خوبها و خوبترها
خوشبینها و بدبینها چگونه روی روند بازار تاثیر میگذارند؟
بازار هم مانند میدان مغناطیسی که قطبهای مثبت و منفی دارد، از فعالیت دو قطب اصلی تاثیر میپذیرد: خوشبینها و بدبینها. خوشبینها بازار را راه میاندازند و بدبینها بهبود عملکرد و کسب سود در بازههای زمانی مختلف را تضمین میکنند.
خوشبینی و بدبینی تاثیر قابل ملاحظهای بر معاملات و فعالیت در بازارهای مالی دارد. زمانی که سرمایهگذاران خوشبین هستند، تمایل بیشتری به ریسک و سرمایهگذاری در بازار دارند که در نهایت، منجر به افزایش فعالیتهای مرتبط با خرید و در نهایت افزایش قیمتها میشود. از سوی دیگر، زمانی که سرمایهگذاران با رویکرد بدبینی به معامله یا سرمایهگذاری میپردازند، ممکن است برای سرمایهگذاری تردید بیشتری داشته باشند که به کاهش فعالیت خرید و در نهایت کاهش قیمتها منجر میشود. در مجموع، هر دو رویکرد، احساسات کلی بازار را تشکیل میدهد و تاثیر بسزایی بر معاملات و فعالیت در بازارهای مالی میگذارد. شاید جالب باشد که بدانید معاملهگر بدبین در بازارهای مالی به عنوان خوشبین باتجربه شناخته میشود. زیرا چنین افرادی رکودهای بازار را تجربه کردهاند و ریسکهای موجود در سرمایهگذاری را به خوبی درک میکنند. این خوشبینهای باتجربه، چاشنی احتیاط را سرلوحه فعالیتهایشان قرار میدهند و از ریسکهای بیش از حد اجتناب میکنند؛ اما در مقابل، میدانند که فرصتهای سودآوری حتی در زمانهای سخت نیز ایجاد میشوند؛ بنابراین، چشماندازی بلندمدت برای خود انتخاب میکنند و میتوانند فراتر از نوسانات کوتاهمدت را درک کنند. تجربه معاملهگری بدبینانه و همراه با احتیاط به این افراد آموخته است در رویکرد خود برای سرمایهگذاری منظم و منطقی باشند که در نهایت سبب میشود به یک معاملهگر موفق و خوشبین تبدیل شوند. مطالعات و پژوهشهای علمی نیز تا حد بسیار زیادی ویژگیها و تبعات خوشبینی و بدبینی در بازار را تایید میکنند. بر اساس مطالعهای که بانک فدرالرزرو ریچموند انجام داده است، بدبینی میتواند موجب کاهش تقاضای فعلی شود و شرکتهایی که در این دام گرفتار میشوند، نوسانات بیکاری را رقم میزنند. مطالعه دیگری که Taylor & Francis Online انجام داده، نشان میدهد بدبینی رسانهها میتواند بر بازده بازارهای مالی و نوسانات تاثیر بگذارد. و در نهایت، مطالعات موسسه Corporate Finance Institute تاکید میکند که خوشبینها متوجه شدهاند تحقیق و آنالیز در بازار مهمتر از تبعیت از برنامه زمانبندی در بازار است. فرد خوشبین در طول زمان، تمایلات بدبینانه را به عنوان یک روش اکتشافی در برابر اعتماد بیش از حد و آرزوهای امیدوارانه به کار میگیرد و در نهایت از آن نتیجه میگیرد.
خوشبینی و چشمانداز مثبت بازار
خوشبینی در معاملات، به چشمانداز مثبت بازار و پتانسیل رشد آن اشاره میکند. معاملهگرانی که خوشبین هستند معتقدند بازار به رشد خود ادامه خواهد داد و سرمایهگذاریها بازده مثبتی را به همراه خواهند داشت. این طرز فکر میتواند چندین ویژگی و البته، معایبی برای معاملهگران بازار مالی داشته باشد. یکی از ویژگیهای اولیه خوشبینی در معاملات، تمایل به ریسک است. زمانی که معاملهگران خوشبین هستند، احتمال بیشتری دارد که در سهام، اوراق قرضه و سایر داراییها سرمایهگذاری کنند. این خوشبینی سبب میشود حتی اگر در بازار تا حدودی عدم اطمینان یا نوسان منفی نیز وجود داشته باشد، سرمایهگذاری انجام شود و در واقع شرایطی را فراهم آورد که به افزایش فعالیت خرید منجر شود و بر اساس فرآیند بازار، قیمتها را افزایش دهد و فرصتهایی برای سود ایجاد کند. یکی دیگر از ویژگیهای خوشبینی در معاملات، تمرکز بر رشد بلندمدت است. معاملهگران خوشبین تمایل دارند فراتر از نوسانات کوتاهمدت در بازار را مدنظر قرار دهند و بر پتانسیل رشد و سودآوری بلندمدت تمرکز کنند. این نوع نگاه میتواند به رویکرد استراتژیکتری برای سرمایهگذاری بینجامد؛ جایی که معاملهگران، با دقت داراییهایی را انتخاب میکنند که معتقدند پتانسیل بالایی برای رشد در طول زمان دارند.
خوشبین بودن بیش از حد در معاملات معایبی هم دارد. یکی از ریسکهای اصلی این است که معاملهگران ممکن است بیش از حد به سرمایهگذاریهای خود اطمینان پیدا کنند و نتوانند ریسکهای موجود را به درستی ارزیابی کنند. این رویکرد میتواند موجب ارزشگذاری بیش از حد داراییهای خاص و پذیرش ریسک بیش از اندازه شود که اگر بازار مطابق انتظار عمل نکند، میتواند به زیانهای قابل توجهی منجر شود. یکی دیگر از معایب خوشبینی در معاملات این است که میتواند ذهنیت گلهای را در میان سرمایهگذاران رواج دهد. وقتی معاملهگران خوشبین هستند، ممکن است همگی برای سرمایهگذاری در داراییهای مشابه عجله کنند که افزایش قیمتها و ایجاد حباب بالقوه را در پی داشته باشد. اگر این حباب ترکید، میتواند زیانهای قابلتوجهی را برای کسانی که سرمایهگذاری زیادی در داراییهای آسیبدیده انجام دادهاند، به همراه داشته باشد.
خوشبینی در معاملات میتواند رضایت معاملهگران را نیز به دنبال داشته باشد. زمانی که بازار خوب عمل میکند، معاملهگران ممکن است بیش از حد راحت شوند و نتوانند به درستی بر سرمایهگذاریهای خود نظارت کنند یا استراتژیهای خود را بر اساس شرایط موجود تنظیم کنند. تغییر ناگهانی بازار هم میتواند به از دست رفتن فرصتها یا ضرر بینجامد. در نتیجه، در حالی که خوشبینی در معاملات میتواند چندین مزیت از جمله تمایل به ریسک و تمرکز بر رشد بلندمدت داشته باشد، برای معاملهگران مهم است که این چشمانداز را با ارزیابی واقعبینانه از خطرات موجود متعادل کنند. معاملهگران با ارزیابی دقیق بازار و سرمایهگذاریهای خود، میتوانند تصمیمات آگاهانهای اتخاذ کنند که پتانسیل سود آنها را به حداکثر میرساند و در عین حال خطر زیانهای قابل توجه را به حداقل میرساند.
بدبینی و چشمانداز منفی بازار
بدبینی در معاملات به چشمانداز منفی بازار و پتانسیل رشد آن اشاره دارد. معاملهگرانی که بدبین هستند بر این باورند که شاخصهای بازار کاهش خواهد یافت و سرمایهگذاریها بازدهی منفی به همراه خواهند داشت. این طرز فکر میتواند ویژگیها و معایبی برای معاملهگران بازار مالی داشته باشد. یکی از ویژگیهای اولیه بدبینی در معاملات، عدم تمایل به ریسک است. وقتی معاملهگران بدبین هستند، احتمال سرمایهگذاری در سهام، اوراق قرضه و سایر داراییها کمتر است؛ حتی اگر پتانسیل رشد در بازار وجود داشته باشد. این نگاه میتواند سبب کاهش فعالیت خرید شود که از قیمتها میکاهد و فرصتهای سود را نیز محدود میکند. یکی دیگر از ویژگیهای بدبینی در معاملات، تمرکز بر زیانهای کوتاهمدت است. معاملهگران بدبین تمایل دارند نسبت به نوسانات کوتاهمدت در بازار واکنش نشان دهند و به جای جستوجوی رشد و سودآوری بلندمدت، بر اجتناب از ضرر تمرکز کنند. این رخداد میتواند به رویکرد محتاطانهتری برای سرمایهگذاری منجر شود؛ جایی که معاملهگران با دقت داراییهایی را انتخاب میکنند که معتقدند ریسک پایینی دارند اما ممکن است پتانسیل بالایی برای رشد در طول زمان داشته باشند.
بدبین بودن بیش از حد در معاملات، معایبی نیز دارد. یکی از ریسکهای اصلی این است که معاملهگران ممکن است فرصتهای کسب سود را از دست بدهند. زمانی که معاملهگران بیش از حد احتیاط میکنند، ممکن است در سرمایهگذاری در داراییهایی که دارای پتانسیل قوی برای رشد هستند، شکست بخورند، که از دست رفتن فرصتهای سود را به دنبال دارد. یکی دیگر از زیانهای بدبینی در معاملات این است که میتواند به پیشگویی خودپرداختی منجر شود. وقتی معاملهگران بدبین هستند، ممکن است داراییهای خود را بفروشند و قیمتها را پایین بیاورند و یک حلقه بازخورد منفی ایجاد کنند که چشمانداز منفی آنها را در بازار تقویت میکند. در نهایت، بدبینی در تجارت نیز میتواند موجب از دست رفتن فرصتهای نوآوری و رشد شود. زمانی که معاملهگران بیش از حد بر اجتناب از ضرر متمرکز باشند، ممکن است در فناوریهای جدید یا بازارهای نوظهوری که پتانسیل قوی برای رشد در بلندمدت دارند، سرمایهگذاری نکنند. در نتیجه، در حالی که بدبینی در معاملات میتواند مزایایی داشته باشد، از جمله رویکرد محتاطانه به سرمایهگذاری و تمرکز بر اجتناب از ضرر، برای معاملهگران مهم است که این چشمانداز را با ارزیابی واقعبینانه از پتانسیل رشد در بازار متعادل کنند. با ارزیابی دقیق بازار و سرمایهگذاریهای خود، معاملهگران میتوانند تصمیمات آگاهانهای بگیرند که پتانسیل سود آنها را به حداکثر میرساند و در عین حال خطر زیانهای قابل توجه را نیز کاهش میدهد.
خوشبینها و بدبینهای تاریخساز
خوشبینها و بدبینها در بازارهای مالی و سرمایهگذاری تاریخسازی میکنند. آنها با نوع نگاه و رویکرد خود، شرایطی را فراهم میکنند که بازار به خواستههایشان تن دهد و با تغییر مسیر اصلی بازار، حرکتهای تاریخی را به نام خود ثبت کنند. خوشبینها و بدبینها، انسانهای غیرمعمولی نیستند؛ آنها در میان ما زندگی میکنند، راه میروند، درس میخوانند، کار میکنند و با خانوادههایشان روزگار میگذرانند. اما نوع تفکرشان سبب میشود تاریخسازی کنند و تاثیر ویژهای بر زندگی دیگر افراد داشته باشند. یکی از نمونههایی که با خوشبینی سبب شد رونق به بازار تزریق شود، استیو جابز است. او به دلیل دیدگاه خوشبینانه و اعتقاد به پتانسیل فناوری برای تغییر جهان، جایگاه ویژهای را در میان جامعه برای خود تثبیت کرده است. جابز یکی از بنیانگذاران شرکت اپل بود و این شرکت را رهبری کرد تا به یکی از موفقترین شرکتهای فناوری در جهان تبدیل شود. چشمانداز خوشبینانه و ایدههای نوآورانه او به رشد و موفقیت شرکت کمک کرد. و البته هر چند که دیگر در این جهان زندگی نمیکند اما به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهرهها در صنعت فناوری شناخته میشود. نمونه دیگری از خوشبینی در بازار، آمازون است. این شرکت با رویکرد خوشبینانه رونق را به بازار آورده و آن را هدایت میکند. موسس این شرکت، جف بزوس، به دلیل دیدگاه خوشبینانه و تمایل به ریسک، شهرت پیدا کرده است. آمازون تحت رهبری او، با ارزش بازار بیش از یک تریلیون دلار به یکی از بزرگترین و موفقترین شرکتهای جهان تبدیل شده است. چشمانداز خوشبینانه و تمرکز بزوس بر نوآوری، به رشد و موفقیت این شرکت در طول سالها کمک کرده است.
اما همه موفقها، خوشبین نیستند. تعداد بسیار زیادی از افراد هم وجود دارند که با تفکر بدبینانه، توانستهاند تاثیری مثبت بر بازار و روندهای سرمایهگذاری داشته باشند. یکی از نمونههای فردی که در بازارهای مالی بدبین بود و پیروز شد، مایکل بری است. او یکی از معدود سرمایهگذارانی بود که سقوط بازار مسکن در سال 2008 را پیشبینی کرد و با سرمایهگذاری ریسکپذیر روی وامها و تسهیلات مالی به ثروت رسید. نگاه بدبینانه به بازار، این امکان را برایش فراهم کرد که ریسکها را شناسایی کند و سرمایهگذاریهای سودآوری انجام دهد. در مقابل، بلاک باستر نمونه شرکتی است که رویکرد بدبینانه را در پیش گرفت و در بازار هم شکست خورد. این شرکت در انطباق با افزایش خدمات استریم، سرعت بسیار کمی داشت و معتقد بود که فروشگاههای سنتی همچنان موفق خواهند بود. با این حال، نگاه بدبینانه این شرکت و مدیرانش به بازار در حال تغییر، موجب سقوط آنها شد، زیرا نتوانستند با رقبا همراهی کنند و در نهایت اعلام ورشکستگی کردند.
خوشبین باشیم یا بدبین؟
خوشبینی و بدبینی دو روی یک سکه در بازارهای مالی هستند. در حالی که خوشبینی به سرمایهگذاران کمک میکند فرصتها را شناسایی و ریسک کنند، بدبینی به آنها کمک میکند ریسکها را بشناسند و از ضرر جلوگیری کنند. با این حال، اگر به صورت افراطی استفاده شوند، هر دو میتوانند مضر باشند. برای ایجاد تعادل میان خوشبینی و بدبینی در بازارهای مالی، باید رویکردی منطقی و منظم برای سرمایهگذاری در پیش بگیریم. استراتژیهای بسیاری برای دستیابی به هدفهای منطقی برای جلوگیری از تاثیرگذاری بیش از حد خوشبینی و بدبینی در بازارهای مالی وجود دارد و میتواند به سرمایهگذاران و معاملهگران کمک کند. برای ایجاد تعادل میان دو تفکر خوشبینی و بدبینی باید رویکردی منطقی و منضبط برای سرمایهگذاری اتخاذ شود، تحقیقات کاملی انجام گیرد، پورتفولیوی متنوعتری وجود داشته باشد، دیدگاهی بلندمدت ایجاد شود، ذهنیت گلهای دور انداخته شود و انضباط در صدر فعالیتها قرار گیرد. با درنظرگیری این موارد، میتوانیم ریسکهای خود را مدیریت کنیم، به اهداف خود دست یابیم و از دامهای پرشور غیرمنطقی یا بدبینی بیرویه اجتناب کنیم. نخستین استراتژی، پیروی از انجام تحقیقات کامل برای سرمایهگذاری و معاملهگری در بازار است. معاملهگران لازم است قبل از سرمایهگذاری در هر بازار، تحقیقات کاملی انجام دهند تا اصول، خطرات و بازده بالقوه آن را درک کنند. این موضوع به معاملهگران کمک میکند تصمیمات آگاهانهای بر اساس واقعیتها و به دور از احساسات بگیرند. متنوع کردن سبد سرمایهگذاری، استراتژی دیگری است که میتواند از خوشبینی یا بدبینی افراطی جلوگیری کند. معاملهگران باید پورتفوی خود را در طبقات، بخشها و مناطق مختلف دارایی تنوع بخشند تا قرار گرفتن در معرض هرگونه ریسک یا رکود بازار را کاهش دهند. این اتفاق به آنها کمک میکند با مدیریت منطقی ریسکهای خود، از وابستگی بیش از حد به دارایی خاصی رهایی یابند. برخورداری از چشمانداز بلندمدت، استراتژی دیگری است که معاملهگران را یاری میدهد تا از بازار نتیجه بگیرند. معاملهگران و سرمایهگذاران باید دید بلندمدتی به سرمایهگذاریهای خود داشته باشند و از تصمیمگیریهای کوتاهمدت بر اساس نوسانات بازار یا احساسات خودداری کنند. این رویکرد به آنها کمک میکند روی اهداف خود متمرکز بمانند و از واکنش به سروصدای کوتاهمدت اجتناب کنند. سرمایهگذاران و معاملهگران همچنین باید از ذهنیت گلهای دوری کنند. پیروی از جمعیت و تصمیمگیری بر اساس عقاید یا گرایشهای عمومی یکی از آفتهای سرمایهگذاری و معاملهگری در بازار است. عدم پیروی از ذهنیت گلهای به افراد کمک میکند از دامهای تفکر گروهی رهایی یابند و بر اساس تحقیق و تحلیل خود، تصمیمات مستقل بگیرند. در نهایت، لازم است که معاملهگران و سرمایهگذاران در نوع فعالیت خود انضباط ایجاد کنند. آنها باید از تصمیمگیریهای تکانشی مبتنی بر احساسات یا نوسانات بازار پرهیز کنند. چنین نگاهی به معاملهگران کمک میکند به برنامه سرمایهگذاری خود وفادار بمانند و از اشتباهات پرهزینه خودداری کنند.