ناپختگی سیاستگذار
کامران ندری از نقش انتظارات در تشدید نوسانات بازار ارز میگوید
بازار ارز در شرایط فعلی سمت و سوی افزایشی یافته است که گفته میشود عوامل انتظاری عامل اصلی آن است اما این شرایط با بازار ارز چه خواهد کرد و آیا باز هم این بازار مستعد جهشهای سنگین در شرایطی که نااطمینانی اقتصادی و ریسکها و تنشهای سیاسی شدت گرفتهاند، خواهد بود؟
بازار ارز در شرایط فعلی سمت و سوی افزایشی یافته است که گفته میشود عوامل انتظاری عامل اصلی آن است اما این شرایط با بازار ارز چه خواهد کرد و آیا باز هم این بازار مستعد جهشهای سنگین در شرایطی که نااطمینانی اقتصادی و ریسکها و تنشهای سیاسی شدت گرفتهاند، خواهد بود؟ کامران ندری اقتصاددان در این باره میگوید نباید نقش انتظارات را دستکم گرفت چراکه در بسیاری از مواقع این انتظارات است که واقعیتها را رقم میزند. به گفته او در شرایط فعلی در بازار ارز وضعیتی که حاکم است، رویارویی بین تزریق منابع با انتظارات تورمی است. باید دید کدام بر کدامیک غلبه خواهد کرد. در این صورت بازار ارز گاهی متلاطم و گاهی روند افزایشیاش متوقف میشود. ندری معتقد است در حال حاضر در شرایطی که دولت با کسری بودجه مواجه است نباید هزینه جدیدی بر دوش خود اضافه میکرد که این مساله امری نگرانکننده است چراکه اگر این عوامل را کنار هم بگذاریم معلوم است انتظارات چه سمت و سویی پیدا میکند. متاسفانه دولت نشان داده در زمینه اقتصاد حرفهای عمل نمیکند و صحبتهای مسوولان دولتی از پختگی لازم از لحاظ اقتصادی برخوردار نیست، در نتیجه شرایط اقتصادی مبهمتر میشود و انتظارت تورمی اوجگیری به سمت بالا دارند و ممکن است هر شوکی بازار ارز را ملتهب کند و چون بازار ارز پیشرو است سایر بازارها در ادامه با شدت گرفتن نوسانات بازار ارز، دچار التهاب شوند.
♦♦♦
پس از یک دوره رکود در بازار ارز در دو هفته گذشته شاهد افزایش نرخ ارز بودیم که به گفته رئیسکل بانک مرکزی افزایش نرخ ارز در روزهای گذشته دلیل بنیادین نداشته و تحت تاثیر عوامل انتظاری و تداوم تحریمها بوده است. با توجه به این امر ارزیابی شما از شرایط حاکم بر بازار ارز در این مقطع چیست؟
در چند وقت اخیر عوامل بنیادین در اقتصادمان ثابت بودهاند و تغییری نکردهاند. این عوامل انتظاری هستند که منشأ و عامل اصلی تحولات در بازارها به ویژه بازار ارز بودهاند. بنابراین در چنین وضعیتی نباید نقش انتظارات را دستکم گرفت چراکه در بسیاری از مواقع این انتظارات است که واقعیتها را رقم میزند و ایجاد میکند. انتظارات خود به خود محقق میشوند و باعث بروز تحولاتی در اقتصاد و بازارها میشوند که ریشه در عوامل بنیادین ندارند. در اصطلاح اقتصادی به آن «انتظارات خودمحققشونده» گفته میشود. در حقیقت باید گفت عوامل انتظاری در بازارها از سال 96 به بعد اثرگذارتر بوده تا عوامل بنیادین.
اگر در دو سال اخیر شاهدیم که بازارها با التهاب و تلاطمات شدید مواجه شدهاند یا اینکه پس از مدتی التهاب فروکش کرده است عوامل انتظاری نقش تعیینکننده داشتهاند. اینکه رئیسکل بانک مرکزی میگوید که افزایش نرخ ارز در روزهای گذشته دلیل بنیادین نداشته و تحت تاثیر عوامل انتظاری و تداوم تحریمها بوده است، سخن درستی است اما مساله مهم این است که بانک مرکزی برای کنترل و مهار انتظارات چه برنامهای داشته است؟
آنچه در ظاهر امر نشان میدهد تاکنون سیاستگذار پولی برنامه مشخصی برای مهار انتظارات نداشته است و بیشتر در بازار ارز مداخله کرده است...
