بر باد رفته
آیا زمان پایان یافتن سلطه دلار فرا رسیده است؟
بعد از جنگ جهانی دوم دلار قدرت قابل توجهی در سطح بینالمللی گرفت. در جنگ جهانی و بعد از آن کشورهای دنیا طلای خود را به آمریکا میدادند و در ازای آن دلار میگرفتند. تا قبل از کنفرانس برتون وودز پشتوانه دلار طلا بود اما در اوایل دهه هفتاد میلادی ریچارد نیکسون در تلویزیون اعلام کرد که دیگر طلا پشتوانه دلار نیست.
بعد از جنگ جهانی دوم دلار قدرت قابل توجهی در سطح بینالمللی گرفت. در جنگ جهانی و بعد از آن کشورهای دنیا طلای خود را به آمریکا میدادند و در ازای آن دلار میگرفتند. تا قبل از کنفرانس برتون وودز پشتوانه دلار طلا بود اما در اوایل دهه هفتاد میلادی ریچارد نیکسون در تلویزیون اعلام کرد که دیگر طلا پشتوانه دلار نیست. اما حتی بعد از اینکه آمریکا زیر برتون وودز زد باز هم دلار به عنوان پراستفادهترین پول بینالمللی باقی ماند و قدرت خود را حفظ کرد. طی دو دهه اخیر، کشورهای دنیا سعی کردهاند به سلطه دلار پایان دهند. اتحادیه اروپا، چین، روسیه، برزیل و بسیاری از کشورهای دیگر سعی کردهاند در معاملات خود تا آنجا که ممکن است دلار را کنار بگذارند و از ارزهای دیگر استفاده کنند. اما چرا دنیا میخواهد دلارزدایی کند؟ چرا کشورهایی همچون روسیه و چین دوست ندارند معاملات بینالمللی خود را با دلار انجام دهند و چرا اتحادیه اروپا یورو را به وجود آورد؟ در این گزارش مفصل همچنین به این سوالات پاسخ میدهیم که با توجه به اینکه دلار یکی از پرقدرتترین پولهای دنیاست و به شدت در معاملات بینالمللی مورد استفاده قرار میگیرد، آیا دلارزدایی ممکن است و اگر ممکن است چه تبعاتی را برای آمریکا و کشورهای دنیا به دنبال دارد؟ نظر اقتصاددانان در هر دو مورد چیست؟ آیا دلارزدایی بهطور کلی برای اقتصاد دنیا مفید است یا مضر؟ علم اقتصاد در مورد استفاده از دلار به عنوان یک ارز واحد بینالمللی چه میگوید و آیا موافق سلطه آن است یا میگوید چنین سلطهای نهتنها در مورد دلار بلکه در مورد هیچ ارزی نباید وجود داشته باشد؟ برای شروع بحث با ترجمه مقالهای از رویترز که در سال 2018 به چاپ رسیده است، با تعدادی از رهبران دنیا که مخالف سلطه دلار بودهاند، شروع میکنیم.
رهبران مخالف دلار
دلار اگرچه هنوز یکی از پرقدرتترین ارزهای جهانی است و در مبادلات بینالمللی نقش عمدهای ایفا میکند، اما رهبران زیادی در نقاط مختلف جهان، از آسیای شرقی گرفته تا آمریکای لاتین و اروپا و خاورمیانه با آن سر جنگ دارند. بعد از تصمیم ایران و عراق مبنی بر عدم استفاده از دلار در مبادلات دوطرفهشان، رویترز در مقالهای به معرفی رهبرانی پرداخت که از دنیا خواسته بودند اتکای خود به دلار را از بین ببرند. توافق ایران و عراق مبنی بر استفاده از یورو و پولهای ملی خودشان بهجای دلار در مبادلات دوطرفهشان، از جمله آخرین توافقات ضددلاری است. قبل از ایران و عراق، چین و ژاپن و چین و روسیه نیز در اقدامی ضددلاری، آغاز به انجام مبادلات دوطرفهشان از طریق پولهای ملی خودشان کردند. بیشتر تجارت بینالملل با دلار انجام میشود و بیشتر از 60 درصد از ذخایر ارزی دنیا به دلار است. بهرغم این، رهبران دنیا به کرات در مورد خطراتی که سلطه دلار برای اقتصاد جهانی به وجود آورده و خواهد آورد صحبت کردهاند. رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری ترکیه، ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه، نیکلاس مادورو رئیسجمهوری ونزوئلا، محمود احمدینژاد رئیسجمهوری سابق ایران، سایریل راماپوزا رئیسجمهوری آفریقای جنوبی و شارل دوگل رئیسجمهوری اسبق فرانسه از جمله این رهبران هستند که در ادامه به تشریح بیانات هر کدام در باب این موضوع میپردازیم.
اردوغان
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه در یکی از سخنرانیهای خود در آنکارا اعلام کرد که قصد دارد تجارت خود با چین، روسیه و اوکراین را با پولهای ملی ترکیه و این کشورها و بدون استفاده از دلار انجام دهد. او همچنین در یک کنفرانس در قزاقستان اذعان داشت: «ما نیاز داریم که نهایتاً یکبار برای همیشه به انحصار دلار در معاملات بینالمللی پایان دهیم و میتوانیم این کار را از طریق استفاده از پولهای محلی و ملی خودمان در صادرات و وارداتمان انجام دهیم.» او اضافه کرد: «آمریکا همچون گرگهای وحشی رفتار میکند. آنها را باور نکنید. استفاده از دلار فقط به ما آسیب میرساند. ما تسلیم نخواهیم شد و پیروز میشویم.»
پوتین
ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه از جمله بزرگترین طرفداران دلارزدایی است. او سخنرانیهای متعددی در ستایش دلارزدایی و عدم استفاده از دلار معاملات بینالمللی ایراد کرده است. روسیه طی چند سال گذشته نگهداری اوراق خزانه ایالاتمتحده را کاهش داده است و بهجای آن به افزایش سهم طلا و یوآن چین در ترکیب ذخایر بانک مرکزی خود روی آورده است. او در یک سخنرانی در می 2018 گفته بود: «تمام دنیا میتواند ببیند که انحصار دلار تا چه اندازه برای بسیاری از کشورها خطرناک است. ما طلا نگه میداریم و ذخایر ارزی خود را متنوع میکنیم و به این کار ادامه خواهیم داد.» در جولای 2018 پوتین اظهار داشت که استفاده آمریکا از ارزها برای مقاصد سیاسی دلار را تضعیف کرده است. او ادامه داد که آمریکا با استفاده از دلار برای مقاصد سیاسی، اعتماد دنیا به دلار را کاهش داده است و تمایل کشورها برای ذخیره کردن دلار کاهش یافته است.
