برجام؛ لازم اما ناکافی
بنبست مذاکرات هستهای و مشکلات اقتصادی گریبانگیر ایران در گفتوگو با رحمان قهرمانپور
در شرایطی که متغیرهای اقتصادی کشور از جمله نرخ تورم، نرخ بیکاری، رشد اقتصادی و سرمایهگذاری در وضعیت نامناسبی قرار دارد، چند سالی است شاهد گره خوردن اقتصاد کشور به نتایج برجام هستیم به طوری که هرگاه با انتشار اخبار مثبت از نتایج مذاکرات، نرخ ارز و قیمتها در بازار کاهش مییابد و در مقابل با انتشار اخبار منفی از مذاکرات، بازار پول و سرمایه کشور به سرعت به آن واکنش منفی نشان میدهد. در این زمینه رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل سیاسی، معتقد است درست است که برجام تاثیرگذار است اما فراموش نکنیم که این تاثیرگذاری بیشتر حالت ذهنی و روانی دارد. واقعیت امر این است که حتی اگر امروز هم برجام احیا شود نباید انتظار داشته باشیم که مشکلات اقتصادی ایران حل شود. درواقع برجام تنها متغیر موثر بر اقتصاد ایران نیست اقتصاد ما از مسائل مبرم و متفاوتی رنج میبرد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
چهارسال پیش درست در چنین روزهایی ایالاتمتحده با دستور دونالد ترامپ به صورت یکجانبه از توافق هستهای یا همان برجام خارج شد و تحریمهای سختی را علیه تهران به اجرا گذاشت که تبعات آن تا به امروز ادامه دارد. به نظر شما در این مدت جامعه ایران چقدر از فقدان برجام خسارت دیده است؟
برجام توافقی بود که براساس یک منطق استراتژیک و امنیتی بین ایران و آمریکا منعقد شد. در این توافق هم ایران، هم آمریکا منافعی داشتند و وجود این منافع مشترک بود که دو طرف را پای میز مذاکره نشاند. آقای ترامپ در 18 اردیبهشت 1397 از این توافق به صورت یکطرفه خارج شد و بعد مسائل حقوقی متعددی پیش آمد که آیا تحریمهایی که ترامپ بعد از خروج از برجام اعمال کرده جنبه قانونی و حقوقی دارد یا خیر. ترامپ به دنبال این بود که از مکانیسم ماشه استفاده کند اما چون ایران و اروپا در برجام مانده بودند در نهایت نتوانست این کار را بکند و تحریمها را به صورت یکجانبه افزایش داد. سیاست ترامپ در آن زمان این بود که مجموعه اقداماتی را انجام دهد که برجام غیرقابل احیا باشد. هدف دولت ترامپ این بود که کاری کند که اگر در انتخابات 2020 بازنده شد دولت بعدی دموکراتها نتواند برجام را احیا کند. امروز میبینیم که حدود یکسالونیم از روی کار آمدن دولت بایدن گذشته با وجود این هنوز این اتفاق نیفتاده است.
