در مذمت مصرفگرایی
آیا مردم ایران، اهل مصرف مسرفانه هستند؟
اگر از منظر یک اقتصاددان به مقوله مصرف یا جامعه مصرفی نگاه کنیم، به نظر میرسد باید در انتظار پاسخ متفاوتی باشیم از آنچه یک جامعهشناس یا یک فعال محیط زیست درباره این پرسش میدهند که آیا ایرانیان مردمی پرمصرف هستند؟
جواد حیدریان: اگر از منظر یک اقتصاددان به مقوله مصرف یا جامعه مصرفی نگاه کنیم، به نظر میرسد باید در انتظار پاسخ متفاوتی باشیم از آنچه یک جامعهشناس یا یک فعال محیط زیست درباره این پرسش میدهند که آیا ایرانیان مردمی پرمصرف هستند؟ جمعیت ایران از نظر دستهبندی طبقاتی اگرچه در تضاد نظام آماری غیرقابل درصدبندی دقیق است اما بر اساس آنچه به طور مرسوم از متخصصان و مدیران رسمی شنیده میشود، به چند درصد بر مبنای طبقه اجتماعی دستهبندی میشوند که میتوان بر این اساس سبک زندگی و احتمالات مصرفی این جامعه را رصد و ارزیابی کرد. بنا به برخی شواهد، نزدیک به 20 درصد جامعه ایران را جمعیت نسبتاً فقیری شکل میدهند که البته معمولاً از سوی دولت مورد حمایت هستند. از این 20 درصد حدوداً پنج درصد آنها در شرایط سخت تحریم و بحرانهای ناشی از افزایش تورم به پایین هل داده شدهاند. طبقه متوسط ایران نیز اگرچه دقیقاً قابل شمارش نیستند اما غالب جمعیت کشور را شکل میدهند که از امکانات رانتی برخوردار نیستند و مصرف متعادلی دارند. اما درصدی از جامعه که این روزها به کنایه، ژن برتر یا جمعیت رانتی و وابسته خطاب میشوند، میتواند مورد توجه باشد که درصد ناچیزی هستند. برای بررسی ایده مصرفگرایی ایرانیان خوب است نگاهی آماری به برخی کالاهای مصرفی در ایران و برخی از کشورها داشته باشیم. بهمنماه سال 97 وزارت جهاد کشاورزی، سرانه مصرف شیر در کشور را ۱۱۵ کیلوگرم، گوشت قرمز ۱۲ کیلوگرم، مرغ ۲۹ کیلوگرم، عسل یک کیلوگرم و تخممرغ را ۱۱ کیلوگرم عنوان کرد. بر اساس اعلام سازمان جهانی خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) «کشورهایی مانند چین و برزیل که به لحاظ جمعیتی در حال زیاد شدن هستند و به لحاظ اقتصادی در دهههای اخیر توسعه قابل ملاحظهای یافتهاند، میزان مصرف گوشتشان نیز افزایش چشمگیری داشته است. به طور کلی میزان متوسط مصرف گوشت هر فرد در کشور چین در دهه ۱۹۶۰ کمتر از پنج کیلو در سال بود و این رقم در دهه ۱۹۸۰ به ۲۰ کیلو رسید و در دهههای اخیر سه برابر شده و به بیش از ۶۰ کیلوگرم رسیده است.» مقایسه ایران با چین با ملاحظه تمام تفاوتها در جمعیت و سبک زندگی در مصرف گوشت نشان میدهد، اظهارات وزیر نیرو منطبق بر شاخصهای اقتصادی و مطالعات منطبق با مدیریت مصرف از نظر سازمانهای جهانی و همینطور وزارتخانههای متولی مواد مصرفی در ایران نیست. اما آنچه اظهارات وزیر نیرو را واجد تامل میکند، علاوه بر نقش مخرب تصمیمگیری و سیاستگذاری بر مبنای تحلیلها و دادههای مخدوش، آمارهای موجود در مصرف منابعی است که دولت در تعیین قیمت آنها مداخله دارد. دخالت در نظام قیمتگذاری و غیرواقعی بودن قیمت برای نمونه در سوخت نشان میدهد، نهاد دولت برای تنظیم دیگر مناسبات اجتماعی و سیاسی زمینه بالا رفتن میزان مصرف و تبعات پیرامون آن را به وجود آورده است. چنانچه امروز ایران یکی از بزرگترین مصرفکنندگان سوخت در جهان است و برای نمونه روزانه به ازای هر نفر، 12 /1 لیتر بنزین در ایران مصرف میشود، در حالی که در چین به ازای هر نفر، 34 /0 لیتر بنزین و در ترکیه به ازای هر نفر، 1 /0 لیتر بنزین در شبانهروز مصرف میشود. در این پرونده به بررسی این وضعیت از منظر واقعیتهای اقتصادی پرداختهایم.