مادورو
نیکلاس مادورو، رئیسجمهوری ونزوئلا که اخیراً ریاستجمهوریاش به خاطر اقدامات خوان گوایدو و حمایتهای آمریکا از گوایدو به خطر افتاده است، از دیگر طرفداران دلارزدایی است. او همواره در مورد اینکه ونزوئلا از شر دلار خلاص شود و به ارزهای دیگر روی آورد ابراز امیدواری کرده است. او اذعان داشته که: «ونزوئلا قصد دارد سیستم جدیدی از پرداختهای بینالمللی را اجرا کند و سبدی از پولها را به وجود خواهد آورد تا بدین طریق از شر دلار خلاص شود». او همچنین در سخنرانی دیگری در سال 2017 اذعان کرده بود: «اگر آمریکا با دلار به ما فشار وارد کند، ما بهجای دلار از روبل روسیه، یوآن چین، ین ژاپن، روپیه هند و یورو استفاده خواهیم کرد.»
احمدینژاد
محمود احمدینژاد رئیسجمهوری ایران در سالهای 1384 تا 1392، همواره سلطه دلار بر معاملات بینالمللی را به چالش کشیده است. او در توئیتی در آگوست 2018 گفته بود: «استفاده از دلار به عنوان واحد استاندارد پولی در بازارهای جهانی و سیستم بانکداری دنیا، کلید قوت امپراتوری آمریکاست. اوضاع باید تغییر کند و ترتیبات جدیدی باید جایگزین ترتیبات کنونی شوند.» او اضافه کرده بود: «دولت ایالاتمتحده از طریق کنترل دلار، عقاید و شیوه زندگی مورد نظر خود را برای مردم جهان به دنیا تحمیل میکند» و همچنین به دیکتاتوری دلار اشاره کرده بود.
راماپوزا
سایریل راماپوزا رئیسجمهوری آفریقای جنوبی، در جریان کنفرانس «منطقه تجارت آزاد قاره آفریقا» در مارس 2018 تاکید کرد که وقت این است که آفریقا بر تکیه خود به ارزهای خارجی پایان دهد. او ادامه داد: «ما باید خودمان را از شر این روح استعماری که از ما میخواهد به پول کشورهای دیگر تکیه داشته باشیم خلاص کنیم. شاید، روز، ساعت و لحظه آن برای ما فرا رسیده باشد که یک پول واحد آفریقایی را به وجود آوریم.» او ادامه داد: «تمرکز ما نباید تنها روی کشورهای خودمان باشد بلکه باید به قاره آفریقا به عنوان یک کل بنگریم که از این طریق بتوانیم فرصتهای بزرگی را برای خود به وجود آوریم.»
دوگل
ژنرال شارل دوگل، رئیسجمهوری فرانسه بین سالهای 1959 تا 1969 از محدودیتهایی که سلطه دلار برای دنیا و فرانسه ایجاد میکرد آگاه بود. او در یک کنفرانس مطبوعاتی در فوریه 1965 گفت برای دلار غیرممکن است که بتواند یک واسطه تجاری بیطرف بینالمللی باشد. او معتقد بود اینکه دلار، پول بینالمللی باشد برای آمریکا یک امتیاز گزاف (exorbitant privilege) است. اصطلاحی که برای اولین بار از سوی وزیر مالیه فرانسه برای اشاره به این موضوع بهکار رفته بود.
کشورهای ضددلار
اگرچه در ادامه این گزارش بهطور مفصلتر به کشورهایی که مخالف استفاده از دلار به عنوان پول بینالمللی هستند میپردازیم، اما ترجمه یک مقاله دیگر از رویترز که در سال 2019 با عنوان «پنج کشور اصلی که تلاش میکنند دلار را کنار بگذارند و دلایل آنها» به چاپ رسیده است خالی از لطف نیست. در ادامه ترجمه بخشهایی از این مقاله پیشروی شماست.
سال گذشته پر از اتفاقاتی بود که بهطور اجتنابناپذیر، فضای جغرافیای سیاسی دنیا را متشنج کرد و آن را به دو قسمت تقسیم کرد: کشورهایی که هنوز هم از دلار آمریکا به عنوان ابزار مالی بینالمللی حمایت میکنند و کشورهایی که به دلار پشت کردهاند. تنشهای بینالمللی که در نتیجه تحریمهای اقتصادی و منازعات تجاری به وجود آمدهاند و از طرف آمریکا نیز آغاز شدهاند، کشورهای هدف این تحریمها و منازعات تجاری را مجبور کرده که نگاه تازهای به سیستم پرداختهای بینالمللی کنونی که از سوی دلار آمریکا تحت سلطه قرار دارد و جایگزینهای آن داشته باشند. رویترز نگاه عمیقتری به پدیده دلارزدایی (dedollarization) اخیر انداخته است و در یک جمعبندی، کشورهایی را که به سمت حذف تکیهشان به دلار گام برداشتهاند، معرفی کرده و دلایل این کشورها برای چنین اقدامی را برشمرده است. این کشورها چین، هند، ایران، ترکیه و روسیه هستند.
چین
نزاع تجاری ادامهدار میان ایالاتمتحده و چین، در کنار تحریمهایی که آمریکا علیه بزرگترین شرکای تجاری چین اعمال کرده، رهبران این کشور را مجبور کرده که به سمت استقلالیابی از دلار گام بردارند. گامی که دومین اقتصاد بزرگ دنیا را از تکیه بر دلار رها خواهد ساخت. با این حال هنوز دولت چین هیچ بیانیه رسمیای مبنی بر این موضوع منتشر نکرده است و هنوز چراغ خاموش پیش میرود. با همه اینها بانک مرکزی چین (People’s Bank of China) بهطور منظم سهم اوراق خزانه آمریکا را در ذخایر خود کاهش داده است و میدهد. بهطوری که چین که هنوز هم بزرگترین نگهدارنده اوراق خزانه و دلارهای آمریکاست، سهم خود از نگهداری این بدهی هنگفت آمریکا را به پایینترین حد ممکن از می 2017 رسانده است. مضاف بر این، چین بهجای اینکه فقط به فکر رهایی از شر دلار باشد، سعی کرده است که پول خودش یعنی یوآن را به یک پول بینالمللی بدل کند. پکن اخیراً قدمهایی را برای تقویت یوآن برداشته است؛ قدمهایی شامل انباشت ذخایر طلا، بستن قراردادهای آتی خرید نفت خام که قیمت در این قراردادها به یوآن است و همچنین استفاده از یوآن در تجارت با شرکای بینالمللی خود.
