باید نوسان نرخ ارز را پذیرفت
در شرایط فعلی چه عواملی بر نرخ ارز اثرگذارند؟
رئیس کل بانک مرکزی معتقد است افزایش نرخ ارز در روزهای گذشته دلیل بنیادین نداشته و تحت تاثیر عوامل انتظاری و تداوم تحریمها بوده است. در این پرونده میخواهیم ببینیم عوامل انتظاری و تداوم تحریمها نرخ ارز را تا کجا خواهند برد؟
رئیس کل بانک مرکزی معتقد است افزایش نرخ ارز در روزهای گذشته دلیل بنیادین نداشته و تحت تاثیر عوامل انتظاری و تداوم تحریمها بوده است. در این پرونده میخواهیم ببینیم عوامل انتظاری و تداوم تحریمها نرخ ارز را تا کجا خواهند برد؟
نرخ ارز از متغیرهای بسیار پرنوسان اقتصاد ایران است؛ در مهرماه سال گذشته نرخ دلار در بازار آزاد به قله 19 هزارتومانی رسید و بعد از آن در سقوطی آزاد حتی به زیر 10 هزار تومان کاهش یافت. در مهرماه امسال وضعیت عکس بود و نرخ ارز در مسیری نزولی به کمتر از 11 هزار تومان رسید و مجدداً با افزایشی محدود مواجه شد. آیا افزایش نرخ ارز ادامه خواهد داشت؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به سوال مهمتری پاسخ داد: چه عواملی بر نرخ ارز اثرگذارند؟
تغییر نگرش
نوسان نرخ ارز پدیدهای بسیار فراگیر است و کلیه کشورهایی را که رژیم نرخ ارز شناور دارند شامل میشود. نوسانات نرخ ارز ناشی از ماهیت ارز و نقش مهمی است که این نرخ در اقتصاد بازی میکند. از نظر ماهوی، ارز یک دارایی است؛ داراییای که علاوه بر اینکه میتواند در انجام مبادلات بینالمللی استفاده شود و کارکرد وسیله مبادله را داشته باشد، میتواند به عنوان ذخیره ارزش نیز بهکار گرفته شود. به عبارت دیگر، ارز میتواند به عنوان وسیلهای برای حفظ قدرت خرید استفاده شود. بنابراین، هر تغییر شرایطی که باعث تغییر نگرش افراد در خصوص حفظ قدرت خرید شود، باعث تغییر در بازار ارز میشود.
استقبال از دلار در بازار آزاد نیز تا حدودی میتواند ناشی از تقاضا برای آن به عنوان ابزاری برای حفظ قدرت خرید باشد. بیشترین مبادلات ارزی در بازار آزاد به دلار تعلق دارد و یورو با فاصله زیاد در جایگاه دوم قرار دارد. تقاضا برای دلار میتواند به دلیل سابقه دلار به عنوان وسیله شمارش برای بیان قیمتها در بازار کالاها و مواد اولیه بینالمللی باشد. اما در کنار این عامل، نباید از سابقه دلار به عنوان یک ابزار کارآمد در حفظ قدرت خرید در مقایسه با سایر ارزها غافل شد.
تلاش بنگاهها و خانوارها برای حفظ قدرت خرید ماهیتی آیندهنگر دارد. به عبارت دیگر، افراد تلاش میکنند تا قدرت خرید فعلی خود را در ابزاری قرار دهند که انتظار دارند بیشترین افزایش قیمت را تجربه کند. به طور مثال، مسکن، سهام، ارز، اوراق بدهی و سپردههای بانکی داراییهایی هستند که افراد میتوانند به عنوان وسیلهای برای ذخیره ارزش بهکار گیرند. اما این داراییها لزوماً بازدهی یکسانی به سرمایهگذار نخواهند داد و سرمایهگذار باید بازدهی انتظاری این داراییها را برای افق سرمایهگذاری مدنظر خود تعیین کند.
از اینجاست که نقش انتظارات در بازار کلیه داراییها هویدا میشود. اگر افراد جامعه انتظار ثبات در بازارهای مهم اقتصاد را داشته باشند حتماً سپردههای بانکی یا اوراق بدهی را به عنوان بهترین وسیله برای حفظ قدرت خریدشان استفاده میکنند. در مثالی دیگر، اگر افراد انتظار داشته باشند که محدودیتهای سمت عرضه اقتصاد برداشته شود، بازار سهام ابزار بهتری خواهد بود. اما اگر، این انتظارات تقویت شود که محدودیتها بر بخش خارجی اقتصاد بیشتر شود، در این شرایط اقبال عمومی به سمت بازار ارز تقویت میشود.
