پیشبینیناپذیری
بهترین استراتژی سال جاری چیست؟
بازارهای دارایی سال 1401 را در شرایطی آغاز کردهاند که سایه نااطمینانی در بازارها مانند سال قبل همچنان مستدام است و دخالت دولت در بازارهایی نظیر کالاهای اساسی که خواه ناخواه بورس را هم متاثر میکند همچنان ادامه دارد. در این میان به نظر میرسد مانند سال قبل اتخاذ یک استراتژی سرمایهگذاری جامع و کامل در بازارها غیرممکن است. با این حال به نظر میرسد بنا بر میزان آشنایی افراد با بازارهای مختلف میتوان ابزارهایی مبتنی بر طلا نظیر گواهی سپرده سکه را برای افراد کمریسک و حضور مستقیم در بازار سهام را برای افرادی مناسب دانست که توانایی کافی در مدیریت سرمایه دارند.
سایه سنگین ریسک
نااطمینانی و اطمینان خاطر دو روی یک سکه هستند که در بازارهای مالی تاثیر قابل توجهی بر رفتار سرمایهگذاران دارند. فعالان بازار در شرایطی که سطح عدم اطمینان در یک بازار یا در کلیت اقتصاد بالا باشد مسیری مهآلود پیش روی خود دارند که آنها را به اتخاذ تصمیمات سخت وا میدارد. در این حالت بالا بودن ریسک سرمایهگذاری سبب میشود این افراد بازده بالاتری طلب کنند و برای بستن بار خود در این فضای عدم اطمینان متعاقباً جزئیات بیشتری را در تصمیمات خود لحاظ کنند. در نقطه مقابل اما هرچه فضا برای سرمایهگذاری فراهمتر باشد و ریسکهای کمتری آنها را تهدید کند تصمیمگیری برای این فعالیت در یک بازار یا انتخاب موقعیتهای سرمایهگذاری آسانتر خواهد بود و همین امر سبب میشود بازده مورد انتظار مشارکتکنندگان در بازارها کاهش یابد.
سال ۱۴۰۱ نیز در حالی آغاز شد که سالهای قبل از آن سالهای پرریسکی برای اقتصاد ایران و بازارهای دارایی نظیر ارز، سهام، طلا و مسکن بوده است. با این حال ماهیت متفاوت هر یک از این بازارها نیز سبب شده تا هم ریسک و هم بازده در آنها متفاوت باشد. برای مثال در بازار ارز تنها کافی است که شرکتکنندگان در فرآیند عرضه و تقاضا اخبارهای سیاسی را دنبال و تصمیمات اقتصادی مسوولان را پیگیری کنند. در این حالت در صورتیکه تقاضا در بازار به اندازه کافی وجود داشته باشد تصمیمگیری یا عدم تصمیمگیری در مورد خرید و فروش ارز کار سختی نیست.
بازار طلا نیز تا حد زیادی با بازار ارز مشابهت دارد. این بازار که متناسب با بهای قیمت جهانی طلا و بهای ارز جهتدهی میشود فقط یک تفاوت با بازار ارز دارد که آن هم پیگیری تحولات قیمت جهانی طلاست و کار سختی نیست. فعالیت در بازار مسکن بهرغم جزئیات زیاد تحلیلی نیز چندان سخت نیست چراکه اگر شما در این بازار سرمایهگذاری کنید بنا بر سنت همیشگی اقتصاد ایران از چسبندگی قیمتها منفعت خواهید برد و در نتیجه حتی اگر مسیر کلی اقتصاد تغییر و قیمتها در سایر بازارها رو به کاهش بگذارد در این بازار ارزش دارایی شما چندان تغییر نخواهد کرد. فرق این بازار با سایر بازارها این است که به دلیل کاهش قابل توجه نقدشوندگی تا زمانیکه بازار در رکود باشد به پول خود دسترسی نخواهید داشت. چراکه مشتریها یا همان خریداران بهشدت در این بازار کم میشوند.
