تو را نادیدن ما غم نباشد
چرا بخشی از مردم احساس میکنند نادیده گرفته میشوند؟
سیل در سیستان و بلوچستان در حالی شروع شد که رسانهها و شبکههای اجتماعی هنوز از سیل خبرهای متلاطم هواپیما و شلیک پدافند بهتزده و حیران بودند. درونمایه اولین جملههای کاربران شبکههای اجتماعی درباره واقعه جدید این بود که میان این همه خبر، مردم مظلوم سیستان و بلوچستان را فراموش نکنید. سیل وقتی به زندگی محرومانی میزند که آه در بساط ندارند، آنها را به چیزی فراتر از مصیبت گرفتار میکند. تصاویر و ویدئوهایی که از مردمان سیلزده سیستان و بلوچستان در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شده، هر کدام بهتنهایی مصیبت و محرومیت و احساس تبعیض را همزمان با هم روایت میکنند.
فاطمه شیرزادی: سیل در سیستان و بلوچستان در حالی شروع شد که رسانهها و شبکههای اجتماعی هنوز از سیل خبرهای متلاطم هواپیما و شلیک پدافند بهتزده و حیران بودند. درونمایه اولین جملههای کاربران شبکههای اجتماعی درباره واقعه جدید این بود که میان این همه خبر، مردم مظلوم سیستان و بلوچستان را فراموش نکنید. سیل وقتی به زندگی محرومانی میزند که آه در بساط ندارند، آنها را به چیزی فراتر از مصیبت گرفتار میکند. تصاویر و ویدئوهایی که از مردمان سیلزده سیستان و بلوچستان در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شده، هر کدام بهتنهایی مصیبت و محرومیت و احساس تبعیض را همزمان با هم روایت میکنند.
پیرمردی ایستاده مقابل یک منزل ویران، به زبان بلوچی رو به دوربین میپرسد: «مگر ما انسان نیستیم؟ مگر جزو ایران نیستیم؟ فقط موقع رأی دادن سراغ ما میآیید. ما ایرانی هستیم، از افغانستان نیامدهایم، آمریکایی نیستیم، ایرانی هستیم. ما پزشک میخواهیم، امکانات میخواهیم، دبستان برای بچههایمان میخواهیم.»
پسر جوانی پایش تا زانو در آب فرورفته و با خشم میگوید: «برای.... چندین هلیکوپتر میفرستید، چرا برای ما نمیفرستید؟ مگر ما جزو ایران نیستیم؟ فقط موقع رایگیری جزو ایران هستیم؟ حیوانات ما را آب برد، هندوانه که به فنا رفت، موزها توی آباند. بچهها همه توی آباند. ما انسان نیستیم؟ فقط موقع رایگیری جزو کشور هستیم؟ ها؟»
پسرکی خردسال پابرهنه ایستاده روی یک تکهپارچه نمدار که افتاده یک گوشه اتاقی که کف و دیوارهایش خیس آب است، با چهرهای نمکین و غمگین و زبانی کودکانه، اما لحنی مطالبهگر میگوید: «ما (از) سردی مردیم، ما گناه داریم. آب خانه ما را خراب کرده.»
پیر و جوان و خردسال گلایه دارند، سرشار از خشم و غرور اولین امکانات زیستن را مطالبه میکنند و سهم خود را از این آب و خاک میخواهند. پاسخشان این روزها اعزام کامیونهای حامل پتو و چادر و مواد غذایی است و گروههای نظامی و امدادگر که بیل به دست گلولای را از کوچهها و خانهها بیرون میبرند و به روستاهایی که راه ارتباطیشان قطع شده، غذا و دارو میرسانند.
مطالبه سیلزدگان امروز اما قصه امسال و این سیل آخری نیست، آنها که حالا هر کدام با یک گوشی تلفن همراه خود را شهروند جهان حس میکنند و هر لحظه زندگیشان به مقایسه میگذرد، سهم سالیان سال خود را مطالبه میکنند، از مسوولان سرزمینشان که با وعدههای دوره به دوره رای آنها را به دست آوردهاند، از مردم هموطنشان که بسیاری از آنها سهمی از رفاه دریافت کردهاند که اهالی این سرزمینهای سیلزده از آن بیبهره ماندهاند و از رسانهها که در همه این سالها بسیار بهندرت صدای ایشان بودهاند و بسیار بهوفور بهرهمندی دیگران را به رخ نداری این محرومان کشیدهاند.
در دنیایی که آدمها جهان را فارغ از مرزهای زمانی و مکانی از پشت دستگاههای تلفن همراهشان مشاهده میکنند و مقایسه آنها را سرشار از حس تلخ نابرابری میکند، نادیده گرفته شدن مردم بخشی از مناطق کشور چه تبعات و خطراتی برای این سرزمین در پی خواهد داشت؟