فصل آشتی
فضای داخلی چقدر برای عبور از ابرچالشهای اقتصاد ایران آماده است؟
در واپسین روزهای سال 1395 که مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیسجمهوری به خانه فعالان اقتصادی در خیابان طالقانی رفت، در خلال مباحثی که او با صاحبان کسبوکار در میان گذاشت، «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیستمحیطی»، «وضعیت صندوقهای بازنشستگی»، «کسری بودجه دولت»، «مسائل نظام بانکی» و «بیکاری» را به عنوان شش ابرچالش اقتصاد ایران برشمرد و چنین گفت: «مسائلی که طی دههها به صورت مشکل باقیمانده، در حال حاضر به ابرمساله تبدیل شده است.» نیلی سپس از سیاسیون، اقتصاددانان و جامعه کارآفرین کشور دعوت کرد که با تشکیل گفتوگوی ملی از سر آگاهی و به دور از هیجانات سیاسی برای مسائل قابل حل و مسائل لاینحل اقتصاد ایران، به یک اتفاق نظر دست یابند.
در واپسین روزهای سال 1395 که مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیسجمهوری به خانه فعالان اقتصادی در خیابان طالقانی رفت، در خلال مباحثی که او با صاحبان کسبوکار در میان گذاشت، «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیستمحیطی»، «وضعیت صندوقهای بازنشستگی»، «کسری بودجه دولت»، «مسائل نظام بانکی» و «بیکاری» را به عنوان شش ابرچالش اقتصاد ایران برشمرد و چنین گفت: «مسائلی که طی دههها به صورت مشکل باقیمانده، در حال حاضر به ابرمساله تبدیل شده است.» نیلی سپس از سیاسیون، اقتصاددانان و جامعه کارآفرین کشور دعوت کرد که با تشکیل گفتوگوی ملی از سر آگاهی و به دور از هیجانات سیاسی برای مسائل قابل حل و مسائل لاینحل اقتصاد ایران، به یک اتفاق نظر دست یابند. این اقتصاددان البته بیم از دست رفتن فرصت حل این ابرچالشها در صورت عدمشکلگیری اجماع را نیز مطرح کرد. البته مقصود این نوشتار، تشریح سخنان مشاور اقتصاد رئیسجمهوری در جمع کارآفرینان نیست. این پرونده به منظور بررسی پیامدهای اقتصادی عدمشکلگیری اجماع در میان سیاسیون گردآوری شده است. دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بیش از یک ماه است که به پایان رسیده و گویی مجادلات کاندیداهای ریاستجمهوری در مناظرات تلویزیونی اکنون به فضای سیاسی کشور کشیده شده است. این منازعات نهتنها شکلگیری اجماع ملی را با تردید مواجه میکند، بلکه حتی تمرکز دولتمردان را هم از حل این مسائل منحرف میسازد. اقتصاد ایران بهزعم مشاور اقتصادی رئیسجمهوری، اکنون به بیماری شباهت دارد که زمان جراحیهای اساسی بر پیکر او فرارسیده است و به جای جراحی واقعی، هر بخشی با یک چاقو به بیمار آسیب میزند و بستگان بیمار نیز بالای سر آن مجادله میکنند. البته، گروهی از اقتصاددانان اکنون به این نقطه اشتراک رسیدهاند که بهبود وضعیت بخشهای بحرانزده اقتصاد ایران در گرو اتخاذ تصمیمات سخت است. حال آنکه، به واسطه انتخابات 29 اردیبهشتماه، دولتی بر سر کار آمده که دیگر به انتخابات آینده و منافع سیاسی و جناحی نمیاندیشد و میتواند با جسارت بیشتری چاقوی جراحی را در دست بگیرد. افسوس که هنوز گرد و غبار حاصل از پیکارجویی در رزمگاه انتخابات فروننشسته است که سیاسیون به وضوح مشاهده کنند که حفظ منافع ملی، نجات اقتصاد کشور و حتی بهبود معیشت فرودستانی که در جریان مبارزات انتخاباتی سنگشان را به سینه میزدند، تا چه حد مستلزم همگرایی آنهاست. همگرایی یا دستیابی به یک توافق بر سر راهحلهای ابرچالشهای اقتصادی. اما برخی سیاستمداران برخلاف ادعاهای پرطمطراق نظیر آنچه در حمایت از اقشار محروم و تهیدست سردادند، گویی تنها و تنها به منافع خویش مینگرند؛ چراکه با حاشیهسازی برای دولتی که قرار است در آیندهای نزدیک، نفس تازه کند و بار دیگر در مسیر پرسنگلاخ مدیریت کشور و اقتصاد قدم بگذارد، جز فرصتسوزی و مانعتراشی در مسیر رشد و توسعه کشور، عایدی دیگری نخواهند داشت. با وجود این، آیا دامنه اختلافات سیاسی پس از روی کارآمدن رسمی دولت دوازدهم کاهش پیدا خواهد کرد؟ این مشکلات تا چه حد از ظرفیت بحرانسازی اجتماعی برخوردار است؟