نقشه جدید
ایران و چین چه مسیری پیشرو دارند؟
چین در اقدامی که از سوی ناظران روابط بینالملل، معنیدار توصیف شده، سفیر خود را از تهران به ریاض فرستاده و سفیر خود را در کانادا به تهران معرفی کرده است. به این ترتیب چانگ هوآ، سفیر سابق چین در تهران به عنوان سفیر جدید چین در ریاض کار خود را آغاز کرد و همزمان سونگ سونگ پیوو، سفیر سابق چین در کانادا و معاون اسبق آمریکای شمالی وزارت خارجه این کشور به جای چانگ عازم تهران شده است. چانگ هوآ سفیر قبلی چین در ایران قبل از آنکه کار خود را به عنوان سفیر در ایران آغاز کند سفیر چین در یمن و امارات هم بوده است؛ بنابراین آشنایی کاملی با منطقه دارد. چانگ هوآ از جمله سفیرانی است که بهطور کامل به زبان عربی مسلط است. او در دانشگاه پکن به زبان عربی مسلط شد؛ در همین راستا شاید بهترین کشور برای آقای چانگ هوآ عربستان باشد.
چین در اقدامی که از سوی ناظران روابط بینالملل، معنیدار توصیف شده، سفیر خود را از تهران به ریاض فرستاده و سفیر خود را در کانادا به تهران معرفی کرده است. به این ترتیب چانگ هوآ، سفیر سابق چین در تهران به عنوان سفیر جدید چین در ریاض کار خود را آغاز کرد و همزمان سونگ سونگ پیوو، سفیر سابق چین در کانادا و معاون اسبق آمریکای شمالی وزارت خارجه این کشور به جای چانگ عازم تهران شده است.
چانگ هوآ سفیر قبلی چین در ایران قبل از آنکه کار خود را به عنوان سفیر در ایران آغاز کند سفیر چین در یمن و امارات هم بوده است؛ بنابراین آشنایی کاملی با منطقه دارد. چانگ هوآ از جمله سفیرانی است که بهطور کامل به زبان عربی مسلط است. او در دانشگاه پکن به زبان عربی مسلط شد؛ در همین راستا شاید بهترین کشور برای آقای چانگ هوآ عربستان باشد. یک مسئله مهم در مورد شخصیت چانگ هوآ این است که به دیپلماسی عمومی اهمیت زیادی میدهد. زمانی که او در ایران بود همیشه توئیتهای فارسی میزد، در مراسم مختلف حاضر میشد و در محیطهای فرهنگی و همچنین در شهرهای باستانی ایران حضور پیدا میکرد؛ از این حیث برای چین مهم است که بتواند در بخش دیپلماسی عمومی در عربستان خیلی بهتر کار کند و پیش رود. علاوهبر این، در وزارت امور خارجه چین چانگ هوآ را با عنوان کهنهکار خاورمیانه میشناسند، بنابراین انتخاب ایشان به عنوان سفیر چین در عربستان خیلی هم دور از ذهن نبود. از یاد نبریم که آقای چانگ هوآ در جریان تعامل بین ایران و عربستان تلاش زیادی داشت. فقط یک مورد دیگر در تاریخ دیپلماتیک چین بوده که یک سفیر هم در عربستان و هم در ایران فعالیت داشته است. دیپلمات معروفی که در سال 1990 سفیر چین در عربستان بود در اواخر سال 1994 سفیر چین در عراق و سال 1999 هم به عنوان سفیر چین در ایران مشغول فعالیت بوده است. چین معمولاً سعی دارد افرادی را در این منطقه به عنوان سفیر انتخاب کند که بهطور کامل با منطقه آشنا هستند و تا حد زیادی هم تا پایان دوره کاری در این منطقه باقی میمانند.
