شناسه خبر : 49079 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

عیدی سال نو

سال پرحادثه 1403 برای ایرانیان چگونه گذشت؟

 

مهرداد خدیر / نویسنده نشریه 

هر سال که به پایان می‌رسد مردمان با حسرت می‌گویند آه که چه زود در چشم برهم‌زدنی گذشت و آنچه در طول سال رخ داده را مرور می‌کنند و از این سرعت دچار حیرت و گاه حسرت می‌شوند /می‌شویم.

حیرت مضاعف اما هنگامی است که در فاصله این دو چشم برهم زدن رخدادهایی شگرف به وقوع پیوسته باشد، به‌گونه‌ای که پایان سال هیچ شباهتی به آغاز آن نداشته باشد و اگر همه سال‌ها هم این سان نباشد 1403 بی‌گمان از این دست است /بود و حتی از حیث تنوع و جهانی بودن از 1357 هم پیشی می‌گیرد.

در سال 1357 هم در بهار، شاه بود و نخست‌وزیر آموزگار و در تابستان، شاه بود ولی نخست‌وزیر شریف‌امامی و به پاییز که رسید باز شاه بود و منتها ازهاری نخست‌وزیر و نوبت به زمستان که رسید شاه دیگر نبود و ایران یک هفته دو نخست‌وزیر داشت: بختیار و بازرگان و بعد از آن رژیم سلطنتی منقرض شد. اما اینها همه در صحنه سیاسی ایران بود حال آنکه در سالی که کهنه می‌شود تحولات عظیم و بعضاً باورناپذیر را هم در ایران و هم در امتداد منطقه‌ای و هم جهانی شاهد بودیم.

در آغاز سال ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری ایران بود و بحث‌ها بر سر اینکه ایران به حمله اسرائیل به نمایندگی جمهوری اسلامی در دمشق چگونه پاسخ می‌دهد، چون رهبری تصریح کرده بودند این اقدام تروریستی را تعرض به خاک خود می‌دانیم.

البته اطلاعات زیادی درباره نوع واکنش منتشر نمی‌شد و تنها گفته می‌شد پاسخی در کار خواهد بود. در داخل اما در پی برگزاری سرد مرحله اول انتخابات مجلس شورای اسلامی نگاه‌ها به مجلس جدید بود و اینکه ترکیب نهایی چه خواهد شد و مشخصاً محمدباقر قالیباف باز بر کرسی ریاست می‌نشیند یا نه. چون نمایندگان منتسب به پایداری و شریان در پی آن بودند که نه‌تنها او را به زیر کشند که ابراهیم رئیسی را بر کرسی ریاست مجلس خبرگان رهبری هم ببینند، چرا که آیت‌الله جنتی به دلیل کهولت سن نامزد و نماینده نشده بود.

فضای فروردین 1403 در ادامه مباحث آخر سال 1402 تحت‌تاثیر افشای ماجرای حوزه علمیه کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران و انتقال باغ ازگل به موسسه‌ای با مالکیت فرزندان او بود تا جایی که خبرسازترین چهره آخر سال شد و در تعطیلات نوروز نقل محافل در دید و بازدیدهای عید و البته این تصور درگرفت که به خطبه‌خوانی پایان می‌دهد یا پایان خواهند داد. اما این تصور درست نبود و همچنان هر ماه یک بار در نماز جمعه حاضر شد تا نمازگزاران را به رعایت تقوای الهی دعوت کند و هر‌چند در نوبت اول این حضور اسباب غافلگیری و موجب اعتراضاتی در محوطه نماز جمعه شد.

در انتخابات مجلس دوازدهم مسعود پزشکیان با کمی بیش از 100 هزار رای برای پنجمین دوره به‌عنوان نماینده تبریز انتخاب شده بود، آن هم در حالی که صلاحیت او با 16 سال سابقه نمایندگی را هیات‌های اجرایی (منصوب دولت رئیسی) تایید نکرده بودند و کار که به سطوح عالی کشید تایید شد.