پیچیدگی بورس
با این حال در همین بین یک بازار وجود دارد که نسبت به سایر بازارهای شرح دادهشده بسیار متفاوت است. بازار سهام با دارا بودن نزدیک به ۶۰۰ نماد معاملاتی که هرکدام از متغیرهای کلان اقتصادی سیاسی و متغیرهای موجود در صنایع خود روی تابلوهای معاملاتی تغییر جهت میدهند بازاری به مراتب مبهمتر و پرریسکتر است. در این بازار قیمتها فاقد چسبندگی هستند و از اینرو ریسک وقوع زیان بالا و احتمال کسب سود نیز بیشتر است. شاید بزرگترین مشکل بازار یادشده برای فعالان بیتجربه که فاقد سواد مالی هستند این باشد که این بازار نظیر بازار سهام جای امنی برای آنها نیست. آنها نیاز دارند برای پایدار ماندن در این بازار یا عوامل مختلفی نظیر روانشناسی معاملاتی، مالی رفتاری، تحلیلهای بنیادی تکنیکال و... را بیاموزند یا اینکه با استفاده از دانش افراد در این زمینه نظیر سبدگردانها یا صندوقهای سرمایهگذاری به طور غیرمستقیم در این بازار فعالیت کنند. همین امر سبب میشود تا مسیر پیشروی بازار سهام بسیار ناهموارتر و از لحاظ تحلیلی مشکلتر باشد.
مسیر پیشرو
اما برگردیم به سال ۱۴۰۱؛ این سال در شرایطی آغاز شده که سالهای پیش از آن سالهایی به مراتب پرریسک و پرتنش برای اقتصاد کشور بوده است. در طول یک دهه گذشته تنشهای مختلف نظیر تحریم، دسترسی نداشتن به مزایای همکاری با بانکداری بینالمللی و ریسکهای سیاسی موجب شده تا نهفقط بازار سهام بلکه سایر بازارها نیز با فرازونشیبهای زیادی روبهرو باشد. از اینرو در تمامی این بازارها اتخاذ استراتژیهای معاملاتی امری دشوار بوده و موجب شده بسیاری از افراد حتی با فرض کسب سود به دلیل در دسترس نبودن زمان درست برای خروج متضرر شوند.
در حال حاضر سال جاری در شرایطی نخستینماه خود را کمکم به پایان میبرد که همچنان مذاکرات برجامی در حال کش پیدا کردن است و توصیههای اقتصاددانان برای جلوگیری از افزایش مداوم نقدینگی در اقتصاد راه به جایی نمیبرد. در این حالت شانس اقتصاد کشور و بازارهایی مانند بازار سرمایه این بوده که به واسطه جنگ اوکراین و روسیه در کنار تورم پایدار اقتصاد جهانی که ممکن است برای سال جاری و سال آتی میلادی ادامهدار باشد شرایطی فراهم شده تا در صورت نبودن عوامل مزاحم در داخل کشور سود شرکتها از حیث دلاری و متعاقباً ریالی افزایش پیدا کند. در شرایط کنونی بسیاری بر این باور هستند که اگر قرار باشد به اندازه افزایشی که نقدینگی در سال ۱۴۰۰ داشته در سال جاری نیز رشد نقدینگی داشته باشیم احتمالاً سطح نقدینگی کشور از حدود چهار هزار و 500 هزار میلیارد تومان فعلی به بیش از پنج هزار و ۶۰۰ هزار میلیارد تومان در سال جاری برسد. چنین امری به راحتی میتواند تورم را افزایش دهد و زمینه را برای تغییر قیمت در بازارهایی نظیر بازار سهام و ارز که در سراسر سال گذشته در خواب احتیاطی برجام بودند فراهم کند. با این حال نمیتوان این حقیقت را نیز از نظر دور داشت که اگر توافق هستهای از حالت فعلی خارج و به امضا برسد کاهش انتظارات تورمی به عنوان ضربهگیری برای اقتصاد عمل خواهد کرد. با توجه به این امر محتمل است که در شرایط فعلی عوامل فراهمکننده زمینه برای افزایش قیمتها به حدی باشد که این عامل را نیز در صورت وقوع محدود کند.
