لزوم توجه به امنیت غذا در بازار
امنیت غذایی وقتی وجود دارد که همه مردم به طور دائم دسترسی فیزیکی و اقتصادی به مقدار کافی غذای سالم برای تامین نیازهای خود داشته باشند تا بتوانند زندگی سالم و فعالی را داشته باشند. بر اساس این تعریف چهار جنبه مهم درباره امنیت غذایی قابل تشخیص است.
امنیت غذایی وقتی وجود دارد که همه مردم به طور دائم دسترسی فیزیکی و اقتصادی به مقدار کافی غذای سالم برای تامین نیازهای خود داشته باشند تا بتوانند زندگی سالم و فعالی را داشته باشند. بر اساس این تعریف چهار جنبه مهم درباره امنیت غذایی قابل تشخیص است.
در دسترس بودن غذا: این جنبه اشاره به طرف عرضه در بحث امنیت غذا دارد. که با سطح تولید و موجودی غذا مشخص میشود و به این معنی است که میزان عرضه غذا باید متناسب با جمعیت و کافی باشد.
دسترسی فیزیکی و اقتصادی به غذا: عرضه کافی غذا تضمینی برای اینکه خانوادهها در امنیت غذایی به سر ببرند نیست، بلکه موارد بسیار دیگری از جمله سطح قیمتها، درآمدها و... بر میزان دسترسی افراد به غذا و ایجاد امنیت غذایی موثر است. این قسمت اشاره به طرف تقاضا در تامین امنیت غذایی دارد.
بهکارگیری غذا: به این معنی که افراد و خانوادهها اطلاعات درست برای بهکارگیری غذا داشته باشند. اطلاع از مواد آلی و معدنی موجود در غذا و لازم برای بدن، اطلاع از مواد ضروری و غیرضروری، تنوع غذایی برای رسیدن تمام مواد لازم به بدن و رعایت بهداشت غذایی موارد لازم برای رسیدن به این جنبه از امنیت غذایی است.
وجود و رعایت دائمی سه جنبه دیگر امنیت غذایی: برای رسیدن به امنیت غذایی باید خانوادهها مطمئن باشند که شرایط بالا همیشه برقرار است، تا وقتی که خانوادهها دچار نوسانات دسترسی و عدم دسترسی به غذا هستند (بر اثر عوامل مختلف مثل بیکاری، عدم ثبات سیاسی، افزایش قیمت غذا و ...)نمیتوان گفت امنیت غذایی برقرار شده است. برای اینکه بتوان گفت امنیت غذایی برقرار است هر چهار شرط بالا باید همزمان برقرار باشند. طبق تعریف دو گروه عمومی عدم امنیت غذایی داریم.
1- عدم امنیت غذایی دائم: که بیشتر به دلیل فقر گسترده و عدم دسترسی افراد به منابع مالی است و فقط با دورههای طولانیمدت آموزش و رشد امکان رفع آن وجود دارد، البته ممکن است در مراحل اولیه نیاز به توزیع مستقیم غذا در حوزههای دچار ناامنی غذایی وجود داشته باشد تا افراد توانایی کار، یادگیری و بالا بردن بهرهوری خود را پیدا کنند. ناامنی غذایی فصلی (مثلاً تعداد زیادی از کشورهای آفریقایی در فصل تابستان دچار کمبود آب آشامیدنی سالم میشوند که تامین آن یکی از شرایط ایجاد امنیت غذایی است) به دلیل ساختار قابل پیشبینی که دارد جزء این گروه تقسیمبندی میشود.
2- عدم امنیت غذایی موقت: در این حالت امنیت غذایی موقت است و زمان پیش آمدن آن قابل پیشبینی نیست و معمولاً به دلیل اتفاقات ناگهانی (کاهش تولید، کاهش درآمد یا فرضاً وقوع جنگ یا عدم ثبات سیاسی) اتفاق میافتد. برنامهریزی برای رفع این نوع از عدم امنیت غذایی به دلیل ناگهانی بودن آن بسیار سختتر از نوع اول است. اما برای تحلیل عدم امنیت غذایی، کافی نیست که فقط مزمن یا موقت بودن و افراد درگیر آن را بشناسیم، بلکه شدت و تاثیر آن هم مهم است. دانستن میزان شدت عدم امنیت کمک میکند تا میزان فوریت کمکرسانی جهت محدود کردن آسیبهای وارده به گروههای درگیر را محاسبه کنیم. مقیاسها و درجات وگروههای مختلفی برای دستهبندی انواع عدم امنیت غذایی توسط تحلیلگران ایجاد شده و شاخصهای مختلفی هم برای بیان آن تعریف شده است.طبق آمار فائو، بهرغم افزایش سرانه تولید موادغذایی در دهههای گذشته، از تعداد افراد دچار سوءتغذیه در سراسر جهان کم نشده است، در مجموع بیش از 800 میلیون نفر در جهان دچار سوءتغذیه هستند که 60 درصد از این تعداد در آسیا و 25 درصد در آفریقا ساکنند، البته تعداد افراد دچار سوءتغذیه به کل جمعیت در آفریقا (33درصد) بسیار بیشتر از آسیا (16درصد)است. ریشهکنی فقر و گرسنگی در مرحله اول نیازمند درک ارتباط مستقیمی است که بین این دو موضوع وجود دارد. گرسنگی و سوءتغذیه همراه با آن باعث میشود افراد نتوانند از فقری که گریبان آنها را گرفته رها شوند چون گرسنگی قدرت یادگیری، کار و توانایی حفاظت از خود و افراد خانواده را در آنها پایین میآورد. راههای اقتصادی زیادی برای ایجاد امنیت غذایی وجود دارد که در زیر دو روش توضیح داده میشود با ذکر این نکته که روش اول معمولاً توسط دولتها و سازمانهای بینالمللی مورد استفاده قرار میگیرد و راه دوم مورد استفاده NGO هاست.
نگاه غربگرایانه: طرز تفکر غالب در این روش این است که حداکثر ساختن سود کشاورزان مطمئنترین راه برای افزایش میزان محصولات کشاورزی و بهرهوری تولید در بخش کشاورزی و در نتیجه ایجاد امنیت غذایی است.
عدالت غذایی: در این دیدگاه، جهان (به صورت یک کل) میزان کافی تولید مواد غذایی برای ایجاد امنیت غذایی برای کل جمعیت خود را دارد و کمبود در حقیقت نه در میزان مواد غذایی بلکه در نحوه توزیع آن است و اگر این توزیع عادلانه باشد تمام جمعیت جهان امنیت غذایی خواهند داشت.