عقلانیت پورتفوی
محمدمهدی امینی از بهترین فرمول سرمایهگذاری میگوید
بهطور اصولی فرمول یکتایی برای سرمایهگذاری و کسب سود از بازارها وجود ندارد؛ ولی ایجاد یک پورتفوی و سبدی از داراییهای مختلف امنترین راه برای معاملهگران تازهوارد است. محمدمهدی امینی اعتقاد دارد، افراد باید بهجای اینکه به دنبال رویای بهدست آوردن سودهای حداکثری باشند، در درجه اول سعی کنند ریسک ضرر خود را پایین بیاورند و توان به دست آوردن یک سود معقول با ریسک مناسب را بالا ببرند. یکی از مهمترین روشهایی که در این زمینه، میتواند یاریگر افراد باشد، تشکیل یک پورتفوی سرمایهگذاری است.
بهطور اصولی فرمول یکتایی برای سرمایهگذاری و کسب سود از بازارها وجود ندارد؛ ولی ایجاد یک پورتفوی و سبدی از داراییهای مختلف امنترین راه برای معاملهگران تازهوارد است. محمدمهدی امینی اعتقاد دارد، افراد باید بهجای اینکه به دنبال رویای بهدست آوردن سودهای حداکثری باشند، در درجه اول سعی کنند ریسک ضرر خود را پایین بیاورند و توان به دست آوردن یک سود معقول با ریسک مناسب را بالا ببرند. یکی از مهمترین روشهایی که در این زمینه، میتواند یاریگر افراد باشد، تشکیل یک پورتفوی سرمایهگذاری است. در کنار این، این تحلیلگر ارشد بازار سرمایه به افرادی که در روزهای هیجانی اخیر قصد ورود به بازار سهام دارند، توصیه میکند که بهجای اینکه شخصاً اقدام به معامله کنند، از نهادهای واسطه چون شرکتهای سبدگردان یا صندوقهای سرمایهگذاری استفاده کنند.
♦♦♦
در شرایط کنونی که کشور با شیوع ویروس کرونا مواجه است، وضعیت بازارهای داخلی را به چه صورت میتوان ترسیم کرد؟
مهمترین اثری که شیوع ویروس کرونا بر بازارهای جهانی گذاشت، کاهش و تضعیف سمت تقاضا بود و این مساله بهخصوص در بازار نفت بیشتر خود را نشان داد که قیمت با ریزش شدیدی مواجه شد. سایر بازارهای کالایی نیز از این ضعف تقاضا آسیب دیدند. بازار داخلی نیز تا حدی با این ضعف تقاضا مواجه است، ولی فارغ از گسترش ویروس کرونا بیشتر توجهات در ماههای اخیر بهسوی بازار سهام بوده است.
البته بازار سهام در دو سال گذشته نیز مورد اقبال معاملهگران و سرمایهگذاران بوده است، ولی میزان نوسانات و حجم معاملات به شکل انفجاری در سال 98 و البته ابتدای سال 99 بالا رفته و همین جذابیت و توجه بهسوی بازار سهام را بیشتر کرده است. بهعنوان مثال، در سال 98 شاخص کل بورس نزدیک به 190 درصد رشد کرد و در سال 97 نیز بازدهی آن قریب به 90 درصد بود. با این حال، در فروردین ماه همین سال 99 بهتنهایی شاخص کل بورس 35 درصد افزایش پیدا کرده است و ارزش معاملاتی دو روز کاری در فروردینماه، معادل کل ارزش معاملات سال 92 بود. چنین مسائلی نشان از رونق بسیار زیاد بورس دارد و بیانگر آن است که حجم نقدینگی بسیار زیادی وارد این بازار شده است.