مدیریت انتظارات کار بسیار سخت و دشواری است و یکشبه نمیتوانیم به توانمندی در مدیریت انتظارات برسیم. توجه داشته باشیم؛ مدیریت انتظارات در اقتصاد به اعتبار دولت و بانک مرکزی برمیگردد. یعنی اینکه مردم تا چه اندازه به برنامه و سیاستهای دولت و بانک مرکزی اعتماد و اطمینان دارند. در شرایط فعلی با توجه به آثار سیاستهای دولت و تحقق نیافتن اهدافی که پیشبینی کرده بود، طبیعی است اعتماد به سیاستها و برنامهها چندان نباشد. برای اینکه اطمینان مردم به سیاستهای بانک مرکزی افزایش پیدا کند در وهله اول باید بانک مرکزی اهداف مشخصی داشته باشد و مسیری که در مدیریت بازار ارز طی میکند، شفاف و روشن باشد. متاسفانه در حال حاضر هنوز سیاستگذار پولی نمیداند، تکلیفش با بازار چیست و چه نرخی تعادلی است. قبلاً هم گفتهام که بانک مرکزی ما بهطور سنتی، سیاست پولی را از طریق تثبیت نرخ ارز دنبال میکرده است. اگر بگوییم که مهمترین هدف بانک مرکزی کنترل تورم است، این کنترل تورم عمدتاً از طریق تثبیت نرخ ارز اتفاق میافتاده است. در فاصله سالهای 92 تا 96، نرخ رشد نقدینگی نسبت به دوره آقای احمدینژاد خیلی تغییری پیدا نکرده است، اما تورم بالایی نداشتیم.
این به خاطر تثبیت نرخ ارز بود. یکی از برکات برجام همین بود که منابع ارزی در دسترس افزایش پیدا کرد و وقتی منابع ارزی به وفور وجود دارد، امکان تثبیت نرخ ارز هم وجود دارد. با تثبیت نرخ ارز، انتظارات تورمی کنترل شد و کنترل انتظارات تورمی، تا حدی توانست در مهار و کنترل تورم موثر باشد. اما به خاطر تحریمها و دستپاچگی دولت، لنگر نرخ ارز رها شد و انتظارات تورمی در سال ۹۷ اوج گرفت و در نتیجه بانک مرکزی با مداخله در این بازار و تزریق منابع سعی کرد در شرایطی که تقاضا در اقتصادمان پایین آمده بود بازار ارز را در ماههای گذشته تحت کنترل قرار دهد چراکه بر انتظارات غلبه کرده بود.
بنابراین اگر بانک مرکزی هدف مشخصی نداشته باشد و معلوم نباشد به دنبال چیست بدون تردید عوامل انتظاری نقش موثری در بازار ارز ایفا میکنند. به عبارت دیگر مردم با گمانهزنی پیشبینی میکنند در بازار ارز چه اتفاقی خواهد افتاد و همان هم محقق میشود. در نتیجه وقتی گمانهزنیها شدید میشود بازار از کنترل بانک مرکزی خارج میشود.
در مجموع باید بگوییم که شما درست میگویید، بانک مرکزی تا به حال، مدیریتی بر انتظارات نداشته است. کاری که بانک مرکزی میکند این است؛ هر وقت بازار دستخوش تلاطمات و تحولات شده اگر منابع مازادی داشته در بازار تزریق میکند، در نتیجه در کش و قوس بین انتظارات و تزریق منابع بازار کنترل میشود. بنابراین در چنین وضعیتی گاهی اوقات تزریق منابع میتواند بر بازار غالب و آرامش برقرار شود. اما گاهی هم این تزریق منابع از پس انتظارات برنمیآید، یعنی انتظارات بر تزریق منابع غلبه میکند. اکنون همین اتفاق در بازار ارز رخ داده است. فکر نمیکنم بانک مرکزی، البته کلانتر بگوییم دولت، با توجه به عملکرد بد گذشته در شرایط فعلی بتوانند انتظارات را مدیریت کنند پس موقتاً بازار با تزریق مستمر با آرامش همراه میشود اما کوچکترین شوکی شرایط بازار را به هم میریزد. نمونهاش وضعیت فعلی بازار ارز است. در چند ماه اخیر بانک مرکزی با تزریق منابع توانسته بود تا حدود بسیاری آرامش را بر بازار ارز حاکم کند اما عوامل انتظاری چون افزایش قیمت بنزین باعث شده تا دوباره قیمت ارز افزایش یابد.
در این صورت عوامل انتظاری تورمی با بازار ارز چه خواهد کرد؟ با توجه به اینکه شوکهای بزرگی چون تشدید تنگنای درآمدی دولت، کسری بودجه یا احتمال رد لوایح FATF و بازگشت ایران به لیست سیاه FATF در راه هستند آیا بازار ارز همانند آنچه در 97 رخ داد، مستعد تشدید التهابات است؟
در حال حاضر بانک مرکزی تا جایی که توان و ذخایر ارزی دارد به بازار تزریق میکند و با غلبه بر انتظارات مانع تلاطمات شدید میشود اما در برخی موارد به این نتیجه میرسد که نمیتواند بر انتظارات غلبه کند و تزریق منابع را قطع میکند، در نهایت بازار نیز در نقطه جدیدی به تعادل میرسد. در حال حاضر این وضعیت در بازار ارز برقرار است. به هر حال افزایش قیمت بنزین با توجه به اینکه دولت از قبل تدابیر لازم را نیندیشیده بود شوکی به بازار ارز وارد کرده و سبب شده که انتظارات در بازار شکل گیرد. اما اینکه موج انتظارات تورمی ایجادشده تا چه اندازه قوی است و بانک مرکزی با تزریق منابع تا چه میزان میتواند بر آن غلبه کند، قابل پیشبینی نیست. بنابراین تحولاتی که در چند وقت اخیر در بازار ارز پس از یک دوره رکود رخ داده ناشی از بازگشت مجدد انتظارات تورمی است. البته این موج مانند موجهای قبلی مقطعی فروکش میکند اما همانطور که شما اشاره کردید شوکهای جدیدی در راه هستند و ممکن است بر اثر رد لوایح FATF مجدداً شاهد شکلگیری انتظارات تورمی باشیم. البته شوکی که از ناحیه کسری بودجه دولت به بازار وارد میشود قطعاً قویتر است و ممکن است نتوان دیگر به همین روال فعلی بازار ارز را مهار کرد.
در حال حاضر شاهدیم هر زمان قیمتها در هر بازاری افزایش پیدا میکنند مسوولان دولتی توصیه میکنند که مردم از خرید آن کالا یا سرمایهگذاری در آن بازار خودداری کنند، چون متضرر خواهند شد. در روزهای اخیر نیز رئیسکل بانک مرکزی به مردم هشدار داده است که از خرید ارز برای سرمایهگذاری خودداری کنند اما در مقابل شاهدیم به این توصیهها کمتر توجه میشود و مردم یا سرمایهگذار بالقوه، در ذهن خود بازارهای موازی را به لحاظ ریسک و بازدهی با همدیگر مقایسه کرده و بازاری که بیشترین بازدهی را به لحاظ ریسک دارد، انتخاب میکنند. ارزیابی شما از اینگونه توصیههای مسوولان امر و اثرگذاری آن بر بازار چیست؟
باز هم تاکید میکنم مدیریت انتظارات به درجه اعتباری که مردم برای بانک مرکزی و کل نظام تصمیمگیریهای اقتصادی در دولت قائل هستند برمیگردد. اگر درجه اعتبار بالا، مسوولان دولت و بانک مرکزی میتوانند با سخن گفتن یا انجام تمهیداتی انتظارات را مدیریت کنند اما به نظرم درجه اعتبار دولت و بانک مرکزی در وضعیت فعلی چندان زیاد نیست. جالب است وقتی انتظارات در بازاری تشدید میشود، مسوولان سعی میکنند با لفاظی و کلام بر روی انتظارات تاثیر بگذارند و از آنجا که اعتبار لازم را ندارند این اقدامات کلامی در آرام کردن بازار موثر نیست.
مسوولان باید بدانند بازارها تحت تاثیر کلام و سخن نیستند که با حرف آرام شوند یا اوج بگیرند. بازار توجهی به کلام سیاستگذار ندارد و بر اساس عوامل بنیادی یا انتظاری حرکت میکند. بنابراین در شرایط فعلی بازار ارز به اظهارات مسوولان واکنش نشان نمیدهد بلکه این تزریق منابع است که باعث میشود بازار واکنش نشان دهد.
پس اگر در این روزها شاهدیم پس از یک افزایش قیمتی، بازار عقبنشینی میکند دلیلش تزریق منابع است که بانک مرکزی سعی دارد با غلبه بر انتظارات بازار را مدیریت کند. در شرایط فعلی در بازار ارز وضعیتی که حاکم است، رویارویی بین تزریق منابع با انتظارات تورمی است، باید دید کدام بر کدامیک غلبه خواهد کرد، در این صورت بازار ارز گاهی متلاطم و گاهی روند افزایشیاش متوقف میشود. به هر حال در حال حاضر تنها سلاح سیاستگذار برای مدیریت انتظارات همین سخن گفتن است که همانطور که تاکید کردم به علت فقدان اعتبار سیاستگذار کارایی ندارد و امری بیهوده است.