سونگ پیوو که از اتاوا به تهران سفر کرده، روزهای پرحاشیهای را در کانادا پشتسر گذاشته است. موضوع دستگیری مدیر مالی هوآوی در کانادا و بحثهای مربوط به کووید ۱۹ مهمترین چالشهای او در این دوره بودند. سونگ عضو حزب کمونیست و دانشآموخته دانشگاه امور خارجه چین است که سال ۱۹۹۲ مشغول کار در وزارت امور خارجه شده است. او از سال 1993 تا ۲۰۰۰ دبیر سوم و معاون مدیر بخش آمریکای شمالی و اقیانوسیه وزارت خارجه چین بود. از سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ نیز به عنوان دبیر دوم و اول سفارت چین در کانادا کار کرد. بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ پست مدیریت بخش آمریکای شمالی و اقیانوسیه وزارت را کسب کرد. سپس تا سال ۲۰۰۹ مشاور همین دپارتمان بود. سونگ تا سال ۲۰۰۹ کاملاً در دایره آمریکای شمالی فعالیت داشت، اما بعد از آن به سفارت بریتانیا رفت و تا سال ۲۰۱۴ آنجا نقش رایزن و مشاور داشت. از ۲۰۱۴ دوباره به بخش تخصصی خود بازگشت و مدیرکل آمریکای شمالی و اقیانوسیه وزارت خارجه شد. سال ۲۰۱۹ نیز به عنوان سفیر چین در کانادا منصوب شد. او به زودی به کشورمان سفر میکند و همراه با همسر و تنها دخترش تولد ۵۷سالگی خود را همین ماه در تهران جشن خواهد گرفت. سونگ به موضوع تغییرات اقلیمی علاقهمند است و مقالاتی دراین باره از او در رسانههای کانادا منتشر شده است. 19 می پارسال به مناسبت روز جهانی چای، مجله لایف اتاوا مقالهای از سونگ با عنوان «لذت بردن از چای، ترویج تبادل فرهنگی و یادگیری متقابل و تلاش برای توسعه مشترک» منتشر کرد.
در این گزارش میخواهیم به بهانه تغییر سفیر چین در تهران، به این پرسش پاسخ دهیم که ایران و چین چه مسیری پیشرو دارند و چه فرصتها و تهدیدهایی پیشروی دو کشور قرار دارد.
اما و اگرهای حضور چانگ هوآ در عربستان
اینکه چرا چانگ هوآ به عنوان سفیر جدید چین به عربستان اعزام شد، دلایل فراوانی دارد که به روابط چین و عربستان برمیگردد. پیش از پرداختن به این موضوع باید این نکته را اضافه کنم که هر سفیری دورهای دارد و معمولاً در پایان یک دوره پنجساله سفرا جابهجا میشوند. آقای چانگ هوآ از سال 2019 به عنوان سفیر چین در ایران خدمت کرده و دوره کاریاش در ایران به اتمام رسیده است. بنابراین منطقی است که دیگر به عنوان سفیر چین در ایران فعالیتی نداشته باشد. اما در مورد چرایی انتخاب چانگ هوآ به عنوان سفیر چین در عربستان اگر بخواهیم از منظر سیاسی به موضوع نگاه کنیم بعد از بحران مالی که در سال 2008 دنیا را فراگرفت؛ چینیها اعتمادبهنفس پیدا کردند و تصمیم گرفتند خودشان را از سیستم سیاسی غربی جدا کنند و سیستم سیاسی خودشان را به جهان معرفی کنند. بعد از این بحران، چینیها تصمیم گرفتند احزاب عربی و سازمانهای سیاسی عربی را با مدل حکومتی ویژه چین یعنی «سوسیالیسم به سبک چینی» و همچنین سیستم «شایستهسالاری حزبی» که با سیستمهای دیگر سوسیالیستی و کمونیستی که در ذهن عموم افراد وجود دارد؛ متفاوت است، آشنا کنند و آن را توسعه دهند. از این حیث هم حضور آقای چانگ هوآ در عربستان میتواند گامی موثر در این زمینه باشد.
سابقه سفارت چانگ هوآ در یمن میتواند یکی دیگر از دلایل تعیین او به عنوان سفیر چین در عربستان باشد. ملاقات چند روز پیش چانگ هوآ با سفیر جیبوتی احتمالا به ملاقاتهای دیگری با دیپلماتها و مسئولان سیاسی منطقه از جمله یمنیها منتهی خواهد شد. به نظر میرسد این تماسهای دیپلماتیک در جهت کاهش تنش در منطقه باشد.
اما اگر بخواهیم از منظر اقتصادی به این موضوع نگاه کنیم، در حال حاضر، عربستان بزرگترین شریک تجاری چین در منطقه آسیای غربی و شمال آفریقاست. در سال گذشته چین و عربستان بیش از 100 میلیارد دلار تجارت داشتند. میدانید که سالهای سال، عربستان بزرگترین صادرکننده نفت به چین بوده و روابط بسیار نزدیکی بین دو کشور برقرار است. البته در سال 2007 آنگولا توانست جای عربستان را بگیرد و در سالهای 2016 و 2017 نیز روسیه توانست بزرگترین صادرکننده نفت به چین باشد. در سایر سالهای قرن جدید، عربستان بزرگترین صادرکننده نفت به چین بوده است.
بهعلاوه، استراتژی جدید اقتصادی عربستان این است که بتواند اقتصاد غیرنفتیاش را توسعه دهد؛ چین تکیهگاه خوبی برای این هدف است. برای مثال در حوزه گردشگری در سال 2023، 140 هزار چینی از عربستان بازدید کردند، اما برنامه عربستان این است که تا سال 2030 حدود پنج میلیون گردشگر چینی را جذب کند. به همین دلیل، عربستان تمهیدات فراوانی مانند پرواز مستقیم از پکن به ریاض، از شنزن به ریاض و... ایجاد کرده است. عربستان همچنین به دنبال این است که سیستم هوش مصنوعی عربی را با همکاری دانشگاه علم و صنعت ملک عبدالله و دو دانشگاه چینی ارتقا دهد تا به عنوان نمونه، هم مردم عربستان بتوانند اطلاعات خوبی درباره چین و سایر کشورها کسب کنند و هم گردشگران از امکانات عربستان بهتر و سادهتر استفاده کنند. در بخش پاییندستی صنایع نفت و گاز، چین و عربستان برای انجام پروژهها و مجتمعهای پتروشیمی و پالایشی توافقات گستردهای دارند. آخرین خبری که راجع به همکاری در بخش پتروشیمی منتشر شده، مربوط به توافق شرکت سابیک عربستان و شرکتی در استان فوجیان چین است. طی این همکاری قرار است سرمایهگذاری مشترکی به ارزش 4 /6 میلیارد دلار صورت پذیرد. باید این نکته را هم اضافه کنم که صنایع خودرو چین (هم صنعت خودرو فسیلی و هم صنعت خودرو برقی) طی سالهای گذشته رشد گستردهای داشته و عربستان سعی دارد همکاریهایی را در این زمینه با چین داشته باشد. اخیراً هم خبرهایی منتشر شده مبنی بر اینکه قرار است چین در عربستان نیروگاه هستهای بسازد. اینها بخش کوچکی از توافقات گسترده میان چین و عربستان است که به عنوان نمونه گفته شد. همکاری در زمینههای مختلف به خوبی نشان میدهد که روابط چین و عربستان در سطوح بسیار بالایی قرار دارد. در همین رابطه دیپلماتهای چین و عربستان معتقد هستند روابط بین چین و عربستان در «بهترین حالت خود در تاریخ» قرار دارد و بارها این اصطلاح را در توصیف روابط دو کشور بیان کردهاند. در همین راستا، یک سفیر توانمند مانند آقای چانگ هوآ که به زبان عربی هم مسلط است، تاثیر و کمک زیادی در پیشبرد اهداف و برنامههای دو کشور خواهد داشت.
تنظیم روابط با محوریت اقتصادی
در آذرماه سال 1401 بود که چین و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس از یکسو و چین و عربستان از سوی دیگر در بیانیه مشترکی به بیان دغدغههای خود در زمینه مسائل منطقه پرداختند. نکته جالب این دو بیانیه به موضع این کشورها و به ویژه چینیها علیه ایران بازمیگردد. بیانیه چین و عربستان با تمرکز بر پرونده هستهای ایران، بر لزوم تقویت همکاریهای مشترک برای تضمین صلحآمیز بودن این برنامه تاکید دارد. بیانیه چین و اعضای شورای همکاری خلیجفارس نیز از ابتکار و تلاش امارات در ماجرای جزایر سهگانه ایرانی حمایت میکند. از جمله نکاتی که در مورد بیانیه مشترک چین و عربستان وجود دارد این است که مسائل مطرحشده از جمله بحران یمن، عدم مداخله در امور کشورها و حسن همجواری، ابتکار عربستان در این بیانیه بوده است. افرادی که با ادبیات بیانیههای دیپلماتیک آشنا هستند میدانند که بیانیه مشترک باید تجلی خواستههای دو طرف باشد؛ بهطور طبیعی حسن همجواری و بحران یمن مسئلهای استراتژیک برای چین نیست و فقط خواست عربستان است. اما مسئله هستهای و درخواست این بیانیه از ایران برای همکاری با آژانس انرژی اتمی، مطالبهای است که هم چین و هم عربستان خواستار آن هستند. اما در بیانیه مشترک شورای همکاری خلیجفارس و چین موضوع حادتر شده است. در این بیانیه موضوع جزایر سهگانه مطرح شده که به نوعی مداخله در امور داخلی و نادیده گرفتن تمامیت ارضی ایران است.
در مورد این بیانیه بسیاری از تحلیلگران بر این باورند آنچه در روابط میان کشورها تعیینکننده است منافع ملی و همچنین منافع اقتصادی است. حجم روابط اقتصادی و تجاری ایران با چین در گذشته در حدود 40 میلیارد دلار بوده که در حال حاضر به 14 میلیارد دلار کاهش یافته است؛ این در حالی است که حجم روابط تجاری چین با عربستان سعودی 100 میلیارد دلار و با کشورهای شورای همکاری خلیجفارس حدود 300 میلیارد دلار است. این عددها گویای واقعیتهای حاکم بر روابط چین با کشورهای منطقه است. ایران نباید انتظار داشته باشد که چین به خاطر روابط 14 میلیارددلاری با ایران، روابطش را با بقیه کشورهای منطقه خدشهدار کند. متاسفانه کارگزاران سیاسی در ایران همه وقایع را با متر خودشان اندازهگیری میکنند و فکر میکنند که ایران بازیگر تعیینکنندهای در مناسبات بینالمللی است و همه کشورها چشمشان به ایران است تا ببینند که چگونه رفتار میکند تا از آن تبعیت کنند. به همین دلیل است که رفتار چین تغییر نکرده و پکن بر اساس راهبرد کلان با محوریت اقتصاد روابط خود را با کشورها تنظیم میکند. در واقع رفتار چین از همان ابتدا همین بوده و این برداشت غلط کارگزاران سیاست خارجی در ایران بوده که چین را متحد استراتژیک خود میدانستند.
در این مورد مجید رئوفی میگوید، درباره روابط چین با کشورهای عربی از جمله عربستان و امارات باید بگویم که چین علاوه بر ایران با حدود 40 کشور دیگر که شامل عربستان و امارات هم میشود، پیمان مشارکت جامع استراتژیک امضا کرده است. یعنی اینطور نیست که سند همکاری میان ایران و چین فقط منحصر به این دو کشور باشد و همسایگان ما نیز در این بخش شرایطی مشابه دارند. ضمناً شریک اول اقتصادی چین در منطقه عربستان و شریک دوم تجاری این کشور، امارات است. یعنی اگر از نظر تجاری به موضوع نگاه کنید این دو کشور در سطح خیلی بالاتری از ایران قرار دارند.
رفع تهدید از بزرگترین تامینکنندگان نفت
همزمان با رسانهای شدن خبر احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان با میانجیگری چین در اسفند 1401 گمانهزنیها درباره چگونگی و چرایی چنین توافقی که ناگهان در سرخط اول اخبار قرار گرفت، افزایش یافت. چین بزرگترین واردکننده نفت در جهان است که در سال 2020 نزدیک به 17 درصد نفت مورد نیاز خود را از عربستان وارد کرده است و در مجموع عربستان، کویت، امارات و عراق نزدیک به 40 درصد از کل واردات نفت چین را سهم خود کردهاند. این در حالی است که سهم ایران نزدیک به 7 /0 درصد بوده که آن هم در شرایط تحریم عمدتاً در قالب فروش نفت و میعانات گازی روی دریا و به شکل تهاتر اعتبارات و البته زیر قیمت بازار بوده است. رفع تهدید از بزرگترین تامینکنندگان نفت مهمترین دستاورد چین از احیای روابط ایران و عربستان است. در سال 2019 حمله انصارالله یمن به تاسیسات آرامکو تولید نفت عربستان را موقتاً به نصف کاهش داد و به بیثباتی در بازارهای مالی جهان انجامید. امنیت انرژی برای اعراب منطقه و همینطور اقتصادهای بزرگِ مصرفکننده نفت و گاز در جهان بسیار مهم و البته پرهزینه بوده است. همچنین برنامههای بلندپروازانه توسعه در عربستان و سایر کشورهای منطقه نیز تابعی از امنیت انرژی است. پس اگر چین بتواند این امنیت را با مهار گروههایی مانند انصارلله یمن تضمین کند دستاورد بزرگی برای کشورهای عرب منطقه خواهد بود که هم هزینههای امنیتی آنها را کاهش خواهد داد و هم روند برنامههای توسعه آنها را تضمین خواهد کرد.
چین مسیر تنفس ایران
طرفداران سیاست نگاه به شرق معتقدند گرایش ایران به شرق و اتحاد با کشورهای قدرتمند آسیایی از جمله چین میتواند منافع ملی ایران را تامین و مسئله فقدان متحد استراتژیک برای ایران را حل کند. از نظر آنها مهمترین بازدارندههای اقتصادی در برابر تهدیدات آمریکا، تقویت تعامل با کشورهای تاثیرگذار بر تحولات جهان، بهویژه کشورهای بلوک شرق است. در این مورد اغلب به چین اشاره میشود، هر چند کشور مزبور به لحاظ هزینههای بالای همکاری استراتژیک با ایران، رغبت چندانی به همکاری در این زمینه ندارد. در واقع چین تعامل استراتژیک با غرب و همبستگی اقتصادی با کشورهای منطقه را دنبال میکند. چین بهرغم اختلافات جدی که در طول این سالها با آمریکا داشته است، به هیچ وجه خواهان ورود به عرصه درگیری و تنش با آمریکا نبوده است. با توجه به حجم روابط و منافعی که چین با جهان غرب از جمله آمریکا و اروپا داشته، همکاری با غرب را بر همکاری با ایران ترجیح داده است. در واقع کشوری مثل چین، همکاری با ایران و سایر کشورها را از زاویه منافع ملی خود دنبال میکند. این کشور پایبندی خاصی به تفاهم یا تقابل ندارد، بلکه بررسی میکند که منافعش از چه طریق بهتر تامین میشود. بنابراین حمایت چین از ایران تا زمانی ادامه پیدا میکند که منافع ملیاش بهتر تامین شود.
مجید رئوفی با این تحلیل موافق نیست و معتقد است نباید انکار کرد که چین مسیر تنفس ایران در دوره تحریمها بوده است. البته درست است که شرکتهای بزرگ چینی مثل شرکت ملی نفت چین، ساینوپک یا شرکت ملی نفت فلات قاره، طی سالهای تحریم، همکاریهای کمی با ایران داشتهاند، اما در حال حاضر عمده صادرات نفت و محصولات پتروشیمی ایران به چین است و اگر واقعاً قرار بود چین به تحریمهای آمریکا متعهد باشد، نباید این میزان از نفت را از ایران وارد میکرد. اما اینکه چرا شرکتهای بزرگ چینی از این تحریمها تبعیت میکنند به این خاطر است که این شرکتها کاملاً در اقتصاد جهانی حل شدهاند. هر سه شرکت ساینوپک (شرکت پتروشیمی چین)، سیانپیسی (شرکت ملی نفت چین) و
سیاناُ اُسی (شرکت ملی نفت فلات قاره چین)، سه غول نفتی چین هستند که بخش عمده تامین امنیت انرژی چین را بر عهده دارند. این سه شرکت در بازارهای سهام بزرگ دنیا حضور دارند و با خود آمریکا کار میکنند؛ بنابراین تا جای ممکن از ریسک کردن پرهیز و تلاش میکنند خودشان به صورت مستقیم با ایران که تحت تحریم است وارد همکاری نشوند. اما شرکتهای زیرمجموعه و کوچک و پالایشگاههای مستقل چین موسوم به تیپاتها از ایران نفت وارد میکنند.
فضایی دوقطبی در سایه قرارداد 25ساله
تاریخچه قرارداد ۲۵ساله میان ایران و چین به سفر شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین در ۳ بهمنماه سال 1394 و دقیقاً شش ماه بعد از برجام، به تهران باز میگردد. زمانی که دو کشور بیانیه مشترک و رسمی را امضا کردند که در یکی از بندهای آن از اراده راسخ دو طرف برای گسترش همکاریهای جامع ۲۵ساله سخن گفته شد.
به گزارش خبرآنلاین، این همکاری راهبردی ۲۵ساله در دیدار رئیسجمهور چین با رهبر انقلاب هم تکرار شد و ایشان در تاریخ 03 /۱۱ /1394 تاکید کردند: «دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و بر همین اساس، توافق روسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز است.»
رئیسجمهوری چین پس از این توافق گفت: «اقتصاد چین و ایران مکمل یکدیگر هستند و در این سفر در خصوص برنامهریزی برای همکاری استراتژیک ۲۵ساله به توافق رسیدهایم و آماده گسترش و تعمیق همکاریها در بخشهای فرهنگی، آموزشی، فناوری، نظامی و امنیتی در سطح شرکای راهبردی هستیم و ایجاد سازوکاری برای افزایش همکاریهای امنیتی در مواجهه با تروریسم را ضروری میدانیم.»
در ادامه، از سال ۱۳۹۸، این پیمان بهطور جدی مورد بحث وزرای خارجه دو کشور قرار گرفت و چند متن پیشنویس، میان ایران و چین مبادله شد. حضور چین در برجام و تنشزدایی از روابط خارجی ایران با کشورهای اروپایی و آمریکایی و همچنین سیاست خارجی متوازن ایران، چین را برای انعقاد قرارداد ۲۵ساله با ایران ترغیب کرد. چه آنکه تلاشها برای انعقاد این قرارداد در دولتهای قبلی نیز به دلیل وجود تحریمها با موانع جدی روبهرو شده بود.
یک سال بعد و در یکم تیرماه ۱۳۹۹ حسن روحانی، پیشنویس نهایی برنامه ۲۵ساله همکاریهای جامع ایران و چین را در جلسه هیات دولت بررسی و تایید کرد. در آن نشست به وزارت امور خارجه ایران ماموریت داده شد که طی مذاکرات نهایی با طرف چینی، براساس منافع متقابل بلندمدت، این برنامه را به امضای طرفها برساند.
همان زمان، غلامرضا انصاری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه، گفته بود این سند، تنها اقتصادی نیست و سند نهایی در «بخشهای مختلف قضایی، مجلس و... دو کشور ورود کرده است». به گفته وی اهداف این سند در مدت ۲۵ سال تکمیل میشود و قرار است معاملات با واحد پولی چین یعنی «یوآن» صورت گیرد. در ۷ فروردین ۱۴۰۰، محمدجواد ظریف و وانگ یی، وزرای خارجه ایران و چین، این سند را امضا کردند.
از همان زمان انعقاد این قرارداد واکنشها و حواشی بسیاری پیرامون این سند، هم در سطح جامعه و افکار عمومی و هم در میان سیاسیون و مسئولان شکل گرفت و کماکان هم ادامه دارد. در این راستا تقریباً یک فضای دوقطبی در مورد این قرارداد در کشور به وجود آمده است. به گزارش تابناک، عمده مخالفان قرارداد ایران و چین، آن را در پناه نکوهش سیاست «نگاه به شرق» میبینند و معتقدند اگر نظامی ایدئولوژیک، چون جمهوری اسلامی -که بابت نگاه ایدئولوژیکش هزینههای زیادی را هم متحمل شده- راضی میشود با یک کشور کمونیستی قرارداد بلندمدت همکاری امضا کند، چرا راضی نمیشود چنین قراردادی را با دولتهای غربی و در راس آن آمریکا امضا کند؟ در مقابل گروه موافقان امضای این قرارداد هم کسانی هستند که میگویند در دنیایی که ایالاتمتحده در آن برای هرگونه همکاری مسالمتآمیز، گروکشی میکند و هزاران شرط و مانع برای برقراری یک رابطه تجاری معمولی و سالم میگذارد و از سوی دیگر حتی از معاهدههایی مانند برجام خارج میشود، چه شریکی بهتر از چین و کشورهایی که هم قدرت منطقهای بالایی دارند و هم بدون پیششرط حاضر به همکاری با ایران میشوند؟
اما بهطور کلی بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که این قرارداد سه مزیت کلیدی برای ایران به دنبال دارد؛ اول اینکه چین یکی از پنج کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل است که حق وتو دارد. روسیه یکی دیگر از کشورهای دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل است که در این توافق نیز حقوقی برای این کشور در نظر گرفته شده است؛ بنابراین ایران دو عضو دارای حق وتو در شورای امنیت را با این قرارداد در کنار خود خواهد داشت. مزیت دوم قرارداد ۲۵ساله با چین برای ایران این است که در نهایت باعث میشود تولید نفت و گاز ایران در سه میدان کلیدی کشور افزایش پیدا کند. چین توافق کرده روند توسعه فاز ۱۱ میدان گازی پارس جنوبی را سرعت ببخشد. شرکت ملی نفت چین (CNPC)، هنگامی که توتال فرانسه به دلیل تحریمها ایران را ترک کرد، سهام 1 /50درصدی توتال را به سهم ۳۰درصدی خود در پروژه توسعه پارس جنوبی اضافه کرده است.
سود نهایی ایران از توافق بلندمدت با چین در جایی است که چین پذیرفت واردات نفت از ایران را افزایش دهد. منبع خبری سایت پترولیوم اکونومیست به آمارهای عددی دیگری در این توافق اشاره کرده که شامل نگهداری بشکههای نفت بیشتر بر روی شناورهای اطراف چین بدون نیاز به انبار شدن در گمرک است که مانع از نمایش آماری آن در دادههای گمرک خواهد شد، اما در واقع بخشی از ذخایر استراتژیک نفت چین خواهند بود. اکنون چین ۲۵ سال همکاری با ایران در حوزههای مختلف را پیش روی خود دارد؛ بیشک امتیازهایی که در این قرارداد از سوی ایران به چین داده شده، به نوعی بوده که میخ حضور این کشور در ایران را محکمتر کند و بیم تحریمهای آمریکا پکن را به عقبنشینی مجبور نکند.
در همین رابطه مجید رئوفی بر این باور است که بعد از اینکه سند همکاری 25ساله میان ایران و چین امضا شد دو کشور تلاش بسیاری کردند تا بتوانند میزان تبادلات تجاری، اقتصادی و تکنولوژیک را گسترش دهند. در همین رابطه دو سازوکار تعریف شد: سازوکار اول، تهاتر یک به یک بود. در همه این سالها چین برای تسویه پولهایش با ایران بخشی از پول (یوآن) را به درهم تبدیل میکرد تا مورد استفاده بخش ارزی ایران قرار بگیرد. بخشی از تامین خدمات و تجهیزات و کالاهای موردنیاز ایران نیز از طریق همین تهاتر یک به یک از چین صورت میگیرد و بخشی هم به عنوان منابع بانک مرکزی ایران در بانکهای چین میماند. برای استفاده از منابع بانک مرکزی ایران دو روش در سند همکاری 25ساله تعریف شده است یکی اینکه شرکتهای چینی در توسعه زیرساختهای ایران مشارکت کنند. به این معنا که این شرکتها وارد ایران میشوند و یکسری از پروژهها را انجام میدهند. ازجمله پروژههایی که قرار است شرکتهای چینی در آن همکاری کنند و فعلاً علنی شده است، فاز جدید آزادراه تهران-شمال، ساخت استادیوم جدید تهران و توسعه فرودگاه امام است. چینیها این سه پروژه را در ایران با پول ایران به شکل یک به یک انجام میدهند. در این موارد ضروری است که ما تجدیدنظری در اولویتبندی داشته باشیم. در شرایطی که کشور در بخشهای مختلف حملونقل، انرژی و نیروگاهی مشکلات اساسی دارد، شاید اولویت ما ساخت استادیوم در تهران نباشد. ما باید بتوانیم متناسب با نیازهای ضروری کشور پروژهها را بازتعریف کنیم.
سازوکار دوم، ترتیباتی است که ذیل سایناشور انجام میشود. سایناشور شرکت دولتی بزرگی در چین است که تمام پروژههای خارج از کشور چین را تضمین میکند. این پروژهها به صورت سه به یک در ایران تامین مالی میشوند؛ برای مثال اگر ایران در حال حاضر یک میلیارد دلار در بانکهای چینی داشته باشد، بانکهای چینی تا سقف سه میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری خواهند داشت. در این سازوکار پروژهها باید سودده باشند و زمان بازگشت سرمایه زمان مناسبی باشد که چینیها ترغیب شوند در آن حضور پیدا کنند. به همین خاطر هم هست که این سازوکار دشوارتر از پروژههایی مانند ساخت آزادراه است. در مورد این سازوکار پروژههایی تعریف شده است، اما مشخص نیست کدام پروژهها بین دو طرف نهایی شده یا در مرحله نهایی شدن است.
مسیر پیش روی دو کشور
مجید رئوفی درباره مسیر پیشروی ایران و چین استدلال میکند که با توجه به جمیع جهات به نظر میرسد اگر اتفاق دیگری نیفتد و کسی مانند ترامپ رئیسجمهور آمریکا نشود و سختگیریها دوچندان نشود، با توجه به میزان صادرات نفت ایران به چین فرصت برای توسعه همکاریها و انجام پروژههای مشترک تحت سند همکاری جامع 25ساله وجود دارد.