نویسنده تاریخ
مارک بلاگ چگونه عقاید اقتصادی را بازنویسی کرد؟
مارک بلاگ در سوم آوریل 1927 در خانوادهای یهودی در لاهه به دنیا آمد. پدرش برنارد بلاگ از منطقه سکونت یهودیان در اروپای شرقی به سراسر اروپا سفر کرد. مادرش سارا تومن شهروند انگلستان بود و خانوادهاش ساکن لندن بودند. خود بلاگ اما در دوازدهسالگی یهودیت را رد کرد. پدرش تاجری موفق بود که توانست تا اواسط دهه 1930 به یک میلیونر بدل شود.
ولی در سال 1940 زمانی که آلمانیها آماده حمله به هلند میشدند خانواده بلاگ فرار کردند و کسبوکارشان در مدیریت غیریهودیان باقی ماند و پس از جنگ نیز دیگر به آنها بازنگشت. بلاگ ابتدا به انگلستان برده شد، جایی که او و برادر بزرگترش به مدرسه شبانهروزی فرستاده شدند. ولی در طول یکسال پسرها به خانوادهشان که تا آن زمان خود را به آمریکا رسانده بودند پیوستند. بلاگ در آمریکا به دبیرستان پیتر استیوسنت در نیویورک رفت و در سال 1945 از آن فارغالتحصیل شد. پس از آن به کالج کویینز دانشگاه نیویورک رفت و در 1950 با مدرک کارشناسی اقتصاد از آنجا فارغالتحصیل شد. در طول سالهای تحصیلش در دانشگاه نیویورک جذب برخی سیستمهای فکری شد. یکی از آنها تجزیه و تحلیل روابط اقتصادی هنری جرج بود که او به وسیله یکی از معلمهایش با کارهای او آشنا شده بود. ولی کارهای فروید و مارکس نیز او را جذب کرده بود. اما براساس آنچه در زندگینامهاش آورده است این تاثیرات پس از مدتی از بین رفته است. مارکس نسبت به فروید تاثیر بیشتری بر او داشت و برای مدتی تعهد بسیاری به مارکسیسم داشت. اما استقلال فکریاش او را با حزب کمونیست آمریکا درگیر کرد و از سوی رفقای سابق از آن اخراج شد.
بلاگ دوره دکترای اقتصاد را در دانشگاه کلمبیای آمریکا آغاز کرد. او از سوی شورای تحقیقات علوم اجتماعی آمریکا برای نگارش تز دکترای خود کمک مالی دریافت کرد که البته در خارج از کشور بود. بلاگ به لندن رفت، در اتاق مطالعه موزه بریتانیا مشغول کار شد و جرج استیگلر که آن زمان در دانشگاه کلمبیا بود سرپرست او بود. استیگلر شهرت وحشتناکی به عنوان سرپرست داشت به طوریکه گفته میشود تنها مارک بلاگ و توماس سول به عنوان دانشجویان دکترای او توانستند نجات پیدا کنند. تز دکترای بلاگ درباره دیوید ریکاردو، اقتصاددانان انگلیسی، بود که با عنوان «اقتصاد ریکاردویی» به چاپ رسید.
بلاگ با اتمام پایاننامهاش به آمریکا بازگشت و برای سمت استادیاری دانشگاه ییل مصاحبه داد و پذیرفته شد. از او درخواست شد تا دوره تحصیلات تکمیلی فلنر را در تاریخ عقاید اقتصادی به مدت یکسال به عهده بگیرد و اینگونه بود که در 27سالگی عهدهدار تدریس دانشجویان نخبه شد. این زمان دوره بسیار دشواری برای بلاگ بود. مطالب زیادی جمعآوری کرد، مطالعات زیادی داشت و با سرعت بالایی آماده میشد ولی پس از آن پایداریاش آنچنان زیاد شد که پس از درس موضوعات را به دلخواه خود طبقهبندی کرد و توانست نتیجه را به چاپ برساند. آمادگی بالای او در تدریس تاریخ عقاید اقتصادی پایه کتاب «نظریات اقتصادی در گذشته» شد. اما در پایان سال 1962 همه چیز طور دیگری رقم خورد. بلاگ به پاریس سفر کرد و در طول این سفر طولانیمدت دانشگاه ییل تصمیم گرفت از خدمات او چشمپوشی کند.