رای‌آوری او در تبریز با موفق نشدن محمدباقر نوبخت در رشت مقایسه و به این دلیل دانسته شد که در رشت مانند تهران نرخ مشارکت آن‌قدر پایین بود که تنها اصول‌گرایان راه یافتند و چون در تبریز موج تحریم به‌شدت جاهای دیگر نبود یا انگیزه غیرسیاسی هم داشتند، پزشکیان توفیق یافت و پیدا بود که با بافت مجلس نمی‌تواند مانند مجلس دهم نایب‌رئیس شود ولی به‌عنوان یکی از گزینه‌های ریاست فراکسیون میانه‌روها مطرح بود که از دل روزنه‌گشایی و مشارکت محدود در غیر کلانشهرها نمایندگان مستقل یا منتسب به اصلاح‌طلبی و اعتدال‌گرایی به مجلس راه یافته بودند.

اکنون و در پایان سال اما به جای ابراهیم رئیسی همان مسعود پزشکیان بر کرسی ریاست‌جمهوری ایران نشسته و هشت ماه بعد از پیروزی در انتخابات نیمه تیر همچنان باور نمی‌کند چندان که در نطقی در آغاز اسفندماه گفت: «تا همین چند ماه قبل داشتم در مجلس راه می‌رفتم و هرگز فکر نمی‌کردم رئیس‌جمهور شوم!»

مجلس البته محل جلوس (نشستن) است و اشاره پزشکیان به راه رفتن به خاطر عادت او برای حفظ سلامت و نیز پرهیز از پاره‌ای بحث‌ها و مجادله‌هاست که حوصله آنها را ندارد. آقای صدیقی اما همچنان هر ماه دست‌کم یک‌بار امام جمعه است و اعتمادبه‌نفس او بیشتر شده و اگر در ماه‌های آغازین مراقب بود سخنی نگوید که آماج حملات قرار گیرد و ماجرای باغ ازگل و ادعای بی‌اطلاعی از انتقال مالکیت را یادآور شوند، در پایان سال در برابر شعارهای توهین‌آمیز به محمدجواد ظریف در نماز جمعه تهران به خاطر باور به مذاکره و تعامل سر تعظیم فرود آورد و شعار‌دهندگان را ستود. رفتاری چنان غیرمتعارف که اعتراض عزت‌الله ضرغامی، رئیس اسبق صداوسیما را هم برانگیخت. در آغاز سال البته هیچ اصول‌گرای رادیکالی علیه محمدجواد ظریف شعار نمی‌داد چون سمتی نداشت و در دانشکده مطالعات خارجی دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشت.

در پایان سال اما قبل از استعفای او از معاونت راهبردی رئیس‌جمهوری، یکی از مهم‌ترین مسائل مملکت نزد رادیکال‌های مجلس این شده که چرا 40 سال پیش همسر باردار او که با وزارت خارجه همکاری می‌کرده، در آمریکا وضع حمل کرده و به تهران نیامده تا به‌تبع آن فرزندشان از اقامت و تحصیل محروم شود و نمی‌دانستند 40 سال بعد قانونی می‌نویسند که با استناد به آن خود ظریف مشمول تصدی مشاغل حساس شود، حال آنکه به گفته یک حقوقدان وقتی آبدارچی دیوان عالی کشور دو روحانی-قاضی مشهور را در دفتر کارشان به قتل می‌رساند، شغل آبدارچی هم می‌تواند حساس به حساب آید و این اتفاقی بود که 29 دی 1403 رخ داد و بلافاصله به گروه رجوی نسبت داده شد و اطلاعاتی بیش از آنکه کارمند بخش خدمات با 9 سال سابقه و بدون سابقه کیفری بوده منتشر نشد و حتی تصویری از او.

نخستین رویارویی مستقیم

فروردین به روز بیست‌وپنجم رسید که این خبر منتشر شد: در ساعات پایانی 25 و آغازین 26 فروردین (14 آوریل 2024) ایران در نخستین عملیات مستقیم نظامی و به تلافی آنچه در دمشق رخ داده بود با موشک و پهپاد به اسرائیل حمله کرد. عملیاتی که با عنوان «وعده صادق-1» معرفی شد و همین عدد یک نشان داد در صورت واکنش اسرائیل «صادق-2» هم در کار خواهد بود.

برخی از موشک‌های ارسالی با عبور از سامانه‌های دفاعی اسرائیل به اهداف مهم نظامی و از جمله پایگاه هوایی «نوآتیم» اصابت کردند. نماینده ایران در سازمان ملل در واکنش به انتقاد آمریکا و برخی کشورهای اروپایی آن را از مصادیق دفاع مشروع مطابق بند 51 منشور سازمان ملل توصیف کرد.

 ماه اول با این رخداد متفاوت سپری شد و نگاه‌ها باز به غزه بود تا ببینند آدم‌کشی کی تمام می‌شود. در این میان آقای رئیسی هم در هر سفر استانی بر آمار کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی احیاشده هر بار هزار فقره می‌افزود تا جایی که از دو‌هزار واحد اعلام‌شده در سال 1402 به هشت‌هزار مورد در اردیبهشت 1403 رسید، بی‌آنکه فهرستی اعلام شود و بر این سیاق شاید اگر آن سانحه در ورزقان حادث نمی‌شد و تا اسفند 1403 سفرهای استانی ادامه می‌یافت هشت‌هزار کارخانه دیگر هم احیا شده بود و در پایان سال سخن از 16 هزار واحد می‌رفت.

روزنامه کیهان هم، چنان با آب‌وتاب دستاوردهای دولت آقای رئیسی را پوشش می‌داد که روز 30 اردیبهشت 1403 در همایشی در تهران وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آن دولت که از نزدیک‌ترین کسان به او بود در همایشی خطاب به رسانه‌ها گفت: از روزنامه کیهان یاد بگیرید و تیترهای امیدوارکننده بزنید. این سخن را گفت و روانه جلسه هیات وزیران شد. در همان جلسه باخبر شدند بالگرد حامل رئیس‌جمهوری، وزیر خارجه، استاندار آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز در ورزقان سقوط کرده و جان خود را از دست داده‌اند.

از آن پس فضا به‌کلی تغییر کرد. هر چند در کلانِ قضیه شخص رهبری قبل از اعلام قطعی درگذشت رئیس‌جمهوری مردم را به آرامش فراخواندند و گفتند؛ «نگران نباشید» و از آن پس نیز اداره کردند.

فضای تازه اما هم بر انتخاب رئیس مجلس جدید اثر گذاشت و جایی برای استمرار حملات گذشته به رئیس مجلس از جانب رادیکال‌ها و تازه نماینده‌شده‌ها نبود و قالیباف مجدداً بر کرسی ریاست نشست و در مجلس خبرگان هم به جای آیت‌الله جنتی یک روحانی 93ساله که به حاشیه رفته بود رئیس مجلس خبرگان رهبری شد؛ موحدی‌کرمانی.

نگاه‌ها اما به سوی انتخابات ریاست‌جمهوری بود، چون در ایران برخلاف آمریکا با مرگ یا برکناری یا استعفای یک رئیس‌جمهوری معاون او دوره را به پایان نمی‌رساند و رئیس‌جمهوری جدید انتخاب می‌شود و ناگهان موعد ثبت‌نام رسید.

از شگفتی‌ها نامزد شدن وزیران متعدد دولت ابراهیم رئیسی و ردصلاحیت همه آنها در حالی بود که باز در اقدامی بی‌سابقه دیگر اعضای دولت شهادت دادند اسماعیلی وزیر ارشاد را صالح می‌دانند، اما صلاحیت او هم تایید نشد و تنها قاضی‌زاده‌هاشمی، معاون رئیسی و رئیس بنیاد شهید باقی ماندند و علیرضا زاکانی شهردار تهران.

ردصلاحیت خبرساز اما تکرار رفتار شورای نگهبان با علی لاریجانی بود. از رئیس مجلس شورای اسلامی با عنوان رئیس قوه مقننه یاد می‌شود در حالی که انتخاب او یک‌ساله است و تمدید می‌شود و در قانون اساسی چنین عنوانی نیامده اما با این فرض صلاحیت کسی که 12 سال رئیس قوه مقننه بوده هم تایید نشد و این کار را نهادی انجام داد که ظاهراً ذیل قوه مقننه است ولی عملاً بالادست قوه مقننه می‌نشیند.

 شگفتی‌ها کامل شد و باقر قالیباف تنها یک هفته بعد از انتخاب مجدد به ریاست مجلس شال و کلاه کرد تا رئیس‌جمهور شود و تکاپوی کسب این عنوان را به 20 سال برساند: از 44سالگی در سال 84 تا 63سالگی در سال 1403 و به‌رغم وعده زمین رایگان انتخاب نشد ولی آرای اصول‌گرایان را متفرق کرد تا مسعود پزشکیان به‌رغم مشارکت پایین در مرحله اول برنده دوقطبی با جلیلی باشد. همان پزشکیان اما در پایان سال و به خاطر ادبیاتی که از 22 بهمن در قبال آمریکای ترامپ به کار می‌گیرد متهم شده به سعید جلیلی شبیه شده است!

آغاز سال 1403 با پایان آن بسی متفاوت است و به‌جز کاظم صدیقی که همچنان خطبه می‌خواند در باقی امور شاهد تغییر و تحول هستیم و سه اتفاق مهم در تهران، بیروت و دمشق توجه جهانیان را به سه نقطه جلب کرد که در ادبیات رسمی از آن به‌عنوان محور مقاومت یاد می‌شود.

71

ترور مهمان

یک روز بعد از تحلیف مسعود پزشکیان مهمان ویژه مراسم -اسماعیل هنیه- رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران ترور شد. اقامتگاه او در شمال تهران را با موشک هدف قرار دادند و وقتی این شایعه هم درگرفت که در اتاق او بمب گذاشته شده بود این پرسش پدید آمد که چرا به آن نقطه منتقل و در ارتفاعات مستقر شد؟  سردار علایی از فرماندهان ارشد پیشین سپاه گفت، «اگر ترک موتور و ناشناس به مسافرخانه‌ای در ناصرخسرو تهران منتقل می‌شد امنیت بیشتری داشت!» مقصد بعدی بیروت بود. درست وقتی نتانیاهو در سازمان ملل سخنرانی می‌کرد آن‌قدر در ضاحیه بیروت بمب ریختند تا سیدحسن نصرالله و دستیاران او را در اعماق هدف قرار دهند و این بعد از عملیات پیجری علیه هزاران عضو حزب‌الله بود که ارتباط آنان را مختل کرد و سفیر ایران هم از ناحیه چشم و دست آسیب جدی دید.

از آغاز عملیات طوفان‌الاقصی در هفتم اکتبر یا نیمه مهر سال قبل البته سیدحسن نصرالله تحت فشار بود تا جبهه تازه‌ای در شمال اسرائیل بگشاید ولی هوشمندانه در دام نیفتاد تا اینکه قریب یک سال بعد ماجرای انفجار پیجرها او را ناخواسته درگیر کرد. نخست ارتباطات شبکه‌های حزب‌الله را قطع کردند و بعد سراغ خود دبیرکل رفتند و در عملیاتی سنگین ضاحیه لبنان را با خاک یکسان کردند تا سید‌حسن نصرالله را از بین ببرند و سرانجام خبر تکان‌دهنده اعلام شد؛ «دبیر کل حزب‌الله لبنان به شهادت رسید.»

بحث‌ها بر سر جانشین او بود که سربازان اسرائیلی در عملیات تعقیب و گریز در رفح به صورت تصادفی دریافتند یکی از کشته‌شدگان کسی نیست جز یحیی سنوار جانشین اسماعیل هنیه. مردی که از او به‌عنوان طراح عملیات طوفان‌الاقصی یاد می‌شد و سال‌های طولانی از عمر خود را در زندان‌های اسرائیل سپری کرده بود ولی وقتی آزاد شد و به باریکه غزه بازگشت احساس کرد این سرزمین هم کم از زندان ندارد چندان که از آن به‌عنوان بزرگ‌ترین زندان روباز جهان یاد می‌کردند. پس بر آن شد خود و مردمان آن خطه را از این زندان برهاند و شد آنچه شد.

