بازار در حال پوستاندازی است
گفتوگو با فربد زاوه درباره وضعیت فعلی و چشمانداز بازار خودرو
فربد زاوه میگوید: با عنایت به عدم اطمینان از آینده برای مشتریان و خریداران بازار خودروهای وارداتی، برخی مدلها و شرکتها موفق شدهاند نسبت به قبل رشد فروش را تجربه کنند اما این به معنی شگفتیساز شدن شرکت یا گروهی خاص نیست.
شرایط متفاوتی برای بازار خودرو در حال رقم خوردن است و آنچه از گفتهها و شنیدههای مسوولان و کارشناسان حوزه خودرو استنباط میشود ناظر بر تغییر و تحولات در این بخش است که به زودی میتوان ابعاد جدید آن را دید. فربد زاوه اما به جد معتقد است بازار ایران در بخش خودرو پس از چندین سال در حال پوستاندازی است و اصرار دولت بر رویه فعلی در حوزه واردات این پروسه را سریعتر میکند. وی به جد عقیده دارد که شرایط تعرفهای جدید با هدف حمایت از برخی برندهای فرانسوی باعث تغییر کلی بازار خودروهای میانقیمت وارداتی میشود و در عین حال چینیها را به خوشحالترین بازیگران بازار ایران تبدیل میکند.
♦♦♦
درباره شرایط صنعت خودرو یا موضوع واردات بحثهای زیادی صورت گرفته اما در این روزها کمتر تحلیل راجع به شرایط فعلی بازار خودرو و چشمانداز پیشروی این بخش دیده میشود. شما وضعیت کنونی حاکم بر بازار خودرو را چگونه ارزیابی میکنید و با بررسی وضعیت واردات و تولید خودرو، چه نیروهایی را واجد بیشترین تاثیر روی عرضه و تقاضای این محصول میدانید؟
راستش اگر دولت بخواهد در حوزه واردات با رویه فعلی که مدتی است در پیش گرفته جلو رود، به احتمال فراوان ما بعد از خروج خودروهای موجود در گمرک با یک موج جدید از افزایش قیمت به دلیل کمبود خودرو و کاهش تنوع روبهرو خواهیم شد. در کنار این موضوع شائبه افزایش چشمگیر تعرفهها در بخش خودروهای وارداتی و نیز افزایش نرخ ارز احتمالاً موجب خواهد شد تا مکانیسم افزایش قیمت بیش از پیش فعال شده و بهای خودروهای وارداتی باز هم روندی صعودی به خود بگیرد. احیاناً اگر نظام تعرفهای جدیدی که مدتی است بحث آن مطرح شده، بخواهد اعمال شود ما با تغییر ترند کلی بازار مواجه خواهیم شد و به قولی، بازار با یک پوستاندازی شدید مواجه خواهد شد. در واقع بازار با این نظام تعرفهای سریعاً به سمت خودروهای مجهز به موتور توربوشارژردار کمحجم و اقتصادی تغییر مسیر میدهد، که نتیجه آن آسیب شدید محصولات کرهای بازار ایران به دلیل استفاده گسترده از موتورهای تنفس طبیعی پرحجم است. دو برند کیا و هیوندای البته موتورهای کمحجم توربو هم دارند که احتمالاً پس از مدتی به ایران راه خواهند یافت و کیا هیوندای به سمت محصولاتی با موتور کوچک و کممصرف تغییر جهت میدهد اما خب به طور کلی محصولات فعلی این دو برند که بسیار هم محبوب هستند از قانون جدید ضربه میخورند.
اروپاییها هم با اینکه به لطف موتورهای کوچک و توربویی خود آسیب چندانی از این قانون نمیبینند اما خب قطعاً مشمول افزایش قیمت میشوند. در مورد بازار داخلی هم به دلیل اینکه هنوز موضوع قطع ارز مبادلاتی برای خودروهای تولید داخل محقق نشده فعلاً گرانی را به شکل گسترده تجربه نکردهاند اما اگر این اتفاق بیفتد گرانی به محصولات سیکیدی و مونتاژ داخل هم سرایت میکند. در کل وقوع این اتفاق میتواند رشد 10 تا 15درصدی خودروهای سیکیدی و رشد دو تا سهدرصدی محصولات مونتاژ داخل با عمق داخلیسازی بالا را موجب شود. بروز این شرایط ممکن است موجب شود بازار روی خوشی نشان ندهد و نسبت به تغییرات بیتفاوت یا خنثی عمل کند که نتیجه آن عدم تحقق اهداف دولت در بخش خودرو چه به صورت وارداتی و چه تولیدی در سال 96 است. البته اگر خودروسازان داخلی از طریق صرفهجویی در هزینهها یا اعطای تسهیلات مالی ارزان بتوانند مشتریان را به سمت خود جذب کنند، تولید خودرو میتواند همچنان روند صعودی خود را ادامه داده و به اهداف مدنظر برسد.
اگر کمی در جزئیات ریز شویم میبینیم که مثلاً رنو حضور موفقیتآمیزی در بازار خودرو داشته، اما آیا در شرایط فعلی شرکت یا برند یا مدل خاصی بوده که توانسته باشد در هفت یا هشتماهه اخیر فروش فوقالعادهای را تجربه کند یا به نوعی بازار را سورپرایز کرده باشد؟ آیا مدل خاصی بوده که انتظار موفقیت آن میرفت اما شکست خورده باشد؟
واقعیت بازار خودرو ایران در هفتماهه نخست سال96 به دلیل ماهیت غیرطبیعی و متلاطمی که داشته چندان قابلیت این را ندارد که مدیری یا شرکتی حرکت شگفتانگیزی در آن رقم بزند. خب عمده ثبت سفارشهای صورتگرفته تا اینجای سال وارد بازار شده و کلیت حاکم بر بازار یا ترند به سمت ساختههای جدید رنو بوده است که در نوع خود یک شگفتی بود چراکه بعد از مدتها کیا هیوندای را به عنوان مالک اصلی بازار وارداتیهای ایران کنار زد. البته خب پیشبینی میشد با توجه به طراحی و کیفیت ساخت دو مدل جدید این شرکت یعنی کولئوس و تالیسمان و همچنین حضور رسمی رنو در ایران، فروشی مناسب برای این برند رقم خورد. به غیر از این مورد من چیزی را به یاد ندارم که ورای شرایط خلقالساعه و متداول بازار ایران، به فروشی چشمگیر از قبل روشهای نوین بازاریابی و معرفی محصول دست یافته باشد. در کل با عنایت به عدم اطمینان از آینده برای مشتریان و خریداران بازار خودروهای وارداتی، برخی مدلها و شرکتها موفق شدهاند نسبت به قبل رشد فروش را تجربه کنند اما این به معنی شگفتیساز شدن شرکت یا گروهی خاص نیست. در میان محصولات داخلی هم فروش بالای رنو ساندرو و سری استپوی به نوعی جالب توجه بوده در حالی که برلیانس هم توانسته موفق ظاهر شود.
با این حال نمیتوان گفت این مدلها پدیدههای بازار ایران در سال 96 هستند. درباره شکست محصول یا محصولات یک شرکت هم از آنجا که شرکتهای داخلی چندان اهداف دقیقی را برای خود متصور نیستند و اعلام هم نمیشود، بنابراین نمیتوان خیلی روی این موضوع مانور داد. به شخصه انتظار داشتم هیوندای در مونتاژ محصولات مونتاژی خود با قدرت بیشتری ظاهر شده ولی فعلاً و با گذشت این مدت این انتظار محقق نشده و فاصله هیوندای تا مرز ایدهآل تولید هنوز هم زیاد است. فکر میکنم در کنار مسائل فنی و پشتیبانی تولید، قیمتگذاری نامناسبی که این شرکت در خصوص محصولات مونتاژی خود به کار گرفت مهمترین عامل در عدم تحقق انتظار اولیه درباره فروش بالای خودروهای مونتاژی هیوندای در ایران باشد.
چینیها چه شرایطی دارند؟ آیا میتوان هنوز هم به حضور این برندها و محصولاتی که در ایران تولید و عرضه میکنند انتقاد کرد؟ به نظر میرسد این شرکتها در ورود به بخشهای جدید بازار مثل ورود مدل تیگو 7 به بخش بالای 100 میلیون تومان چندان موفقیتآمیز نبوده است. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
بهشخصه چنین انتظاری از خودروسازان چینی ندارم؛ تولیدات برندهای چینی که با حاشیه بالای قیمت وارد بازار میشوند در حالی که شناخت عمومی از آنها این بود که نمونههای ارزان و ساده هستند مثل چری یا جیایسی (JAC). حتی خود شرکتهای مونتاژکننده این محصولات هم انتظار فروش خیلی چشمگیری را نداشته و ندارند. البته خب صرف چینی بودن برند دلیل ارزانی آن نیست چراکه در دورهای جیلی یا امجی دست به کار جدیدی زده و با کیفیت و قیمتهای بالاتری راهی بازار ایران شدند اما خب وقتی همه چری را با امویام به یاد دارند حتی بهرغم پرفورمنس خوبی که بخشی از آن به دلیل نظام تعرفهای خاص ایران ایجاد شده اما خب قدرتنمایی آنها در ایران هنوز هم رنگ واقعیت به خود نگرفته و چری برای توسعه و رشد واقعی در ایران نیازمند زمان بیشتری است. این را هم نباید از نظر دور داشت که این شرکت همین حالا هم توانسته بخشی از بازار ایران را به عنوان بزرگترین بازار صادراتی خود با فروش سالانه 50 هزار دستگاه خودرو در دست بگیرد ولی اینکه فکر کنیم مدل تیگو 7 بتواند در بخش جدیدی از بازار به سرعت شگفتیساز شود اشتباه است و برای من بدیهی بود که هرگز این اتفاق نمیافتد. اعتقاد دارم با گذشت زمان این خودرو میتواند شرایط خوبی را در بازار ایران به دست آورد و موفقیت را تجربه کند ولی باید به آن زمان داد و مهندسی قیمتها در بازار هم به آرامش برسد. در کل من چری چین را کاملاً شرکتی موفق میدانم که توانسته در زمان نسبتاً کوتاه به سهم بازار مناسبی در ایران دست یابد، گرچه حضور گسترده چینیها در ایران معلول نظام غلط تعرفهای داخلی است. در طول ماههای اخیر بازار متلاطم بوده به طوری که در دورهای با رکود ناشی از عدم تمایل مشتریان به خرید روبهرو شده و در عین حال در دورهای هم به دلیل ممنوعیت واردات، با افزایش قیمت گسترده مواجه بودهایم به طوری که طمع برخی فعالان و خریداران برای سرمایهگذاری روی خودرو با هدف انتفاع از تلاطم بازار، تقاضای کاذبی را در این بخش پدید آورده و به رشد شدید قیمتها منجر شده است. در چنین شرایطی باید ابتدا ساختار جدید قیمتی شکل بگیرد و مهندسی قیمتها از سوی هر شرکت رقم بخورد تا بعد از آن ببینیم واقعاً کدام برند یا شرکت میتواند شگفتیساز باشد یا شکست بخورد. البته خب فراموش نکنیم که ورود دو سدان جدید پژو به ایران یعنی مدل 301 و مدل 508 که هر دو در بدو ورود با افت قیمت شدید در بازار مواجه شدهاند دو نمونه جالب از شکست یک مدل در بازار ایران است که میتوان به آن اشاره کرد.
با توجه به چندین عاملی که به دستاندازی مداوم در بازار منجر شدهاند مثل قیمت ارز یا دستاندازی دولت یا نظام تعرفهها، کدام عامل میتواند به محور اصلی تغییرات در بازار بدل شود. اگر شاهد این تغییرات باشیم شما کدامیک از برندها یا شرکتهای داخلی و خارجی را واجد بهترین شرایط برای رسیدن به موفقیت میدانید؟
از بین عواملی که به آن اشاره کردید، عامل نرخ ارز به عنوان متغیری فراگیر میتواند بر بسیاری از فعالان و محصولاتشان اثر بگذارد، از نمونههای وارداتی تا خودروهای سیکیدی تا کل بازار. درباره ارز باید گفت چون رشد این متغیر آهسته و پیوسته بوده و دولت نیز گاه در آن دخالت میکند اما خب تاثیر نرخ ارز روی بازار را نمیتوان به عنوان عامل ساختاری برای تغییر شرایط بازار در نظر گرفت. در عین حال دخالتهای مداوم دولتیها در بازار خودرو و حضور پررنگ شرکتهای دولتی در بحث واردات موجب شده محصولاتی که وارد میکنند افت قیمت پیدا کرده و زیر قیمت کارخانه به فروش برسند. مثال بارز این کار هم رنو کپچر، پژو 508 و پژو 301 است که از سوی ایرانخودرو وارد شده و دولتیها تلاش دارند بهرغم اقبال خریداران این محصولات را به بازار تزریق کنند که این نگرانکننده است. از آنجا که بازار خودروهای وارداتی در مجموع تا پیش از دوره اخیر به حضور دولتیها آراسته نبود، کموبیش با رقابتی پنهان کار خود را به پیش میبرد و خریداران هم از شرایط موجود به نسبت راضی بودند و خدمات به نسبت بهتری را از شرکتهای تجاری واردکننده دریافت میکردند که ناشی از رقابت مارکتها، شرکتهای مادر و واردکنندههای رسمی بود.
حضور دولت اما زنگ خطری برای این بخش از بازار است و میتواند معضلات بازار خودروهای زیر 50 میلیون تومان را در بخش محصولات وارداتی هم پدید آورد چراکه با بروز انحصار، انگیزه رقابت از بین میرود و خریداران متضرران اصلی این قضیه هستند.
تغییر نظام تعرفههای وارداتی چطور؟ این مورد چه تاثیری روی بازار خواهد گذشت با توجه به کلیتی که از طرح وزارت صنعت برای این بخش به بیرون درز کرده است؟
نظام تعرفهای با تغییر خود حال و هوای بازار را به کل عوض میکند به طوری که در میانه بازار به واسطه حضور کرهایها و ژاپنیها احتمالاً بیشترین تغییر را به خود خواهد دید و خودروسازان کرهای بیشترین ضربه را از این موضوع خواهند خورد. این نظام تعرفهای جدید در واقع کاری خواهد کرد که محصولات اقتصادی با رشد قیمت چشمگیر به محصولات نیمهلوکس و پریمیوم نزدیک شده که این عامل میتواند موجب شود خریداران بخش نیمهلوکس یا پریمیوم آن را نپسندند و فروش کرهایها با این اتفاق به شدت زمین بخورد. برای نمونه هم هیوندای سانتافه با این اتفاق به مرز قیمتی خودروهای ساخت لکسوس و بامو نزدیک شده که قطعاً جاذبهای برای خریداران ندارد. ایضاً رقبای این محصول نیز از این شرایط ضربه خورده و به شدت با افت فروش روبهرو میشود. همچنین کلاس کراساوورهای متوسط که به نظر محبوبترین کلاس خودرویی در میان محصولات وارداتی است با مشکل تقاضا مواجه شده و افت میکند. پیشبینی شخصی من این است که بازار به سمت خودروهای کوچکتر و اقتصادیتر تغییر مسیر خواهد داد و در عین حال این امکان هم بعید نیست که با ورود نمونههایی از کراساوورهای متوسط که به موتورهای توربوی کمحجم مجهزند، فروش خود را تا حدی حفظ کنند.
در واقع پیشنهاد افزایش حدوداً 60درصدی برای خودروهای مثلاً با حجم موتور 2500 سیسی در مقایسه با خودروهای با حجم موتور کمتر از 1600 سیسی میتواند موجب شود تا کرهایهای پرفروش به شدت ضربه بخورند. از آن طرف محصولات جایگزین به بازار عرضه میشوند و ما با سیلی از خودروهای با موتور توربوی کمحجم روبهرو میشویم که تلاش دارند از نظام تعرفه جدید نهایت استفاده را بکنند.
در مورد محصولات لوکس هم باید بگویم ما به زودی شاهد یک تنوع چشمگیر در این بخش خواهیم بود و احتمالاً مرسدس بنز، بامو، جگوار، لندرور و آئودی بتوانند به شکلی گسترده در بازار ایران به موفقیت برسند. از بین برندهای خاصتر هم فکر میکنم مدل استلویوی شرکت آلفا رومئو بتواند با حضور در بازار ایران شرایط خوبی را تجربه کند.
مرسدس بنز اس 500 جدید هم احتمالاً دیگر مدلی خواهد بود که میتوان به موفقیت بالای آن امیدوار بود. همچنین مدل ایووک شرکت رنجرور هم دیگر مدلی است که احتمالاً خواهد توانست به خوبی در ایران عرض اندام کند و فروش بالایی را تجربه کند.
آیا میتوان این چارچوب جدید را یک استراتژی مخفی از سوی دولت برای جهت دادن بازار به سمت خودروسازان داخلی که خودروهای مدرن را به زودی در خط تولید خود میآورند قلمداد کرد؟
این اتفاق حتماً در قانون جدید دیده شده و به طور قطع ما شاهد این اتفاق خواهیم بود و البته تنها کسی که به جد از این موضوع منتفع میشود شرکت فرانسوی پژو است که به شدت از آن منتفع خواهد شد چراکه علاوه بر اطمینان خاطر از فروش موفقیتآمیز مدلهایی مثل 2008 یا 508، امنیت مناسبی هم در بازار به دست میآورد. در عین حال چینیها بیش از هر زمان دیگری از این موضوع سود میبرند و قادر خواهند بود بخش زیادی از سهم بازار خودروهای کرهای را به خود اختصاص دهند چرا که فاصله نظام تعرفهایشان با دیگر رقبا به شدت زیاد خواهد شد.