از آب گذشته
خلاصهای از گزارش بانک جهانی در سال 2017
ناامنی آبی، سالهاست که رونق، رشد اقتصادی و توسعه جهانی را تهدید میکند. کمیابی آب به دلیل اهمیت بالای آب در تولید، همچون مانعی بر سر راه رشد اقتصادی، میتواند سالانه هزینهای بالغ بر 500 میلیارد دلار را بر اقتصاد جهانی تحمیل کند. همچنین این سد راه رشد اقتصادی بودن، در کشورهایی که تا همین امروز با بحران تنش آب مواجه بودهاند و چالش آب را تجربه کردهاند، بیشتر و قویتر است؛ بهخصوص کشورهایی که سطح درآمدی پایینی دارند و اقتصادشان به شدت به کشاورزی وابسته است.
ناامنی آبی، سالهاست که رونق، رشد اقتصادی و توسعه جهانی را تهدید میکند. کمیابی آب به دلیل اهمیت بالای آب در تولید، همچون مانعی بر سر راه رشد اقتصادی، میتواند سالانه هزینهای بالغ بر 500 میلیارد دلار را بر اقتصاد جهانی تحمیل کند. همچنین این سد راه رشد اقتصادی بودن، در کشورهایی که تا همین امروز با بحران تنش آب مواجه بودهاند و چالش آب را تجربه کردهاند، بیشتر و قویتر است؛ بهخصوص کشورهایی که سطح درآمدی پایینی دارند و اقتصادشان به شدت به کشاورزی وابسته است. تقریباً 25 درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهانی در مناطقی از جهان که کمیابی آب در آنها شدید است تولید میشود. طبق اطلاعات سازمان بهداشت جهانی (WHO) و یونیسف (UNICEF) حدود 35 درصد از جمعیت جهان در مناطقی زندگی میکنند که با بحران آب مواجه هستند و بیماریهای مربوط به آب، سالانه زندگی بیش از 5 /1 میلیارد نفر از مردم جهان را تحت تاثیر قرار میدهد.
1- امنیت آب چیست؟
امنیت آب، به وضعیتی گفته میشود که آب، به صورت پایدار و کارا مدیریت شده است. مدیریت به آن معنا که هم پتانسیل تولیدی آن بالفعل شود و هم پتانسیل تخریبگر آن مورد کنترل قرار گیرد. در واقع امنیت آب به عنوان «در دسترس بودن یک مقدار قابل قبول از آب با کیفیت بالا برای سلامت، زندگی، اکوسیستمها و تولید، در کنار سطح قابل قبولی از ریسکهای مربوط به آب برای مردم، محیط زیست و اقتصاد» تعریف میشود. این تعریف از امنیت آب و تعاریف دیگری که در این مورد وجود دارد، اهمیت مدیریت ریسک در ارتباط با آن را نشان میدهد. اخیراً سازمان ملل تعریفی در ارتباط با امنیت آب ارائه داده است که به وضوح، تعاملات میان سیستمهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطزیستی را نشان میدهد. طبق تعریف سازمان ملل، امنیت آب، «ظرفیت یک جامعه برای نگهبانی از دسترسی پایدار به مقادیر آب دارای کیفیت قابل قبول برای زندگی، رفاه انسان و توسعه اجتماعی-اقتصادی، به منظور حفاظت در برابر آلودگیها و فجایع ناشی از آب آلوده و حفظ اکوسیستمها در شرایط مناسب و همچنین حفظ ثبات سیاسی است».
موضوع امنیت آب، ماورای موضوع کمیابی آب قدم میگذارد و نهتنها منابع آب یک کشور را مورد بررسی قرار میدهد، بلکه به اقدامات مولدانه و حفاظتی که کشورها برای امنیت آب به آنها روی میآورند، میپردازد. جالب است که تعدادی از کشورهایی که از بیشترین سطوح کمیابی آب رنج میبرند، به لحاظ امنیت آب در وضعیت بسیار خوبی قرار دارند و به عکس، تعدادی از کشورهای جهان که به لحاظ آبی بسیار غنی هستند، با چالشهای زیادی برای حفظ جمعیتشان در برابر بیماریها و فجایع مرتبط با آب، دستوپنجه نرم میکنند و بهرغم داشتن منابع آبی فراوان، یکی از مشکلاتشان این است که آب آشامیدنی باکیفیت برای شهروندانشان فراهم کنند.
مدیریت منابع آب
میتوان به امنیت آب به عنوان پیامد یا هدف مدیریت منابع آب نگریست. در واقع مدیریت منابع آب، یک هدف دینامیک (پویا) است که همراه با تغییر در شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نمو میکند. کمیابی مزمن و تقاضای در حال رشد آب، کشورها را به اینسو برده است که در مورد مساله مدیریت منابع آب بازنگری کنند و سعی داشته باشند به صورت کاراتر در ارتباط با این مساله تصمیم بگیرند و همچنین به متنوعسازی سبد منابع آب خود اقدام ورزند. منظور از متنوعسازی سبد منابع آب این است که وابستگی و برداشت آب به طرق سنتی دیگر کافی نیست و لازم است کشورها از طرق دیگر همچون استفاده مجدد از آبی که وارد فاضلابها میشود و همچنین روشهایی همچون نمکزدایی، به تامین آب مورد نیاز خود در حال و آینده روی آورند. پیشرفت به سمت تامین امنیت آب، مستلزم پایش و سرمایهگذاری مداوم و همچنین اتخاذ سیاستهایی است که مدیریت آب پایدار و خدماترسانی در بخش آب را به یکدیگر به طور جدی و اساسی ارتباط دهد و از این طریق، مقاومت جوامع، کشورها و اقتصادها را در برابر تنشهای محیط زیستی تقویت کند و ریسک شکنندگی سیاسی به دلیل چالشهای آبی را تا حدودی خنثی سازد.
زمانی که یک چالش مربوط به آب به وجود میآید، این چالش میتواند منجر به بحرانهای اقتصادی و سیاسی بدتری شود و این بحرانها را فعال کند. چالشهای آب میتواند ناپایداریهای موجود و در حال ظهور را با یکدیگر ترکیب کند و منجر به نزاع شود. مادامی که نهادها نتوانند امنیت آب را تامین کنند، برای مثال زمانی که نهادهای یک کشور نتوانند از مردم در برابر پیامدهای سیل حفاظت کنند یا نتوانند خدمات اولیه آبرسانی را انجام دهند، دولت این کشور اعتبار خود را از دست خواهد داد. زمانی که ناامنی آبی به طور وارونه روی رفاه مردم تاثیر میگذارد، این تفکر را در اذهان عمومی ایجاد میکند که دولت نمیتواند کار خود را به خوبی انجام دهد و همین درک و فهم از عملکرد دولت، منجر به این میشود که نارضایتی و شکوههای عمومی افزایش یابد. در واقع، بدون امنیت آب، نمیتوان به اهداف توسعه پایدار دست یافت.
چالش آب در خاورمیانه و شمال آفریقا
در هیچ کجایی از جهان، چالش آب به اندازه «خاورمیانه و کشورهای شمال آفریقا» (MENA) شدید نیست. در واقع این منطقه، دارای بیشترین سطح تنش آب است. عبارت «تنش آب» زمانی مفهوم مییابد که برداشت آب برای انسان، مقاصد کشاورزی و همچنین مصارف صنعتی، در مقایسه با سطوح منابع آب تجدیدپذیر، نسبتاً بالا باشد. به عبارت دیگر، نسبت برداشت آب به دسترسی به آب، بالا باشد. در خاورمیانه و شمال آفریقا یا همان منطقه MENA، سنجه برداشت آب که به عنوان درصدی از کل آب شیرین سطحی در دسترس و تجدیدپذیر مشخص میشود، از هر منطقه دیگری در جهان بیشتر است. همانطور که گفته شد، تنش آبی، بر حسب استفاده آب نسبت به منابع اولیه آب شیرین طبیعی اندازهگیری میشود. بنابراین میزان همبخشی (سهم) عرضه آب غیرمتعارف یا زیرزمینی که ممکن است برای رهایی از چالش آبی توسعه یابد و مورد استفاده قرار گیرد، در این سنجه به حساب نمیآید.
منابع آب سطحی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، نهتنها کمیابترین منابع آب سطحی در جهان هستند، بلکه بیشترین تغییرات و سطح غیرقابل پیشبینی بودن را نسبت به سایر نقاط جهان دارند. در مقایسه با دیگر مناطق، دسترسی به آب شیرین سطحی در خاورمیانه و شمال آفریقا، سال به سال، به شدت تغییر میکند. به طور میانگین در سراسر منطقه، میزان در دسترس بودن آب سطحی میتواند تا 75 درصد نسبت به میانگین سالانه تغییر کند. تغییرات شدید دسترسی به آب شیرین سطحی از سالی به سال دیگر به این معناست که این منطقه، بسیار مستعد خشکسالیها و بارشهای شدید است؛ تا حدی که گاهی این بارشها منجر به سیلهای فاجعهآمیزی میشود. در نتیجه این تغییرات، میزان در دسترس بودن خاک مرطوب نیز به شدت در منطقه MENA، از سالی به سال دیگر تغییر میکند. چندین سیستم کشاورزی در منطقه، به صورت بارانی تغذیه میشوند. بنابراین هر تغییری در میزان بارش بهشدت روی تولیدات کشاورزی این منطقه تاثیر میگذارد.
بیشتر از 60 درصد از جمعیت خاورمیانه و شمال آفریقا در مناطقی زندگی میکنند که تنش آبی در آنجا شدید است. این در حالی است که در مقیاس جهانی، 35 درصد از جمعیت جهان در مناطقی زندگی میکنند که با تنش آبی شدید روبهرو هستند. تضمین تامین خدمات آب و آبرسانی به مردم در مناطقی که تنش آبی در آن شدید است، برنامهریزی ویژهای را میطلبد، زیرا مردم این مناطق نسبت به سایر نقاط جهان، امکان کمتری برای تامین آب مورد نیاز خود به طور شخصی دارند و منابع آب در دسترس آنها برای تامین نیاز شخصی خود به صورت مستقل از دولتها، کار سادهای نیست.
مضاف بر این، حدود 70 درصد از فعالیتهای اقتصادی منطقه MENA در بخشهایی صورت میگیرد که با تنش آبی بسیار شدید مواجه هستند و این میزان، بیش از سه برابر میانگین جهانی (22 درصد) است. به عبارت دیگر به طور میانگین در جهان، تنها 22 درصد از تولیدات کل در مناطقی صورت میگیرند که با تنش آبی شدید دستوپنجه نرم میکنند.
شاخص پایداری آب
بهرغم تاریخ طولانیمدت مدیریت آب و پیشرفتهای اخیر در زمینه عرضه آب غیرمتعارف، کمیابی شدید و حکمرانی ناشایست در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، استفاده آب در این منطقه را به سمت ناپایداری آب هدایت میکند. کمیابی شدید، حکمرانی ضعیف و اوج گرفتن تقاضای آب، منجر به بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب سطحی منطقه MENA شده است. شکل 2 با استفاده از «شاخص پایداری آبهای آزاد» یا BLWSI، نقشه پایداری استفاده از آب را نشان میدهد. این شاخص، سهم آب مورد استفاده انسان را که ناپایدار است، اندازهگیری میکند. این شاخص، آن سهم از مصرف آب سطحی را که از چرخههای آب محیطی مورد نیاز برای تامین مجدد آن، بیشتر است با آن سهم از مصرف آب زیرزمینی که تجدیدپذیر نیست، جمع میکند و در نهایت با انجام محاسباتی، عددی را بین صفر و یک به دست میدهد. هر چه این عدد به یک نزدیکتر باشد، نشاندهنده این است که مصرف آب در آن منطقه ناپایدارتر است.
طبق این نقشه، کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، در کنار کشورهای آسیای مرکزی و بخشی از آسیای شرقی و جنوبی، به عنوان مناطقی شناخته میشوند که منابع آب در آنها به صورت ناپایداری مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، عدد شاخص بین 1 /0 و 5 /0 متغیر است و نشان میدهد که در بخشهایی از منطقه MENA، بیش از 50 درصد از مصرف آب، ناپایدار است و این عدد به طور معناداری بیشتر از بسیاری دیگر از کشورهای جهان است. استفاده بیش از حد از آبهای سطحی در شرق منطقه MENA و به ویژه در منطقه رود نیل یک نگرانی به حساب میآید. در این مناطق نزدیک به 10 درصد از مصرف آبهای سطحی، ناپایدار است، یا پایداری آن به هزینه چرخههای آب محیطی تمام میشود. از طرفی بهرهبرداری بیش از حد از آبهای زیرزمینی در غرب منطقه MENA، یعنی ایران و شبهجزیره عربستان نگرانیهای دیگری را به وجود آورده است.
بهرهبرداری بیش از حد، قیمت آب و نمکزدایی
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، یک نقطه شناختهشده در جهان است که در آنجا استفاده بیش از حد از منابع آب زیرزمینی صورت میگیرد. در این منطقه، نرخ بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی بسیار بیشتر از نرخ جایگزینی این آبهاست که همین امر منجر به تخلیه پایدار منابع آب زیرزمینی میشود. در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، برداشت آب از منابع زیرزمینی سهم زیادی را از کل برداشت آب دارد. در همین زمان، تخمینها از کل آبهای زیرزمینی در این منطقه که میتواند به طور اقتصادی و پایدار مورد بهرهبرداری قرار گیرد، ابداً قطعی نیست. کشورهایی همچون اردن و عمان، شروع به ایجاد پایگاه دادهای کردهاند که بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی را مورد پایش قرار میدهد. اما هنوز این دادهها چیزی در مورد اینکه برداشت چه مقدار از آبهای زیرزمینی میتواند اقتصادی و پایدار باشد، به دست نمیدهد.
بهرغم کمیابی شدید آب در منطقه MENA، قیمت آب در این منطقه بسیار پایین است و شهروندان پول زیادی را بابت دریافت خدمات آب پرداخت نمیکنند. به طوری که یارانه آب موثر در این منطقه از دیگر مناطق جهان بیشتر است. یارانههای زیاد آب، باعث میشوند که انگیزهها برای مصرف بهینه، از بین روند. بخشی از چالش آب در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به مدیریت تقاضا و ایجاد انگیزه برای مصرف بهینه آب ارتباط پیدا میکند. قیمت آبرسانی مناسب برای علامتدهی در مورد اینکه منابع آب کمیاب هستند و همچنین برای تامین منابع مالی مورد نیاز به منظور حفاظت از منابع آب و ایجاد زیرساختها برای آبرسانی به صورت بهینه، بسیار مورد اهمیت است.
منطقه MENA محل زندگی حدود شش درصد از جمعیت جهان است، اما تنها یک درصد از منابع آب شیرین دنیا را در اختیار دارد. بنابراین منابع آب غیرمتعارف و بهویژه نمکزدایی، نقشی مهم در سبد سهام عرضه آب این منطقه ایفا میکند. امروزه، ظرفیت منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا برای نمکزدایی از آب تقریباً 50 درصد از کل ظرفیت جهان برای نمکزدایی از آب است. به ویژه کشورهای نفتی منطقه MENA به شدت به نمکزدایی آب برای تامین امنیت آب خود، وابسته هستند. البته کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به خوبی نسبت به این واقعیت آگاهی دارند که نمکزدایی از آب، اکسیری برای حل بحران آب نیست.
2- تشریح امنیت آب در منطقه MENA - مدیریت منابع آب
در این قسمت، میخواهیم به وضعیت منابع آب در خاورمیانه و شمال آفریقا بپردازیم و توصیفی از منابع آب و چگونگی استفاده از آن در بخشهای مختلف ارائه دهیم. عناصر بهکار رفته برای تبیین این مطالب، از میان مجموعه دادههای موجود در پایگاه دادههای سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل (FAO)، موسسه منابع جهانی (WRI) و بانک جهانی و همچنین مجموعه دادههای جدید تولیدشده ذیل این مطالعه انتخاب شدهاند. شش عنصر اصلی مربوط به موضوع منابع آب عبارتند از: کمیابی آب، تنوع آب شیرین، پایداری در استفاده از آب، کیفیت آب، بهرهوری (استفاده از) آب و منابع غیرمتعارف. این شش عنصر برای نشان دادن آمار رایج و پرکاربرد در حوزه تنوع و کمبود آب در منطقه و همچنین برای تبیین مسائل مهم دیگری که اغلب در محاسبات بحران (تنش) آب نادیده گرفته میشوند، انتخاب شدهاند؛ این مسائل اکثراً مربوط به پایداری در استفاده از آب، بهرهوری آب و توانایی کشورها در مدیریت دسترسی به آب شیرین با استفاده از منابع غیرمتعارف آب میشود.
این عناصر انتخاب شدهاند تا از تکیه به مواهب خدادادی مربوط به منابع آب فراتر بروند و راهحلهایی را بهکار گیرند که کشورها میتوانند برای حفظ یا افزایش بنیان منابع طبیعی آب شیرین خود اتخاذ کنند. آن دسته از ارزیابیهای مربوط به منابع آب که صرفاً بر پایه اقدامات در حیطه مواهب خدادادی منابع آب مانند دسترسی سرانه به منابع آب شیرین، استوار هستند ممکن است گمراهکننده باشد زیرا مناطق در معرض بحران آب را بدون در نظر گرفتن ظرفیت کشور در مقابله با کمبود آب فیزیکی1 شناسایی میکنند. در اکثر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا (منطقه منا)، مواهب آبی بسیار کم هستند اما امنیت کلی آب، بسته به (در میان سایر عوامل موثر) شیوههای مدیریت آب، از جمله آنهایی که بهرهوری آب یا عرضه آن را ارتقا میدهند ممکن است کم یا زیاد باشد. نوآوریها، اصلاحات و سرمایهگذاری در امنیت آب میتواند به طور موثری موضوع امنیت آب را از منابع آب جدا کند. بنابراین، تشخیصهای مربوط به امنیت آب باید چندبعدی باشند و نمیتوانند به یک شاخص یا اندازهگیری محدود شوند.
کمیابی و پایداری؛ بحران آبهای سطحی
کمیابی آب فیزیکی اولین و مهمترین موضوع داستان آبهای سطحی در خاورمیانه و شمال آفریقاست. کمبود (کمیابی) آب فیزیکی ناشی از دسترسی کم به منابع آب نسبت به تقاضای آن است و میتواند به عنوان معیاری برای اندازهگیری تنش (بحران) آبی بهکار رود. هنگامی که میزان برداشت از منابع آب نسبت به منابع آب تجدیدپذیر (عرضه) بیشتر باشد، گفته میشود آن کشور یا منطقه خاص دچار بحران یا تنش آبی است. اکثر کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و از نظر جمعیتی اکثریت مردم این منطقه (بیش از 60 درصد) با درجات زیاد یا بسیار زیاد با مساله بحران آب روبهرو هستند که به مراتب بالاتر از میانگین جهانی حدود 35درصدی است. توزیع فضایی مربوط به جمعیت در معرض بحران آبهای سطحی نشان میدهد این تنش بر جمعیت پراکنده در سراسر منطقه تاثیر میگذارد. تنش آبی در ناحیه نیل به نظر کم میرسد زیرا در این محاسبات، تغییرات فصلی یا تحولات بالادستی که ممکن است به کمبود آب بینجامند، در نظر گرفته نمیشوند.
اکثر تولیدات اقتصادی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز در مناطقی با درجات بحران آب (سطحی) زیاد یا بسیار زیاد تولید میشود و به طور متوسط، 71 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) منطقه، مربوط به چنین مناطقی است؛ این رقم در مقایسه با میانگین جهانی حدود 22درصدی رقم بالایی به نظر میرسد. به طور مطلق، حدود 5 /2 تریلیون دلار از تولید ناخالص داخلی منطقه، در حال حاضر مربوط به مناطق دارای بحران آب زیاد یا بسیار زیاد است. جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان کشورهای در معرض تنش آبی که بیشترین GDP را دارند، شناخته میشوند (شکل 3). در اکثر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، چالش مدیریت سطوح بالای تنش آب با سطوح بالای تغییرات هیدرولوژیک سالانه و در نتیجه عدم اطمینان آمیخته است. این ترکیب از شداید یعنی کمیابی مفرط همراه با تغییرات بیش از حد متوسط بینالمللی، مدیریت و تخصیص آب را به طور ویژهای چالشبرانگیز میسازد. تغییرات زیاد در آبهای سطحی بر آبهای زیرزمینی نیز تاثیر میگذارد چراکه بر امکان و توانایی پر شدن دوباره حوضچهها و نیز میزان آب سبز (رطوبت خاک) و در نتیجه فرصتهایی برای کشاورزی بر پایه بارندگی (کشت دیم) موثر است. همچنین مناطقی که دستخوش تغییرات بیشتری میشوند بیشتر در معرض خشکسالی و سیل قرار دارند. پتانسیل آب سبز (رطوبت خاک) هنوز به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته است، گرچه منبع اصلی آب برای کشاورزی در منطقه محسوب میشود.
آبهای سبز تاکنون در بودجههای ملی آب در این منطقه دیده نشدهاند و تمرکز برنامهریزی و مدیریت منابع آب بر آبهای آبی (آبهای موجود به صورت مایع در سطح و زیرزمین) بوده است؛ البته این نوع آب تنها حدود یکسوم از منابع آب شیرین موجود در جهان را تشکیل میدهد. از آنجا که بارندگی منشأ آب سبز است، معمولاً از این نوع آب به عنوان منبع «رایگان» یاد میشود. این منبع فقط برای گیاهان قابل دسترسی است و بنابراین به طور مستقیم قابل مدیریت نیست.
کشاورزی و اکوسیستم دو رقیب در استفاده از آبهای سبز هستند (فقط همین دو نوع مصرف وجود دارد). در مقایسه با آبهای آبی، هزینه فرصت استفاده از رطوبت خاک (آب سبز) برای تولیدات کشاورزی، به مراتب پایینتر است.
بحران آبهای زیرزمینی
همه کشورهای منطقه منا دارای مناطقی هستند که در آن آبهای زیرزمینی تماماً تخلیه میشوند و بحران آبهای زیرزمینی در بسیاری از کشورها جدی است. برای کمیسازی میزان برداشت (تهیسازی) آبهای زیرزمینی در خاورمیانه و شمال آفریقا، از شاخص ردپای آبهای زیرزمینی استفاده میشود. ردپای آبهای زیرزمینی، ناحیهای است که باید استفاده از منابع آب زیرزمینی و خدمات اکوسیستمی وابسته به آن، در ناحیه مدنظر تثبیت شود. این اساساً یک تعادل آبی است مربوط به استفاده و پر شدن مجدد آبهای زیرزمینی (از جمله استفاده اکوسیستمی) که برای منطقه مد نظر، برآورد میشود. نسبت تنش در آبهای زیرزمینی بیش از 1 به معنی آن است که خروجی و برداشت بیشتر از ورودی و پر شدن است. سطوح میانگین مربوط به بحران آبهای زیرزمینی در کشورهای شرق و حوزه خلیجفارس از حد متوسط تا بسیار زیاد متغیر است. با چند استثنا، در حال حاضر این میزان بالای برداشت از آبهای زیرزمینی، در سراسر منطقه رو به افزایش است و در بیشتر مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا، تنش آبهای زیرزمینی در سالهای 1990 تا 2010 افزایش یافته است. عوامل بسیاری مسوول این افزایش هستند از جمله: توسعه کشاورزی و افزایش دسترسی به فناوری (مانند پمپهای چاه آب در یمن)، که منجر به افزایش سریع در مصرف آب شد. همچنین کاهش کلی در پر شدن و تغذیه آبهای زیرزمینی نیز به دلیل تغییرات در الگوهای بارندگی ایجاد شد.
پایداری، کارایی و نوآوری
به طور خلاصه و در جمعبندی مطالب این قسمت، میتوان گفت هیدرولوژی بسیار متغیر، افزایش و استفاده ناکارآمد از آب و استفاده بیش از حد از منابع کمیاب به این معنی است که 61 درصد از جمعیت خاورمیانه و شمال آفریقا (در مقایسه با 36 درصد میانگین جهانی) در مناطقی با درجه تنش آبی زیاد یا بسیار زیاد زندگی میکنند. میزان آب مصرفی در منطقه منا از موجودی تجدیدپذیر این منبع حیاتی، در این منطقه بیشتر است. در برخی کشورها بیش از نیمی از آب مصرفی، تجدیدناپذیر است و پیشبینی میشود این نوع مصرف در آینده افزایش یابد که این امر لزوم مداخلاتی نظیر بهبود بهرهوری، تخصیص هوشمند و تامین منابع آب غیرمتعارف را پررنگ میکند.
درک و کاهش استفاده از آب، به ویژه در بخش کشاورزی، برای مدیریت کمبود آب و بهرهبرداری از منابع ضروری است. کشاورزی حدود 80 درصد از آب مصرفی در خاورمیانه و شمال آفریقا را تشکیل میدهد و از این آب نیز اغلب به طور موثر استفاده نمیشود. ارتقای نسبی بهرهوری آب در بخش کشاورزی، بهبود مصرف آب و سیاستهای حمایت از محصولاتی که از مقادیر کم آب استفاده میکنند یا کاهش مناطقی که آبیاری میشوند، به طور بالقوه میتواند حجم زیادی از آب را ذخیره کند. کاهش مصرف آب کشاورزی میتواند در راستای کاهش مصرف آبهای تجدیدناپذیر و رفع نیازهای روزافزون مصرفکنندگان آب شهری و صنعتی مفید واقع شود. با وجود این، اصلاحات میتوانند پیامدهای ناخواستهای به دنبال داشته باشند. به عنوان مثال، تکنولوژی آبیاری کارآمدتر میتواند کشاورزان را به سمت کشت محصولاتی سوق دهد که نیاز بیشتری به آب دارند و در ادامه، تغییرات در محصولات میتواند معیشت در طول زنجیره تامین را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین پیش از اجرای اصلاحات باید برندگان و بازندگان و تاثیرات توزیعی اصلاحات بررسی و تحلیل شوند. منطقه منا در خود برخی از کاراترین کشورها در مصرف آب در جهان و همچنین برخی از کشورها با کمترین میزان کارایی را جای داده است. این (ویژگی) ظرفیت تبادل و یادگیری منطقهای را یادآور میشود هرچند در این مورد باید حساسیت و دقت به طیف وسیعی از شرایط (مثلاً توجه به درگیریها و شکنندگیها) و نیز ثروت و منابع عمومی، لحاظ شود. برای کاهش برداشت از منابع آب تجدیدناپذیر، راههایی همچون نمکزدایی و بازیافت آب ظرفیت افزایش عرضه آب مستقل از شرایط آب و هوایی را دارند. بیش از 50 درصد از ظرفیت نمکزدایی و شیرین کردن آب در جهان در خاورمیانه و شمال آفریقاست و پیشبینی میشود این نسبت افزایش یابد. با این حال، با افزایش نسبت تقاضای برطرفشده از طریق شیرین کردن آب، پیچیدگیهای این نوع از عرضه آب نیز به واسطه سطوح شوری قابل جذب از طریق دستگاهها و نوسانات قیمت انرژی افزایش مییابد. فرصتهای قابل توجهی برای برآورده ساختن نیاز به آب در منطقه از طریق آب بازیافتی و البته چالشهایی در این مسیر وجود دارند؛ چالشها بیشتر مربوط به عواملی مانند تامین مالی، تقاضای کم برای آب بازیافتی و عدم تجزیه و تحلیل اقتصادی در مورد بازیافت آب و روشهای آن میشود.
عدم مدیریت منابع آب استراتژیک، باعث اتمام داراییهای ملی و محدود شدن پیشرفت در جهت تامین امنیت آب میشود. مدیریت استراتژیک منابع آب شامل یکپارچهسازی مجموعهای متنوع از گزینهها برای حفظ منابع است با گزینههایی که استفاده از آب را هدف قرار دادهاند. برای کاهش مصرف آبهای تجدیدناپذیر، آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی باید به صورت یکپارچه مدیریت شوند. برخی از کشورهای منطقه در تنوعبخشی به منابع تامین آب در مقابله با تغییرات هیدرولوژیک پیشرفت کردهاند در حالی که برخی دیگر هنوز غالباً متکی به یک منبع هستند.
استفاده از راهحلهای متنوع، منجر به انعطافپذیری بیشتر در برابر شوکهای نظاممند (ناشی از آب و هوا یا اقتصاد) میشود. «بستن حلقه منابع آبی» به جای نگاه «یکبارمصرف به آب» و استفاده از منابع مختلف عرضه آب، نقطه شروع این ماجرا محسوب میشود. نمونههایی از تنوعبخشی عبارتند از: بهینهسازی محلی (آبهای) سطحی و همچنین ذخیره آب زیرزمینی، توسعه منابع غیرمتعارف آب از طریق برای مثال نمکزدایی، بازیافت، تغذیه و پر کردن منبع، کاهش نشت و ارتقای حفاظت. مسائل مربوط به مدیریت آب، به ویژه، شکست در ایجاد انگیزهای که پیام کمبود آب شدید و نیاز به حفاظت از آب را برساند، نتایج رایج مدیریت منابع آب در خاورمیانه و شمال آفریقا هستند. مصرف بیش از حد و تهی شدن منابع عواقب قابل پیشبینی قیمتگذاری نادرست آب، تدابیر حاکمیتی و اجرایی ضعیف هستند. فقدان چارچوبهای قانونی و هماهنگی نهادی ضعیف، مانع استفاده منطقهای از پیشرفتهای اخیر در تصفیه فاضلاب و فناوریهای بازیافت میشود.
ارائه خدمات مربوط به آب
خدماترسانی در حوزه آب نقش اساسی در حفظ یک قرارداد پایدار اجتماعی و حفظ سلامت انسان و فعالیتهای اقتصادی ایفا میکند. خدمات در حوزه آب شامل این موارد میشود: آب سالم و بهداشتی؛ عرضه قابل اعتماد آب برای مصارف کشاورزی، صنعتی و خانگی؛ و ارائه خدمات پایدار به لحاظ مالی که قادر به حفظ هزینه خدمات در سطح پایین و تضمین تامین خدمات اساسی برای همه ساکنان باشد. شرایط زندگی، فعالیتهای تجاری و صنعتی و آبیاری همگی از خدمات قابل اعتماد، مقرونبهصرفه و پایدار در حوزه آب نفع میبرند. خدماترسانی در این حوزه همچنین میتواند برای اجتماع پناهندگان و آوارههای داخلی و کاهش رنج انسانها مفید باشد.
دسترسی به خدمات بهداشتی و آبرسانی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به طور قابل توجهی بهبود یافته است تا جایی که بیشتر کشورها اهداف توسعه هزاره خود را برآورده کردهاند. از دادههای جمعآوریشده ذیل پروژه اهداف توسعه هزاره، اطلاعاتی در سطح کشوری درباره بهداشت و منابع بهبودیافته آب حاصل شده است. با این حال، در یک کشور، شرایط واقعی بسته به (به عنوان مثال) میزان آسیب به زیرساختها به دلیل درگیریها، تفاوتهای زیاد میان بافت شهری و روستایی یا شرایط
اجتماعی-اقتصادی حاشیهنشینان، ممکن است از محلی به محل دیگر و از خانوادهای به خانواده دیگر تغییر کند. بنابراین، برای درک الزامات و نیازهای محلی برای سرمایهگذاری، تجزیه و تحلیل تفکیکی درباره ویژگیهای خدمات بهداشتی و دسترسی به خدمات آبرسانی مورد نیاز است. دسترسی ضروری است، اما این تنها یک جنبه از خدمات در حوزه آب است. برای ارزیابی کامل وضعیت خدمات آب در خاورمیانه و شمال آفریقا و ایجاد یک تصویر جامعتر، جنبههای دیگری را نیز باید در نظر گرفت. سایر جنبهها عبارتند از: کیفیت آب تحویل دادهشده (درک اینکه بخشهای مختلف ممکن است نیاز به کیفیتهای متفاوت آب داشته باشند)، میزان قابل اطمینان بودن عرضه آب و تامین مالی پایدار. تمام این جنبهها در اهداف توسعه هزاره قرار ندارند به این معنی که آمار مربوط به دسترسی لزوماً اطلاعاتی درباره کیفیت و نوع خدمات آبی که افراد مختلف جامعه دریافت میکنند، ارائه نمیدهد. اهدف توسعه پایدار، تاکید زیادی بر کیفیت دسترسی به خدمات بهداشتی برای گروههای آسیبپذیر، به ویژه زنان و دختران دارد؛ همچنین اصول بهبودیافته مدیریت آب را ترویج و مدیریت یکپارچه منابع آب را تشویق میکند.
پیشرفت در دسترسی به آب و بهداشت
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پیشرفت خوبی در جهت رسیدن به اهداف دسترسی به منابع آب و بهداشت کرده است. در سراسر منطقه، دسترسی به منابع بهبودیافته تامین آب و خدمات بهتر بهداشت و درمان از سال 1990 افزایش یافته است. با این حال، دادههای یونیسف و سازمان بهداشت جهانی نشان میدهند که پیشرفتها در زمینه آب و بهداشت، به سختی با رشد جمعیت، به ویژه در مناطق شهری همگام بوده است. رشد جمعیت و شهرنشینی، به افزایش بارهای غیرمترقبه در حوزه تامین آب و امکانات بهداشتی میانجامد که به طور بالقوه دستاوردهای موجود را تحت پوشش قرار میدهد. رشد ابرشهرها ممکن است منجر به تشکیل مراکزی با تقاضای آب بسیار بالا شود که کمیابی آب شدید در آنها به رقابت با بخش کشاورزی بر سر مصرف آب بینجامد.
آثار اقتصادی و انسانی عرضه آب و بهداشت ناکافی
خدمات آب و بهداشت و درمان ناکافی باعث بیماریها و مرگومیر، تولد کودکان با انواع مشکلات و کاهش رفاه انسانها میشود. دادههای سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که مرگومیر ناشی از آبهای نامناسب، فقدان خدمات بهداشت و درمان در خاورمیانه و شمال آفریقا کمتر از کشورهای جنوب صحرای آفریقا و آسیای جنوبی است. با این حال، همانطور که در شکل 4 نشان داده شده است، نرخ مرگومیر در برخی از کشورهای منطقه منا، در مقایسه با میانگینهای منطقهای و جهانی، هنوز بالاست؛ این امر حاکی از آن است که موانع بسیاری تا رسیدن به سطح قابل قبول و کاهش مرگومیر ناشی از خدمات ناکافی آب باقی است. عدم دسترسی به خدمات آب هنوز خطر مهمی برای سلامت عمومی جامعه در برخی از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقاست؛ منطقهای که بیماریهای اسهالی عامل 5 تا 15 درصد مرگومیر کودکان زیر پنج سال است. بیماریهای اسهالی هنوز هم قاتل اصلی بچههای جوان در برخی از قسمتهای منطقه منا به ویژه در کشور درگیر جنگ سوریه است. بهبود خدمات آب همچنین میتواند از مرگ کودکان به علت بیمارهای اسهالی در مراکش، الجزایر، مصر، یمن و عراق نیز جلوگیری کند. این میزان بالای بیماری باری بر دوش نظام سلامت و پرستاران در خانهها (که اغلب مادران هستند) خواهد بود که مشارکت فعال آنها را در تولید اقتصادی محدود میکند. عرضه آب و بهداشت ناکافی همچنین تاثیرات شدید اقتصادی دارد و هزینهای در حدود 21 میلیارد دلار در سال روی دست منطقه میگذارد؛ دادههای کشوری در مورد زیانهای حاصل برآورد شده که شامل ارزش زمانی است که در صورت نزدیکتر بودن آب و امکانات بهداشتی به منزل در آن صرفهجویی میشد. هزینههای اقتصادی برآوردشده نیز شامل هزینههای مراقبتهای بهداشتی، از دست دادن زمان به دلیل بیماری و مرگومیر زودرس میشود. این تاثیرات اقتصادی در لیبی، یمن، عراق و غزه بیشتر است. همچنین این آمار را نمیتوان بر اساس جنسیت تفکیک کرد بنابراین آنها فقط بخشی از داستان را روایت میکنند. در سطح خانوار، زنان بیشترین میزان بار ناشی از خدمات آب و بهداشت ناکافی را متحمل میشوند.
ارائه خدمات آبیاری
ارائه خدمات آبیاری نیز از ابعاد مهم موضوع امنیت آب است. توانایی تامین مقدار مناسب آب برای یک محصول در زمان مناسب (یعنی زمانی که بیشترین نیاز را به آن دارد)، بازده هر واحد آب را افزایش میدهد (افزایش بهرهوری). به عبارت دیگر، زمانبندی، مقدار و قابل اطمینان بودن آبیاری مزارع، بر محصولات و بازده آنها تاثیر میگذارد. انعطافپذیری بیشتر در زمانبندی و اطمینان نسبت به خدمات آبیاری، به کشاورزان آزادی بیشتری از لحاظ زمان کاشت و برداشت میدهد و میتواند نقش مهمی در تصمیمات سرمایهگذاری ایفا کند. بهبود خدمات آبرسانی به نظامهای آبیاری، تولید محصولات کشاورزی را بسته به نوع محصول و محل کشت به میزان یک تا هشت درصد افزایش میدهد. اگر تمام منابع آبی که به کشاورزی اختصاص داده شدهاند در خاورمیانه و شمال آفریقا، قابل ذخیره و استفاده موثر در آبیاری کشاورزی میبودند، در مجموع تولیدات کشاورزی افزایش و تنوع در تولید برخی کالاها کاهش مییافت. در چنین شرایطی تولید ذرت در سطح منطقه، 4 /8 درصد افزایش مییافت که جهشهای بزرگ در میزان محصول برترین تولیدکنندگان منطقه یعنی ایران و مصر عمده دلیل آن خواهد بود. همچنین تولید برنج حدود پنج درصد و تولید گندم در سطح منطقه حدود 5 /1 درصد و در مصر (بزرگترین تولیدکننده گندم منطقه) چهار درصد افزایش مییافت. با کاهش تنوع در تولید محصولات کشاورزی، بهبود خدمات آبیاری باعث کاهش قیمت مواد غذایی میشود که این به افزایش رفاه مصرفکنندگان در سراسر جهان کمک خواهد کرد. با توجه به پژوهشهای انجامشده در موسسه سیاستهای بینالمللی غذا، بهبود نحوه ذخیره آب و آبرسانی، میتواند منجر به حدوداً 10 میلیارد دلار افزایش رفاه شود که این رقم حدود 5 /0 درصد از تولید ناخالص داخلی منطقه را تشکیل میدهد. این رقم حاصلجمع مازاد رفاه تولیدکننده (ناشی از خدمات آبرسانی و دسترسی بهبودیافته) و مازاد مصرفکننده (ناشی از کاهش قیمت مواد غذایی) است.
به طور خلاصه منطقه منا از سال 1990 از منظر بهبود دسترسی به خدمات آب و بهداشت، بهترین عملکرد را در جهان داشته است. البته گسترش شبکه توزیع به مناطق روستایی چالشبرانگیزتر بوده است. علاوه بر این، آمار دسترسیها اغلب واقعیت موجود را پنهان میکند؛ واقعیتی که طبق آن دسترسی به آب وابسته به طیف وسیعی از عوامل، از جمله قابل اطمینان بودن (برخی از خانوارهایی که در زمره تحت پوشش خدماترسانی طبقهبندی شدهاند، اذعان کردهاند که فقط یکبار در هفته آب دریافت میکنند)، قیمتگذاری، مقرونبهصرفه بودن و وضعیت اجتماعی است. به دنبال درگیریهای مسلحانه در منطقه، دستاوردهای خدماتی به نوعی وارونه شدهاند چراکه زیرساختها آسیب دیده و ظرفیتهای نهادها از بین رفتهاند. دسترسی به خدمات آبرسانی در سوریه در سالهای 2011 تا 2013 به میزان 70 درصد کاهش یافت.
با حرکت منطقه به سمت اهداف توسعه پایدار، به ویژه در مورد بهبود کیفیت و اطمینان نسبت به خدمات مربوط به آب، چالشهای جدیدی سر بر میآورند. هزینههای عملیاتی و نگهداری بالا، نرخهای پایین خدمات و یارانههای گسترده باعث ضعف در پایداری مالی مربوط به خدمات آب در منطقه میشود. خانوارهای فقیر از خدمات ناکافی در حوزه آب رنج میبرند که اغلب باعث میشود آنها به فروشندگان غیررسمی جهت تامین آب مورد نیاز خود و اکثراً با هزینهای بالاتر متکی باشند. تامین آب قابل اعتماد و باکیفیت در بسیاری از قسمتهای منطقه منا، به ویژه در میان جمعیت ساکنان غیررسمی و متراکم و نیز در مناطق روستایی، همچنان به عنوان یک چالش باقی میماند.
مشوقهای استفاده از آب و حذف تدریجی یارانهها میتواند یک گام مهم برای بهبود کیفیت خدمات آب باشد. بدون اینکه تخریب کیفیت آبرسانی به فقرا مد نظر باشد اما باید گفت، اصلاحات یارانهای و اصلاحات در نرخ خدمات آب به طور بالقوه میتواند به ارائه خدمات آبرسانی جامع و مقرونبهصرفهتر برای جمعیت خاورمیانه و شمال آفریقا منجر شود. علاوه بر این، چون یارانههای آب غالباً به افراد ثروتمند میرسد، یک اصلاحات به خوبی طراحیشده میتواند به فقرا کمک کند. سازوکارهای نوآورانهای برای ارائه خدمات آب باید مورد بررسی قرار گیرند. مدیریت منابع آب شهری ادغامی به معنی ترکیب رویکردهای سنتی و جدید در مدیریت آب، میتواند به بهبود ارائه خدمات کمک کند. به عنوان مثال، جداسازی در محل ممکن است یک راهحل جذاب برای تسهیل اقدامات مربوط به فاضلاب در مراکز شهری به سرعت در حال رشد باشد. بخش خصوصی در خط مقدم توسعه بسیاری از نوآوریها برای تقویت منابع آبی و افزایش بهرهوری قرار دارد. بنابراین جا دارد دامنه مشارکتهای بخش دولتی و خصوصی برای بهبود کیفیت خدمات آب گسترش یابد.
بهبود خدمات در حوزه آب میتواند به تقویت قرارداد اجتماعی بین نهادهای عمومی و شهروندان کمک کند. وقتی دولتها خدمات کافی و فراگیر ارائه نمیدهند، اعتماد شهروندان به این نهادها احتمالاً کم میشود. وارونه کردن این روند مستلزم دستیابی به کیفیت خدمات بهتر، پاسخگویی از جانب ارائهدهندگان خدمات آب و داشتن درکی روشن از انتظارات شهروندان در ارتباط با خدمات آب است. کیفیت خدمات بهتر نیز نیاز به نظارت و اطلاعات بهتر دارد. کمبود اطلاعات و نظارت، به دست آوردن یک تصویر جامع از کیفیت خدمات آب، به ویژه خدمات مربوط به بخش کشاورزی و صنعتی را دشوار میسازد.
کاهش ریسکهای مرتبط با آب
ارزیابی امنیت آب به معنی ارزیابی احتمال وقوع حوادث زیانبار مرتبط با آب است. این احتمال به ندرت ممکن است کاملاً از بین برود. بنابراین، جمعآوری و ارزیابی شواهد مربوط به خطرات مربوط به آب، هسته اصلی همه ارزیابیهای امنیتی آب است. خطر (ریسک) در اینجا وسیعترین معنای خود را دارد و به معنی رویدادی نامعلوم مربوط به آب است که عواقب زیانباری برای یک یا چند عامل (شامل افراد، جوامع تا حتی اکوسیستمهای آبزیان) دارد. درک ریسک برای به دست آوردن تصویری کامل از امنیت آب ضروری است. فکر کردن در مورد حوادث نامعلوم مرتبط با آب از منظر ریسک به سیاستگذاران کمک میکند پاسخهایی متناسب با خطرات پیشرو پیدا کنند. در حوزه امنیت آب، خطرات ممکن است ناشی از رویدادهای سخت آبوهوایی مانند سیل یا خشکسالی، یا به علت شرایط اجتماعی و سیاسی مانند مسائل آبهای بینمرزی، جابهجایی جمعیت یا پیامدهای ناخواسته اصلاحات مرتبط با آب و انرژی و مواد غذایی باشند. خطرات مربوط به آب ناشی از عوامل آبوهوایی و عوامل اجتماعی-سیاسی بسیار متنوع و مرتبط با این بحث هستند. در بررسی خطرات در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، توجه ویژه به چگونگی تاثیر ریسکهای مربوط به آب بر تلاشها در جهت کاهش فقر و چگونگی ارتباط آنها با درگیری و خشونت در منطقه اهمیت دارد.
تغییر آبوهوا
اگرچه جمعیت و رشد اقتصادی موجب افزایش تقاضای آب خواهد شد، تغییر آبوهوا به عنوان یکی از مهمترین عوامل موثر بر بحران آبهای سطحی در منطقه خواهد بود. این پیشبینیها نشان میدهند که تغییرات آبوهوایی عامل اصلی افزایش قابل توجه تنش آبی خواهند بود. برخی از بزرگترین تغییرات آبوهوایی موثر بر بحران آبهای سطحی در کشورهایی اتفاق خواهد افتاد که در حال حاضر شرایط سیاسی و محیط زیستی شکنندهای دارند؛ کشورهایی نظیر عراق، لبنان، اردن، اسرائیل، سوریه و مراکش رشد قابل توجهی در این تنشها به دلیل تغییرات آبوهوایی تجربه خواهند کرد. از سوی دیگر، تغییرات اجتماعی و اقتصادی باعث تشدید بحران آبهای سطحی در کشورهایی نظیر الجزایر، مصر، ایران و یمن خواهد شد. تغییرات اقلیمی همچنین خطر بروز سیل را افزایش میدهند.
خشکسالی
خشکسالی یک چالش دیرینه و مداوم در منطقه مناست و با کمیابی آب منطقهای متفاوت است. خشکسالی یک خطر طبیعی است که از تغییرات اقلیمی در مقیاس بزرگ که قابل جلوگیری از طریق تصمیمات مدیریتی در حوزه آب نیستند، ناشی میشود. کمیابی آب، همانطور که گفته شد، وضعیتی است حاصل استفاده ناپایدار از منابع آب که در درازمدت رخ میدهد و طی آن تقاضا به طور مداوم از عرضه پیشی میگیرد. مدیریت آب میتواند تاثیرات خشکسالی را در جامعه کاهش دهد یا آن را تشدید کند و سیاستهای مدیریت آب را میتوان برای حلوفصل چالشهای کمبود آب درازمدت بهکار بست. با این حال، مدیریت آب نمیتواند از وقوع خشکسالی جلوگیری کند. خشکسالی ممکن است عواقب فراوانی از جمله نابودی کامل (یا جزئی) محصولات کشاورزی و جابهجایی اجباری جوامع را به همراه داشته باشد. نتایج الگوهای آبوهوایی (تقریباً) همگی به خشک شدن خاورمیانه و شمال آفریقا و تجربه خشکسالی شدیدتر در منطقه اشاره دارند.
خشکسالیهای اخیر نسبت به تغییرات طبیعی مشاهدهشده در هزاره گذشته، استثنایی بودهاند که منجر به افزایش نگرانیهایی شدهاند مبنی بر اینکه تغییرات آبوهوایی، وضعیت خشکسالی را وخیمتر خواهد کرد.
خشکسالی خطری است که اثرات ویرانکنندهای بر نظامهای اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی دارد. کاهش محصولات، افزایش خطر آتشسوزی، افزایش تلفات دام و کاهش سطح آب همگی نمونههایی از اثرات مستقیم خشکسالی هستند. یک مثال از تاثیرات مستقیم خشکسالی وضعیت کشور سوریه است؛ اوج خشکسالی در این کشور در سال 2008 رخ داده که مقارن با کمترین میزان تولید گندم بین سالهای 2001 تا 2015 و حتی کمتر از تولید گندم در سالهای آغازین جنگ است. اگرچه این تجزیه و تحلیل بسیاری از عوامل را نادیده میگیرد، اما نشان میدهد که تا چه حد خشکسالی اخیر در سوریه به تولید گندم آسیب رسانده است؛ در واقع میزان آسیب درگیریهای مسلحانه به تولید گندم کمتر از خشکسالی بوده است.
سیل
سیلابها شایعترین فاجعه طبیعی در خاورمیانه و شمال آفریقا هستند؛ در سالهای 1981 تا 2011، حدود 300 سیل در منطقه منا به راه افتاده است که به کشته شدن 19 هزار نفر منجر شده و آثار منفی بر بیش از 6 /8 میلیون نفر داشته است. سیلاب سال 2008 در یمن 6 /1 میلیارد دلار خسارت (معادل شش درصد از تولید ناخالص داخلی کشور) و سیلاب سال 2009 در جده عربستان سعودی، خسارت 36 /1 میلیارددلاری بر جای گذاشته است. همچنین سیل سال 2004 جیبوتی باعث مرگ 230 نفر و 1 /11 میلیون دلار خسارت و پیامدهای منفی برای 100 هزار نفر شده است.
آبهای مرزی
بخش بزرگی از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی در خاورمیانه و شمال آفریقا را آبهای مرزی تشکیل میدهند. ترکیبی از کمیابی رو به رشد و ریسکهای آبوهوایی فزاینده احتمالاً رقابت بر سر این آبها را افزایش میدهد. تعداد زیادی از منابع زیرزمینی آبی و رودخانهها بین کشورهای این منطقه (و نیز میان کشورهای منطقه و کشورهای خارج از منطقه) مشترک هستند که این یک لایه عدم اطمینان و خطرات بالقوه را متوجه بسیاری از تصمیمات برنامهریزی و مدیریت منابع آب میکند. با رو به اتمامگذاشتن (به این معنی است که مصرف آب بیشتر یا مساوی منابع آب موجود است) منابع سطحی و زیرزمینی آبی و به علت تلاش کشورها در جهت توسعه منابع آبی با هدف افزایش رشد اقتصادی، تنشهای بالقوه ممکن است افزایش یابند. همه کشورهای این منطقه حداقل با یکی از همسایگان خود، منابع مشترک دارند و کشورهای لیبی و الجزایر در صدر این فهرست قرار دارند. دانش فعلی در مورد میزان ذخیره این نوع آبها از دقت کافی برخوردار نیست، بنابراین تخمین درصد حجمی آبهای زیرزمینی بینمرزی، دشوار است. تبادل اطلاعات و توسعه شفاف در مورد این منابع مهم تامین آب، اولین گام برای حصول اطمینان نسبت به امکان مدیریت پایدار این منابع مشترک محسوب میشود. تغییرات آبوهوایی چالشهای بیشتری را برای آبهای مرزی به وجود میآورد. تغییرات آبوهوایی الگوهای دسترسی و وجود آب کنونی را تغییر خواهند داد. بنابراین، این خطر وجود دارد که موافقتنامههای آبوهوایی بینالمللی به چالش کشیده شوند، زیرا این موافقتنامهها اغلب بر اساس میانگینهای چندساله هستند. در نهایت، حتی زمانی که گفتوگو و بهاشتراکگذاری اطلاعات رخ میدهد، بسیار دشوار است که آثار اجتماعی و اقتصادی مدیریت آبهای مرزی تفکیک شوند؛ هدف از چنین تفکیکی اطمینان از جامع و شامل بودن سیاستها و سرمایهگذاریها و اجتناب از پیامدهای ناخواسته برای ذینفعان جامعه خواهد بود.
به طور خلاصه، تغییرات آبوهوایی باعث افزایش تنش آبی در خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد شد. آب نخستین رسانهای است که تاثیر تغییرات آبوهوایی از طریق آن احساس خواهد شد. طبق پیشبینیهای آبوهوایی، منطقه منا به سمت خشکتر و گرمتر شدن میرود به طوری که افزایش تنش آب در این منطقه میتواند نرخ رشد تولید ناخالص داخلی را تا سال 2050 به میزان 6 تا 14 درصد کاهش دهد (بانک جهانی، 2016). تغییرات آبوهوایی نهتنها موجب کاهش آب در بسیاری از مناطق میشود بلکه تغییرات زمان بارندگی را نیز افزایش میدهد که به این ترتیب چالشهای دیگری برای کشاورزی منطقه به وجود خواهد آمد. تغییرات آبوهوایی همچنین باعث افزایش خطر بروز سیل و خشکسالی میشود. انتظار میرود خشکسالیهای شدیدتر و سختتر در نتیجه تغییرات آبوهوایی رخ دهند. تغییرات آبوهوا و توسعه خطوط ساحلی خطر سیل را در منطقه افزایش میدهند. مناطق ساحلی پست، مانند دلتاهای شطالعرب و نیل، به ویژه در معرض خطرات ناشی از بالا آمدن آب دریا هستند. پیشبینیهای پیشرفته و سیستمهای هشدار میتوانند به کاهش اثرات خشکسالی و سیل کمک کنند. این امر مستلزم سرمایهگذاری در سیستمهای نظارت و ذخیرهسازی دادهها و نیز گسترش پروتکلهای انتقال برای اطمینان از آن است که پیشبینیها در اَشکال عملی آن به تمام کاربران میرسد. واکنش به خشکسالیها و سیل همچنین نیاز به برنامههای آیندهنگرانه دارد.
مدیریت ریسکهای مرتبط با آب شامل مدیریت بدهبستانها و پیامدهای ناخواسته در بخشهای مرتبط انرژی و غذا نیز میشود. وابستگی بخش آب به انرژی برای نمکزدایی فقط یک نمونه از خطرات ناشی از پیوند بخشهای آب، انرژی و مواد غذایی و نیاز به در نظر گرفتن ارتباط بین بخشهای مختلف هنگام تبیین و بررسی مساله امنیت آب است. بسیاری از کشورهای منطقه به شدت به منابع آب شیرین خارج از مرزهای خود متکی هستند و در مواجهه با افزایش تقاضا و کمبود آب، برخی از این منابع مشترک به طور کامل مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. جهت حصول اطمینان از اینکه منابع مشترک منصفانه و به نفع تمام طرفین مورد بهرهبرداری قرار میگیرند ایجاد روابط سازنده، شفاف و عادلانه در مورد آبهای مرزی ضروری است. موارد همکاری در منطقه در حال ظهور هستند و نمونههای مفیدی از چارچوب همکاریهای فنی و نهادی را ارائه میدهند. با وجود این، روابط مرزی با چالشهای سیاسی و درگیریهای منطقهای همراه است، زیرا عدم توازن قابل توجه در قدرت، اغلب منجر به نتایج نابرابر میشود. علاوه بر این، دولتها میتوانند در این مذاکرات نیازهای گروههای حاشیهنشین و محروم را نادیده بگیرند که این امر به طور بالقوه منجر به پیامدهای ناخواسته منفی میشود. بنا به این دلایل، تقسیم جامع و عادلانه آبهای مرزی باید به عنوان یک اولویت در نظر گرفته شود.
شکنندگی و بیثباتی سیاسی، پیشرفتهای اخیر در مساله امنیت آب را به چالش میکشد. در عین حال، امنیت آب نیز نقش مهمی در کاهش خطرات ناشی از شکنندگی و بیثباتی سیاسی بازی میکند. عدم پاسخ مناسب به فجایع مربوط به آب یا عدم ارائه خدمات مناسب در حوزه آب میتواند نارضایتیهای گستردهای ایجاد کرده و قرارداد اجتماعی را تضعیف کند. این، به نوبه خود، میتواند برای دولتهای ضعیف و کماعتبار، رسیدگی به چالشهای امنیت آب را مشکل سازد که به این ترتیب دور باطل ناامنی و بیثباتی آب تقویت میشود. سرمایهگذاریهای استراتژیک در حوزه امنیت آب میتواند این چرخه را بشکند و به ثبات و انعطافپذیری در برابر تغییرات اجتماعی و اقتصادی کمک کند.
همچنین آب مجازی2 میتواند کمبود آب منطقه را کاهش دهد گرچه خطرات مرتبط با آن باید مدیریت شود. منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بزرگترین واردکننده گندم در جهان محسوب میشود و هفت کشور این منطقه در شمار 30 واردکننده اول مواد غذایی در جهان هستند (شکل 5). شوک قیمت مواد غذایی، اختلالات در حملونقل و سایر ریسکهای نظاممند میتوانند مانع تجارت آب مجازی شوند و خطرات جدیدی در حوزه امنیت آب و مواد غذایی در منطقه، ایجاد کنند. علاوه بر این، از آنجا که بخش قابل توجهی از جمعیت برای معیشت خود به کشاورزی وابسته هستند، مهم است که تنوع اقتصادی را افزایش داده تا به طور پیوسته امکان بازتخصیص آب ایجاد شود؛ در تخصیص مجدد باید آب از بخش کشاورزی به سمت بخشهایی با مصرف آب کمتر برای هر واحد محصول، هدایت شود.
3- سهم امنیت آب - چالشها و اولویتهای نوظهور
امنیت آب در خاورمیانه و شمال آفریقا یک اولویت برای ثبات و رونق بلندمدت محسوب میشود. همچنان که این منطقه به دنبال دستیابی به اهداف مربوط به آرمانهای توسعه پایدار است، معضلات آب میتواند مانعی مهم در این راه قلمداد شود. این گزارش نشان میدهد مساله آب چگونه میتواند هم فرصتها و هم محدودیتهایی را برای رشد اقتصاد و ثبات پایدار در منطقه تحمیل کند. این قسمت به توضیح مهمترین چالشها و اولویتهای حوزه منابع آب، خدمات آب و ریسکهای مرتبط با آب میپردازد.
کمیابی فیزیکی آب از بینرفتنی نیست. به منظور معکوس کردن روندها در مصرف ناپایدار و تخلیه منابع آب شیرین لازم است تا سیاستهای بهبود کارایی مصرف آب، عرضه نوآورانه و غیرمعمول آب و نیز مدیریت همزمان منابع آب شیرین همچنان ادامه یابد. دست و پنجه نرم کردن با کمیابی همچنین ما را بر آن میدارد تا ارزش کمیابی را برای مصرفکنندگان آب به وسیله مشوقهای مشخص، قیمت خدمات و پویشهای آگاهسازی عمومی، علامتدهی کنیم.
به منظور بررسی چالشهای شناساییشده در جریان این ارزیابی، به مجموعهای متنوع از اطلاعات، نهادها و زیرساختها نیازمندیم. به علاوه سرمایهگذاری به منظور حفاظت زندگی و معیشت مردم از ریسکها و بلایای مرتبط با آب، و نیز فراهم ساختن عرضه قابل اتکای آب و نیز بارور ساختن پتانسیلهای بهرهور آب ضرورت دارد. واقعیت این است که اطلاعات میتواند به امنیت آب کمک کند، برای مثال میتواند به نظارت بر متغیرهای آبشناسی به منظور بهتر ساختن تصمیمات کشاورزی یا پشتیبانی از سیستمهای آبیاری بدوی در مواجهه با بلایای مرتبط با آب موثر باشد. سرمایهگذاری در نهادها میتواند مواردی همچون ایجاد مقررات یا سازمانهایی را با وظایف مشخص در جهت بهبود امنیت آب شامل شود. ایجاد زیرساختهای فیزیکی از قبیل سیستمهای آبیاری و امکانات تصفیه و بازیافت فاضلاب نیز میتواند به تقویت امنیت آب کمک کند. همچنین سرمایهگذاری در امنیت آب باید با توجه به نیازهای هر منطقه باشد و به طور فزایندهای نیز نیازمند برجسته ساختن مجموعهای از دغدغهها و تعاملات میان آنهاست.
به طور کلی بهبود حکمرانی منابع و خدمات آب به منظور دستیابی به امنیت در این حوزه بسیار ضروری است. تخلیه منابع آب و مصرف ناپایدار نتیجه مستقیم حکمرانی و ترتیباب مقرراتی ضعیف است. جمهوری یمن مثال قابل اعتنایی در این زمینه است جایی که وضعیت مدیریت آبهای جاری پرهرج ومرج توصیف شده است. در همین حال کشورهای مختلف در حال حاضر به گونهای فزاینده به اهمیت یکپارچگی، شفافیت، پاسخگویی و فقدان فساد در ایجاد امنیت آب توجه نشان میدهد.
تلاش برای ایجاد خدمات فراگیر و به لحاظ مالی پایدار در زمینه آب اولویتی بسیار مهم برای منطقه مذکور به حساب میآید. بسیاری از خدمات آب در منطقه به دلیل هزینههای بالای عملیاتی و تعمیر و نگهداری، قیمتهای پایین آب و نیز یارانههای زیاد به لحاظ مالی پایدار نیستند. منابع مالی ناکافی میتواند به کیفیت پایین خدمات آب و محدود ساختن توان بالقوه تجهیزات برای گسترش شبکه خدماترسانی به تمامی مصرفکنندگان بالقوه منجر شود. به علاوه، ثروتمندان جامعه غالباً بیش از فقرا از یارانههای زیاد بهرهمند میشوند. از همینرو خدمات آب در اغلب موارد، فراگیر نیستند و فقرای ساکن این منطقه را به نحو کافی منتفع نمیسازند.
سازوکارهای شفاف و جامع جمعآوری داده و ابزارهای ارزیابی آن به منظور کمک به بحثهای سیاستگذاری مبتنی بر شواهد و نیز انتخاب سیاستهای آب ضروری به نظر میرسد. برای مثال، به سیستمهای جامعی برای نظارت بر میزان مصرف آب حوزه کشاورزی نیاز داریم تا سیاستهایی را طراحی کنیم که کارایی آب را از طریق مشوقهای بازارمحور یا سایر سازوکارها بهبود میبخشند. همچنین نقش قابل توجه حکمرانی خوب در تقویت امنیت آب میتواند به تحلیل دقیقتر و توسعه ابزارهای بررسی و ارزیابی عملکردهای مرتبط با حکمرانی در این حوزه بینجامد. یکی از مثالهای این امر، پروژه آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده، با نام ارزیابی حکمرانی منطقهای آب در حوزه خاورمیانه و شمال آفریقاست.
امنیت آب به عنوان مولفهای مهم در کنترل تغییرات اقلیم در منطقه قابل طرح است. تغییرات اقلیم خطر سیلابهای ساحلی و رودخانهای را افزایش میدهد که سبب آسیبی جدی به اقتصادهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد شد. تغییرات اقلیم همچنین با افزایش دما، نیازهای بیشتر آبی محصولات را درپی خواهد داشت و این به معنی تقاضای بیشتر آب در حوزه کشاورزی خواهد بود. متنوعسازی عرضه آب، بهبود کارایی مصرف آب و مهمتر از همه ایجاد سازوکارهای منعطف و شفاف حکمرانی آب در چنین شرایطی بیش از پیش حائز اهمیت است.
دستیابی به امنیت آب در خاورمیانه و شمال آفریقا به طور فزایندهای مستلزم دست و پنجه نرم کردن با یک ساختار سیاسی پیچیده است. عدم ثبات سیاسی و آوارگی جمعیت چالشهای آب را تشدید کرده و در صورت عدم توجه کافی میتواند به افزایش تنشهای اجتماعی بینجامد. همینطور، فقدان نبود همکاری در زمینه آبهای فرامرزی، کشورها را از امکان به اشتراک نهادن و بهره بردن از آب در جهت رشد و رونق بازخواهد داشت. گفتوگوی مستمر و سیاستهای شفاف در چنین وضعیتی برای کمک به منطقه برای گذار به سوی امنیت آب و دستیابی به آرمانهای توسعه پایدار ضرورت دارد.
دستیابی به امنیت آب در بحرانهای طولانیمدت
منازعات و بحرانهای طولانیمدت در خاورمیانه و شمال آفریقا به تخریب وسیع و خسارات فراوان به زیرساختها، نهادها و سیستمهای اطلاعاتی منجر شده است. منازعات همچنین حرکت به سوی امنیت آب را از طریق جلوگیری از سرمایهگذاری در مدیریت آب و کاهش قابلیت دولتها در خدماترسانی، کند یا معکوس کردهاند. با توجه به مقیاس خرابیهای ناشی از منازعات و ماهیت طولانیمدت بحرانها، ایدههای سنتی همچون در انتظار نشستن برای پایان یافتن منازعات و به دنبال آن طرحریزی برنامههای بازسازی، بهتنهایی جوابگو نخواهد بود.
برنامههای بازسازی طی یک بحران طولانیمدت، میبایست ما را مطمئن سازند که منابع آب بیجهت رها نشدهاند و خدمات اولیه و اساسی آب نیز همچنان ادامه داشته و به سرعت بازیابی شوند. به همین ترتیب نیز مداخلات در بخش آب باید با اولویت حفاظت از زیرساختهای مهم آب و منابع آب و همچنین خدماترسانی به جوامع متاثر از منازعات و آوارهشدگان صورت گیرند. این امر سبب بهبود هرچه بیشتر شرایط زندگی و نیز کمک به بازیابی اعتماد به نفس در نهادهای دولتی خواهد شد.
وضعیتی که در آن امکان توسعه در فضای پس از منازعه وجود دارد، ضرورت توجه به سیاستهای مرتبط با آب را در فرصت ایجادشده در نتیجه صلح، بیش از پیش برجسته میکند. این تلاشها نیازمند تامین مالی برای ایجاد فرصتهای اشتغال مرتبط با آب هستند که از آن جمله میتوان به بازسازی و گسترش زیرساختهای کاربر (در مقابل سرمایهبر) آب و تقویت مدیریت پایدار منابع آب به نحوی که امکان معیشت بلندمدت را فراهم آورد، اشاره کرد. مهمتر اینکه، مداخلات در بخش آب طی وضعیتهای پس از منازعه که امکان توسعه وجود دارد، میبایست با تاکید بر مساله نهادها و حکمرانی آب مانند ارتقای پاسخگویی و پایداری مالی تجهیزات آب به انجام رسند.
دستیابی به امنیت آب در بحرانهای طولانیمدت و بازسازی پس از منازعه غالباً به معنی همکاری با شرکای غیرسنتی در این امر است چراکه ممکن است طی دوران منازعه یا پس از منازعه، یک دولت ملی یا سازمان مدیریت آب فعال بدین منظور وجود نداشته باشد. در بسیاری موارد در خاورمیانه و شمال آفریقا، عرضه آب از سوی سازمانهای مردمنهاد و دستفروشان آب که از ظرفیت و انعطافپذیری لازم برای خدمترسانی در محیطهای آسیبپذیر برخوردارند، صورت میگیرد. البته در برخی موارد، دستیابی به امنیت آب در بحرانهای طولانیمدت بدین معنی است که به عنوان شروع با فعالان یادشده همکاری کنیم تا زمانی که برنامه بازسازی و احیا در بخش آب آغاز شود.
شکی نیست که وضعیتهای مختلف، ابزارهای سیاستی مختلفی را طلب میکنند. اما در هر حال نکته مهم این است که سیاستهای پیشنهادی باید با توجه به شرایط و بینش بهدستآمده از ارزیابیهای مختص هر کشور، اولویتبندی شوند و به اجرا درآیند. به منظور اثربخشی هرچه بیشتر این اقدامات، ضروری است تا افقی بلندمدت برای ارتقای رویکردهای تطبیقی و تابآوری نظاممند در مواجهه با تغییرات غیرمترقبه وجود داشته باشد. علاوه بر این، همکاری قوی میان نهادهای دولتی و غیردولتی، پاسخگویی و دسترسی به منابع مالی، همه و همه در ایجاد مقاومت در برابر ریسکها حائز اهمیتاند.
دگرگونی آب: فرصتها و راهحلها برای امنیت آب
نوآوریهای حوزه تکنولوژی و حکمرانی چه در منطقه و چه در سطح جهان در حال شتاب گرفتن هستند تا نیاز مبرم به اقدام در زمینه امنیت آب را برطرف سازند. برخی از حائز اهمیتترین نوآوریهای مدیریت آب در جهان، در حال حاضر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در حال اجرا هستند. این ابتکار عملها، تلاشهای موفقیتآمیز به منظور افزایش کارایی استفاده از آب و نیز بازیافت آب به شیوهای مبتکرانه را که سبب تخصیص دوباره آب از مقادیر کم به زیاد شده است دربر میگیرد.
هماکنون گسترهای از تکنولوژیهای نو برای مدیریت منابع آب و خدماترسانی در حوزه آب در جهت ارتقای کارایی در درسترساند. سنجش هوشمندانه به طور خاص میتواند به منظور بهبود دقت در صدور قبض، ارزیابی مصرف و نیز افزایش آگاهی مشترکان از میزان مصرفشان به کار گرفته شود. چنانکه تجارب مختلف از منطقه و جهان نشان میدهد، سنجش هوشمندانه همچنین به فراهمکنندگان خدمات آب کمک میکند، ضعفها را تشخیص، هزینههای عملیاتیشان را کاهش و مقدار آب را به مصرفکنندگان اطلاع بدهند.
تکنولوژی همچنین، به بهبود خدماترسانی در حوزه آب به ویژه به فقرا و محرومان کمک میکند. سیستمهای سیار با امکان نظارت لحظه به لحظه منابع آب، ما را از بهبود خدماترسانی به مشتریان مطمئن میسازد. این امر به خصوص برای شناسایی و برطرف کردن مشکلات عملیاتی در مناطق دورافتاده جایی که بسیاری از فقرا زندگی میکنند و نیز مناطقی که نظارت بر وضعیت زیرساختهای مرتبط با آب ممکن است سخت باشد، بسیار حائز اهمیت است. در ضمن، تکنولوژیهای سیار امکان دسترسی سریع به اطلاعات و به اشتراکگذاری داده را فراهم میکند که سبب ایجاد نوعی پاسخگویی میشود. این نوآوری به نوبه خود مشارکت عمومی را تقویت کرده و تخصیص عادلانه و شفاف منابع را به همراه میآورد. در نهایت، شواهد از سراسر جهان حاکی از آن است که ظهور امکان پرداخت آببها از طریق تلفن همراه به بهبود کارایی جمعآوری داده و افزایش درآمد تجهیزات آب کمک میکند و سبب تقویت مالی به منظور گسترش خدمات به محرومان میشود.
تکنولوژیها و برنامههای عملی درزمینه بازیابی آب و مهار فاضلاب به طور فزایندهای در منطقه به کار گرفته میشوند. چندین کشور منافع حاصل از بازیابی آب را درک کرده و برخیشان حتی قصد دارند تمامی فاضلاب خود را تا سال 2030 بازیافت کنند. با کاهشهایی که اخیراً در هزینه نمکزدایی رخ داده و پیشرفتهایی که در تکنولوژی تصفیه رخ داده است، نمکزدایی به صورتی روزافزون به عنوان جایگزین منابع سنتی آب شیرین در حال جا افتادن است.
علاوه بر این، نوآوریها در حوزه مدیریت یکپارچه آب شهری میتواند به بهبود کیفیت، اطمینان و پایداری خدمات آب شهری و کشاورزی کمک کند. مدیریت یکپارچه آب شهری خدمات آب شهری را از یکسو همگام با متغیرهای پویای توسعه شهری و از سوی دیگر با توجه به حوضه آبریز تعدیل میکند. این رویکردها و روشها در بسیاری از منابع کمآب جهان اجرا، آزمایش و گسترده شدهاند. چنین رویکردهایی شهرها را به منظور ایجاد یک همافزایی قوی درون یا بیرون از حوضه آبریز، برای مثال از طریق توسعه استفاده مجدد برای کشاورزی یا نمکزدایی مشترک برای صنایع، ترغیب میکند.
امنیت آب همچنین نیازمند حرکت به سوی یک مجموعه متنوع از مدیریت آب است. راهحلهای متنوع به تابآوری بیشتر در مقابل شوکهای نظاممند، چه مرتبط با منازعات و تغییرات اقلیم و چه تحولات اقتصادی، خواهد انجامید. متنوعسازی قبل از هر چیز به معنی بستن لوپ منابع آب است تا اینکه به معنی استفاده از آب به صورت یک بار گذر از سیستم باشد. مثالهای متنوعسازی عبارتند از: استفاده توام از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی، توسعه منابع آبی غیرمعمول و نو مانند نمکزدایی و بازیافت، کاهش نشتی و ارتقای حفظ منابع.
هماهنگی نهادی بیشتر میان بخش آب، انرژی و کشاورزی باعث تقویت تلاشهای مرتبط با آب خواهد شد. کاهش موفقیتآمیز مصرف آب و تخصیص دوباره آب به مقادیر بالاتر مصرف مستلزم هماهنگی بین وزارتخانههای مختلف، افزایش شفافیت مقرراتی و نیز به اشتراکگذاری دادههاست. در سراسر جهان مدیریت موفق آب همراستا با سیاستهای مرتبط با انرژی و کشاورزی در حال وقوع است.
تجارب موجود از این منطقه حاکی از آن است که میتوان مشوقهای درست را به منظور تشویق صرفهجویی در مصرف آب و تخصیص دوباره آنها به کار گرفت. این مشوقها میتوانند به گونهای طراحی شوند که با آثار نامتناسبی روی فقرا و نیز ناآرامیهای اجتماعی همراه نباشند. مشوقهای خوب طراحیشده مواردی همچون هدفگذاری صحیح تغییرات قیمت خدمات آب مثلاً از طریق تعداد مصرفکنندگان بیشتر و افزایش آگاهی عمومی برای توضیح دلایل افزایش قیمت و نیز وجود سازوکارهای جبرانی را شامل میشود.
مشارکتهای عمومی-خصوصی نیز در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به منظور مقابله با محدودیتهای تجهیزات آب به کار گرفته شدهاند. این منطقه درواقع در کنار چین به عنوان فعالترین نقطه دنیا از لحاظ مشارکتهای عمومی-خصوصی در حوزه مدیریت آب شناخته میشود. این امر به بهبود عملکرد تجهیزات طی شش دهه گذشته انجامیده است. در سراسر منطقه تقریباً 28 میلیون نفر بدین طریق از خدمات آب بهرهمند شدهاند.
نقش بخش خصوصی در تامین مالی زیرساختهای مربوط به آب به طور فزایندهای رو به رشد است. بسیاری از مشارکتهای عمومی-خصوصی در منطقه روی کارایی متمرکز شدهاند. در حال حاضر علاقه وافری به جذب سرمایههای خصوصی به منظور رفع نیازهای مالی بیشمار در زمینه زیرساختهای مربوط به آب وجود دارد. واحدهای تصفیه فاضلاب در بحرین، جمهوری عربی مصر، اردن و جمهوری اسلامی ایران، در کنار پروژههای آبیاری در مراکش حاکی از آن است که بخش خصوصی ترغیب شده تا به تامین مالی این حوزه از طریق مشارکتهای عمومی-خصوصی بپردازد و برای دستیابی به تجهیزات قابل اعتماد در حوزه آب همکاری کند. ضمناً همین مساله زمانی که با شفافسازی موضوعاتی همچون قیمت خدمات، یارانههای جزئی و صدور اسناد پرداختی همراه شود، خود به عنوان مشوقی برای جذب سرمایههای بیشتر از جانب بخش خصوصی عمل خواهد کرد.
دستیابی به امنیت آب همکاری همهجانبهای را چه در سطح خانوار چه در سطح منطقهای میطلبد. از منظر خانوار، باید به مشارکت دادن زنان به عنوان افرادی که اصلیترین مسوولیت مصرف و صرفهجویی در آب را بر عهده دارند، توجه کرد. حقوق زنان، و نیز بحث درباره منابع و شیوههای مشارکت به منظور دستیابی به شمول اجتماعی و نیز توسعه پایدار باید به رسمیت شناخته شده و به صورت عمومی مطرح شود. جوانان نیز باید در فرآیند شکلدهی به انتظارات و اقدامات نسل بعدی در زمینه آب مشارکت داشته باشند.
در مقیاس منطقهای، همکاری در حوزه آب میتواند به تقویت اعتماد و همکاریها کمک شایانی بکند. بانک جهانی به عنوان بخشی از راهبردهای خود، همکاریهای منطقهای حول محور آب و دیگر کالاهای عمومی منطقهای را مانند انرژی و آموزش ترویج میکند. هدف اصلی این اقدام، ترویج همکاری صرفاً به منظور عواید حاصل از آن نیست بلکه به عنوان وسیلهای برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه باید به آن نگریست، از همینرو تلاشهای اتحادیه عرب برای تقویت مدیریت آب در منطقه باید همچنان ادامه پیدا کند. اقدام صورتگرفته از سوی انجمن تجهیزات آب کشورهای عربی برای ارزیابی تجهیزات آب و نظارت بر عملکرد خدمات مربوط به آب در منطقه به عنوان مولفهای مهم در دستیابی به آرمانهای توسعه پایدار قابل ذکر است.
همینطور، همکاری میان پژوهشگران و دانشگاهها از طریق شبکههای پژوهشی حاضر و نوظهور مانند شبکه عالی مراکز آب خاورمیانه و شمال آفریقا، از اهمیت ویژهای برخوردار است. نهایتاً سازمانهای مردمنهاد مانند آنچه تحت عنوان اکوپیس (EcoPeace) در اردن وجود دارد، و نیز سازمانهای بینالمللی میتوانند با دانش و منابع مالی خود به کشورهای این منطقه کمک کنند تا برخی از چالشهای خود را در حوزه آب بهتر بشناسند.
مشارکت دادن و آموزش دادن جامعه مدنی در مورد معضلات آب و حفظ منابع آبی نیز به منظور تضمین موفقیت در این حوزه ضروری است. تغییر نمونههای عملی مدیریت آب در جهت اطمینان از خدماترسانی بهتر و پایداری مصرف آب مستلزم تغییر نگرش افراد و همینطور مقامات دولتی است که با مشوقها و ترتیبات نهادی هرچه بیشتر محقق خواهد شد. ترویج حفظ منابع آب در مدارس به عنوان یک سازوکار بالقوه برای افزایش آگاهی و تغییر نگرش افراد شناخته میشود که نمونههای موفقی از آن در کشور اردن پیاده شده است.
هرچند که فرصتها و تجارب مطرحشده در این قسمت میتواند به عنوان نقطه ورود به مساله کارساز باشد اما دستیابی به راهحل به شرایط موجود در هر کشور بستگی خواهد داشت. در واقع فهرستی بلندبالا از گزینههای تکنولوژیک، مالی و نهادی در دسترس ماست اما آمیزهای درست از اقدامات (به عنوان راهحل) برای هر کشور، رودخانه، حوضه آبریز و شهر متفاوت خواهد بود. علت این امر تنوع مشخصههای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقاست. برخی مداخلات باید در زمان بحرانهای طولانیمدت در اولویت قرار گیرند درحالی که زمان صلح و پس از منازعات اقدامات و سرمایهگذاریهای دیگری را طلب میکند.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، با توجه به مقیاس خرابیها در بحرانهای منطقه، امروزه روشهای سنتی که در ابتدا نیازمند پایان یافتن منازعاتاند، بهتنهایی راهگشا نیستند.
درمجموع میتوان گفت خاورمیانه و شمال آفریقا به رویکردی پویا نیاز دارد تا بتواند شرکای خارجی (خارج از بخش آب) را به مشارکت وا دارد، به تامین مالی پروژههای بزرگ بپردازد و از پاسخگویی به نیازهای بشردوستانه فراتر رفته و هرکجا و هرزمان که منازعات فروکش میکنند و مجالی دست میدهد به توسعه بلندمدت بیندیشد. در همین راستا مجموعهای از راهحلهای بالقوه برای چالشهای گوناگون در حوزه مدیریت آب در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ارائه شده است. مشوقهای مختلف در زمینه حفظ منابع آب و نیز نوآوری به منظور تغییر نحوه مدیریت آب ضروری به نظر میرسد. این مهم از طریق سیاستگذاری، قیمتگذاری، تخصیص یا مقرراتگذاری امکانپذیر است. بدیهی است درصورتی که آب در دسترس نباشد یا بهشدت گران شود، مصرفکنندگان واکنش نشان خواهند داد. واکنش آنها نوآوری در این زمینه خواهد بود. درواقع آنها راههای بهتری برای انجام کار بیشتر با مقدار کمتر خواهند یافت. آنها راهحلهای اثباتشده را به کار خواهند گرفت یا راهحلهای جدیدی برای مساله طراحی خواهند کرد.
مهمترین درسی که از تجربه منطقهای و جهانی میتوان گرفت این است که تکنولوژی، سیاست و مدیریت نهادی باید همزمان و در کنار هم اتفاق بیفتد تا دستیابی به امنیت آب را ممکن سازد. راهبردهایی که راه خود را از گذر عدم امنیت در حوزه آب میدیدهاند، توفیق چندانی در دستیابی به امنیت آب نداشتهاند. تجربه جهانی نشان میدهد کشورها و شهرهایی که به طور قابل توجهی بر محدودیتهای کمیابی آب فائق آمدهاند، از طریق مدیریت یکپارچه منابع آب و خدمات مربوط به آب و نیز کاهش ریسکهای مرتبط با آب، به این مهم دست یافتهاند. این امر آنان را قادر ساخته است تا از محدودیتهای مواهب طبیعیشان در زمینه آب عبور کنند. مدیران بهروز در حوزه مدیریت آب، به گونهای اثربخش برنامهریزی منابع آب، مدیریت، نهادها، سیستمهای اطلاعاتی، زیرساختها، مدیریت ریسکها و مشوقها را در یک راستا پیش میبرند تا از دسترسی به آب و ذخیره آب بیشتری برخوردار شوند، آن را کاراتر تخصیص دهند، و اثربخشتر به دست مصرفکنندگان برسانند. مهمتر از همه اینکه این مدیران تمامی کارهای فوق را ضمن حفظ کیفیت و پایداری منابع آبیشان به انجام رساندهاند. نباید فراموش کرد که عدم موفقیت در استفاده از فرصتها، دلالتها و پیامدهای بسیار مهمی برای ثبات سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی در منطقه و حتی فراتر از آن خواهد داشت. همچنان که منازعه و بحران مهاجرت فعلی در خاورمیانه و شمال آفریقا نشان میدهد، عدم توانایی در شناسایی و مطرح ساختن معضلات آب میتواند اثرات سوء زیادی بر رفاه مردم و نیز ثبات سیاسی در منطقه داشته باشد. درنهایت، سوال راهبردی برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که آیا کشورها با دوراندیشی برای حل مساله اقدام خواهند کرد تا امنیت آب در منطقه تقویت شود یا صبر میکنند تا به گسستهای اجتنابناپذیر بحران آب در منطقه واکنش نشان دهند.
راهبرد بانک جهانی برای خاورمیانه و آفریقا که «شمول اقتصادی و اجتماعی برای صلح و ثبات در خاورمیانه و آفریقا» نام دارد، بر محوریت ترویج صلح و ثبات اجتماعی در این منطقه بنا نهاده شده است. این راهبرد از چهار ستون تشکیل شده است که هم به دلایل منازعه و خشونت پاسخ میدهد و هم پیامدهای ضروری مداخلاتی را که شمول و رونق فراگیر را به ارمغان میآورد، دربر میگیرد.
ستون اول: تجدید قرارداد اجتماعی به منظور ایجاد یک مدل جدید توسعه بر پایه اعتماد هرچه بیشتر شهروندی، مراقبت اثربخشتر از فقرا و آسیبپذیران، خدماترسانی فراگیر و پاسخگو، و نیز یک بخش خصوصی قدرتمندتر است که فرصتهای شغلی را برای جوانان این منطقه ایجاد میکند.
ستون دوم: همکاری منطقهای، به ویژه در حوزه کالاها و بخشهای عمومی منطقهای مانند آموزش، آب و انرژی به نحوی که اعتماد و همکاری بیشتری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ایجاد کند.
ستون سوم: تابآوری در برابر شوکهای پناهندگی و مهاجرت از طریق ارتقای رفاه پناهندگان، افراد آواره درون کشورها و نیز میزبانی از اجتماعات مختلف از طریق تمرکز بر اعتمادسازی و ایجاد دارایی برای آنان.
ستون چهارم: بازسازی و احیا از طریق رویکردی پویا که شرکای خارج از مجموعه را نیز به مساله بکشاند، تامین مالی را در مقیاس بزرگ امکانپذیر کند و هر زمان و هر کجا که منازعه آرام شده و فرصتی ایجاد شده بود، از واکنش بشردوستانه فراتر رود و به سمت توسعه بلندمدت حرکت کند.
|