هند
هند که ششمین اقتصاد بزرگ دنیاست، یکی از بزرگترین واردکنندگان دنیا به شمار میرود. بنابراین تعجببرانگیز نیست که این کشور، بهطور مستقیم تحت تاثیر اغلب منازعات بینالمللی تجاری قرار داشته باشد و به شدت تحت تاثیر تحریمهایی باشد که آمریکا علیه شرکای تجاریاش اعمال کرده است. اوایل سال 2019، دهلی در جریان مبادلات خود با روسیه در مورد سامانه دفاعی «S400» این کشور از روبل استفاده کرد. همچنین هند برای خرید نفت خام ایران مجبور شد از روپیه استفاده کند چراکه بعد از اینکه واشنگتن تحریمها علیه تهران را از سر گرفت مبادله با دلار به مشکل خورد. در دسامبر 2018، هند و امارات متحده عربی، یک توافقنامه میان خود امضا کردند که به موجب آن قرار شد مبادلاتشان به واسطه پولهای خودشان و بدون استفاده از یک پول سوم (پول کشورهای دیگر) انجام شود. با توجه به اینکه از نظر برابری قدرت خرید، هند سومین کشور بزرگ است، اقدامات اینچنینی این کشور میتواند بهطور قابل توجهی نقش دلار را در تجارت جهانی کاهش دهد.
ترکیه
اوایل سال 2019، رئیسجمهور ترکیه رجب طیب اردوغان، اعلام کرد که برنامههایی برای پایان دادن به انحصار دلار در سر دارد و در نظر دارد که مبادلات خود با شرکای تجاریاش را بدون استفاده از دلار انجام دهد. رهبر ترکیه همچنین اعلام کرد آنکارا در حال آماده شدن برای انجام تجارت با پولهای ملی چین، روسیه و اوکراین است. ترکیه همچنین در نظر دارد در مبادلات خود با ایران بهجای دلار از ریال و لیر استفاده کند و این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. این اقدامات به خاطر مسائل سیاسی و اقتصادی پیشآمده میان آنکارا و واشنگتن تحت تاثیر قرار گرفت و تصمیمات اردوغان جدیتر شد. روابط میان آنکارا و واشنگتن از زمان کودتای ناموفق ترکیه برای براندازی اردوغان در سال 2016 تیره و تار شده است. گزارش شده است که اردوغان به آمریکا در این کودتا مشکوک است چراکه از فتحالله گولن رهبر این کودتا که در آمریکا اقامت دارد حمایت کرده است و حاضر نیست او را تحویل آنکارا دهد. با همه اینها لیر تقریباً بیش از نیمی از ارزش خود را در برابر دلار طی یکسال گذشته از دست داده است.
ایران
بازگشت پیروزمندانه ایران به عرضه تجارت بینالمللی طولانی نبود. مدت کمی بعد از اینکه ترامپ انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 را برد، از توافق هستهای امضاشده میان تهران و گروهی از کشورها شامل بریتانیا، ایالاتمتحده، فرانسه، آلمان، روسیه، چین و اتحادیه اروپا خارج شد. از اینرو کشور نفتخیز ایران، یکبار دیگر هدف تحریمهای شدید واشنگتن قرار گرفت. تحریمهایی که کشورهایی را که با ایران مبادله و از قوانین تحریم تخطی میکردند تهدید به جریمه میکرد. این تحریمها تهران را مجبور کرد که به جایگزینهای دلار در ازای صادرات نفت خود روی آورد. از اینرو ایران با هند وارد مذاکره و قرار شد در ازای صادرات نفت به این کشور روپیه دریافت کند. همچنین وارد مذاکره با عراق برای مبادله کالا به کالا شد.
روسیه
روسیه از اوایل سال 2019، کنار گذاشتن اوراق خزانه ایالاتمتحده و دلار را آغاز کرده و قصد کرده است که داراییهای مطمئنتری را همچون روبل، یورو و فلزات گرانبها همچون طلا نگهداری کند. این کشور تا به حال چندین گام برای دلارزدایی اقتصادش برداشته است چراکه آمریکا روزبهروز تحریمها علیه این کشور را افزایش داده است؛ تحریمهایی که از سال 2014 آغاز شد. روسیه بعد از اینکه آمریکا سیستم مالی این کشور را تحریم کرد یک سیستم پرداخت بینالمللی جایگزین سوئیفت، ویزا و مسترکارت را به وجود آورده است. تا الان مسکو سعی کرده است تا آنجا که میتواند دلار را از معاملات خود حذف کند و رو به قراردادهای معاوضهای پولی (currency swap agreement) با تعدادی از کشورها همچون چین، هند و ایران آورده است. همچنین روسیه اخیراً در تجارت با اروپا، یورو را جایگزین دلار کرده است.
جنگ ارزها
از زمان شروع بحران اقتصادی، فشارها در تجارت بین ایالاتمتحده و چین منجر به اظهار نظرهای رسمی غیردوستانه از هر دو طرف در رابطه با پول طرف مقابل شده است. برخی مفسران مالی پیشنهاد میکنند که جنگ ارزها که ممکن است اتحادیه اروپا را نیز درگیر کند میتواند در آینده بالا گیرد، و از اینرو این موضوع میتواند نهایتاً تبدیل به جنگ تجاری یا حتی جنگ نظامی شود. دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی و پول ملی کشوری که در حال هدایت جهان در دوره پس از رشد اقتصادی است، به نظر میرسد که در کانون این جنگ ارزها (جنگ پولها) قرار داشته باشد.
برای اینکه بدانیم برخورد ارزها چیست میزانی از درک تاریخ لازم است. قبل از قرن بیستم اکثر ارزها به طلا متصل بودند (دارای پشتوانه طلا بودند) و از اینرو ارز یک کشور بهطور نسبتاً ساده قابل تبدیل به ارز کشور دیگر بود. ذخایر پولی ملی شامل طلا بود و کسری تراز پرداختها با طلا موازنه میشد. موجودی محدود طلا مخارج عمومی را در یک محدوده نسبتاً غیروسیع حفظ میکرد. تورم منجر به کمبها شدن یک ارز و منجر به عدم قبول آن ارز توسط سایر ملل در تجارت میشد. تامین مالی جنگها تنها علاج فوری و قویای بود که بر این کمبها شدن فائق میآمد.
جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول که 17 کشور را درگیر کرد، اولین واقعهای بود که تعداد زیادی از کشورها بهطور همزمان از سیاست پول سخت دست کشیدند. در این دوره بریتانیا به اخذ وامهای جنگی بلندمدت مبادرت کرد. در حالی که آلمان نسبت به صدور اوراق قرضه کوتاهمدت اقدام کرد. تامین مالی از طریق کسری بودجه، جنگ را طولانی کرد و منجر به تلفات غیرضروری زیادی شد. گرچه آلمان با یک اقتصاد در حال ترقی وارد جنگ شده بود، اما وامهای کوتاهمدت آن به خاطر شرایط سخت معاهده ورسای (معاهده ورسای قراردادی است که در ۲۸ ژوئن سال ۱۹۱۹ در کاخ ورسای واقع در حومه پاریس به امضای دولتهای پیروز یعنی انگلیس، روسیه، فرانسه و آمریکا) در جنگ جهانی اول و متحدان شکستخورده یعنی آلمان، عثمانی، ایتالیا، اتریش- مجارستان رسید و رسماً به نخستین جنگ جهانی خاتمه داد؛ هرچند که آتش جنگ در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ خاموش شده بود. این معاهده در تاریخ ۱۰ ژانویه ۱۹۲۰ به مرحله اجرا گذاشته شد. این قرارداد از مشهورترین قراردادهای تاریخ است و با توجه به پیامدهایی که داشت میتوان آن را در زمره تاثیرگذارترین و سرنوشتسازترین قراردادهای تاریخ بهحساب آورد (در این معاهده امپراتوری آلمان باید خلع سلاح میشد و به متفقین خسارت میپرداخت).
بازگشت نسبی به استاندارد طلا
در کنفرانس ژنو در 1922 بازگشت نسبی به استاندارد طلا برقرار شد، بهطوری که بانکهای مرکزی کشورهای قدرتمند اجازه یافتند بخشی از ذخایر خود را به صورت ارزها (از جمله دلار آمریکا) نگهداری کنند که مستقیماً قابل مبادله با سکههای طلای دولتهای دیگر بود. لکن تحت این استاندارد طلای جدید شهروندان نمیتوانستند با اسکناسهای بانکی ملی خود سکه طلا را بازخرید کنند. اکنون دلار و پوند بهطور موثر برای منتشرکنندگان ارز معادل طلا بود ولی نه برای اکثر دارندگان ارز. از نظر پیروان مکتب پولی این یک تحول ذاتاً تورمی بود (به این معنی که پول میتوانست بهطور عمده بیش از ذخایر طلا منتشر شود). با وجود این، عرضه در حال رشد انرژی در سطح جهان و ظرفیت صنایع نیاز به افزایش حجم پول داشت و از اینرو برای اکثر کشورها و در اکثر سالها، نرخهای تورم قیمتهای قابل اندازهگیری نسبتاً پایین ماند.
برتون وودز: آغاز و پایان
همانطور که جنگ جهانی دوم رو به پایان بود، ژاپن و قدرتهای اروپایی ویران شده بودند، ولی ایالاتمتحده صدمه ندیده بود. در کنفرانس پولی برتون وودز در 1944 متفقین سنگ بنای سیستم اقتصادی بینالمللی بعد از جنگ را گذاشتند که شامل موسسات جدیدی نظیر صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک بینالمللی توسعه و بازسازی (IBRD) میشد که IBRD امروز بخشی از بانک جهانی به حساب میآید. ایالاتمتحده دارای نقش مسلط در این موسسات بود و دلار با پشتوانه طلا، ارز ذخیره جهانی شد. در طول نیم قرن بعدی شهروندان و پیشهوران در کشورهای مختلف جهان حتی اتحاد جماهیر شوروی، برای اقدامات تامینی (hedging) در مقابل بیثباتی ارزهای خود نسبت به ذخیره دلار اقدام میکردند.
در اواسط دهه 1970 و زمانی که ایالاتمتحده برای تامین مالی جنگ ویتنام بهطور سنگینی استقراض میکرد، فرانسه اصرار به مبادله دلار اضافی خود با طلا کرد که در اثر آن ذخیره طلای آمریکا خالی شد. ظاهراً تنها گزینه رئیسجمهور نیکسون رها کردن استاندارد طلا بود. از آن موقع به بعد دلار هیچ تعریف ثابتی به جز «پول رسمی ایالاتمتحده» ندارد. بعد از 1973 بسیاری از ارزها یک نرخ برابری ثابت با دلار را حفظ کردند.
در سال 2008 حداقل ارز 17 کشور هنوز به دلار آمریکا با نرخ ثابت اتصال داشت، از جمله فلورین آروبا، دینار اردن، دینار بحرین، پوند لبنان، ریال عمان، ریال قطر، ریال عربستان، درهم امارات، روفیا مالدیو، بولیوار ونزوئلا، دلار بلیز، دلار باهاما، دلار هنگکنگ، دلار باربادوس، دلار ترینیداد و توباگو و دلار کارائیب شرقی. در حالی که دلار آمریکا هیچ پشتوانه طلایی نداشت ولی پشتوانه آن نفت تعداد زیادی از کشورهای کلیدی صادرکننده نفت خاورمیانه بود که نفت خود را در مقابل دلار آمریکا میفروختند (و از اینرو تقاضای جهانی برای دلار ایجاد و نگهداری میکردند که با آن هزینه خرید نفت پرداخت میشد) و سپس درآمد سرشار خود را در بانکهای آمریکا سپردهگذاری میکردند و این بانکها با این دلارها وامهای دلاری در سراسر جهان پرداخت میکردند؛ وامهایی که باید بهره آن به دلار پرداخت شود. در ضمن نرخ مبادله ارز برای اکثر ارزها (از جمله ارز کشورهای اروپایی) نسبت به یکدیگر و نسبت به دلار شناور شد. این موضوع شرایط ظهور افتتاح بازار مبادله ارز (فارکس) را فراهم آورد.
