نظم نوین نفت
روایت منوچهر تکین از گذشته، حال و آینده بازار جهانی انرژی در تقابل غولهای نفتی
منوچهر تکین، کارشناس ارشد و مشاور حوزه نفت و گاز از لندن، از کارکرد بازار نفت و آنچه سالها بر آن رفته است، سخن گفت. وی از تجربیات خود در دورانی که در اوپک مشغول به فعالیت بود، بهره میگیرد تا تصویری واضحتر از آنچه در پیش روی دنیای نفت است، ارائه بدهد. تکین پیوسته به تاثیر سازوکار همیشگی بازار نفت اشاره میکند و همچنان که از ضرورت بهرهگیری از دیپلماسی نفتی صحبت میکند، کشورها را ملزم به پذیرش این واقعیت میداند که جهان پس از نفت گرچه نه در آینده نزدیک، اما در نهایت فرا خواهد رسید.
منوچهر تکین، کارشناس ارشد و مشاور حوزه نفت و گاز از لندن، از کارکرد بازار نفت و آنچه سالها بر آن رفته است، سخن گفت. وی از تجربیات خود در دورانی که در اوپک مشغول به فعالیت بود، بهره میگیرد تا تصویری واضحتر از آنچه در پیش روی دنیای نفت است، ارائه بدهد. تکین پیوسته به تاثیر سازوکار همیشگی بازار نفت اشاره میکند و همچنان که از ضرورت بهرهگیری از دیپلماسی نفتی صحبت میکند، کشورها را ملزم به پذیرش این واقعیت میداند که جهان پس از نفت گرچه نه در آینده نزدیک، اما در نهایت فرا خواهد رسید.
♦♦♦
پیش از این همواره تصور بر این بود که منابع نفت جهان پاسخگوی تقاضا برای این کالا نیست و در نتیجه قیمت نفت در بلندمدت روندی صعودی را طی خواهد کرد. از سوی دیگر سرمایهگذاری در صنعت نفت و در بخش بالادستی نیز روندی رو به رشد و تقویتشونده را طی میکرد. اما با توجه به شکلگیری نیروهای جدید در بازار نفت و بهویژه توسعه نفت مهر و موم در بخش عرضه و کاهش هزینههای تولید انرژیهای جایگزین و توامان تشدید فشارهای زیست محیطی بر شرکتها و دولتها برای کاهش سوختهای فسیلی، برخی معتقدند که پارادایم قدیمی کمبود در بازار نفت جای خود را به پارادایم فراوانی نفت داده است. آیا در بازار نفت نظم نوینی در حال شکلگیری است؟
بیشک تحولات جدیدی در اقتصاد جهان در حال شکلگیری است اما در باب ادامه نیازمندی به نفت باید در ابتدا بهمرور تاریخ نفت بپردازیم. پرواضح است که نفت یک انرژی تجدیدناپذیر است و الیالابد نخواهد بود و میزان آن متناهی است و کشورهای دارنده این منبع طبیعی نیز آگاه هستند که ذخایر نفتی روزی به پایان میرسد، گرچه این پروسهای طولانی خواهد بود. از طرف دیگر مبهم بودن زمان به اتمام رسیدن نفت بر پیچیدگی پیشبینیها درباره آینده نفت میافزاید. مولفههایی چون پیشرفت تکنولوژی، تغییرات میزان عرضه و تقاضا و همچنین رقابت نفت با سایر انرژیها چون برق و انرژی خورشیدی، سیاست دولتها در زمینه انرژی مانند اعمال مالیات بر مصرف سوختهای فسیلی و دادن یارانه برای انرژیهای دیگر، همگی بر زمان پایان دوران نفت اثرگذار خواهد بود.