انتظارات
باید این را در نظر داشت که انتظارات وابسته به اخباری است که در جامعه منتشر میشود. هر خبر جدیدی، با توجه به اهمیت آن بر انتظارات و متعاقباً بر تعادل بازار تاثیر میگذارد. به طور مثال، اگر خبری منتشر شود که ممکن است محدودیتهای تجاری بر اقتصاد داخلی تشدید شود، این خبر موجب شکلگیری انتظارات منفی نسبت به آینده عرضه ارز در بازار میشود و سرمایهگذاران را تشویق میکند برای کسب سود ناشی از افزایش ارز در آینده از هماکنون نسبت به خرید اقدام کنند. با توجه به اینکه اخبار اقتصادی به طور مستمر در اقتصاد جریان دارد، نرخ ارز نیز به طور پیوسته در حال تغییر است و اثر هر خبر بر نرخ ارز وابسته به اهمیت آن خبر خواهد بود.
تاثیر انتظارات در کوتاهمدت به معنی این نیست که اقتصاد به طور سیستماتیک میتواند دچار اشتباه شود. انتظارات معطوف به شرایط بنیادین اقتصاد در آینده است و از اینرو اگر خبری در تضاد با شرایط بنیادین اقتصاد در آینده باشد نمیتواند بر انتظارات تاثیر گذارد. برخلاف نوسانات نرخ ارز در کوتاهمدت، تغییرات نرخ ارز در بلندمدت تحت تاثیر عوامل بنیادین است. در اقتصاد ایران تورم، عامل تعیینکننده نرخ ارز در بلندمدت است؛ حتی اگر در کوتاهمدت به دلیل دخالتهای بانک مرکزی نرخ ارز تثبیت شود، اما در بلندمدت به دلیل رشد عرضه پول و تورم، نرخ ارز در بازار افزایش خواهد یافت.
مطالعات تجربی در زمینه نرخ ارز نیز بر این موضوع تاکید دارند که روند بلندمدت نرخ ارز تحث تاثیر عوامل بنیادین است. اما نوسانات کوتاهمدت متاثر از نااطمینانی نسبت به عوامل بنیادین در دوره فعلی و آتی اقتصاد است. به طور مثال، نرخ ارز فعلی در بازار تحت تاثیر تورم فعلی و تورم سالهای آینده است. اما اطلاع دقیقی از تورم فعلی و آتی در اقتصاد وجود ندارد. هر چه آینده نیز دورتر میشود، نااطمینانی نسبت به متغیرهای بنیادین اقتصاد بیشتر میشود. از اینرو، انتظارات نرخ ارز در کوتاهمدت ناشی از نااطمینانی نسبت به آینده وضعیت بنیادین اقتصاد است. هر خبری که معطوف به بنیانهای اقتصادی در آینده باشد بر اقتصاد تاثیر میگذارد و خبرهایی که اطلاعاتی درباره این متغیرهای بلندمدت در خود ندارند تاثیری بر قیمت در بازار نخواهند داشت.
افق آینده
با این مقدمه نسبتاً طولانی میتوان تحلیل روشنتری از نوسانات نرخ ارز در بازار آزاد ایران ارائه کرد. بنیانهای اقتصاد ایران در آینده میتواند بسیار متنوع باشد. به طور مثال، پنج سال دیگر ممکن است محدودیتهای تجارت خارجی ایران رفع شده باشد یا ممکن است این محدودیتها بیشتر شده باشد. نرخ ارز متناظر با هر یک از این سناریوها بسیار متفاوت است. در صورت رفع محدودیتها نرخ ارز کاهش خواهد داشت و در صورت تشدید محدودیتها نرخ ارز بالاتر خواهد رفت. احتمال تحقق این سناریوهای حدی متفاوت است و هر خبری که منتشر میشود، با توجه به اینکه احتمال تحقق کدام سناریو را تقویت میکند، بر نرخ ارز بازار تاثیر میگذارد.
اگر خبری منتشر شود که احتمال رفع محدودیتها را تقویت کند نرخ ارز در بازار کاهش مییابد و اگر خبری از تشدید محدودیتها منتشر شود، نرخ ارز را افزایش میدهد. بنابراین با توجه به نااطمینانی که نسبت به بنیانهای اقتصاد ایران در آینده وجود دارد، باید پذیرفت که در کوتاهمدت نرخ ارز در بازار با نوسانات به مراتب شدیدتری همراه باشد.
در بلندمدت اطلاعات نسبت به بنیانهای اقتصادی بیشتری منتشر میشود و فعالان اقتصادی درک دقیقتری نسبت به آینده اقتصاد در اختیار خواهند داشت و به این ترتیب بازارها میتوانند ارز را به درستی قیمتگذاری کنند. تا قبل از انتشار این اطلاعات و تا زمانی که رفتار افراد در بازار بر اساس پیشبینیهای همراه با نااطمینانی باشد، باید نوسان نرخ ارز را پذیرفت. نکته مهم در خصوص سیاستگذاری ارزی این است که سیاستگذار نیز از برتری اطلاعاتی برخوردار نیست از اینرو نمیتواند راهبر بازار ارز باشد. با توجه به نااطمینانی باید اجازه داد تا بازار کار خود را انجام دهد و روند خود را در آینده اقتصاد مشخص کند.