رقبای دلار
در سال 1999 اکثر اعضای اتحادیه اروپا پول مشترک یورو را برگزیدند که نظیر ین ژاپن نسبت به دلار شناور شد. یکی از انگیزهها در خصوص این اتحادیه پولی دستیابی به ارزی قویتر بود که در برابر دلار آمریکا باثباتتر باشد. برای دههها چین یکی از کشورهایی بود که ارز خود را با نرخ ثابت متصل به دلار نگه میداشت. این موضوع این کشور را قادر میساخت که ارزش پول خود را پایین نگه داشته و صادرات چین را ارزان و جذاب کند؛ بهخصوص برای ایالاتمتحده.
لکن برای کشورهای کوچکتر نرخ ارز ثابت به معنی آسیبپذیری در مقابل حملات ارزی بود. اگر سفتهبازان تصمیم میگرفتند که میزان زیادی از ارز کشور را بفروشند، فقط اگر کشور میزان زیادی ذخیره ارز خارجی داشت که نرخ ارز ثابت خود را پابرجا نگه دارد، در آن صورت میتوانست از ارزش پول خود دفاع کند. این الزام داشتن ذخیره ارز خارجی، بهطور موثر دست رهبران کشورها را میبست و از این جلوگیری میکرد که آنها دلارهای ذخیرهشده خود را هزینه کنند (فیالمثل جهت تقویت بانکها). اگر ارز متصلشده در چنین شرایطی رها شود ارزش پول ملی کشور سقوط خواهد کرد. در چنین شرایطی کشور با ریسک رکود اقتصادی یا سقوط مواجه خواهد بود همانطور که در مورد آرژانتین و بحران مالی آسیای شرقی چنین چیزی اتفاق افتاد.
در آمریکای لاتین اتحاد بولیواری برای آمریکا در سال 2004 با موافقتنامه دوطرفه بین ونزوئلا و کوبا بنیاد نهاده شد. این اتحاد دارای چند کشور دیگر از جمله اکوادور، نیکاراگوئه و بولیوی بود که در پروسه معرفی یک ارز محلی جدید به نام «سکر» (Sucre) قرار داشت که بهجای دلار مورد استفاده قرار گیرد. سکر قرار بود به عنوان ارز مشترک اتحاد استفاده و نهایتاً تبدیل به یک ارز قوی شود. هدف این اتحاد تامین رفاه اجتماعی، معاملات پایاپای و کمک اقتصادی متقابل بود.
در پی تضعیف پول
ایالاتمتحده با داشتن انبوهی از بدهی عمومی و خصوصی و کسری تجاری مداوم از ارزش پایین دلار سود میبرد. این موضوع کالاهای صادراتی را برای خریداران خارجی جذابتر میکند و در ضمن از طریق گرانتر کردن واردات، پسانداز و سرمایهگذاری در تولید داخلی را تشویق میکند. همچنین این موضوع آمریکا را قادر خواهد ساخت که بدهی دولت را با ارز با ارزش پایینتر بازپرداخت و به صورت موثری بخشی از بدهی را حذف کند. حفظ نرخهای بهره پایین به کاهش ارزش دلار کمک میکند و ایالاتمتحده از زمان آغاز بحران نرخ بهره را پایین نگه داشته است. لکن ایالاتمتحده نمیخواهد به دنیا اعلام کند که در تلاش برای کمارزش کردن دلار است، زیرا این موضوع ماندگاری دلار را به عنوان ارز ذخیره پایین میآورد. یعنی وضعیتی که برای اقتصاد آمریکا امتیازات چندگانه دارد که بهطور فزایندهای مورد چالش قرار دارد.
چین و سایر کشورهای در حال صنعتی شدن در پاسخ به این وضعیت دست به هر کاری میزنند که بتوانند ارزش ارز خود را نسبت به دلار پایین نگه دارند که امتیاز تجاری خود را حفظ کنند و اثرات هجوم پول در جستوجوی سود (پول داغ) را به داخل کشور کاهش دهند. در علم اقتصاد، پول داغ به پول یا سرمایهای گفته میشود که با هدف کسب سود کوتاهمدت به دلیل تفاوت نرخ بهره در بازارهای مالی از یک کشور به کشور دیگر یا از یک بازار مالی به بازار مالی دیگر منتقل میشود. این حرکت پول در اقتصادهای با نرخ ارز شناور، نوسانات نرخ ارز را با خود به دنبال دارد. از آن جهت به این حرکت سفتهبازانه پول (سرمایه) پول داغ گفته میشود که میتوانند بسیار سریع حرکت کنند (بسیار سریع از یک بازار مالی به بازار مالی دیگر منتقل شوند) و پتانسیل این را دارند که بازارها را به بیثباتی بکشانند.
مثال سادهای که در ادامه میزنیم پدیده پول داغ را به خوبی توضیح میدهد. میانگین نرخ بهره گواهیهای سپرده یکساله (one year certificate deposit) در ایالاتمتحده آمریکا برابر با 95 /0 درصد است. در مقابل، به سپردههای یکساله در چین حدود سه درصد نرخ بهره بهطور میانگین تعلق میگیرد. چین برای حمایت از صادرات خود، ارزش پول ملی خود را در برابر پولهای خارجی بهطور معناداری پایین نگه داشته است و از همین رو انتظار میرود که به دلیل پدیده پول داغ، پول چین (یوآن - رنمینبی) نسبت به دلار ایالاتمتحده تقویت شود. با توجه به این شرایط، اگر یک سرمایهگذار آمریکایی دلارهای خود را بهجای اینکه در بانکهای آمریکا سرمایهگذاری کند، آنها را به بانکهای چین منتقل کند، بهره بیشتری خواهد گرفت. همین تفاوت در نرخ بهره میان بانکهای چین و آمریکا باعث شده است آمریکا به یک مبدأ عمده برای حرکت پول داغ و چین به یک مقصد بزرگ برای دریافت پول داغ تبدیل شود.