 هنوز تصاویر رئیس‌جمهوری فقید بر تابلوهای شهر بود که ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و مهمان ویژه مراسم تحلیف رئیس‌جمهوری جدید جای آنها را گرفت.

یا هنوز بحث بر سر این بود که این ترور چگونه رخ داده و آیا محل اقامت رهبر سیاسی حماس را عنصر یا عناصری نفوذی لو داده بودند و اساساً چرا او که از ویرانه‌های غزه آمده بود باید به دیدار از نمایشگاهی درباره غزه در محوطه برج میلاد برود یا شب را در اقامتگاهی مرتفع در شمال تهران و در معرض حمله سپری کند که بمباران بیروت به قصد قتل سید‌حسن نصرالله دبیر کل پرآوازه حزب‌الله به خبر اول ایران و منطقه و جهان بدل شد.

روحانی شیعه و سیاستمداری محبوب که به‌رغم تبلیغات غربی‌ها مداراجو و خشونت‌پرهیز بود، چندان که از نوجوانی امام موسی صدر را الگوی خود قرار داده و توانسته بود بر جای او بنشیند با دایره نفوذ و قدرتی بیشتر و البته با حمایت ایران و سال‌های متمادی نه‌تنها شیعیان لبنان را رهبری کرد که عملاً به مهم‌ترین و تاثیرگذارترین شخصیت این کشور هم تبدیل شده بود، گونه‌ای که بدون او معادلات سیاسی در لبنان لاینحل می‌نمود و در غیاب او طبعاً بغرنج‌تر و در عمل به‌گونه‌ای طراحی شد که محترمانه حزب‌الله را از معادلات منطقه کنار بگذارند و بی‌میل نیستند تشییع و تدفین یکشنبه 5 اسفند 1403 در بیروت برگ آخر باشد و قبل از آن هم دولت لبنان با توجیه نگرانی از بمباران فرودگاه بیروت عملاً اجازه پرواز از ایران به قصد شرکت در مراسم را نداد و از ایران در سطح عالی تنها باقر قالیباف شرکت کرد، نه رئیس‌جمهور پزشکیان.

پاییز 1403 اما تنها با خبر بمباران مرکز استقرار حزب‌الله خبرساز نبود. این تنها به مهر مربوط بود چراکه آبان، آبستن خبری دیگر بود.  رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل در تاریخ سابقه نداشت هر چند ایران پیشتر حمله به ساختمان سفارت در دمشق را چنان که آمد تعرض به خاک خود اعلام و در عملیات «وعده صادق» هم برای نخستین‌بار موشک‌هایی به سوی اسرائیل پرتاب کرد، چرا که مستشار ارشد نظامی ایران در سوریه هم در زمره شهیدان حادثه بود و اسرائیل مسئولیت آن را بر عهده گرفت.

در بیروت هم تنها سیدحسن نصرالله به شهادت نرسید بلکه یک سردار برجسته ایرانی هم کنار او بود و ایران اعلام کرد درصدد تلافی برخواهد آمد و برای اولین‌بار اسرائیل نیز آشکارا از قصد خود برای حمله به ایران خبر داد.

به سبب بُعد مسافت و همسایه نبودن ما مشخص بود اسرائیل از طریق دریا و زمین نمی‌تواند نیرو گسیل دارد. ضمن اینکه جغرافیای وسیع ایران ما با گستره محدودی که اسرائیلی‌ها از آنِ خود می‌دانند قابل‌قیاس نیست.

از این‌رو قابل‌انتظار بود که عملیات از طریق هوا باشد. اما مشخص نبود چگونه؟ اینکه جنگنده بفرستند و درصدد بمباران باشند یا با موشک و پهپاد این کار را انجام دهند و اینکه اشخاص یا مراکز سیاسی را هدف قرار می‌دهند یا مراکز هسته‌ای یا مراکز انرژی را یا به جای اینها دست به خراب‌کاری بزنند و اختلالاتی ایجاد کنند.

