از رویا تا واقعیت
آیا انتظارات در بازار ارز به التهابات میانجامد؟
یکی از موارد جالب و درخور توجهی که در کشور ما وجود دارد این است که همواره مدیران و مسوولان کشور از نگاه مثبت و خوبی نسبت به مسائل و وضعیت کشور حتی در بدترین برهههای زمانی برخوردارند و با حفظ آرامش و خونسردی در مقابل اذهان عمومی ادامه مسیر تعالی کشور را برای مردم ترسیم میکنند. خوشبختانه در کشور ما از زبان مسوولان فقط خبرهای خوب شنیدهایم که همواره نگرانی ما را از آینده مرتفع کرده و سبب دلگرمی مردم شدهاند.
یکی از موارد جالب و درخور توجهی که در کشور ما وجود دارد این است که همواره مدیران و مسوولان کشور از نگاه مثبت و خوبی نسبت به مسائل و وضعیت کشور حتی در بدترین برهههای زمانی برخوردارند و با حفظ آرامش و خونسردی در مقابل اذهان عمومی ادامه مسیر تعالی کشور را برای مردم ترسیم میکنند. خوشبختانه در کشور ما از زبان مسوولان فقط خبرهای خوب شنیدهایم که همواره نگرانی ما را از آینده مرتفع کرده و سبب دلگرمی مردم شدهاند.
به عنوان مثال در دورهای که شورای امنیت سازمان ملل علیه کشور ما قطعنامه صادر میکرد مسوولان کشور این قطعنامهها را بسان کاغذ پارهای میدانستند که تاثیری بر وضعیت رو به جلوی اقتصاد کشور ما ندارد! اما در دوره دیگر با تصویب برجام و رفع تحریمها بار دیگر مسوولان وقت دم از خروج از رکود و آیندهای روشن برای اقتصاد میزنند. به نظر میرسد این قصه بار دیگر را با خروج از آمریکا از برجام به نوعی در حال تکرار شدن است. با توجه به فضای ایجادشده در کشور بر سر قیمت دلار و ارز و نوساناتی که در این مدت داشته است یکی از مسائلی که در این روزها بیشتر از سوی متولیان کشور تکرار میشود بحث آینده نرخ ارز پس از اجرایی شدن فاز دوم تحریمها از آبانماه است. اعلام مقامات رسمی کشور مبنی بر این بوده است که کشور از لحاظ تراز پرداختها نهتنها دچار مشکل نشده است بلکه دارای مازاد تراز پرداختهاست و به عبارت سادهتر درآمدهای ارزی کشور بیشتر از مخارج ارزیمان است. همچنین تاکید شده است که از لحاظ اسکناس دلار نیز در بهترین وضعیت چند سال گذشته قرار داریم و با مشکلی در تامین نیاز داخلی چه قبل از آبان و چه بعد از آن روبهرو نیستیم. این سخنان امیدوارکننده اما متاسفانه تاثیری بر روی رفتار فعالان اقتصادی نگذاشته است زیرا همانطور که گفته شد این امر در کشور ما مسبوق به سابقه است و مردم یاد گرفتهاند آنچه در صداوسیما از زبان مسوولان میشنوند با دنیای واقع تفاوت بسیار دارد. به نوعی دیگر اگر به یاد داشته باشیم خبرنگاران صداوسیما بعد از کوچکترین ریزشی در بازار ارز یا طلا و سکه به میدان میآیند و با نشان دادن افرادی که ادعای ضرر مالی میکنند عاقبت خرید دلار و سکه را از دست دادن سرمایه و ضرر و زیان عنوان میکنند، در حالی که پس از خوابیدن این جو در بازار و گرفتن شیب افزایشی دیگر خبری در این باره مشاهده نمیشود. این عوامل سبب شده کمی از اعتماد مردم نسبت به صحبتهای مسوولان و برخی اخبار صداوسیما کاسته شود و این به شدت به ضرر اقتصاد ایران است چراکه بازارها به شدت بر اساس انتظارات که بیشتر از طریق سایتها، کانالهای تلگرامی یا شبکههای ماهوارهای شکل میگیرد تا نظر مسوولان کشور، و این امر سبب شده نرخ ارز در بازار آزاد با واقعیت اقتصاد ایران فاصله بیشتری بگیرد. در حال حاضر بر اساس تحلیلهای کارشناسان اگر بخواهیم نرخ واقعی دلار را بر اساس نرخ برابری قدرت خرید محاسبه کنیم و آن را چه با سال 1381 که مقطعی است که نرخ ارز تکنرخی شد و چه با سال 1392 که سال شروع فعالیت دولت یازدهم است تعدیل کنیم به رقمی کمتر از هشت هزار تومان میرسیم بنابراین به نظر میرسد آنچه بر واقعیت اقتصاد حاکم است نرخی است که بین صادرکنندگان و واردکنندگان در سامانه نرخ ارز بانک مرکزی مبادله میشود که رقمی نزدیک به رقم نرخ فوقالذکر است اما در عمل با قیمتهایی تا دو برابر نرخ مذکور در بازار مواجه میشویم که نشان از انتظارات و التهابات در جهت افزایش نرخ ارز دارد.
