سوسیس و مقررات در یک قاب
نقش دست مداخلهگر دولت در جوجهکُشی کجاست؟
ضربالمثلی انگلیسی هست که نقل به مضمون میگوید طرز تهیه دو چیز را بهتر است ندانید وگرنه از گلویتان پایین نخواهد رفت یکی سوسیس و دیگری قوانین و مقررات.
ضربالمثلی انگلیسی هست که نقل به مضمون میگوید طرز تهیه دو چیز را بهتر است ندانید وگرنه از گلویتان پایین نخواهد رفت یکی سوسیس و دیگری قوانین و مقررات.
موضوع جوجهکُشی دردناک بود. شاید اولینباری بود که مردمان کشوری همه مصداقهای این ضربالمثل را در یک قاب به چشم میدیدند. در آن روز هیچکدام از گلوی مردم ایران پایین نرفت.
شبهروشنفکرنماهای وطنی مطابق معمول سرمایهداری و نئولیبرالیسم را محکوم کردند. توضیحشان این است که سرمایهدار برای بالا نگه داشتن قیمت دست به معدوم کردن کالا میزند. دو اشکال در این ادعا هست. اول اینکه قیمت تمام محصولات خوراکی در تمام کشورهای سرمایهداری، در عصر معاصر با شیبی تند ارزان شده است. در همین دوره تنوع و کیفیت مواد خوراکی نیز رشدی تصاعدی داشته است. مضافاً جمعیت نیز چندبرابر شده است. پس هرچه تقاضا افزایش یافته، عرضه هم بیشتر شده و تنوع و کیفیت هم بالا رفته است و قیمت هم بالا باقی نمانده بلکه همهچیز ارزان شده است. تا اینجا راجع به فکت صحبت میکنیم. میتوانید آمار را از هر سازمان جهانی معتبری دریافت و مطالعه کنید. معجزه اقتصاد آزاد این بوده که اسباب مشارکت داوطلبانه مردمان همه دنیا را فارغ از مذهب و رنگ و نژاد در کنار یکدیگر فراهم آورده است. شاید بهترین توصیف از این نظام را لئونارد رئید، نویسنده و اقتصاددان آمریکایی، در «اینجانب مداد و شجره خانوادگیام» ارائه کرده است که میتوانید ترجمه آن را در وبسایت بورژوا مطالعه کنید. بعدها میلتون فریدمن هم بر اساس مقاله رئید ویدئویی ساخت که پیچیدگی و در عین حال نظم خودجوش همکاری میان هزاران نفر برای ساختن یک مداد را شرح میداد. پس این ادعا که سرمایهداران قیمتها را بالا نگه میدارند دروغی بیش نیست. قیمتها در همه دنیا در حال کاهش است. فقط در چند کشور دنیا قیمتها روند صعودی دارند و قدرت خرید مردمان عادی در چند دهه گذشته کاهش پیدا کرده و تصادفاً در تمام این کشورها دولت همهکاره اقتصاد است. این ما را میرساند به اشکال دوم.
اشکال دوم این است که جوجهکُشی در یک اقتصاد برنامهریزیشده متمرکز و در نتیجه مداخله دولت اتفاق افتاده است و قیمت مصرفکننده فرآوردههای این صنعت اصولاً تابع عرضه و تقاضا در بازار نیست بلکه محصول دستورات نهادهای دولتی است. این دیوانسالار ایرانی است که تصمیم میگیرد منابع مفت ارزی، به کدام حوزه اختصاص یافته و در نتیجه کدام صنعت برنده و کدام صنعت بازنده باشد، کدام صنایع زنده بمانند، صاحبان کدام صنایع پولی کلان به جیب بزنند و کدام صنایع ورشکسته شده یا به امان خدا رها شوند. این سازوکار در چندین لایه پیاده و در نیمقرن گذشته همواره بر وسعت آن افزوده شده است. در مدل ایرانی، صنایع به تشکیلات صنفی و سپس ادارات مربوطه محلی و استانی و نهایتاً وزارتخانه مربوطه در سطحی کشوری وابستهاند. همه تصمیمات یک تولیدکننده تابع مجوزها و صلاحدید و برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت این تشکیلات بیانتهای حکومتی است. برای جلوگیری از سوءتعبیر لازم است توضیح دهم که حکومتی در اینجا به معنی مجموعه نهادها و سازمانهایی است که بر هر صنعت حکمرانی کرده و بهصورت مستقیم داخل دولت یا در تشکیلات صنفی و بهصورت غیرمستقیم زیر نظر دولت قرار دارند. کثرت دیوانسالارانی که بر هر صنعتی اعمال سلیقه میکنند از شماره خارج است. در ایران، برخلاف دنیای سرمایهداری اینطور نیست که هرکسی هرچقدر دلش خواست جوجه یا هر چیزی تولید و سپس محصول را با هرکسی که خواست مبادله کند. حساب و کتاب دارد. در فقره صنعت جوجهکشی، از تخصیص ارز و تامین نهادهها گرفته تا برنامهریزی تولید تا قیمتگذاری محصول عمده تا قیمت مصرفکننده، از مجوز واردات تا ممنوعیت یا اجازه صادرات، تمام مراحل توسط دستگاههای مختلف دولتی برنامهریزی و به قول خودشان مدیریت میشود.
البته که هیچکدام از مسوولان مطابق معمول مسوولیتی بر عهده نگرفتند و جملگی طلبکارند و خود را مامور پیدا کردن مقصر میدانند و با صدور دستورات ویژه خواستار پیگیری موضوع شدند. این هم از عجایب مدیریت دولتی در ایران است که گویا خود سیاستمداران و دیوانسالاران تلویحاً پذیرفتهاند که دستورات عادی در زمان معمول به جایی نخواهد رسید. از اینرو تا جایی که امکان دارد از دستورات ویژه آنهم در اسرع وقت استفاده میکنند. به گزارش عضو هیاترئیسه مجلس، مسوولان وزارت صنعت و وزارت جهاد کشاورزی بانک مرکزی را مقصر دانستهاند که ارز مورد نیاز را برای نهادههای کشاورزی لازم تخصیص نداده است. این در حالی است که در سال گذشته بیش از دو میلیارد دلار فقط برای واردات ذرت ارز اختصاص یافته است. این ما را دوباره میرساند به تعقیب در آن کوچه پرپیچ و خمی که میلیاردها دلار به آن وارد شده و معلوم نیست اکنون میهمان کدام خانه است. جستوجوها کماکان ادامه دارد و بهقول فرنگیها تا معلوم شدن نتیجه بهتر است نفس خود را حبس نکنید.
و اما تنظیم بازار که مقاله و بلکه مثنوی خودش را میطلبد. این اولینباری نیست که محصولی در کشور نابود میشود. برعکس، یکی از معدود کشورهای دنیا هستیم که در آن محصولات حتی در صورت وجود تقاضا در بازار و تنها با هدف بالا نگه داشتن قیمت، با اسم رمز تنظیم بازار، با پول مالیاتدهنده نابود میشود. فراموش نمیکنیم که مسوولان جهاد کشاورزی چند سال پیش در یکی از استانها با نیت خیرِ «تنظیم بازار» 1700 تن سیبزمینی را نابود کردند. دو سه سال طول کشید تا رئیس انجمن سیبزمینی در مصاحبهای مژده دهد که با تدابیر انجامشده احتمال نابود کردن سیبزمینی در آن سال بسیار کم خواهد بود. گزارشها از شخم زدن زمین با محصول، اعم از هندوانه و خیار و ... در کشور بسیار است. کدام سرمایهداری؟
در دنیای سرمایهداری محصولی عمداً نابود نمیشود، چراکه امکانات مدرن اجازه میدهد محصولات به بازارهای دوردست ارسال شوند. پس اگر تقاضای محلی کاهش یابد محصول صادر میشود. و تقاضا عموماً فزاینده است. مگر در شرایط استثنایی که تقاضا به دلایل خارقالعادهای به ناگهان کاهش چشمگیر پیدا کند، آن هم در صنایعی که امکان نگهداری محصول وجود نداشته باشد. در آن صورت تولیدکننده از جیب خودش زیان کرده و مجبور میشود محصول را دور بریزد. در همین فقره کرونا، تولیدکنندگانی بودند که محصولشان فروش نرفته بود. بسیاری از ایشان مقدار زیادی از محصول را به رایگان در محلی قرار دادند تا هرکسی که نیاز دارد مراجعه کرده و هرچقدر که میتواند برای استفاده بردارد. این از جهان سرمایهداری. البته مواردی بودند که با مداخله دولت اجازه عرضه رایگان آنها وجود نداشت. مثلاً تولیدکنندگان شیر قانوناً اجازه نداشتند شیر غیرپاستوریزه را که استانداردهای ضروری را ندارد حتی به رایگان در اختیار مردم بگذارند. پس مجبور شدند شیرها را دور بریزند. توجه داشته باشید که در اینجا هم تولیدکننده از جیب خودش ضرر کرد.
دوباره تاکید میکنم که در سرمایهداری چیزی بهعنوان نابود کردن محصول با هدف بالا بردن یا بالا نگه داشتن قیمت نداریم. چون عرضه انحصاری نیست و اگر شما محصولتان را نابود کنید، رندی از بازاری دوردست فرصت را مغتنم شمرده و محصولش را در بازار شما عرضه خواهد کرد و سهم بازار شما را نیز به دست خواهد آورد. فقط در اقتصادهای دولتی که در آن انحصارهای دولتی برپا شده و ورود به بازار مستلزم دریافت مجوز و اخذ اعتبار و یارانه و حمایت و... است نابود کردن محصول برای بالا نگه داشتن قیمت معنی پیدا میکند.
اما راهحل چیست؟ پاسخ ساده است. همان کاری که همه دنیای مدرن انجام میدهد. این کلاف درهمتنیدهای که در آن دولت همهکاره است اما اگر اتفاقی بیفتد هیچکس مسوولش نیست منحصر به ایران و دو سه کشور مشابه است. حقیقتاً پافشاری بر ادامه این رویه عاقلانه نیست. لازم است که یکبار برای همیشه دولت دست از دخالت برداشته و اجازه دهد که بازار راه خودش را پیدا کند. اصرار بر تولید محصولاتی که در آن مزیت نسبی نداریم با اختصاص میلیاردها دلار ارز ارزان و به بهانه حمایت مسیری اشتباه است. شاید فردا دیگر این میلیاردها دلار در اختیار دولت نباشد، اگر از امروز به بازار اجازه ندهیم که مطابق مزایای محلی موضع بگیرد، فردا برای مواجهه با این حقایق خیلی دیر خواهد بود.