اقتصاد ئیبوک
گفتوگو با امیر بهدانی درباره اقتصاد کتابخانههای الکترونیکی در ایران
میگویند سرانه مطالعه در ایران پایین است و مردم این روزها کمتر از قبل کتاب میخوانند. زمانی هم میگفتند که کتاب الکترونیکی میتواند سرانه مطالعه را افزایش دهد. کتاب الکترونیکی یا ئیبوک کتابهایی هستند که به شکل پروندههای دیجیتال تولید و خوانده میشوند. 18 سپتامبر روز جهانی خواندن کتاب الکترونیکی است. ئیبوک به خاطر قیمت پایینتر و حملونقل آسان از محبوبیت زیادی برخوردار است اما خیلیها هنوز کتاب کاغذی را ترجیح میدهند. در گفتوگو با امیر بهدانی مدیرعامل پلتفرم فیدیبو میخواهیم تجربه ئیبوک را در ایران مرور کنیم.
♦♦♦
بازار کتاب در کشور ما بازار خیلی بزرگی نبوده و اگر زمانی بوده، رفتهرفته افول کرده است. با این حال برخی معتقد بودند امکان مطالعه کتابهای الکترونیکی ممکن است این بازار را تقویت کند. گفتوگو را با بررسی وضعیت این بازار در ایران آغاز کنیم. به نظر شما بازار کتابهای الکترونیکی در ایران چگونه است؟ آیا میتوانیم بگوییم این بازار موفق عمل کرده است؟
کتاب الکترونیکی به شکلی که الان میشناسیم، در اوایل دهه 90 به جامعه ایران معرفی شد. از زمان آشنایی جامعه کتابخوان با ئیبوک، رشد خوبی بین کتابخوانها داشته است. مشخصاً در دوران همهگیری کرونا استقبال از آن به اوج خود رسید؛ چراکه به خاطر شرایط آن زمان، کتابخوانها ترجیح دادند خریدهایشان را به صورت الکترونیکی انجام دهند. چون هم در قرنطینه بودند و هم اینکه زمان بیشتری برای مطالعه داشتند. به همین دلیل توجه به این بازار زیاد شد. امروز که داریم با هم صحبت میکنیم، فکر کنم تقریباً 10 درصد بازار کتاب به لحاظ ریالی و حدود 20 درصد این بازار به صورت تعدادی متعلق به کتابهای الکترونیکی است.
پس با توجه به آماری که اشاره کردید میتوان گفت کتاب الکترونیکی بهخوبی در میان کتابخوانها جا باز کرده و دیگر یک بازار نوپا محسوب نمیشود.
بله، همینطور است. ما یکسری اپلیکیشن بالغ داریم که کاربر با نوع کاربری آن کاملاً آشناست. E BOOK در ایران دیگر از مرحله معرفی و مرحله تولد گذشته و کاملاً کتابشناسها و کتابخوانهای ما آن را میشناسند. این مسیر را هم بهراحتی طی نکردیم و همواره بر ایجاد مزیتها تاکید کردیم. دو مزیت رقابتی اصلی هم داریم؛ یکی دسترسپذیری است و یکی هم مسئله قیمت است. در واقع از آنجا که کتاب الکترونیکی هزینه کاغذ ندارد، هزینه توزیع ندارد و خیلی از واسطههای تحویل را که بازار کتاب چاپی دارد ندارد؛ با قیمت کمتری به دست مشتری میرسد. دسترسپذیری را هم باید اینطور تعریف کرد که شما با یک کتابخانه فیدیبو میتوانید تقریباً بین 30 یا 50هزارتا کتاب داشته باشید و همیشه در دسترستان باشد. در مجموع اوضاع کتاب الکترونیکی خوب است، اما در آینده احتمالاً فرمهای جدیدی باید باشد؛ قضیه e-commerce و یک سایت فروشگاه کتابخانه احتمالاً باید بهزودی جدیتر پیگیری شود.
خیلی موضوع مهم است و ممنون میشوم بیشتر درباره تغییراتی که این بازار میتواند داشته باشد توضیح بدهید.
امروزه نحوه مصرف محتوا دارد تغییر میکند. محتواهای کوتاه در تعداد بالا مدنظر مخاطب است. مخصوصاً برای نسل جدید (نسل Z) اینکه بخواهند 400، 500 صفحه کتاب را بخوانند راحت نیست؛ چراکه خیلی با فرمهای فعلی که آنان بدان عادت دارند همخوانی ندارد؛ مثل اینستاگرام، یوتیوب، تیکتاک و... . چنین اپلیکیشنهایی رفتار نسل جدید را شکل داده، پس به صورت کلاسیک با آنها رفتار کردن سخت است. احتمالاً ما باید در این تغییر خود را بهروز کنیم. به صورت جدی باید برویم ببینیم که فرم جدید مصرف محتوا چگونه است و این کتابها را چطوری میتوانیم در قالبهای بهتری به آنها ارائه کنیم.
موضوع بعدی؛ نیاز به اجتماعسازی است؛ یعنی آدمها بتوانند راجع به کتابها با هم صحبت کنند و بتوانند حول علایقشان در موضوعات محتوایی گروه داشته و کامیونیتی داشته باشند و بتوانند در خود اپلیکیشن دانششان را به اشتراک بگذارند. تغییراتی که به دنبال آن هستیم چیزهایی شبیه به اینهاست.
در مجموع فضای امروز کتاب الکترونیکی یک فضای خیلی فردی است که هر کسی کتابی را میخرد و بهتنهایی میخواند. برخلاف امروز احتمالاً این بازار به یک پلتفرمی در حول دنیا و جهان مطالعه و کتاب تغییر پیدا میکند و قابل اکسپلور خواهد شد. به معنای اینکه من کتابخوان بتوانم ببینم چه کتابهایی خوب است، امروز چه کتابهایی وارد بازار شده، دوستانم راجع به کتابها چه میگویند و اینکه آیا قبولشان دارند یا نه و... .
رقابت کتاب الکترونیکی با کدام حوزه است؟ با حوزه کتاب است یا کتاب صوتی؟ این را به این دلیل میپرسم که الان بازار کتاب صوتی هم خیلی داغ است.
کتاب صوتی امروز فقط در پلتفرمهای کتاب الکترونیکی قابل استفاده است؛ یعنی در واقع ما کتاب صوتی را هم محصول خودمان میدانیم. در واقع کتاب الکترونیکی دو محصول اصلی دارد؛ یکی ئیبوک و ئیکاب است و موضوع بعدی هم کتاب صوتی است؛ پس در واقع کتاب صوتی جزئی از پلتفرمهای کتاب الکترونیکی است و رقابتی میان آنان وجود ندارد. اصلاً برای خود ماست؛ یعنی انتشاردهنده آن پلتفرمهای کتاب الکترونیکی هستند. در زمینه کتاب چاپی هم باید گفت ما مکمل کتاب چاپی هستیم، یعنی به نظرم رقابتی با کتاب چاپی وجود ندارد. ما ویترین خود را از کتاب چاپی میگیریم. ناشری در بازار کتابی را منتشر میکند، فرم دیگر انتشارش میتواند به صورت الکترونیکی یا صوتی باشد. درواقع رقابتی به آن صورت وجود ندارد که آدمها کتاب چاپی نخوانند و کتاب الکترونیکی بخوانند یا برعکس. اما به هر حال کتاب الکترونیکی یکسری مزیتها دارد که کتاب چاپی ندارد. همانطور که پیشتر اشاره کردم نیاز به حملونقل ندارد. قیمش ارزانتر است. قابلیت دیتامحوری دارد. شما میتوانید نظرها و امتیازات کتاب الکترونیک و صوتی را در سایت ببینید. قابلیت سرچ دارد. بنابراین با تمام این حرفها من این دو نوع مدل از کتاب را بیشتر مکمل هم میبینم.
بهطور کلی اما اگر بخواهم بگویم امروز رقیب کتاب الکترونیکی کیست، به نظرم فرمهای دیگر مصرف محتواست یعنی به نوعی شاید پادکست باشد و شاید یوتیوب باشد. اینها پلتفرمهایی هستند که نوع دیگری از مخاطب و کاربر را به خود جذب میکنند و کاربر به جای اینکه زمانش را برای گرفتن محتوا و دریافت مطلب به کتاب اختصاص دهد، سراغ فرمهای دیگری میرود که دیگر وقتی برای کتاب خواندن باقی نمیماند.
