شناسه خبر : 48042 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آینده روشن

دولت چهاردهم چه آینده‌ای پیش‌رو دارد؟

 

علی‌اصغر شفیعیان / نویسنده نشریه 

برای پاسخ به این پرسش که آینده پیش‌روی دولت مسعود پزشکیان چگونه آینده‌ای خواهد بود ابتدا باید گذشته او و گذشته‌ای را که به او به ارث رسیده است مورد توجه و واکاوی منصفانه و البته دقیق قرار داد.

پزشکیان از آن جمله نمایندگان مجلسی بود که با خیال آسوده می‌شد به آنها لقب نماینده مردم داد. تفاوتی نداشت که چه درصدی در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کنند، او در هر حالی نمایندگی مردم را از آن خود می‌کرد. این گذشته برای ارزیابی آینده او و دولتش حائز اهمیت است.

در گذشته کمی دورتر دکتر پزشکیان از جمله اعضای کابینه دولت اصلاحات به ریاست سیدمحمد خاتمی بود که البته برخلاف بیشتر اعضای آن کابینه به وجه اصلاح‌طلبی شناخته نمی‌شد. آنچه او را به کرسی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نشاند نه قرب و نزدیکی به جناح سیاسی رئیس‌جمهور وقت و همراهانش، بلکه تخصص و کارنامه قابل ذکر و چشمگیر او بود. این وجه گذشته مسعود پزشکیان نیز برای پیش‌بینی آینده دولتش حائز اهمیت است.

اما گذشته‌ای که به او به ارث رسیده است چگونه گذشته‌ای است و چه مختصاتی دارد؟ اگر بخواهیم عینک سیاست را به کناری بگذاریم و علایق جناحی را نادیده بگیریم این یک واقعیت است که اقتصاد ایران و بسیاری دیگر از سایر عرصه‌ها که زیست روزمره جامعه ایرانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد در شرایط بیماری مهلک و هولناک قرار دارد و این بیماری هم حاصل این دولت و آن مجلس نیست و همه ما و آنها با هم چنین شرایطی را رقم زده‌ایم. از تحریم‌ها که بلای جان معیشت روزمره مردم شده تا ساختارهای رانت‌زا و فسادآفرین که بخشی از آن حاصل بی‌توجهی به کار کارشناسی و نظر کارشناسان بوده است و بخشی دیگر حاصل عدم شجاعت حکمرانان حاضر در ساختار قدرت برای حرکت به سمت جراحی‌های واقعی اقتصادی، سیاسی و... .

روشن است که در دوره‌هایی مُسکن‌هایی همچون توافق هسته‌ای میان ایران و 1+5 موسوم به برجام راه را هموار کرده و شرایط را بهبود بخشیده است اما مسافت مسیر هموار به نسبت طول جاده‌های سنگلاخ، اندکی در برابر بسیاران است.

ارزیابی واقعی از این گذشته نامطلوب که وجه اقتصادی آن می‌تواند در شاخص‌ها و آمارهای رسمی منتشرشده مشاهده شود می‌تواند برای پیش‌بینی واقع‌بینانه آینده به کمک ما بیاید.

اما دکتر مسعود پزشکیان با چنان گذشته‌ای از خود و چنین گذشته‌ای از گذشتگان چرا به میدان آمد و چه آینده‌ای در پیش خواهد داشت.

زمان زیادی از انتخابات ۱۴۰۳ نگذشته است و نیاز چندانی به یادآوری مختصات و نحوه برگزاری آن نیست. انتخاباتی ناگهانی که جریان‌های سیاسی را مانند مردم غافلگیر کرد. در این انتخابات خاص جریان میانه‌رو با یک کاندیدا امکان حضور یافت و دیگر کاندیداها از جریان مقابل آمده بودند.

اما چرا اصرار داریم دکتر پزشکیان را میانه‌رو بنامیم؟ وجهی از پاسخ به این سوال به همان گذشته پزشکیان برمی‌گردد که در مقدمه این نوشتار گفته آمد. پزشکیان در همان دورانی که در دولت اصلاحات هم حضور داشت چهره‌ای اصلاح‌طلب خوانده نمی‌شد و حتی برخی نمایندگان اصلاح‌طلب در مجلس ششم که به نوعی اصلاح‌طلب‌ترین مجلس پس از انقلاب خوانده می‌شود، از مخالفان سرسخت او محسوب می‌شدند. حتی کار این مخالفت‌ها چنان بالا گرفت که به استیضاح البته ناموفق او نیز کشیده شد.

از سوی دیگر همراهان مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۳ نیز صرفاً اصلاح‌طلبان نبودند و آنچه جریان میانه‌روها می‌خوانیم از او حمایت کردند. جریانی که معتدلین اصول‌گرا (علی لاریجانی و ناطق‌نوری  و همراهان آنها)، معتدلین اصلاح‌طلب (محمد خاتمی و بخشی از همراهان او) و اعتدال‌گرایان (حسن روحانی و سیدحسن خمینی و همراهان آنها) را شامل می‌شود.

یادآوری این فراز از انتخابات ۱۴۰۳ از آن جهت حائز اهمیت است  که برای ارزیابی و همچنین پیش‌بینی آینده پیش‌روی دولت پزشکیان و شخص او همواره باید ترکیب همراهان پزشکیانِ کاندیدا را پیش از آنکه در شمایل پزشکیانِ رئیس‌جمهور ظاهر شود، در گوشه ذهن خود داشته باشیم.

اما پزشکیان چه گفت و چه شد که مردم انتخابش کردند؟

تمام حرف دکتر پزشکیان در قامت کاندیدای میانه‌روها در انتخابات تابستان ۱۴۰۳ را می‌توان در یک کلام خلاصه کرد؛ بازگشت کشور به مدار کارشناسی. ارجاع مکرر او به کارشناسان در پاسخ به سوالات مطرح‌شده در برنامه‌های انتخاباتی صداوسیما با قصد و برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده بود. او می‌خواست به خود، رقیبانش، ارکان تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز کشور، مردم و همه و همه یادآور شود که اگر ایرانِ امروز حال خوبی ندارد، اثر این بلیه بزرگ است که از نگاه کارشناسی و سخن کارشناسان نه‌تنها دوری کرده‌ایم، بلکه از آن فرار کرده‌ایم. نه‌تنها از کارشناسان فراری شده‌ایم بلکه آنها را فراری داده‌ایم.

این تاکید رئیس‌جمهور پزشکیان در دوران تبلیغات انتخاباتی و پس از آن به بازگشت به کار کارشناسی و تواضع و شنیدن در برابر کارشناسان نه برای جلب رای بلکه از تجربه طولانی‌مدت فعالیت او در این ساختار حکمرانی نشات می‌گرفت.

اگر پزشکیان در پی جلب رای این و آن بود قاعدتاً باید مانند برخی دیگر در نقش کارشناس ارشد فرو می‌رفت و برای هر سوال در هر حوزه‌ای پاسخی نو از آستین بیرون می‌آورد.

در عمر کوتاهی که از دولت گذشته، او و همکارانش تلاش داشتند در حوزه‌های مختلف همین مسیر طی شود. بعضی از صداهای اعتراضی را که از سوی برخی همراهان پزشکیان شنیده می‌شود می‌توان در همین چهارچوب صورت‌بندی کرد.

توضیح بیشتر آنکه کار کارشناسی و نظر کارشناسان نباید و نمی‌تواند خوشایند این و آن باشد و گردن نهادن بر آن هر از چندی صدای اعتراضی را بلند خواهد کرد.

کار کارشناسی دوست و دشمن، همراه و رقیب، نفع و ضرر شخصی و مانند آن نمی‌شناسد. کارشناس در دنیای بی‌رحم اعداد و ارقام، شاخص‌ها و شواهد و... سیر می‌کند و آنچه از این دنیا استخراج شود نسبتی با خوشامد مدیر بالادستی یا همراهان نفع‌نگر او نخواهد داشت.

بر همین اساس می‌توان گفت که چشم‌انداز و آینده پیش‌روی ایران در دولت مسعود پزشکیان بازگشت کشور به مدار کارشناسی و حاکم شدن عقلا بر فرآیندهای تصمیم‌گیری‌های آن خواهد بود.

37

اما آیا این تمام ماجراست و می‌توان با بازگشت به مدار کارشناسی در قوه مجریه از آینده‌ای شیرین و نیکو سخن گفت؟ آیا این قصه به همین سادگی به سر می‌رسد؟!

در حقیقت، واقعیت بسیار تلخ‌تر از این حرف‌هاست و توجه به کار کارشناسی فقط بخشی از کارهایی است که باید انجام داد.

روشن است که دولت (به معنای قوه مجریه) یگانه عامل اثرگذار بر اقتصاد و سایر عرصه‌ها نیست و آنچه می‌تواند اثربخشی مثبت فعالیت دولت را تقویت کرده و به چند برابر برساند هم‌آوایی و همراهی فعالان بخش خصوصی و دولت در کنار هم است. این مهم می‌تواند جبهه کارشناسان را در برابر جبهه ناکارشناسان اثرگذار بر تصمیمات قوی‌تر کند.

طلاق عاطفی با بخش خصوصی که گاه به جدایی فیزیکی هم منجر شده، یکی از اساسی‌ترین دلایل وضعیت اقتصادی امروز ایران است. اگر به کار کارشناسی باور داریم نمود و نماد احترام و اعتقاد به کارشناسان در اقتصاد توجه به نظرات کارشناسی کسانی است که هم اقتصاد را در وجه تئوری آن می‌شناسند و هم در میدان عمل تئوری‌ها را آزموده‌اند.

اما باید پذیرفت که بیماری اقتصاد ایران صرفاً ناشی از بی‌توجهی به کارشناسان و اهالی بخش خصوصی و کنار نهادن علم و چهارچوب‌های علمی نیست.

تحریم‌ها یکی از مهم‌ترین دلایلی است که اقتصاد ایران را به این روز انداخته و هر دولتی اگر به دنبال آینده‌ای روشن برای خود و مردم است، راهی جز حرکت در مسیر رفع تحریم‌ها ندارد.

مقایسه شاخص‌های اقتصادی همچون نرخ تورم و نرخ رشد اقتصاد و میزان اشتغال خالص در سال‌هایی که با دست یافتن به توافق هسته‌ای بخش‌های اثرگذاری از تحریم‌ها رفع شده بود با پیش و پس از آن به وضوح نشانگر آن است که تحریم نقمت است.

البته این تصور که با رفع تحریم و بازگشت به کارشناسان همه مسائل حل خواهد شد هم نوعی ساده‌انگاری و ساده‌سازی مسائل پیچیده است.

ساختار اقتصادی ایران که در طول چندین دهه به ساختاری فسادزا و رانت‌آفرین تبدیل شده است، نیاز به اصلاحات ساختاری در سطوح مختلف حکمرانی دارد که بخش اعظم و عمده آن به اراده سیاسی جدی در همه ارکان قدرت بستگی دارد. نباید از نظر دور داشت که بحران ساختاری چندین‌دهه‌ای حاکم بر اقتصاد ایران در چهار سال و حتی هشت سال قابل برطرف شدن به‌طور کامل و جامع نیست و برای حل‌وفصل کامل این بحران همه اختیار در دستان مجریان قوه مجریه و دیگر قوا به تنهایی نیست و همه با هم می‌توانند مسیری تازه بگشایند.

چشم‌انداز قابل ترسیم در دولت چهاردهم را می‌توان در سه سطح مورد توجه قرار داد.

۱- تلاش گسترده و فراگیر برای رفع تحریم

بنابر باور و برنامه‌های مسعود پزشکیان و دولت او تحریم‌ها اثر منفی ملموسی بر زندگی ایرانیان داشته و اقتصاد ایران را در وجوه مختلف آن دچار بحران‌های عدیده‌ای کرده است. این دولت برخلاف برخی دولت‌های گذشته  به آثار سوء و گاه جبران‌ناپذیر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران باور عمیق دارد و در نتیجه مسیر رفع تحریم را در دستور کار خود قرار داده است.

۲- عزم و اراده جدی برای آغاز اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران

رئیس‌جمهور پزشکیان و همکاران او در دولت چهاردهم باور عمیق دارند که بدون توجه واقعی و جدی به اصلاحات ساختاری در اقتصاد و سایر عرصه‌ها، رفع تمامی تحریم‌ها هم اثر مثبت موقتی خواهد داشت و همچون یک مسکن عمل خواهد کرد.

از همین‌رو تیم اقتصادی دولت پزشکیان در کنار یافتن راه‌حل‌هایی برای حل معضلات اقتصادی روزمره اثرگذار بر معیشت مردم، در پی تنظیم کلان‌برنامه‌ای است که دست‌کم در همین چهار سال دولت چهاردهم اصلاحات ساختاری گسترده، اثرگذار و مبتنی بر نگاهی کارشناسانه هم آغاز شود و هم بخشی از آن به سرانجامی با نتایج ملموس برسد.

۳- برنامه‌ریزی برای رفع موانع تبادلات پولی و بانکی بین‌المللی، به‌طور مشخص FATF

در کنار تحریم‌ها و اشکالات ساختاری در اقتصاد ایران یکی از فاجعه‌بارترین تصمیمات باقی‌مانده از گذشته، رفع موانع تبادلات پولی و به‌طور مشخص محدودیت‌های ناشی از بی‌توجهی به الزامات FATF است. مسعود پزشکیان در دوران نمایندگی مجلس بارها به صراحت این مهم را مورد تاکید قرار داده و در دوران فعالیت به عنوان رئیس‌جمهور نیز یکی از موضوعات پرتکرار مطرح‌شده در جلسات با دیگر مقامات همین موضوع بوده است. بعید است کسی که تنها یک‌بار هم تجربه تبادل مالی با خارج از کشور را داشته باشد، از اهمیت رفع محدودیت‌های ناشی از بی‌توجهی به الزامات FATF بی‌خبر باشد.

اما این هر سه که تحقق آنها می‌تواند نوعی آینده روشن را پیش‌روی دولت مسعود پزشکیان و مردم ایران قرار دهد، نیازمند همراهی دیگران با برنامه‌های دولت و مطالبات ملت است.

یکی از اهداف اصلی تاکید بر وفاق ملی در دولت میانه‌رو چهاردهم به عنوان روشی موثر برای رسیدن به عدالت و انصاف، ایجاد اجماعی گسترده و واقعی در میان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان در ارکان مختلف قدرت است.  برای چنین تصمیم‌گیری‌هایی که مدت‌هاست در بن‌بست‌های تصمیم‌گیری گرفتار آمده است، راهی جز ایجاد اجماع وجود ندارد و برای اجماع‌سازی راهی جز پذیرش دیگری نیست.

اگر نحوه چینش کابینه و انتصابات رئیس‌جمهور را از این زاویه و با چنین عینکی بنگریم بهتر می‌توان دستگاه محاسباتی پشت این تصمیم‌ها را درک کرد.

یکی از  مهم‌ترین مولفه‌های اثرگذار بر موفقیت دولت مسعود پزشکیان را می‌توان همراهی دیگر اثرگذاران با برنامه‌های دولت دانست.

دکتر پزشکیان با بررسی همه تجارب ناموفق دولت‌های گذشته در حوزه اقتصادی و دیگر عرصه‌ها و فهم دقیق دلایل آن ظاهراً به این نتیجه رسیده که مسیر موفقیت از همراه‌سازی دیگران عبور می‌کند و لازم است همه با هم به پیروزی دست پیدا کنیم.

تعریف بازی‌های برد-برد در عرصه قدرت که گوشه‌ای از آن را در عبور دادن کابینه از مجلس شورای اسلامی با اکثریت جریان انقلابی شاهد بودیم، یکی از ابزارهای مورد توجه رئیس‌جمهور است.‌

رئیس‌جمهور  پزشکیان بنابر روحیات شخصی خود همواره بر همراه‌سازی مردم و نظام برای هر تصمیمی تاکید دارد و مهم‌ترین مولفه تضمین‌کننده پیروزی دولت او نیز همراهی مردم و ارکان قدرت با برنامه‌های دولت است.

هرگاه این همراهی از هر سوی آن (چه مردم و چه نظام) مورد غفلت قرار بگیرد یا کمرنگ شود، احتمال ناکامی دولت نیز افزایش خواهد یافت.

این همه و بیش از اینها هدف عدالت و انصاف را به عنوان گفتمان اصلی دولت پزشکیان دنبال می‌کند. سنجه‌ای که با آن باید دولت پزشکیان را در امروز و آینده سنجید، عدالت و انصاف و به بیان بهتر عدالت به مثابه انصاف به عنوان یگانه گفتمان او و یارانش است.

دراین پرونده بخوانید ...