زیر ساطور دولت
همین چند روز پیش بود که نامه وزیر صمت به معاون گمرک پرده از میل دولت به اخذ عوارض صادرات بر زنجیره ارزش محصولات فولادی، پتروشیمی و صنعت سیمان شگفتی همگان را در بازار سهام برانگیخت و سبب شد بورس تهران در نخستین روز مواجهه با این خبر عجیب راهی متفاوت از روند صعودی روزهای گذشته در پیش بگیرد. در این روز شاخص اصلی بازار سهام به میزان 27 /2 درصد کاهش پیدا کرد. این مساله در حالی اتفاق افتاد که طی یک ماه قبل از آن جو بیاعتمادی نسبت به بازار سهام رفتهرفته از میان مردم رخت برمیبست و اشخاص حقیقی که در یک سال و نیم پیش از آن زیانهای هنگفتی را شاهد بودند بار دیگر داشتند با بازار یادشده آشتی میکردند.
با این حال عمر این آشتی چندان طولانی نشد و میل دولتمردان به اخذ عوارض صادرات آن هم از صنایعی که در بسیاری از بخشهای آن مازاد عرضه وجود دارد مجدداً از میل مردم به سرمایهگذاری کاست. همین امر سبب شد تا در این روز به یکباره تعداد صفهای فروش بورس به ۸۰ درصد کل نمادهای معاملهشده برسد. چنین رقمی افزایش هشتبرابری نسبت به روز قبل را نشان میدهد.
به دنبال این تصمیم بار دیگر نقش پررنگ و البته مخرب دولتها در مسیر طبیعی پیشروی بازار سرمایه پیش چشم همه نمایان شد. حقیقت امر این است که در طول سالهای اخیر حبابهای بازار سهام به سبب کژکارکردیهای نهادهای دولتی شکل گرفته و رکود پس از آن بارها و بارها به سبب نگاه پدرمآبانه نسبت به فعالیتهای اقتصادی مردم تشدید شده است. بر این اساس میتوان گفت که بورس تهران در شرایطی سال جاری را آغاز میکند که در بر همان پاشنه قبل میچرخد و احتمال دارد که هر لحظه سودآوری شرکتها، چه دلاری چه غیردلاری، از سوی دولت خنثی و پایمال شود.
مشکل تنها به اینجا ختم نمیشود. بسیاری بر این باور هستند که محدود کردن صادرات سبب خواهد شد تا قاچاق در حوزههای مربوطه افزایش یابد و به همین سبب دست سرمایهگذاران و سهامداران شرکتها از سودی که حق آنهاست کوتاه شود. در چنین شرایطی مسلماً کالاها نهایتاً با قیمت بالا فروخته خواهد شد بدون آنکه سود آن در صورتهای مالی شرکتها منظور شود.
از سوی دیگر نکته مهم سال جاری این است که بازار سهام اگر دخالتهای دولتی را پیشروی خود نداشته باشد، میتواند همسو با تورم جهانی و افزایش تقاضای کامودیتی به سبب جنگ درگرفته میان اوکراین و روسیه روند مثبت را پیشروی خود داشته باشد. با این حال همانطور که پیشتر گفته شد برجام نیز میتواند در صورت تحقق و عدم تحقق در روند بازار سهام نقشآفرینی کند.
چه باید کرد؟
بر اساس آنچه گفته شده اگر بخواهیم به تبیین بهترین استراتژی برای سال پیشرو بپردازیم ذکر این نکته ضروری است که حتماً تنوعبخشی به عنوان یک عنصر کلیشهای اما کلیدی باید در دستور کار سرمایهگذاران قرار گیرد.
بررسی تحولات بازار سرمایه طی سالهای اخیر به خصوص چند ماه گذشته نشان میدهد که سکان تصمیمات اقتصادی آنقدر که باید بر اساس تفکر علمی و تصمیمات سنجیدهشده به گردش درنمیآید. چنین امری میتواند در صورت تکرار در ماههای پیشرو مصائب زیادی را متوجه سرمایهگذاران در بازارهای مختلف به خصوص بازار سهام کند. در واقع اگر نگاهی منصفانه به آنچه در طول دو سال گذشته بر بازار سهام رفته بیندازیم خواهیم دید که بسیاری از نوسانهای بیمورد و قابل پیشگیری رویداده در این بازار طی یک مدت یادشده از لحاظ ترتیب رخ دادن و فاصله زمانی آنقدر فشرده هستند که به جرات میتوان گفت در بسیاری از کشورهای دنیا حداقل باید دو دهه زمان صرف شود تا آنها به وقوع بپیوندند.