در این صورت اگر موج انتظارات بسیار قوی شود چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
اگر موج انتظارات خیلی قوی باشد و تزریق منابع نتواند سدی در مقابل این موج ایجاد کند طبیعی است که نرخ ارز همچنان افزایش پیدا میکند تا به یک نقطه تعادلی جدید برسد.
همواره نیز حرکت قیمتها در بازار به این شکل بوده که اورشوتینگ رخ داده و قیمتها به شدت بالا میرود و بعد به سمت پایین برمیگردد اما هیچگاه به نقطه قبلی نمیرسد، بلکه در نقطه جدیدی که به آن نقطه تعادلی گفته میشود، میایستد. اورشوتینگ در تمام بازارهای مالی امکان تحقق دارد. نمونه بارز آن افزایش قیمت ارز تا 19 هزار تومان بود که پس از آن قیمت کاهش پیدا کرد و در نقطه تعادلی جدید یعنی 11 هزار تومان ایستاد اما اکنون به نظر میرسد این شرایط در حال تغییر است کمااینکه قیمت ارز در حال حاضر بیشتر از 11 هزار تومان است.
در شرایط فعلی که از طرفی ریسکها و تنشهای سیاسی شدت گرفته و مساله اعتراضات مردمی هم به آن اضافه شده است و دولت هم با تنگنای شدید درآمدی مواجه است سیاستهای ارزی متناسب چیست و چه راهکاری پیشروی سیاستگذار پولی در این وانفسا قرار دارد؟
در چنین وضعیتی بانک مرکزی نمیتواند چندان فعالانه عمل کند به همین جهت بانک مرکزی منفعل است. در سوالات قبلی توضیح دادم بانک مرکزی در این شرایط چه کاری از دستش برمیآید. اما توجه داشته باشیم وقتی اقتصاد و بازارها در حالتی قرار میگیرند که از یک طرف شوک افزایش قیمت بنزین وجود دارد و از طرف دیگر دولت هزینه جدیدی با پرداخت یارانه نقدی دوم را متقبل میشود چه انتظاری داریم که انتظارات تورمی اوج نگیرند.
دولت اعلام کرده که یک ریال از درآمدهای حاصل از افزایش قیمت بنزین را صرف هزینه و مخارج خود نخواهد کرد و تماماً عایدی مورد نظر را به مردم بازخواهد گرداند. بنابراین اگر مساله پرداخت یارانه نقدی دوم جدی باشد که در ظاهر امر هم اینگونه بوده و قرار است به شکل یارانه نقدی به 18 میلیون خانوار پرداخت شود اگر محاسبه کنیم، هزینه پرداخت این یارانه جدید از عایدی افزایش قیمت حاملهای انرژی بیشتر است.
از سخنان مسوولان دولتی اینگونه استنباط میشود که دولت برآوردش این است که در حال حاضر دو تا سه هزار میلیارد از محل افزایش بنزین درآمد کسب کند اما در طرف مقابل وعده داده که به 18 میلیون خانوار از 50 تا 205 هزار تومان یارانه نقدی بدهد. اگر این رقم را محاسبه کنیم دولت در پرداخت یارانه جدید هم کسری خواهد آورد. در نتیجه اگر کسری بودجه امسال دولت هم به آن اضافه شود که تقریباً این کسری حدود 30 درصد بودجه امسال برآورد شده، شرایط پیچیدهای برای منابع دولت رقم خواهد خورد.
در این شرایط انتظارات تورمی افزایش پیدا میکند چراکه دولت نهتنها راهی برای کم کردن کسری بودجهاش پیدا نکرده است بلکه به حسب ظاهر هزینه سنگین و تعهدات جدیدی هم به خود اضافه کرده است آن هم در شرایطی که مساله کسری بودجه سر جای خود مانده و نفت هم نمیتواند بفروشد و راه تامین مالی از طریق کسب مالیات بیشتر به علت اینکه اقتصادمان در رکود است و فشار آوردن به تولیدکنندگان برای اخذ مالیات جدید امکانپذیر نیست، هم بسته است.
اگر این عوامل را کنار هم بگذاریم معلوم است انتظارات چه سمت و سویی پیدا میکند. متاسفانه دولت نشان داده در زمینه اقتصاد حرفهای عمل نمیکند و صحبتهای مسوولان دولتی از پختگی لازم از لحاظ اقتصادی برخوردار نیست، در نتیجه شرایط اقتصادی مبهمتر میشود و انتظارت تورمی اوجگیری به سمت بالا دارند و ممکن است هر شوکی بازار ارز را ملتهب کند و چون بازار ارز پیشرو است سایر بازارها در ادامه با شدت گرفتن نوسانات بازار ارز، دچار التهاب شوند.