اما در رابطه با ضررهایی که دو طرف از فقدان برجام دیدند باید ببینیم مبنای این ضرر چه چیزی است. آمریکا از این بابت ضرر کرد که تنشها در منطقه افزایش پیدا کرد و درگیریهایی بین نیروهای ایرانی و آمریکایی در عراق و سوریه اتفاق افتاد. از این طرف هم ایران تحت تحریمهای زیادی قرار گرفت از جمله تحریم سپاه که مساله مهمی بود. به هر حال یک نیروی نظامی رسمی، گروه تروریستی اعلام شد و این باعث شد تنشها افزایش پیدا کند به طوری که دو طرف در سال 2019 در آستانه درگیری نظامی قرار گرفتند هرچند که این اتفاق نیفتاد. اما طبیعی است که این اتفاق بیشتر به ضرر اقتصاد ایران بوده است. پیشتر آقای ترامپ مشخصاً گفته بود که هدف ما این است که از طریق این تحریمها به اقتصاد ایران ضربه بزنیم. اما اینکه بخواهیم به طور دقیق بگوییم اقتصاد ایران آنقدر میلیون دلار یا میلیارد دلار آسیب دیده برآورد دقیقی در این زمینه وجود ندارد چون مسائل سیاسی کیفی هستند. آن چیزی که میتوانیم بگوییم این است که بله، زندگی مردم تحتتاثیر قرار گرفته است تا جایی که ایران درخواست کرده است که نماینده سازمان ملل برای ارزیابی میزان خسارت ناشی از تحریمها به ایران سفر کند. بنابراین قطعاً تحریمها زندگی مردم را در حوزههای مختلف تحتتاثیر قرار داده است. ولی اینکه بگوییم چقدر این تحریمها به اقتصاد کشور آسیب زده است به لحاظ کمی قابل ارزیابی نیست. ضمن اینکه اثرات تحریمها مهمتر هستند. بخشی از اثرات تحریمها بازگشتپذیر هستند. برای مثال شما نمیتوانید نفت بفروشید اما وقتی تحریمها برداشته میشوند، نفت به فروش میرسد. اما بخشی از این تحریمها بازگشتناپذیرند. برای مثال وقتی شما اجازه نمیدهید دانشجوهای ایرانی در دانشگاههای خوب دنیا در رشته خاصی تحصیل کنند دانشجو دیگر نمیتواند در آن رشته تحصیل کند و وارد رشته دیگری میشود و این برگشتناپذیراست. یا وقتی که اجازه نمیدهید دارو وارد کشور شود بخشی از بیماران صعبالعلاج فوت میکنند و دیگر امکان زنده شدن ندارند. بنابراین این تحریمها آثار متعددی داشتهاند که بخشی از این آثار برگشتناپذیرند.
پس از ازسرگیری مذاکرات وین، ایران اصرار داشت که حاضر به مذاکره مستقیم با آمریکا نیست. سوال من این است که به نظر شما این شیوه چگونه میتواند مذاکرات را متاثر کند. به عبارت دیگر این روند غیرمستقیم مذاکرات با آمریکا تا چه حد جریان مذاکرات را با مخاطره روبهرو کرده است؟ با توجه به اینکه برخی روند مذاکرات را رو به بنبست ارزیابی میکنند، از نظر شما در ادامه مذاکرات، ایران با آمریکا مستقیم مذاکره خواهد کرد؟
دلیل اینکه ایران چنین سیاستی را اتخاذ کرد این بود که آمریکا به صورت یکجانبه از برجام خارج شد و حتی به توصیههای متحدان اروپایی خودش هم توجه نکرد. به خاطر داشته باشید که در آن زمان رئیسجمهور فرانسه آقای امانوئل مکرون و صدراعظم آلمان خانم آنگلا مرکل بارها از ترامپ درخواست کردند که از برجام خارج نشود اما آمریکا بدون توجه به خواستههای متحدان خود و جامعه بینالمللی به صورت یکجانبه از این پیمان خارج شد و نهتنها از این پیمان خارج شد بلکه برخلاف وعدهای که در برجام داده بود، تحریمهای فرابرجامی را هم علیه ایران اعمال کرد. بنابراین ایران در پاسخ به این بدعهدی آمریکا اعلام کرد که وارد مذاکره مستقیم با آمریکا نمیشود. اما اینکه آیا این مساله تاثیری در نتیجه مذاکرات داشته است یا خیر؛ بله، به لحاظ جزئی و فنی تاثیراتی داشته و مذاکرات را کندتر کرده است اما واقعیت امر این است که در کلیت مساله باعث تغییر روند مذاکراتی نشده است. نباید تصور کرد که اگر ایران مذاکره مستقیم با آمریکا داشت حتماً توافق خیلی زودتر از اینها حاصل شده بود؛ این قابل اثبات نیست. البته عرض کردم که در انتقال پیام و سرعت مذاکرات قاعدتاً کندی ایجاد شده است اما در کل اگر منظورمان این باشد که مذاکره غیرمستقیم و عدم مذاکره با آمریکا باعث شده که این مذاکرات شکست بخورد این ادعای سختی است چون میدانیم که در خود آمریکا هم دو جناح شورای امنیت ملی و وزارت خارجه نظرات مختلف و متضادی در رابطه با برجام دارند که بازگشت آمریکا به برجام را به تاخیر انداخته است.
اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد سناریوهای مختلفی میشود تصور کرد. یک سناریو این است که یکی از دو طرف ایران یا آمریکا از خواسته خود کوتاه بیایند و برجام احیا شود؛ این خوشبینانهترین سناریو است. سناریوی دوم این است که هر دو طرف از برجام صرف نظر کنند و برجام فرو بپاشد. بین این دو سناریو چند سناریوی دیگر هم قابل تصور است. اول اینکه یک راهحل میانی پیدا شود برای مثال همانطور که رئیس ستاد کل ارتش آمریکا گفته است نیروی قدس در فهرست گروههای تروریستی بماند و کلیت سپاه از آن خارج شود و ایران هم این را بپذیرد. سناریوی دیگر این است که دو طرف مثل گذشته زمانی که آقای البرادعی رئیس آژانس بود فرمول کاهش تنش در برابر کاهش تنش را در پیش بگیرند. یعنی ایران فعالیتهایش را گسترش ندهد و آمریکا با فروش نفت ایران مخالفت نکند. در واقع این یک توافق موقت است یعنی در شرایطی که امکان احیای برجام وجود ندارد دو طرف در یک توافق موقت به تفاهم میرسند تا اینکه شرایط برای احیای برجام مهیا شود.
برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند شاید یکی از دلایل طولانی شدن بحران همین باشد که حل آن با منافع عده زیادی چه در داخل و چه در خارج کشور در تضاد است. به همین دلیل باید زمانبر شدن بحرانهایی مثل بحران هستهای را از این زاویه هم بررسی و تحلیل کرد. نظر شما در این رابطه چیست؟
بله، این طبیعی است هر تصمیم اقتصادی برندگان و بازندگانی دارد. ما در سیاست خارجی میگوییم که سیاست خارجی همواره تحتتاثیر گروههای ذینفع است. این گروههای ذینفع در هر موردی میتواند متفاوت باشد. شما فرض کنید میخواهید ارز ترجیحی را حذف کنید در این اقدام یکسری برنده میشوند یکسری بازنده. در مورد برجام هم قاعده این است. طبیعتاً گروههایی در داخل ایران و آمریکا هستند که منافع سیاسی و اقتصادیشان در این است که برجام نباشد. علاوه بر این در سطح منطقه هم برخی از بازیگران به شدت و با جدیت تمام دنبال این هستند که بین ایران و آمریکا توافقی صورت نگیرد به این دلیل که آنها فکر میکنند در شرایطی که حضور آمریکا در منطقه کاهش پیدا کند ایران قدرتمندتر میشود. اگر بخواهم صریح صحبت کنم کشورهایی مثل عربستان و امارات به این جمعبندی رسیدهاند که اگر برجام احیا شود و آمریکا حضورش را در منطقه کاهش بدهد در این صورت موقعیت ایران در منطقه تقویت خواهد شد و این به ضرر آنهاست. بنابراین همه تلاش آنها این است که با ابزارهایی که دارند مانع رسیدن دو طرف به توافق شوند. بله، برجام جزو آن دسته از توافقاتی است که مخالفان آن بیشتر و قدرتمندتر از موافقان آن هستند. سرنوشت فعلی برجام و اینکه برجام امروز در یک بنبست گرفتار شده است بیارتباط با قدرت و نفوذ مخالفان برجام نیست.
اقتصاددانان معتقدند تسریع در تعیین تکلیف تحریمها برای جلوگیری از تشدید بحران در اقتصاد کشور بسیار اهمیت دارد. اگر قرار است برجام احیا شود باید تسریع صورت گیرد تا کشور از مواهبش برخوردار شود و اگر قرار است برجام احیا نشود باید کشور را برای یک دوره ریاضت آماده کرد. به نظر شما کدام اتفاق محتمل است؟
من همچنان بر این باور هستم که ایران و آمریکا یعنی دولت آقای بایدن و دولت آقای رئیسی هم علاقهمند به توافق هستند، هم به این توافق نیاز دارند. یعنی ایران به دلیل خاص خودش نیازمند آزاد کردن پولهای بلوکهشده و فروش نفت است و همچنین دولت آقای رئیسی به دنبال این است که در اولین سال به قدرت رسیدن خود بتواند میزان محبوبیتش را افزایش دهد. در طرف آمریکا آقای بایدن علاقهمند است به اینکه حضور نظامی آمریکا را در خاورمیانه کاهش دهد و این مساله تا حد زیادی به نوع رابطه آمریکا با ایران بستگی دارد. ارزیابی استراتژیستهای دولت بایدن این است که اگر برجام احیا شود آمریکا نیازی به حفظ سطح فعلی حضور نظامی خود در منطقه ندارد و میتواند متحدانش (عربستان و امارات) را قانع کند که از میزان حضور نظامی خود در منطقه کم کند. اما همانطور که عرض کردم مخالفان توافق قوی هستند و نفوذ زیادی دارند. باید ببینیم در رقابت بین مخالفان و موافقان توافق کدامیک برنده میشود.