وضعیت بازار کتاب الکترونیکی ایران در سطح منطقه و جهان از لحاظ رقابتپذیری چطور است؟ بهطور مثال فیدیبو میتواند با پلتفرمهای مشابه در منطقه رقابت کند؟ یا فقط برای بازار داخلی تعبیه شده است.
کلاً ضریب نفوذ کتاب الکترونیکی در دنیا بیش از ایران است، آن هم به خاطر نوع تعاملی است که فرهنگ نشر و ناشرهای آنجا دارند و من فکر میکنم تقریباً 13، 14 یا 15 درصد کتابخوانها در ایران کتاب الکترونیک را میشناسند و حداقل یکبار از آن استفاده کردهاند. بر اساس آمار ما نسبت به منطقه جلوتر هستیم، اما نسبت به جامعه غربی به نظرم هنوز جا داریم تا به آنها برسیم. در نهایت اما در ضریب استفاده از کتاب الکترونیکی در میان کتابخوانها نسبت به دنیا یک مقدار عقبتر هستیم؛ چراکه کتاب چاپی در ایران هنوز مخاطب بیشتری دارد.
شما اشاره کردید که برای نسل Z برنامههایی پیشرو دارید، پس یعنی این قشر با تمام شرایطی که هست به سمت ئیبوک گرایش دارند. بهطور کلی در حال حاضر کدام قشر از جامعه و کدام رنج سنی بیشتر مخاطب شما هستند؟
امروز تقریباً ما از 16، 17 سال مخاطب داریم تا قریب به 70 سال. یعنی بیشترین پراکندگی را از حدود مثلاً سن 18، 19، 20 سال داریم تا تقریباً 41، 42 سال. اما مسئله چیست؟ مسئله این است که امروز نسل جوانی که درباره آنها صحبت میکنیم که تقریباً بین 14، 15، 16 سال است تا 22، 23 سال، احتمالاً در معرض فرمهای جدیدی از مصرف قرار میگیرند (در محتوا) و توجه فعلی ما روی این گروه است. در این مسیر سختی همانی است که پیشتر به آن اشاره کردم. ذائقه دریافت محتوا بین این دوستان با نسلهای قبلی خیلی متفاوت است. ما قدم اولمان را با بازسازی برندمان برداشتیم و سعی کردیم صمیمیتر و امروزیتر باشیم. تغییراتی ایجاد کردیم تا فاصله موجود را کم کنیم. لوگوی ما به یک لوگوی صمیمی، جسور و امروزی و باهوش تغییر پیدا کرده است. فیدیبو با این مشخصهها دارد مسیر را برای اینکه بتواند با یک نسل دیگر هم ارتباط سازندهای داشته باشد، هموار میکند.
مشکلات این حوزه چیست؟ و چقدر مشکلاتش متفاوت از حوزه کتابهای چاپی است؟ در حوزه سانسور و موضوعات ارشادی که فکر نمیکنم تفاوت داشته باشند، اما شاید در حوزه فیلترینگ و وضعیت اینترنت مشکلات بیشتری داشته باشید.
بخشی از مسائل و پیچیدگی حوزه کتاب الکترونیک مثل همه صنایع به نظرم مربوط به ارتباط کسبوکارها با تامینکنندههاست. ما هنوز نتوانستیم با ناشرهایمان به این تفاهم برسیم که همزمان با کتاب چاپی، کتاب الکترونیکی هم وارد بازار شود. میدانیم خیلی اوقات انتخاب کاربرهایمان کتاب الکترونیکی است ولی چون ناشر بعد از چند ماه از انتشار کتاب فیزیکیاش مجوز الکترونیکی شدن را میدهد، کاربرهایمان به خاطر اینکه زودتر بتوانند آن کتاب را بخوانند، مجبور هستند که کتاب فیزیکی بخرند. یکی از مسائل ما این است که جامعه تامینکنندگان کتاب الکترونیکی هنوز به نظرم میتوانند با تسهیل و تعامل بهتر با پلتفرمها به رشد این بازار کمک کنند. از حیث رگولاتوری هم باید گفت طبیعتاً مسائل فیلترینگ و شبکه اینترنت بر کار ما خیلی تاثیرگذار است. در حوزه ارشاد نیز به نظرم قدمی که دولت باید برای کتابخوان کردن آدمها در این حوزه بردارد، حوزه تبلیغات است. امروز آگاهسازی مردم از یک محصولی که کاملاً در دسترس است، ارزانتر است و در ترافیک میتواند کاملاً از آن بهره ببرد و جایگزین محتوای دیگر شود مهم است. امروز آگاه کردن مردم از این موضوع تنها از عهده پلتفرمها بهطور کامل برنمیآید. به نظرم برای تحقق این امر دولتها باید وسط بیایند. ارشاد به عنوان یک هدف در یک پروژهای که نهایتاً به کتابخوانتر کردن مردم و افزایش سرانه مطالعه میانجامد، باید در این مسیر قدم بردارد. انتظار پلتفرمها این است که وقتی یک پلتفرم بستری را آماده کرده که تمام کتابها با قیمت شاید ارزانتر در دسترس تمامی افراد در تمامی نقاط ایران از دورترین روستاهای زاهدان تا روستای شهر خوی در تبریز با چنین دامنه گستردگی، بدون زنجیره تامین و بدون فرآیندهای ارسال لجستیک پیچیده و... قرار گیرد، با تبلیغات گسترده به گسترش آن کمک کند. خیلی از شهرستانها هنوز نمیدانند کتاب الکترونیک چیست و اصلاً کتاب الکترونیکی را نمیشناسند. حداقل این انتظار از دولت و حاکمیت میرود که در راستای کتابخوانتر کردن آدمها این مسیر را پیش بگیرد.
پلتفرمی مثل فیدیبو برای این تبلیغات (برای گسترش در شهرهای دور) چه کار کرده است؟
فضای تبلیغات ما فضای تبلیغات دیجیتال است؛ یعنی از کسانی که در این حوزه هستند کمک میگیریم. ما احتمالاً باید تلاش کنیم تا در بستر پرفورمنس مارکتینگ و دیجیتال مارکتینگ بتوانیم مخاطبهای بیشتری را جذب کنیم. حالا فیدیبو چون متعلق به گروه دیجیکالاست، از ظرفیت بزرگترین تجارت الکترونیک ایران که دیجیکالاست میتواند استفاده کند و داریم استفاده میکنیم؛ ولی تبلیغات فضاهای آفلاین کم است.
به عنوان سوال آخر؛ چشمانداز این حوزه را چطور ترسیم میکنید؟ چه امیدهایی دارید؟ چه برنامههایی دارید؟
چیزی که برای ما خیلی مهم است، این است که کتاب محدود به آدمها از یک قشر شاید انتلکتتر و یک جامعه کتابخوان محدود نباشد. ما در قالب پلتفرمی که بستر فروش محصول متفاوتی است میخواهیم کتاب همانند فضای مجازی میان همه مردم گسترش داشته باشد. پس به فکر اجتماعی شدن این پلتفرم هستیم. میخواهیم بخشی از حوزههایی باشیم که میتواند محتوا را در خدمت سرگرمی آدمها قرار دهد تا بتوانیم تعداد آدمهای بیشتری را روزانه داخل اپلیکیشنهای کتاب الکترونیک داشته باشیم. به نظرم این کاری است که ما باید به صورت پیوسته انجام دهیم. اینکه ما فقط یکسری کتاب بفروشیم، احتمالاً شاید بازار ما را کوچکتر کند. ما باید به سمت فرمهای جدید برویم، نحوه ارتباطمان با کاربرها را تغییر دهیم تا مخاطب هم با ما صمیمیتر باشد. به نظرم در آینده 10ساله فیدیبو، فیدیبو دیگر فقط یک پلتفرم فروش کتاب الکترونیک و مطالعه نخواهد بود؛ بلکه احتمالاً بستری است که پاتوقی برای کتابخوانها شده، که کتابخوانها میتوانند با هم حرف بزنند، میتوانند با هم ارتباط داشته باشند و میتوانند آخرین نظرات و کارشناسیهای کتاب را در آنجا ببینند و خودشان را بخشی از جامعه کتاب بدانند.