دوگانه استاندارد
چین در مقوله تضعیف پول ملی در عرصه رقابت بینالمللی رهبر است ولی ژاپن و ایالاتمتحده نیز به ترتیب در پی تضعیف ین و دلار هستند. بر اساس نوشته بیل بلک در بیزینس اینسایدر در 13 دسامبر 2010: اتحادیه اروپا با رهبری آلمان اجازه داده که یورو در مقابل بسیاری از ارزهای دیگر تقویت شود. صادرات هایتک (تکنولوژی پیشرفته) آلمان میتواند تاب یوروی قوی را داشته باشد، ولی یونان، اسپانیا و پرتغال نمیتوانند تحت یوروی قوی بهطور موفقیتآمیزی صادرات داشته باشند و بحرانهای اقتصادی آنها که از قبل شدید بوده میتواند بسیار بدتر شود. همچنین با تقویت یورو ایرلندیها مشکلات جدی خواهند داشت و اگر آن کشور پناهگاه مالیاتی برای شرکتها نبود، مشکلات صادراتی آنها فلجکننده میبود. توان ایتالیاییها بهخصوص ایتالیای جنوبی در خصوص صادرات موفقیتآمیز نیز شکبرانگیز است.
اگر ارزش دلار آمریکا پایین بیاید به زیان چین و سایر کشورهایی خواهد بود که نرخ ارز ثابت دارند. آنان احساس فشار میکنند که اتصال خود به دلار را حذف کنند یا اینکه ارزش پول خود را افزایش دهند. کشورهایی که ارز آنها اتصال به دلار دارد باید به دخالت ارزی و انباشت ذخیره ارز خارجی اقدام کنند که ارز آنها تقویت نشود. این موضوع تورمزاست و یکی از دلایل برای افزایش قیمت مسکن در آسیاست. اقدام چین در واکنش به کاهش ارزش دلار، تهدید آن کشور در خصوص توقف خرید اوراق بدهی خزانهداری آمریکاست. اگر هیچکدام یعنی نه ایالاتمتحده و نه کشورهای در حال صنعتی شدن کوتاه نیایند، نتیجه نهایی عدم قبول کشورهای در حال صنعتی شدن در خصوص ادامه تامین کسری ایالاتمتحده خواهد بود.
زمانی که دلار آمریکا تضعیف میشود در خلاف جهت ارزهایی که شناور هستند عمل کرده است. این به آن معنی است که کشورهایی نظیر ژاپن و آلمان مجبورند فشار رو به بالای ارزش ارزهای خود را تحمل کنند. وزیر دارایی آلمان ولفگانگ شوبل در مصاحبه خود در نوامبر 2010 سخنان شدیداللحنی را در خصوص همتای آمریکایی خود بیان کرده و اشاره میکند که «ایالاتمتحده مدتی طولانی را با پول استقراضشده سپری میکند» و اضافه میکند که «تصمیمات فدرالرزرو در خصوص اوراق بدهی خزانهداری آمریکا شک و تردید و بلاتکلیفی در اقتصاد جهان به وجود میآورد. این تصمیمات اشکالات بیشتری را در دستیابی به یک موازنه منطقی بین کشورهای صنعتی و اقتصادهای نوظهور به وجود میآورد و اعتبار ایالاتمتحده را در خصوص سیاستهای مالی خدشهدار میکند. این چیزی متناقض است که آمریکا، چینیها را متهم به دستکاری در نرخ ارز میکند و سپس خود بهطور مصنوعی ارزش دلار را با چاپ پول کاهش میدهد.»
اتفاق نظر روسیه و چین
در نوامبر 2010 چین و روسیه در تجارت متقابل استفاده از دلار را متوقف کردند و ولادیمیر پوتین نخستوزیر روسیه اعلام کرد که کشور او ممکن است نهایتاً یورو را به عنوان ارز در تجارت بینالمللی بپذیرد. گرچه روسیه یکی از شرکای عمده تجاری چین نیست و چندان محتمل نیست که در آینده نزدیک، یورو مورد استقبال آن قرار گیرد ولی خصومت رهبران آن نسبت به دلار به مخالفتها در نقاط دیگر دامن خواهد زد. اگر چین دلار را در تجارت خود با شرکای عمده غیرآمریکایی حذف کند ممکن است برای واشنگتن نگرانکننده باشد.
آگاهانی که در خصوص جنگ ارزی گستردهتر و بدتر منتهی به برخورد تجاری یا نظامی هشدار میدهند، احتمالاً درباره خطر بزرگنمایی میکنند. جنگ ارزی و تجاری به سود هیچ طرفی نیست. بهطور مثال جنگ ارزی بین ایالاتمتحده و چین GDP هر دو کشور را کاهش میدهد و چین بیشتر زیان میبیند تا ایالاتمتحده. تا زمانی که خونسردی حکمفرماست برخورد ارزی احتمالاً به وقوع نمیپیوندد. البته همیشه این امکان وجود دارد که خونسردی کامل در وضعیت حکمفرما نباشد بهخصوص در اوضاع سیاسی متغیر ایالاتمتحده که ژست اعضای کنگره حاکی از تهدید مخالفت با افزایش سقف بدهیهاست. در طولانیمدت اگر رشد اقتصادی به آمریکا برنگردد و قدرت عظیم و مخرب اقتصادی چین متزلزل شود فضای ارزهای جهانی با خطرات فزایندهای مواجه خواهد شد.
حشرات طلایی
پول(ارز)های مبتنی بر بدهی که بدون هیچ استاندارد مبادلهای بهوضوح بهطور بینالمللی معامله میشوند، ذاتاً شرایط بیثباتی را پدید میآورند. اقتصاددانان به اصطلاح معروف به حشرات طلایی (goldbugs) که از بازگشت جهانی به استاندارد طلا طرفداری میکنند دارای زمینههای فراوان در انتقاد از ارزهای شناور آزاد هستند؛ اما سیستم جایگزین مورد نظر آنها بهطور ساده یک انتخاب واقعی نیست. طلای کافی در جهان وجود ندارد که سطحی از تجارت و سرمایهگذاری جاری جهان را مورد حمایت قرار دهد و عمده طلای موجود به صورت ذخایر متعدد در نقاطی نگهداری میشود که میتوانند کمک بسیار کمی به عنوان واسطه مبادله انجام دهند. گذار از سیستم فعلی به استاندارد طلا بهطور غیرقابل تحملی هرج ومرجآفرین خواهد بود، حتی اگر از منظر تئوریک امکانپذیر باشد. انواع دیگری از اصلاحات اساسی ملی و جهانی ممکن است چشمانداز عملی بهتری در بلندمدت داشته باشد ولی در حال حاضر خارج از حوزه بحث جدی میان سیاستگذاران قرار دارد. بدون بازگشت به رشد اقتصادی هیچگونه درمان قطعیای برای فشارهای فزاینده، در میان ارزهای جهانی وجود ندارد.
پول بعد از رشد
در طول چند قرن گذشته در اثر شهرنشینی و گسترش تجارت، پول برای انجام وظایف در جوامع ضروری شده است. امروز حتی دورترین اجتماعات انسانی وابسته به نوعی از تکنولوژی مبادله هستند که فقط تعداد کمی به نظر میرسد از آن درک
داشته باشند، و بهطور متناوب از بحرانهای ارزشیابی زیاد یا کم پول رنج میبرند.
پول مبتنی بر فلز برای بیش از یک هزاره و تا قرن بیستم، یعنی زمانی که کل جهان پول مبتنی بر بدهی را که به وسیله طلا پشتیبانی نمیشد قبول کرد، نقش مسلط داشت. اما نظر بر لزوم پرداخت بهره، پول مبتنی بر بدهی فقط در یک اقتصاد در حال گسترش میتواند عملکرد مناسب داشته باشد. همچنین بازگشت به پول با پشتوانه فلز نیز مشکلزاست.
با توجه به اهمیت پول، طبیعی است بپذیریم که بحث درباره سیستمهای پولی و چگونگی عملکرد آن مستلزم صرف نیرو و دربرگیرنده طیف گستردهای از مطالب و دروس متعدد دانشگاهی درباره موضوع باشد. ولی چنین نبوده است. با این حال تصور اینکه انواع دیگر پول ممکن است امکانپذیر باشد و برخی برتر از پول مبتنی بر بدهی باشد در ذهن برخی افراد به وجود آمده است (بهطور مثال معروف است که هنری فورد شیفته نظریه پول با پشتوانه انرژی بوده است). اما به نظر میرسد که تعداد بسیار کمی از متفکران دست به مکاشفه در خصوص سیستمهای دیگر پول بهطور عمیق زده باشند.
اجرای این پروژه مستلزم این است که ما با در نظر گرفتن نیاز واقعی بشر آغاز کنیم و سپس دریابیم که چگونه پول میتواند برای برطرف کردن نیاز و جلب رضایت آنها مورد استفاده قرار گیرد. همچنین رسیدگی و بازرسی دقیق سیستم پولی فعلی و آسیبپذیریها و ناکامیهای آن ضرورت دارد. هدف باید طراحی سیستمی باشد که در حد امکان تعدادی پولهای (ارزهای) مرتبط با یکدیگر را بهطور همزمان و جهت اهداف و وظایف مختلفی مورد استفاده قرار دهد.
در چنین وضعیتی فرآیند مبادله از تمایلات سیاسی و منافع بانکی که اکنون تحت تسلط و انحرافات حاصل از آن قرار دارد رهایی مییابد. سیستمی مورد نظر است که بتواند نیازهای یک اقتصاد پایدار یا در حال رکود را به همان آسانی نیاز اقتصاد در حال رشد برطرف کند.
پولهای محلی بهجای سلطه دلار
توصیه آلن براون و ریچارد دویچوایت این است که دولتها (از جمله دولتهای ایالتی در ایالاتمتحده و دولتهای استانی در کانادا) پول بدون دِین خود را خلق کنند. هرمن دالی اقتصاددان و نویسنده کتاب «اقتصاد پایدار» در خصوص همین موضوع به بحث پرداخته است. او اظهار میدارد که اگر نرخ ذخیره قانونی برای بانکها 100 درصد بود در آن صورت آنها از چرخه خلق پول خارج میشدند، در ضمن دولت میتوانست نسبت به اعطای پول یککاسه (lump sum) به کسانی که وارد اقتصاد میشوند، اقدام کند و پول را با نرخ صفر درصد برای پروژههای از نظر اجتماعی با ارزش، وام بدهد.
براون و دویچوایت اصرار دارند که ما برای خلق پول نیاز به بانک نداریم و پول نباید با افزایش بهره وام داده شود. این نوع پول که ما در قرن گذشته استفاده میکردهایم مبتنی بر اعتبار است که مفید بوده، زیرا اجازه میدهد عرضه پول هر جا ضرورت دارد گسترش یابد یا منقبض شود. نهایتاً اینکه پول بیشتر یک رابطه است تا یک چیز. این عبارت براون است: «یک موافقتنامه قانونی، یک نظم بستانکاری بدهکار، یک یادآوری بدهی دین و تعهد بازپرداخت.»
اما در صورتی که حسابهای بستانکار خریدار و فروشنده بتواند مستقیماً پایاپای شود، پول اعتباری نیازی ندارد که وابسته به بدهی بانکی دارای بهره باشد. این ایده ساده است و قبلاً در خصوص صدها پول محلی که در سطح جهان فعال هستند به اثبات رسیده است. بسیاری از آنها نسخههایی از سیستم مبادله تجاری محلی هستند که در آن هر معامله تحت حسابهای بستانکار
و بدهکار دو نفر شرکتکننده ثبت میشود. مقدار پول منتشرشده همیشه و به طور اتوماتیک کافی بوده و بستگی به انتشار بانک یا دولت ندارد.
برخی پولهای محلی هیچگونه شکل فیزیکی ندارند و فقط از اعتبار متقابل طرفین معامله تشکیل شدهاند، در حالی که برخی دیگر، از یادداشتهای کاغذی گرفته که نشانگر تعداد و ساعت کار است (ایتاکای نیویورک دارای یک پول محلی است که به عنوان ایتاکا اورز شناخته میشود) تا مقدار غذای در انبار (مانند ویلیتس کالیفرنیا در خصوص گندم در انبار) را نشان میدهد.
هرمن دالی یکی از نویسندگانی است که از انتشار پولهای محلی طرفداری کرده است. دیگران شامل دیردر کنت (پول سالم سیاره سالم)، ریچارد دویچوایت (اکولوژی پول)، برنارد لیتایر (آینده پول: خلق ثروت جدید، کار و داده عاقلانهتر) و توماس گرکو (پول: درک و خلق گزینهها برای مناقصه حقوقی) هستند.
در میان موفقترین پولهای محلی ایالاتمتحده، برکشایر است که در ناحیه برکشایر ایالت ماساچوست مبادله میشود و در سال 2006 به اجرا درآمد. برکشایر در پنج بانک شرکتکننده موجود است و 95 دلار فدرالرزرو را میتوان با 100 برکشایر مبادله و سپس کالا و خدمات را بر اساس یک به یک در 400 رشته کسبوکار خریداری کرد. از زمان اجرا بیش از 8 /2 میلیون برکشایر در بانکها مبادله شده است. پولهای محلی بهخصوص در شرایطی که پول ملی به دلایل متعدد ممکن است نیازهای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را برآورده نکند مفید است. همانطور که در طول سقوط اقتصادی آرژانتین در 2002-2001 اتفاق افتاد، در آن موقع یک اوراق قرضه بدون بهره محلی که توسط دولتهای محلی منتشر شده بود ادامه مبادلات تجاری را امکانپذیر کرد.
توماس گرکو در کتاب خود با عنوان «پایان پول و آینده تمدن» تسویه اعتبار متقابل را به عنوان یک پیشرفت پولی اساسی و یک راهحل در خصوص مشکلات غیرقابل اصلاح پول مبتنی بر بدهی توصیف میکند.
گرکو، دویچوایت، دالی و دیگران موافقند که دولتها باید از ظهور پولهای محلی حمایت کرده و آن را تسهیل کنند. لیتایر یادآوری میکند که پولهای مکمل «نیازهای برطرفنشده را با منابع استفادهنشده برطرف میکند». از نظر تاریخی دولتها انحصار خود بر انتشار پول را به عنوان راهی برای تحکیم قدرت حکومت و حفظ قوانین پول رایج که استفاده شهروندان از پول ملی را ضروری میسازد به عنوان ابزار اصلی حفظ این انحصار مورد استفاده قرار دادهاند. گرکو با انعکاس نصایح اقتصاددان مکتب اتریش، «فردریش فون هایک» در خصوص لغو قوانین پول رایج مینویسد: «باید یک جدایی قطعی بین پول و حکومت وجود داشته باشد. هر ابزار مالی که توسط دولت منتشر میشود باید در مقابل شایستگی و لیاقت خود دولت در بازارهای مالی باشد.» گرکو میگوید: اگر این اصل بهطور کلی پذیرفته شود تورم وجود نخواهد داشت.
با توجه به آینده همراه با کاهش تجارت جهانی به نظر میرسد پولهای محلی معنی و مفهوم بیشتری داشته باشند. در عمل بیشتر پولهای محلی مورد استفاده در طول چند دهه گذشته در حاشیه اقتصاد ملی قرار داشتهاند، اما این موضوع عمدتاً به لحاظ قوانین پول رایج و در رابطه با حفظ وضعیت انحصاری پولهای ملی بوده است. همانطور که اقتصاد جهانی با ناکامی و شکست در رشد مواجه خواهد شد و لذا پولهای مبتنی بر بدهی بیشتر غیرکارا خواهد شد، پولهای محلی میتوانند ادامه تجارت را میسر سازند.
سلطه دوفاکتو
در طول چندین دهه گذشته دلارهای خلقشده در آمریکا از طریق وامهای دارای بهره بانکهای تجاری و مقررات تنظیمشده فدرالرزرو عملاً (به صورت دو فاکتو) به عنوان پول جهانی عمل کرده است. اگر دلار از نقش و وظیفه خود خارج شود، یک زلزله مالی - پولی رخ خواهد داد. با وجود این، فشارهایی حتی از درون سیستم سیاسی ایالاتمتحده در حال شکل گرفتن است. در گذشته اعضای مجلس نمایندگان آمریکا همچون ران پال (که طبق برخی نظرات متعلق به راست افراطی است) و دنیس کوسینیچ (که طبق برخی نظرات متعلق به چپ افراطی است) هر دو طرف خواستار منسوخ شدن فدرالرزرو شدهاند. پال طرفدار بازگشت به استاندارد طلاست، در حالی که کوسینیچ از ایجاد پول بدون دین توسط دولت فدرال پشتیبانی میکند. در ضمن استفاده از معاملات پایاپای در داخل آمریکا بهطور شدیدی روند رو به افزایش دارد. مبادلات مبتنی بر تسویه متقابل اعتبار و معاملات مبتنی بر پولهای محلی دارای پیشرفتی معنیدار نسبت به معاملات پایاپای است، اما ادامه این روند منوط به حذف نشدن سیستم فعلی پولهای مبتنی بر بدهی است.
پول جهانی
نشانههای تجربی و بحثبرانگیز حاکی از این است که سیاستگذاران در سطوح بالا به آسیبپذیری پول (ارز)های موجود آگاهی داشته و شروع به اندیشیدن در خصوص جایگزینها کردهاند. برخی وبلاگنویسان مخالف جهانیسازی معتقدند که یک راهحل در چارچوب دولت تمامیتخواه ممکن است وجود داشته باشد. بند 19 اطلاعیه رسمی نشست G20 در سال 2009 چنین خاطرنشان میکند: «ما در خصوص SDR که به میزان 250 میلیارد دلار (170 میلیارد پوند) به اقتصاد جهانی تزریق و نقدینگی در سطح جهانی را افزایش دهد توافق میکنیم.» SDR حق برداشت مخصوص یک پول کاغذی ترکیبی است که صندوق بینالمللی پول (IMF) منتشر میکند.
اما آیا IMF برای خلق پول جهانی میتواند آزمایش انجام دهد؟ در جریان قرار دادن کامل پول جهانی، مستلزم برداشتن قدمهای بسیار بیشتری از جمله دایر کردن یک بانک مرکزی جهانی کامل (IMF در شرایط فعلی برای اجرای این نقش مجهز نیست، گرچه شاید بتوان آن را برای این هدف از نو بازسازی کرد) است. منتقدان جهانیسازی نگرانند که پول (متعلق به) IMF نهفقط وارث و جانشین وضعیت رزرو (ذخیرهسازی) دلار آمریکا شود بلکه بتواند یک ابزار اصلی مبادله در داخل کشورها نیز شود. احتمالاً شرط ورود کشورها به این سیستم جهانی پولی این خواهد بود که آنها باید نوعی از بسته ریاضتی را که اخیراً به یونان و ایرلند ارائه شد بپذیرند. شواهد حاکی از آن است که هر برنامهای که برای ایجاد پول جهانی در دست اقدام باشد تا اجرای آن فاصله زیادی وجود دارد. در ضمن باید اندیشید اگر پروژه طراحی یک سیستم پولی با شفافیت بیشتر به اجرا درآید دستاورد بهتری خواهد بود یا اگر گزینههای دیگری نظیر سیستمهای تسویه اعتبار مستقیم مدنظر قرار گیرد.