نسخه اشتباهی
بانکها طاعون هستند یا طاعونزده؟
اقتصاد ایران یا بهتر بگوییم اقتصاد بیمار ایران در این سالها همواره با طبیبانی روبهرو بوده که سعی در معالجه آن داشتند و بنا بر میزان آگاهی خود از اقتصاد، یا نسخهای را برای درمان آن دادند یا به عارضهیابی مشکلات آن پرداختند، با این حال وضع این مریض نهتنها بهبود نمییابد بلکه انگار هر روز بدتر از روز قبل میشود، اگر یک روز عنوان میشد که اقتصاد ایران دچار بیماری هلندی شده است امروز اما گرفتار انواع و اقسام دردهاست که در نتیجه همین تشخیصهای اشتباه دچار آن شده است.
اقتصاد ایران یا بهتر بگوییم اقتصاد بیمار ایران در این سالها همواره با طبیبانی روبهرو بوده که سعی در معالجه آن داشتند و بنا بر میزان آگاهی خود از اقتصاد، یا نسخهای را برای درمان آن دادند یا به عارضهیابی مشکلات آن پرداختند، با این حال وضع این مریض نهتنها بهبود نمییابد بلکه انگار هر روز بدتر از روز قبل میشود، اگر یک روز عنوان میشد که اقتصاد ایران دچار بیماری هلندی شده است امروز اما گرفتار انواع و اقسام دردهاست که در نتیجه همین تشخیصهای اشتباه دچار آن شده است. نکته اینجاست که در این سالها این اطبا یا سیاستگذاران اقتصادی که در واقع همان صاحبان قدرت سیاسی بودند نه تحصیلات آکادمیک اقتصادی داشتند و نه به اقتصاددانان بها میدادند و مشکلات را بنا به تجربه خود از اقتصاد درک میکردند و به ارائه راهحل میپرداختند، که در نتیجه گاه میبینیم نظراتی که در این زمینه ارائه میشود با واقعیات جامعه انطباقی ندارد.
یکی از تازهترین و شاید به نوعی تکراریترین نظراتی که در رابطه با عامل مشکلات اقتصاد کشور مطرح شده نقش بانکهاست به گونهای که عامل اصلی مشکلات ایران نیز ویروس خطرناکی به نام نظام بانکی است که در قالب بیماری مانند طاعون، وبا یا نسخه امروزیتر آن آنفلوآنزا و... به جان اقتصاد ایران افتاده است و در حال نابودی پایههای آن است. در استدلال این امر هم اینطور بیان شده است که بانکها کارخانههای تولیدکنندگان را به عنوان وثیقه گرفته و با پرداخت وام و بدهکار کردن این تولیدکنندگان پس از چندی این کارخانهها را از چنگ صاحبان آن به درمیآورند و اینگونه به جان اقتصاد کشور افتادهاند و البته به تولیدکنندگان و صنعتگران گرفتار این بانکها پیشنهاد تاسیس بانک مخصوص داده شده تا از بلای بانکهای سابق در امان باشند.
ابتدا باید گفت در اینجا قصد دفاع از عملکرد بانکها را نداریم و مطمئناً اشکالات زیادی بر نوع فعالیت آنان در اقتصاد کشور وارد است با این حال تحلیلهای اینچنینی از وضعیت اقتصاد، حکم همان دارویی را دارد که به اشتباه به مریض داده شود و نهتنها باعث بهبودی آن نشود که وضع آن را بدتر میکند، از این موارد نیز در اقتصاد ایران به فراوانی میتوان یافت طرحهایی برای حل مسائل اقتصاد کشور اما بدون پشتوانه علمی که نتایج آن یا در همان وقت یا بعدها گریبان کشور را گرفت. طرحهایی مانند طرح تثبیت اقتصادی که دامنه آن تا امروز و در اعتراضات افزایش قیمت بنزین هم کشور را رها نکرد. شاید اگر آن روز افزایش قیمت حامل انرژی به روال هر سال انجام میشد احتیاجی به افزایش یکباره و شوکگونه امروزی نمیشد که بدترین راهحل برای اقتصاد گرفتار مشکلات امروز ایران بود. همان تفکری که آن روز طرح تثبیت را به اقتصاد ایران تحمیل کرد اگر امروز نیز طرح دیگری را بدون پشتوانه علمی به اقتصاد ایران تحمیل کند ممکن است فقط بر مشکلات کشور بیفزاید.
اما در رابطه با انتقاد اخیر در رابطه با عملکرد بانکها نیز باید به این موضوع اشاره کرد که در حال حاضر یکی از مشکلات بانکها اتفاقاً عدم دریافت وثیقه مناسب از تسهیلاتگیرندگان است و دلیل این حجم از مطالبات معوق بانکها همین عدم دریافت وثایق است. اگر به برخی شهرکهای صنعتی کشور سری بزنید با انبوهی از زمینهایی مواجه میشوید که دیوارکشی شده و سولههایی در آن احداث شده اما خبری از فعالیت در آنها نیست. دلیل این امر نیز این است که بسیاری از افراد به طمع دریافت تسهیلات کلان بانکی، به صورت ظاهری اقدام به احداث کارخانه میکردند و با گرو نهادن زمین همین کارخانه در حال ساخت، وام را دریافت کرده و با پول آن به فعالیت دیگری مشغول میشدند و بانک با یک زمین فاقد ارزش تسهیلات معوق میماند. در واقع سیاستهایی که گاه و بیگاه به بانکها برای پرداخت تسهیلات به تولیدکنندگان بدون رعایت جوانب تحمیل میشود عاقبتی جز تلف شدن منابع بانکها ندارد.
