زیربنای خطا
سرمایهگذاران به چه دلایلی اشتباه میکنند؟
محمدامین خدابخش: تصمیمگیری در امر سرمایهگذاری یکی از موارد بسیار مهمی است که فعالان بازارهای دارایی را به خود مشغول میکند. این مساله به آن سبب اهمیت دارد که میتواند دربرگیرنده سودها یا ضررهای قابل ملاحظهای برای اشخاص حقیقی و حقوقی باشد. به همین دلیل انسانها چه تصمیمگیران نهادهای سرمایهگذاری و شرکتها باشند و چه درصدد تصمیمگیری برای آینده پورتفوی شخصی خود برآمده باشند عموماً با وسواس زیادی به تفکر، تحلیل یا انتخاب در این زمینه میپردازند.
با این حال یافتههای روانشناسی تکاملی و مطالعات دانشمندان رفتاری حکایت از آن دارد که کارکردهای ذهنی انسان برای آنکه تصمیمات کاملاً درستی در دنیای امروز بگیرند به اندازه کافی کارآمد نیستند. همین امر سبب میشود تا انسانها هر کدام به فراخور حال خود دچار اشتباهاتی شوند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم میتواند بر سرنوشت سرمایهگذاری آنها اثر بگذارد. این خطاها که عموماً از نام سوگیری برای آنها استفاده میشود در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه کارشناسان حوزه رفتاری قرار گرفتهاند. به سبب آنکه در طول همین سالها بازارهای جهانی به دلیل وقوع جنگ تجاری میان آمریکا و چین، شیوع کرونا و آثار تورمی اقدامهای حمایتی نوسانهای بسیاری را تجربه کردند احتمالاً اشخاص دخیل در بحث سرمایهگذاری نیز از خود سوگیریهای بیشتری بروز دادهاند. در بورس تهران نیز وضعیت تا حد بسیاری مشابه همین حالت است. تمامی عوامل یادشده در حالی اثری نسبی بر بازار سهام داشتند که رشد تورمی سهساله این بازار و افت یک سال و نیمه قابل توجه آن که همچنان نیز ادامه دارد بر تصمیمات سرمایهگذاران نهادی و خرد بازار تاثیر گذاشته است. برخی از کارشناسان حوزه رفتاری بر این باور هستند که سرمایهگذاران بازار سهام در طول سالهای اخیر سوگیریهایی نظیر خوشبینی مفرط، تحلیل تکبعدی، تکرارگرایی و عوامل دیگری نظیر بیشواکنشی و سوگیری تقویمی را از خود بروز دادهاند. همین امر باعث شده سوالی پیشروی بسیاری از آنها قرار بگیرد که مشترکترین خطای سرمایهگذاری در میان سرمایهگذاران مختلف بورس تهران در سالهای اخیر چه بوده است. بر این اساس با توجه به حجم بالای سرمایه واردشده به چرخه معاملات بازار سهام در طول سالهای اخیر و افزایش قابل توجه آن در نیمه دوم سال ۹۹ میتوان دریافت که احتمالاً بازار سهام و فعالان آن بیش از هر چیز از خوشبینی مفرط رنج بردهاند و به سبب نداشتن تحلیل دقیق در مورد تمامی جوانب تاثیرگذار به احتمال زیاد تحلیل تکبعدی داشتهاند. عواملی از این دست سبب شده تا هم در روند صعودی و هم در روند نزولی بازار یادشده شاهد بیشواکنشی سرمایهگذاران و در نتیجه افزایش هیجانی و کاهشی از همین جنس در قیمتهای سهام باشیم. با این حال با نگاهی دقیقتر به آنچه در طول همین مدت اتفاق افتاده میتوان به این نکته نیز پی برد که آنچه در طول سالها و ماههای اخیر به شکل عامل زیربنایی این تحولات درآمده سیاستگذاریهای غلط اقتصادی بوده که هم بازارهای دارایی نظیر سهام را ملتهب کرده و هم به سبب افزایش ریسکهای انتظاری به این التهاب تداوم بخشیده است.