اقتصاد ایران هماکنون با یکسری مشکلات بنیادی مواجه است؛ تورم بالا، رشد پایین و نقدینگی که همچنان میتازد. در چنین اقتصادی، آیا ورود به بازار سهام، ریسک زیادی ندارد؟ آیا اصولاً بر اساس این موارد میتوان به افراد پیشنهاد مشخصی در مورد نوع سرمایهگذاری داد؟ به زبان ساده، آیا به مخاطبان میتوان گفت وارد کدام بازارها شوند و از کدام بازارها دوری بجویند؟
به نظر من بهتر است سوال را به گونه دیگری مطرح کنیم و بهطور ساده بپرسیم، اگر یک فرد الان مبلغی پول داشته باشد، بهتر است آن را به چه صورتی سرمایهگذاری کند؟
درست است؛ اتفاقاً این سوال جنبه کاربردی بیشتری نیز دارد؛ به نظر شما یک فرد عادی چگونه میتواند اقدام به سرمایهگذاری در بازارها کند؟
ببینید فرمول یکسانی برای همه افراد وجود ندارد که چگونه نقدینگی خود را وارد بازارهای سرمایهگذاری کنند، ولی میتوان با بررسی برخی سوالات و پاسخ به آنها به فرد پیشنهاد کرد که چگونه سرمایهگذاری انجام دهد.
بهطور مشخص این سوالها چه هستند و چه مواردی را دربر میگیرند؟
چهار سوال مهم از افرادی که قصد دارند وارد بازارهای سرمایهگذاری شوند باید پرسیده شود و بر اساس پاسخ آنها، پیشنهادهای سرمایهگذاری را پیش روی آنها قرار داد.
اولین سوال این است که برای سرمایهگذاری چه مقدار ریسک را میخواهید قبول کنید؟ سوال دوم این است که متناسب با این ریسک چه مقدار بازدهی را مدنظر دارید که به دست آورید؟ سوال سوم این است که آیا میخواهید این سرمایهگذاری تنها یک پوشش تورمی برای شما ایجاد کند که ارزش داراییهایتان حفظ شود یا اینکه یک جریان نقدی درآمدی مثلاً ماهانه از طریق آن میخواهید داشته باشید؟ ممکن است فردی مقداری پول داشته باشد و بخواهد از طریق آن امرار معاش هم بکند.
سوال چهارم این است که نقدشوندگی این دارایی چقدر برای شما اهمیت دارد؟ مهم است که هر فرد به تمامی این پرسشها پاسخ دهد؛ باید بدانیم پاسخ به هر کدام از این سوالها، مسیر جداگانهای را پیش روی ما برای سرمایهگذاری قرار میدهد. بهعنوان مثال، اگر فردی بگوید من هیچ ریسکی را نمیخواهم بپذیرم، ما ترجیح میدهیم بیشتر او را به سوی اوراق با درآمد داراییهای ثابت هدایت کنیم. اگر فردی بگوید من ریسکپذیری بالایی دارم و کاهش ارزش دارایی، اختلال چندانی در اقتصاد خانوار من ایجاد نمیکند، به او میگوییم سهام یا بهعنوان مثال حوزه پرریسک ارزرمزها میتوانند حوزههای جذابی تلقی شوند. به عبارت سادهتر میتوان گفت طیفی از سرمایهگذاریها را میتوان بر اساس شرایط فردی هر شخصی تعریف کرد.
آیا ویژگیهای این داراییها نیز با یکدیگر تفاوت معناداری دارد که در نوع سرمایهگذاری تغییری ایجاد کند؟
همانطور که گفتم داراییهایی که در بازار وجود دارند و در دسترس هم هستند، ویژگیهای متفاوتی دارند. به عنوان مثال، کسی که اقدام به خرید سکه طلا میکند، بهسرعت میتواند از قابلیت نقدشوندگی آن استفاده کند، ولی دارایی مانند مسکن دارای نقدشوندگی بسیار پایینی است. اینجا مساله تعیینکننده در نوع سرمایهگذاری آن است که مساله نقدشوندگی چقدر برای سرمایهگذار اهمیت داشته باشد. برخی دیگر از بخشهای سرمایهگذاری هستند که ریسکپذیری پایینی دارند و قابل اطمینان هستند، ولی مساله این است که لزوماً حفاظ مناسبی در برابر تورم نیستند، مانند اوراق با درآمد ثابت.
تغییر نوسانات این داراییها نیز شبیه به یکدیگر نیست؛ همه میدانیم، حتی یک دارایی هم همیشه افزایشی نیست. مثلاً سکه بهطورکلی در پنج سال گذشته روند مثبتی داشته است، ولی در همین بازه زمانی، سالهای 93 و 94 را داریم که عمدتاً روند این فلز گرانبها منفی بوده است. بر اساس این صحبتها میتوان گفت که وضعیت بازارها بسیار سیال است و هر بازاری جنبه خاص خود را دارد. از سوی دیگر یک بازار زیانده میتواند یکباره صعودی شود و بازار دیگری میتواند از دوران صعودی به روند کاهشی برود.
در چنین شرایط متغیری به نظر شما بهترین شیوه برای سرمایهگذاری به چه صورت است؟
اصولاً یک فرد باید یک سبد از داراییهای متنوع درست کند. در شرایط متعارف وقتی داراییهای مختلفی را در سبد سرمایهگذاری قرار میدهیم، توازنی بین ریسک و بازدهی منطقی به وجود میآید. البته در یک پورتفوی و سبد سرمایهگذاری نیز همچنان شرایط و خواست فردی در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال، اگر شخصی ریسکپذیری بالایی داشته باشد، سهمی که در سبد او به داراییهای با ریسک بالا تخصیص داده میشود، بیشتر خواهد بود. داشتن یک سبد از داراییهای مختلف به فرد کمک میکند که درصورتیکه در یک بازار دچار ضرر شد، شانس به دست آوردن سود از بازار دیگر را داشته باشد. این موضوع موجب میشود که افراد ریسک و بازدهی معقولی را در مدیریت دارایی خود ایجاد کنند.
در واقع توصیه میکنید که افراد از طریق پخش کردن سرمایه خود به دنبال یک بازدهی معقول باشند، گرچه مسلماً بعضی از بازارها نسبت به دیگر بخشها، ممکن است بازدهیهای بسیار بالایی را کسب کنند؟
ببینید وقتی وضعیت پنج بازار مهم در یک بازه پنجساله و بین سالهای 93 تا 98 را بررسی میکنیم، میبینیم که برخی بازارها سود بیشتری را برای افراد به ارمغان آوردهاند؛ بااینحال، اگر افراد سرمایه خود را در میان پنج بازار نیز تقسیم میکردند، سود معقول و منطقی را به دست میآوردند و ریسک کمتری هم کرده بودند. فرض کنید در ابتدای سال 93 صد واحد از پول خود را در بانک قرار میدادید. این 100 واحد در پایان سال پنجم با نرخ بهره 20 درصد به حدود 250 واحد میرسید. بررسیها نشان میدهد در دوره مشابه 100 واحد سرمایهگذاری در بازار مسکن، به حدود 340 واحد در سال 98 میرسید. شاخص ارز در همین بازه زمانی از 100 واحد به 450 واحد رسید و سکه از 100 به 650 واحد دست یافت. بیشترین سود نیز در این بازه زمانی مربوط به شاخص کل بورس بود که از 100 واحد به 810 واحد رسیده است.
با وجود این، این به معنای آن نیست که اکنون سرمایه خود را در بورس قرار دهیم، چون قبلاً سود زیادی داده است. اگر کسی میخواهد سرمایهگذاری امنتری داشته باشد، باید ترکیبی از این داراییهای متفاوت را در سبد خود داشته باشد. ما به افراد توصیه نمیکنیم که تمام سرمایه خود را از بانک خارج کنند یا اینکه تمام پول خود را وارد بورس کنند. بازار سهام در شرایط کنونی ریسکهای خاص خود را دارد و نمیتوان بر اساس روند گذشته، به فرد اطمینان داد که همان سود را به دست خواهد آورد. بااین حال فرد میتواند بخشی از سرمایه خود را وارد بهابازار و از امکان افزایشی ماندن آن با ریسکسنجی مناسب استفاده کند. البته چنین صحبتهایی مسلماً برای افراد عادی است و کسانی که روند تکنیکی و بنیادی بازار را میشناسند، افرادی که اطلاعاتی ریز و کارشناسی دارند، ممکن است ترجیح دهند سرمایه خود را حتی محدود به یک بازار یا سهمهای محدودی کنند.
با این حال، برای عموم مردم تاکتیک مناسبی نیست که همه دارایی خود را وارد بازار سهام کنند؛ ترکیبی از این داراییها، متناسب با ریسکی که میپذیریم، شیوه مناسب برای ورود به بازارهاست.
شما میگویید افراد عادی بهتر است که تمام نقدینگی خود را تنها وارد یک بازار نکنند و سبدی از داراییهای متفاوت را مدنظر داشته باشند. با این حال، میدانیم که عموم مردم در شرایط کنونی تمایل بیشتری برای ورود به بازار سهام دارند؛ به نظر شما چه ریسکهایی در راه ورود به این بازار وجود دارد؟
هنوز نیمه اردیبهشتماه تمام نشده و شاخص کل بورس حدود 70 درصد رشد کرده و همانطور که گفتم حجم معاملات فقط در دو روز کاری سال 99، معادل کل معاملات سال 92 بوده است. درست است که این یک فرصت هست که متولیان میتوانند از آن برای هدایت نقدینگی استفاده کنند، ولی برای افرادی که بهواسطه موج افزایشی شاخص بورس میخواهند وارد این بازار شوند، احتیاط بسیار زیاد لازم است. چرا که جهش زیاد قبلی، میتواند یک اصلاح را پیش رو داشته باشد. نکته دیگری که درجه ریسک بازار را بالا میبرد، این است که برای بسیاری از شرکتها، رابطه منطقی که بین قیمت و سود سهم وجود داشت کمرنگتر شده و این اتفاق خوبی نیست. با این حال، اگر فردی با همین وضعیت بگوید به هر دلیل میخواهد وارد بازار سهام شود، توصیه ما این است که صندوقهای سرمایهگذاری را خریداری کند یا به شرکتهای سبدگردان مراجعه کند که دارایی او را مدیریت کنند.
به بیان سادهتر، به فردی که آشنایی زیادی با مختصات بازار سرمایه ندارد، توصیه نمیکنیم که بهخودیخود وارد بازار شود. شرایط بهگونهای است که افراد باید بسیار زیاد مراقب دارایی خود باشند. نکته دیگری که بازیگران تازهوارد به بورس باید مد نظر قرار دهند این است که فردی که در یک یا دو سال گذشته در بازار سهام حضور داشته است، حتی اگر شاخص کل دچار کاهش شود و تغییر مسیر دهد، برای این عده تنها «زیان در سود» خواهد بود. در واقع آنها در هر صورت با سود از بازار خارج خواهند شد. این در حالی است که برای کسانی که بهتازگی وارد بازار سهام شدهاند، شرایط بهکلی تفاوت دارد و آنها ممکن است با کاهش حجم داراییهایی مواجه شوند که در ابتدا با آن به بورس وارد شده بودند.
در چنین شرایط حساسی به افرادی که میخواهند بهتازگی وارد بازار سهام شوند، توصیه میکنیم که مطلقاً وارد خرید تکسهم نشوند و مستقیماً هم سهم خریداری نکنند و از خدمات صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای سبدگردان استفاده کنند. در شرایط کنونی دغدغهای که وجود دارد این است که افرادی که وارد بورس میشوند، به الفبای این بازار آشنایی ندارند و این بسیار نگرانکننده است.
چرا ورود این افراد به بورس نگرانکننده است؟ خصوصاً آنکه دولت مردم را تشویق به حضور در بورس میکند؟
ببینید تشویق مردم به حضور در بورس بهخودیخود چیز بدی نیست؛ ولی مساله این است که مطالعات نشان میدهد بیشتر تلاطمات در بازار سهام ناشی از انجام معاملات برخط توسط افراد حقیقی است. در شرایط کنونی حدود 70 درصد معاملات در بازار بورس ما به صورت معاملات برخط است و توسط افرادی صورت میگیرد که کد بورسی دریافت کردهاند و بهصورت آنلاین معامله میکنند. مطالعات هم نشان داده است که جاهایی که بازار دچار نوسان میشود، بیشترین هیجان فروش از سمت همین معاملات برخط بوده است و اتفاقاً صندوقهای سرمایهگذاری سعی میکنند که فشار فروش را در شرایط هیجانی کاهش دهند. حضور مردم در بورس را میتوان به فال نیک گرفت ولی به شرطی که از مسیر درست صورت بگیرد و آن هم این است که آنها از طریق نهادهای واسطهای وارد بازار شوند و نه بهطور مستقیم. اجازه بدهید یک مثال بزنم؛ فرض کنید الان میلیونها نفر تصمیم بگیرند وارد بورس شوند و به هر دلیلی و از روی بدبیاری، شاخص کل بورس به یکباره منفی شود. در چنین وضعیتی ما میلیونها نفر را از بازار سهام دور کردهایم. این مساله را هم باید در نظر گرفت، کسی که مستقیم وارد بازار سهام میشود، باید ریسکهای آن را هم بپذیرد. برداشت کلی من این است که افراد در جامعه ما هماکنون چنین آمادگی ندارند و همه انتظار دارند از بورس سودهای آنچنانی نصیبشان شود. بار دیگر تاکید میکنم، ما از حضور مردم در بورس استقبال میکنیم ولی واقعیت این است که بهتر است این حضور از طریق نهادهای واسطهای باشد. نکته دیگری که مایلم به آن اشاره کنم این است که هماکنون ابزارهای مالی در بورس بسیار متنوع شده است و هر فردی با هر میزان ریسکی که تعیین میکند، میتواند از شرایط بازار انتفاع ببرد و همچنان ریسک ضرر خود را پایین بیاورد. بهعنوان مثال، اگر فردی نیمی از نقدینگی خود را در صندوقهای اوراق با درآمد ثابت قرار دهد و نصف دیگر آن را سهم بخرد، در صورت ریزش سهام، همچنان سود صندوقهای اوراق با درآمد ثابت را خواهد داشت.
در شرایط کنونی اگر شاخص کل بورس کاهشی شود، آیا احتمال خروج سرمایه به سوی سایر بازارها چون ارز و سکه یا مسکن و خودرو وجود خواهد داشت؟ بهطورکلی وضعیت بازار ارز و سناریوهای پیش روی آن را چطور تفسیر میکنید؟
ببینید درصورتیکه شاخص کل بورس کاهشی شود، طبیعی است که بخشی از سرمایهها به سایر بازارها روانه شوند. با این حال، به نظر میرسد برای بازارهایی چون مسکن و خودرو روند تغییر نرخ تورم از هر عامل دیگری تعیینکنندهتر است. در واقع، بازار خودرو و مسکن تابع شرایط تورمی کشور خواهند بود. کسری بودجه یکی از عواملی است که میتواند نرخ تورم را از طریق پایههای پولی و نقدینگی تحت تاثیر قرار دهد. در شرایط کنونی، حجم معاملات مسکن با اینکه بسیار کاهش پیدا کرده است، ولی همچنان شاهد افزایش قیمت در این بازار هستیم. در مورد خودرو نیز تقریباً وضعیتی مشابه با بازار مسکن وجود دارد. در مورد نرخ ارز البته یک بحث مفصل را میطلبد؛ به هر روی تغییر نرخ ارز در اقتصاد نقش بسیار تعیینکنندهای دارد و مقامات ارشد و متولیان مربوطه نیز حساسیت زیادی به این موضوع دارند که درست هم هست. در چند وقت اخیر در بازار سکه و ارز شاهد یک ثبات نسبی بودهایم که به نظر میرسد تداوم آن برای کنترل و تثبیت نرخ ارز دشواریهای زیادی را خواهد داشت. باید توجه داشت سرمایهگذاری در این حوزه با محدودیتهای متعدد از جمله محدودیتهای قانونی و مقرراتی مواجه است که البته در حوزه سکه بخشی از این محدودیتها وجود ندارد. با تمام این تفاسیر و به اجمال میتوان گفت با در نظر گرفتن کسری بودجه و آثار آن در چرخه مالی و در نهایت افزایش نقدینگی و بالا رفتن نرخ تورم، تغییر نرخ ارز میتواند تحت فشار قرار بگیرد.
با این حال، مساله مهم این است که در زمان این فشار واکنش سیاستگذار به چه صورت باشد. همانطور که میدانید اقتصاد مجموعهای از اجزای بههمپیوسته است و درصورتیکه یک جزء تحت تاثیر قرار بگیرد، حتماً سایر اجزا را از تغییرات خود متاثر خواهد کرد.