 بامداد 5 آبان اما مردم غرب تهران با صداهای مهیبی از خواب برخاستند و بعدتر اعلام شد شلیک پدافندهای خودی بوده است. اینکه جنگنده‌های اسرائیل وارد آسمان ایران شده بودند یا موشک فرستادند یا خرابکاری پهپادی بوده مبهم بود تا اینکه ستاد کل نیروهای مسلح در اطلاعیه 12 ساعت بعد از حادثه اعلام کرد جنگنده‌های اسرائیلی با استفاده از فضای در اختیار ارتش آمریکا در عراق در 100کیلومتری مرزهای ایران و از راه دور، تعدادی موشک دوربردِ هواپایه را با سرجنگی بسیار سبک - حدود یک‌پنجم کلاهک موشک‌های بالستیک ایرانی- به سمت برخی از رادارهای مرزی در استان‌های ایلام، خوزستان و اطراف استان تهران پرتاب کردند و در پی عملکردِ به‌موقع پدافند هوایی خسارت محدود و کم‌اثری را وارد ساختند و چند سامانه راداری آسیب دید که تعدادی بلافاصله ‌ترمیم شدند.

اعلام کشته شدن چهار نیروی ارتش و یک پیمانکار البته موجب شد صداوسیما دست از تمسخر و کوچک‌انگاری بردارد. کوچک‌انگاری‌ که بی‌اشاره مستقیم به صدا‌و‌سیما انتقاد رهبری را در پی داشت و از حمله اسرائیل با لفظ «شرارت نابخردانه» یاد کردند و هم از بزرگ‌نمایی برحذر داشتند و هم کوچک‌انگاری. قبل از این البته برگزاری نماز جمعه تهران به امامت آیت‌الله خامنه‌ای در مصلی هم مورد توجه جهانیان قرار گرفته بود.

در خطبه‌های همین نماز بود که رهبری راهبرد جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تعرضات اسرائیل را «نه تعلل، نه شتاب‌زدگی» اعلام کردند.

این چندمین‌بار بود که رهبری راهبرد میانه را اعلام می‌کردند چندان که قبل‌تر گفته شده بود نه مذاکره نه جنگ و این‌بار نه تعلل نه شتاب‌زدگی و درباره حمله 5 آبان هم: نه بزرگ‌نمایی نه کوچک‌انگاری. چرا‌که اولی موجب افزایش سطح توقعات و شتاب در پاسخ و تصور کاهش امکانات دفاعی می‌شود و دومی باعث غفلت از حمله احتمالی بعدی.

تاکید آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های «نماز نصر» در حالی بود که برخی از جریان‌های رادیکال دولت مسعود پزشکیان را به ممانعت از عملیات علیه اسرائیل متهم می‌کردند. البته وقتی اندک زمانی بعدتر موشک‌ها بر اسرائیل بارید همان‌ها چندی زبان در کام گرفتند و تصویر رئیس‌جمهوری جدید را که طبعاً نمی‌پسندیدند بر تابلوهای شهر نشاندند که شهردار آن همچنان همان رقیب او در انتخابات ریاست‌جمهوری است که در برابر چشم میلیون‌ها ایرانی گفته بود «تا آخر می‌ماند» و نماند و به سود سعید جلیلی انصراف داد و گفته بود «نخواهد گذاشت پزشکیان رئیس‌جمهور شود» و نتوانست و مسعود پزشکیان در هر دو مرحله انتخابات ناهنگام ریاست‌جمهوری در هشتم و پانزدهم تیرماه ۱۴۰۳ گوی سبقت را ربود و ناباورانه نهمین رئیس‌جمهوری ایران شد.

در اسفند 1403 البته رئیس‌جمهوری دعوت شهردار تهران برای افتتاح پروژه‌های اتوبوس برقی را پاسخ گفت و رفت تا هم بگوید دوران رقابت انتخاباتی تمام شده و هم در بحث وفاق جدی است اگر‌چه دستی که او به دوستی دراز می‌کند همواره فشرده نمی‌شود و اعلام وصول استیضاح عبدالناصر همتی یکی از مصادیق آن است.

در همان آبان اما خبر مهم دیگر که تبعات آن بر ایران اثر گذاشته پیروزی دونالد ترامپ و بازگشت او به کاخ سفید است. عملکرد بایدن در قبال غزه و سکوت تاییدآمیز و در واقع همراهی او با نتانیاهو چنان بود که این‌بار در ایران به خاطر پیروز نشدن معاون او -کاملا هریس- کسی افسوس نخورد و امیدها به این بود که ترامپ به کشتار غزه پایان دهد و در قبال ایران هم رفتارهای دوره قبل را تکرار نکند.

سقوط اسد

پاره‌ای اتفاقات در منطقه اما راه را برای پیشروی گروه تحریر شام در سوریه باز کرد. هم ارتباط حزب‌الله قطع شده بود و هم در غیاب سیدحسن نصرالله کسی به یاری حکومت دمشق نشتافت. وقتی ارتش سوریه مقاومت نکرد و مردم هم با سکوت و حتی استقبال از تحریر شام نارضایتی خود را از حکومت بشار اسد ابراز داشتند ایران هم دستور ترک سوریه داد و 18 آذر 1403 بشار اسد سقوط کرد.

انتساب او به محور مقاومت و نزدیکی به ایران این انتظار را ایجاد کرده بود که رفتار متفاوتی در پیش بگیرد اما تا روس‌ها خواستند به پایگاه آنان در حمیمیم برود، رفت و حکایت پدر و پسر در سوریه تمام شد و حالا مهم‌ترین متحدان ایران در منطقه یک‌به‌یک حذف می‌شدند. یکی با بمباران گسترده و دیگری با سقوطی شبیه صدام حسین و فراری مانند اشرف غنی از کابل.

استقرار ترامپ در کاخ سفید اگرچه به آتش‌بس در غزه انجامید و امیدهایی برای رفتار متفاوت در قبال ایران ایجاد کرد اما همزمانی اظهار تمایل به مذاکره با صدور یک بخشنامه و تهدید به صفر کردن فروش نفت ایران سبب شد رهبری در 19 بهمن 1403 مذاکره با آمریکا را غیرشرافتمندانه بدانند و این باب بسته شود. تا قبل از آن زمزمه‌های مذاکره با آمریکا این امید را ولو اندک ایجاد کرده بود که برجام تازه‌ای در راه باشد اما وقتی این تصور منتفی شد باز تقاضای ارز بالا گرفت و این در حالی است که دولت توان تزریق هم داشته باشد نگران کاهش فروش نفت و تامین کالاهای اساسی است.

وقتی شخص رهبری در دیدار امیر قطر شش تا هفت میلیارد دلار پول بلوکه‌شده انتقالی از کره جنوبی را مطالبه کردند و با مجوز ایشان دولت یک میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی برمی‌دارد تا به کالابرگ اختصاص دهد روشن است که نمی‌توان انتظار تزریق بی‌محابا داشت و حل مشکل را باید در جای دیگر و در زمین سیاست و دیپلماسی جست.

تلخ‌ترین خبر

اتفاق تکان‌دهنده دیگر در سال 1403 که نویسنده این سطور در جایی دیگر از آن با عنوان تلخ‌ترین رخداد یاد کرده خبر خودکشی سیدابراهیم نبوی، روزنامه‌نگار طنزپرداز در پی 20 سال غربت‌نشینی است. چنین سرنوشتی برای یکی از فعال‌ترین چهره‌ها در گرماگرم انقلاب 57 و از مشاهیر دوران اصلاحات به صورت نمادین نیز تحلیل شد. همین که مجال یافت در خاک میهن آرام گیرد و این امکان از او دریغ نشد یگانه تسلای دوستداران او بود.

72

استیضاح همتی

دست‌آخر مجدداً به اعلام وصول طرح استیضاح عبدالناصر همتی وزیر امور اقتصادی و دارایی می‌توان اشاره کرد که قرار است 12 اسفند انجام شود و اگرچه این نوشته پس از آن منتشر می‌شود اما قبل از آن تحریر شده و نمی‌دانیم منتفی شد یا با رای نیاوردن استیضاح ابقا شده یا از وزارت کنار رفته است.

