محصور در آتش
پیرامون مرزهای ایران چه تحولاتی در جریان است؟
فرزین زندی: بیثباتی، یا آنچه در شکلی متفاوت، همایون کاتوزیان، «جامعه کوتاهمدت»اش میخواند، نه فقط برای ایران، بلکه مصداقی عینی برای خاورمیانه است. در کمتر جایی از جهان میتوان تغییر و تحولاتی چنین ژرف و بنیادی را در بازههای زمانی بسیار کوتاهمدت تجربه کرد؛ تحولاتی از چندپاره شدن کشورها گرفته تا تغییر حکومتها، وقوع کودتاها، تغییر مدلهای حکمرانی، همه و همه موجب شده است تا این جغرافیای شگفتانگیز و تاریخی، هیچگاه روی ثبات را به خود نبیند. این عدم ثبات البته نهتنها ریشه در تاریخ، فرهنگ و جغرافیای خاورمیانه دارد بلکه دخالت قدرتهای خارجی در آن نیز، بیتاثیر نبوده است. مداخلاتی که با چندپاره کردن ایران و استقلالبخشی به افغانستان و پاکستان آغاز شد و بعدتر، با قراردادهایی همچون سایکس-پیکو، به کل خاورمیانه گسترش یافت؛ فرآیندی که موجب تولد کشورپارههای جنینی متعدد شد که هیچ همگونی راستینی در بافت قومیتی، فرهنگی و مذهبی خود نداشتند. این روند، باعث شد پس از فروپاشی عثمانی و تشکیل این کشورهای نامتجانس، فرآیندی حیاتی برای تشکیل یک کشور، یعنی فرآیند طبیعی تشکیل دولت-ملت، در هیچ یک از آنها شکل نگیرد. افغانستان، عراق، سوریه و لبنان بهترین نمونههایی هستند که اساساً تاکنون نتوانستهاند به جز برخی برهههای بسیار کوتاه، اتحاد ملی تشکیل دهند و ادراک و احساسی ذیل یک ملت را به دست بیاورند. امنیت، رابطهای حیاتی با تشکیل و تکمیل فرآیند دولت-ملت دارد و فقدان تبلور ملیت در این کشورها، موجب شده است که دولت ملی در آنها شکل نگیرد و تمام تلاشها در حوزه دولتسازی نیز، در نهایت به استقرار دولتهای فرومانده منجر شد. از منظری دیگر و به عنوان یک نمونه تازه، در دورهای که اوضاع افغانستان، باز هم هراسناک شده است، میتوان به بخشی از سخنرانی «مارگارت تاچر»، نخستوزیر نامدار بریتانیا، در سال 1981 در دیدار با مهاجران افغانستانی جنگ شوروی که بعداً، هسته اصلی گروه تروریستی طالبان را تشکیل دادند رجوع کرد. تاچر در این دیدار از واژگانی استفاده میکند که تامل بر آنها به خوبی نشان میدهد استراتژی مداخلهگران خارجی چطور طراحی و اجرا میشود: «شما برای آنکه تحت نظام کمونیستی کافر [شوروی] زندگی نکنید کشورتان را ترک کردید. نظامی که میخواهد دین و استقلال شما را تخریب کند. قلوب مردم جهان آزاد با شماست.» همچنین اذعان «هیلاری کلینتون» در زمان ادای شهادت در کنگره آمریکا، به حمایت اولیه آمریکا، عربستان سعودی و پاکستان از مجاهدین افغان در دهه ۸۰ میلادی دیگر شاهد این مدعاست. اگرچه مقدم بر مداخلات خارجی، بستر و زمینهای که اجازه شکلگیری این مداخلهها را میدهد، حائز اهمیت است. در واقع جهل، استبداد، عدم اجماع در بین مردم، نخبگان و حکمرانان همگی از عوامل عقبماندگی و ناکارآمدی حکومتهای منطقه هستند که زمینه مداخلات خارجی را فراهم میکنند.
کلیت این ماجرا نشان میدهد که ایران به عنوان تنها کشور تاریخی خاورمیانه که فرآیند تشکیل دولت-ملت در آن بالغتر از کشورهای همسایه آن است، با دردسری بزرگ در حوزه پیرامونی خود مواجه است. خاصیت ناامنی، تسری یافتن به مناطق مجاور است و ناامنی در حوزه پیرامونی ایران، عین ناامنی در درون ایران است. از همینرو در این پرونده به تاثیر تحولات امنیتی-سیاسی در کشورهای همسایه ایران پرداخته خواهد شد.