به دنبال این اتفاق بلاگ تصمیم گرفت به جای یافتن شغلی دیگر در آمریکا به اروپا بازگردد. ولی آن زمان یافتن شغل در یک دانشگاه انگلیسی دشوار بود و به صورت اتفاقی لیونل الوین، رئیس موسسه آموزش دانشگاه لندن، به او پیشنهاد فرصت شغلی در موضوع جدید اقتصاد آموزش را داد. او برای این فرصت درخواست داد و به عنوان مدرس ارشد اقتصاد آموزش پذیرفته شد. اقتصاد آموزش موضوع جدیدی بود و او چیزهای کمی درباره آن میدانست. بلاگ به مدت 23 سال در دانشگاه لندن باقی ماند. اینکه او کاملاً تاریخ اندیشه اقتصادی را کنار گذاشته بود درست نیست چراکه ویرایش دوم کتاب «نظریات اقتصادی در گذشته» در سال 1986 منتشر شد و او به اصلاحات مفصل این کتاب در پیشگفتار اشاره کرده است. با وجود این بخش عمدهای از تلاشهای او برای سالهای متمادی صرف اقتصاد آموزش شد. بلاگ برای مدتی به مدافع سرسخت نظریه سرمایه انسانی تبدیل شد که ریشه در دانشگاه شیکاگو و کارهای گری بکر داشت. بیانیه اصلی او در مورد نرخ بازدهی در سال 1965 در مدرسه منچستر ارائه شد.
برتری بلاگ به عنوان نویسندهای که در زمینه اقتصاد آموزش فعالیت دارد به کار گسترده او به عنوان مشاور آموزشی منجر شد. او بعدها در مورد نقش مشاوران آموزشی بسیار ناامید شد. از دیدگاه او این مشاوران ابزارهایی بودند که از سوی سیاستمداران کشورهای کمترتوسعهیافته برای دریافت کمکهای خارجی به کار گرفته میشدند. به طور کلی تجارب او در این زمینه او را به دیدگاههایی درباره هزینههای توسعه سوق داد که مطابق با دیدگاههای پیتر بائر بود. به عقیده او کمک به کشورهای درحال توسعه بیشتر ضرر دارد تا فایده، گرچه تا آنجا پیش نرفت که جمله معروف بائر را مبنی بر اینکه کمک خارجی پولی است که مردم فقیر در کشورهای ثروتمند به افراد ثروتمند در کشورهای فقیر میدهند، تایید کند. با وجود این قاطعانه به این نتیجه رسید که سوسیالیسم با رشد اقتصادی ناسازگار است.
موفقیت بلاگ در توسعه اقتصاد آموزش سبب شد در سال 1968 ارتقا پیدا کند و به سمت مدیر موسسه تحقیقاتی اقتصاد آموزش منصوب شود. او در سال 1984 در همین سمت بازنشسته شد و از 1984 تا 1992 استاد مشاور دانشگاه باکینگهام و از 1989 تا 1999 استاد مدعو دانشگاه اکستر بود. بهنظر میرسید بازنشستگی رسمی او از دانشگاه لندن در سال 1984 فعالیت تحقیقاتی و نشر او را سرعت بخشیده است. بلاگ در سال 1985 به دلیل سرطان معده تحت یک عمل جراحی سنگین قرار گرفت. آن زمان به علاقه اول خود یعنی روششناسی و تاریخ اندیشه اقتصادی، بازگشت و با این کار حوزهای را که در آن شهرت جهانی داشت تقویت کرد.
مارک بلاگ معتقد بود هیچ چیز به اندازه تاریخ عقاید رضایتبخش نیست. نهفقط تاریخ اقتصاد، بلکه تاریخ ریاضیات و تاریخ علم. علاوه بر این، تئوری اقتصاد، مانند تئوری در موضوعات دیگر، چیزی است که مورخان اقتصاد آن را «مسیر وابسته» مینامند، بنابراین مجموعه ایدههایی که قبلاً پذیرفته شدهاند و نظریه فعلی که از آن بیرون آمده اطلاعات بیربطی نیستند. رویکردی که بلاگ در اقتصاد ریکاردویی داشت در تضاد با رویکرد معروفترین کتابش «نظریات اقتصادی در گذشته» بود. این کتاب تقریباً از زمان انتشار آن در آمریکا در سال 1962 از شهرت جهانی برخوردار بوده است. بلاگ تاکید کرده است که رویکردش در این کتاب به جای نسبیگرایی کاملاً مطلقگرایانه بوده است به این معنی که به این سوال پاسخ داده میشود که این نظریات درست یا غلط بودهاند به جای آنکه آنها را به سادگی به عنوان بازتابی از زمانی که فرموله شدهاند بررسی کند. نسخه بریتانیایی کتاب در سال 1964 منتشر شد و به دنبال آن نسخه دوم در سال 1968 بیرون آمد که با استقبال بسیار زیاد مواجه شد. این کتاب با اثر شومپیتر در سال 1954 مقایسه شد که مقایسهای بجا بود، با این تفاوت که اثر شومپیتر حاصل یک عمر مطالعه بود و پس از مرگ او منتشر شد اما دستاورد بلاگ در 35سالگی منتشر شده بود.
گستره موضوعات این کتاب بسیار قابل ملاحظه است به طوریکه از فصلی در مورد ریکاردو آغاز میشود و با استفاده آزادانه از جبر و با تکیه بر کارهای پاسینی، بارکای و ساموئلسون، از طریق نظریات مارکس، جونز و مارشال به تعادل عمومی و رفاه، نظریه نئوکلاسیک پول، بهره و قیمتها، کینز و کلاسیکها میرسد. پشتوانه کارهای او در واقع علاقه وافرش به ادبیات اقتصاد و تاریخنگاری آن بود که نمونه آن در 43 جلد منتشرشده توسط ادوارد الگار، که بلاگ مسوول آن بود، و دو جلد درباره اقتصاددانان قبل و بعد از کینز است. با وجود این کار بلاگ به عنوان یک تاریخدان اقتصاد ناگهان به پایان رسید. شهرت جهانی او به عنوان یک تاریخدان عقاید اقتصادی با موقعیت برجستهاش به عنوان یک نویسنده در روششناسی اقتصادی همراه بود.
مارک بلاگ نویسنده کتابی مشهور و بسیار موفق در روششناسی علم اقتصاد نیز است. این کتاب احتمالاً بهترین و شناختهشدهترین کتاب در روششناسی از زمان جان نویل کینز است. این کتاب در سال 1980 منتشر شد و در سال بعد به چاپ مجدد رسید و ویرایش دوم آن در سال 1992 وارد بازار شد. ویرایش دوم حاوی پاسخی محکم و موثر به منتقدانش بود، و فرضیاتی در علم اقتصاد را که به طور قانعکنندهای ابطال شده بودند فهرست میکرد. علاقه بلاگ به روششناسی از علاقه قدیمی او به فلسفه نشات میگرفت. او توانست ایدههای روششناسی خود را توسعه دهد و از این زمان اعتقاد او به اهمیت پیشبینیهای آزمایشپذیر آغاز شد. اندیشههای کارل پوپر، فیلسوف و ریاضیدان و استاد مدرسه اقتصاد لندن تاثیر بسیار عمیقی بر او داشت. گرچه بلاگ به این اصل اساسی پوپری معتقد بود که ویژگی بارز علم تدوین فرضیههای آزمایشپذیر است، که نتیجه آن این است که اقتصاد هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه با دادهها مقابله کند.
بلاگ رویکرد خود را با پذیرش فلسفه ایمره لاکاتوش، فیلسوف ریاضیات و علم، توسعه داد؛ فلسفهای که ادعا میکند واحد دستاوردهای علمی یک فرضیه جدا نیست بلکه در واقع یک برنامه پژوهشی است که این واحد را تشکیل میدهد و به نظر بلاگ بهترین رویکرد را برای تاریخ اقتصاد ارائه میدهد. گرچه بلاگ از اقتصادسنجی ناامید بود، اما توانایی آن برای تمایز واضح میان فرضیههای درست و غلط، مواجهه نظریات اقتصادی با دادهها یک الزام اساسی برای مفیدبودن اقتصاد بود. در غیر اینصورت به تمرینی در انجام بازیهای ریاضی تبدیل میشود. او با فریدمن در مورد اینکه اقتصاد به شاخهای از ریاضیات بدل شده است همعقیده بود و استدلال کرد که اقتصاددانان آنطور که گاهی گفته میشود از علاقه به علم فیزیک رنج نمیبرند، بلکه از علاقه به ریاضیات در رنج هستند و به حل معماها عقبنشینی میکنند و با اتخاذ این موضع که «آزمون» چیزی بیش از بررسی ویژگیهای فنی رسمی یک مدل و تنظیم آن نیست، به ابطال پرداختهاند. به عقیده او اقتصاد نباید حل معما باشد و تبدیل علم اقتصاد به شاخهای از ریاضیات آن را ناگزیر به این سمت سوق داده است، چراکه ریاضیات نمیتواند ایدههایی را که به طور دقیق تعریف نشدهاند در خود جای دهد.
چنین رویکردی میتوانست بلاگ را نسبت به حوزههای مختلف اقتصاد منتقد کند. قضایای اساسی اقتصاد رفاه به عقیده او نسبت به زندگی اقتصادی بیربط بود و تعادل عمومی اتلاف کامل منابع عظیمی بود که در آن سرمایهگذاری شده بودند. از نظر او چیزی که بتواند نقطه شروع مفیدی در تحلیل یک اقتصاد واقعی باشد از تعادل عمومی بیرون نیامده بود. با وجود توجه زیاد به نظریه تعادل عمومی، بلاگ عقیده داشت حفره بزرگی در مرکز آن قرار دارد چراکه نظریات کمی در مورد چگونگی رسیدن به تعادل وجود داشت. بلاگ با اکراه فراوان بر این نظریه که رقابت یک فرآیند است تاکید کرد؛ همانگونه که هایک نیز بر آن تاکید کرده بود و این نظریه البته در مرکز ثروت ملل نیز قرار داشت. رقابت یک حالت نهایی نبود بلکه یک پدیده ادامهدار بود.
زمانیکه او آتش روششناسی خود را به سوی مارکسیسم گرفت، مشکل کلیدی که شناسایی کرد عدم توانایی مواجهه ساختار نظری با دادهها نبود. درست است، مشکلات منطقی اساسی در ساختار مارکسیستی وجود داشت، که او با تلاش فراوان در فصل مربوط به مارکس در کتاب نظریه اقتصاد در گذشته بیان کرد. اینها شامل مشکلات ناشی از تطبیق نرخ یکنواخت ارزش اضافی با نسبتهای متغیر سرمایه به کار و سودهای یکنواخت در میان صنایع بود. از سوی دیگر تلاش برای کسر کردن نیروهای کاری با مهارتهای مختلف به یک مخرج مشترک مشکل دیگر بود. اما نکته اساسی برای بلاگ این بود که اقتصاد مارکسیستی واقعاً چه پیشبینیهایی ارائه میکرد و این پیشبینیها بارها به وسیله دادههای تاریخی رد شدند.
اما حتی در صورتی که مارکسیسم ابطال هم شده بود، حداقل پیشبینی میکرد. مطمئناً او نمیتوانست همین را درباره سیستم اقتصادی پییر سرافا بگوید که حملات زیادی به آن کرده بود. به عقیده او پایههای اقتصاد سرافایی در هوا مستقر شده بود چراکه قیمت و سودها تنها زمانی مشخص میشدند که نرخ دستمزد واقعی به طور برونزا داده شده باشد. به عقیده بلاگ، هم اقتصاد پیِیر سرافا و هم تعادل عمومی، در این اعتقاد روششناسی که نظریههای انتزاعی ممکن است به نحوی دارای نتایج شگفتانگیزی برای سیاست اقتصادی باشند، نفع شخصی داشتند.
بلاگ ادعا میکرد که انتصاب او در موسسه آموزش دانشگاه لندن در سال 1963 سبب شد تاریخ عقاید اقتصادی را برای یک دهه رها کند. این درحالی بود که ویرایش دوم تئوری اقتصادی در گذشته در سال 1968 منتشر شد. عادات کار او تغییری نکرده بود. بلاگ بورسیه تحصیلی خود را در آموزش به کار برد و کتابنامههای عظیمی از اقتصاد آموزش تهیه کرد که سومین آن در سال 1976 به بیش از دو هزار مورد رسید. بلاگ در سال 1968 ارتقا پیدا کرد و مدیر واحد تحقیقات آموزش شد آن هم در دورانی که تصاحب چنین جایگاههایی به راحتی امکانپذیر نبود.
بلاگ با الهام از گری بکر، اقتصاددان شیکاگویی، روی نرخ بازده کار کرد. این تنها رویکردی نبود که بلاگ در مورد هزینه آموزشی به آن پرداخت، اما ممکن است بر لحن نوشتههای بلاگ در حوزه آموزش تاثیر گستردهتری گذاشته باشد. در سال 1967 او آماده بود تا یک رویکرد نرخ بازده را با در نظرگرفتن برنامهریزی نیروی انسانی و تقاضای اجتماعی برای آموزش (رویکرد گزارش رابینز) تطبیق دهد. او نقص اصلی در برنامهریزی نیروی انسانی را درک کرده بود. بلاگ به فرضیه غربالگری و اعتبارگرایی تسلیم شد و پذیرفت که غربالگری میتواند به عنوان ایدهای برای کاهش هزینه کارفرمایان در نظر گرفته شود و ویژگیهای رفتاری که فرد در آموزش عالی کسب میکند میتواند اشتغالپذیری افراد را افزایش دهد. او همچنین علاقه زیادی به آموزش در کشورهای درحال توسعه داشت به طوریکه از بیش از 30 کشور دیدن کرد و در هند و تایلند مدتی ماندگار شد. بلاگ متقاعد شد مخارج آموزش عالی در کشورهای جهان سوم یک آفت است و سرمایهگذاری کمتری در آموزش ابتدایی انجام میشود که باید در اولویت باشد. او عمیقاً نسبت به اثرات خارجی آموزش عالی تردید داشت و معتقد بود که همه آنها لزوماً مثبت نیستند، اما در جریان نقد خود از تمایز میان رشتههای فنی و هنری غافل بود. در جریان تجربیاتش در کشورهای کمترتوسعهیافته بهشدت از نقش مشاوران آموزشی سرخورده شده بود. در مورد انگلستان بلاگ به طور گستردهای در مورد مسائل آموزشی اظهار نظر کرده بود. او برای دانشجویان از سیستم وام و شهریههای بالا حمایت میکرد و حتی معتقد بود که این مساله مشارکت دانشگاه را افزایش میدهد، حتی به نظر میرسید که انباشته بهره بر بدهی فارغالتحصیلان را در نظر نمیگیرد. با اینحال او اذعان داشت که بدون کمکهزینه، دورهها زمان زیادی طول میکشند و نرخ اتلاف بالاتری وجود خواهد داشت. او اساساً از سیستمی از وامها و مالیات فارغالتحصیلان حمایت میکرد.