در اواخر قرن 19 در آمریکا نفت پیدا شد و بهصورت تدریجی و در دهههای بعدی در مکانهای مختلف این کشور از طریق بخش خصوصی نفت اکتشاف و استخراج میشد و در همان ایام بارها با پایان یافتن تولید از یک میدان نفت، تصور میرفت که ذخایر نفت پایان یافته مخصوصاً که ادامه حفاریها در اطراف فقط به آب شور برخورد میکرد. ولی با ادامه عملیات اکتشافی و در کاوشهای بعدی دوباره به لایه نفتی برمیخوردند. این تجربههای منفی و مثبت بارها در آمریکا تکرار شد. با کم شدن نفت بهای آن بالا میرفت و سرمایهگذاران ثروتمند میشدند و با اکتشاف میدان جدید و زیادشدن تولید نفت قیمت آن پایین میآمد و سرمایهگذاران ورشکست میشدند. این تحولات که در کشورهای دیگر نیز در جریان بود درنهایت سبب انباشته شدن دانش و تجربه در صنعت نفت شد. در دهههای ۶۰ و 70 میلادی، این ایده که نفت به زودی به اتمام خواهد رسید از سوی بسیاری از دانشگاهیان و کارشناسان نفت به موضوع روز تبدیل شد. سیاستمداران نیز بر این باور بودند و شاه ایران نیز از باارزش بودن نفت و اهمیت صرفهجویی در آن سخن میگفت. اما قریب به یک دهه بعد تولید نفت بهشدت بالا رفت و تکنولوژی یکی از مهمترین عوامل آن بود. تکنولوژیای که در اواخر قرن ۱۹ قادر بود تنها تا صدمتری اعماق زمین در جستوجوی نفت باشد، امروز قادر است از عمق 10 کیلومتری زمین به استخراج نفت بپردازد. از سویی تا جنگ جهانی دوم، عملیات حفاری نفت تنها در خشکی امکانپذیر است اما پس از آن، بستر دریاها نیز مورد کاوش و حفاری قرار گرفت و عصر جدیدی از تولید فراوان نفت ظهور کرد. تکنولوژی همچنین امکان حفاری افقی در اعماق را برای این صنعت فراهم کرد که در نقاط مختلف جهان امروزه کاربرد فراوانی دارد. در نهایت در زمانهایی که تصور میشد نفت به پایان خود نزدیک است، با فراوانی تولید روبهرو میشدیم.
تجربه شخصی من بهعنوان فردی که در اوپک فعالیت داشته است، مهر تاییدی بر این تصور رایج در میان متخصصان و سیاستمداران بود که نفت بهزودی به پایان خواهد رسید. در سالهای 1980 و 1981 که در حال آمادهسازی خود برای کار در اوپک بودم، تمامی متون دانشگاهی و تخصصی در بازار نفت، مدعی بودند که با کاهش تولید نفت کشورهای غیراوپک و غیرخاورمیانه، ما بهزودی شاهد افزایش نقش و اهمیت نفت اوپک و خاورمیانه خواهیم بود. ولی این فرضیه در سالهای بعد و با ورود کشورهایی که پیش از آن نام آنان را نشنیده بودیم به بازار و اقتصاد نفت رد شد و اوپک بهتدریج شاهد ظهور رقبایی قدرتمند شد.
در آن سالها باور عدهای این بود که ورود سایر رقبا به این عرصه، توطئهای برای تضعیف کشورهای جهان سوم دارنده نفت است، ولی اوپک به ناچار واقعیت بازار را پذیرفت. در سال 1973 و وقوع جنگ اعراب و اسرائیل، نفت دودلاری به 11 دلار صعود کرد و پس از آن نیز با انقلاب ایران و جنگ ایران و عراق نفت به رقم بالای 30 دلار رسید. در نتیجه این افزایش قیمت و بنا به مکانیسم بازار، بسیاری از کشورها در پی تولید و عرضه این محصول برآمدند و با وجود قیمت صعودی نفت، عملیات اکتشاف، حفاری و استخراج در بسیاری از نقاط جهان مقرون بهصرفه شد و شرکتهای مختلف نیز قادر شدند ریسک استفاده از تکنولوژیهای مدرن را بپذیرند و تولید خود را افزایش دهند. بنابراین مجموعه ازدیاد قیمت نفت و پیشرفت تکنولوژی در دنیا، باعث شد کشورهایی که حتی نامشان به گوش نرسیده بود، در فهرست کشورهای تولیدکنندگان نفت قرار گیرند.
در این میان کشورهای عضو اوپک تصمیم گرفتند از سال 1980 تا ۱۹۸۵، که روزبهروز رقبای آنها بیشتر میشد، بهتدریج از تولید خود بکاهند تا از سقوط قیمت نفت جلوگیری کنند. با وجود این، این استراتژی عملی نبود و نمیتوانست استمرار پیدا کند. اوپک از سال ۱۹۸۰ شروع کرد از تولید 30 میلیون بشکهای خود بکاهد که تا سال 1985، تولید خود را 50 درصد کاهش داد و به 15 میلیون بشکه در روز رساند که فشار زیادی بر کشورهای عضو تحمیل میکرد. این تاریخ نمونه است از این واقعیت که اوپک دیگر تنها تولیدکننده عظیم نفت در جهان نبود و باید برای کنترل قیمت، فشار زیادی را به تولید خود وارد میکرد. همزمان وفور نفت در جهان سبب شد که کشورها مایل به خریداری نفت از کشورهایی باشند که با آنان مراودات اقتصادی گسترده داشتند و از نظر سیاسی به یکدیگر نزدیکتر بودند و اوپک به آخرین گزینه خرید برای بسیاری از کشورها تبدیل شد.
در این میان نقش نفت مهر و موم ایالات متحده چه میزان بود؟
نمونه آخر این تحولات مربوط به پانزده سال اخیر و ورود انبوه نفت مهر و موم ایالات متحده است. با وجود آنکه بیش از یک قرن و نیم است که نفت در آمریکا کشف شده است و صنایع در آن بهصورت خصوصی و آزاد کار میکنند اما در دو دهه اخیر با اوج گرفتن قیمت نفت از 20 دلار بعد از سالیان متمادی و تجربه نفت صددلاری و رکوردزنی 148دلاری آن در ماه ژوئیه 2008 اجازه داد که کمپانیها به اکتشاف بیشتر در اعماق زمین بپردازند و در نهایت گاز و سپس نفت از مهر و موم اویل (لایههای رسی) استخراج شد. به این ترتیب آمریکا که واردکننده گاز بود، تولید گازش بالا رفت و جالب آنکه این موفقیت فنی باعث شد بهای گاز در آمریکا سقوط کند و شرکتها متضرر شوند. کارکرد بازار آزاد در آمریکا به کمپانیهای کوچک اجازه میداد که تکنولوژیهای گوناگون را در عملیات نفتی آزمایش کنند و در نهایت از سال 2010 تا سال 2020 ایالات متحده تولید روزانه نفت خود را هشت میلیون بشکه بالا ببرد.
مزیت مهر و موم اویل آن است که برخلاف سکوهای نفتی در دریا که زمان زیادی برای استقرار خط تولید آن نیاز است، در زمان بسیار کوتاهتری وارد پروسه تولید میشود ولی از طرف دیگر عمر هر چاه برای استخراج نفت مهر و موم کوتاه است و برای ادامه باید در کنارش چاه دیگری حفاری شود. در نتیجه شرکتهای تولیدکننده مهر و موم اویل میتوانند در صورت بالا رفتن قیمت نفت، عملیات حفاری را آغاز و در صورت پایین آمدن نفت بهسرعت عملیات را متوقف کنند. این نیز نمونهای از سازوکار مدرن در دنیای نفت است و در پنج سال اخیر اوپک بار دیگر تلاش کرد که برای کنترل بازار و قیمت نفت، راهحلی همچون سالهای 1980 تا 1985 اتخاذ کند و در عکسالعمل به بالا رفتن تولید نفت کشورهای غیراوپک، تولید خود را به صورت چشمگیر کاهش دهد. پس از مدتی اوپک به این نتیجه رسید که این استراتژی فرجامی ندارد. بهای نفت در ژوئن 2014 به بشکهای 115 دلار رسید اما کشورهای عضو اوپک دیگر حاضر نبودند که برای دفاع از این قیمت، باز هم از تولید خود بکاهند چرا که سایر تولیدکنندگان غیراوپک تولید خود را بالا نگه داشته و با هزینه اوپک نفت خود را بالای صد دلار به فروش میرساندند.
در اواخر سال 2014 وزرای نفت روسیه، عربستان و ونزوئلا جلسهای برگزار کردند که روسیه هم تولید نفتش را کاهش دهد ولی وزیر انرژی آن کشور (آقای نوواک که هنوز هم این مسوولیت را بر عهده دارد) موافقت نکرد و بنابراین قیمت نفت در سالهای 2015 و 2016 روند نزولی به خود گرفت و نفت بالای صد دلاری به قیمت 30 دلار خریدوفروش شد. این بحران بار دیگر کشورهای تولیدکننده نفت اوپک و غیراوپک را گرد یکدیگر جمع کرد و قریب به سه سال این همکاری ادامه یافت. همه این تحولات در حقیقت، واقعیات بازار نفت است و باید آنان را سنجید و بیشک سیاستمدارانی چون بیژن زنگنه و مقامات وزارت نفت ایران نیز بنا به تجربیات خود از این واقعیات آگاه هستند. از سوی دیگر وزرای نفت که به این واقعیات بازار واقف هستند به سختی میتوانند دستگاه سیاسی و اقتصادی کشورهای خودشان را با این کارکرد بازار نفت اقناع کنند که کاهش تولید لازم است ولی باید گروهی و با همکاری کشورهای دیگر باشد. از سوی دیگر موقعیت ویژه ایران در نظام بینالملل، اعمال تحریمهای نفتی و خوابیدن صادرات از قدرت چانهزنی ایران کاسته است؛ با وجود این دستگاه دیپلماسی ایران در داخل اوپک و خارج آن سعی خود را برای انتقال ایدههای خود انجام میدهند.
بحران اخیر، کووید 19، چه تاثیری بر تشدید کاهش تقاضا داشته است؟
در حال حاضر با شیوع گسترده و جهانی ویروس کرونا در جهان، کاهش تقاضا در جهان به شدت و حدود 25 میلیون بشکه افت کرده است، اما این مساله، موضوعی گذراست و همچون پیشرفت تکنولوژی اثرات ماندگاری ندارد. این ایده که نفت بالاخره تمام میشود، فرضی و تئوریک نیست بلکه یک اصل اساسی و واقعیت است منتها خطی که حد تکنولوژی و علم است در حال جلو رفتن است.