آنچه در همه جای دنیا مرسوم است این است که اظهارات سیاستگذاران به انتظارات مردم سمتوسو میدهد اگرچه شکی در این نیست که مسوولان با نیت خیر و به منظور برقراری آرامش بر افکار عمومی این قبیل صحبتهای مثبت و خوشبینانه را مطرح میکنند اما در این بین میبایست به فکر وجهه و اعتبار خود نیز باشند زیرا مثبتاندیشی صرف و به دور از واقعیت میتواند از سندیت گفتار بکاهد. شاید به قولی بیان واقعیت هر چند تلخ به مذاق مردم خوشتر از یک خوشبینی غیرواقعی باشد. به عنوان نمونه در کشور ترکیه پس از بحران کاهش ارزش پول ملی، مردم در پاسخ به دعوت رئیسجمهور کشور خود اقدام به آوردن دلارهای خانگی خود به بازار و تلطیف فضای ملتهب بازار کردند اما آنچه در کشور خودمان میبینیم حتی در شرایطی که قیمت دلار سقوط چندینهزارتومانی را در مدت محدودی تجربه کرد بسیاری از مردم حاضر به فروش ارزهای خود نشدند با این امید که با تنگتر شدن حلقه تحریمها خواهند توانست آن را با قیمت بالاتری به فروش برسانند. در واقع نمیتوان این رفتار مردم را مورد قضاوت و نکوهش قرار داد زیرا ما همان مردمی هستیم که در زمان جنگ در حد بضاعت خود حتی اقدام به فروش طلا و کالاهای باارزش خود برای کمک به جبههها کردیم اما متاسفانه تجربه ناخوشایند دور اول تحریمها در سال 1390 و شاید برخی رفتارهای دوگانه باعث شده است که مردم در دوره حاضر پیش از هر چیز به فکر منافع خود باشند.
شرایط برای اقتصاد ایران در حال حاضر به گونهای پیش رفته است که چشم همه فعالان اقتصادی به آنسوی مرزها دوخته شده است. زمانیکه سرنوشت اقتصادی ما منوط به تصمیمگیری سران کشورهای اروپایی، چین و روسیه در ادامه حمایت از برجام و نیز دیگر کشورها همچون هند در ادامه خرید نفت از ایران است. در واقع ما دوباره گرفتار این موضوع هستیم که کشورهای دیگر تا چه اندازه حامی ما در برابر آمریکا هستند و تهدیدهای این کشور تا چه میزان بر رفتار کشورهای دیگر و به طور مضاعف بر شرکتهای فعال در آن کشورها اثر میگذارد. آیا سیستم مالی که اروپا برای جایگزینی به ایران وعده داده قابلیت اجرایی دارد و آیا میتواند جریان انتقال پول را به کشور ادامه دهد یا خیر.
در حقیقت ساختار اقتصادی کشور ما چون بر پایه فروش نفت قرار گرفته و نتوانسته است درآمدهای صادراتی خود را در این سالها متنوع سازد با کمترین فشاری در زمینه فروش نفت دچار بحران جدی کمبود ارز میشود و از طرف دیگر چون کارخانههای کشور نیز در طول این سالها در رقابت با رقبای خارجی عملاً قافیه را باخته و تولید را کنار نهادهاند اکنون نمیتوانند بسیاری از نیازهای کشور را تامین کنند.
ما کشوری تکمحصولی و خامفروش هستیم با طیفی گسترده از واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای که چرخ اندک کارخانههای تولیدی باقیمانده به آن وابسته است در نتیجه کشور، بسیار تاثیرپذیر از تحریمهاست که این امر میتواند به عنوان اهرم فشار از سوی دشمنان کشور مورد استفاده قرار گیرد.
در این بین ما باید گامهایی موثر در جهت نشان دادن حسن نیت خود به مجامع جهانی برداریم تا بتوانیم آنها را برای ماندن در توافق برجام یا حمایت از کشورمان ترغیب کنیم. در این بین گام نخست میتواند تصویب نهایی لوایح FATF باشد که به عنوان پیششرط اصلی تداوم مبادلات مالی کشور با جهان خارج است.
در پایان میتوان گفت که مصداق امروز شرایط کشور ضربالمثل با حلوا حلوا دهان شیرین نمیشود است چراکه با سخنان متولیان کشور مبنی بر ثبات نرخ ارز در آبانماه نرخ ارز ثابت نمیماند بلکه این موضوع به عملکرد کشور در شفافسازی و اعتمادسازی با جامعه جهانی در کنار همراهی این کشورها با ایران و عدم همراهی آنان با آمریکا بستگی دارد. به عنوان نمونه در گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس برای پیشبینی اقتصاد ایران در سال 1397 منتشر کرده دو سناریو در نظر گرفته که یکی کاهش 500 هزاربشکهای صادرات نفت خام کشور و دیگری کاهش یکمیلیونبشکهای است. این امر نشان میدهد هنوز موضع دیگر کشورها را در مورد همراهی با آمریکا برای قطع کامل صادرات نفت خود نمیدانیم در نتیجه تنها میتوان امید داشت که شرایط به گونهای رقم بخورد که اینبار صحبتها و پیشبینی مسوولان کشور ما درست از آب درآید.