در حال حاضر بسیاری بر این باور هستند که با توجه به شرایط شرح دادهشده نمیتوان به آسانی و با پذیرش ریسک بالا سرمایه را در یک یا دو صنعت محدود سرمایهگذاری کرد چراکه نگاه ناپخته تصمیمگیران به سود شرکتها میتواند مانع از سهامداری کمریسک در بازار سهام ایران شود. از اینرو تنوعبخشی نخستین راهی است که باید پیشروی هریک از سرمایهگذاران بازار سرمایه به خصوص افراد کماطلاع در این بازار قرار گیرد.
اما فارغ از این وضعیت برای آنان که نمیخواهند ریسک بازار سهام و تبعات دستاندازی دولت بر بخشهای مختلف اقتصاد را شاهد باشند شاید بهترین گزینه سرمایهگذاری بخش قابل توجهی از دارایی نظیر ابزارهای مبتنی بر طلاست.
این گزینه از آن جهت مطرح میشود که برخلاف داراییهای نظیر ارز که ابزارهای قانونی برای آنها در بازار سهام اندیشیده نشده و معاملات آنها نیز دارای محدودیتهای بسیاری است برای طلا هم صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله وجود دارد و هم میتوان سکه طلا را از طریق خرید گواهیهای سپرده سکه خریداری کرد.
دلیل چنین توصیهای تنها یک چیز است آن هم اینکه فضای بهوجودآمده در اقتصاد جهانی و تورم احتمالی ناشی از رکود این اقتصادها را تنها میتوان با افزایش قیمت طلا همسو کرد. با توجه به اینکه دولت روند صعودی بازارهای کامودیتی را فرصت مناسبی برای کسب درآمد بیشتر در نظر گرفته به نظر نمیرسد که بتوان در سال پیشرو با خرید سهام از این ناحیه به سود رسید مگر آنکه رویکرد فعالان حوزه سیاستگذاری اقتصادی نسبت به این بازار عوض شود و آنها حقالناس را مقدم بر توانایی خود برای دستاندازی بر سود سهامداران تلقی کنند.
از سوی دیگر در بازار ملک رکود آنچنان تشدید شده که نمیتوان با اطمینان سخن از کسب سود در بازار یادشده گفت. مضاف بر اینکه این بازار به سبب ارزش بالای زمین و ساختمان برای بسیاری از سرمایهگذاران گزینه خوبی تلقی نمیشود. با اینحال باید اینگونه فرض کرد که اگر برای خریدار یا سرمایهگذار سود بلندمدت مدنظر باشد و بخواهد حجم بالایی از سرمایه را در مقابل تورم احتمالی سالهای پیشرو بیمه کند احتمالاً متعادلترین و کمریسکترین بازار همین بازار ملک است.
با توجه به اینکه اخیراً محدودیتهای تازهای برای خرید و نگهداری ارز در نظر گرفته شده، نمیشود این بخش از اقتصاد ایران را در حال حاضر گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری در نظر گرفت چراکه اول، مساله برجام را پیشروی خود دارد و ممکن است با به ثمر رسیدن این توافق سیر نزولی را در پیش بگیرد و دوم، به این دلیل که اقدامات دولت برای پیگیری سیاستهای محدودکننده نیز ممکن است زیانهای قابل توجهی را به سرمایهگذاران خود تحمیل کند. متاسفانه نبود ابزارهای مناسب برای استفاده از موقعیتهای این بازار در بازارهایی نظیر بازار سرمایه سبب شده تا بازار ارز در سالهای گذشته هر چه بیشتر در لاک دفاعی فرو رود و در مقابله با سیاستهای دولتی شکلی زیرزمینی به خود بگیرد.
در پایان اگر بخواهیم استراتژیای برای سرمایهگذاران در نظر بگیریم باید گفت سرمایهگذاران حرفهای که بر اصول مدیریت سرمایه اشراف کافی دارند احتمالاً در سال پیشرو نیز بازار سرمایه را مکانی امن و پربازدهتر از سایر بازارها خواهند یافت هر چند که ممکن است این بازده در شاخص کل بورس آنچنان نمایان نشود.
با اینحال بد نیست که برای مدیریت ریسک بهتر بخشی از سرمایه افراد در داراییهایی سرمایهگذاری شوند که میتوانند در فضای پرتلاطم فعلی اقتصاد جهانی از تحولات آن نیز بهره ببرند.