از صد سال پیش که صحبت از اتمام نفت و پایان نفت میشد، این صحبت در حال تجدیدنظر است و اتمام نفت مرتباً به عقب میافتد. متخصصان فنی و اقتصاددانان همواره تخمین زمان اتمام نفت را به تاخیز میاندازند چون حد تکنولوژی در حال جابهجایی است.
کاهش تقاضا برای نفت چه پیامدی بر آینده بازار نفت دارد؟
در حال حاضر و با توجه به قیمتهایی که امروزه شاهد آن هستیم آمریکا در بخش نفت خود عملاً در حال ضرر کردن است چرا که علاوه بر سرمایه هنگفتی که برای شرکتهای خود انجام دادهاند بایستی هزینه زیادی برای هزینههای جاری خود در نظر بگیرند، در نتیجه ورشکسته شدن بسیاری از کمپانیهای نفتی در آمریکا دور از انتظار نیست.
از سوی دیگر بنا به مزیت مهر و موم اویل مبنی بر کوتاه بودن پروسه تولید، کمپانیها میتوانند تولید خود را موقتاً متوقف کنند. با همه این احوال، این تحولات به معنای متوقف شدن تولید در مجموع نیست چرا که کمپانیهای بزرگ چون اگزون آماده تضعیف شرکتهای کوچک و در نهایت خرید آنان هستند. وزیر انرژی آمریکا در نشست اخیر گروه 20 از کاهش تولید نفت آمریکا حدود دو میلیون بشکه در روز سخن گفت و ترامپ نیز از آن حمایت کرد. با وجود این کشورهایی چون عربستان و روسیه بر این اعتقاد بودند که ایالات متحده بایستی نقش پررنگتری در حمایت از کاهش تولید ایفا کند اما ایالات متحده با اشاره به آزاد بودن بازار نفت در این کشور، توانایی خود را برای کاهش تولید در همین میزان اعلام کرد. با همه این احوال، رئیسجمهوری ایالات متحده که در این سالها همواره بر سازمان اوپک تاخته و آنها را به ایجاد انحصارگرایی در بازار متهم میکرد و به همین منظور نیز دو لایحه برای تنبیه کشورهای عضو اوپک پلاس موسوم به «نوپک» در کنگره در جریان بوده، از ضرورت همکاری کشورها و اوپک برای حل مساله سقوط قیمت نفت سخن میگوید. در نتیجه در حال حاضر تقریباً تمامی کشورها به نقش دولتها برای کنترل بازار نفت پی بردهاند.
نکته دیگری که باید درباره آینده بازار نفت در نظر گرفت، تاثیر تکنولوژی نهتنها در تولید نفت بلکه در مصرف نفت است. صرفهجویی در مصرف نفت برای اتومبیل با استفاده از موتورهای درونسوز بهشدت در حال توسعه است. فناوری و سیاستهای دولتها فقط در این نیست که تولید نفت را بالا ببرند، بلکه در پی کاهش مصرف نفت نیز هستند. گرچه بنا به گزارش نهادها و موسسات مطالعاتی این قبیل تکنولوژیها چون ماشینهای برقی در جهان با استقبال روبهرو شده است، اما زمان زیادی سپری خواهد شد تا این تکنولوژی جانشین ماشینهای با سوخت فسیلی شود. چرا که عرضه برق در سراسر جهان برای این وسایل به این سرعت امکانپذیر نیست و تازه تولید برق خودش فعلاً نیاز به گاز و سوختهای فسیلی دارد.
در نهایت باید بپذیریم که رشد تقاضا برای نفت در طول زمان به نسبت کندتر خواهد شد و نمیتواند با سرعت زیاد ادامه پیدا کند. بالا رفتن راندمان مصرف و پدیدار شدن رکود اقتصادی در جهان، همواره در طول تاریخ سبب کاهش تقاضا برای نفت شده است.
همچنین باید پذیرفت که با وجود اینکه نفت سوختی فسیلی و ذخایر آن تمامشدنی و غیرقابل تجدید است ولی کاملاً امکان دارد که مدتها قبل از استخراج تمام منابع نفتی، تقاضای نفت دنیا کمکم کاهش پیدا کند و میادین نفتی دیگر مورد نیاز دنیا نباشد. البته پیشبینی زمان آن موضوعی است که هنوز متخصصان درباره آن به بحث مشغولاند. ایران نیز باید این واقعیت را بپذیرد و بر دیپلماسی نفتی خود تمرکز کند و وزارت نفت ایران نیز به صورت قابل قبولی در این حوزه ظاهر شده است.