نکته بعدی آن است که مشکلات تولیدکنندگان اتفاقاً ربطی به بانکها ندارد. در واقع تولیدکنندگان همیشه درخواست دریافت وامهای کمبهره را داشته و دارند و از بانکها به دلیل کوتاهی در این امر گلهمند هستند اما آیا تولیدکنندگان این سوال را از خود پرسیدهاند که در کشوری که در اغلب اوقات نرخ سود تسهیلات آن از میزان تورم کمتر است و در حالت عادی نیز سود تسهیلات منفی است اخذ وام کمبهره به چه معنایی است؟ در شرایطی که نرخ تورم در کشور بین 20 تا 40 درصد در اکثر سالها بوده است چرا تسهیلاتگیرندگان تقاضای با نرخ سود مثلاً چهاردرصدی را دارند و نکته مهمتر این است که اگر بر فرض بانکها تسهیلات با نرخ بهره پایین در اختیار تولیدکنندگان قرار دهند آنگاه تولید ما رونق خواهد گرفت؟ پاسخ مسلماً خیر است چراکه ریشه مشکلات تولیدکنندگان نه در اخذ وام کمبهره که در جای دیگری است. نخستین مساله بحث توان رقابت با کالاهای خارجی است یعنی کالای تولید داخل از نظر کیفیت و قیمت توان رقابت با کالای خارجی را دارا باشد. اگر فرض کنیم که کیفیت کالای داخلی حداقل از کالاهای چینی که بازار کشور را قبضه کرده بهتر است آنگاه مساله قیمت به عامل مهمی تبدیل میشود. با توجه به وجود تورم در کشور آنگاه نرخ ارز به عامل تعیینکننده در این رقابت بدل میشود، اگر نرخ ارز در کشور متناسب با نرخ تورم کشور (البته دقیقتر آن است که بگوییم نرخ تورم کشور منهای میانگین نرخ تورم جهانی یا کشورهای صادرکننده کالا به کشور) افزایش یابد امکان رقابت فراهم میآید اما در بسیاری از سالها نرخ ارز در کشور ثابت ماند یا تغییرات اندکی نسبت به تورم داخلی داشت، در نتیجه در این دوران تولیدکنندگان یک به یک توان رقابت را از دست دادند و با انبوه کالای فروشنرفته مواجه شدند و در نهایت اگر برای بهبود وضعیت نیز تسهیلاتی اخذ کردند اما باز به دلیل ثبات نسبی قیمت ارز در مقابل تورم داخلی نتوانستند شرایط خود را بهبود دهند و از عهده پرداخت اقساط نیز برنیامدند و در نهایت آنچه نباید اتفاق میافتاد رخ داد. یعنی بانکها برای مطالبه تسهیلات خود مجبور به تملیک کارخانهها شدند. در این زمینه آیا مقصر بانکها هستند یا تصمیمگیران اقتصاد که نرخ ارز را بهرغم هشدارهای کارشناسان اقتصادی ثابت نگه داشتند؟
یا یکی دیگر از مشکلات تولیدکنندگان مساله قانون کار است که مشکل بسیاری از تولیدکنندگان بوده و هست و جا دارد از نمایندگان سابق و کنونی مجلس که دغدغه تولید را دارند پرسید که چرا فکری برای تغییر این قانون و بهبود شرایط هم برای کارگران و هم برای کارفرمایان نکردهاند؟
در کنار مسائل ذکرشده ایده تشکیل بانک توسط صنعتگران نیز حکایت جالبی دارد. در حالی که بانک مرکزی در تدارک کاستن از بانکهاست تشکیل یک بانک جدید میتواند راهگشای مشکلات صنعت باشد؟ آیا این بانک میخواهد تافته جدا بافتهای از اقتصاد ایران باشد، یعنی این بانک میتواند در بازار پول سپردهها را با نرخ مثلاً 15 درصد دریافت کند و به صنعتگران با نرخ 10 درصد بدهد؟ آیا میتواند سود ماهشمار به سپردهگذاران بدهد و از صنعتگران هر زمانی که شرایط بازار رونق گرفت سود وام خود را دریافت کند؟ مطمئناً پاسخ منفی خواهد بود ضمن آنکه در حال حاضر بانک صنعت و معدن به عنوان بانک دولتی و تخصصی در زمینه تولیدگران در حال فعالیت است و به لطف دولتی بودن امکان پرداخت تسهیلاتی را با نرخ پایینتر از نرخ بازار یا به اصطلاح همان وام کمبهره دارد. آیا صنعتگران فکر میکنند کاراتر از این بانک عمل میکنند؟
باید گفت بهرغم آنکه بانکها در فضای اقتصاد کشور عملکرد مطلوبی نداشتند اما با قاطعیت میتوان گفت که مشکلات امروز صنعت و تولید کشور ارتباطی با عملکرد آنان نداشته است. بنابراین محکوم کردن بانکها به عنوان معضل اقتصاد ایران از آن دسته تحلیلهایی است که نشان میدهد گویندگان آن یا چندان در جریان مشکلات اقتصاد کشور نیستند یا مشکلات را میدانند اما بنا به دلایلی به اصل مشکلات نمیپردازند. سابقه نشان داده دادن آدرس غلط و اشتباه از مشکلات اقتصاد سبب تجویز نادرست برای حل آن میشود و در نهایت اقتصاد بیمار ایران را بیمارتر میکند.