با توجه به بحران اقتصادی و تورم مزمنی که گریبانگیر کشور است به نظر شما دولت بدون دستیابی به توافق قادر به مدیریت کردن اقتصاد است؟
درست است که برجام تاثیرگذار است اما فراموش نکنیم که این تاثیرگذاری بیشتر حالت ذهنی و روانی دارد. واقعیت امر این است که حتی اگر امروز هم برجام احیا شود نباید انتظار داشته باشیم که مشکلات اقتصادی ایران حل شود. درواقع برجام تنها متغیر موثر بر اقتصاد ایران نیست. اقتصاد ما از مسائل مبرم و متفاوتی رنج میبرد: مساله توزیع امتیازات، توزیع رانتها، فساد اداری موجود، ناکارآمدی اقتصادی و نداشتن استراتژی توسعه. در این مجموعه عوامل موثر بر وضعیت اقتصادی، برجام یکی از متغیرهاست. حتی اگر برجام احیا شود به این معنا نیست که روابط ایران با غرب عادی میشود یا همه تنشهای موجود در روابط خارجی ایران کاهش پیدا میکند. درست است که برجام میتواند آرامش و فضای تنفسی به اقتصاد و بازار دهد اما در بلندمدت نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که با توافق برجام سیاست اقتصادی ما دچار یک چرخش اقتصادی شود یا سیاست خارجی ما شاهد یک جهتگیری متفاوت باشد.
پیشبینی شما از ادامه مذاکرات چیست؟ چه توصیه یا توصیههایی برای تیم مذاکرهکننده کشورمان دارید؟
همانطور که عرض کردم من هنوز به احیای برجام خوشبینم. احیای برجام به صورت کامل منتفی نشده و عالم سیاست عالم امکانهاست. باید ببینیم که این رفتوآمدهای دیپلماتیکی که انجام میشود میتواند این بنبست را بشکند یا خیر. من هنوز امیدوار هستم که توافق شود؛ چه در قالب احیای برجام، چه در برابر فرمول کاهش تنش در برابر کاهش تنش. توصیهای که میشود کرد این است که یک سیاستمدار یا یک دیپلمات باید در شرایط سخت همواره به فکر یافتن راهکارهای جایگزین باشد هرچند گفتن این حرف آسان است و در عمل واقعاً محدودیتهای زیادی برای همه سیاستمداران وجود دارد اما هنر یک دیپلمات و یک سیاستمدار این است که در شرایط سخت و پیچیده بتواند راهحلی پیدا کند. قاعدتاً دیپلماتهایی که مذاکره میکنند حتماً از شرایط ارزیابی مشخص دارند، ولی من معتقدم که همچنان امکان یافتن یک راه برونرفت از بنبست موجود وجود دارد و همچنان باید دیپلماسی فعالی داشت. درست است که ما پیشنهادمان را به طرف مقابل دادهایم اما نباید دست روی دست بگذاریم تا آمریکاییها جواب بدهند. قاعدتاً باید دیپلماسی خودمان را از طریق دوستان منطقهای، کشورهای اروپایی و رایزنی با چین و روسیه فعال کنیم و آنها را قانع کنیم تا بتوانیم در این رفتوآمدها و رایزنیهای دیپلماتیک راهحلی پیدا کنیم. نباید در این شرایط منفعل باشیم بلکه باید مواضع خودمان را توضیح دهیم تا بتوانیم راه برونرفتی از بنبست موجود پیدا کنیم.