شناسه خبر : 49077 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سال ناامیدی

سال 1403 چه اثری بر روان افراد گذاشت؟

 

صبا نوبری / نویسنده نشریه 

62شاید ساعت 6 و 36 دقیقه و 26 ثانیه بامداد یک فروردین 1403 که صدای سرنای نوروزی پخش شد، هیچ‌کس انتظار نداشت چنین سالی پیش‌روی ما باشد. گرچه ما ایرانی‌ها تا حدودی به شنیدن اخبار تلخ و تجربه شوک‌های مختلف عادت داریم اما سالی که گذشت به معنای واقعی سنگ تمام گذاشت. سال 1403 سالی از همه جهات عجیب بود. از حادثه برای رئیس‌جمهور که به انتخابات زودهنگام منجر شد. ترورهایی که توسط اسرائیل انجام و به تشدید تنش‌ها بین ایران و اسرائیل منجر شد. ریسک ترامپ که از ابتدای سال بر سر اقتصاد کشور سایه افکنده بود و در نهایت هم در ماه‌های پایانی سال محقق شد. به دنبال آن نرخ ارز جهش‌های تاریخی را تجربه کرد و قیمت‌ها بار دیگر نوسانات شدیدی را متحمل شد. به‌طوری که شاید هر کسی هر برنامه‌ای داشت به‌سادگی جلوی چشمانش نابود شد. با این اوضاع و در کشوری که درگیر نوسانات اقتصادی شدید، تورم بالا و افزایش هزینه‌های زندگی است، افراد زیادی با مشکلاتی روبه‌رو شدند که شاید پیش‌بینی آنها در سال‌های گذشته برای هیچ‌کس ممکن نبود. به‌ویژه جوانان و قشر تحصیل‌کرده، که همواره به دنبال بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی خود بودند، امسال با موانع و محدودیت‌هایی مواجه شدند که حتی آرزوهای ساده آنها را به چالش کشید. در بخش اول این گزارش سعی کردیم از جوانان ایرانی بپرسیم سال 1403 بر آنها چگونه گذشت؟ همچنین در ادامه با مشورت دکتر علیرضا شریفی‌یزدی، روان‌شناس اجتماعی، اثر این اتفاقات را بر روح و روان افراد جویا شدیم.

علی، 22ساله که تازه امسال وارد بازار کار شده است درباره سال 1403 می‌گوید: «از همه لحاظ سال عجیبی بود، هرچند برای خود من اتفاقات مثبتی رخ داد اما همه‌چیز زیر سایه بی‌ثباتی بود. نگرانی از اینکه در زندگی خود هرگز به یک ثبات و آرامش نرسم و نتوانم ساده‌ترین چیزهایی را که آرزوی آن را دارم برآورده کنم.»

بی‌ثباتی که علی به آن اشاره کرد، البته یک عضو جدانشدنی از اقتصاد ایران شده است و شاید برای جوانان به قول معروف نسل زدی که اواخر دهه 90 وارد بازار کار شدند چندان هم ناآشنا نباشد. محدثه که 26ساله است با اشاره به تجربه آن سال‌ها می‌گوید: «اتفاقاتی که طی چند ماه اخیر در اقتصاد ایران افتاد برای من و همسن‌و‌سال‌هایم خیلی هم غیرقابل انتظار نبود. یادم هست سال 1397 تازه وارد بازار کار شده بودم و امید و آرزوی زیادی داشتم. می‌خواستم کلی پول پس‌انداز کنم تا خیلی زود ماشین بخرم. همه هم می‌گفتند مطمئن باش می‌توانی. اما چند ماه بعد خبر آمد ترامپ از برجام خارج شده و قیمت‌ها ناگهان نجومی شد. هرچه برنامه‌ریزی کرده بودم نابود شد. تنها کاری که از دستم برمی‌آمد این بود که شرایط را مثل قبل نگه دارم که البته آن هم کار خیلی سختی بود. تلخ است اما باید بگویم حداقل نکته مثبتش برای من این بود که امسال که زمزمه‌های آمدن دوباره ترامپ شنیده شد سعی کردم تمام سرمایه اندکم را تبدیل به چیزی کنم که ارزش آن نابود نشود. حداقل این را یاد گرفتم.»

بررسی مداوم قیمت دلار، حتی چندین‌بار در روز، به بخشی از روتین زندگی روزمره یک ایرانی تبدیل شده است. بالاخره زمانی که همه چیز به نوسانات قیمت آن وابسته است، نمی‌توان نگران آن نبود. زهرا که در آستانه 25سالگی قرار دارد زمانی که از او می‌پرسم قیمت دلار برای تو تداعی‌کننده چه چیزی است؟، مکث کوتاهی می‌کند و می‌گوید: «تداعی‌کننده بدبختی! باورت می‌شود از اول سال در فکر این هستم که برای کارم یک تبلت بخرم، اما سال دارد تمام می‌شود و هنوز نتوانسته‌ام. بعید است دیگر هم بتوانم. قبل از اینکه دلار 90 هزار تومان شود باید پولی قرض می‌کردم یا وامی می‌گرفتم و کار را یکسره می‌کردم. اما کسی نبود که قرض بدهد. وام هم که هزارتا دردسر دارد. چک و سفته و ضامن و پول خواباندن در حساب. انگار قرار است میلیاردی پول بگیرم. راستی می‌گویند قرار است دلار تا آخر سال 100 هزار تومان بشود. به نظرت درست است؟»

به نظر می‌رسد که زهرا تنها کسی نیست که با مشکلات مالی و نوسانات ارزی روبه‌رو است. در حقیقت، یکی از چالش‌های اصلی بسیاری از ایرانی‌ها در سال 1403، تاثیر مستقیم افزایش قیمت دلار و تورم بالای مواد مصرفی و کالاها بود. این وضعیت باعث شد که افراد زیادی ازجمله کسانی که قصد خرید وسایل ضروری یا سرمایه‌گذاری‌های کوچک مانند خرید تبلت، لپ‌تاپ یا حتی لوازم خانگی را داشتند، به تردید و نگرانی بیفتند.

در این میان، امیر 45ساله، صاحب یک رستوران، از تاثیرات این بحران به‌ویژه در کسب‌وکارهای کوچک می‌گوید: «من که صاحب یک رستوران هستم، می‌بینم که روزبه‌روز مشتری‌ها کمتر می‌شوند و مجبورم برای جلب مشتری بیشتر قیمت‌ها را پایین نگه دارم، اما این یعنی بیشتر از گذشته باید با مواد اولیه کم‌کیفیت‌تر کار کنم. به‌طور خلاصه، در شرایطی که برای ادامه زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کنم، باید کیفیت رستورانم را هم به قیمت پایین آوردن هزینه‌ها فدای اقتصادی کنم که به‌هیچ‌وجه دیگر کنترل‌شدنی نیست.»

امیر که تجربه سختی در بخش کسب‌وکارهای رستورانی داشته، حالا بیش از هر زمان دیگری متوجه تاثیرات منفی بحران‌های اقتصادی و نوسانات ارز شده است. این چالش‌ها نه‌تنها تاثیرات مالی بزرگی بر زندگی او گذاشته، بلکه کیفیت زندگی خانواده‌اش را نیز تحت‌تاثیر قرار داده است. بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک دیگر نیز با مشکلات مشابه دست‌وپنجه نرم می‌کنند، به‌طوری که در سال 1403، شاید هیچ‌کدام از آنها نمی‌توانستند پیش‌بینی کنند که قرار است به این سرعت با مشکلات جدیدی مواجه شوند.

در همین حال، سارا، مربی ورزشی 27ساله، که همیشه زندگی پرتحرک و پرانرژی داشت، از فشارهای کار و نوسانات اقتصادی می‌گوید: «امسال برای من خیلی متفاوت بود. فشار زیادی داشتم. تعداد مشتری‌ها کم شده بود، حتی برخی از کلاس‌ها به خاطر بالا رفتن قیمت‌ها تعطیل شد. در حالی که همیشه با تمام توانم به کارم می‌پرداختم، امسال احساس کردم که گاهی توان مقابله با همه این چالش‌ها را ندارم. البته وقتی فکر می‌کنم، می‌بینم خیلی از همکارانم هم همین‌طور هستند. واقعاً نمی‌دانیم چطور باید با این شرایط کنار بیاییم.»

سارا که همیشه به ورزش و تندرستی اهمیت می‌داد، حالا خودش با مشکلات جسمانی و استرس‌های ناشی از فشارهای اقتصادی روبه‌رو شده است. این شرایط، فشارهایی را به زندگی حرفه‌ای و شخصی او وارد کرده که پیش از این هرگز تجربه نکرده بود. این وضعیت نه‌تنها بر سلامت جسمانی سارا تاثیر گذاشته، بلکه بر روحیه‌اش نیز تاثیرات منفی داشته است

اما اجاره‌خانه در سال 1403 یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های افراد جوانی مانند صادق و مرجان شده است. صادق که در تلاش است تا از خانواده جدا شده و استقلال پیدا کند، از فشارهای ناشی از اجاره‌خانه می‌گوید: «قبل از اینکه وارد بازار کار شوم، همیشه فکر می‌کردم که وقتی درآمد ثابت پیدا کنم، خیلی راحت می‌توانم جایی برای خودم اجاره کنم. اما الان وقتی که با واقعیت روبه‌رو شدم، فهمیدم که حتی اجاره یک خانه 30متری هم بیشتر از چیزی است که می‌توانم پرداخت کنم. به جای اینکه استقلال پیدا کنم، حالا فکر می‌کنم شاید هیچ‌وقت نتوانم جایی برای خودم پیدا کنم. هیچ‌چیز در این کشور قابل پیش‌بینی نیست.»

برای علی که حتی با یک شغل پاره‌وقت در کنار تحصیلش تلاش می‌کند، اجاره‌خانه تبدیل به یک بحران واقعی شده است. او می‌گوید: «در این شرایط، حتی اگر بخواهم هزینه اجاره را بپردازم، چطور می‌توانم بقیه هزینه‌های ضروری را بپردازم؟» علی به نوعی بحران اقتصادی دچار شده که از آن نمی‌تواند به‌راحتی عبور کند و این شرایط بیشتر از آنچه تصور می‌کرد، به زندگی‌اش آسیب زده است.

مرجان، که در آستانه 25سالگی است و در خانه والدینش زندگی می‌کند، وضعیت مشابهی را تجربه کرده است. او به یاد می‌آورد: «سال‌ها بود که فکر می‌کردم به‌زودی می‌توانم جایی برای خودم اجاره کنم و از والدینم مستقل شوم. اما حالا دیگر اجاره‌خانه برای من یک رویا شده است. قبلاً اجاره خانه‌های کوچک برای جوان‌ها امکان‌پذیر بود، ولی حالا حتی خانه‌های کوچک نیز اجاره‌هایی خیلی بیشتر از حقوقی که من می‌گیرم، دارند.»

مرجان که همیشه امیدوار بود که روزی به استقلال برسد، حالا خود را در تله‌ای از هزینه‌های زندگی گرفتار می‌بیند. او ادامه می‌دهد: «به جرات می‌توانم بگویم که هیچ‌کس به ما جوان‌ها در این کشور فرصت نمی‌دهد. اجاره‌خانه، هزینه‌های درمانی، حتی خوراک و پوشاک، همه‌چیز بالاتر از توان ما رفته. این وضعیت خیلی سخت شده، اما چه می‌شود کرد؟ تنها چیزی که می‌توانم انجام دهم این است که سعی کنم هر روز بهتر از دیروز باشم و امیدوار باشم که فردای بهتری برای من و امثال من در انتظارم باشد.»

در حقیقت، اجاره‌خانه به یکی از اصلی‌ترین مشکلات اقتصادی برای افراد جوان و تحصیل‌کرده تبدیل شده است و سهم بالایی از درآمد هر فرد باید به آن اختصاص یابد. بسیاری از جوان‌ها که به دنبال استقلال بودند، حالا یا مجبور به زندگی با والدین خود هستند یا در شرایطی به اجاره‌خانه‌های غیرقابل‌تحمل با هزینه‌های گزاف مجبور به زندگی می‌شوند. این موضوع، شاید بیشتر از هر چیز دیگری، نشان‌دهنده بی‌ثباتی اقتصادی و اجتماعی است که در سال 1403 گریبانگیر قشرهای مختلف جامعه شده است.

پیچ تاریخی تیر 1403

ردپای مشکلات اقتصادی در زندگی مردم و به‌خصوص جوانان تمامی ندارد. اما سال 1403 یک رخداد سیاسی خیلی مهم را نیز پشت سر گذاشت. انتخابات ریاست‌جمهوری که در تیرماه سالی که گذشت برگزار شد. جوانان همیشه نقش مهمی در چنین رخدادهایی ایفا می‌کنند یا شاید می‌کردند. چون به نظر می‌رسد امید به ایجاد تغییر از طریق صندوق رای خیلی وقت است که به ناامیدی بدل شده است. الهه که در انتخابات امسال رای‌اولی محسوب می‌شد در رابطه با اینکه چرا امسال به پای صندوق رای رفت، می‌گوید: «من دور اول که رای ندادم. چون خیلی برایم مهم نبود و اطلاعاتی هم نداشتم. اما دور دوم به اصرار پدرم به پای صندوق رفتم. البته فقط هم این اصرارها نبود چون احساس می‌کردم ممکن است شرایط خیلی بدتر از چیزی که هست بشود.»

«ترس از بدتر شدن شرایط» شاید دلیل خیلی از جوانانی بود که امسال به پای صندوق‌های رای رفتند. اما با گذشت چند ماه شرایط چقدر «بدتر» نشده است؟ این سوالی است که کسانی که تمایلی به رای دادن نداشتند حال از بقیه می‌پرسند.

در سال 1403، شاید بیشتر از هر زمانی، بی‌ثباتی اقتصادی برای جوانان و کسانی که در تلاش برای ایجاد زندگی بهتر بودند، به یک بحران تبدیل شده است. این افراد که برای سال‌های آینده خود رویاهایی داشتند، حالا در برابر بحران‌های مالی و اجتماعی جدیدی ایستاده‌اند که به نظر می‌رسد هیچ‌کس نمی‌تواند برای آنها راه‌حل‌های ساده‌ای پیدا کند. در این گزارش، زندگی و تجربیات این افراد به‌خوبی نشان می‌دهد که چطور فشارهای اقتصادی نه‌تنها زندگی فردی، بلکه روحیه و آرزوهای یک نسل را تحت‌تاثیر قرار داده است.

63

1403 چه اثری بر روان آدم‌ها گذاشت؟

زمانی که می‌خواهیم اثر وقایع و رخدادهای سالی را که گذشت بر روان افراد بررسی کنیم باید بدانیم استرسورهای محیطی یکی از عوامل تاثیرگذار بر سلامت روانی افراد هستند و می‌توانند از یک‌سو موجب آسیب‌های روحی و روانی شوند و از سوی دیگر، به ایجاد درماندگی آموخته‌شده در افراد منجر شوند.

سال ۱۴۰۳ نیز همراه با مجموعه‌ای از محرک‌های مثبت و منفی در کشور ما بوده است. ازجمله محرک‌های منفی می‌توان به حادثه سقوط بالگرد رئیس‌جمهور و همراهان وی اشاره کرد که در وهله نخست، تاثیر عمیقی بر روان جامعه داشت. علاوه بر این، رخدادهای تنش‌زای میان ایران و اسرائیل، همچون حملات متقابل و اقدامات تلافی‌جویانه، موجب افزایش سطح استرس عمومی شدند. همچنین، وقایعی نظیر ترور اسماعیل هنیه در تهران، ترور حسن نصرالله در لبنان، سقوط احتمالی بشار اسد و تضعیف جریان حشدالشعبی، همگی فشارهای روانی قابل‌توجهی را از طریق مجاری سیاسی به جامعه تحمیل کردند.

در چنین شرایطی، جامعه در وضعیت اضطراب ناشی از احتمال درگیری‌های گسترده قرار گرفت و نگرانی‌هایی درباره تاثیر جنگ بر زیرساخت‌های کشور به وجود آمد. افزون بر این، تاثیر این مسائل بر اقتصاد نیز قابل توجه بود. با روی کار آمدن دونالد ترامپ، با وجود اینکه برخی معتقدند تفاوتی میان روسای جمهور آمریکا وجود ندارد، شاهد تاثیرگذاری مستقیم این تغییرات بر اقتصاد ایران بوده‌ایم. در دوره ریاست‌جمهوری جو بایدن، ایران توان فروش نفت را داشت، اما با بازگشت ترامپ، احتمال اعمال محدودیت‌های شدیدتر در این حوزه مطرح شد که می‌تواند شوک اقتصادی جدیدی را به جامعه وارد کند. این امر، به نوبه خود، موجب افزایش احساس ناامنی اقتصادی در میان مردم شده است و نگرانی‌هایی درباره میزان تورم در سال آینده، قدرت خرید شهروندان و توانایی آنها در تامین نیازهای اساسی خانوارها ایجاد کرده است.

امیدی که ناامید شد!

در مقابل، برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخاب آقای پزشکیان، هرچند برای دوره‌ای کوتاه، امیدی را در جامعه ایجاد کرد. این امیدواری ناشی از انتظار برای تغییراتی بود که می‌توانست به بهبود کیفیت زندگی مردم بینجامد. ازجمله این تغییرات، بازتر شدن فضای سیاسی و اجتماعی، متوقف شدن موقتی برخی طرح‌های بحث‌برانگیز در مجلس، و امید به تثبیت نرخ ارز و بهبود روابط بین‌المللی بود. علاوه بر این، انتظار می‌رفت که افزایش ارزش پول ملی، ارتقای رتبه ایران در شاخص پاسپورت جهانی، تقویت انسجام اجتماعی و در نهایت، افزایش اعتماد عمومی به حاکمیت نیز در دستور کار قرار گیرد. همچنین، با احتمال کاهش محدودیت‌های اینترنتی و تغییر در سیاست‌های فیلترینگ، برخی گروه‌ها امیدوار به ایجاد فضای آزادتر در حوزه‌های مختلف شدند.

متاسفانه هیچ‌یک از این تغییرات مورد انتظار محقق نشد. در حوزه فیلترینگ، تنها اقدام صورت‌گرفته، رفع محدودیت از پیام‌رسان واتس‌اپ بود که تاثیر چندانی بر بهبود وضعیت دسترسی به اینترنت نداشت. سایر پلت‌فرم‌های پرکاربرد مانند اینستاگرام، توئیتر، تلگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی همچنان فیلتر باقی ماندند. این امر نشان داد که دولت توانایی مواجهه با این مسئله و تحقق وعده‌های خود را، به هر دلیلی، ندارد. در نتیجه، بار دیگر احساس ناامیدی در جامعه گسترش یافت و سطح اعتماد عمومی به حاکمیت کاهش پیدا کرد.

در حوزه اقتصادی نیز،‌ در ماه‌های اخیر، جهش نرخ ارز نیز بر این وضعیت تاثیر مضاعف گذاشت. قیمت دلار که از ۵۶ هزار تومان آغاز شده بود، به‌طور ناگهانی به رقم سرسام‌آور 90 هزار تومان رسید و پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که احتمالاً این روند افزایشی همچنان ادامه خواهد داشت. این افزایش نرخ ارز مجدداً موجب تشدید استرس‌ها، نگرانی‌ها و بی‌اعتمادی در میان مردم شد. امیدواری‌هایی که درباره امکان حل‌وفصل مناقشات بین‌المللی از طریق مذاکره و بهبود شرایط اقتصادی کشور وجود داشت، نیز به بن‌بست رسید و کشور در شرایط کنونی گرفتار شد.

علاوه بر این، مسئله مبارزه با فساد و رانت نیز یکی از چالش‌های مطرح‌شده بود. زمانی که آقای پزشکیان اعلام کرد که سالانه ۲۰ میلیون بشکه نفت و فرآورده‌های نفتی به‌صورت غیرقانونی از کشور خارج می‌شود و خود وی نیز از این رقم ابراز تعجب و نگرانی کرد، امید می‌رفت که دولت اقدامات موثری برای مقابله با این پدیده انجام دهد. اما در عمل، هیچ تغییر قابل‌توجهی رخ نداد و این روند همچنان ادامه یافت، که نشان می‌دهد ابزارهای لازم برای مقابله با این معضل در اختیار دولت نیست یا توانایی لازم برای مبارزه با آن وجود ندارد.

همه این عوامل باعث شده‌اند که در سال ۱۴۰۳، سلامت روانی جامعه بیش از سال‌های گذشته دچار آسیب شود. افزایش ناامیدی، به‌ویژه در میان قشر جوان، از نگرانی‌های جدی محسوب می‌شود. با روی کار آمدن دولت جدید، انتظار می‌رفت روند مهاجرت کاهش یابد و شرایط برای ماندگاری نیروی انسانی در کشور بهبود پیدا کند. اما با توجه به تحولات اخیر و موضع‌گیری‌های صورت‌گرفته، میزان تمایل به مهاجرت، به‌ویژه در میان نخبگان و صاحبان سرمایه، به‌شدت افزایش یافته است.

ازآنجاکه چشم‌انداز روشنی برای سال ۱۴۰۴ در خصوص تغییر رویکرد حاکمیت یا دستیابی به نقطه‌عطفی در روابط بین‌المللی مشاهده نمی‌شود، به نظر می‌رسد این موج ناامیدی و فشارهای روانی در سال آینده نیز ادامه خواهد داشت. این امر می‌تواند تبعات گسترده‌ای در زمینه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی به همراه داشته باشد. مشکلات سیاسی و اقتصادی زمانی که بر یک جامعه تحمیل می‌شوند، ممکن است در مراحل اولیه با اتخاذ تمهیدات سریع و قاطع تا حدی از شدت آثار آنها کاسته شود. اما زمانی که این بحران‌ها به حوزه اجتماعی تسری پیدا کرده و به ایجاد مشکلات اجتماعی و روانی منجر می‌شوند، دیگر امکان جبران سریع آنها با اقدامات مقطعی و کوتاه‌مدت وجود ندارد.

مصادیقی که به آنها اشاره شد، ازجمله چالش‌هایی هستند که اثرات آنها به‌مرور در جامعه نمایان شده و ترمیم آنها نیازمند زمان و برنامه‌ریزی دقیق است. رخدادهایی که پیشتر به‌صورت گذرا به آنها اشاره شد، تاثیر مستقیم بر افزایش نرخ آسیب‌های اجتماعی داشته‌اند. این آسیب‌ها در جامعه به‌شکلی نمود یافته‌اند که امکان جبران آنها در کوتاه‌مدت وجود ندارد. یکی از مهم‌ترین این معضلات، افزایش آمار طلاق است. در حال حاضر، جامعه با موج گسترده‌ای از طلاق، اعم از طلاق رسمی و طلاق عاطفی، مواجه است که اثرات منفی آن در سال‌های آینده در بنیان خانواده، روابط میان‌فردی و سایر ابعاد اجتماعی مشاهده خواهد شد.

مسئله دیگری که به‌شدت نگران‌کننده است، افزایش تمایل به خودکشی و گسترش خشونت در جامعه است. خشونت‌های عریان، همچون درگیری‌های خیابانی، ازجمله مواردی هستند که در وقایع اخیر نمود بیشتری یافته‌اند؛ نمونه‌هایی از آن را می‌توان در رخدادهای مرتبط با دانشجوی دانشگاه تهران یا تقابل نیروهای امنیتی و انتظامی با معترضان در خیابان مشاهده کرد.

علاوه بر این، خشونت‌هایی نیز وجود دارند که کمتر دیده می‌شوند اما اثرات آنها به‌مراتب گسترده‌تر و عمیق‌تر است. ازجمله این موارد، خشونت‌های خانگی هستند که طبق آمار سازمان بهزیستی، ۹۶ درصد آنها علیه زنان و چهار درصد علیه مردان اعمال می‌شود.

در کنار این مسائل، روند رو به رشد اعتیاد در جامعه نیز از دیگر پیامدهای بحران‌های اجتماعی و اقتصادی است. زمانی که جوانان دچار ناامیدی نسبت به آینده شده و چشم‌انداز روشنی برای خود متصور نیستند، ممکن است برای فرار از واقعیت به مصرف مواد مخدر و روانگردان‌ها روی آورند. این مسئله نه‌تنها موجب افزایش نرخ اعتیاد، بلکه به گسترش قاچاق انواع مواد مخدر در جامعه نیز منجر می‌شود.

همچنین، خشونت‌های عریان در قالب درگیری‌های خیابانی که بعضاً بر سر مسائل ساده و پیش‌پاافتاده رخ می‌دهند، از دیگر پیامدهای بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و روانی موجود در کشور هستند. تمامی این موارد نشان می‌دهند که مشکلات اقتصادی و سیاسی، در صورت عدم مدیریت صحیح، می‌توانند به بروز معضلات اجتماعی و روانی عمیق و گسترده‌ای منجر شوند که جبران آنها نیازمند سیاست‌گذاری‌های دقیق، برنامه‌ریزی طولانی‌مدت و اصلاحات بنیادین در حوزه‌های مختلف است.

براساس اظهارات مسئولان اداره آگاهی کل کشور، میزان دستگیری سارقانِ بار اول در سال گذشته به طرز قابل‌توجهی افزایش یافته است. این مسئله نشان‌دهنده آن است که تعداد قابل‌توجهی از این افراد به دلیل نیازهای اقتصادی و نه از روی عادت یا سابقه مجرمانه، به سمت سرقت سوق پیدا کرده‌اند. به بیان دیگر، آنچه در جامعه مشاهده می‌شود، تاییدکننده گسترش یکی از مهم‌ترین الگوهای جرم‌شناسی، یعنی «مثلث سرقت» است که شامل فقر، بیکاری و اعتیاد می‌شود. رشد این مثلث در سال ۱۴۰۳ به‌وضوح قابل‌مشاهده بوده و بر اساس مطالعات اکتشافی انجام‌شده، پیش‌بینی می‌شود که این روند در سال ۱۴۰۴ نیز ادامه داشته باشد و آمار مربوط به سرقت‌های ناشی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی افزایش یابد.

این وضعیت نشان‌دهنده تعمیق بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در کشور است که در صورت عدم اتخاذ تدابیر مناسب، می‌تواند پیامدهای ناگواری برای امنیت عمومی و ثبات اجتماعی به همراه داشته باشد.

در سال ۱۴۰۳، مسئله سلامت روان در جامعه ایران پیچیدگی‌های بیشتری پیدا کرده است. افزایش استرس‌های اقتصادی و اجتماعی، به‌ویژه در میان اقشار آسیب‌پذیر، نیاز به دریافت خدمات روان‌پزشکی و روان‌شناسی را بیش از پیش ضروری ساخته است. اما نکته مهم اینجاست که گرچه نیاز به خدمات روان‌درمانی افزایش یافته، توان مالی بخش قابل‌توجهی از جامعه برای دسترسی به این خدمات کاهش پیدا کرده است.

تحلیل این وضعیت از منظر قشربندی اجتماعی نشان می‌دهد که طبقات متوسط و فرودست، به‌ویژه گروه‌هایی که با مشکلات اقتصادی روبه‌رو هستند، به دلیل هزینه‌های سنگین این خدمات، امکان مراجعه به روان‌درمانگران را ندارند. این کاهش مراجعه، نه به دلیل کاهش نیاز، بلکه ناشی از ناتوانی مالی در پرداخت هزینه‌های مرتبط است. در مقابل، در میان طبقات فرادست و متوسطِ توانمند، میزان مراجعه به متخصصان روان‌پزشکی و روان‌شناسی افزایش داشته است، زیرا این قشرها توانایی مالی لازم را برای استفاده از چنین خدماتی دارند. این روند نگران‌کننده نشان می‌دهد که مشکلات روانی و آسیب‌های ناشی از آن در میان اقشار کم‌برخوردار در حال افزایش است، اما به دلیل نبود امکان دسترسی به خدمات درمانی مناسب، این مشکلات اغلب به صورت پنهان باقی می‌مانند و در نهایت می‌توانند پیامدهای گسترده‌تری در سطح اجتماعی به همراه داشته باشند.

یکی از نکات دیگری که به آن اشاره می‌شود این است که در بسیاری از کشورهای دیگر، دولت همواره تلاش می‌کند تا حداقل‌هایی از حمایت‌ها و خدمات روانی را به مردم و به‌خصوص اقشار ضعیف جامعه ارائه دهد. اما در ایران این اتفاق نمی‌افتد در نتیجه بسیاری در مقابل این مشکلات و فشارها توان تاب‌آوری ندارند. در چنین شرایطی و برای بهبود وضعیت حمایت از طبقات پایین‌دست جامعه، اولین اقدام ضروری، تحت پوشش قرار دادن خدمات روان‌شناسی و روان‌پزشکی در بیمه‌هاست. چرا که بخش عمده‌ای از بیمه‌ها در حال حاضر هیچ‌گونه پوششی برای خدمات روان‌شناسی و روان‌پزشکی ارائه نمی‌دهند. این گام، اولین گام اساسی است که باید برداشته شود. گام دوم تقویت مراکز دولتی مشاوره است. به‌عنوان مثال، سازمان بهزیستی دارای مراکز مشاوره‌ای دولتی است. همچنین، وزارت آموزش و پرورش نیز تعدادی مرکز مشاوره دولتی دارد و بخش معاونت اجتماعی فرهنگی نیروی انتظامی خدمات مشاوره‌ای در کلانتری‌های بزرگ و درجه یک ارائه می‌دهد. سایر دستگاه‌ها نیز متناسب با نیازهای خود، اقداماتی مشابه انجام می‌دهند. هرچند برخی از این خدمات، به‌ویژه در زمینه کیفیت، با مشکلاتی مواجه هستند. اگر دولت قادر باشد ابتدا این مراکز دولتی را افزایش دهد و سپس کیفیت خدمات را بهبود بخشد -از طریق استفاده از متخصصانی با توانمندی بالاتر و حل مشکل پوشش بیمه‌ای- می‌توان این خدمات را به مقدار قابل‌توجهی به اقشار آسیب‌پذیر جامعه ارائه کرد. همچنین، به روان‌شناسان توصیه می‌شود که در طول هفته زمان‌هایی را برای ارائه خدمات رایگان یا با قیمت پایین در مراکزی که امکان‌پذیر است، اختصاص دهند تا عموم مردم بتوانند از این خدمات بهره‌مند شوند.

64

در سال 1404، چه چیزی در انتظار ایرانیان است؟

بررسی نظرات کارشناسان و شاخص‌ها نشان می‌دهد که سال ۱۴۰۴ قرار نیست شاهد اتفاقات مثبت و تحولات چشمگیر باشیم. به عبارت دیگر، تمام پیش‌بینی‌ها حکایت از آن دارند که سال ۱۴۰۴ تقریباً مشابه سال‌های ۱۴۰۳، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۱ خواهد بود، همان‌طور که از سال ۱۳۹۷ به بعد روندها نشان داده‌اند. هر اتفاقی که در جامعه رخ داده باشد، بیانگر این است که به نظر می‌رسد همان مسیر پیشین ادامه یابد. از سوی دیگر، موضع‌گیری‌ها و تصمیمات اتخاذشده توسط سیاست‌گذاران، تصمیم‌گیرندگان و برنامه‌ریزان کشور، پیش‌بینی‌ها را به سمتی هدایت کرده است که در سال آینده نیز همچون سال‌های گذشته با معضلات مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، آموزشی و بهداشتی مواجه خواهیم بود. در نتیجه، این مسائل به معنای آن است که در سال آینده با افزایش مشکلات روحی و روانی در سطح جامعه و همچنین افزایش انواع آسیب‌های اجتماعی، با کمال تاسف روبه‌رو خواهیم شد.

اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که تغییر شرایط کلان اقتصادی و سیاسی در کشور شاید اتفاقی نیست که به‌سرعت رخ دهد و در دست افراد جامعه باشد. بنابراین برای تحمل و عبور امن از شرایط فعلی چه می‌توان کرد؟ روان‌شناسان توصیه می‌کنند که افراد باید مهارت‌های سلامت روان را یاد بگیرند و آنها را در زندگی روزمره خود به کار ببرند. همچنین ضروری است که از منابعی که به‌طور مستمر استرس‌های روانی ایجاد می‌کنند، مانند پیگیری اخبار منفی و تزریق ناامیدی به ذهن، خودداری کنند. این مسائل به‌طور مکرر و لحظه‌ای به افراد فشار وارد می‌آورد. علاوه بر این، در گفت‌وگوهای خود با جوانان و نسل نو، باید تا حد ممکن از بحث درباره مشکلات و معضلات خودداری کنند. در مهمانی‌ها، به جای تمرکز بر ناامیدی‌ها و مشکلات، بهتر است که سعی کنند مجلس را ولو به‌طور موقت به سمت لحظات خوشی هدایت کنند. اگر امکان مالی فراهم باشد، استفاده از خدمات علمی برای کاهش اثرات منفی حوادث روانی و خانوادگی، به‌ویژه در شرایط سخت، می‌تواند مفید باشد. درنهایت، اگر فردی قادر است، چه به‌صورت فکری، مالی، قلمی یا جانی، به دیگران کمک کند، در این دوران دشوار می‌تواند به همدلی و کاهش آسیب‌ها کمک کند. این اقدامات می‌تواند در افزایش امید به زندگی و کاهش آسیب‌های ناشی از مشکلات یادشده تاثیرگذار باشد.

در پایان باید گفت سال 1403 با تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گسترده‌ای همراه بوده که تاثیر عمیقی بر روان افراد در ایران گذاشته است. افزایش تورم، نااطمینانی اقتصادی، تغییرات در فضای سیاسی و چالش‌های اجتماعی باعث رشد اضطراب، استرس و احساس ناامنی در میان مردم شده‌اند. از سوی دیگر به دلایل مختلف ازجمله عدم توانایی مالی برای دریافت خدمات حمایتی و همچنین نبود برنامه‌های حمایتی از سوی دولت،‌ تلاش‌ها برای امید به بهبود شرایط، تلاش برای سازگاری و افزایش تاب‌آوری نیز چندان اثرگذار نبوده است. درمجموع، سال 1403 را می‌توان دوره‌ای از فشار روانی همراه با امیدهای متزلزل برای آینده دانست. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها