شناسه خبر : 38778 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ارزش اقتصادی امید

امیدواری چگونه اقتصاد را به تحرک وا می‌دارد؟

 

هلیا عبداله‌زاده / نویسنده نشریه

16بحران، ارزش و امید سه مفهومی هستند که همپوشانی و ساختار مشترک آنها، راه را برای بازاندیشی درباره ماهیت زندگی اقتصادی -به دور از مدل‌های انتزاعی که از واقعیت‌های روزمره مردم عادی فاصله گرفته‌اند- باز می‌کند. مدل‌هایی که بحران اقتصادی کنونی جهان، ناکارآمدی آنها را به طرز چشمگیری نمایان کرده است. این بازاندیشی می‌کوشد راه‌های پیچیده‌ای را که مردم به واسطه آن سعی دارند به زندگی «ارزش زیستن دهند»، در مرکز توجه قرار دهد. زندگی‌ای که در آن ارزش صرفاً درآمد نیروی کار نیست؛ بلکه اعتماد و مراقبت از یکدیگر مهم است، سرمایه‌گذاری بر روی روابط اجتماعی اهمیت دارد و بسیاری از کنش‌های اجتماعی -که مدل‌های اقتصادی رایج آنها را بی‌اهمیت، کم‌سود و غالباً زیان‌بخش تلقی می‌کنند- ارزش قابل ملاحظه‌ای دارند. در ادامه می‌خواهیم از بین این سه مفهوم، به طور مفصل به «امید» و نقش آن در اقتصاد بپردازیم. آیا امید مولفه مهمی در اقتصاد است؟ و آیا به طور خاص، در آینده این علم تاثیرگذار است؟

 می‌دانیم که اشخاص و خانواده‌ها معمولاً تصمیمات کلیدی‌شان را بر اساس میل به دستیابی به چیزی می‌گیرند. با این حال، ما در قلب اقتصاد و سایر علوم رفتاری، درباره نقش امید و خوش‌بینی در پیش‌بینی رفتارها و تصمیمات آینده افراد، اطلاعات کمی داریم. اینکه نگرش و باورها در بسیاری از انتخاب‌های آینده ما در زمینه‌های مختلف از جمله تحصیل، شغل یا سرمایه‌گذاری نقش تعیین‌کننده‌ای بازی می‌کنند بیشتر به نظر شهودی می‌رسد. باورهای ما با عوامل عینی دیگری مانند توانایی، استعداد و شکوفایی آنها نیز تعامل دارند. امید عاملی است که کمترین مطالعه، حداقل در زمینه اقتصاد، بر روی آن انجام شده است. پیرو پارادایم نئوکلاسیک، سالیان سال اقتصاددانان تمرکز خود را بر روی عقلانیت، منافع شخصی و عام‌گرایی گذاشته بودند. بنابراین «امید» که یک تجربه هنجارگرا و شخصی و منعکس‌کننده خوش‌بینی به آینده بدون در نظر گرفتن دورنماهای واقع‌بینانه است، در چارچوب این دیدگاه جای نمی‌گرفت. با این حال، توسعه چندین رویکرد اقتصادی غیرمتعارف در دهه‌های گذشته، مانند اقتصاد رفتاری، به توجه مجدد به احساسات، فردیت و هنجارمندی منجر شد. در سال 2004، کارول گراهام، از دانشمندان ارشد کمپانی گالوپ و نویسنده سرشناس، در تحقیقات اولیه خود در راستای ارتباط بین شادی، امید و نتایج آن در جامعه، دریافت که سطوح بالاتری از شادی پایدار (مانند شادی‌ای که با جنبه‌های قابل مشاهده اجتماعی-اقتصادی و استانداردهای جمعیت‌شناختی قابل توضیح نباشد) با درآمد بالاتر و سلامت بهتر در آینده، ارتباط مستقیم دارد. از آن زمان، چندین مطالعه با در نظر گرفتن طیف وسیعی از معیارها، از جمله مقایسه دوقلوها و اعضای یک خانواده تا آزمایش‌های آزمایشگاهی، این ارتباط را تایید کرده‌اند. محققان دریافتند که افراد خوش‌بین در حوزه‌های مختلف، از سلامت گرفته تا کار و حضور مفید در عرصه‌های اجتماعی نتایج بهتری می‌گیرند. در نتیجه تحقیقات اقتصادی در مورد امید و مفاهیم پیرامون آن، اطلاعات ما در مورد احساسات قابل پیش‌بینی، انتظارات و آرمان‌ها نیز افزایش یافت. این مطالعات نشان می‌دهند که احساسات مملو از امید، قدرت انگیزشی قوی‌ای برای رفتارهای اقتصادی دارند. در کل به نظر می‌رسد امیدواری در زمینه‌های مختلف آثار مثبتی بر جای می‌گذارد: از طول عمر و سلامتی گرفته تا نوآوری و رفاه. با وجود این، زنگ خطرهایی نیز وجود دارد که رعایت احتیاط را لازم می‌کنند. زنگ خطرهایی مانند امید کاذب، ناامیدی یا دستکاری و فریب امید اجتماعی. در سال 2007، بعد از سال‌ها مطالعه که همه نتایج مثبت امید را تایید می‌کردند، آخرین تحقیقات در این حوزه نشان داد که بر خلاف یافته‌های قبل، افرادی که به طور افراطی امیدوار و خوش‌بین هستند، در رفتار و تصمیمات مالی، بی‌تدبیری بیشتری از خود نشان می‌دهند. به عنوان مثال، آنها افق‌های مالی‌شان را کوتاه‌مدت می‌بینند، درآمد خود را کمتر ذخیره می‌کنند و ساعات کمتری را به کار اختصاص می‌دهند. این تحقیقات نشان داد افراد خوش‌بین دائماً آپشن‌هایی از کارت اعتباری خود را انتخاب می‌کنند که با توجه به رفتار و عادت‌های واقعی مالی آنها، اصلاً بهینه نیست. انسان‌های خوش‌بین زیادی، آینده خود را اشتباه پیش‌بینی می‌کنند و این در درازمدت به سرخوردگی و افسردگی منجر می‌شود. در سال 2015، مطالعه‌ای که بر اساس داده‌های پنل در آلمان انجام شد، نشان داد که در مورد اثرات مثبت رویدادهای زندگی مانند ازدواج و از طرفی آثار منفی اتفاقات دیگر مانند بیکاری و طلاق، پیش‌بینی‌های بسیار نادرستی صورت می‌گیرد زیرا ما قادر به پیش‌بینی میزان سازگاری افراد با این وقایع نیستیم. در سال 2018 مطالعه دیگری با استفاده از داده‌های نظرسنجی گالوپ، پیش‌بینی اشتباه افراد در مورد میزان رضایتمندی از زندگی آینده خود را بررسی کرد. محققان دریافتند که جوانان بیش از حد پیش‌بینی می‌کنند که در آینده خوشحال خواهند بود و به دنبال این موضوع، تصمیمات اقتصادی‌شان نیز خوش‌بینانه و پرامیدتر است. در حالی که افراد مسن، برعکس عمل می‌کنند. امید اساساً یک تجربه شخصی و هنجاری است. امید با تمایلات و عدم اطمینان ما از شرایط رابطه دارد. همچنین با آنچه در باور ما امکان‌پذیر و خوب است در ارتباط است. با وجود این، امید در زمینه اقتصاد به خوبی پوشش داده نشده است. این را تا حدی می‌توان با نگاه به دیدگاهی از طبیعت انسان که اقتصاددانان به آن تکیه می‌کنند، توضیح داد. در خط فکری فعلی اقتصاد، رویکرد نئوکلاسیک هنوز تا حد زیادی غالب است. این رویکرد اکثر نظریه‌های خود را با اتکا به homo Economicus مقدماتی الگوبرداری می‌کند. دیدگاه نئوکلاسیک فرض می‌کند که انسان‌ها به طور کلی خودخواه‌اند، رفتاری منطقی دارند، علایق خود را بزرگ می‌کنند، تحت تاثیر دیگران قرار نمی‌گیرند و اطلاعات و درک کاملی از محیط اطراف خود دارند. بنابراین، در این دیدگاه که انسان در آن خودخواه و عاقل دیده می‌شود، احساسات و فضیلت‌های اخلاقی قدرت بروز کمی دارند و موضوعی مانند امید، چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. این بدان معنا نیست که احساسات یا فضیلت‌ها به کل در حوزه اقتصاد مهم نیستند. اساساً اقتصاد حول تولید، توزیع و خروجی‌ای ارزشمند می‌چرخد.

اصطلاح مطلوبیت، که در اقتصاد دلالت بر ارزش دارد، در ابتدا بخشی از نظریه مطلوبیت‌گرایی (utilitarian theory) بود که توسط متفکرانی مانند جرمی بنتام و جان استوارت مطرح شد. هدف آن این بود که لذت و شادی‌ای را که ما از تصمیمات خود به دست می‌آوریم نشان‌دهد. اگرچه این مفهوم در طول زمان توسط دیگر اقتصاددانان متفاوت تفسیر شده، اما مطلوبیت از همان ابتدا به دنبال این بود که چیزی شخصی و درونی مثل شادی را نمایان کند. علاوه بر این، از آغاز، نظریه‌های روانشناختی و اخلاقی، مبانی مهمی برای تفکر اقتصادی نئوکلاسیک بودند. با این حال، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، اقتصاد چندین تغییر اساسی را پشت سر گذاشت که به تمرکز بیشتر بر مدل‌های ریاضی و انتخاب منطقی منجر شد و ابعاد روانشناختی و اخلاقی این علم، در جهت ارزشمند و منحصربه‌فرد کردن اقتصاد به عنوان علمی مستقل، فراموش شد.

حالا بعد از سال‌ها پادشاهی دیدگاه نئوکلاسیک، می‌توان گفت که حوزه اقتصاد در دهه‌های اخیر یک «ضد انقلاب» را تجربه کرده است. رویکردهای اقتصادی نامتعارف، مانند اقتصاد رفتاری روی کار آمده و بار دیگر توجه به اهمیت روانشناسی و پیچیدگی و ابهام رفتارهای اقتصادی را وارد تصمیمات و تحلیل‌های اقتصادی کرده است. از منظر این مکتب فکری بازنگری‌شده، برای پیش‌بینی رفتارهای انسان‌ها در زندگی واقعی، ایده انسان کاملاً منطقی و نظریه نئوکلاسیک که بر عام‌گرایی تمرکز دارد، بیش از حد ساده‌انگارانه است و نیاز به اصلاح دارد. متفکران این رویکرد جدید تفسیری متفاوت از طبیعت انسان اتخاذ کرده‌اند و بر این باورند که مردم می‌توانند کاملاً غیرمنطقی رفتار کنند، زیرا معمولاً هنگام انتخاب، همه اطلاعات لازم را ندارند یا این اطلاعات را به درستی پردازش نمی‌کنند. پس در نظر گرفتن احساسات در معادلات اقتصادی مهم است. اما کارکرد اقتصادی امید چیست؟

 

بهره‌وری و امید

17فروشندگان آمریکایی، مکانیک‌های سوئیسی و کارگران کارخانه‌های چینی اگر امیدوار باشند، بازده بیشتری خواهند داشت. در تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ماهیت رابطه بین امید و بهره‌وری، شین لوپز، نویسنده کتاب «ایجاد امید»، با تیمی از محققان، بیش از 50 مطالعه درباره امید و کار را آنالیز و تحلیل کرد. او و تیمش توانستند سهم امید در بهره‌وری را تا حدی تعیین کنند. اگر مولفه‌های دیگر برابر باشند، وجود امید به افزایش 14درصدی نتایج کار منجر می‌شود. لوپز دریافت که افراد امیدوار خصوصیات مشترکی با یکدیگر دارند. هنگام رویارویی با یک بحران، افراد ناامید در لاک خود فرو می‌روند در حالی که افراد امیدوار غالباً برای حل مساله یا کنار آمدن با آن، دست به‌کار می‌شوند. لوپز با تکیه بر تحقیقات و یافته‌هایش از مطالعات انجام‌شده در سراسر جهان، متوجه شد که کارکنان امیدوار پنج ویژگی اصلی دارند که بهره‌وری آنها را از سایر افراد بیشتر می‌کند:

کارکنان امیدوار بیشتر سر کار حاضر می‌شوند.

مطالعه جیمز ایوی از دانشگاه واشنگتن مرکزی نشان داد که مهندسان پرامید در یک شرکت فناوری پیشرفته به‌طور متوسط کمتر از سه روز، در یک دوره 12ماهه، از مرخصی خود استفاده کردند. این در حالی بود که مهندسان ناامید به طور میانگین بیش از 10 روز کاری را از دست داده بودند. مطابق این آمار افراد ناامید تقریباً چهار برابر همکاران پرامید خود در کاهش بهره‌وری شرکت نقش داشتند. هیچ یک از معیارهای دیگر در محل کار، از جمله رضایت شغلی، تعهد به شرکت و اعتماد به نفس در انجام کار، به اندازه امید در تعیین حضور یا عدم حضور کارمند نقش کلیدی بازی نمی‌کند.

کارکنان امیدوار بیشتر مشغول فعالیت هستند.

کارمندان امیدوار بیشتر از همکاران ناامید خود در کارها مشارکت می‌کنند. آنها بسیار بیشتر از سایرین درگیر کار می‌شوند و برای آن مشتاق‌اند. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات اقتصاد آمریکا عدم فعالیت مفید 40 درصد از نیروی کار است. نیروی کار امیدوار این درصد را به طرز قابل توجهی کاهش می‌دهد. در تحقیقی که بر روی نیروی کار آمریکایی انجام شده است، کارکنان امیدوار بسیار بیشتر از افراد ناامید درگیر کار بودند. بیش از دوسوم کارکنان امیدوار در انجام کارها مشارکت و اشتیاق داشتند. در حالی که کمتر از 10 درصد از کارمندان ناامید در محل کار فعالیت می‌کردند.

کارکنان امیدوار، خلاقیت بیشتری دارند.

در مطالعه‌ای که توسط سوزان پیترسون از دانشگاه ایالتی آریزونا، حول محور خلاقیت انجام شد، مدیران ارشد یکی از برترین شرکت‌های خدمات مالی آمریکا شرکت کردند. به این مدیران دو هفته فرصت داده شد تا راه‌حل‌هایی با بالاترین کیفیت برای یک مشکل پیچیده ارائه دهند. مدیران امیدوارتر راه حل‌های بهتر، خلاقانه‌تر و بیشتری ارائه کردند زیرا می‌دانستند از نظر استراتژیک، برخی از ایده‌هایشان قابل اجرا نخواهد بود. سایر مطالعات در مورد امید و خلاقیت نیز تایید می‌کند که در کل، افراد امیدوار ایده‌های خلاقانه بیشتری دارند و آنها را به خوبی پیش می‌برند.

کارکنان امیدوار در مدیریت شرایط سخت و تغییرات ناگهانی، عملکرد بهتری دارند.

امیدوارها در برابر مشکلات اقتصادی و تغییرات سازمانی مقاوم هستند. تحقیقات نشان می‌دهد که وجود امید در پیش‌بینی عملکرد کسب‌و‌کارهای نوپا نقش پررنگ‌تری در مقایسه با شرکت‌های جاافتاده دارد زیرا کارکنان امیدوار، عاشق یک چالش خوب‌اند و در شرایط دشوار، از تمامی منابع روانی و اجتماعی موجود بیشترین استفاده را می‌کنند تا بهترین عملکرد را داشته باشند.

کارگران امیدوار، خوشحال‌اند.

آیا تا به حال با فردی شاد اما ناامید برخورد داشته‌اید؟ بعید به نظر می‌رسد. وقتی گالوپ از یک میلیون نفر پرسید که آیا در روز قبل لبخند زده یا خندیده‌اند، افراد امیدوار نسبت به افراد ناامید پاسخ مثبت بیشتری دادند. به دلیل این مشاهدات، شِین لوپز به کمک مت گالاگر، روانشناس دانشگاه بوستون، تصمیم گرفتند همپوشانی امید و خوشبختی را بررسی کنند. آنها از مردم پرسیدند که آیا آنها امیدوارند و از زندگی خود راضی هستند؟ سپس میزان احساسات خوب و نبود احساسات بد را در آنها اندازه‌گیری کردند. به گفته اد دینر، متخصص سلامت و خوشبختی از دانشگاه ایلینویز، فردی که از زندگی راضی است، احساسات مثبت را تجربه می‌کند و از احساسات منفی به دور است، معیارهای اصلی خوشبختی را داراست. لوپز و گالاگر می‌خواستند بدانند آیا امیدوار بودن می‌تواند علائم شادکامی را پیش‌بینی کند. همان‌طور که حدس می‌زدند امید ثابت کرد که یک مولفه قوی و منحصر به فرد برای پیشگوییِ احساس رضایت است. امید نشانه شادی است و کارکنان امیدوار غالباً شادترند.

کارکنان امیدوار مهره اصلی اقتصاد مدرن ما هستند. افراد امیدوار کسانی هستند که باور دارند بخشی از هدفی بزرگترند. ایمان دارند که می‌توانند آینده را برای خود و دیگران بهتر کنند و در نتیجه این باورها بیشتر و باانگیزه‌تر کار و فعالیت می‌کنند.

 

مطالعات آینده امید و اقتصاد

مطالعات اقتصادی امروز با تمرکز بر روی انتظارات، آرزوها، و اطمینان مصرف‌کننده اطلاعات ارزشمندی را در اختیار ما گذاشته‌اند اما اندیشه‌های اقتصادی با تمرکز ویژه بر مولفه امید می‌تواند سود دو‌چندان ببرد. امید بر یک انگیزه قوی دلالت دارد که به طور همزمان تمایلات و ارزیابی ذهنی در راستای احتمال دستیابی به این تمایلات را نشان می‌دهد. این ویژگی‌ها باعث می‌شود مولفه امید به طور خاص، برای پیش‌بینی رفتارهای اقتصادی مفید باشد. امید می‌تواند پیش‌بینی کند که آیا مردم آمادگی سرمایه‌گذاری در یک آینده نامشخص را دارند؟ تحقیقات تجربی قبلی در زمینه‌های روانشناسی، مطالعات محیطی، رهبری و مطالعات تجاری نشان داده است که نگرش امیدوارانه به مسائل غالباً پیامدهای مثبتی به همراه دارد. مردم امیدوار در تحصیل و ورزش نتایج بهتری می‌گیرند، خلاق‌تر و مبتکرترند، در برخورد با مشکلات و کنارآمدن با تغییرات بهتر عمل می‌کنند، سالم‌تر و شادترند و در کل رفتار سازنده‌تری در جامعه یا محیط‌های سازمانی دارند.

پدیده‌های اقتصادی زیادی وجود دارد که با درک نقش امید در اقتصاد، بهتر فهمیده می‌شوند. انواع رفتارهایی که شدیداً به سرمایه‌گذاری وابسته‌اند، بخش‌هایی از اقتصادند که از تمرکز بر مولفه امید سود بسیار خواهند برد. تمرکز روی امید همچنین بینش‌های عمیقی در مورد الگوهای رفتاری گروه‌های در حاشیه مانند پناهندگان، افراد بیکار و افرادی که در فقر زندگی می‌کنند به ما می‌دهد. مردم بر اساس تصوری که از آینده‌ای بهتر دارند، تصمیم‌گیری می‌کنند. در اینجا، یک مولفه اجتماعی قوی نیز ایفای نقش می‌کند. امید و آرزوهایی که ما در سر می‌پرورانیم اغلب تا حد زیادی به محیط اطراف ما وابسته‌اند. دیگران نه‌تنها بر آنچه ما ممکن می‌پنداریم، بلکه بر آنچه «می‌خواهیم» نیز تاثیر می‌گذارند. به این ترتیب، آنچه مردم به آن امیدوارند می‌تواند به ما بینشی از هر جامعه ارائه دهد. نکته مهم دیگر در مورد امید آن است که این احساس پرقدرت، نقش مهمی در دوران شوک‌های اقتصادی و اجتماعی، مانند بحران‌های مالی یا آشفتگی سیاسی بازی می‌کند. نبود امید حتی می‌تواند به عنوان سیگنال اولیه قبل از بروز ناآرامی‌های اجتماعی عمل کند.

این همه نشان می‌دهد که انسان‌ها از تصویر سنتی انسان خودخواه، محاسبه‌گر و منطقی، بسیار پیچیده‌تر هستند. زندگی نامشخص است و افراد دائماً در تلاش‌اند تا محیط پیرامون خود را درک کنند و مطابق با تجربیات شخصی خود رفتار کنند. امید احساس بسیار مهمی است. چشم‌اندازهای مثبت‌نگرانه در مورد آینده بر طول عمر، سلامتی و کیفیت زندگی ما تاثیر مستقیم می‌گذارند. امید باعث افزایش نوآوری، خلاقیت، بهره‌وری، رهبری و کارآفرینی می‌شود. علاوه بر این، فقدان امید می‌تواند بی‌تفاوتی و نزدیک‌بینی را به همراه داشته باشد. البته به خاطر داشته باشیم، امیدِ بیشتر لزوماً و همیشه نتایج مثبتی به همراه ندارد. امید بیش از حد خوش‌بینانه می‌تواند در نهایت به ناامیدی و رفتارهای بی‌پروا منجر شود و امید ساده‌لوحانه را نیز می‌توان به راحتی مورد سوء‌استفاده قرار داد.

منابع:

1- Pleeging E., Burger M. (2020) Hope in Economics. In: van den Heuvel S.C. (eds) Historical and Multidisciplinary Perspectives on Hope. Springer, Cham.

Lopez. Shane. Want More Productive Workers - Give Them Hope. Cnbc.com. March 2013

2- Narotzky S., Besnier N. Crisis, Value and Hope: Rethinking the Economy. Journals.uchicago.edu.August 2014