ دهد و زلزلهای نزدیک به هفتریشتر تهران را بلرزاند، نمیتوان توقع داشت مردم بتوانند رفتاری منطقی و به دور از هیجان داشته باشند. واقعیت این است که علاوه بر اینکه از نظر رفتاری مردم بهخوبی آموزش ندیدهاند، در ساخت و سازها نیز آنچه شرط عقلانیت و مصونیت در برابر خطر زلزله است مراعات نمیشود.
چرا موضوع مهم زلزله در کشوری که بهطور پیوسته و در تمامی ابعادش در معرض خطر زلزله است، بهصورت یک مساله حیاتی در نیامده است؟ طبیعی است وقتی چنین رخداد مهمی جدی گرفته نشده است، تنها بهصورت فصلی و مقطعی و با یک لرزش خفیف در رسانهها مطرح میشود و بعد هم تمام میشود و هیچ تاثیری بر مردم و سازندگان ساختمانها و پلها و سازهها نمیگذارد. به همین دلیل رفتار مردم اغلب پیشگیرانه نیست و آنطور که مردم با زلزله رفتار میکنند، تنها مربوط به لحظه وقوع حادثه است و بعد از آن همه چیز به فراموشی سپرده میشود. اگر شرایط اقتصادی مردم طوری نباشد که بتوانند در ساخت و خرید مسکن، اهمیت زلزله را نیز لحاظ کنند، در رفتار آنها این موضوع نمود پیدا میکند.
طبیعی است مردمی که توان خرید باکیفیت نداشته باشند، مسکنی میخرند که ارزانتر باشد و دیگر تابآوری در برابر زلزله را در اولویت نمیگذارند و شاید این نااطمینانی در آن لحظات حساس وقوع زلزله منجر به واکنشهای غیرمنطقی میشود که گویی خیابان از خانه امنتر است و سر از خیابان درمیآورند یا قصد فرار از خانه ناایمن خود را دارند. همین مساله اقتصادی برای بسیاری از مردم سبب میشود، اولویت مساله ایمنی دربرابر زلزله حذف شود. هر ساختمانی ساخته میشود به دلیل نیازی که در جامعه با توان اقتصادی پایین وجود دارد، نمای ظاهری ساختمان و دکوراسیون خیلی مهمتر از فوندانسیون و بنا و استحکام و تابآوری میشود.
بنابراین رفتار مردم بعد از زلزله شبیه به همین ساختوساز و نبود ضرورتها درباره زلزله و فقدان این مساله خواهد بود. رفتار مردم بعد از زلزله بهصورت یک رفتار تمرینشده اجتماعی نیست. حتی در آموزشها نیز آموزش عمومی به مردم از دانشآموزان تا بزرگسالان در مدارس تا دانشگاهها و رسانههای عمومی، به عنوان آموزشی فرعی و کماهمیت تلقی میشود. هرگز آموزشی محوری و بر پایه ضرورتهای مواجهه با زلزله به عنوان یک واقعیت خطرناک و قطعی در جغرافیای ایران وجود نداشته است.
در مورد اینکه آیا نهادهای متولی برای آموزش و مقابله با وقوع و حوادث بعد از وقوع زلزله و پیشگیری از خسارات زلزله، آمادگی دارند یا اساساً وجود دارند باید گفت سازمان مدیریت بحران کشور زیر نظر وزارت کشور، بسیاری از وظایف سازمانهایی را که باید در مورد زلزله مسوولیتی داشته باشند، داراست. وظیفه این سازمان وظیفهای پیشگیرانه است.
از آموزش و اطلاعرسانی و سازماندهی فعالیتها برای پیشگیری از آسیب به مردم باید با هماهنگی و هدایت این سازمان صورت بگیرد. اما سازمان مدیریت بحران موجود عمدتاً یک کار ستادی را بعد از اتفاق انجام میدهد. یعنی این سازمان منتظر میماند اگر اتفاقی افتاد، بعد یکسری هماهنگیهایی برای نیروهای امدادی و بهداشتی و... انجام میدهد که مثلاً نیروها کی و چگونه خود را به محل حادثه برسانند. مثلاً چه نیروهایی رفتهاند چه نیروهایی نرفتهاند؛ اورژانس حضور پیدا کرده است یا خیر و... این موارد اساساً کمکی به پیشگیری از بحران نمیکند و هر ساختار ساده و بیبرنامهای هم میتواند این اتفاقات بعد از حادثه را مدیریت کند. عمده این برنامهها هم البته از نظم چندانی برخوردار نیست. متاسفانه در مساله زلزله آن نگاه حاکمیتی پیشگیرانه اساساً وجود ندارد.
از جمله سازمانهای تخصصی که در حوزه زلزله وجود دارند، میتوان به سازمان پژوهشی بینالمللی زلزله اشاره کرد که زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری فعالیت میکند. کاری که این سازمان انجام میدهد عمدتاً با محدودیت وزارت علوم مواجه است. اگر سیاست وزارت علوم یا معاونت علمی توسعه فناوری باشد و کار روی مسائل بنیادین زلزله اولویت نداشته باشد، در پژوهشگاه زلزله کار بنیادین بر روی پیشبینی زلزله به کنار گذاشته میشود.
توجیه هم این است که باید کارهایی را انجام دهیم که در وزارتخانه و در معاونت علمی بتوان بهوسیله آن پروژههای بیشتری را آورد و اسپانسرهای بیشتری را جذب کرد! بنابراین کار بنیادین اسپانسر و حامی مالی نمیآورد و بخش خصوصی برای کارهای بنیادین سرمایهگذاری نمیکند یا اولویتی برای آنها ندارد که این مساله البته باید به بحث گذاشته شود. پرداختن به موضوعات کلان و ملی مانند پژوهش پیشبینی زلزله، نیاز به دقت و توجه حاکمیتی دارد و باید نگرشی خاص بر آن حاکم باشد چرا که در نهایت باید پاسخ مناسبی برای مردم داشته باشد.
یک نگرش عمیق و جاری در روان جامعه را نباید از نظر دور داشت؛ چه بسا نوعی نگاه تقدیرگرا وجود داشته باشد که اگر قرار است اتفاقی بیفتد، میافتد و ما نقشی در مدیریت آن نداریم. ما بهعنوان انسان کار خاصی نمیتوانیم انجام دهیم و اگر بلایی هم سر ما بیاید حتماً ریشه در رفتار ما دارد و برای اصلاح این روند باید در رفتار خودمان دنبال آن بگردیم! مثلاً اگر زلزلهای رخ داده به عنوان مجازات و کفاره گناهان در نظر گرفته میشود و دیگر کاری به پژوهشها و اقدامات پیشگیرانه ندارند. این نگاه اسطورهای به مسائلی مثل زلزله نیازمند بازنگری است.
بهطورکلی این نوع اتفاقات نیازمند بررسی دلایل رخداد است اما نگاه غیرعلمگرا ما را از واقعیت دور میکند. وقتی اتفاقات بد در یک جامعهای مکرر رخ میدهد، نگاه تقدیرگرا تقویت میشود. این باور به وجود میآید که ما کاری بکنیم یا نکنیم بالاخره این اتفاقات میافتد و اگر لازم باشد زلزله میآید یا کرونا میآید و همه ما را میکشد، بنابراین چه دلیلی دارد ما برویم و کاری انجام دهیم! این نگاه به هیچ وجه نگاه مفیدی در مساله مدیریت بحران نیست.
بارها این احتمال مطرح شده است که احتمال وقوع یک زلزله هفت ریشتری در تهران وجود دارد و با وجود وقوع زلزلههای پنج ریشتری در دو سه سال اخیر باز هم باید تاکید کرد باید منتظر یک زلزله مهیب و بزرگ در تهران بود. از قضا معتقدیم این زلزلههای متوسط پنج ریشتری که اتفاق افتاده است، همه نشاندهنده فعالیت گسلهاست و بهنوعی چراغهای خطر و هشداری است که پرچم قرمز را بلند کردهاند و هشدار میدهند اگر این بار پنج ریشتر آمد، بار بعدی ممکن است زلزلهای با بزرگای هفت ریشتر به وقوع بپیوندد و این پیشبینی به لحاظ علمی قابل توضیح است.