 پیش از ظهر چهارشنبه اول اسفند 1403 و ساعتی پس از اعلام وصول طرح استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی در مجلس شورای اسلامی، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری بدون اعلام قبلی به محل کار وزیر خود رفت و به‌صراحت گفت: «تمام تصمیمات و سیاست‌گذاری‌های اقتصادی در جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران سه قوه اتخاذ شده و اینکه بخواهیم یک نفر را مقصر جلوه دهیم بی‌انصافی است.»

 نکته قابل توجه در طرح استیضاح وزیر اقتصاد دولت پزشکیان این است که متن آن تقریباً عین همان طرح استیضاح وزیر اقتصاد دولت ابراهیم رئیسی در اسفند 1401 است؛ به‌گونه‌ای که اکثر عبارات عیناً تکرار شده‌اند و در هر دو با تکرار واژه «عدم» در بیان دلایل استیضاح دو وزیر با دو رویکرد کاملاً متفاوت روبه‌روییم: عدم ثبات در مدیریت، عدم رفع وابستگی قیمت کالاهای اساسی به نرخ ارز، عدم مدیریت هدایت نقدینگی به سوی تولید، عدم عملکرد احکام قانونی در اعطای سهام عدالت به اشخاص مشمول فاقد سهام، عدم اصلاح نظام گمرکی، عدم اصلاح نظام بانکداری و عدم بهینه‌سازی عملکردی مناطق آزاد و یکی دو قلم «عدم» دیگر و نیز «سوءمدیریت» و جالب اینکه چنان تکرار و در واقع کپی ‌شده که به آنچه در گمرک رخ داده توجه نشده و همان نقد قبلی آمده است.

 مجلس کنونی و نیز قبلی همواره در معرض این اتهام بوده که به جای توجه به مسائل اصلی مردم سراغ موضوعات دیگری رفته‌اند که به قدرت خرید و اصطلاحاً سفره آنان ارتباط ندارد و ماه‌ها سرگرم تصویب قانونی درباره حجاب زنان یا فرزندآوری و مواردی از این دست بوده‌اند و استیضاح همتی فرصتی شد تا بگویند به اقتصاد توجه ویژه دارند و این در حالی است که متولیان توزیع و حقوق مصرف‌کنندگان در غیاب وزارت بازرگانی دو وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت و نیز جهاد کشاورزی‌اند و وزارت اقتصاد به مالیات و امور کلان می‌پردازد.

مخالفان اما معتقدند اصل مخالفت با او به خاطر پیگیری پیوستن به FATF (گروه ویژه اقدام مالی) و واگذاری مدیریت ایران خودرو به سهامداران بخش خصوصی (با توجه به نقش سازمان خصوصی‌سازی که زیر وزارت اقتصاد است) و نیز اصرار او بر مولدسازی به قیمت‌های 1403 و نه 1402 و برخی انتصابات در بانک‌هاست وگرنه روشن است که مسئولیت ارز با بانک مرکزی است و افزایش قیمت آن نیز ریشه در امور دیگر دارد و البته این تمثیل هم به کار رفت تا بلاتشبیه نقش بز طلیعه (Scapegoat) را ایفا کند که در بیابان رها شد تا گناهان جامعه را از آنها دور کند؛ مفهومی که اولین‌بار در سِفر لاویان عهد عتیق به کار رفت و به ضرب‌المثل بدل شد.

بعد از عید 77 وقتی حکم بازداشت موقت غلامحسین کرباسچی، شهردار موقت تهران در دوران ریاست‌جمهوری خاتمی صادر شد عطاءالله مهاجرانی، سخنگوی دولت اصلاحات به طعنه گفت: قوه قضائیه عید خوبی به دولت نداد. در میانه اسفند مجلس اصولگرا بر خلاف توصیه‌های صورت‌گرفته عبدالناصر همتی را استیضاح کرد و ساعاتی بعد از آن محمدجواد ظریف  از سمت معاون راهبردی پزشکیان به توصیه اژه‌ای، رئیس قوه قضاییه استعفا داد تا کلاف شعار وفاق سردرگم‌تر شود. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها